سلسله جلسات بیان ویژگی‌های قرآن؛ آیه ۱۷۴ سوره نساء

قرآن نوری است که حجت را بر شما تمام می‌کند

کارشناس روابط عمومی ۱۶ فروردین ۱۴۰۱ ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن

جلسه دوم

معرفی قرآن با قرآن

«یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا» آیه ۱۷۴ از سوره مبارکه نساء. ای مردم برای شما از جانب پروردگارتان دلیل روشنی آمد و نوری آشکار به‌سوی شما فرو فرستادیم.

بنا شد در این جلسات ان‌شاءالله که روزهای قرانی و بندگی خداست، به خود قرآن بپردازیم و قرآن را از خود قرآن استفاده کنیم. کسی مثل قرآن می‌تواند خودش را معرفی کند. آیاتی بیاوریم که در ضمن آن‌ها به معرفی قرآن بپردازیم. قرآن کلام خداست و خداوند می‌فرماید که کلام من چه ویژگی‌هایی دارد، چه خصوصیاتی دارد، چه آثاری در این کلام هست. ما هرچقدر هم که توضیح بدهیم بالاتر از کلام خدا نخواهد شد.

بنابراین بحث ما در این جلسات که در خدمت شما هستیم پیرامون قرآن است؛ یعنی در بهار قرآن به خود قرآن می‌پردازیم، از خود قرآن که قرآن خودش را معرفی کند.

خطاب قرآن جهانی است

آیه شریفه را که اول تلاوت کردم، نکاتی راجع به قرآن بیان می‌کند. فرمود «یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا». اولاً در این آیه شریفه قرآن را برهان و نور مبین معرفی کرده است و این‌که این کتاب برای بشر نازل‌شده است.

آیاتی در قرآن کریم داریم که قرآن برای همه بشر نازل‌شده است. اینجا هم می‌فرماید «یَا أَیُّهَا النَّاسُ» خطاب به همه مردم است. نمی‌گوید یا ایها المومنون یا ایها المسلمون، گفت ناس؛ همه بشر را مورد خطاب قرارداد. فقط اهل ایمان مدنظر نیستند. مسلمانان مورد خطاب نیستند.

دلیلی که انکار نشدنی است

فرمود: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ» ای مردم عالم، «قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ» برهانی از طرف پروردگار شما برای شما آمده است. برهان چیست؟ برهان دلیلی است که نشود آن را انکار کرد و هرکس به او توجه کند، چیزهایی که موردنظرش هست برایش معلوم می‌شود که قابل‌انکار نیست و روشن‌کننده هم هست.

کتابی داریم در این‌گونه مباحث به نام مفردات که برای راغب اصفهانی است. کتاب بسیار خوبی است. در کتاب مفردات راغب کلمات قرآنی به عربی ترجمه‌شده است. راغب اصفهانی در این کتاب گفته است که برهان یعنی دلیل روشن؛ یعنی بیان. البته این کلمه به قول ما مصدر است. گاهی در معنای فاعل هم استعمال می‌شود که آن‌وقتی است که خود دلیل یا حجت را برهان نام‌گذاری کنیم.

به هر جهت برهان یعنی روشن‌کننده. بعضی‌ها هم گفته‌اند که برهان از بَرَهَ است به معنای سفید شدن؛ یعنی چون با استدلالات و ادله، حق برای انسان روشن می‌شود و شفاف و آشکار می‌شود به این استدلال و دلیل می‌گویند برهان؛ چون خود بره به معنای سفید شدن است.

قرآن معجزه است و همه مسائل بشر و آنچه موردنیاز دنیا آخرت انسان است را برای انسان روشن می‌کند. در این شکی نیست که برهان بودن ‌برای قرآن ثابت‌شده است.

برهان، وجود مقدس نبوی است

در تفاسیر روایی که قرآن را با روایات تفسیر کرده‌اند، در آنجا گفتند که برهان پیغمبر اکرم است. «قَدْ جاءَکُمْ بُرْهان» این برهان، پیغمبر اکرم است. روایاتش هم مفصل است که تطبیق به حضرت کرده‌اند. تفاسیر روایی ما‌ مثل تفسیر علی بن ابراهیم قمی، تفسیر عیاشی، نورالثقلین، این‌ها این روایت را آورده‌اند که وجود نبوی با آن معجزات باهره که داشتند که خود قرآن هم یکی از معجزاتی است که همراه ایشان بود، بااخلاق خوشی که داشتند، خدای تعالی بااین‌وجود مقدس حجت را تمام کرده است. پس بنابراین خود پیغمبر برهان است.

