سلسله جلسات بیان ویژگی‌های قرآن؛ آیه ۸۲ سوره اسراء

قرآن شفا و رحمت است؛ یعنی پاک‌سازی و نوسازی می‌کند

کارشناس روابط عمومی ۱۸ فروردین ۱۴۰۱ ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن

جلسه چهارم

مروری بر مبحث انواع هدایت

آیه یک و دو سوره مبارکه نمل در جلسه گذشته مطرح شد. بحث هدایت شد که در آنجا عرض کردیم، هدایت ابتدایی است و پاداشی؛ چون خدای تعالی در قرآن تجلی کرده است، هدایتی که برای خداوند تبارک‌وتعالی است، همان هدایت در قرآن کریم هم مطرح است.

هدایت که از اوصاف کمالی حضرت حق جل و علا است، دو قسم است که یکی هدایت تکوینی است و یکی هدایت تشریعی. هدایت تکوینی مربوط به همه موجودات عالم است، چه انسان باشند چه غیر انسان. اختصاص به انسان ندارد. همه موجودات را خداوند هدایت می‌کند. «قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَى کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى» ۵۰ سوره مبارکه طه.

هدایت تشریعی هم دو قسم است؛ ابتدایی و پاداشی. هدایت ابتدایی را می‌گوییم ارائه طریق که راه را نشان می‌دهد و آیاتش را برای شما خواندم. افراد اختیاردارند که از این هدایت بهره ببرند، دنبالش بروند یا رها کنند. «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً» شخص می‌تواند بپذیرد و در آن مسیر حرکت کند یا نه کفران کند و در مسیر دیگری حرکت کند.

در این هدایت ابتدایی که ارائه طریق است اگر کسی پذیرفت و قبول کرد که تحت هدایت خدا مسیر زندگی‌اش را طی کند و حیاتش را ادامه بدهد، همین پذیرش برای او توفیق می‌آورد و فضای بیشتری از هدایت برایش باز می‌شود. پذیرش هدایت ابتدائی یک پاداشی دارد و پاداش آن ایصال الی المطلوب است؛ یعنی به مقصد رساندن.

خدای تعالی فضایی را ایجاد می‌کند که این شخص به مقصد برسد؛ مثلاً گفتیم شما می‌خواهید بیایید جلسه تلاوت قرآن، یکی به شما می‌گوید که این جلسه در مصلای کرج هست. این ارائه طریق است که راه را به شما نشان می‌دهد. زمانی هم هست که می‌گوید من دوست دارم بروم کمکم کنید، شما می‌گویید بیا من خودم تو را می‌رسانم. این ایصال الی المطلوب است. رساندن شخص به مقصد است.

امام حسین علیه‌السلام، هم ارائه طریق دارد، هم ایصال الی المطلوب

امام حسین علیه‌السلام را ببینید که مصباح هدایت است و سفینه نجات؛ یعنی هر دو کار را می‌کند. یک اینکه راه را نشان می‌دهد چون مصباح و چراغ است. چراغ، راه را روشن می‌کند و راه معلوم می‌شود. شما خدمت امام حسین و اهل‌بیت باشید راه برای شما روشن می‌شود. این یعنی ارائه طریق.

و اگر شما یک مقدار پافشاری کنید و بمانید و دستورات را اطاعت کنید و خودتان را تحت ولایتشان قرار بدهید، دستگیری می‌کنند از شما و شمارا سوار کشتی می‌کنند و به مقصد می‌رسانند. سفینه نجات هستند یعنی ایصال الی المطلوب دارند. امام حسین هر دو تا هدایت را دارد؛ هم راه را نشان می‌دهد و هم به مقصد می‌رساند.

خدای تعالی در بحث هدایتش این‌گونه عمل می‌کند. هدایت ابتدایی دارد که اگر شما آن را پذیرفتید، هدایتش زیاد می‌شود. «وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً» اگر اطاعت کنید خدا را، با اطاعت هدایت بیشتر می‌شود.

