شرح دعای ۴۹ صحیفه سجادیه؛ جلسه بیستم

کفران نعمت، نشانه لئامت و پستی است

کارشناس روابط عمومی ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

شرح دعای ۴۹ صحیفه سجادیه

جلسه بیستم – ۱۴۰۲/۰۳/۰۳

کفران نعمت خیلی گسترده است؛ همه شئون ما را شامل می‌شود

«هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ، وَ قَابَلَهَا بِالتَّقْصِیرِ، وَ شَهِدَ عَلَى نَفْسِهِ بِالتَّضْیِیعِ» در فرازهای قبلی حضرت به نعمت‌ها و انواع نعمت‌ها و این‌که رابطه نعمت با ما چگونه است مطالبی را در قالب دعا به خدای تعالی عرض کردند. اینجا در حقیقت یک‌جور نتیجه‌گیری است که این جایگاه کسی است که به فراوانی نعمت اقرار می‌کند و در شکرگزاری کوتاهی می‌کند. با کوتاهی کردن در شکرگزاری نعمت‌ها به مقابله با نعمت‌ها پرداخته و بر ضد خودش به تباه کردن امورش دارد گواهی می‌دهد که خدایا تو نعمت دادی من ضایع کردم؛ و نعمت‌ها هم یکی دوتا نبود. جاری کردی نعمت‌ها را بر من و من لااقل شکرگزاری نکردم. اگر شکرگزاری نداشته باشیم کمترین اثرش این است که خدای تعالی نعمت را از ما می‌گیرد.

دنبال نعمت‌های بزرگ هم نباشید. همین چیزهایی که در اختیارمان هست عرض کردم که بعضی وقت‌ها یک‌دفعه یاد را از انسان می‌گیرد؛ کاری که برایش ملکه بود از شدت تکرار، از یادش می‌رود. کفران نعمت که شود بلا می‌آید و مشکلات فراوان می‌شود. این‌ها از آیات و روایات به دست می‌آید؛ موقعیت برای عذاب فراهم می‌شود.

کفران نعمت خیلی گسترده است؛ همه شئون ما را شامل می‌شود؛ مثلاً نظام حکومت اسلامی. کسانی که قسمتی از حکومت طاغوت را هم درک کرده باشند می‌فهمند که حاکمیت اسلام و نظام اسلامی معنایش چیست. بعضی‌ها حرف‌هایی می‌زنند در فضای مجازی و این‌طرف و آن‌طرف و آرزو می‌کنند که نظام اسلامی نباشد، نظام غیر از نظام ولایت‌فقیه باشد، دنبال دموکراسی غربی و این‌جور مسائل هستند. این می‌شود کفران نعمت. سختی‌ها و مشکلات و مسائلی که هست سر جایش؛ آن‌ها را انکار نمی‌کنیم. مسیر را دارم می‌گویم؛ مسیری که دوران طاغوت طی شد و مسیری که الان طی می‌شود.

کفران نعمت نشانه لئامت و پستی است

کفران نعمت نشانه لئامت و پستی و پلیدی شخص است. امیرالمؤمنین فرمود: کسی که کفران نعمت می‌کند لئیم است. انسان فطرتاً دوست دارد و علاقه مند است که کسی که به او نعمتی را می‌دهد قدردانی کند؛ هر کس می‌خواهد باشد. کسی که کمک می‌کند، خدمتی می‌کند، در یک گرفتاری دست می‌گیرد، بعضی وقت‌ها هم کمک فکری است، گاهی هم مادی است، اصطلاحاً به او می‌گویند ولی‌نعمت. البته ولی‌نعمت اصلی خداست. انسان دوست دارد از او تقدیر کند.

اگر کسی روحیه حق‌شناسی و تشکر و قدردانی از کسی که به او نعمت داده نداشته باشد، یعنی شاکر نعمت‌های الهی نباشد، لئیم است. پستی دارد. روح کوتاه و کوچکی دارد. مولای ما امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه فرمودند: ناسپاس ولی‌نعمت نباش که ناسپاسی پست‌ترین کفر است؛ و بدترین کفرها و کفران‌ها ناسپاسی نعمت است.

هشدارهای قرآن کریم نسبت به کفران نعمت را ملاحظه کنید. هشدارهای سنگینی دارد. سنت قطعی خدای تعالی این است که کسی در مقابل نعمت‌ها قدردانی کند نعمتش زیاد می‌شود و اگر ناسپاسی کند کم خواهد شد. شکر نعمت نعمتت افزون کند؛ کفر، نعمت از کفت بیرون کند.

این را هم بدانید نعمت فقط مادی نیست. نعمت‌های معنوی هم داریم. نعمت ولایت، نعمت دوست داشتن اهل‌بیت، نعمت فقیه جامع‌الشرایط که حاکم نظام اسلامی است. نعمت‌های معنوی ماندگارتر اثرگذارتر و خیر بیشتر دارد.

