متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۰/۱۰/۱۰
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیتالله حسینی همدانی
بِسمِالله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین
سلامعلیکم و رحمهالله.
ای بندگان خدا، شما و خودم را به تقوای خدا دعوت میکنم، چونکه تقوا مهاراست و تکیهگاه.
توجه دارید که خیلی از الفاظ و مفاهیم زیبا، شعارهای اسلامی و اخلاقی وجود دارد که متأسفانه مفهوم دقیق و نورانی خودش را در جامعه ازدستداده و به معنای دیگری تبدیلشده است یکی از آنها تقواست که باید بیشتر به معنا و مفهوم و آثار آن توجه کنیم. بالاخره تقوا علائمی دارد که در افراد متقی ظاهر میشود و بهخوبی میتوان گفت که چه کسی اهل تقواست. تعدادی از آنها را امیرالمؤمنین علیهالسلام در خطبه متقین بیان فرمود. تعداد بیشتری در بیانات حضرت درجاهای دیگر و از ائمه دیگر صادرشده است که عمل به آنها فرد و جامعه را نجات میدهد. نمود آن را میتوانیم در بازار و مدرسه و اداره و مسجد و محله و … ببینیم. عمده مشکلات ما در جامعه، از بیتقوایی است.
یک روایت این نوبت بخوانم از امیرالمؤمنین علیهالسلام که فرمود: به خدا سوگند هیچ بندهای راندیدم که تقوایش سودمند باشد مگر اینکه زبانش را نگه دارد. حفظ زبان یکی از آن مسائل مهم است و ما در بیرون میبینیم که چقدر زبانها و قلمها ول و رهاست و هرچه دلشان میخواهد میگویند و مینویسند. گاهی با همین گفتنها و نوشتنها خانوادهها را از بین میبرند و انسانها را بیآبرو میکنند، اموال را غارت میکنند، ذهنها را منحرف میکنند، واقعیات را تحریف میکنند، جای شهید و جلاد را عوض میکنند، با تقطیع کلمات و جملات، کلام گوینده را تغییر میدهند و دهها مثال دیگر که اگر بخواهم بگویم وقت طولانی میبرد. خدای تعالی حب دنیا که باعث بیتقوایی است از دلها بیرون کند.
بحث ما راجع به امربهمعروف و نهی از منکر بود. عمده مطالب این واجب به عرضتان رسید و سعی کردم حتی گاهی مباحثی که فنیتر بود را به زبان ساده بیان کنم. البته این بحث ابعاد فراوانی دارد که در جای دیگر باید مطرح کنیم، من آن مقداری که میشد مطرح کرد در ضمن این بیش از پنج ماه مطرح کردم، مثل آسیبشناسی این موضوع که چرا تاکنون این واجب باقدرت در جامعه عملیاتی نشده و راهحل اجرائی شدن آن چیست؟ مثلاً ما چکار کنیم تا بتوانیم امربهمعروف و نهی از منکر را در جامعه توسعه بدهیم؟ راهکارهایی هم وجود دارد. یا طرح این بحث که کار را باید از آموزشوپرورش شروع کرد و در کتب درسی فرزندانمان از دوره دبستان به آن پرداخت تا بااهمیت و حساسیت آن کاملاً آشنا شوند. ما متأسفانه راجع به بعضی از موضوعات آنچنان هجمه وارد میشود آنچنان فضاسازی میشود آنچنان ذهنها را درگیر میکنند که بعضیها ندانسته و نفهمیده بعضی از اموال را انجام میدهند مثلاً ولادت پیامبر اعظم میشود هیچ اتفاقی نمیافتد اما مثلاً برای بعضی از جشنها و مناسبتها میبینید که همین روزها چه جریاناتی در کشور مطرح است. یا مثلاً رابطه بین شرع و قانون و قلمرو هرکدام در بحث امربهمعروف و نهی از منکر کجاست؟
امروزه فضای مجازی نقش مؤثری در زندگی بشر پیداکرده است حالا تصور کنید اگر در این فضا منکری مثل تهمت، افتراء، اهانت به دین یا اشخاص بهصورت نوشته، صوت، ویدئو و امثال اینها منتشر شد، یا واجبی از واجبات را تحریف کردند و نشر دادند. مراتب سهگانه امرونهی (قلب، زبان، ید) را در فضای مجازی مکلف چگونه باید اعمال کند؟ نحوه برخورد و مقابله چگونه باید باشد؟ و امثال اینها. آخرین مطلبی که بیان شد راجع به آداب امربهمعروف و نهی از منکر بود که به پرهیز از تجسس کردن، دشنام دادن و حریم خصوصی اشاره کردم.
