سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن؛ جلسه شانزدهم؛ دعا در قرآن

عملی موردقبول است که هم حسن فعلی داشته باشد هم حسن فاعلی

کارشناس روابط عمومی ۲۱ فروردین ۱۴۰۲ ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن

با موضوع دعا در قرآن

جلسه شانزدهم – ۱۴۰۲/۰۱/۲۱

هر عملی از ما قبول نمی‌شود

یکی از دعاهای قرانی که امروز در خدمت شما هستیم آیه ۱۲۷ سوره مبارکه بقره است در این آیه شریفه فرمود: «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ‌» پروردگار ما از ما بپذیر که تو شنوا و دانا هستی.

ما اعمال فراوانی انجام می‌دهیم و امید قبولی آن اعمال را داریم. امید به ثواب آخرت داریم ولو با دید کاسب‌کارانه؛ یعنی می‌گوییم ما این کارها را انجام می‌دهیم که ثوابی ببریم. نماز را مثلاً با زحمت می‌خوانیم که بهشت به ما بدهند؛ حتی با این دید هم که هست بالاخره امید قبولی عمل را داریم.

البته باید بدانیم که همه اعمال قبول نمی‌شود. باید نیت‌های ما برای خدا خالص باشد؛ حتی کسی هم که بهشت می‌خواهد و جهنم را نمی‌خواهد از خدا می‌خواهد. فی‌الجمله اخلاصی را دارد؛ اگرچه کمال لازم را نداشته باشد.

خدا عمل را فقط از اهل تقوا می‌پذیرد

در جریان فرزندان حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه‌السلام که دو سه تا از گناهان اصلی از همان زمان خلقت و بعد از خلقت واقع شد که اصول کفر است؛ «اصُولُ الْکُفْرِ ثَلَاثَهٌ، الْحِرْصُ وَ الْاسْتِکْبَارُ وَ الْحَسَدُ…» یکی کبر بود که توسط شیطان انجام شد؛ تکبر ورزید. دومی حرص بود که حضرت آدم انجام داد و سوم حسد بود که قابیل مرتکب شد.

قصه‌اش را خوانده‌اید که کار از هابیل پذیرفته شد و از قابیل پذیرفته نشد و قابیل کینه هابیل را به دل گرفت هر دو بنا بود قربانی انجام بدهند؛ قربانی یعنی کاری که مقرب انسان به سمت خداست. قربانی هابیل قبول شد؛ قربانی قابیل قبول نشد.

یکی از دوستان می‌گفت ما بالاخره نفهمیدیم در قصه هابیل و قابیل چه کسی چه کسی را کشت؟ من هم گفتم یادت باشد اسم کسی که قاف دارد او قاتل است. این‌طور دیگر اشتباه نمی‌کنید.

بالاخره کار به جاهای باریک کشید و قابیل هابیل را تهدید به قتل کرد که چرا قربانی من پذیرفته نشده. آنجا هابیل به این آیه استناد می‌کند که خدای تعالی فقط از متقین می‌پذیرد. بخشی از آیه ۲۷ سوره مبارکه مائده «قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ» خدای تعالی همیشه از اهل تقوا می‌پذیرد؛ یعنی فرق من و تو در تقوای ما بود. خدا عمل انسان با تقوا را می‌پذیرد.

خیلی باید به این مطلب توجه داشته باشیم. بعضی وقت‌ها افراد تقوا ندارند اما کار خیر انجام می‌دهند. نزد مردم مقبول است و خدا هم پاداش آن‌ها را گذاشته به دست مردم. آدم خیلی خوبی است، مهربان است، دوست داشتنی است ولی تقوا ندارد؛ دستورات دین را انجام نمی‌دهد؛ نماز نمی‌خواند؛ روزه نمی‌گیرد؛ متدین به دین نیست؛ اما دست‌به‌خیر هم هست. «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ» عمل اهل تقوا پیش خدا پذیرفته می‌شود. پیش مردم پذیرفته است. مردم هم اسمش را به نیکی می‌برند.

البته خدا خودش می‌داند ولی آن چیزی که ما از آیات داریم این است که خدا از متقین می‌پذیرد؛ و این‌که خدا فقط از اهل تقوا می‌پذیرد پس اولاً باید سعی کنیم تقوای خودمان را تکمیل کنیم؛ یعنی وقتی اهل تقوا شدیم آن‌وقت در همه اعمالی که داریم به خدای تعالی می‌توانیم عرض کنیم که «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا» اول اهل تقوا بشویم در قله تقوا قرار بگیریم تا بعد بگوییم خدایا از ما قبول کن.

