مشروح خطبه‌های نماز جمعه ۲۵ آذر ماه ۱۴۰۱ شهر کرج/

آمریکا و انگلیس و فرانسه نسبت به زنان بدترین رفتار و خشونت‌ها را داشتند

کارشناس روابط عمومی ۲۵ آذر ۱۴۰۱ ۰

متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۱/۰۹/۲۵

استان البرز، شهرستان کرج

توسط آیت‌الله حسینی همدانی

بِسمِ‌الله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ

اَلحَمدُالله رَبِّ‌العالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ

اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد

وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ

وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین

عبادالرحمن اوصیکم و نفسی بتقوی الله. اهل تقوا در همه انواع صبر که در روایات بیان شده صبور هستند.

در ادامه بحث تواصی به صبر عرض می‌کنم، روایتی از اصبغ‌بن‌نباته را مرحوم کلینی در کافی نقل می‌کند که امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: «الصَّبْرُ صَبْرَانِ:‏ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِیبَهِ حَسَنٌ جَمِیلٌ» صبر بر دو قسم  است: صبر در برابر مصیبت، و خودداری از جزع‌وفزع که زیبا و پسندیده است، «وَ أَحْسَنُ مِنْ ذَلِکَ الصَّبْرُ عِنْدَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْک»‌. ولی بهتر از آن، صبر در برابر آن چیزی است که خداوند بر تو حرام کرده است یعنی معصیت.

شبیه همین روایت را امام باقر علیه‌السلام فرمود: صبر بر دو قسم  است: صبر در برابر مصیبت که زیبا و پسندیده است، اما بهتر از آن ورع و خودداری از گناهان است. این هم یک روایت دیگر که صبر دوم را برتر و بالاتر از صبر اول می‌داند.

روایت دیگری هم که معروف بود قبلاً خوانده بودیم که صبر را سه قسمت می‌کرد اما شبیه آن را این نوبت عرض می‌کنم که اضافه‌ای دارد و آن اینکه امیرالمؤمنین از رسول خدا علیهماالسلام نقل کرد که : صبر سه قسم است: صبر بر مصیبت که پاداش آن سیصد ‌درجه و فاصله هر درجه بین زمین تا آسمان است؛ صبر بر طاعت که پاداش آن ششصد درجه و فاصله هر درجه بین اعماق زمین تا عرش الهی است؛ صبر بر معصیت که اجر آن نهصد درجه و فاصله هر درجه از اعماق زمین تا نهایت عرش الهی است.

اگر دقت کرده باشید هرکدام از اقسام صبر نسبت به دیگری هم درجه‌اش فرق می‌کند و بیشتر می‌شود و هم فاصله‌اش بزرگ‌تر می‌شود. یعنی ارزش هرکدام از این صبرها نسبت به دیگری فرق دارد و همه در یک سطح نیستند که مثلاً صبر صورت گرفته است دیگر چه‌کار داریم از معصیت بوده یا در مصیبت.

اینجا بحثی مطرح است که من خیلی خلاصه عرض می‌کنم و آن این است که معیار ارزش‌گذاری یک عمل ازنظر اسلام چیست؟ چون ما موارد فراوانی داریم که گفته می‌شود فلان کار از فلان کار افضل و بالاتر است. مثلاً برتری عبادت شخصیتی مثل علی علیه‌السلام بر همه عبادات‌ جن و انس (یک ضربه حضرت در جنگ خندق برتر از عبادت ثقلین) چرا این‌گونه می‌شود؟

یا به این موارد توجه کنید. « اَفضَلُ اَعمالِ اُمَّتی اِنتِظارُ الفَرَج»، «برترین ایمان آن است که بدانی خداوند همه‌جا با تو هست». رسول خدا فرمودند: «یک ‌شب نگهبانی دادن در راه خدا (کسانی که پاسدارند لب مرزها در سرما) برتر است از هزار شبانه‌روز که شب‌هایش به عبادت و روزهایش به روزه‌داری سپری شود». امام صادق فرمودند: «محبت خدا برتر از ترس از خداست». امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: «سکوت در برابر احمق بهتر از جواب دادن به اوست». (گاهی به من می‌گویند چرا جواب فلان کس را یا فلان مطلب را که درباره شما گفته‌اند را نمی‌دهی از همین باب است) یا امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: «صبر در برابر گرفتاری بهتر است از تن‌آسایی در رفاه». یا فرمودند: «صدقه مخفی از صدقه علنی بهتر است». یا امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «وصیت به یک‌چهارم و یک‌پنجم از اموال بهتر از وصیت به یک‌سوم اموال است». و ده‌ها روایت دیگر.