تکمیل بحث قبل عرض میکنم؛ انسان به خاطر طبیعتی که دارد میل به بدی دارد. خداوند متعال تقریباً ۵۰ صفت از صفات بدانسان را شمارش میکند مثل قتور، منوع، حسود، ظلوم، جهول و… و نفس هم در ترغیب به سمت همین کجیها باقدرت عمل میکند که در آیه مبارکه سوره یوسف دارد ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی. با توجه به این خصوصیات در انسان و تلاش شیطان برای سلطه گری و اینکه اگر کسی نعوذبالله مبتلا به فحشاء شد منکر است و نشر و اشاعه آن منکر خود منکر دیگری است. نقش امربهمعروف و نهی از منکر در کنترل و حفظ فرد و جامعه در اینجا خود را نشان میدهد. لذا در آداب امربهمعروف گفتهاند پردهدری ممنوع است چون خودش منکر و مستوجب مجازات است؛ و در دستورات دینی اولیاء دین به ما دستور دادند اگر کسی گناه کرد نه خودش حق دارد بگوید نه کسانی که متوجه شدن اجازه نشر دارند، اینیک دستور دینی است. و قرآن کریم هم در سوره نور آیه ۱۹ بهشدت نهی کرده است. و توضیح میدهد و مجازات برای آن در نظر گرفته است. لذا یکی از آثار امربهمعروف و نهی از منکر کنترل و پایبندی به اصول اخلاق اجتماعی است.
در بعضی نصوص و روایات از اهلبیت بخصوص امیرالمؤمنین علیهالسلام به دست میآید که حفظ سلامت جامعه از اجرای حدود خاص و افشاگری مهمتر است. قصهها و داستانهایی از حضرت امیر در ذهن دارم که اینجا فرصت بیان نیست که چگونه حضرت یک کسی که گناهی مرتکب شده بود و باید حد میخورد از زیر بار اجرای آن تا هفت سال طفره رفتند تا آنجایی که اعتراض کردن که چرا حد الهی را جاری نمیکنی چون سلامت جامعه در بعضی از جاها مهمتر است به هر جهت حضرت بر این مسئله چنان تأکید دارد که در عهدنامهاش به مالک اشتر، او را از کسانى که گناه پنهان افراد را آشکار میسازند، بر حذر میدارد. حالا چه برسد به اینکه تعدادی بروند بگردند یکچیزهایی از افراد پیدا بکنند.
حضرت در اینجا فرمود: وَ لْیَکُنْ أَبْعَدُ رَعِیَّتِکَ مِنْکَ وَ أَشْنَؤُهُمْ عِنْدَکَ أَطْلَبَهُمْ لِمَعَایِبِ النَّاسِ فَإِنَّ فِی النَّاسِ عُیُوباً الْوَالِی أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا فَلَا تَکْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْکَ مِنْهَا فَإِنَّمَا عَلَیْکَ تَطْهِیرُ مَا ظَهَرَ لَکَ وَ اللَّهُ یَحْکُمُ عَلَى مَا غَابَ عَنْکَ فَاسْتُرِ الْعَوْرَهَ مَا اسْتَطَعْتَ یَسْتُرِ اللَّهُ مِنْکَ مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِیَّتِکَ. باید آنها که نسبت برعیت عیب جوترند از تو دورتر باشند زیرا، مردم عیوبى دارند که والى در ستر و پوشاندن آن عیوب از همه سزاوارتر است. درصدد مباش که عیب پنهانى آنها را به دست آورى، بلکه وظیفه تو آن است که آنچه برایت ظاهر گشته اصلاح کنى. و آنچه از تو مخفى است خدا درباره آن حکم مىکند بنابراین تا آنجا که توانائى دارى عیوب مردم را پنهانساز تا خداوند عیوبى را که دوست دارى براى مردم فاش نشود، مستور دارد.
