هرکسی با سخنان فریبنده دل مردم را از مسیر انبیا و اعتقادات صحیح و عمل به احکام الهی منحرف و منصرف کند، دشمن انبیاست. دشمنان انبیا از شیطان الهام می‌گیرند. این شیاطین هم در طول تاریخ به یک شکل و قیافه‌ای جلوه‌گری کردند که یک بخش آن‌ها کار فرهنگی می‌کردند؛ یعنی اهل و بیان و تبلیغ بودند.

باطل اگر می‌خواهد باشد حق هم باید باشد؛ یعنی کف روی آب اگر می‌خواهد باشد آن آب حتماً باید باشد؛ یعنی اگر باطل یک چرخشی دارد و موجی می‌زند در سایه حق است. اگر حق نباشد فرصتی برای باطل گری باطل نیست

مهم‌ترین دلیلی که بتوانیم بگوییم خدا قادر است همین عالم هستی است؛ مصنوعات خدا. ما وقتی عالم هستی و مصنوعات خدا را می‌بینیم و دقت در اجزای عالم را می‌بینیم می‌فهمیم کسی که این را ساخته بر ساختن قادر بوده

قرآن که نور مبین است هدفش بیرون آوردن مردم از ظلمت‌ها به سمت نور است. از ظلمت عقیده و اخلاق و عمل به سمت نور که عقیده حق است و اخلاق حق و پسندیده و اعمال صالح. خدا این رهایی را برای همه مردم آورده ولی اهل ایمان هستند که بهره می‌برند.

خدای تعالی قسم خورده است که وقتی شخص ایمانش واقعی و کامل است که به دستورات خدا و رسول خدا پایبند باشد و اعتراضی نداشته باشد؛ حتی نباید در ظاهر بپذیرد ولی در دلش غر بزند؛ باید تسلیم محض باشد

«وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا» اهل ایمان گفتند شنیدیم و اطاعت کردیم. شما اعتقاد ما را در اعمالمان ببینید؛ یعنی التزام عملی دارند. درست در مقابل، اهل کفر و نفاق هستند؛ بی‌ایمان‌ها التزام عملی ندارند.

هر چیزی که دین را از بین می‌برد و رابطه ما را با خدا خراب می‌کند و عاقبت و آخرت ما را از بین می‌برد و سعادت ما را نابود می‌کند باید از آن هجرت کرد. لذا گاهی باید از دوستی‌ها، گاهی باید از یک شغل هجرت کرد. گاهی از یک محله، از یک کوچه، از یک شهر یا از یک کشور باید هجرت کرد

عبودیت و بندگی در تبعیت و اطاعت از رهبر الهی خودش را نشان می‌دهد؛ یعنی دستورات الهی توسط این رهبران بیان می‌شود؛ و عبودیت دائماً از این طریق محقق می‌شود