آیه «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا» مربوط به حضرت ابراهیم و اسماعیل سلام‌الله‌علیهما بود که داشتند خانه خدا را می‌ساختند که قصه ساختن خانه خدا و مقدماتی که طی شد بحث خودش را دارد. البته خانه را حضرت ابراهیم می‌ساخت و حضرت اسماعیل به او کمک می‌کرد. این مطلب نکات تفسیری دقیقی دارد که بماند در جایش. وقتی خانه را ساختند و تمام شد آنجا گفتند: «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا»؛ یعنی خدایا این کاری که انجام دادیم را از ما قبول کن.

ما خیلی کارها انجام می‌دهیم که نمی‌دانیم قبول می‌شود یا نمی‌شود. امام سجاد سلام‌الله‌علیه می‌فرماید: دعای مؤمن از سه حال خارج نیست؛ دیشب شما دعا کردید. این دعاها از سه حال خارج نیست؛ یا دعای او را برایش ذخیره می‌کنند تا در قیامت به او بدهند؛ یا آنچه خواسته در دنیا برآورده می‌شود؛ یا بلایی که قرار بوده به او برسد به‌واسطه این دعاها از او برطرف می‌شود. دعایش به صلاحش نیست که برآورده شود اما به‌واسطه آن دعا بلا را از او دفع می‌کنند. البته در روایات دیگر حالت‌های دیگر هم گفته شده است.

خدای تعالی به حضرت داوود نبی فرمود: ای داوود اگر بنده‌ای از من اطاعت کند خواسته او را پیش از آن‌که بگوید برآورم و پیش از آنکه مرا بخواند پاسخش را خواهم داد؛ یعنی اگر تقوای لازم را داشته باشی بعضی وقت‌ها لازم هم نیست بگویی؛ نه اینکه نگوییم و بگوییم خدایا تو خودت میدانی؛ اصلاً قبل از اینکه شخص اراده کند و بخواهد درخواست کند خدا می‌فرماید من برآورده می‌کنم. این برای اطاعت از خداست؛ یعنی کسی که بنده خالص خدای تعالی است این ویژگی را دارد.

عملی موردقبول است که هم حسن فعلی داشته باشد هم حسن فاعلی

نکته‌ای را بگویم و آن این است که در کارهایی که صورت می‌گیرد یک حسن فعلی داریم و یک حسن فاعلی؛ یعنی علاوه بر اینکه عمل باید صالح باشد عامل هم باید صالح باشد؛ یعنی عملی که می‌خواهد انجام بگیرد باید عمل صالح و نیکویی باشد و قابلیت تقرب به خدا را داشته باشد. خود کار، کار خوب باشد؛ مثل نمازخواندن، قران خواندن، صدقه دادن، دستگیری کردن از یتیم و بینوا و مسکین. به خود این عمل می‌گویند عمل صالح و نیکو که مقرب است؛ یعنی کسی که آن را انجام می‌دهد به خدا نزدیک می‌شود. به این می‌گویند حسن فعلی؛ یعنی خود این کار نیکو است.

از آن‌طرف این کار را چه کسی می‌خواهد انجام بدهد؟ یک شخصی باید انجام بدهد؛ آن شخص هم باید خوب باشد و انسان صالحی باشد و انسان باتقوایی باشد. از روح ایمانی این کار باید صادر شده باشد. آن فرد باید متدین به دین باشد؛ مسلمان باشد. به این می‌گویند حسن فاعلی؛ یعنی کننده کار شخص خوبی است.

بعضی وقت‌ها پیش می‌آید که کار، کار خوبی است؛ می‌خواهد مسجد بسازد ولی آدم خوبی نیست. بعضی وقت‌ها آدم خوبی است ولی دارد کار بدی انجام می‌دهد؛ غیبت می‌کند. حسن فاعلی هست اما حسن فعلی ندارد. گاهی هر دو هست؛ حسن فعلی و فاعلی باهم جمع است؛ مسجد را یک انسان متدین نیکوکار می‌سازد؛ بیمارستان و پل و جاده و … گاهی هم هر دو نیست؛ آدم شر و پلیدی است که جنایتی را انجام می‌دهد.

«رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا» وقتی خدای تعالی از این دو پیغمبر پذیرفت یعنی این دو قطعاً از متقین هستند؛ یعنی از مصادیق تام متقین، حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل علیهماالسلام هستند. چون خدای تعالی اعمال آن‌ها را قبول کرد این ملاکش است چون «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»؛ یعنی هم حسن فعلی داشت هم حسن فاعلی داشت و خدای تعالی هم قبول کرد.