خیلی مختصر عرض می‌کنم، ازنظر اسلام مهم‌ترین عامل برتری اعمال نسبت به هم، به نیت شخص برمی‌گردد که به آن حُسن فاعلی می‌گویند و در کنارش باید اصل کار هم خوب و ارزشمند باشد که به آن حُسن فعلی می‌گویند. اگر کاری هم حسن فاعلی داشت و هم حسن فعلی، یعنی هم نیت شخص عالی بود و هم خود کار، مفید و ارزشمند بود، این بهترین عمل است.

اگر بخواهیم خوبی دو کار را باهم مقایسه کنیم معمولاً این‌طور است که قواعدی ریخته می‌شود و بر اساس آن قواعد کارها را مقایسه می‌کنند. یعنی توجه می‌کنند به هزینه‌های مصرف‌شده و زمان تلف‌شده و حجمی که به‌دست‌آمده و بعد می‌گویند با توجه به مبلغ و وقت و اموری ازاین‌دست فلان کار بهتر از فلان کار است. یعنی معیار حسن فعلی و خوبی کار، همین امور مادی و قواعدی است که قرارداد کرده‌اند. حتی گاهی برای کیفیت کار هم کمیتی در نظر می‌گیرند و بعد کارها را باهم می‌سنجند. همه این‌ها به حسن فعلی و خوبی کار برمی‌گردد.

اما اسلام علاوه بر حسن فعلی به‌شرط دیگری برای برتری عمل توجه دارد و آن همان‌طور که عرض کردم حسن فاعلی است. یعنی شخصی که این کارهای خوب را انجام می‌دهد با چه نیتی است. که اگر نیت درست نباشد ولو ازنظر قیمت و حجم بسیار بالا باشد ارزشی ندارد. طرف هزینه گزاف کرده برای مردم جاده ساخته پل ساخته بیمارستان و امثال این‌ها را ساخته اما می‌خواسته جلب‌توجه کند و در بین مردم به او بگویند خیّر است و یا به این وسیله بتواند امکانات دیگری برای خودش فراهم کند و امثال این‌ها.

همه این‌ها چون برای خدا نبوده، کارهای ارزشمندی به‌حساب نمی‌آید. حسن فعلی دارد کار خوبی است اما حسن فاعلی ندارد. برای ریا و خودنمائی بوده نه برای خدا.

پس نیت در کار مهم‌تر از خود کار است و البته نیت‌ها هم فرق می‌کند گاهی اقدام به کارهای خداپسندانه می‌کند ولی می‌خواهد دچار آتش جهنم نشود. این نیت خوب است اما درجه بالائی نیست. همین است که در دعاها موارد فراوان داریم که: «مُنَّ عَلَیَّ بِفَکَاکِ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ». یا «فَأَسْأَلُکَ أَنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَکَ إِیَّایَ فَکَاکَ رَقَبَتِی مِنَ النَّار». در دعای دیگر دارد: «یَا رَبَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْتِقْ رَقَبَتِی مِنَ النَّار». در دعای دیگر دارد: «أَسْأَلُکَ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ أَنْ تَفُکَّ رَقَبَتِی مِنَ النَّار». و امثال این‌ها.

بعد مرتبه بالاتر می‌رود و اعمال را برای رفتن به بهشت انجام می‌دهد و در مرتبه بالاتر وقتی است که فقط خالص برای خداست. بین این مراتب نیت بازهم درجه‌های دیگر هست. حالا روایتی که برای مراتب مختلف صبر درجاتی و فاصله‌هایی در نظر گرفته بود که سیصد درجه، فاصله هر درجه از زمین تا آسمان؛ ششصد درجه، فاصله هر درجه از عمق زمین تا عرش و نهصد درجه، فاصله هر درجه از پایین‌ترین طبقات زمین تا منتهای عرش الهی، شاید با این بحث تطبیق داده شود که حسن فعلی و فاعلی در آن درجات نقش داشته است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

اَلحَمدُالله رَبِّ‌العالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد

وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ

وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی

وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد

خودم و همه‌ی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت می‌کنم. متقین از رذیله حسد دورند و نسبت به برادران مؤمن خود کمال رأفت را دارند.