همه معارف به اشکال مختلف در قرآن آمده است

به هر جهت هدایت عام قرآن کریم اختصاص به گروه خاصی ندارد. همه را شامل می‌شود. همه معارف به شکل‌های مختلفش را شامل می‌شود تا همه بتوانند از قرآن بهره ببرند؛ بنابراین خدای تعالی هم مباحث عمیق را برای آن‌کسانی که متعمقا و دقیقاً دنبال مسائل ویژه هستند در قرآن آورده است و هم مسائل ساده را که احتیاج به برهان و استدلال خاصی ندارد. هم سوره توحید و آیات مبارکه اول سوره حدید را دارد که تعمق و دقت می‌خواهد و برای کسانی است که از عقل بالا و عمیقی بهره‌مند هستند، هم آیات خیلی ساده و راحتی دارد که می‌شود از آن بهره برد.

خدای تعالی در قرآن همه را هم تذکر داده است. گفته است نگاه کنید به شب، نگاه کنید به‌ روز، نگاه کنید به کوه، نگاه کنید به شتر، «أَفَلَا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ» آیا نمی‌بینید که ما شتر را چگونه خلق کردیم؟! آگاهی می‌دهد، تنبیه می‌دهد.

خب اگر انسان به شتر نگاه کند چه چیزی گیرش می‌آید؟ وقتی خدای تعالی این را در قرآن گفته هدفی را دنبال کرده است. می‌گوید نگاه کنید به شتر که ما آن را چگونه خلق کردیم. مگر شتر را چگونه خلق کرده است؟ شتر موجود عجیبی است. ویژگی‌های آن را بروید ببینید. حیوان به این درشت‌هیکلی، یک بچه کوچک دهنه او را بگیرد می‌تواند او را هر جا که خواست ببرد. رام همه افراد است ولو بچه‌ها.

شرط هدایت‌پذیری شعور است، پس همه‌چیز شعور دارد

قرآن کریم برای همه عالم هستی شعور قائل است «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» آیه ۴۴ سوره مبارکه اسراء. همه موجودات عالم تسبیح‌گوی حق هستند. البته اگر گوش کسی باز باشد می‌شنود؛ یعنی همه موجودات عالم شعور دارند و از هدایت بهره‌مند هستند. این همان هدایت عامه خداست. هدایت تکوینی است.

 اگر شرط هدایت‌پذیری شعور باشد، پس همه موجودات عالم بر اساس این آیه شعور دارند؛ حتی سنگ، حتی درخت، هر چیزی که در عالم شیء است طبق این آیه تسبیح می‌گوید. تسبیح بدون شعور نمی‌شود و وقتی شعور آمد هدایت می‌آید. خدا باید او را هدایت کند و هدایت تکوینی این بخش را شامل می‌شود که هر کس نسبت به کمالی که دارد از این هدایت بهره می‌برد.

برای جلسه امروز آیه ۸۲ سوره مبارکه اسراء را بیان می‌کنیم که قرآن کریم در معرفی خودش، خودش را شفا می‌داند برای اهل ایمان. رحمت می‌داند برای اهل ایمان؛ و برای ظالمان خسارت می‌داند. این‌یک وصف دیگری از قرآن است «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً».

البته شفا را فقط در این آیه نگفته است، درآیات دیگر هم به شفا بودن قرآن اشاره‌شده است؛ مثلاً در آیه ۵۷ سوره مبارکه یونس «یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ» خطاب در اینجا خطاب عام است. می‌فرماید ای مردم اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است؛ و درمانی برای آنچه در سینه‌هاست. مگر در سینه چه چیزهایی است؟

در سینه امراض نفسانی است، امراض قلبی است. به‌خصوص مرض‌هایی مثل کفر و شرک و نفاق و مرض‌های عقیدتی که قلب محل این مرض‌هاست؛ «فی قُلوبِهِم مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضً». یا آیه ۴۴ سوره مبارکه فصلت «قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ وَالَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ فِی آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَیْهِمْ عَمًى» برای اهل ایمان هدایت دیگری هست -که آن هدایت پاداشی منظور است- شفا هم برای آن‌ها هست، کسانی که ایمان ندارند کور می‌شوند و از آن هدایت بهره‌مند نمی‌شوند.

