سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن؛ جلسه چهاردهم

دشمنان انبیاء با حرف‌های زیبا مردم را می‌فریفتند

کارشناس روابط عمومی ۰۸ فروردین ۱۴۰۳ ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن

جلسه چهاردهم – ۱۴۰۳/۰۱/۰۸

اهمیت شرح صدر در مقابله با مخالفان

اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿۲۴﴾ قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی ﴿۲۵﴾ وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی ﴿۲۶﴾ وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسَانِی ﴿۲۷﴾ یَفْقَهُوا قَوْلِی ﴿۲۸﴾ سطر ۱۶ جزء ۱۶ آیات ۲۴ الی ۲۸ سوره مبارکه طاها؛ بحث راجع به مخالفین انبیاست.

خدای تعالی به حضرت موسی دستور می‌دهد که به سمت فرعون برو که طغیان کرده و طاغوت شده. موسی گفت پروردگارا سینه‌ام را فراخ کن و روحم را وسیع کن و کارم را آسان کن و گره از زبانم باز کن تا حرفم را بفهمند.

اینجا خودش یک نکته اخلاقی تربیتی دارد که خدای تعالی نمی‌خواهد حتی فرعون از دست برود که به حضرت موسی می‌گوید برو نجاتش بده. البته فرعون هم با اختیار مسیر کج رفته است.

مسئله شرح صدر اینجا از مسائل مهم است؛ به‌خصوص برای کسانی که می‌خواهند  جلودار باشند، رئیس باشند، کارهایی دستشان است، ‌می‌خواهند عده‌ای را مدیریت کنند  و کسانی تحت اشراف آن‌ها کار کنند، باید این‌ها یک فراخی سینه‌ای داشته باشند. زود نباید از کوره در بروند. زود نباید صحنه را خالی کنند. همه انبیای الهی بالاتفاق شرح صدر داشتند.

تفاوت شرح صدر رسول خدا با شرح صدر حضرت موسی

به رسول خدا شرح صدر را دادند. خود حضرت نخواسته؛ «أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ» این هم باز یک نکته لطیفی است که حضرت موسی شرح صدر را درخواست کرد از خدا؛ اما درباره رسول خدا فرموده از اول به حضرت شرح صدر داده شده و همین شرح صدر باعث شد که خدای تعالی نام و یاد او را رفیع کرد؛ «وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ».

چنین شخصیتی که مثل پیغمبر اکرم به او شرح صدر داده شد بر روی نور سوار است؛ «أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ» آیه ۲۲ زمر. کسی که خدا سینه‌اش را برای پذیرش اسلام گشاد کرد  او نورانی است و نور می‌بخشد.

اگر شرح صدر رهبر انقلاب نبود…

خدا می‌گوید که فرعون نظام پلیدی را برپا کرده؛ موسی تو با شرح صدرت باید بروی نظام سلطه‌گری که او به وجود آورده را از بین ببری؛ و مبارزه با چنین سلطه‌گری شرح صدر و حوصله می‌خواهد.

همین بحث فتنه ۸۸ چیزی شبیه سامری زمان حضرت موسی بود؛ چون او هم یک آدم انقلابی و زندان کشیده بود؛ اما فتنه درست کرد. اولین کسی هم که حصر خانگی شد همین سامری بود. حضرت موسی او را حصر خانگی کرد و نگذاشت او بیرون بیاید. حضرت آقا حفظه الله در چنین فتنه‌ای  کأنه یک زغال داغی را در دستش نگه داشت تا  سرد بشود؛ چون کشور تا لبه پرتگاه و نابودی کشانده شد و اگر شرح صدر نبود و سینه فراخ نبود …

شرح صدر اینجاها خودش را نشان می‌دهد. حالا یک‌وقت در اداره کشور است، یک‌وقت در یک مناظره علمی است، یک‌وقت در مسائل زندگی است؛ بعضی از طلاق‌ها که صورت می‌گیرد هم ریشه‌اش همین است که  تا به او می‌گویی بنشین آن‌طرف به او برمی‌خورد.

شرح صدر علامه در مباحثه با یک ملحد

مرحوم علامه مصباح -خدای تعالی او را با اولیای خودش محشور کند- نقل می‌کرد تابستان مرحوم علامه طباطبایی آمد تهران درکه. علما وقتی به‌ جای خنک در تابستان می‌رفتند برای این نبود و نیست که تفریح کنند. برای ادامه کارهای علمی می‌رفتند. سال را تعطیل نمی‌کردند. ایشان می‌گفت علامه برای من ذکر کرده بود که  یکی از صاحب‌نظران مادی اندیش و مارکسیست دلش خواست که با ما یک بحثی داشته باشد. آمد درکه گفت با ایشان نشستیم که بحث آزاد کنیم. حدود ۸ ساعت ما با ایشان مباحثه کردیم. گفت او از الحاد خودش می‌گفت و من از توحید می‌گفتم. چون ملحدین وقتی صحبت می‌کنند موحدین کلافه می‌شوند. گفت سخنان ملحدانه او را من با سعه‌صدر شنیدم و پرخاش نکردم تا آرام‌آرام بعد از ۸ ساعت آثار پذیرش توحید را در او دیدم. بعد خود او می‌گوید یک روز یکی از دوستانم به من گفته بود بالاخره مباحثه تو با علامه چه شد؟ گفت او مرا موحد کرد. ریشه‌اش همین سعه‌صدر بود. خصوصاً انبیای الهی که دشمن داشتند.

