سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن؛ جلسه بیست و چهارم؛ دعا در قرآن

مؤمن باید شرح صدر داشته باشد؛ خصوصاً اگر وظیفه مردمی به عهده‌اش باشد

کارشناس روابط عمومی ۳۱ فروردین ۱۴۰۲ ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن

با موضوع دعا در قرآن

جلسه بیست و چهارم – ۱۴۰۲/۰۱/۳۰

خدای تعالی مؤمنینی را که به هم کمک می‌کنند و هوای هم را دارند ستایش می‌کند

آیه دیگری داریم که می‌گوید که چگونه برای خودمان و برادران دینی‌مان طلب مغفرت کنیم. آیه ۱۰ سوره حشر؛ «…رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ» پروردگارا ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز و در دل‌هایمان حسد و کینه‌ای نسبت به مؤمنان قرار مده پروردگارا، تو مهربان و رحیمی.

هرکدام از بندهای این آیه تفسیر دارد و مطالب فراوانی دارد که ما فقط در مقام بیان دعا هستیم. فقط خواستم این بخش را تکمیل کنم که دعاهای قرآن کریم ما را تشویق می‌کند به تشکیل جامعه‌ای که همه کارهایش بر اساس دین و دستورات و قوانین دینی انجام می‌گیرد و افراد جامعه هم باید بر اساس علاقه و عاطفه و مودت باهم تعامل داشته باشند. چنین جامعه‌ای جامعه دینی خواهد بود تا بتوانند برای همدیگر مفید باشند.

تألیف قلوب و رابطه مهربانانه بین آحاد جامعه بحث مستقل و مستوفایی را می‌طلبد. خدای تعالی مؤمنینی را که به هم کمک می‌کنند و هوای هم را دارند ستایش می‌کند که یکی همین آیه ۱۰ سوره مبارکه حشر است و این مجموعه‌ای از آیات است. در دعا خواسته که ما این حالت را داشته باشیم و بتوانیم این کار را انجام بدهیم.

«رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ» مهر و محبتی که اهل ایمان به هم دارند، این رابطه محبتی و تألیف قلوب که بین اهل ایمان وجود دارد برای این است که تو رئوف و رحیم هستی. پرتو و درخششی از رأفت و رحمت الهی به خلق به این مؤمنین داده‌شده است؛ یعنی این‌ها مصداق رأفت الهی هستند. دارند رأفت و رحمت الهی را نشر و توسعه می‌دهند. خداوند کمک کند و ما را موفق کند که این‌ها را درست بفهمیم و عمل کنیم.

دنیایی که نتیجه‌اش آخرت است

تا اینجا دعاهای آخرتی را برای شما گفتیم و عرض کردیم که تعدادی از دعاها در قرآن کریم دنیایی است؛ و اگر دقت کنید همین دعاها هم برگشتش به آخرت است و اگر برای خودمان دنیا می‌خواهیم همه‌اش آخرت است. مثلاً شما از خدای تعالی وسعت رزق می‌خواهید. می‌خواهیم دارایی و رزق ما زیاد شود؛ برای اینکه چه‌کار کنیم؟ صدقه بدهیم، برای اهل‌وعیال گسترش و توسعه بدهیم، کارهای خیر انجام بدهیم. این‌ها که دنیا نیست. این‌ها همه‌اش آخرت است؛ یعنی طلب دنیا هم باز نتیجه‌اش آخرت است. اینجا به معنای دنیازدگی و وابستگی نیست ولی ظاهرش راجع به مسائل عمومی دنیوی است.

دعای ورود به هر کار و مسئولیت سنگین

یکی از آن موارد آیات ۲۵ تا ۲۸ طه است که زیاد شنیده‌اید؛ «قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی ﴿۲۵﴾ وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی ﴿۲۶﴾ وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسَانِی ﴿۲۷﴾ یَفْقَهُوا قَوْلِی» دارد می‌گوید خدایا به من شرح صدر بده و کارم را آسان کن و زبانم را گویا کن؛ که مربوط به دنیا و کارهای ظاهری روزمره است.