بحثی را قرآن کریم دارد که چگونه نعمت تبدیل به کفران می‌شود. در آیه ۲۸ ابراهیم فرمود: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْرًا» آیا کسانی را که سپاس نعمت‌های الهی را به کفران تبدیل کردند ندیدی؟! «أَلَمْ تَرَ» عبارت اخرای مگر نمی‌بینی است؛ یعنی ببین که خدا به آن‌ها نعمت داده و آن‌ها خراب کردند.

کفر مربوط به عالم تشریع است؛ در عالم تکوین همه‌چیز مطیع خداست

ما یک عالم تکوین داریم و یک عالم تشریع. در عالم تکوین همه‌چیز مطیع خداست. اصلاً امکان ندارد موجودی در عالم تکوین کفران داشته باشد، در عالم تکوین تمرد و ناسپاسی داشته باشد. همه گوش‌به‌فرمان هستند. اطاعت محض دارند. کفر مربوط به عالم تشریع است، مربوط به دنیاست، مربوط به قانون‌گذاری است، مربوط به روابط است که ما داریم. یک عده انجام می‌دهند یک عده انجام نمی‌دهند.

در آیه ۸۳ سوره آل‌عمران فرمود: «وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَإِلَیْهِ یُرْجَعُونَ» هر چیزی که در آسمان و زمین است تسلیم خدای تعالی است. از روی اختیار یا از روی اجبار؛ همه هم به سمت خدا برمی‌گردند. همه موجودات عالم در جهان تکوین خاضع خدای تعالی هستند. گوش‌به‌فرمان حضرت حق هستند. امکان ندارد سرپیچی کنند. با طوع و رغبت به سمت خدای تعالی حرکت می‌کنند و غیرازاینکه مطیع هستند تسبیح‌گو هم هستند. شکر هم دارند. «وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ» هیچ موجودی در عالم نیست مگر اینکه تسبیح‌گوی حضرت حق جل و علا است. کسی که گوش باطنی‌اش زنده است و گوش ملکوتی‌اش بیدار باشد می‌شنود.

در عالم تکوین هیچ تمرد و ناسپاسی نیست است؛ اما در عالم تشریع هست. افراد خدا را می‌شناسند و می‌فهمند و دارند استفاده می‌کنند از نعمت‌ها؛ اما به‌جای اینکه شکرگزاری کنند و ستایش کنند و حمد خدا را کنند منکر می‌شوند. آیه ۸۳ نحل «یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ یُنْکِرُونَها وَ أَکْثَرُهُمُ الْکافِرُونَ» می‌شناسند نعمت خدا را، حول و قوه‌ای که انسان دارد نعمت خداست، فکر هم نعمت خداست.

کافر اعتقادی، قارونی فکر می‌کند

کفر مثل شکر است. همان‌طور که شکر سه مرحله دارد کفر هم سه مرحله دارد. کفر اعتقادی این است که اعتقاد ندارند که هر نعمتی از خداست. منسوب به خدا نمی‌کند؛ قوه‌ای که توانسته درس یاد بگیرد، فهمش، توانش، حافظه‌اش، همه این‌ها برای خداست؛ اما طرف قارونی فکر می‌کند. او گفت تمام ثروتی که به دست آوردم خودم به دست آوردم. فکر می‌کند خودش تلاش کرده.

در خودمان یک بررسی کنیم می‌بینیم که چقدر ضعیف هستیم. فکر می‌کند خودش تلاش کرده. هنری که انسان به دست آورده برای خداست. انسان از خودش چیزی ندارد. ما در خودمان یک بررسی کنیم خیلی ساده است. در وجود خودمان بررسی کنیم می‌بینیم چقدر ضعیف هستیم. اگر فقط شصت نداشته باشیم ببینید چقدر کارمان لنگ می‌ماند؛ نه دکمه می‌توانیم ببندیم، نه قاشق می‌توانیم دست بگیریم، نه بند کفش می‌توانیم ببندیم. یک‌چیز کوچک را گفتم خودتان تا آخرش بروید.

این کفر اعتقادی هست که منسوب نمی‌کند به خدا. هر هنری که انسان دارد برای خداست؛ حتی اگر از توانمندی‌های خودتان در هر جا لازم شد خواستید صحبت کنید و بگویید که این توانایی‌ها را دارم، بلافاصله منسوب کنید به خدا؛ بگویید «هذا ضامن فضل ربی» چه در مسائل مادی و چه در مسائل معنوی. قدیم‌ها سردر خانه‌ها می‌نوشتند «هذا من فضل ربی» که ثروتی که دارم خدا کمک کرده به دست آورد؛ نه اینکه بلد بودم کاسبی کنم. این را یادتان باشد که دائم بگویید.