مولانا امیرالمؤمنین علیه‌السلام در حکمت ۲۱۶ از حکم نهج‌البلاغه فرمود: «الْعَجَبُ لِغَفْلَهِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلَامَهِ الْأَجْسَادِ». عجب است از این‌که افراد حسود از تندرستی‌ها غافل‌اند.

در مورد حسد باید عرض کنم که شخص حسود می‌خواهد محسود نعمتی را نداشته باشد و کاری به این ندارد که خود دارد یا نه، طالب این است که فرد موردنظرش نداشته باشد، چون بیشتر اوقات افراد حسود توجهشان به مقام و ثروت و ذخارف دنیایی است و کمتر به نعمت سلامتی که دیگران از آن برخوردار هستند و محسوس هم نیست، حسد می‌برند -بااینکه یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین نعمت‌هاى خدای تعالی تندرستی است- لذا شخص حسود بیشتر اوقات از سلامت جسم به خاطر همین حسادتش برخوردار نیست. خداوند متعال همه ما را از شر حسادت حسودان نجات دهد.

بیست و پنجم آذر روز تحقیق و پژوهش و ۲۷ آذر روز شهادت فقیه متقی و مجاهد انقلابی، عالم وارسته و نستوه آیت الله شهید دکتر مفتح، روز وحدت حوزه و دانشگاه نامیده شده. خیلی کوتاه راجع به هر دو مطلب نکته‌ای را عرض می‌کنم.

در فطرت انسان این نهادینه شده که مجهولات خودش را معلوم کند. شما نسبت به چیزی جهل دارید دنبال این هستید که بالاخره معلوم شود. لذا تمام عمرش را انسان به دنبال جواب مناسب برای سؤالاتش می‌گردد. این فطری است.

شیعه در طول تاریخ پر از فراز و نشیبی که در بخش علم و پژوهش در مباحث مختلف علوم چه علوم طبیعی و چه علوم حکمی و کلامی و حدیثی و موضوعات دیگر داشته، در این موارد خوش درخشیده و خوب درخشیده؛ حتی در بحث فناوری‌های جدید، رشد چشمگیری پژوهشگران در عرصه‌های بین‌المللی داشتند که این‌ها را می‌دانید و فرصت بیانش هم نیست.

اما در بحث علوم اجتماعی و علوم انسانی غیر از ترجمه و بهره‌برداری از نظرات دیگران، حرکت پرشتاب و خلاقانه‌ای که بر اساس مبانی محکم اسلام باشد انجام‌ نشده؛ یعنی کار جدی صورت نگرفته که به‌شدت ضروری است و لازم است که انجام شود که گروهی از اندیشمندان در این زمینه متمرکز عمل کنند. به‌خصوص که مباحث اجتماعی و علوم انسانی مورد تأکید قرآن و سنت و نیاز جدی امروز ما است که هم اساتید و هم دانشجویان باید درزمینهٔ ی علوم انسانی مثل روشی که در حوزه‌های علمیه وجود دارد وارد نظریه‌پردازی و پژوهش‌های اجتهادی شوند تا آثار و برکاتش روشن شود. در این زمینه یک سکته‌ای داریم که امیدواریم درست شود و جبران شود.

اما راجع به وحدت حوزه و دانشگاه خیلی کوتاه عرض می‌کنم. در اوایل یعنی قرن‌های اول هجری نهاد آموزشی یکی بود. همه علوم در آن مرکز علمی تدریس می‌شد؛ یعنی وقتی می‌آمدند در دانشگاه امام صادق علیه‌السلام یا خدمت امام باقر می‌رسیدند، بعد خدمت حضرت رضا بودند و بعدازآن دانشگاه‌هایی که ادامه پیدا کر، درس‌ها همه در یک جا بود.

فارغ‌التحصیلان این دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی و ابن‌سینا و فارابی و زکریای رازی و امثال این‌ها بودند که در علوم مختلف متبحر بودند. فقط این‌طور نبود که ریاضی بلد باشند؛ هم فقه بلد بود، هم نجوم بلد بود، هم طبیعیات بلد بود، هم فلسفه و سیاست بلد بود.