در پایان هنوز بنده بر مطلب خود اصرار دارم که راه خلاص شدن از منکر بیحجابی و بیعفتی در جامعه حضور مستمر و دائمی و ارزشمند بانوان در سطح جامعه است که همان طرح حضور است. که این کلید نجات است البته هنوز بر این اصرار دارم که دستگاههای دولتی باید قوانین حجاب و عفاف را بهخوبی انجام بدهند مسئولین آن دستگاهها مسئولاند و نباید کوتاه بیایند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ
خودم و همهی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم.
اهل تقوا دوراندیش بوده به عاقبت کار میاندیشند. مولانا امیرالمؤمنین علیهالسلام در حکمت ۱۷۲ از حکم نهجالبلاغه فرمودند: ثَمَرَهُ الْحَزْمِ السَّلَامَهُ وَ ثَمَرَهُ التَّفْرِیطِ النَّدَامَهُ. ثمره دوراندیشى درستى و سلامت و نتیجه کوتاهى در کار، پشیمانى است. تفریط، در اینجا یعنی دوراندیش نبودن در کارها. دوراندیشی صفت خوبی است که باید به دست بیاوریم. یعنی بتوانیم اتفاقاتی که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد را پیشبینی کنیم، که اگر پیشبینی درست صورت بگیرد نتیجهاش سلامت بودن و در امان بودن از خطراتی است ممکن بود پیش بیاید و با پیشبینی از بین رفت. امّا کسی که بیتوجه است و پیشبینیهای لازم را ندارد و کوتاهی می-کند ممکن است در دام خطرات احتمالی بیفتد و خسارتهایی ببیند که نتواند اعمالی که وظیفه دارد انجام دهد و باعث پشیمانی بشود. در بیان دیگری امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: هر کس بدون عاقبتاندیشی در کارها دستبهکاری بزند خود را گرفتار سختیها و مصائب میکند. یا فرمودند در تصمیمی که با دوراندیشی همراه نباشد خیری نیست. خدای تعالی تقوای ما را افزون بگرداند.
مناسبتها:
۱۶ دی مصادف با سوم جمادیالثانی سال گشت شهادت دردانه عالم وجود، امابیها، مادر ائمه، صدیقه طاهره، زهرای مرضیه است. و به مناسبت شهادت شهید علم الهدی و شهدای هویزه روز شهدای دانشجو هم هست. خدای تعالی زندگی همه ما را علوی و فاطمی قرار دهد.
در کتاب مائه منقبه ابن شاذان از قول رسول خدا حدیثی در فضیلت حضرت زهرا نقلشده است که فرمود: لَوْ کَانَ الْحُسْنُ شَخْصاً لَکَانَتْ فَاطِمَهَ بَلْ هِیَ أَعْظَمُ إِنَّ فَاطِمَهَ ابْنَتِی خَیْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ عُنْصُراً وَ شَرَفاً وَ کَرَماً. اگر حُسن و نیکی و زیباییهای عالم هستی، بهصورت شخصی درآید آن شخص، قطعاً فاطمه است. بلکه او اعظم از حُسن است، بهراستی دخترم فاطمه بهترینِ اهل زمین در اصالت، کرامت و شرافت است. شرح این حدیث بماند برای وقتی دیگر. خیلی این حدیث پرمحتوا و پرمعناست. اما آنچه در این نوبت عرض میکنم را بهدقت توجه بفرمائید.
