شرح زیارت آل یس؛ جلسه نهم

از اراده امام می‌فهمیم که خدای تعالی چه چیزی اراده کرده است

کارشناس روابط عمومی ۰۲ آبان ۱۴۰۲ ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

شرح زیارت آل یس

جلسه نهم – ۱۴۰۲/۰۷/۲۶

اراده خدا را باید بفهمیم تا دلیل او را بفهمیم

«السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِهِ» سلام بر تو ای حجت خدا و ای دلیل اراده خدا.

حجت خدا را تا حدودی نوبت قبل ترجمه کردیم. این جلسه راجع به مقام دیگری از مقامات حضرت بحث می‌کنیم؛ و آن سلامی است که خود حضرت یادمان داده که وقتی خواستید من را زیارت کنید بگویید «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا دَلِیلَ إِرَادَتِهِ». سلام بر تو ای کسی که دلیل اراده خدایی. این یک جایگاه رفیعی است.

اراده خدا را باید بفهمیم تا دلیل و نشان و راهنمای او را هم بفهمیم. مباحث بسیار فنی و دقیقی راجع به اراده الهی که در مباحث کلامی و حکمی مطرح می‌شود وجود دارد اگر بخواهم بگویم بحث سنگینی می‌شود. بحث را تا جایی که بشود رقیق می‌کنم و می‌گویم.

معنای لغوی اراده

اراده ریشه‌اش رَوَدَ است؛ یعنی طلب؛ طلب همراه با اختیار و انتخاب. وقتی انسان چیزی را طلب می‌کند با اختیار و انتخاب خودش، می‌گویند آن چیز را اراده کرد؛ یعنی هم انتخاب کرده هم اختیار دارد برای اینکه آن چیز را دنبال کند. چون انسان طالب برای انتخاب و اختیار خودش، رفت‌وآمد می‌کند و تأمل می‌کند و بررسی می‌کند تا یقین کند. رفت‌وآمدی برای آن انتخاب دارد. این رفت‌وآمد و تأمل کردن را بعضی‌ها گفته‌اند یعنی اراده. اراده یعنی آمدوشد؛ چون تأمل و اندیشه یعنی شما به موضوعی در ذهن شریفتان فکر می‌کنید و آن را دنبال می‌کنید. این رفت‌وآمد فکری است؛ اما این را هم باز می‌گویند اراده. در مقاییس اللغه این‌طور معنا کرده است.

معنای لغوی دلیل

پس اراده به معنای اختیار و انتخاب است. دلیل هم به معنای راهنما است. از ماده دلالت است؛ یعنی نشان دادن. راغب اصفهانی که الفاظ قرآنی را ترجمه می‌کند و توضیح می‌دهد می‌گوید دلالت آن است که با آن به معرفت و شناخت چیزی برسند؛ مثل دلالت لفظ بر معنا. مثلاً تا می‌گویند حسن شما یاد نیکی و نیکوکاری می‌افتید. آن لفظ دلالت می‌کند بر این معنا. وقتی می‌گوییم الله این لفظ است که دلالت می‌کند بر معنایی. دلیل به معنای نشان دادن است؛ یعنی راهنما یعنی رهبر. دلیل این امت یعنی راهنمای این امت.

تویی که قصد خدا را به ما نشان می‌دهی

پس اراده شد یعنی طلب کردن چیزی؛ رغبت داشتن به چیزی؛ انتخاب کردن چیزی؛ قصد کردن چیزی؛ که اراده خدا هم خواست و مشیت خداست.

 اینجا گفت «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا دَلِیلَ إِرَادَتِهِ» سلام بر تو کسی که راهنمای اراده خدا هستی. خدا یک خواستی دارد، یک مشیتی دارد، یک قصدی دارد که تو راهنمای قصد خدا هستی. تویی که قصد و اراده خدا را به ما نشان می‌دهی. ما به‌سادگی نمی‌توانیم بفهمیم خدا چه اراده و قصدی دارد.