زبان ناسپاس

یک‌وقت هم کفر، زبانی است. این‌همه خدا نعمت داده یک الحمدالله نمی‌گوییم. گاهی انسان با همین زبانش ناشکری و ناسپاسی می‌کند. کسی امکان دارد اعتقادی هم قبول دارد که همه‌چیز را خدا داده اما در مقام لفظ و بیان الحمدالله نمی‌گوید.

به‌جا مصرف کردن نعمت‌ها می‌شود شکر عملی

یکی هم کفر عملی است. در شکر هم همین است. اعتقادی، زبانی و عملی است. کسانی که نعمت‌های خدا را بی‌جا مصرف می‌کنند کافر هستند. نه اینکه خدا را قبول ندارد؛ در مقام عمل دارد خراب می‌کند. در حقیقت دارد انکار می‌کند. نعمتی را که خدا داده به‌جا باید مصرف کنی. سواد داری درس بده. بعضی‌ها خیلی هنر دارند؛ هنرها را باید عرضه کنند. به‌جا مصرف کردن نعمت‌ها می‌شود شکر عملی. اگر در جایی که نعمت باید مصرف شود نشود می‌شود کفر عملی.

خدای تعالی برای کفران نعمت مثال می‌زند «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْیَهً کَانَتْ آمِنَهً مُطْمَئِنَّهً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُوا یَصْنَعُونَ» از خاصیت‌های ضرب‌المثل این است که شما مطلب و قصه‌هایی را در قالب عبارت کوتاهی می‌گویید که در ذهن نقش می‌بندد و بعد در جاهای مختلف برای اینکه بخواهید مطلب مفصلی را بگویید آن ضرب‌المثل را می‌گویید و در جان طرف می‌نشیند. مثلاً می‌گویید هر که بامش بیش برفش بیشتر؛ و در معنای آن بستگی دارد که این ضرب‌المثل را کجا استفاده کند.

خدای تعالی هم مثل می‌زند اینجا می‌فرماید: خداوند (برای آنان که کفران نعمت می‌کنند)، مثلی زده است: منطقه آبادی که امن و آرام و مطمئن بود؛ و همواره روزی‌اش از هر جا می‌رسید؛ امّا به نعمت‌های خدا ناسپاسی کردند؛ و خداوند به خاطر اعمالی که انجام می‌دادند، لباس گرسنگی و ترس را بر اندامشان پوشانید! یعنی امنیت را از آنان گرفت.

جرم و جزا باید موافق هم باشند تا بازدارندگی داشته باشد

اگر کفران نعمت در انسان در این سه مرحله که گفتیم باشد در هر مرحله‌ای شدتی دارد و عذابی دارد. اگر هر سه را داشت خداوند برای او شدید العذاب است. چرا؟ چون خدای تعالی عذابش جزاءً وفاقا است. جرم و عقاب را برایش تعریفی دارد. مثل ما نیست که جرم را می‌بینیم می‌خواهیم برایش جریمه ببندیم و طرف را ناز می‌کنیم. جریمه همیشه باید بازدارنده باشد. باید وضعیتی داشته باشد که طرف اقدام به آن کار دیگر نکند. آن‌قدر هزینه‌اش بالا باشد که دیگر اقدام نکند.

اگر دزدی کرد باید انگشتش قطع شود و وقتی در جامعه بدون انگشت هست نشانش می‌دهند میگویند این انگشت ندارد به خاطر دزدی است؛ دیگر طرف دزدی نمی‌رود؛ نه اینکه لخت و عریان آمد بگویند پلیس هیچ کاری نکند فقط برود عکس بگیرد؛ بشود عکاس! ما را مسخره کردند.

چرا خدای تعالی بعضی از گناهان را مخلد در آتش می‌کند؟ خدا مگر مهربان و رئوف نیست؟ چرا باید تا وقتی خدا خداست کسی باید در آتش بسوزد؟ مگر چه جنایتی کرده؟ حکایت این است که شما با یک میخ بزنید در چشم کسی. یک میخ کوچک را در چشم کسی کردید اما او را یک‌عمر کور کردید. آیا باید به‌اندازه میخ شما را جریمه کرد یا به‌اندازه ضربه‌ای که زدید جریمه کرد یا به خاطر کوری ابدی چشم طرف شما را جریمه کرد؟

در زمان امیرالمؤمنین می‌خواستند قصاص کنند کسی را که زده بود کسی را کور کرده بود. امیرالمؤمنین دستور داد پنبه آوردند و چشمش را جلوی نور آفتاب گرفتند و دور چشمش را پنبه گذاشتند تا پوست چشمش نسوزد. یک قطره آب در چشمش ریختند و جلوی آفتاب گرفتند تا مردمک چشمش بسوزد ولی بقیه چشم آسیب نبیند. امیرالمؤمنین یاد داد که چطور چشم را نابینا کنند بدون اینکه به بقیه اعضا آسیب برسد. این هم یک روشی بود در قصاص چشم. این هم از علوم اهل‌بیت است.