کسی که شرح صدر دارد صحنه را خالی نمی‌کند

کسی که شرح صدر دارد صحنه را خالی نمی‌کند؛ شانه خالی نمی‌کند. امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه بیانی دارند که «أَیُّهَا اَلنَّاسُ اِعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ بِعَاقِلٍ» عاقل نیست آن کسی که با سخنان باطل دیگران صحنه خدمت به جامعه را خالی کند؛ و آن کسی که با تعریف و تمجید بیجای دیگران خوشحال می‌شود حکیم نیست.

رسول خدا و ائمه علیهم‌السلام که ارشاد خلق و جامعه را داشتند هرگز صحنه را خالی نکردند. شاید استراتژی را تغییر دادند اما صحنه را خالی نکردند. چون با مدح کسی وارد صحنه نشده بودند. امام فرموده بود نظر من راجع به مسئله این است تمام این‌هایی که در حسینیه اگر هستند علیه من حرف بزنند حرف همان است که گفتم؛ چون روی مبنا آمده.

حضرت موسی از خدای تعالی شرح صدر خواست و موارد دیگری را هم درخواست کرد. خدای تعالی هم در جوابش فرمود «قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَى» آیه ۳۶ طاها؛ یعنی پاسخ مثبت به همه خواسته‌های حضرت موسی داده.

مثل یونس نباش

انبیای الهی نباید در هدایت مردم کم‌صبر باشند و الا خدای تعالی آن‌ها را مورد عتاب قرار می‌دهد. حضرت یونس بعد از ۳۰ سال دو نفر به او ایمان آوردند. در بعضی از نقل‌ها شاید تعداد بیشتری باشد ولی به ۲۰ نفر نمی‌رسد؛ یعنی سالی یک نفر هم نشده. حضرت یونس امتش را نفرین کرد. خدا به حضرت یونس فرمود که امت خودت را زود نفرین کردی.  و از سیاست انبیا تبعیت نکردی. مسیری که به انبیا داده بودیم را خوب طی نکردی.

لذا رسول خدا را خدای تعالی در قرآن کریم نهی می‌کند که مثل یونس باشد. باوجودی که دائماً به رسول خدا فرموده است که از سیره و روش‌ انبیا ای پیغمبر بهره بگیر و ببین آن‌ها چه‌کاری را انجام دادند از روش آن‌ها استفاده کن؛ اما گفت در برابر حکم پروردگارت شکیبا باش و مثل یونس نباش؛ «فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُنْ کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَکْظُومٌ» آیه ۴۸ قلم.

یونس هم اگر در دل ماهی اقرار نمی‌کرد که اشتباه کرده و استغفار نمی‌کرد خدا نجاتش نمی‌داد. بعد هم خدای تعالی فرمود ما مؤمنین را هم همین‌طور نجات می‌دهیم. باید اهل طلب مغفرت و استغفار باشند. باید به فکر اشاره کردن به گناهان و اشتباهاتشان باشند.

ما از این آیه مناجات یونس را هم یاد می‌گیریم. فقط مخصوص او نیست. هر کس دچار هم‌وغم می‌شود در زندگی و در سختی‌هایی که پیش می‌آید اگر ذکر یونس را بگوید «وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ» در شغل و زندگی وقتی کار سخت می‌شود و مشکلات رو می‌آورد این ذکر را بگویید. این دستورالعملی است که خدا داده است.

در مقابل شرح صدر ضیق صدر است؛ هر دو، دو حالت و احساس است در روان انسان. انبساط و گشادگی دل خواص و آثاری دارد؛ نشاط فراوان می‌آورد، آمادگی برای کار می‌آورد، آمادگی برای عبادت می‌آورد، محبت ورزیدن را در انسان ایجاد می‌کند.

صاحب شرح صدر هم معرفت دارد هم محبت

فراخ و گشادگی دل از مخلوط شدن معرفت و محبت به دست می‌آید. صاحب شرح صدر هم معرفت بالایی دارد هم اهل عشق و محبت است. کسی که اهل محبت نیست معمولاً تنگ‌دل است. کسانی که مهربان هستند و شفقت دارند و در کنارش اگر معرفت بیاید روح بلندی پیدا می‌کنند. همه‌چیز زود آن‌ها را منفعل نمی‌کند مثل دریا می‌مانند.