اراده تکوینی خدا بدون درنگ واقع می‌شود

خدا مگر اهل اراده است؟ بله خدا مرید است. مرید یکی از صفات ذاتی خداست. اینکه خدا به چه اراده دارد و چگونه اراده دارد، بحث کلامی است. از منظرهای مختلف می‌شود اراده را نگاه کرد.

اجمالاً می‌گویم که اراده خدا تکوینی است و تشریعی. اراده تکوینی خدا، وقتی خدا خواستی داشت که آن خواست قابل‌تغییر نبود، بدون تأخیر و بدون لحظه‌ای درنگ واقع می‌شود که در آیه ۸۲ سوره مبارکه یاسین فرمود: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» خدای تعالی وقتی اراده‌اش به چیزی قرار گرفت همین اراده انجام آن کار است.

«فَیَکُونُ» معنی‌اش آن نیست که اول اراده می‌آید و چند لحظه بعد می‌شود. نه این‌طور نیست. اراده که کرد، شد. بین اراده خدا و انجام کار هیچ فاصله‌ای نیست. کُن خدا، فعل خداست؛ اما بشر این‌طور نیست. اراده هم که بکند تا بخواهد انجام بدهد مقدمات و مؤخرات و مقارنات می‌خواهد. شرط و شروط می‌خواهد که مقتضی موجود باشد و موانع مفقود باشد.

تازه خود خدا هم که اراده می‌کند فاعل تام است؛ ولی آیا قابل قابلیت دارد؟ خدای تعالی اراده کرد آسمان و زمین را خلق کند. می‌فرماید ما زمین را در شش روز خلق کردیم. خدا وقتی اراده کند باید در همان لحظه خلق شود. آیه ۸۲ سوره یاسین همین را فرمود؛ کن‌فیکون است. خدا اراده کرده است آن فعل انجام شود اما زمین مثلاً قابلیت ندارد که بلافاصله بشود. باید مرحله‌به‌مرحله بشود. شش روز هم که در آیه آمده، روز نیست؛ مرحله است. چون در بعضی جاها می‌گوید که در دو روز خلق کردیم؛ یعنی دو مرحله. بین این مرحله‌ها چند هزار سال فاصله بوده معلوم نیست.

برای تشبیه عرض می‌کنم که ذهنتان آشنا شود. مثل این می‌ماند که من الان یک عالم مطلب در ذهن دارم. مثلاً چند هزار حدیث حفظ هستم. می‌خواهم همین‌الان به شما بگویم. همین‌الان هم اراده گفتن دارم؛ اما آیا شما همه را می‌توانید بگیرید؟ باید آرام‌آرام بگویم تا شما ضبط کنید و ثبت کنید. سالیان سال طول کشیده خود من حفظ کردم.

کن‌فیکون را بد معنی می‌کنند

کن‌فیکون را هم بعضی‌ها بد معنی می‌کنند. فکر می‌کنند یعنی زیرورو شدن و از بین رفتن. کن‌فیکون یعنی انجام شدن.

اراده تشریعی یعنی نظام قانون‌گذاری الهی

پس یک اراده خدا دارد که اراده تکوینی است؛ که امر خدا این‌طور است که هر وقت چیزی را اراده کند به‌محض اینکه بخواهد باشد، هست.

یک اراده هم دارد تشریعی است؛ به معنای نظام قانون‌گذاری؛ مجموعه فرامین الهی که باید انجام بگیرد که کسی انجام داد پاداش می‌گیرد و کسی معصیت کرد عقاب می‌شود؛ اعم از اوامر و نواهی و مستحبات و مکروهات و مباهات؛ و هرکدام از این‌ها هم حکمش را خودش گفته است. قانون است و قانون را هم خدا می‌گذارد.

