سلسله جلسات بیان ویژگی‌های قرآن؛ آیه ۱ سوره ابراهیم

قرآن، نسخه خروج از تاریکی‌ها و گرفتاری‌هاست

کارشناس روابط عمومی ۲۱ فروردین ۱۴۰۱ ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن

جلسه پنجم

خروج از ظلمات به سمت نور

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الر کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ». آیه اول سوره ابراهیم. الر، این کتابی است که بر تو نازل کردیم تا مردم را از تاریکی‌ها به‌سوی روشنایی به‌فرمان پروردگارشان درآوری، به‌سوی راه خداوند نفوذناپذیر و ستوده.

این آیه شریفه یکی دیگر از اوصاف قرآن کریم و ویژگی‌های قرآن را بیان می‌کند. ما تا امروز نور و برهان و مبین و هدایت و مقداری از بشارت و رحمت و شفا و خسارت را درباره قرآن عرض کردیم که قرآن کریم خودش را با این مسائل تعریف کرده است. امروز به مسئله خروج انسان‌ها از ظلمت به نور که یکی دیگر از اوصاف قرآن کریم است اشاره می‌کنیم.

انسان به اذن رب نورانی می‌شود، با آیات خدا در صراط مستقیم قرار می‌گیرد. می‌توانیم این‌طور بگوییم که همه اهداف تربیتی کمالاتی که برای انسان می‌شود تصور کرد، چه مادی باشد چه معنوی باشد، در این آیه اشاره‌شده که «الر کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ» خدای تعالی این‌گونه عمل می‌کند که از ظلمت جهل به نور علم، از ظلمت شرک به نور توحید، از ظلمت کفر به نور ایمان، از ظلمت صفات بد و رذائل اخلاقی به سمت صفات خوب و فضائل اخلاقی خارج می‌کند انسان را. این تاریکی‌ها همه‌چیز می‌تواند باشد و نور هم هدایت است.

همه افراد بشر در همه زمان‌ها مشمول دعوت‌های خدا و رسول خدا هستند

قرآن کریم همه مردم را دعوت به سمت حق کرده است. اختصاصی در این آیه نیست. «لِتُخْرِجَ النَّاسَ» عرض کردیم که ناس همه مردم است. رسول خدا هم همین‌طور بودند. دعوتشان دعوت عمومی بود. همه را دعوت به صلاح و فلاح می‌کردند. فرقی بین انسان‌ها نبود.

دعوت خدای تعالی و همچنین رسول مکرم اسلام فقط مخصوص زمان خودشان هم نبوده است. همه افراد بشر در همه زمان‌ها مشمول این خطاب‌ها هستند تا قیامت. دعوت خدا انسان‌ها را نورانی می‌کند، از ظلمت خارج می‌کند به سمت نور می‌آورد. دعوت رسول خدا هم همین‌طور است.

ظلمات عامل پراکندگی و نور عامل وحدت است

ظلمات منظور ضلالت است، منظور گمراهی است. همان‌طور که منظور از نور هدایت است و رسیدن به مقصد است که مواردش در قرآن کریم فراوان است. ظلمات عامل پراکندگی است. نشانه مرگ است. همان‌طور که نور عامل وحدت است و منشأ زندگی است. جمعیت را دور خودش جمع می‌کند. جمع کننده است. در قرآن به هر چیز پرارزشی نور گفته می‌شود؛ ایمان، توحید، خود خدای تعالی هم که نورالانوار است. «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» به نور تعبیر شده است.

فقط یک نکته‌ای را باید دقت کنید که نور در این آیه مفرد است. درجاهای دیگر هم مفرد است؛ اما به ظلمت که می‌رسد ظلمات گفته می‌شود. نور را مفرد می‌گوید و در مقابل ظلمات را مفرد نمی‌گوید، جمع می‌گوید؛ چون نور هدایت است و از مصادیق حق است. حق یک‌چیز بیشتر نیست و فرقی بین مصادیق حق نیست. مصادیق امکان دارد که داشته باشد اما بین این مصادیق فرقی نیست. یک‌چیزی بیشتر نیست و آن حق است.