یک قطره جوهر در یک لیوان و استکان ریخته شود کل استکان رنگ می‌گیرد ولی شما یک تانکر جوهر بریزید در دریا دو تکان می‌خورد جوهر در دریا حل می‌شود و هیچ تأثیری نمی‌گذارد به دریا. دریا سعه دارد سینه‌اش فراخ است.

اگر معرفت بالا رفت محبت هم در کنارش بود، انسان از کارش لذت می‌برد، ناراحت می‌شود برای اطرافیان اما از کار لذت می‌برد؛ نشاط لازم را دارد. اگر غم و ناراحتی دارد برای این است که چرا دیگران در این مسیر قرار نمی‌گیرند. قسمت اعظم ناراحتی انبیا هم برای همین بوده.

در مسائل معرفتی هم گشادگی هست؛ یعنی کسی که شرح صدر دارد در امور معنوی و اخروی، خیلی اهل عبادت است؛ عبادت‌های ویژه دارد. خودش را تسلیم در برابر خدا می‌داند.

به هر جهت همه از شرح صدر برخوردارند؛ یکی مثل حضرت موسی است که از خدا درخواست می‌کند. یکی مثل پیغمبر که خدا به او داده. یک‌وقت هم اهل ایمان هستند که از این شرح صدر بهره‌مند هستند. «فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ» آیه ۱۲۵ انعام.

دشمنان انبیا با حرف‌های زیبا مردم را می‌فریفتند

هرکسی با سخنان فریبنده دل مردم را از مسیر انبیا و اعتقادات صحیح و عمل به احکام الهی منحرف کند و منصرف کند، دشمن انبیاست. بحث ما راجع به دشمن انبیاست. آن‌ها با دشمن‌هایی مواجه بودند. بعضی‌ها سخنران بودند و با سخنان فریبنده مردم را منحرف می‌کردند. «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا» آیه ۱۱۲ انعام. این‌چنین در برابر هر پیامبری، دشمنی از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم؛ آن‌ها به‌طور سری سخنان فریبنده و بی‌اساس به یکدیگر می‌گفتند.

وقتی می‌گویند طرف مزخرف می‌گوید یعنی حرف‌هایش قشنگ است اما مثل یک چیز طلاکاری شده می‌ماند؛ داخلش چیزی نیست؛ پوچ است. دشمنان انبیا با حرف‌های زیبایی که می‌زدند مردم را می‌فریفتند.

دشمنان انبیا زیادند؛ اهل فساد همه دشمن انبیا هستند اما خود انبیا از خدا الهام می‌گیرند اما دشمنان انبیا از شیطان الهام می‌گیرند. این شیاطین هم در طول تاریخ انبیا بودند و هرروز هم به یک شکل و قیافه‌ای جلوه‌گری کردند و در مقابل انبیا ایستادند و دشمنی می‌کنند؛ و یک قسم از دشمنی این است که  با حرف‌های زیبا و فریبنده و به زبان امروزی یعنی کار فرهنگی می‌کردند. یک بخشی دست به قبضه بودند و شمشیر می‌کشیدند؛ اما یک بخش کار فرهنگی می‌کردند؛ یعنی اهل حرف و گفتار و بیان و ادبیات و تبلیغ بودند.

مثلاً در بخش باورها سعی می‌کند بینش ما را نسبت به هستی تغییر بدهد. با حرف این کار را می‌کردند. نسبت به آغاز و انجام مبدأ و معاد نسبت به عالم غیب، فرشته و حساب‌وکتاب  تأثیر بگذارد؛ یعنی کار شیطان تأثیرگذاری در گرایش‌ها و رفتارها و باورهاست.

یقین به آخرت در فرهنگ غربی مذمت شده است

خدای تعالی می‌فرماید پرهیزکاران این‌گونه هستند که به آخرت یقین دارند.  همین را فرهنگ غربی یک فحش می‌داند. اصلاً انسان نمی‌تواند اعتقاد جزمی پیدا کند. اگر اعتقاد جزمی پیدا کرد دگماتیسم است؛ یعنی مذمت می‌کند. این یک کار فرهنگی است.

قرآن می‌گوید مردمی که در شک و سرگردانی هستند مورد مذمت هستند. «بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْهَا بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُونَ» آیه ۶۶ نمل. کسانی که درباره آخرت در تردید هستند این‌ها ازنظر فهمی کوردل هستند؛ یعنی باید نسبت به آخرت یقین داشته باشد؛ محکم باشد؛ اما در فرهنگ غربی می‌گویند اعتقاد داشتن به مسائل غیرمادی خرافات است. می‌گویند چیزی را که نمی‌بینی و حس نمی‌کنی نپذیر که خیالات است.

دشمنان انبیا عمده همین‌ها هستند که هرزمانی هم به شکلی درمی‌آیند؛ یک‌وقت آشکار و بی‌نقاب بیان می‌کنند و یک‌وقت با نقاب هستند که منافق هستند.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.