قانون‌گذاری پیغمبر و امام در محدوده تشریع است

تشریع کار خداست. شارع مقدس وقتی می‌گوییم یعنی خدا. پس رسول خدا چه می‌کند؟ شریعت خدا را بیان می‌کند. تبلیغ می‌کند و تبیین می‌کند. بعضی جاها را خدای تعالی اراده‌اش را در اختیار پیغمبرش گذاشت. پیغمبر هم در اختیار امام گذاشت؛ که در همان محدوده تشریع که خدا کرده تغییراتی بدهد؛ و الا باز قانون‌گذار پیغمبر و امام نیست؛ خود خداست.

این‌طور نیست که پیغمبر اکرم قانونی وضع کند در محدوده تشریع؛ یعنی در محدوده آنجا که خدا قانون وضع کرده. مثلاً خدا گفت یکی از قوانین من زکات است. زکات به ۹ چیز تعلق می‌گیرد. تو به‌عنوان حاکم اسلامی اگر صلاح دیدی بکن ده تا؛ اما چیزی به اسم زکات را خود پیغمبر نمی‌تواند قانونش را بگذارد. در محدوده زکات می‌تواند تغییراتی بدهد به‌عنوان حکم ثانویه؛ لذا امیرالمؤمنین بر اسب زکات بست بااینکه اسب جزو حیواناتی که بر آن‌ها زکات تعلق می‌گیرد نیست؛ اما امیرالمؤمنین فرمود در این موقعیتی که داریم هرکسی اسب دارد باید زکات بدهد.

ولی مثلاً به برنج زکات هیچ‌وقت نبستند؛ چون زکات برنج گرفتن کار سختی می‌شود. برنج جزو محصولاتی است که خیلی زحمت دارد و سختی‌اش زیاد است. بخواهد زکات هم در کنارش گرفته شود کسی زیر بار نمی‌رود که بخواهد در این فضا بیاید. البته این مسائل بحث‌های فقهی خودش را دارد.

نکته دقیقی را الان گفتم دقت کنید که مشرع خداست؛ اگر پیغمبر و امام معصوم تصرفاتی دارند در همان محدوده تشریع تغییرات می‌دهند. خودشان چیزی را وضع نمی‌کنند و قانونی را قرار نمی‌دهند.

اراده تشریعی خدا قابل تخلف است

اراده خدا این است که بندگان خدا نماز بخوانند و نماز را بااراده بخوانند که احکام تشریعی است. این اراده تشریعی را که نماز بخوانید و روزه بگیرید و احکام الهی را رعایت کنید گروهی می‌پذیرند و انجام می‌دهند، گروهی هم نمی‌پذیرند و انجام نمی‌دهند و معصیت‌کار می‌شوند. گروهی هم شل و سفت انجام می‌دهند. یک روز انجام می‌دهند و یک روز انجام نمی‌دهند؛ یعنی آن اراده تشریعی خدا که قانون‌گذاری است قابل تخلف است. انسان‌ها می‌توانند تخلف کنند. افراد بشر می‌توانند زیر بار آن نروند.

می‌گویند ما نماز نمی‌خوانیم. می‌گویند بروید جهاد الان وقت جنگ است؛ می‌گویند نمی‌رویم. کسی کاری به آن‌ها ندارد. قیامت عقاب می‌شوند اما در دنیا کسی به آن‌ها کاری ندارد؛ اما اراده تکوینی خدا تخلف در آن وجود ندارد. بین اراده خداوند در تکوین آن چیزی که اراده کرده هیچ فاصله‌ای نیست؛ لذا هیچ تخلفی نیست. خدا اراده کند باران بیاید می‌آید. باران نمی‌تواند بگوید نمی‌آیم. خدا اراده ایجاد کرد فیکون است. تخلفی در آن نیست؛ اما در اراده تشریعی خدا چون مربوط به انسان‌ها می‌شود می‌توانند انجام بدهند و می‌توانند انجام ندهند؛ اما در خود همین انسان خدای تعالی اراده کرده که قلبش بزند می‌زند. انسان خودش بخواهد این قلب نزند نمی‌شود. نمی‌تواند بگوید نزن.