آنچه مسلم است این است که هدف از ارسال انبیاء الهی، هدایت بشر به سمت سعادت و کمال بوده است (خدا یکصد و ۲۴ هزار پیغمبر را برای هدایت انسان فرستاد) و لذا طبق برنامهای که خدای تعالی در اختیار آنان قرار داده موظف هستند جامعه را مدیریت کنند. پس انبیاء، مدیران الهیای هستند که با برنامه دقیق کار میکنند. برنامهی آنها چیست؟ امام صادق علیه السلام فرمودند: مَا تَکَامَلَتِ النُّبُوَّهُ لِنَبِیٍّ حَتّی أَقَرَّ بِفَضْلِ فَاطِمَهَ وَ مَعْرِفَتِهَا وَ مَحَبَّتِهَا. نبوت هیچ پیامبری به کمال نرسید و تائید نشد مگر زمانی که آن پیامبر به فضل حضرت زهرا سلامالله علیها اقرار کرد و اهل معرفت و محبت حضرت زهرای اطهر شد. خیلی روایت زیبایی است. دقت میفرمایید که مطلب کجاست؟
یعنی مغز افزار حرکت و هدایت جامعه توسط انبیاء الهی از اول خلقت تا امروز بهخصوص بعد از حضرت نوح علی نبینا و اله و علیه السلام که جامعه آرامآرام شکل گرفت و سازوکار تمدنی به خودش گرفت، مکتب فاطمی بود. از اول خلقت تا زمان رسول خدا آن دستورالعمل عملیاتی همه انبیا مکتب فاطمه زهرا بوده است. تلاش انبیاء رساندن مردم و جوامع به مقصد است و مکتب فاطمی این کار را میکند. یعنی تنها راه نجات بشر یک مکتب و آن مکتب فاطمی است. چرا؟ چون حضرت فاطمه سلامالله علیها یک شخص نیست، بلکه یک نظام تربیتی کامل است. یک جریان است، یک تفکر و منظومه فکری است که به آن مکتب میگوییم. و الحمدلله میبینیم که این مکتب در حال نشر و گسترده شدن در عالم است و مردم جهان در حال شناخت این مکتب هستند تا به زمان ظهور برسیم. که در آن زمان هم، نقشه راه به سمت سعادت و رسیدن به هدف خلقت، همین مکتب است. چرا؟ چون خود حضرت ولیعصر ارواحنا فداه فرمودند: روایت در کتاب الغیبه مرحوم شیخ طوسی است که؛ اِنَّ لی فی ابنه رسولِ الله اُسوهٌ حَسَنَهٌ. یعنی صدیقه طاهره برای من هم اسوه و الگوی حسنه است. بر اساس روش و ممشای او حرکت خواهم کرد. یعنی این مکتب فاطمی در اختیار آخرین سفیر الهی برای مدیریت عالم است. همان فاطمهای که باطن و حقیقت شب قدر است. شبی که سرنوشت انسانها در آن شب تعیین میشود. یعنی چی؟ اینها همه با هم کد دارند و به هم وصل است.
میبینید همه ما ریزهخوار خوان فاطمه زهرا سلامالله علیها و صلواتاللهعلیه هستیم؛ هر چه داریم از این بانو و این مکتب است. و ما چقدر کوتاهی داریم در شناخت و عمل کردن بهتر و شناساندن بهترِ هم خودِ حضرت و هم مکتب او. در عالم خیلیها ادعا دارند که میتوانند زندگی بشر را از همه جهت تأمین کنند. اما دو مطلب را باید توجه کرد که معمولاً همه آنها که ادعا دارند در این دو کمبود دارند.
یک: جامعیت داشتن مکتب است. یعنی باید بتواند انسانسازی کند، خانواده سازی کند، جامعه سازی کند، نظام سازی کند و تمدن سازی کند. یک مکتبی، مکتب جامع است که بتواند در این پنج نقطه برنامه داشته باشند و البته توجه به رابطهای که بخشهای مختلف باید داشته باشند دارید. مثلاً انسان با نصاب و سالم در نهاد خانواده تراز که از جهات مختلف سالم است ساخته میشود. خانوادهای که تراز نیست، بچههایی هم که دارند تراز نیستند و همینطور سایر بخشها که فرصت تبیین ندارم. حضرت به بعضی از ابعاد انسانسازی در خطبه مشهورشان پرداختهاند. آنجا باید دقت کنید.