منت زبانی و عملی

اگر نعمت سنگین شد می‌شود منت. «من» آن چیزی است که با آن وزن می‌کنند. کسی که از نعمت برخوردار می‌شود را می‌گویند ممنون. منت گاهی با عمل است، گاهی با زبان. اگر با عمل بود مثل نعمت پیغمبری و گاهی با زبان است که مذمت است؛ با گفتن آن می‌خواهد دیگری را کوچک کند که کار زشتی است. اگر انسان در مقابل کسی که کفران کرده در مقام مذمت به او بگوییم که به تو این‌همه خدمت کردم! اینجا منت گذاشتن عیبی ندارد ولی در غیر آن عمل زشتی است.

حق شکر، فهم ناتوانی در شکر است

یکی دو روایت برای شما بخوانم. اولین چیزی که بر شما در قبال خدای سبحان واجب است سپاسگزاری از نعمت‌های او و فراهم آوردن موجبات خشنودی او است. پس اولین کاری که از ما می‌خواهند شکرگزاری است.

امام هادی علیه‌السلام فرمودند: خوشبختی شکرگزاری برای شاکر بیشتر از خوشبختی او به نعمتی است که موجب شکر او شده است؛ چون نعمت متاعی است (فانی است) اما شکر نعمت و عاقبت است. ببینید چقدر تعبیر قشنگی است. نعمتی را به او دادند به خاطر آن دارد تشکر می‌کند. تشکر بهتر از خود آن نعمت است؛ چون نعمت از بین می‌رود؛ مثلاً سیبی بود خورد و تمام شد اما اگر بگوید خدایا شکر که این سیب را به من دادی این برایش می‌ماند.

البته ما توان شکرگزاری نداریم. مفصل این را عرض کردم که همین شکرگزاری که می‌کنیم خودش احتیاج به شکر دارد و ما حق شکر را نمی‌توانیم به‌جا بیاوریم. در روایت هم دارد که چه کسی می‌تواند حق شکر را به‌جا بیاورد؟ وقتی انسان بفهمد نمی‌تواند شکر گذاری کند. چون برای هر شکری که می‌کند می‌گوید این شکرگزاری به خاطر فهمی بود که خدا به من داد، به خاطر زبانی بود که خدا به من داد، به خاطر نیرویی بود که خدا به من داد و برای همه این‌ها باید شکر کرد و همان شکر دوباره شکر دارد. وقتی می‌بیند همین‌طور باید شکر کند و توان شکرگزاری ندارد اگر این را بفهمد حق شکر همین است.

اما این از ما مسئولیت کم نمی‌کند. امام صادق علیه‌السلام فرمودند شکر نعمت اجتناب از حرام‌های خداست. عمداً و متعمداً در مسیر خطا حرکت نکن. چشمت را مواظبت کن. گوشت را مواظبت کن. زبانت را مواظبت کن. چشم و گوش و زبان همه ول است.

امام صادق علیه‌السلام فرمودند: و تَمامُ الشُّکرِ قولُ الرجُلِ «الحَمدُ للّه رَبِّ العالَمِینَ» ما برای شکرگزاری‌هایمان نمی‌توانیم دائم هر نعمتی را شکر کنیم. اول صبح و آخر شب یک الحمدالله رب العالمین که بگویید در روایت دارد خدای تعالی برای هر نعمتی که در طول آن روز به تو داده در کنارش یک شکر برایت می‌نویسد. این هم راه میانبر است.

در روایت دارد وقتی نعمتی به شما داده شد در دلتان نه حتی بگویید الحمدلله؛ بلکه فقط بگویید در دل که این نعمت را خدا به ما داده خداوند برای شما شکر می‌نویسد.

رسول خدا هم هر وقت غمی در دلش می‌آمد در روایت دارد می‌گفت «الحمدلله رب العالمین علی کل حال». این دستورالعمل پیغمبر است. می‌فرماید هر وقت شما را غم گرفته بگویید در همه حال حمد برای توست که رب العالمین هستی.

کسی که شکرگزاری خدا را می‌کند، شکرگزار مردم هم هست. امیرالمؤمنین فرمود.

و امام رضا علیه‌السلام فرمودند: کسی که از مردم به خاطر خدماتی که می‌کنند تشکر نکند در حقیقت خدا را سپاس‌گزاری نکرده.

امام سجاد علیه‌السلام در این دعا به خدا عرض کرد خدایا این مقام کسی است که تو نعمت‌هایش را برایش ریختی؛ تو به او وفا کردی اما او اهل جفا بود و او با کوتاه آمدن از شکر، نعمت‌ها را ضایع و تباه کرد.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.