بعد از مدتی علوم طبیعی و بعدازآن قسمت زیادی از ریاضیات در مراکز علمی بدون اینکه هیچ دشمنی وجود داشته باشد آرام‌آرام از حوزه‌های علمی خارج شد و طلاب علوم و دانشجویان علوم متمرکز شدند روی معارف و علوم خاص و آگاهی‌های علمای دین از نتایج علوم طبیعی کم و رابطه هم تقریباً قطع شد؛ یعنی تا چند سال قبل وقتی به کسی می‌گفتند حکیم این حکیم هم فلسفه بلد بود، هم ریاضی بلد بود، هم طب بلد بود؛ اما الان وقتی می‌گوییم حکیم، فقط به فیلسوف میگوییم حکیم.

این‌ها تغییراتی بود که آرام‌آرام به وجود آمد تا تقریباً ۲۰۰ سال قبل. در ۲۰۰ سال گذشته همان علوم به‌عنوان علوم جدید در یک نهادهای دیگری جدا از حوزه‌های علمیه با یک روحیه سکولاری و بی‌توجه به دین تدریس شد. در همین فضا عده‌ای پیشرفت‌های علوم و فنون در غرب و کشورهای غیر اسلامی را دیدند و دلباخته آن‌ها شدند و گفتند که ما در دین و اسلام راجع به این‌ها داریم پس بیاییم ارتباطی برقرار کنیم. خواستند قرآن و روایات را با همان علوم تطبیق بدهند؛ مثل تفسیر سید احمدخان هندی یا تفسیری که طنطاوی نوشت. بر قرآن تفسیری این‌گونه نوشتند تا علوم جدید را با این علوم تطبیق بدهند تا چیزی از آن دربیاید. این‌ها یک گروه بودند.

گروهی هم از اساس توجهی به این مراکز نکردند. این‌ها را کوچک شمردند و گفتند با ما فاصله دارند و ما کاری با این‌ها نداریم. این‌ها گذشت تا رسید به دوره قاجار. در دوره قاجار و با مدرسه دارالفنون یک سیری شروع شد به‌خصوص با تأسیس دانشگاه در سال ۱۳۱۳ یکی از سیاست‌های استعماری با کمک ایادی داخلی برای بر هم زدن رابطه بین حوزویان و کسانی که دروس کلاسیک خوانده بودند کلید خورد.

نهادی غربی با تفکری اومانیستی که سکولاریسم و لیبرالیسم و امثال این افکار را پرورش می‌داد، این‌ها وارد عرصه شدند و طراحی هم طوری بود که رابطه بین این مجموعه که به آن دانشگاه می‌گفتند و حوزه کاملاً قطع باشد و با ایجاد بدبینی هرکدام را مخالف دیگری و ضد هم نشان بدهند و بار بیاورند.

انقلاب اسلامی زمینه‌ای شد که برای مبارزه با شاه و رژیم منحوس پهلوی این دو قشر در کنار هم قرار بگیرند و تا سرنگونی رژیم منحوس و برپایی نظام اسلامی باهم همکاری داشته باشند و در این مسیر باهم شهدایی را هم تقدیم انقلاب کنند و خون همین عزیزان وحدت را نوید می‌داد.

بعد از پیروزی انقلاب بحث دانشگاه تراز انقلاب اسلامی مطرح شد که منظور از این دانشگاه طراز اسلامی، از بین بردن همان تفکرات لیبرالیستی و اومانیستی و امثال این‌ها بود و اینجا (خوب دقت کنید نمی‌گویم تاکتیک؛ راهبرد است) راهبرد وحدت حوزه و دانشگاه مطرح شد؛ و اولین کسانی هم که این را مطرح کردند امام بود، آیت الله مطهری بود، شهید باهنر بود، شهید مفتح بود.

خلاصه عرض می‌کنم اگر بناست تمدن نوین اسلامی شکل بگیرد لازم است که این دو مرکز راهبردی در کنار هم تولید علم کنند. در زمانی که غرب با تمام توان هجمه کرده است تا به‌وسیله ابزار نوینش به‌خصوص رسانه، قلب و مغز انسان‌ها را تسخیر کند و زندگی آمریکایی را ترویج کند، سبک زندگی ایرانی اسلامی را بدون کمک این دو قشر و بدون همکاری و همفکری این دو مرکز علمی نمی‌توان ترویج کرد و توسعه داد؛ یعنی در مقابل آن تفکر آمریکایی، اگر بخواهیم سبک زندگی ایرانی اسلامی را توسعه بدهیم باید این دو در کنار هم باشند. همه باید در مسیر راهبردی وحدت حوزه و دانشگاه تلاش جدی داشته باشیم.