اما ظلمت این‌طور نیست. ضلالت و گمراهی و انحراف و این‌ها یک مصداق ندارد. مصادیق مختلفی دارد که منشأهای مختلف دارد. مثلاً ضلالت بخشی از آن از تبعیت هوای نفس به وجود می‌آید و مصادیق هوای نفس هم یکسان نیست. موارد فراوانی داریم.

آیه ۱۵۳ سوره مبارکه انعام فرمود: «وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ» این راه مستقیم من است پس‌ازآن تبعیت کنید؛ اما راه‌های متعدد را دنبال نکنید. راه خدا «سَبیل» است، اگر هم بعضی وقت‌ها مصادیق گفته می‌شود یک‌چیز است؛ اما راه هوا و غیر خدا و مقابل خدا که راه ضلالت است «سُبُل» است. یک راه نیست. راه‌های متعدد است.

رب‌العالمین، هم رب مشرکین است، هم رب مؤمنین

بعد فرمود: «بِإِذْنِ رَبِّهِمْ» اگر می‌خواست طبق ادبیات عرب و طبق سیاق آیه بگوید، باید می‌گفت «بِإِذْنِنا» به اجازه ما؛ چون اول آیه می‌گوید «أَنْزَلْنَا» اما گفت به اجازه پروردگارشان. می‌خواهد بفرماید خدایی که رب‌العالمین است، هم رب مشرکین است، هم رب مؤمنین است. این مشرکینی که برای خدا شریک قائل شدند و کنار خدا چیزهای دیگر هم در نظر گرفتند، خدا رب این‌ها هم هست.

صراط مستقیم، همان دین قیم است

صراط مستقیم در قرآن کریم به طورهای مختلف گفته‌شده است. صراط الله گفته‌شده است، صراط حمید گفته‌شده است، صراط عزیز گفته‌شده است. همه این‌ها را بخواهیم جمع‌بندی کنیم که این تعابیری که برای صراط مستقیم آورده شده است چه می‌خواهد بگوید، این می‌شود که دین را می‌خواهد بگوید. همین دین الهی و دین قیم که همه‌اش دارد ما را به آن هدایت می‌کند.

اینجا که می‌فرماید «إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ» هدف از کتاب را دارد بیان می‌کند؛ که الف لام را، این کتابی که ما نازل کردیم به سمت تو، این کتاب می‌خواهد چه‌کار کند؟ این کتاب بدل از همان نور است، انسان را از ظلمت به سمت نور می‌برد. قرآن راه روشنی است که رهروان خودش را جمع می‌کند و به سمت خدای عزیز حمید هدایت می‌کند و در آن مسیر مستقیم به سمت خدای تعالی حرکت می‌کنند و مقصد هم که معلوم است کجاست.

قرآن باید اجرایی شود

قرآن کتاب هدایت است؛ اما احتیاج دارد که کسی آن را اجرایی کند و بتواند آن را پیاده کند. قرآن مثل قانون اساسی می‌ماند. قانون اساسی را که نمی‌شود اجرا کرد. باید تبدیل به قوانین عادی شود و تبدیل به دستورالعمل شود و بخش بخش شود و ابلاغ شود و در اختیار قرار بگیرد.

قرآن هم همین‌طور مجری می‌خواهد. باید به اجرا دربیاید تا بشود از آن بهره گرفت. یک رهبری مثل رسول خدا می‌خواهد، مثل امیرالمؤمنین می‌خواهد تا آن را اجرا کند. «لِتُخْرِجَ النَّاسَ» در آن این مفهوم خوابیده است. خارج کردن دلیل بر حرکت است و دلیل بر تحول است؛ یعنی این حرکتی که می‌خواهد انجام بگیرد در آن دگرگونی هست و تحول هست و انسان‌هایی که در تاریکی به سر می‌بردند -که تاریکی جهل بود و رذائل اخلاقی بود که عرض کردیم- با یک تربیت و یک روشی با توجه به آیات الهی، توسط پیغمبر اکرم و اهل‌بیت عصمت و طهارت، این مسیر نورانی شدن را طی می‌کنند.