شفا، غلبه بهبودی است

شفا یعنی اشراف داشتن بر چیزی. اگر به بهبودی و سالم شدن از مرض شفا گفته می‌شود، چون درمان بر این شخص غلبه پیدا می‌کند. اشراف و احاطه بر او پیدا می‌کند و او را سالم می‌کند؛ یعنی بهبودی بر او مشرف می‌شود. درنتیجه به این می‌گویند شفا.

همه قرآن شفاست، نه بعضی از آیات آن

«مِنَ الْقُرْآنِ» این مِن گاهی مِن تبعیض است؛ قسمتی از یک‌چیز مدنظر شماست. مثلاً انباری از گندم هست شما می‌گویید این مقدار گندم از این انبار است. اینجا هم می‌گوید «مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ» یعنی بعضی از جاهای قرآن شفاست بعضی شفا نیست؟ اگر این مِن را بخواهیم مِن بعضیه معنی کنیم، ترجمه این می‌شود ولی این مِن اینجا مِن بیانیه است؛ یعنی تبیین می‌کند و بیان می‌کند که این قرآن شفاست. همه قرآن شفاست نه بعضی از آیات. نمی‌شود شفا و رحمت مخصوص بخشی از قرآن باشد. همه قرآن و همه آیات قرآن این خاصیت را دارد.

خوب هم دقت کنید که شفا است؛ نمی‌گوید دارو است. دارو می‌تواند خوب کند می‌تواند خوب نکند ولی اینجا می‌گوید شفا است.

قرآن مرض‌های قلبی را شفا می‌دهد

خب ما کی به شفا احتیاج داریم؟ وقتی به شفا احتیاج داریم که مرضی باشد و چون در اینجا بحث قلب است، دل‌های مردم اگر مبتلابه درد و مرضی باشد، توسط آیات الهی شفا پیدا می‌کند. خود قرآن هم افرادی را معرفی می‌کند و معرفی کرده است که این‌ها دچار مرض هستند. غیر از آیات قرآن هم نمی‌تواند آن‌ها را درمان کند، مگر اینکه مرض مستولی شده باشد و تمام وجود را گرفته باش. دیده‌اید که بعضی از مرض‌ها آن‌چنان بدن شخص را می‌گیرد که دیگر هیچ دارو و درمانی تأثیر نمی‌گذارد و دکترها قطع امید می‌کنند؛ اما تا قبل از آن مرحله باشد درمان هست.

البته این را هم بگویم که آیات قرآن برای امراض جسمانی هم اثرگذار است. بعضی وقت‌ها که بیماری هست و شما برای او قرآن می‌خوانید، سلامت می‌شود. سوره‌ها آثار وضعی بر جسم و بدن دارد و بر بعضی بیماری‌ها.

مرض‌هایی که در قرآن نام می‌برد، یکی مرض کفر است، یکی شک و شبهه و ریبه است. شک و شبهه برای انسان تزلزل ایجاد می‌کند و آرام‌آرام خدا را کنار می‌گذارد و به سمت باطل گرایش پیدا می‌کند. پیروی کردن از هوای نفس مرض است. این مرض‌ها را قرآن درمان می‌کند.

قرآن با مواعظش، با قصه‌هایش، با پند و اندرز و با مثل‌هایی که می‌زند، با وعده‌هایی که می‌دهد، با انذارهایی که می‌کند، با وعیدی که می‌دهد و با بشارت‌هایی که بیان می‌کند، به‌وسیله همین‌ها شفا می‌دهد. مثلاً در یک موضوعی آن‌چنان طرف را می‌ترساند که می‌گوید «وَیلٌ لِلمُطَفّفین» یا «وَیلٌ لِلمُصَلّین». از آن‌طرف هم وعده بهشت می‌دهد «جَنّاتٍ تَجری مِن تَحتِها الاَنهار». فوز عظیم را بیان می‌کند که بشارت است.