اصل وحدت، هم رمز پیروزی انقلاب بوده است و هم عامل تداوم و حفظ او تا امروز؛ که مورد طمع دشمن هم هست. می‌بینید تمام تلاششان این است که این وحدت به هم بخورد. هرچه که انقلاب دستاورد داشته است در سایه وحدت بوده است. وحدت حوزه و دانشگاه راهبردی است که از اول انقلاب تا امروز امامین انقلاب روی آن تأکیددارند و آن را تاکتیکی نمی‌دانند.

با همین راهبرد، جنبش نرم‌افزاری و تولید علم بومی تقویت‌شده است و تمدن اسلامی و ارائه الگوی سبک زندگی ایرانی اسلامی دنبال می‌شود و حوزه‌های علوم مختلف روزآمد می‌شود؛ و با وحدت نخبگان جامعه انسجام ملی شکل می‌گیرد و البته همه باید توجه داشته باشیم که وحدت، نه با شعار به دست می‌آید و نه با دستور؛ که بگوییم دستور است همه باید وحدت داشته باشیم. همه باید با همدیگر در کنار هم اقدام عملی داشته باشیم از روی باور تا این وحدت صورت بگیرد. ان‌شاءالله به‌زودی نتایج این وحدتی که شکل‌گرفته برای کشور و جامعه محقق خواهد شد.

مناسبت دیگری در ۲۷ آذر داریم که روز جهانی عاری از خشونت و افراطی‌گری است. خیلی عنوان قشنگی هم هست. مطلب کوتاهی همین‌جا عرض می‌کنم و آن این است که یکی از کمیسیون‌های سازمان ملل که مشکلات زنان در حوزه عدالت جنسیتی و نابرابری‌هایی که میگویند را دنبال می‌کند، کمیسیون مقام زن است که دیدید چند روز پیش قطعنامه لغو عضویت ایران از کمیسیون مقام زن در سازمان ملل با فشار سیاسی آمریکا و خلاف قانون و فقط برای بهره‌برداری سیاسی تصویب شد. روز جهانی از افراطی‌گری می‌گیرند و در همان ایام بدترین شکل افراطی‌گری را نسبت به ایران تصویب می‌کنند. این لطیفه نیست؟! به قول ما طلبه‌ها کوسه ریش‌پهن است.

 رئیس شورای امنیت هم مثل آدم‌های منگ فقط نگاه می‌کند و عکس‌العملی برای قلدری‌های آمریکا و امسال آمریکا نشان نمی‌دهد. خوب است اینجا فقط یک نگاه اجمالی داشته باشیم که این مدعیان دروغین برای جوامع خودشان با این کمیسیون‌ها چه آوردند و اسلام چه کرده است. خوب دقت کنید در خطبه امروز من بیشتر به این می‌خواهم بپردازم.

به اسم عدالت جنسیتی هویت و کرامت زن را از بین بردند و شخصیت او را لگدکوب کردند. همین کشورهایی که قطعنامه را امضا کردند به‌خصوص آمریکا و انگلیس و فرانسه نسبت به زنان بدترین رفتار و بدترین خشونت‌ها را داشتند؛ اما کشورهای دیگر را متهم به نقض می‌کنند و آن را مقدمه دخالت در امور داخلی آن کشورها می‌کنند.

شخصی به نام سوزان فالودی (Susan Faludi) که روزنامه‌نگار آمریکایی است؛ خطاب به زنان می‌گوید: «اکنون شما آزاد و برابر هستید ولی هیچ‌وقت بدبخت‌تر از این دوره نبوده‌اید» این را خود زنانشان دارند می‌گویند.

 گفتند عدالت جنسیتی تا شرکت‌ها و سرمایه‌داران در بهره‌کشی از زنان راحت‌تر عمل کنند. زنی که خدای تعالی او را ریحانه آفریده و برای او وظایفی تعیین کرده را به اسم اینکه با مرد برابر است، بردند در قعر زمین تا در کنار مردان معدن بکنند؛ تا جیب سرمایه‌داران پرتر شود. غریزه مادری و همسری او را که لنگر و مایه سکون و آرامش فرد و جامعه است به اسم تساوی حقوق زن و مرد از او گرفتند و او را به‌عنوان کالای تجاری دست‌به‌دست کردند و از جلوه‌ها و زیبایی‌های زن بهره مادی بردند و می‌برند.