خدا که حجه فرستاد برای اثبات حقایق، یکی از آن براهین، وجود مقدس پیغمبر است. چرا؟ چون قبل و بعد از آیه ۱۷۴ آیاتی هست که این آیات قبل و بعد را که بررسی می‌کنیم، به‌خصوص آیه بعد، این به دست می‌آید و مبیّن این مطلب است که رسول خدا خودش برهان است؛ چون معجزه است.

معجزه برای تحدی می‌آید. تحدی وقتی است که پیامبری می‌خواهد اثبات نبوت کند. پیغمبری هر وقت خواست اثبات پیغمبری خودش را بکند، احتیاج به معجزه دارد. همه انبیای الهی آنجا که می‌خواهند بگویند من پیغمبر هستم و از آن‌ها دلیل می‌خواهند، معجزه‌ای دارند. آن معجزه برای اینکه بگوید من پیغمبر هستم واقع می‌شود؛ برای اینکه رسالت خودش را ثابت کند. کلمه برهان اینجا بعد از آیاتی آمده است که می‌شود برهان بودن را بر رسالت رسول خدا تطبیق کرد؛ یعنی بشود تحدی، بشود حجت، بشود معجزه خود رسول خدا.

به‌علاوه اینکه می‌گوید «قَدْ جَاءَکُمْ» نفرمود «أَنْزَلْنَاکم» جاء به معنای آمدن است. برای قرآن می‌گوید انزلنا ولی اینجا می‌فرماید جاء. نمی‌شود گفت قرآن نزد شما آمده است. قرآن نازل می‌شود از طرف خدای تعالی بر پیغمبر. آمدن ندارد. اینجا که فرموده «قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ» این هم یک مؤیدی است که به وجود مقدس پیغمبر اکرم اشاره می‌کند.

آیه شریفه خودش نتیجه‌گیری از قبل است. به‌اضافه اینکه آیه بعدی چه چیزی را دارد بیان می‌کند؟ «فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَهٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَیَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا» کسانی که ایمان به خدا آوردند و به او چنگ زدند و متوسل شدند… این جمله دارد چه چیزی را بیان می‌کند؟

بیان می‌کند که کسانی که از برهان و نور تبعیت کردند و دنبال آن رفتند، خدای تعالی به آن‌ها چنین پاداشی را می‌دهد؛ یعنی کسانی که از خدا تبعیت کردند و دنباله‌رو آیات خدا بودند و تبعیت از آیات کردند خدا به آن‌ها پاداش می‌دهد که این اعتصام را در آیه ۱۰۱ از سوره مبارکه آل‌عمران تبیین کرده است که اعتصام چیست. فرمود: «وَمَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ».

لذا اینجا که می‌فرماید «وَاعْتَصَمُوا بِهِ» با آن «وَمَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ» کنار هم که قرار بگیرد معلوم می‌شود که اعتصام و پیروی از خداست و برهان در آنجا مربوط به رسول خدا خواهد بود.

بنابراین رسول خدا خودش می‌شود برهان، خودش می‌شود حجت، خودش می‌شود دلیل بر دین. چرا؟ چون فردی است که سواد نداشت و درس نخوانده بود. البته امّی که می‌گویند به معنای بی‌سواد نیست؛ یادتان باشد. امّی یعنی منسوب به ام القرا. مثل‌اینکه می‌گویند فلانی اهل اصفهان است و اصفهانی است. این هم می‌گویند امی یعنی متولد مکه است و منسوب به ام القرا است. البته پیغمبر اکرم سواد خواندن و نوشتن هم نداشت. آرام‌آرام یاد گرفتند که بحث خودش را دارد. در آن زمان چند نفر بیشتر سواد نداشتند.

شخصیتی با چنین معارف بلندی، چنین کتابی را برای بشریت آورده است که هرچه از عمر بشر می‌گذرد، معارفش کم نمی‌شود بلکه انسان به او نیازمندتر می‌شود. عمق معرفت به او بیشتر می‌شود. این معجزه است.

«قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ» برهان بودن قرآن کریم البته سر جایش هست. یکی از اوصاف قرآن کریم و یکی از نام‌های قران کریم همین برهان است.