گوینده این دعا حضرت موسی است. می‌فرماید سینه‌ام را گشاده کن که من بتوانم خوب کارهایم را انجام بدهم. بالاخره کار پیغمبری است. می‌فرماید کاری که بر عهده من است کار سنگینی است؛ به من شرح صدر بده و کارم را برایم آسان کن. اگر گرهی به زبان من است آن گره را باز کن تا سخن من را بفهمند. من اگر جوری صحبت کنم که حرفم را نفهمند در کار پیغمبری می‌مانم. بیانم جوری باشد که پذیرش داشته باشند.

به همه این‌ها اگر دقت کنید آثار معنوی و آخرتی هم دارد. لذا هر کس وارد کار سنگین می‌شود این دعای خوبی است. می‌خواهد ازدواج کند و تشکیل خانواده بدهد این دعا را بخواند که حوصله من را زیاد کن و کارم را آسان کن. می‌خواهد وارد اداره شود و وارد مسئولیتی شود، هر کس در هر کاری که دارد این دعا را بخواند دعای خوبی است. این دعا را که کلام حضرت موسی علیه‌السلام است خدا هم اجابت کرد.

مؤمن باید شرح صدر داشته باشد؛ خصوصاً اگر وظیفه مردمی به عهده‌اش باشد

نکاتی در این آیات شریفه هست. اول آن‌که حضرت موسی علیه‌السلام گسترش جان و انبساط روحی خواست. دیدید بعضی‌ها روحشان کوچک است. با کمترین چیزی منفعل می‌شوند. با کمترین مسئله‌ای خودشان را می‌بازند. امام را دیدید! امام رضوان خدا بر او مثل کوه بود که تکان نمی‌خورد.

یک استکان را در نظر بگیرید خودنویس را بزنید در آن آب، کلاً آب استکان سیاه می‌شود ولی یک شیشه جوهر را در دریا خالی کنید، دو تا تکان می‌خورد و دوباره دریاست. آب حوض هم همین‌طور است. بعضی‌ها ظرف وجودی‌شان این‌طور است. با یک قطره کلاً سیاه می‌شود. نفسش بند می‌آید. سعه‌صدر ندارد. بعضی‌ها دریا هستند. یک کاسه جوهر هم بریزی دو تکان می‌خورد و دوباره صاف می‌شود.

مؤمن باید این‌طور باشد. مؤمن باید شرح صدر داشته باشد. مخصوصاً که اگر وظیفه به عهده‌اش باشد. خصوصاً وظیفه مردمی حوصله می‌خواهد. پیغمبران شرح صدر داشتند. اگر سعه‌صدر نداشته باشد کار خراب می‌شود. باید تحمل کند. فحش می‌دهند و ناسزا می‌گویند.

بعضی وقت‌ها پیش ما می‌آیند می‌گویند تو نماینده ولی‌فقیه هستی بگو این کار بشود. می‌گویم خلاف قانون است من چه‌کار کنم. می‌گوید همه کار به دست توست، بگویی می‌شود. هرچه توضیح می‌دهیم طرف متوجه نمی‌شود. بعد شروع می‌کند هرچه دلش می‌خواهد به آدم می‌گوید. باید تحمل کرد.

پیغمبر خدا می‌گوید «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی» من با یک امت مواجه هستم؛ در کار تبلیغ و دین گشادگی سینه به من بده. این یک دعای عمومی است از انبیا تا مسائل شخصی افراد. همه آدم‌ها در یک سطح نیستند. هرکسی در هر شرایطی باید از خدا بخواهد که شرح صدر به او بدهد. حتی کسی که در خانه با خانواده و زن و بچه و اهل‌وعیال است هم شرح صدر می‌خواهد. در بعضی خانه‌ها مرد خانه جوری عمل می‌کند که زن دیگر نمی‌تواند ادامه بدهد و بعضی وقت‌ها زن خانه جوری عمل می‌کند که خانه کلاً می‌شود بیت الاحزان و دیگر خانه نیست. مرد هم باید یک مدت تحمل کند.