از اراده امام می‌توانیم بفهمیم خدای تعالی چه چیزی اراده کرده است

پس خدای تعالی اراده و خواستی دارد؛ چه تکوینی باشد چه تشریعی باشد. چه کسی راهنمای ما به سمت این خواسته‌های تکوینی و تشریعی خداست؟ چه کسی دلیل و نشان‌دهنده آن چیزی که خدای تعالی از بشر خواسته یا خودش اراده کرده می‌تواند باشد؟ اهل‌بیت عصمت و طهارت و در این زمان امام عصر ارواحنا فداه این مقام را دارد.

در زیارت آل یاسین می‌گوییم السلام علیک یا نشان‌دهنده اراده خدا که حلال خدا این است و حرام خدا این است. این خیلی مقام بلندی است که امام دارد. حجت خدا و راهنما و دلیل اراده خدا است؛ یعنی از اراده امام علیه‌السلام می‌توانیم بفهمیم که خدای تعالی چه چیزی را اراده کرده است.

وقتی امام دست به قبضه شد و در مقابل دشمنی شمشیر کشید یعنی اراده خدا این است و خدا هم همین را می‌خواهد. نشان‌دهنده اراده خداست. اگر امام فرمود باید صلح کنیم یعنی خدای تعالی می‌گوید باید صلح کنیم. نشان‌دهنده اراده خداست… لذا امام شناسی که قوی شود جامعه به کمال می‌رسد آن‌هایی که آمدند به امام حسن علیه‌السلام گفتند یا مذل المومنین یا در کنار حسین علیه‌السلام نایستادند، نفهمیدند او دارد اراده خدا را نشان می‌دهد. او راهنمای ماست. ما را به سمت آن چیزی که خدا اراده کرده است راهنمایی می‌کند.

ائمه معصومین علیهم‌السلام عامل اراده خدا هستند

ائمه اطهار سلام‌الله‌علیهم بدون فرمان خدای تعالی هیچ کاری نمی‌کنند… هرچه او فرمان داده انجام می‌دهند انگیزه غیرازاین ندارند. انگیزه‌شان الهی است. انگیزه الهی یعنی همین‌که ببینند خدا چه می‌خواهد همان را انجام دهند. شما در زیارت جامعه هم می‌خوانید «الْعامِلونَ بِإِرَادَتِهِ» ائمه معصومین علیهم‌السلام عمل‌کننده اراده خدا هستند؛ یعنی هر کاری را که دارند می‌کنند خدا اراده کرده که آن‌ها دارند انجام می‌دهند. عامل به اراده خدا هم هرگز معصیت ندارد. هرگز کجی و کاستی ندارد. معصوم است.

خانه اهل‌بیت؛ مرکز صدور اراده الهی

در زیارت‌های مطلقه حسین علیه‌السلام، در اولین زیارت، امام صادق علیه‌السلام به شیعیان و علمای شیعه یاد داد که این‌طور بگویید «اِرادَهُ الرَّبِّ فِی مَقادِیرِ اُمُورِهِ تَهْبِطُ اِلَیکمْ وَتَصْدُرُ مِنْ بُیوتِکمْ» اراده پروردگار و خواست پروردگار در اندازه‌گیری‌های امورش به‌سوی شما فرود می‌آید و از خانه‌های شما صادر می‌گردد. اراده پروردگار از خانه معصوم صادر می‌شود. مرکز توزیع رحمت الهی و تمام موضوعاتی که هست از خانه اهل‌بیت است.