در دعایتان خدا را با اسماء حسنایش صدا کنید

شما هر وقت دعا می‌کنید دعا را با اسماء حسنای الهی بکنید. اینجا هم وقتی حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل سلام‌الله‌علیهما از خدا درخواست می‌کنند میگویند «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ‌». به دو اسم از اسامی حسنای خدای تعالی اشاره می‌کنند. چون برای دعا انسان باید نام‌های نیک خدا را به کار ببرد؛ بعد خواسته‌هایش را داشته باشد. می‌بینید که از آداب و معارف دعا همه در این عبارت کوتاه هست.

ولایت، شرط اصلی قبولی عمل است

نکته‌ای را راجع به حسن فعلی و فاعلی خدمتتان عرض کنم. روایت داریم و زیاد هم شاید شنیده باشید که کسی اگر تمام عمر خودش را به عبادت بگذراند و جهاد در راه خدا داشته باشد و کنار خانه خدا به شهادت برسد ولی ولایت ائمه علیهم‌السلام را نداشته باشد هیچ عملی از او پذیرفته نمی‌شود. این مطلب در جوامع روایی ما هست.

ولایت شرط اصلی قبولی عمل است. پس اینجا که گفت «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ» ما فقط از متقین می‌پذیریم. باید مثلاً می‌گفت ما از اهل ولایت می‌پذیریم. ولایت اصل قبولی همه اعمال است؛ اما اعمال درجاتی دارد. همه ما نماز می‌خوانیم اما نماز ما کجا و نماز اهل‌بیت کجا. فاصله بین نماز ما و نماز اهل‌بیت ببینید تا کجاست. آن‌ها از وضو گرفتن بدنشان به لرزه می‌افتاد که در مقابل یک عظیم می‌خواهند بایستند و حالتشان فرق می‌کرد؛ ما از اول نماز تا آخر نماز حواسمان نیست؛ ولی ولایت را داریم. ولایت اصل قبولی عمل است؛ این یک. دوم؛ شرایط کمالی عمل است. در درجه اعلا باشد و خدای تعالی به آن عمل ویژه توجه داشته باشد که درجاتی دارد و برای هرکسی یک‌جور است.

آیه شریفه می‌فرماید «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ» ما فقط از متقین قبول می‌کنیم. مراتب تقوا متعدد است. مرتبه عالی تقوا را می‌گویند عدالت. اگر بگوییم مراد از «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ» عدالت است، هیچ‌کدام از اعمال ما قبول نیست. چون ما در مرحله عدالت به معنای تام کلمه وارد نیستیم. پس مرحله کامل تقوا موردنظر نیست. اکثر مردم به معنای تام کلمه تقوای کامل را ندارند. تقوا مراتب دارد. امکان دارد در جمع ما نسبت بگیریم همه اهل تقوا باشند؛ اما درجات تقوا باهم فرق دارد.

برای پذیرش اصل عمل لازم نیست کمال تقوا باشد. برای پذیرش اصل عمل ولایت لازم است. کسی که دارد کاری را انجام می‌دهد مثلاً امروز مسئولیتی را به شما سپرده‌اند اگر آن کار را باتقوا انجام دهید ولی نسبت به بقیه کارهایتان تقوا نداشته باشید آن کار موردقبول است. اصل عدالت باید در کار باشد اما اگر در بقیه کارهایتان تقوا نداشتید ولی کاری را باتقوا انجام دادید پذیرفته است؛ البته به شرطی که ولایت را داشته باشید. ولایت شرط اصلی قبولی عمل است.

عمل منافق فاقد حسن فاعلی است لذا پذیرفته نیست

بنابراین هر عملی که حسن فعلی و فاعلی را نداشته باشد یا یکی را نداشته باشد، آن عمل موردقبول نیست. لذا خدای تعالی درباره منافقین که فاسق هستند و در حقیقت حسن فاعلی ندارند می‌گوید هرچه عمل داشته باشند چه عبادت و چه غیر عبادت (منافق نماز می‌خواند روزه می‌گیرد) چون باانگیزه الهی انجام نمی‌دهند خدای تعالی از آن‌ها قبول نمی‌کند.