نور همراه پیامبر

بعد فرمود «وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا» نور مبین در اینجا دیگر قطعاً قرآن کریم است. البته باز روایاتی داریم که این را هم تطبیق کرده و مصادیقی را گفته که نوری که همراه پیغمبر اکرم آمد، این نور یکی قرآن است و یکی از مصادیقش علی بن ابیطالب است؛ و منطبق بر ولایت هم شده است؛ اما قطعاً این نور قرآن کریم است که اگر در «قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ» برهان را قرآن بگیریم، این نور هم مؤید و تأکید کننده و تائید کننده آن برهان خواهد بود.

آیات دیگری هم داریم که قرآن را نور دانسته است؛ فقط این آیه نیست. مثلاً در سوره مبارکه تغابن آیه ۸ فرمود «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنَا» به خدا و رسولش ایمان بیاورید و نوری که نازل کردیم. این نور قرآن کریم است.

یا در آیه ۱۵۷ از سوره مبارکه اعراف فرمود «…وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ…» یعنی قرآن همراه رسول خداست. از نوری که همراه با او بود شما تبعیت کنید. اینجا قرآن با رسول خدا معیت دارد. آیات دیگری هم داریم که قرآن را نور دانسته است.

کلام خدا نور است؛ چه در قالب قرآن، چه تورات و چه انجیل

حالا اینکه این نور چیست توضیح خواهم داد. تعبیر نور برای کتاب‌های دیگر آسمانی هم آمده است؛ یعنی ما تورات را نور می‌دانیم. انجیل را هم نور می‌دانیم. همان‌طور که صحیفه ابراهیم و آدم و شیث و ادریس هم نور هستند که البته به‌خصوص برای آن‌ها آیه ندارد ولی راجع به تورات آیه داریم. آیه ۴۴ سوره مبارکه مائده «إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاهَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ» در تورات هدایت و نور فرستادیم. یا در آیه ۴۶ سوره مبارکه مائده فرمود «وَآتَیْنَاهُ الْإِنْجِیلَ فِیهِ هُدًى وَنُورٌ» تورات را نور می‌داند، انجیل را هم نور می‌داند.

کلام نور است. خود خدا نورالانوار است؛ هرچه می‌فرستد نور است. «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» آیه ۳۵ سوره مبارکه نور می‌فرماید خدا نور آسمان‌ها و زمین است که بماند که خود این نور به چه معناست. این خدای نورالانوار کلامی که از او صادر می‌شود نور است. حالا این نور یک فقط در قالب قران است، یک‌وقت تورات است، یک‌وقت انجیل است و یک‌وقت صحف است یا زبور است. پس مراد از این نوری که نازل‌شده است قطعاً قرآن کریم است.

هم روشن است، هم روشنی‌بخش

نور چه‌کار می‌کند؟ روشنی می‌دهد. روشنی‌بخش است. این نوری که روشنی‌بخش است دیگر خودش احتیاج به نور ندارد. چون خودش روشن است. آشکارکننده است. هدایت‌کننده است. به هر جا که بتابد آنجا روشن می‌شود. قرآن کریم هم همین کار را می‌کند. ضد نور هم ظلمت است. هر جا که نور نیست تاریکی است.

نور را اگر بخواهیم تعریف کنیم این است. «الظّاهِرُ بِذاتِهِ الْمُظْهِرُ لِغَیْرِهِ» خودش فی‌نفسه روشن است و روشن‌کننده دیگران هم هست. این‌طور نیست که بخواهیم نور را ببینیم چراغ بیندازیم تا نور را ببینیم. این یعنی چه؟ یعنی قرآن برای اینکه بخواهیم از آن استفاده کنیم احتیاج به چیز دیگری ندارد. قرآن کاملاً روشن است. اولاً برای همه بشر آمده است و با زبانی صحبت می‌کند که همه بشر آن را می‌فهمند. احتیاج به چراغ دیگری، نورافکن دیگری و روشن‌کننده دیگری نیست؛ چون خودش نور است. نور هم روشن است و هم روشن‌کننده است.