دریا باش

دو نکته را اینجا حضرت موسی خواسته؛ یکی گسترش جان و انبساط روحی است. خواسته که بزرگ شود؛ مثل دریا شود و رنگ و جوهر را بپذیرد و با یک تکان سفید شود و تحملش بالا باشد و بتواند کارش را انجام بدهد.

مثال رنگ و دریا برای سعه‌صدر در ذهنتان باشد. همیشه بگویید ما می‌خواهیم دریا شویم. همه را در خودتان حل کنید. در مقابل گناه و حرام البته بحث دیگری است.

در تبلیغ دین و رساندن پیام خدا به مردم، فصاحت لازم است

مورد دوم چیزی که حضرت خواسته گفتار فصیح است؛ که آن چیزی که جان و روح بزرگش درک می‌کند بتواند با زبان ساده و درست و شیوا ابلاغ کند. در تبلیغ دین و رساندن پیام خدا به مردم از فصاحت لازم برخوردار باشد.

بعضی‌ها سنگین و سخت صحبت می‌کنند. آدم هرچه گوش می‌دهد نمی‌فهمد. امام رضوان خدا بر او در بحث سعی صدر، ۷۲ نفر از مسئولین نظام یک‌مرتبه شهید شدند آن‌هم در بحبوحه‌های انقلاب، در کارهای سخت سال‌های ۵۹ و ۶۰ و ۶۱ که یک مسئول صدها کار می‌کرد؛ مثل الان نبود که هر چند تا مسئول باهم یک کار را نتوانند انجام بدهند؛ آن موقع هر یک مسئول چند کار انجام می‌داد و یک‌مرتبه ۷۲ مسئول شهید شدند؛ اما امام مثل کوه بود. این برای روح بزرگ است.

و در بحث فصاحت هم امام همه حرف‌هایش حرف خدا بود. همه‌اش حکمت و منطق و فلسفه و اعتقادات و عقاید سنگین بود؛ اما جوری می‌گفت که از عوام مردم و ساده‌ترین مردم تا دکتر و پروفسور و دانشمند هم متوجه می‌شدند. می‌فرمود همه از خداییم همه؛ یعنی انا لله و انا الیه راجعون که برای این مطلب ۱۰ آیه هست. می‌فرمود: عالم محضر خداست در محضر خدا گناه نکنید؛ که صدها آیه و روایت برای این کلام هست. ساده صحبت می‌کرد.

ما بعضی وقت‌ها خودمان سنگین صحبت می‌کنیم. بعضی وقت‌ها لازم است و چاره‌ای نیست؛ باید فنی صحبت کرد؛ چون مطلب فنی است ولی همین هنر است. اینجا حضرت موسی از خدا خواست که حرف‌های خوب را بتوانم راحت بزنم و فصیح بگویم.

بعضی‌ها خیلی حرف خوب می‌زنند اما نمی‌توانند خوب حرف بزنند. بعضی‌ها هم حرفِ خوب می‌زنند هم خوب حرف می‌زنند؛ که در بیان دین و تبلیغ این خوب است. چرا؟ تا بشود «یَفْقَهُوا قَوْلِی» حرف را بفهمند و بتوانند بر اساس آن عمل کنند. بالاخره زبان خوش و فصیح داشتن را باید همه داشته باشیم.

چند روایت درباره زبان

همین زبان اگر در مسیر نباشد چقدر گرفتاری درست می‌کند. چقدر سرها را به باد می‌دهد. نزدیک ۲۴، ۲۵ گناه مربوط به زبان است. بقیه اعضا را خیلی تلاش کنیم ۲، ۳ گناه بیشتر با آن‌ها نمی‌شود انجام داد ولی زبان با این کوچکی‌اش گرفتاری‌های بزرگی درست می‌کند.

چند روایت درباره زبان بخوانم که همه از امیرالمؤمنین است. فرمودند: سخن بگویید تا شناخته شوید. بعضی‌ها سکوت می‌کنند؛ آدم نمی‌فهمد که ملاست؟ باسواد است؟ بی‌سواد است؟ بلد است؟ بلد نیست؟ حضرت فرمودند سخن بگویید تا شناخته شوید؛ زیرا آدمی در زیر زبان خود پنهان است. تا حرف نزده باشد معلوم نمی‌شود چه‌کاره است. گفت تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد.