چرا ما در شب قدر متوجه حضرت ولی‌عصر ارواحنا فدا هستیم؟ چون همه‌اش دست این خاندان است. چرا؟ چون این‌ها دلیل اراده و خواست خدا هستند. اراده خدا را این‌ها دارند نشان می‌دهند. اراده خدا اول در اختیار اهل‌بیت قرار گرفته است؛ بعد آن‌ها راهنما می‌شوند. می‌گوییم شما راهنما هستید تا ما بفهمیم خدا برای ما چه اراده کرده است. دل شما ظرف اراده خداست؛ «نَزَلَ بِهِ اَلرُّوحُ اَلْأَمِینُ عَلى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ اَلْمُنْذِرِینَ» آیات قرآن بر قلب پیغمبر نازل شد. فرودگاه آیات قرآن قلب پیغمبر است.

قلب امام ظرف اراده خداست. امام هادی علیه‌السلام فرمودند به‌راستی‌که خدای تعالی دل‌های ائمه علیهم‌السلام را محل ورود اراده خود قرار داد. دل و قلب امام محل اراده خداست. هرگاه خداوند چیزی بخواهد آنان می‌خواهند؛ که در قرآن فرمود «وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُ».

چرا خدا غضب می‌کند به غضب فاطمه!

اینجا این حرف معلوم می‌شود که چرا خدا غضب می‌کند به غضب فاطمه؛ یعنی قبلاً خدا غضب کرده که الان حضرت زهرا غضب می‌کند. غضب حضرت زهرا نشان‌دهنده غضب خداست. نه اینکه برعکس است که خدا نشسته است نعوذبالله ببیند حضرت زهرا کی غضب می‌کند بعد بگوید خب زهرا غضب کرد من هم غضب می‌کنم. نه این‌طور نیست. این غلط است. اینکه زهرای اطهر غضب می‌کند یعنی خدا قبلاً غضب کرده است و او دارد غضب خدا را نشان می‌دهد. پیغمبر غضب خدا را نشان می‌دهد.

قلب امام، آشیانه اراده الهی است

پس دقت کنید؛ یک جا فرمودند هبوط است و یک جا فرمودند ظرف است و یک جای دیگر می‌گویند وَکر است؛ یعنی آشیانه؛ یعنی لانه. تعبیر روایات است. امام صادق علیه‌السلام فرمودند «إِنَّ الْإِمَامَ وَکْرٌ لِإِرَادَهً اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَشَاءُ إِلَّا مَنْ‏ یَشَاءُ اللَّهُ» همانا قلب امام، آشیانه اراده الهی است. نمی‌خواهد جز آن را که خدا بخواهد.

پس «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا دَلِیلَ إِرَادَتِهِ» معنا و مقام بلندی است. جایگاه خیلی رفیعی است. امام از همه اتفاقات عالم پس اولاً خبر دارد؛ چون خدا هرچه که اراده کرده لانه‌اش اینجاست. محلش قلب امام است. آن‌وقت می‌شود از اتفاقات عالم خبر نداشته باشد؟ امام الان نمی‌داند در غزه چه خبر است؟ قطعاً می‌داند؛ و برای همین است که خیلی سختی می‌کشد و به زحمت می‌افتد و قلب او متأذی است. مثلاً در محرم و صفر بزرگان فرمودند که برای قلب امام زمان صدقه بدهید.

ثانیاً هر فیضی در سراسر عالم به هرکسی بخواهد برسد به‌واسطه امام می‌رسد. در اینجا هم مؤمن و کافر ندارد. مثل آفتاب می‌ماند. آفتاب به مؤمن و کافر می‌تابد؛ چون مظهر رحمت خداست. به‌واسطه برکت امام، همه‌چیز هست.

هر مقدار انسان به خدای تعالی نزدیک شد از اسرار عالم هستی مطلع می‌شود

راجع به قرب الهی و مسیر رسیدن انسان به خدای تعالی اولاً این است که این راه بر کسی بسته نیست؛ و هر کس به‌اندازه عُرضه‌ای که دارد به خدا نزدیک می‌شود. اگر کسی مواظب اقالیم سبعه خودش باشد سرزمین‌های هفتگانه خودش، چشم و گوش و زبان دست‌وپا و شکم و فرج و عقل، این هفت جا را اگر مواظبت کند -که در رمی جمرات به نیت این هفت ابزاری که شیطان به دست می‌گیرد به شیطان سنگ می‌زنیم- به همان اندازه به خدا نزدیک می‌شود.