در زمان جاهلیت زن کالا بود. او را ارث می‌بردند. مثل خانه و مثل وسایل زندگی وقتی مرد می‌مرد زن به ارث برده می‌شد. اطرافیان او را به ارث می‌بردند و مثل کالا بود؛ اما اسلام آمد زن را ارث‌بر کرد و گفت زن استقلال مالی دارد.

میدانید تا مدت‌ها شاید به ۳۰۰ سال قبل نرسد و کمتر از این مدت، به زنان انگلیسی که درس می‌خواندند و باسواد می‌شدند مدرک نمی‌دادند؛ اما در همان زمان‌ها شاید ۸۰، ۹۰ سال قبل خانم بانو مجتهده اصفهانی، از مراجع بزرگ تقلید آن زمان اجازه اجتهاد گرفت. در اصفهان فلسفه و فقه درس می‌داد. در همان زمانی که در انگلیس به خانم‌هایی که درس می‌خواندند جواز علمی نمی‌دادند.

اسلام به زن اهمیت داد. یک سوره قرآن به زنان تعلق دارد؛ «نساء». یک سوره قرآن به یک بانوی مکرمه که دامن او محل ولادت پیغمبری از پیغمبران خداست به نام «مریم» اختصاص داده شد. ۱۹۶ آیه راجع به زن در قرآن بیان‌شده است و راجع به بانوان سخن گفته است.

اسلام به زنان حق رأی داد. زنده‌به‌گور کردن دختران را جلوگیری کرد. جلوی ازدواج اجباری را گرفت. حتی در ارث قوانین خاصی دارد که در موارد فراوانی زنان یا مساوی یا بیشتر از مردان ارث می‌برند. در یکی دو مورد زن کمتر می‌برد آن‌هم علتی دارد اما در بیشتر موارد یا مساوی است یا بیشتر است. اگر کسی برادر یا خواهر مادری داشته باشد یعنی از پدر جدا باشند و از مادر یکی، ارث می‌برند. معیار را خدا زن قرار داده است. ملاک زن است؛ اما همه فکر می‌کنند که اسلام پدرسالاری است ولی با این قوانین می‌بینیم که مادر سالاری است.

یعنی در جامعه اسلامی این‌گونه نسبت به زن عمل می‌شود. در فقه مطرح می‌شود که اگر موی مردی را بتراشند برای آن قیمتی گذاشته می‌شود اما اگر موی زنی را بتراشند دیه دارد و به‌اندازه مهرالمثلش است. به هر جهت این‌ها را باید در نظر گرفت که کدام خشونت علیه زنان است که تصویب می‌کنند.

بعد از انقلاب وضعیت بانوان را مقایسه کنید با وضعیت قبل از انقلاب و با همان چیزهایی که الان در دنیا دارد اتفاق می‌افتد راجع به بانوان. کتاب صعود چهل‌ساله را در این زمینه بخوانید.

تمام عاطفه و مهر زن را و حضورش در خانه را و محبتش برای فرزندانش را گرفتند تا مدتی برای کمپانی‌ها و شرکت‌ها و ادارات و امثال آن‌ها کار کند؛ و وقتی‌که جوانی‌اش را از دست داد و دیگر هیچ ارزشی نداشت و هیچ قوه‌ای نداشت در حالیکه نه مزه مادری چشیده و نه خانواده‌داری را چشیده و وقتی سالمند شده و توانی برای کار کردن ندارد او را به خانه سالمندان می‌سپارند. بااینکه یک مادر در خانه که بعداً مادربزرگ می‌شود و نوه و نتیجه‌ها دور او را می‌گیرند لنگری است برای آن خانه و مثل چراغ و خورشیدی می‌درخشد و محل آرامش است و محل سکون است و حل مشکلات می‌کند.

این‌که می‌بینید تعداد زیادی از جوانان بیکار هستند و اما عده زیادی از بانوان مشغول کار هستند این مسئله ساده و پیش‌پاافتاده‌ای نیست. به نظرم این حرکت در همان مسیر استکباری است که برای ما کشیدند و ما هم داریم انجام می‌دهیم. البته من مخالف با فعالیت بانوان و فعالیت اجتماعی آن‌ها نیستم؛ این اشتباه نشود. عرض می‌کنم که باید به همه جوانب توجه داشت. من با تفکر فمینیستی که زن را به ذلت می‌کشاند و او را به اسم آزادی و برابری جنسیتی در حد کالا پایین می‌آورد با آن مخالف هستم.