هر آنچه نادرالوجود و دست نایافتنی است، عزیز است

قرآن کتابی است که انسان را نورانی می‌کند. به کدام سمت می‌برد؟ به سمت عزیز ما را می‌برد. «الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ». عزت در مقابل ذلت و خواری است.

ما به چیزی که نایاب باشد و به‌سادگی به دست نیاید، می‌گوییم عزیز. در محاورات و صحبت‌هایی که می‌کنیم عزیز را به شخصی که دوست‌داشتنی است و خیلی او را دوست داریم می‌گوییم. می‌گویم فلانی عزیز است، دوستش داریم؛ اما معنای لغوی عزیز به معنای دست نایافتنی است.

راغب اصفهانی که عرض کردم کتابش چه کتابی است، در تعریف عزیز می‌گوید: حالتی است در انسان که نمی‌گذارد مغلوب کسی شود و شکست بخورد؛ یعنی این شخص حالتی دارد که زیر بار ذلت نمی‌رود، زیر بار شکست نمی‌رود.

عزیز ریشه‌اش از زمین است. ارضٌ عِزاز، زمین سخت. زمینی که سنگ است و باران وقتی می‌آید در آن نفوذ نمی‌کند. سنگی که غیرقابل نفوذ باشد می‌گویند این سنگ عزیز است؛ یعنی باصلابت و محکم است. آب در آن نفوذ نمی‌کند. شخصی که غیرقابل نفوذ است و مغلوب کسی نمی‌شود او را هم می‌گویند عزیز.

نادرالوجود هم عزیز است؛ یعنی به این سادگی‌ها گیر کسی نمی‌آید. به هر جهت دست یافتن به عزیز سخت است. عزیز هم به کسی می‌گویند که بر همه غلبه دارد.

هر کس عزتی دارد، از خدا گرفته است

خدای تعالی را می‌گوییم عزیز، بلکه همه عزت‌ها از او است. هرکسی هم عزتی در هرجایی دارد، یک توانمندی دارد، یک سیطره‌ای دارد، قاهره‌ای دارد و قوه‌ای دارد، همه این‌ها از خدا گرفته‌شده است. «الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمِیعاً» همه عزت برای خداست. اگر مؤمن هم عزت دارد عزت مؤمن برگشتش به عزت خداست. از خدا گرفته است؛ چون خدای تعالی آن ذاتی است که هیچ‌چیزی از هیچ جهتی بر او غلبه ندارد و قهری ندارد و بر همه‌چیز غلبه دارد و دیگران اگر عزتی دارند عزتشان را از خدا گرفته‌اند.

ملت عزیز

خود عزت دلیل قدرت است؛ یعنی کسانی که عزیز هستند و عزت دارند و این عزت را از خدا گرفته‌اند، این انسان‌های عزیز قادر هستند و قدرتمند هستند. ملت ما ملت عزیزی است، قدرتمند است. در مقابل تمام دنیای دنیا ایستاده است و در این سالیان سال هم مقاومت کرده است.

می‌بینید که یک ملت باعزت و عزیزی است در عالم؛ یعنی غیرقابل نفوذ است. هر کاری که کردند، هر جور که خواستند نتوانستند در او نفوذ کنند. ملت ما ملت عزیزی است. در گفته‌های حضرت آقا و امام هم گفته می‌شود «ملت عزیز»؛ یعنی ملت غیرقابل نفوذ که غالب است و مغلوب، به این سادگی‌ها نمی‌شود.

حمید از ماده حمد است؛ یعنی ثنا و ستایش. حمد جمیل و مدح همه خوبی‌هاست حمید. حمد وقتی به خدای تعالی نسبت داده می‌شود؛ یعنی همه خوبی‌ها برگشتش به خداست. پس حمد مخصوص خداست؛ الحمدلله.