دو: تضمینی بودن و اطمینانبخش بودن آن مکتب است. مکاتب بشری فراوانی ادعای رساندن بشر به مقصد را داشتند که بزرگشان مکتب کمونیست شوروی بود که عاقبتش برای همه روشن است و اتفاقاً ۱۳ دی سال گشت نامه حضرت امام به گورباچف است که قصه پر عبرتی است. و بعد از او امروز لیبرال دموکراسی غرب است که کارش تمامشده و همه اهل اندیشه و خرد به از بین رفتنش اذعان دارند.
به هر جهت باید انسان به این باور برسد که چون یکبار بیشتر در این دنیا زندگی نمیکند با همین مکتب به سعادت میرسد. چون ریشه مکتب به خداوند متعال میرسد و بهشت و جهنم او، پس معتبر است. او خالق همه بشر است و بهترینها را برای مخلوقاتش میخواهد. خدای تعالی میگوید در مسیری که فاطمه سلامالله علیها ترسیم میکند حرکت کنید و منحرف از این گوهر ناب نشوید. تضمین کجاست؟ تضمین در بیان رسول خداست و دیگر بیشتر توضیح نمیدهم که فرمود: إنَّ اَللَهَ یَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَهَ وَ یَرْضَى لِرِضَاهَا. بهدرستی که خداوند غضب میکند برای غضب فاطمه و راضی میشود برای رضایت فاطمه سلامالله علیها. ما در این مکتب همهچیز یاد میگیریم.
اخیراً حضرت آقا تأکیدی روی جهاد تبیین داشتند. البته از سالهای قبل فرموده بودند اما تأکید کردند. نماد جهاد تبیین زهرای اطهر است. رهبر معظم انقلاب در ضمن چند بیان فرمودند: «جهاد فقط شمشیر گرفتن و جنگ کردن در میدان قتال نیست؛ جهاد شامل جهاد فکری، جهاد عملی، جهاد تبیینی و تبلیغی و جهاد مالی است. جهاد آن بزرگوار در میدانهای مختلف، یک جهاد نمونه است».
و شما میتوانید اوج این جهاد تبیین را در خطبه معروف فدکیه حضرت ببینید. اول حمد و ثنای خدا میکنند و بعد به وضعیت اجتماعی جامعه میپردازند و مقایسهای جامع از وضعیت مسلمین قبل از بعثت پیامبر و بعدازآن را ارائه میدهند. و به همه میفهمانند که تنها راه ثمربخشی دین و تنها راه رسیدن به وحدت، پذیرش ولایت اهلبیت علیهمالسلام و عمل به دستورات آنان است. در بصیرت بخشی دقیقی که انجام میدهند، ریشه انحراف را کنار گذاشتن معصوم از حکمرانی بیان میکنند. اسلام را به مجموعهای تشبیه میکنند که دارای اعضا و ارکان متعددی است که با هم فعال هستند و وقتی ثمربخشی دارند که همه مجموعهها طبق یک نظام مدون فرماندهی شوند و بین تمام قوا تعادل و توازن برقرار باشد که آن نظام فرماندهی امامت و ولایت است. خیلی زیبا حضرت تبیین میکند.
بعد از ارتحال رسول خدا جلوهای که از زهرای اطهر دیده شد خیلی درسآموز است. حضرت آقا دربیانی فرمودند: فاطمهی زهرا سلامالله علیها در نقش یک رهبر واقعی است؛ همانطور که امام بزرگوار فرمودند که اگر فاطمهی زهرا مرد بود، پیغمبر میشد. یعنی یک رهبر بهتماممعنا، مثل یک پیغمبر، مثل یک هدایتگر عموم بشر است. حضرت در جامعه حاضر شد حضور اجتماعی و سیاسی حضرت زهرا در جامعه با رعایت همه شئونات حجاب و عفاف و در حد اعلا، تبیینکننده این معناست که نهتنها حجاب داشتن و عفیف بودن مانعی در برابر حضور اجتماعی و سیاسی زنان نیست بلکه با رعایت آن حضورشان در جامعه اثرگذارتر خواهد بود.