ثقلین، برهان هستند و نور

قرآن هم برهان شد، هم نور. اتفاقاً این دو، یعنی برهان و نور تطبیق شده است با اهل‌بیت. راجع به اهل‌بیت و ائمه معصومین داریم که عِدل قرآن هستند، ثقلین هستند؛ یعنی خدای تعالی یک برهان دارد که قرآن است و یک نور دارد که قرآن است و عدل این قرآن یعنی همراه این قرآن، برهان و نور دیگری هم دارد که اهل‌بیت علیهم‌السلام هستند. آن‌ها هم نور هستند. هم راه را روشن می‌کنند و هم حجت را تمام می‌کنند.

برهان معنایش این شد که تمام‌کننده حجت است. هم روشن هستند و هم روشنی‌بخش هستند. هم به ما مسیر را نشان می‌دهند. قرآن و عترت این‌گونه هستند. ثقلین عِدل هم هستند. باهم هستند و جدایی ندارند. هردو از طرف خدای تعالی وظیفه هدایت دارند. هر دو، هم رهبر هستند هم راهبر. این را از کجا می‌گوییم؟ از زیارت جامعه.

زیارت جامعه یک زیارت قوی‌ای است. زیارتی است که ما دائماً باید با آن سروکار داشته باشیم و بسیار پرمحتوا و بلند است. «السَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّهِ الدُّعاهِ، وَالْقادَهِ الْهُداهِ، … وَنُورِهِ وَبُرْهانِهِ وَرَحْمَهُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ». وقتی‌که اهل‌بیت را می‌خواهد تعریف کند، می‌گوید این‌ها نور و برهان هستند. همان صفتی را که برای قرآن آمد برای اهل‌بیت هم آمده است.

نگاه به قرآن چشم بیننده‌ای می‌خواهد که طاهر باشد

قرآن نور است؛ یعنی هم روشن است هم روشن‌کننده است؛ اما این نور آیا شدت و ضعف دارد؟ این نور ثقیلی است. خفیف نیست. ضعیف نیست. «إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا» ۵ مزمل. این نور هرچقدر که شدتش بیشتر باشد دیدنش سخت‌تر خواهد بود.

شما یک‌وقت به نور شمع نگاه می‌کنید، کمی که قوی‌تر می‌شود چشم را می‌زند، یک‌وقت نورافکن می‌شود و دیگر نمی‌توانید آن را ببینید. یک‌وقت هم خورشید می‌شود و شما هرگز به قرص خورشید نمی‌توانید نگاه کنید. شدت نور آن‌قدر زیاد است که آدم می‌بیند که روشن است واقعاً، روشنی‌بخش هم هست؛ اما نمی‌شود به آن نگاه کرد.

این قرآن که برای همه بشر فرستاده‌ شده است نور است؛ اما «إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا» خیلی سنگین است. بصیرتی می‌خواهد، چشم بیننده‌ای می‌خواهد. لازمه آن طهارت است.

انسان یک‌وقت طهارت ظاهری دارد که فرمود: «لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» انسان تا طهارت نداشته باشد نمی‌تواند مساس داشته باشد با قرآن. مساس ظاهری ما با قرآن با طهارت ظاهری ما است. وضو و تیمم و غسل داشته باشیم می‌توانیم به‌ظاهر قرآن دست بزنیم؛ اما اگر کسی بخواهد حقایق قرآن را به دست بیاورد و باطن قرآن را به دست بیاورد و معارف ناب قرآن را پی ببرد، باید طهارت درون داشته باشد. هرچه که درون طاهرتر باشد استفاده از قرآن بیشتر است. فهمش از آیات قرآن بیشتر است.

برای فهم قرآن یک کف فهم و سطح عمومی فهم داریم که همه می‌فهمند. قران به عربی مبین نازل‌شده است و برای همه بشر نازل‌شده است. آسان هم نازل‌شده است. «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ» شما قرآن را که بازکنید اگر عرب باشید خوب می‌فهمید، فارس هم باشید ترجمه را بخوانید می‌فهمید قران دارد چه می‌گوید. احتیاج به چیز دیگر برای فهمیدن قرآن نیست.

این ظاهر را همه متوجه می‌شوند؛ اگرچه همه از معارف آن بهره‌مند نمی‌شوند، مگر متقین، مگر مؤمنین؛ مگر انسانی که طهارت دارد؛ اما هرچه طهارت انسان بیشتر شد و انسان هرچه سالم‌تر شد و آینه دل شفاف‌تر شد، از معارف قرآن بیشتر استفاده می‌کند. از حقایق قرآن بیشتر استفاده می‌کنند.