اول پاک‌سازی، بعد نوسازی

قرآن اول دل را پاک‌سازی می‌کند و آماده می‌کند برای پذیرش فضائل. چون ظرف وجودی انسان اگر آلوده باشد، شما زعفران و گلاب هم در آن بریزی بو می‌گیرد. ظرف باید اول پاک شود. کسی که دچار نفاق و حسد بوده است و مشکلات هوای نفس داشته است، حالا شما برای او آیه قرآن بخوان، تأثیر نمی‌کند.

یکی از ویژگی‌های قرآن این است که اول پاک‌سازی می‌کند. روح را از آلودگی‌ها جدا می‌کند. آماده‌اش می‌کند تا فضائل را بپذیرد. وقتی پذیرش فضائل کرد می‌شود رحمت. یک مرحله شفا است که پاک‌سازی است و بعد مرحله کسب فضائل است که می‌شود رحمت، سلامت و صحت.

اگر کسی شک و شبهه‌ای داشت، با قرآن این شک و شبهه برطرف شد و سالم شد، جای آن یقین می‌آید. بقیه امور هم همین‌طور است. قلب مستحکم می‌شود. می‌فرماید ما چیزی بر تو نازل می‌کنیم که مرض‌های قلب را از بین می‌برد، حالت صحت و حالت استقامت در تو به وجود می‌آید. قلب را به حالت اصلی‌اش برمی‌گرداند.

تفسیر نمونه این آیه را قشنگ معنی کرده است. شفا را به معنای پاک‌سازی و رحمت را به معنای نوسازی آورده است. قرآن که شفا و رحمت است یعنی پاک‌سازی و نوسازی می‌کند.

قرآن در کلام قرآن ناطق

امیرالمؤمنین در فضل قرآن فرمودند «فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِکُمْ وَ اسْتَعِینُوا بِهِ عَلَى لَأْوَائِکُمْ، فَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ أَکْبَرِ الدَّاءِ وَ هُوَ الْکُفْرُ وَ النِّفَاقُ وَ الْغَیُّ وَ الضَّلَالُ» طلب شفا کنید برای مرض‌های خودتان توسط قرآن. با قرآن بیماری‌های خودتان را شفا بدهید و کمک بخواهید برای مشکلاتتان و سختی‌هایی که دارید. به‌وسیله قرآن حل کنید آن‌ها را چون قرآن شفاست و درمان است (دارو نیست) بزرگ‌ترین دردها را درمان می‌کند. بزرگ‌ترین دردها کدام است؟ خود حضرت می‌فرماید که کفر و نفاق و غی و ضلال.

در تعبیر دیگری دارد که قرآن شفای نافع است. در جای دیگر فرمودند: «وَ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِیثِ‏ وَ تَفَقَّهُوا فِیهِ فَإِنَّهُ رَبِیعُ الْقُلُوبِ‏ وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ» از نور قرآن استفاده کنید چون قرآن شفای سینه‌هاست. قرآن را یاد بگیرید و تعلیم ببینید که بهترین گفتار است.

قرآن بیماری عده‌ای را تشدید می‌کند

سراسر قرآن شفا است اما همین قرآن شفا، برای یک عده مرض است. برای یک عده بیماری است. برای یک عده مرض آن‌ها را تشدید می‌کند. بیچارگی آن‌ها را بیشتر می‌کند. برای کسانی که براثر شرک و نفاق و مرض‌هایی که خود قرآن گفت و پیروی از هوای نفس و هواپرستی، قلب خودشان را از بین بردند و مریضی هم تمام وجودشان را گرفته، برای چنین کسی -که اصطلاحاً می‌گوییم دچار قساوت قلب شده است- دیگر هیچ موعظه‌ای اثر نمی‌کند. قرآن سراسر موعظه است. قرآن سراسر شفا است؛ اما برای چنین کسی دیگر تأثیر نمی‌کند.