به‌خصوص چشم و گوش که اگر انسان این‌ها را تحت کنترل خودش داشته باشد قرب پیدا می‌کند؛ و هر مقدار انسان به خدای تعالی نزدیک شد از اسرار عالم هستی مطلع می‌شود. لذا امام معصوم که قرب تام دارد بر عالم اشراف دارد و از همه‌چیز مطلع است. قلبش محل اراده خدا شده و دیگران هم می‌توانند در این مسیر قرار بگیرند. مسیر بسته نیست.

چون خواست چنین کسی با خواست خدای تعالی مندک می‌شود. فانی درخواست خدا می‌شود. می‌فهمد خدا چه می‌خواهد. غیر از خدا هم دیگر چیزی نمی‌خواهد. این شخصی که به خدا نزدیک شد به غیر اراده خدا کار نمی‌کند. دقت کنید من این مسئله را از عصمت کنار کشیدم؛ یعنی ما هم می‌توانیم مظهر اراده خدا بشویم. هر کس به‌اندازه خودش، هرچه که او می‌خواهد انجام بدهد و به غیر رضای خدا کار نکند.

کسی که رفت و نزدیک شد، آن‌قدر نزدیک شد که فهمید رضای خدا در چیست، این مقام است. چنین کسی فرق دارد با کسی که هِر را از بِر تشخیص نمی‌دهد. می‌گوییم فلان چیز حرام است، می‌گوید برای ۱۴۰۰ سال پیش بود. فهم مطلب ندارد؛ اما کسی هست که آن‌قدر جلو رفته که می‌فهمد خدا چه می‌خواهد.

کسی که رسید به مرحله تسلیم، اراده‌اش اراده خداست

شاعر می‌گوید پسندم آنچه را جانان پسندد. در این شعر هم خودش را می‌بیند هم پسند خودش را می‌بیند و هم جانان را می‌بیند؛ بعد می‌گوید هرچه جانان بخواهد من هم همان را می‌خواهم. خودم چیزی را می‌خواهم اما فعلاً آن را کنار می‌گذارم آن چیزی را می‌خواهم که خدا می‌خواهد. این یک مرحله است که خودش را می‌بیند.

وقتی جلوتر رفت می‌گوید در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم؛ لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی. اینجا می‌گوید ما تسلیم محض هستیم. خودمان هیچیم؛ هرچه او بخواهد. نه خودش را می‌بیند نه خواسته خودش را. مقام تسلیم بالاتر از مقام رضاست. رضا می‌گوید راضی هستم به رضای خدا؛ تسلیم می‌گوید هیچ‌چیزی من نیستم. هرچه می‌گوید می‌گویم چشم.

کسی که خودش را نزدیک خدا کرد و رسید به مرحله تسلیم، اراده‌اش اراده خداست. هرچه خدا خواست همان را می‌خواهد. می‌گوید «إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ» در گودال است، دارد آنجا اعلام می‌کند که من از خودم هیچ ندارم و هرچه هست تویی؛ چون هرچه هست خداست. آن‌وقت «و ما رأیت الا جمیلا»؛ خدا که غیر از جمیل دیگر چیزی ندارد. همه زیبایی است. این گفتنی نیست؛ درک کردنی است. سر ۱۸ نفر از نزدیکانش را بالای نی برده‌اند؛ شش برادرش را به شهادت رساندند با آن کیفیت؛ حالش را که می‌پرسند می‌گوید جز خوبی ندیدم.