حمید، نشانه نعمت‌های بی‌پایان خداست

حمد نشانه نعمت‌های خداست. نعمت‌های خدا مگر تمام می‌شود؟ نعمت‌های خدا تمام نمی‌شود. اصلاً نمی‌توانیم نعمت‌های خدا را شمارش کنیم. وقتی‌که می‌گویم حمید، این حمید می‌شود نشانه نعمت‌های بی‌پایان خدا. چرا؟

چون همیشه در مقابل این نعمت‌ها و در مقابل این کمک‌هایی که خدای تعالی به بندگانش می‌کند، در برابر این نعمت‌ها افراد ستایش می‌کنند. حالا یک‌وقت هست که شما خدمتی گیرتان می‌آید و کاری را مستقیماً انجام می‌دهید، می‌گویید الحمدلله رب‌العالمین؛ اما یک‌وقتی کسی به شما خدمتی می‌کند، کسی به شما لطفی می‌کند که از او تشکر می‌کنید. این هم سپاس است و ستایش است. حتی این ستایشی که ما از دیگران می‌کنیم به خاطر خدماتی که انجام می‌دهند، این هم مخصوص خداست. چرا؟ چون همیشه ستایش و ستودن در مقابل نعمت است و هر چه نعمت در عالم وجود دارد همه نعمت‌ها برای خداست. ما برای هر نعمتی که تشکر می‌کنیم در حقیقت داریم از خدا تشکر می‌کنیم؛ بنابراین به‌صورت کلی فرمود «الحمدُ» یعنی هرچه حمد است، چه خدا را مستقیم حمد کنید، چه دیگران را و دوستان را ستایش کنید و تشکر کنید، «الحمدلله» حمد برای خداست.

درود خدا بر مؤمنین چه ثمره‌ای دارد؟

خداوند بر بندگان صالحش درود می‌فرستد. چرا این را گفتم؟ چون در آیه اول سوره ابراهیم فرمود «الر کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» این کتاب ویژگی‌اش این است که انسان‌ها را از تاریکیِ پلیدی و پستی و رذائل بداخلاقی خارج می‌کند و به سمت نور هدایت می‌کند.

یک کار دیگر هم خدا انجام می‌دهد. می‌فرماید «هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَمَلَائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» خدای تعالی کسی است که بر شما درود می‌فرستد؛ یعنی بر اهل ایمان درود می‌فرستد و ملائکه خدا هم درود می‌فرستند بر انسان. خدا و ملائکه‌اش بر انسان مؤمن متقی مواظب بر خودش درود می‌فرستند.

خب این درود خدا چه‌کار می‌کند و چه ثمره‌ای دارد؟ کارش این است که ما را از ظلمت خارج می‌کند و نورانی می‌کند. انسانی که نورانی شد راه را گم نمی‌کند. انسانی که نورانی شد هم خودش روشن است، هم به دیگران روشنی می‌دهد. انسانی که نورانی شد تکالیفش را در زمان خودش می‌فهمد؛ یعنی وظیفه شرعی‌اش را می‌داند، وظیفه اجتماعی‌اش را می‌داند، وظیفه الهی‌اش را می‌داند که الآن باید چه‌کار کند و الآن چه وظیفه‌ای دارد؛ در قبال خودش، در قبال خانواده و در قبال اجتماعش. این انسان نورانی است. انسانی که خدا بر او درود بفرستد و ملائکه بر او درود بفرستند، این انسان نورانی شده است و انسان نورانی راه را گم نمی‌کند. انسانی که نورانی شد، به وظیفه‌اش عمل می‌کند.

در تاریکی‌ها به قرآن پناه ببرید

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در جمع اصحابشان نشسته بودند که فرمودند: مگر نمی‌بینید که شب و روز زود می‌گذرد؟! (زود شب می‌شود. زود صبح می‌شود. الآن روز هفتم ماه رمضان است با سرعت گذشت. چند روز دیگر هم یوم الجائزه است. روز عید فطر است. ایام ماه به‌سرعت سپری می‌شود) حضرت فرمودند: مگر نمی‌بینید که شب و روز زود می‌گذرد و گذشت آن هر تازه‌ای را کهنه و هر دوری را نزدیک می‌کند! (تازه‌ها کهنه می‌شود. لباس‌هایتان، خوراکی‌هایتان، لوازمتان) و هر دوری را نزدیک می‌کند! (با هر نفسی که می‌کشیم داریم به سمت قیامتمان نزدیک می‌شویم) اگر حوادث آمد مثل قطعه‌های شب خیلی تاریک (بعضی شب‌ها را دیده‌اید که هیچ نوری نیست و چیزی دیده نمی‌شود. مشکلات و سختی‌ها به شما این‌طور احاطه کرده باشد و مثل شب ظلمانی شمارا دربرگرفته باشد) به نور پناه ببرید و خود را با نور درمان کنید.