فرمود: زبان ترازوی انسان است. فرمود: زبان ترجمان عقل و خرد است. می‌خواهید بفهمید هر شخصی چقدر عقل دارد ببینید چه می‌گوید. فرمود: زیبایی در زبان است؛ یعنی چهره زیاد مهم نیست؛ ببینید چطور حرف میزند. نه اینکه چهره مهم نباشد اما زیبایی در زبان است.

امامین انقلاب سرمایه‌دارند

فرمود: شیوایی زبان سرمایه است. شما الان ببینید رهبر معظم انقلاب خطیب است. اگر امام جامعه زبان نداشت اتفاقاتی که در جامعه می‌افتاد را نمی‌توانست تحلیل کند و برای مردم راهبری کند. آن‌وقت چقدر مصیبت داشتیم. افرادِ دیگر باید می‌آمدند و می‌گفتند؛ که حالا با منویات آقا جور دربیاید یا نیاید. ولی خودش صریح می‌گوید که اینجا باید این‌جور شود، آنجا باید آن‌طور شود. خیلی هم عمومی صحبت می‌کند و با بیان شیرین و گویا و تبیینی و بعضی وقت‌ها خیلی دقیق در موضوعات خاص. این نعمت است. این سرمایه است که این سرمایه الحمدالله در امامین انقلاب هردو بود.

نشانه‌های شرح صدر

امیرالمؤمنین فرمود: یاد خدا شرح صدر می‌دهد. می‌خواهیم شرح صدر را پیدا کنیم؛ چطور ظرفیت خودمان را زیاد کنیم؟ در آیه شریفه سوره مبارکه انعام می‌فرماید: اگر خدا بخواهد کسی را هدایت کند به او شرح صدر می‌دهد تا اسلام را بپذیرد و اگر اراده الهی باشد که کسی گمراه شود دلش را سخت می‌گرداند؛ یعنی سنگدلی مقابل شرح صدر است.

از رسول خدا سؤال شد که شرح صدر چیست؟ فرمود نوری است که خداوند در دل مؤمن می‌افکند و بدان سبب سینه‌اش فراخ می‌گردد. پس اول باید از طرف خدا بیاید. این یکی از دعاهاست. «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی» یعنی باید از خدا خواست شرح صدر را؛ چون آن نور را خدا در دل قرار می‌دهد؛ پس باید از خدا خواست. خدایا ما را شرح صدر بده. حوصله ما را زیاد کن.

روای عرض کرد برای شناختن آن (شرح صدر) نشانه‌هایی وجود دارد که من بفهمم نور در دل من هست یا نه؟ حضرت فرمودند بله سه نشانه دارد؛ رو آوردن به سرای جاودانی. حواست به مرگ و قیامت هست. کسی که توجهش به قیامتش است شرح صدر دارد. البته رو آوردن یعنی کارهایش را بر اساس آخرت انجام می‌دهد.

دوم دوری گزیدن از سرای پوچی و فریب. عبارت عربی این است که تجافی داشته باشد. در نماز دیده‌اید که وقتی امام در تشهد نماز است و شما رکعت اولید نیم‌خیز می‌نشینید که بعد از تشهد امام بایستید. حالت نیم‌خیز که هستید به این می‌گویند تجافی. می‌خواهی بدانی که شرح صدر داری یا نه؟ نسبت به دنیا باید حالت تجافی داشته باشی. کأن می‌خواهی همین‌الان بروی. با خیال راحت ننشسته‌ای در دنیا. آماده رفتن هستی. می‌گوید کسی در دنیا ننشیند. حالت نیم‌خیز داشته باشید؛ یعنی هرلحظه می‌خواهم بروم. اگر کسی چنین حالتی داشت شرح صدر دارد.

تنگی صدر و ضیق سینه برای کسی است که وابستگی دارد و احساس می‌کند می‌خواهند از او بگیرند و می‌خواهند به او بگویند دیگر نباش؛ چون این احساس‌ها را دارد برایش تنگ می‌شود. کسی که وابستگی نداشته باشد به او بگویند برو می‌گوید باشد می‌روم. بگویند بمان می‌گوید باشد می‌مانم.