یک وقت روایتش را خواندم برای شما از امام مجتبی علیه‌السلام که فرمودند: من ضامنم اگر کسی در دلش غیر از رضای خدا خطور نکند مستجاب‌الدعوه است. دعا بکند دعایش به اجابت می‌رسد. این شخص به گوش الهی می‌شنود. به چشم الهی می‌بیند. به دست الهی تیر می‌اندازد. لذا وقتی انداخت می‌گوید «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمى» آن کسی که تیر می‌انداخت خدا بود؛ من فقط وسیله بودم.

 درباره دل معصومین علیهم‌السلام در روایت دارد که امام عسکری علیه‌السلام فرمودند: دل‌های ما تجلیگاه اراده و ظرف مشیت خداست.

صفات فعلی خدا مظهر می‌خواهد

این اراده صفت فعل خداست؛ نه ذات. صفت ذات به افراد داده نمی‌شود. البته یک اراده داریم که صفت فعل است و یک اراده داریم که صفت ذات است. اینجا مباحث دقیقی وجود دارد هم حکمی و فلسفی و کلامی که وارد آن‌ها نمی‌شویم. این چیزها که گفتیم درباره صفت فعل خداست نه صفت ذات او. مثل حیات خدا، مثل قدرت خدا که ذات خدا حیات دارد، ذات خدا قدرت دارد، ذات خدا علم دارد، ذات خدا اراده هم دارد. این جنبه بحث ما صفت فعل خدا بود.

وقتی یک صفتی صفت فعل شد، از ذات خارج شد، مظهر می‌خواهد. میگوییم خدای تعالی یکی از صفات فعلی‌اش احیا و اماته است. ما از کجا بفهمیم که خدا محیی و ممیت است؟ باید موجودی که در خارج بود از دنیا برود بفهمیم که خدا ممیت است. خدای تعالی خالق است. باید موجودی خلق شود تا ما خالقیت خدا را بفهمیم. یا خدا رازق است؛ اگر خدا رزق نمی‌داد که نمی‌فهمیدیم رازق بودن خدا یعنی چه.

مظهر اراده خدا امام معصوم است

لذا اراده خدا که صفت فعل خداست مظهر باید داشته باشد. مظهر این اراده امام معصوم است. انسان کامل است حجت خداست. ما از کجا بفهمیم که خدا اراده دارد؟ به امیرالمؤمنین نگاه می‌کنیم. به امام زمان نگاه می‌کنیم؛ بنابراین همه خواسته‌هایی که دارند را خدا تائید می‌کند و موردقبول حضرت حق است؛ و آن‌ها از اراده فعلی خدای تعالی آگاهی دارند؛ چون آشیانه اراده خدا هستند.

باید سعی کنیم اراده خود را تابع اراده خدا قرار بدهیم

اگر کسی مراقب قلب خودش باشد و نگذارد که از صفاتی که خدا برای او مقدر کرده چیزی کم شود، اهل عمل صالح باشد و کشیک نفسش را بکشد و مراقبه دائمی داشته باشد و اهل تهذیب باشد، می‌رسد به جایی که جز اراده خدا اراده دیگری نداشته باشد. اراده خدا می‌شود اراده‌اش. می‌گوید اینجا خدا نمی‌پسندد انجام نمی‌دهم. اینجا می‌پسندد انجام می‌دهم. هرچه مرحله قرب بیشتر شود این صفت در او بیشتر مشخص می‌شود.

امام زمان و حجت خدا که شدت ارتباط را دارد و عین الربط به خداست او اصلاً می‌شود راهنما و دلیل اراده خدا. باید سعی کنیم اراده خودمان را تابع اراده خدا قرار بدهیم. انسان‌های عادی که اشاره هم کردم، به خودشان استقلال در اراده قائل‌اند. دیده‌اید می‌گوییم خدا این را خواسته؛ اما خب اهمیت نمی‌دهد؛ چون خواسته‌اش چیز دیگری است؛ چون استقلال در اراده برای خودش قائل است؛ یعنی من به خواست خدا کاری ندارم نعوذبالله. مثلاً می‌گوید خدا گفته حجاب؛ ولی من با حجاب کاری ندارم. بعد هم عملش می‌آید و بی‌حجاب می‌آید بیرون. می‌گوید نماز چیست؟ بعد می‌گیرد می‌خوابد. این یعنی عبودیت ندارد. باید سعی کنیم اراده خودمان را تابع اراده خدا کنیم. چنین کسی می‌گوید من از خودم اراده و خواستی ندارم؛ هرچه خدا خواست و هرچه او گفت.