یکی از روشهایی که میتوان از حضرت آموخت این است که از هر فرصتی برای روشنگری استفاده میکرد. صدیقه طاهره در این قسمت در اوج است. نامهای افشاگرانه برای ثبت در تاریخ چنین مرقوم داشت: گروهی که عهد و پیمان خود را باخدا و پیامبرش در مورد امامت و پیشوایی امیر مؤمنان شکستند و حق او را نادیده گرفتند و جامعه و نسلهای آینده را از برکت وجود او محروم ساختند، و بدینوسیله ستم و سرکوب و اختناق و استبداد را پی ریختند، چنین کسانی حق ندارند پس از مرگ من بر پیکرم نماز بگذارند؛ چراکه آنها نسبت به ما ستم روا داشتند و ارث مرا به یغما بردند و سند مالکیت مرا که پدرم برایم نوشته بود، از دستم ربودند و آن را به آتش کشیدند و گواهان مرا دروغگو شمردند، درحالیکه گواهان من، جبرئیل، میکائیل، امیر مؤمنان و ام ایمن بودند… تبیین کردند که ریشه مخالفتها شخصی نبود و بازی با دین خدا بوده است… این تبیین است، جلوی انحراف گرفتن است و در آخر هم وصیتی کردند که آن وصیتنامه خودش غوغاست و درنهایت با ناشناخته ماندن قبر مطهرش، پرچم اعتراض و مقاومت را تا ظهور حضرت حجت برافراشته و باشکوه نگه داشتند.
این مکتب فاطمی بود که امام تربیت کرد که انقلاب اسلامی ولیده اوست. و در این انقلاب با تأسی به مکتب فاطمی چه اتفاقات بزرگی افتاد و چه انسانهای والایی تربیت شدند که یک نمونه آن قاسم سلیمانی است با ویژگیهای منحصربهفرد که مهمترین آن و راز مانایی آن اخلاص او بود. که خوب است در این مورد لااقل از او در کارهایمان الگو بگیریم و کار بدون اخلاص انجام ندهیم.
در این روزها راجع به شهید قاسم سلیمانی و مکتب او که با این تعریفی که بنده کردم مکتب او مطلب جدیدی نیست، تبلور مکتب امامین انقلاب و مکتب فاطمی و علوی و حسینی است، زیاد شنیدهاید بنده دیگر تصدیع نمیدهم فقط قسمتی از بیان حضرت آقا راجع به ایشان را میخوانم. اولاً شهید سلیمانی هم شجاع بود هم باتدبیر، بعضیها شجاعت دارند ولی عقل و تدبیر ندارند و برخی تدبیر دارند ولی جگر عمل ندارند. این ابزار شجاعت و تدبیر را برای خدا خرج میکرد. از همه اینها بالاتر اخلاص او بود. اخلاص خیلی مهم است. ماها باید در خودمان اخلاص را تمرین کنیم. او هم یک فرمانده جنگآور مسلط در عرصه نظامی بود و هم بهشدت مراقب حدود شرعی بود. شهید سلیمانی به دهان خطر میرفت ولی مراقب جان سربازان و همکارانش بود. دشمن سعی میکرد این مجاهد عظیم الشان را تروریستی معرفی کند؛ آمریکاییهای دروغگو و هجوگو که واقعاً ارزشی برای حرفهای آنها نمیشود قائل شد، اینها سعی میکردند اینچنین رفتار کنند اما ملت ایران به دهان آنها زد.