و سومین نشانه آماده شدن برای مرگ قبل از رسیدن مرگ است؛ یعنی حساب کار خودش را داشته باشد. محاسبه نفس داشته باشد. ما آیا الان برای مرگ آمادگی داریم یا نداریم؟ بعضی فکر می‌کنند نوشتن وصیت‌نامه مرگ می‌آورد. درصورتی‌که نشانه آمادگی برای مردن است؛ ولی این‌طور نیست که وصیت‌نامه نوشتی بمیری. باید آماده مردن باشیم قبل از اینکه مردن به سراغمان بیاید.

خیلی از بزرگان در حالتشان نوشتند که اگر الان مرگ به سراغتان بیاید چه‌کار می‌کنید؟ گفتند تسلیم هستیم؛ می‌رویم. جوری کار کرده و جوری عمل کرده و جوری زندگی‌اش را تنظیم کرده که آماده است؛ مثل مسافرت. مثل‌اینکه شما می‌خواهید بروید مسافرت و تمام وسایلت را آماده کرده‌ای. هرلحظه گفتند ماشین دم در است وسایل را برمی‌داری می‌روید باید آماده بود.

روح است که احساس تنگی و گشادگی می‌کند

شرح صدر و ضیق صدر یعنی چه؟ صدر یعنی ظرف. قفسه سینه که شما دارید و همه دارند ظرف قلب است. چون قلب مادی است صدر و سینه هم مادی است. اگر بحث ما معنوی بود و درباره قلب معنوی صحبت می‌کردیم سینه هم باید معنوی باشد. پس چون قلب معنوی ما باید در یک سینه معنوی باشد آن سینه معنوی روح است. در عالم محسوسات قلب و قفسه سینه است، در عالم معنوی قلب و ظرف معنوی است ولی با همین الفاظ گفته می‌شود.

«إِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ» آن‌ها دیده‌هایشان کور نیست ولی قلب‌هایی که در سینه دارند کور است؛ یعنی قلب معنوی در روح است. روح است که احساس تنگی و گشادگی می‌کند.

معرفت و محبت، شرح صدر می‌آورد

شرح صدر هم مخلوط شدن محبت و معرفت است. معرفت که آمد محبت هم در کنارش آمد، شما شرح صدر پیدا می‌کنید. تحمل انسان در مقابل گرفتاری‌ها بالا می‌رود. در امور معنوی باعث می‌شود که از خدا و امام و اوامر خدا پیروی کند و تسلیم در برابر خدا باشد؛ اما ضیق صدر که آمد شخص از ایمان ضعیفی برخوردار است. اهل عبادت و مناجات و بندگی خدا نیست و اسم خدا را هم که می‌شنود کراهت پیدا می‌کند و از تقرب به خدا لذت نمی‌برد؛ بلکه جلوگیری می‌کند.

رسول خدا شرح صدر داشت؛ اما…

حضرت موسی شرح صدر را از خدا طلب کرد اما به پیغمبر آخرالزمان خدا خودش شرح صدر داد. «أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ» آیا ما به تو شرح صدر ندادیم؟! تو نخواستی؛ ما خودمان دادیم اما حضرت موسی خودش خواست.

خدای تعالی به پیغمبر می‌گوید ما به تو شرح صدر دادیم؛ اما در آیه ۹۷ سوره حجر می‌فرماید: «وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یَقُولُونَ» شرح صدر برای رسول خدا هست ولی چطور است که اینجا می‌فرماید سینه تو تنگ می‌شود؟ این ضیق صدر پیغمبر به خاطر جهالت و ضلالت و سفاهت مردم بود. سختش می‌شد. نسبت به اسلام و مسئولیت‌های اجتماعی و وظیفه‌ای که داشت سعه‌صدر داشت؛ اما از گمراهی مردم رنج می‌برد. از جهالت مردم رنج می‌برد و این منافات با شرح صدر حضرت ندارد.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.