تنها راه رسیدن به مقصد خلقت، عبودیت است

باید این را توجه داشته باشیم و بفهمیم که تنها راه رسیدن به مقصد خلقت انسان، همین بندگی و عبودیت است. تا انسان بندگی نکند به‌جایی نمی‌رسد. ما اراده خودمان را تابع اراده خدا قرار می‌دهیم؛ چرا؟ چون او خالق ماست. مصلحت واقعی ما را بهتر می‌داند.

اگر ما بندگی خدا را کنیم به این هوا که بگوییم چون او خالق ماست و گفته این کار را بکن پس ما می‌کنیم، این درجه بالایی از بندگی نیست. عبادت احرار نیست؛ اما همین اراده که تابع اراده خدا شده که مثلاً چون خدا گفته صبح بلند بشوید نماز بخوانید ما هم بلند می‌شویم نماز بخوانیم، مقداری از مسیر این‌گونه طی شده است.

شما وقتی متوجه می‌شوید که بیمار هستید، می‌روید پیش پزشک و پزشک هم نسخه می‌دهد. شما نسخه را به خانه می‌آورید به نسخه عمل می‌کنید. ولو به پزشک هم علاقه‌ای ندارید و از پزشکی هم اساساً خوشتان نمی‌آید ولی تمام دستورات او را طبق دستورالعمل عمل می‌کنید. این هم مثل همان است. می‌گوید خدا گفته باید نماز بخوانم دیگر؛ چون خالق من است و مصلحت من را بهتر می‌داند به حرفش گوش می‌دهم. امیرالمؤمنین فرمود: این عبارت تجار است. بالاخره من چون به سلامتی خودم علاقه دارم حرف پزشک را گوش می‌دهم. حب به نفس و حب به ذات باعث می‌شود که انسان عبادت را ترک نکند.

اما در عبادت بالاتر که عبادت احرار است اصلاً به مصلحت خودشان نظری ندارند. می‌گویند هرچه خدا خواسته ما همان را انجام می‌دهیم. اصلاً خودش را نمی‌بیند. در دعاها زیاد داریم؛ مثلاً امیرالمؤمنین در دعای کمیل می‌فرماید: خدایا من را اگر در آتش هم بیندازی باز می‌گویم که دوستت دارم. من دست از تو برنمی‌دارم. من خود تو رو دوست دارم. نسخه، من را خوب کند یا نکند کاری ندارم؛ من تو را می‌خواهم.

بعد اگر کسی این‌گونه شد تمام کارهایش می‌شود عبادت. دیگر عبادتش فقط نماز و روزه نیست. دقت کنید نماز و روزه فقط عبادت نیست. اگر هست چون اراده خدا به نماز و روز تعلق گرفته و ما انجام می‌دهیم. پس تمام افعال انسان وقتی تابع اراده خدا قرار گرفت و در همه حال انسان طبق اراده خدا اگر عمل کند دارد عبادت می‌کند.

و انسان تا عبد خدا نشود به مقصد خلقت نمی‌رسد. خب چه کسی دلیل اراده خداست؟ ما این حرف‌هایی که زدیم از چه کسی یاد گرفتیم؟ از امام معصوم. دلیل اراده خدا امام علیه‌السلام است. «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِهِ» سلام بر تو کسی که نشان می‌دهی که خدای تعالی چه چیزی را اراده کرده که ما انجام دهیم.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.