الان ببینید طبق آماری که خودشان می‌دهند، خشونت خانگی، تجاوز به عنف، خشونت جنسی و جسمی، چه در محل کار و چه در هر مکانی که ممکن باشد، در کجا زیاد است؟ بهره‌کشی جنسی به‌عناوین‌مختلف از هم‌جنس‌گرایی تا ازدواج سفید و امثال این‌ها.

زنان زندانی و آزار آن‌ها در زندان‌ها؛ نشریه معتبر «فوربس» اعلام کرده است که بر طبق اعلام رسمی سازمان بین‌المللی مطالعات زندان‌‎ها، حدود یک‌سوم از زندانیان زن در جهان در زندان‌های ایالت متحده بازداشت هستند. بر طبق این گزارش، حدود ۲۰۱ هزار زن در زندان‌های آمریکا هستند که حدود ۱۰ درصد از جمعیت زندانیان در این کشور را تشکیل می‌دهند.

سقط‌جنین و ناامنی شغلی و کمی دستمزد و نقض حقوق مادری در دوران حمل و زایمان، کشتار زنان و کودکان در اقصا نقاط عالم توسط کدام کشورها انجام می‌شود؟ غیر از همین‌هاست که بیانیه و قطعنامه می‌دهند؟! بیایید ببینید کدام کشور برای بانوان ناامن است و یا نسبت به آن‌ها خشونت صورت گرفته؟

در ایران هم این چند وقتی‌که ناامنی برای بانوان درست شد، ایادی خود شما ایجاد کردند. با ضرب و شتم و جنایت و کشیدن چادر از سر بانوان محجبه این ناامنی را به وجود آوردند. چه کسی قوانینی که راجع به پوشش هست را (بی‌حجابی را نمی‌گویم؛ قوانین پوشش را میگویم) چه کسی این‌ها را زیر پا گذاشته و می‌گذارد؟

چند وقت قبل بود که به دولت انگلیس طرحی دادند تا برای محافظت و امنیت زنانی که شب‌ها پیاده در خیابان تردد می‌کنند از پهپاد استفاده شود. همین انگلیس که امضاء کننده قطعنامه است، بیشترین زن آزاری و خشونت را دارد.

روزنامه گاردین به نقل از گزارش موسسه «کرایم سروی» (Crime Survey)، نوشته: برآورد می‌شود در دوازده ماهه منتهی به ماه مارس ۲۰۲۰ میلادی، ۱.۶ میلیون اقدام خشونت‌آمیز علیه دختران و زنان انگلیس انجام شده باشد. این موسسه اعلام کرد در دوازده ماه یادشده، ۱۵۳ هزار و ۱۳۶ مورد تجاوز جنسی و دیگر آزار‌های جنسی ثبت شد که ۸۴ درصد از قربانیان این سوءاستفاده‌های جنسی، دختران و زنان بودند.

چون انگلیس مقداری نکته‌ای را گفت درباره انگلیس بیشتر عرض می‌کنم. در همین دوران کرونا پلیس انگلیس گزارش داد که در هر ۳۰ ثانیه یک‌بار برای خشونت خانگی با پلیس تماس گرفته شده است. درباره زمان بازی‌های فوتبال مرکز ملی خشونت خانگی انگلیس گزارش داده صرف‌نظر برد یا باخت، هر زمان که تیم فوتبال انگلیس به میدان می‌رود کتک‌کاری و خشونت نسبت به زنان شدت پیدا می‌کند. حالا می‌آیند علیه ایران نمایش بازی می‌کنند.

خدا رحمت کند آن خواننده ضد آمریکا خوان را که می‌خواند آمریکا مرگ به نیرنگ تو. ما هم در اینجا می‌گوییم آمریکا مرگ بر تو.

سازمان ملل به داد خودش برسد با این وضعیت که ملعبه آمریکاست کار به‌جایی نمی‌برد. نباید قدرت سیاسی بر قانون حاکمیت پیدا کند. بعد لطیفه خنده‌دار ماجرا اینجاست که رژیم غاصب کودک کش و جنایت‌کار نسبت به زنان بی‌گناه فلسطین مباشرتا و در دیگر کشورها بالتسبیب عضو کمیسیون هست ولی ایران نیست.

این‌ها قصد دارند با این قطعنامه‌ها و جنگ روانی، ایران را بی‌ثبات جلوه دهند اما به فضل پروردگار نقشه‌های شومشان دامن خودشان را می‌گیرد و بدون قطعنامه در عالم منزوی و منکوب خواهند شد.