مقداد در آن جلسه نشسته بود. عرض کرد که چاره چیست وقتی این‌طور گرفتار شدیم؟ حضرت فرمودند: به قرآن رو آورید. (آن چیزی که شمارا نجات می‌دهد نور قرآن است. «لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» چیزی که شمارا از ظلمت به سمت نور می‌آورد قرآن است) کسی که خداوند قرآن را به او عطا کرده، اگر بپندارد که بهره دیگران بیش از بهره اوست بزرگی را کوچک و کوچکی را بزرگ شمرده است.

دیده‌اید خیلی مذموم است وقتی کسی کوچک است و شما به او بال‌وپر بدهید و بزرگ فرضش کنید و احترامش کنید و بالای مجلس بنشانیدش؛ بعد شخصیت بزرگی یا یک عالم ربانی مثلاً یا یک دانشمندی بیاید اما به او اهمیت ندهید و بنشانیدش در پایین مجلس یا دم در بنشیند. خیلی بد است.

می‌فرماید وقتی به کسی قرآن داده‌شده است چه چیزی به او داد نشده؟ شما اگر از قرآن استفاده نکنید و بهره نبرید مثل این است که یک بزرگی را کوچک کردید و کوچکی را بزرگ کرده‌اید. قرآن باید در اختیار ما باشد. در دست ما باشد.

قرآن نسخه است. نسخه را در جیب نمی‌گذارند

عرض کردیم که قرآن نسخه است. نسخه را در جیب نمی‌گذارند و بعد بگویند من بهترین نسخه را دارم. باید طبق این نسخه عمل کرد تا به نتیجه رسید. باید این‌گونه بشود تا خروج از ظلمت به سمت نور محقق شود و نورانی شدن انسان اتفاق بیفتد و انسان وظایفش را بفهمد. عالم ربانی شدن، از نور قرآن استفاده کردن و مسیر را پیدا کردن، این‌ها همه راهش همین است که از آیات قرآن بهره بگیریم و طبق دستور قرآن کریم عمل کنیم تا به مقصدی که باید برسیم، برسیم.

کتابی غیرقابل نفوذ

همان‌طور که خدای تعالی صراط را در اینجا عزیز و حمید گفت، خود کتاب را هم در جای دیگر با وصف عزیز آورده است. سوره مبارکه فصلت آیه ۴۱ و ۴۲ در آنجا اشاره می‌کند که این کتاب، کتاب عزیز است «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ» این کتاب غیرقابل نفوذ است. امکان ندارد کلمه‌ای از کلمات قرآن کریم از آن حذف‌شده باشد و کسی در آن تصرف کرده باشد. خدای‌نکرده و نعوذبالله مثلاً تحریف‌شده باشد. به‌هیچ‌وجه آیه‌ای از آیات قرآن تحریف‌نشده. نه کم شده و نه زیاد شده. نه تحریف به نقیصه داریم نه تحریف به زیاده. مثل همان سنگ صفت غیرقابل نفوذ، کتاب هم عزیز است؛ یعنی مغلوب نیست. تحت تأثیر نیست.

«لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ» کتابی است که از طرف خدای حکیم نازل شده است. عزیز است. نفوذناپذیر است. چون هیچ باطلی در آن نیست «لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ». به‌هرتقدیر خدای تعالی قرآن را هم به وصف عزیز وصف کرده است.

برای حمد مطلب دیگری دارم که ان‌شاءالله جلسه بعد مطرح می‌کنم. پس امروز یک‌چیز یاد گرفتیم که قرآن کریم از سمت خدای تعالی برای همه انسان‌ها نازل شد که انسان را از ظلمت به سمت نور حرکت می‌دهد. ظلمت همه بدی‌ها و پلیدی‌ها و پلشتی‌ها و کجی‌هاست و نور یک‌چیز است که حق است و حقیقت است. باید از همه تاریکی‌ها به سمت نور حرکت پیدا کنیم.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.