قرآن نور است؛ احتیاج به روشن‌کننده ندارد

به هر جهت مقتضای نور بودن قرآن این است که برای روشن بودن خودش احتیاج به غیر ندارد. در روشن کردن دیگران هم احتیاج به غیر ندارد. وقتی می‌خواهد ما را راهنمایی کند احتیاج به چیز دیگری نیست. به خدمت قرآن که می‌رسیم می‌فهمیم که مثلاً می‌فرماید: «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» بعضی از گمان‌ها گناه است. آیا کس دیگری باید بیاید حتماً این را توضیح بدهد؟ و یا می‌فرماید: «وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا» بعضی از شما غیبت دیگری را نکند.

مواعظ، تربیت، قصصی که بیان می‌کند، همه روشن است. حالا یک‌وقت هست که حروف مقطعه است، آنجا یک بحثی است؛ اما ما راجع به تک‌تک صحبت نمی‌کنیم، مجموعه قران احتیاج به کسی ندارد تا آن را توضیح بدهد. خودش نور است.

اگر خدای تعالی در خود قرآن فرموده که ما پیغمبر را فرستادیم برای تبیین، این تبیین برای روشن کردن نیست. برای یک معنای بالاتر است. برای یک معنای دقیق‌تر و عمیق‌تر است. قرآن خودش مبین همه‌چیز است و اصل است. اگر قرآن بخواهد تبیین‌کننده‌ای داشته باشد آن می‌شود اصل و قرآن می‌شود فرع. آن‌وقت چرا باید خدمت قرآن برویم؛ خب می‌رویم خدمت آن تبیین‌کننده.

معارف قرآنی یک‌وقت «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» است و یک‌وقت «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ» است. این دو باهم در یک وزن نیستند. این را باید در کنار هم قرارداد و تبیین کرد و توضیح داد که پیغمبر اکرم مبین و تبیین‌کننده شده است. تبیین به معنای این نیست که برای روشن شدن قرآن از خارج از قرآن چیز دیگری بیاوریم و آن را روشن کنیم. همه آیات روشن است و برای مخاطب مبهم نیست. حتی حروف مقطعه هم روشن است که این حروف هست و این خاصیت را دارد اما اهل‌بیت توضیح می‌دهند که منظور چیست. مجموع قرآن نور است. مجموع قرآن تبیان است.

کلام رضوی درباره‌ شأن قرآن

از امام رضا علیه‌السلام روایتی در شان قران است که فرمودند: «هُو حَبلُ اللّهِ المَتینُ و عُروَتُهُ الوُثقى … لأنّه لم یُجعَلْ لزَمانٍ دونَ زَمانٍ» خدای تعالی آن را برای یک زمان قرار نداد که در یک زمان دیگر نشود از آن استفاده کرد. در روایت دیگری آمده است «کَمَا یَجْرِی الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ» مثل ماه و خورشید که هرروز هست قرآن هم هرروز جدید و نو است.

بعد فرمود: «جُعِلَ دلیلَ البُرهانِ و الحُجَّهَ على کُلِّ إنسانٍ». این روایت در مسند امام رضا آمده است. خدا قرآن را هم حجت قرارداد، هم برهان. این روایاتی است که برهان بودن قرآن را بیان می‌کند.

قرآن نه در محدوده خودش مطلب پیچیده‌ای دارد که بخواهد روشن شود، نه در تبیین جهان هستی و حقایق هستی پیچیدگی دارد که بخواهد برای نشان دادن راه نجات به بشر نیاز به غیر داشته باشد. هر کس به‌اندازه استعداد خودش می‌تواند از آیات بهره ببرد.

پرورش‌دهنده شما برای دستگیری از شما نور فرستاد

نکته پایانی هم که در آیه فرمود: «قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ» یک‌وقت می‌گوید الله، یک‌وقت می‌گوید خالق، ولی در اینجا گفت رب، یعنی همه این امور منتسب به شأن ربوبیت حضرت حق جل و علا است. چون خداوند رب و پرورش‌دهنده شماست، دستگیر شماست و برای دستگیری از شما نور فرستاد؛ یعنی قرآن.

خدای تعالی توفیق این را بدهد که با معارف قرآن به‌خوبی آشنا شویم و همچنین توفیق این را پیدا کنیم که به معارف قرآن و دستورات قرآن و اخلاق قرآن و سیاست قرآن و احکام قرآن و قوانین قرآن عامل باشیم ان‌شاءالله.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.