جامعه سازی کار بانوان است. قصد این‌ها از بین بردن بستر جامعه‌ساز است. اگر ما تمدن نوین اسلامی را مدنظر داریم نیروی اصیل این تمدن را بانوان می‌سازند؛ و دشمنان ما این را فهمیده‌اند که زن است که با نقش‌های مختلف مادری و همسری و خواهری، حاج قاسم و شهید حججی و شهید آرمان و شهید عجمیان می‌سازد و نقشه‌های دشمن را خراب می‌کند و جامعه کریم و عفیف و نجیب بار می‌آورد.

لذا از همان اول سرمایه‌گذاری را روی بانوان کردند تا می‌توانند این قشر عظیم مؤثر را از تأثیر بیندازند. دانشگاه که مرکز علم و دانش و فرهیختگی است و زمینه رشد و اعتلاء کشور است را از کار بیندازند و دانشجو را بی‌تفاوت نسبت به مسائل کشور کنند و او را مشغول امری غیر از تحصیل و ابداع و اختراع کنند تا جلوی پیشرفت‌های حاصله را بگیرند.

ایران با جوانان برومندش ایران قوی است. نمی‌خواهند ایران قوی باشد؛ اما به کوری چشم همه بدخواهان تمام دنیا شاهدند که در تمام عرصه‌ها جوانان ایران اسلامی با تمام قوا و قدرتمند، جلودار هستند. همین یک کلام امیرالمؤمنین کافی است برای کرامت زن که فرمود «اَلمِرأَهُ رَیحانَهٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَه».

راجع به چین و مطالبی که مطرح‌شده خواستم بگویم که قضیه این چیزی که شما فکر می‌کنید و چیزهایی که بعضاً شیطنت می‌کنند و گفته می‌شود نیست. در چرخه تعاملات بین‌المللی باید دیده شود و توضیح بدهم که وقت گذشت.

تشکر می‌کنم از دستگاه قضا که باحوصله و فرصت رسیدگی‌های لازم را در مورد این اغتشاشات اخیر انجام می‌دهند و کاری که لازم است را می‌کنند. آن‌هایی را که جرمی ندارند و باید تذکر بدهند و راهنمایی کنند راهنمایی می‌کنند و آزاد کرده‌اند و می‌کنند. به آن‌هایی هم که بیشتر باید توجه کنند توجه می‌کنند؛ و البته در مواردی هم که باید قاطعانه و باصلابت عمل کنند در آن موارد هم قاطعانه عمل می‌کنند که جای تشکر دارد.

قضات محترم ما که وارد این عرصه شدند با همه فشارهایی که می‌آورند و خبر دارید که این‌ها حکم ندهند و رأی ندهند و قضاوت نکنند اما شجاعانه وارد می‌شوند و قضاوت می‌کنند و رأی قاطع می‌دهند این‌ها مورد حمایت حزب‌الله هستند. احکام الهی اگر انجام شود موجب آسایش و آرامش جامعه خواهد بود.

فرمود قصاص حیات برای جامعه است. بعضی‌ها به او به‌عنوان درد نگاه می‌کنند. او زنده کننده جامعه است. خدا این را می‌گوید که قصاص مایه حیات است. این قصاص اگر انجام شد زندگی‌ها آرام می‌شود، ناامنی‌ها از بین می‌رود.

طرف مدت‌های طولانی کشور را ناامن کرده، قانون کشور را ندیده گرفته، گفته ما این قانون را قبول نداریم و در مقابل این قانون ایستاده و ضرب و شتم کرده و آدم کشته، حالا که بازداشتش کردند می‌گوید می‌شود با رأفت اسلامی و قانون با من رفتار کنید؟ خب دارند با قانون با تو رفتار می‌کنند.

همین اعدام را هم بدانید، همین قصاصی که صورت می‌گیرد در مسیر رأفت اسلامی است؛ چون اگر باشد، جامعه را به ناامنی می‌کشاند. رأفت اسلامی می‌گوید که باید جلوی آن را گرفت. در رابطه با مریضی‌های بدن هم همین‌طور است. چطور است کسی که بیماری دارد او را جدا می‌کنند برای اینکه بقیه جامعه سلامت بماند!

خواستم تشکر کنم و به دستگاه قضا بگویم که وقتی قاطعانه رأی می‌دهید بدانید که حزب‌الله پشتیبان شما خواهد بود.

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.