استاد بزرگوار ما حفظ الله تعبیری دارند؛ می‌فرمایند: مثلاً شما ناراحتی معده دارید، معده سالم باشد هر چه شما میوه سالم‌تر و تازه‌تر شیرین‌تر و رسیده‌تر به او بدهید، می‌شود گوشت و خون و سالم می‌شود و بشاش می‌شود؛ اما همین میوه رسیده شیرین و تازه را بدهید به کسی که ناراحتی معده دارد، هر مقداری که از این میوه را می‌خورد ناراحتی معده‌اش تشدید می‌شود. کسی که زخم معده دارد میوه رسیده نمی‌تواند بخورد.

به قول آن بزرگوار که می‌گوید باران که در لطافت طبعش ملال نیست، در بیابان خس و خاشاک رشد می‌دهد و در گلستان لاله. باران، باران است؛ اما کجا ببارد مهم است. قرآن، قرآن است و شفا است؛ اما وقتی کسی تمام وجودش مرض شد قرآن در او اثر نمی‌گذارد و او را بدتر می‌کند. مثل میوه سالم و شیرینی می‌ماند که بدهی به کسی که زخم معده دارد حالش را بدتر می‌کند.

شما وقتی چشمتان سالم است، در طبیعت تفرج می‌کنید و نور شمارا اذیت نمی‌کند؛ اما اگر چشم ناسالم باشد، هرچه نور آنجا باشد روی چشم اثر بد می‌گذارد و چشم را ناراحت می‌کند و شما از نور فرار می‌کنید. آفتاب، آفتاب است، باران، باران است، قرآن هم قرآن است؛ لذا فرمود «وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً».

نسخه وقتی شفاست که به آن عمل شود

قرآن نسخه شفابخش است. این را توجه داشته باشید. باید به نسخه عمل کرد. شما پیش دکتر مجربی می‌روید، توانمند است و بیماری شمارا درست تشخیص می‌دهد. این داروها را می‌گوید باید بخوری. شما هم می‌گویید چه نسخه خوبی به من دادید. نسخه را می‌پیچید و می‌گذارید در جیبتان. مرض شما بیشتر می‌شود. به شما می‌گویند مگر پیش طبیب نرفتید؟ شما هم می‌گویید رفتم خیلی هم نسخه خوبی داد. می‌گویند خب چه شد؟ می‌گویید نسخه همراهم است.

مثل این می‌ماند که شما دائم یک قرآن در جیبتان باشد. در جیب شما باشد چه ثمره دارد؟ کاسب هستید، پشت میز نشسته‌اید، مسئول قسمتی هستید، هر کاری دلت خواست کرده‌ای بدون اینکه به دستورات قرآن توجه کرده باشی. کفر و نفاق و بیماری‌ها هم که در تو بوده. گفته است غیبت نکنید، سوءظن نداشته باشید، بازارتان باید این‌گونه باشد، رفتارتان با خانواده باید این‌گونه باشد، با اولاد باید آن‌گونه باشد، رئیس این‌طور باید باشد، مرئوس آن‌طور باید باشد، رابطه انسان با طبیعت باید فلان طور باشد. نسخه را گفته است و نوشته است. شما هم می‌گذاری در جیبت و عمل نمی‌کنی. نسخه وقتی شفاست که به آن عمل شود.

قرآن دائمی است

و یکی از ویژگی‌های این نسخه هم این است که هر درمانی و هر نسخه‌ای زمان دارد؛ اما نسخه قرآن زمان ندارد و این‌طور نیست که بگوید تا تاریخ فلان این دارو را می‌توانید مصرف کنید. قرآن دائمی است. برای کوچک و بزرگ و پیر و جوان همه افراد. شامل حال همه می‌شود.

گذشته از شفا یک کلمه بیشتر هم دارد که رحمت است. خدای‌نکرده اگر قلب مریض باشد، مثل این می‌ماند که شما آلودگی و مزبله درجایی هست، یک‌دفعه باران بر آن ببارد؛ تازه بوی آن بالا می‌زند. باران که چیز خوبی است؛ اما اگر در درون انسان آلودگی و کثافت باشد زیر بار آیات قرآن نمی‌رود. لذا زندگی بعضی از افراد که اهل تدین نیستند و این‌جور چیزها را قبول ندارند، برای آن‌ها قرآن هم بخوانید ناراحت و عصبانی می‌شود.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.