این روزها دائماً اخباری منتشر میشود که مثلاً رئیس موساد یک نامهای به آمریکا داده و از آمریکاییها و اروپاییها خواسته که اگر مطالبات رژیم صهیونیستی در متن مذاکرات هستهای لحاظ نشود ما به مراکز حساس جمهوری اسلامی حمله میکنیم. از طرف دیگر اروپا و بخصوص فرانسه هم جوری عمل میکنند که توافقی به نفع ایران صورت نگیرد. یک جیکجیکی هم، جیک مشاور امنیت ملی آمریکا کرده و سناریوهایی را تعریف کرده و لطف کردند مهلت هم دادهاند و ضربالاجل مشخص کردهاند. عوامل داخلیشان هم در داخل کشور بازار سرمایه (ارز و امثالذلک) را خراب میکنند تا مردم ازنظر ذهنی تحتفشار قرار گیرند. و مسئولین در مذاکرات مسیر دیگری طی کنند.
باید عرض کنیم هم به آمریکا و هم به اروپا تا زمانتان تمام نشده خودتان را نجات بدهید چون امروز این ایران است که گزینهها را تعیین میکند و از مواضعش عقبنشینی نمیکند اگر درست انتخاب نکنید بااراده مستحکم یک ملت مواجه خواهید شد و مزه شکست دیگری را خواهید چشید.
مکرر عرض کردیم اینهایی که ایران را از جنگ میترسانند، احتیاجی به لشکرکشی و امثالذلک نیست، کافی است کار را بسپارند به دست مردم باوفا و شهیدپرور و ولایت مدار استان البرز، استان هم نمیخواهد همین مردم شهر کرج، اصلاً شهر کرج هم نمیخواهد، لشکر ده عملیاتی سیدالشهدا برای محو اسرائیل از روی زمین کافی است.
وقت گذشت اما چهاردهم دی روز کشاورزی است. مطلب اینجا زیاد داشتم که عرض کنم با توجه به اینکه این استان قبل از اینکه صنعتی باشد کشاورزی است. سالهای قبل آب فراوان و خاک حاصل خیز داشت. (امام حسین علیه السلام را به خاطر منطقه ری به شهادت رساندند که ری از فشافویه تا انتهای منطقه ساوجبلاغ امروزی است). البته امروز باید همه تلاش کنیم تا مشکلات اینچنینی را حل کنیم، باوجود اینهمه جوان تحصیلکرده نباید کارها روی زمین بماند خیلی راحت میشود مسئولین محترم فضاهایی را فراهم کنند؛ ما الآن تعداد زیادی فارغالتحصیل در رشته کشاورزی داریم؛ زمینهایی هم اینجا موقوفه و غیر موقوفه داریم که آب هم دارد؛ خب اینها را در اختیار جوانان بگذارید، تعاونی درست کنید، هم خودشان آباد میشوند، هم زندگیشان آباد میشود و هم منطقه دوباره آباد میشود، در همین بحث کشاورزی و تولیدات کشاورزی مسئله بهینهسازی و مسئله صنایع تبدیلی را باید در این منطقه جدی گرفت؛ ما صنایع تبدیلیمان ضعیف هست، هم در بحث دامداری و هم در بحث کشاورزی، اگر اینجا باز به دست جوانان بسپارند نه به یک نفر یا دو نفر سرمایهدار؛ دیگران را سرمایهدار کنند، پنجاهتا جوان را با هم متحد کنند و هم کدام با یک آورده یک کارخانه صنایع تبدیلی در اینجا ایجاد کنند، اهتمام داشته باشند تا انشاءالله این کار پیشرفتش در استان بیشتر شود.
بعضی از دوستان هم پیام دادند که چرا شما همیشه انتقاد میکنید، خوب است که گاهی اوقات هم خوبیها را بگویید؛ البته ما این را قبول نداریم چون من هم خوبیها را میگویم و هم درجاهایی که لازم باشد تشکر میکنم و در جلسات و تربیون هم گفتیم، پس این بیانصافی است که اینطور میگویند بااینحال، این فضا را فراهم میکنیم؛ هر دستگاهی، هر کار خیری که انجام داد و به نتیجه رسیده بود؛ (نه اینکه مثلاً یک پروژه را پنج بار افتتاح میکنند)؛ کامل شده بود و به بهرهبرداری رسیده بود و مردم از آن استفاده میکنند که مربوط به دستگاه خاصی است به من اطلاع دهند تا من اینجا به اطلاع مردم برسانم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