در آیه ۵۳ سوره مبارکه توبه می‌فرماید: «قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا لَنْ یُتَقَبَّلَ مِنْکُمْ إِنَّکُمْ کُنْتُمْ قَوْمًا فَاسِقِینَ» بگو ای منافقین چه از روی میل و چه از روی بی‌میلی انفاق کنید هرگز از شما پذیرفته نیست شما یک گروه فاسق هستید؛ و در آیه ۵۴ می‌فرماید: «وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا یَأْتُونَ الصَّلَاهَ إِلَّا وَهُمْ کُسَالَى وَلَا یُنْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ کَارِهُونَ» اینجا وضعیت آن‌ها را تشریح می‌کند که هیچ‌چیز مانع قبول انفاق‌های آن‌ها نشد، جز اینکه آن‌ها به خدا و پیامبرش کافر شدند و نماز بجا نمی‌آورند جز با کسالت و انفاق نمی‌کنند مگر با کراهت.

کسی که در نماز جماعت سرحال است ولی در خانه بی‌حال نماز می‌خواند یک رگه نفاق در درونش هست. چنین کسی آمادگی دارد که بیفتد در یک فضاهایی. کسی که به نماز می‌ایستد باید در همه حال بانشاط باشد. لذا خدای تعالی می‌فرماید از این‌ها هیچ عمل عبادی و غیرعبادی را قبول نمی‌کند. حسن فعلی و فاعلی باید هر دو باهم باشد.

خدای تعالی نقص عمل صالح را برای فاعل صالح جبران می‌کند

ما مؤمن هستیم، اهل ایمان هستیم، ولایت هم داریم، تقوا هم داریم؛ یعنی حسن فاعلی را داریم. آدم خوبی هستیم اما حسن فعلی و کاری را که می‌خواهیم انجام بدهیم نقص دارد. یک انسان متقی اهل ایمان عملی را ناقص انجام داد؛ عمل صالحی بود اما کامل انجام نداد و کار را به نتیجه نرساند، اینجا خدای تعالی می‌فرماید ما کار این آدم خوب را که کار خوبی بوده اما خرابش کرده و وسطش رها کرده، خودمان درستش می‌کنیم.

در سوره احقاف از آیه ۱۳ تا ۱۶ می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ﴿۱۳﴾ أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّهِ خَالِدِینَ فِیهَا جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿۱۴﴾ وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿۱۵﴾ أُولَئِکَ الَّذِینَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَنَتَجَاوَزُ عَنْ سَیِّئَاتِهِمْ فِی أَصْحَابِ الْجَنَّهِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِی کَانُوا یُوعَدُونَ».

می‌فرماید کسانى که گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ایستادگى کردند بیمى بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد. ویژگی‌های آن‌ها را می‌گوید تا می‌رسد به اینجا که می‌فرماید: اینان کسانى هستند که بهترین آنچه را انجام داده‌اند از ایشان خواهیم پذیرفت و از بدی‌هایشان درخواهیم گذشت در زمره بهشتیان‌اند این همان وعده راستى که به آنان وعده داده می‌شده است.

ما باید تلاش کنیم که حسن فعلی که داریم؛ حسن فاعلی هم داشته باشیم که انگیزه الهی و معنوی را در خودمان دائم زنده نگه‌داریم.

صاحبان معرفت در مقام دعا از خدا چیزی نمی‌گیرند؛ به خدا چیزی می‌دهند

یک نکته دقیقی را عرض کنم و آن اینکه کسی که در مسیر الهی عمل می‌کند و طی طریق می‌کند و رشد سلوکی دارد به‌قول‌معروف و مواظب نفسش هست و اهل معرفت شده، در مقام دعا این بیانش جلوه می‌کند.

عابد یک دعایی دارد، زاهد یک دعایی دارد، هر کس در هر مرحله‌ای دعایی دارد. معمولاً همه ما از خدا چیزی می‌خواهیم. خانه بده، همسر بده، اولاد بده، چک‌هایم را پاس کن، از همین گرفتاری‌های عمومی که همه دارند؛ اما آن‌کسی که مرحله کامل‌تری را طی کرده و اهل معرفت شده و اهل بینش قوی‌تری شده، از این‌ها عبور می‌کند. مقام بلند معرفتی پیدا می‌کند. دیگر چیزی از خدا نمی‌خواهد. او به خدا چیزی می‌دهد.

همه باید دعا کنند. هیچ‌کس نمی‌تواند دعا نکند؛ حتی پیغمبر خدا هم باید دعا کند؛ اما در مقام دعا چطور خواستن و گفتنش مهم است. حضرت زینب کبری سلام‌الله‌علیها در جایگاه عظیمی که قرار گرفت گفت «الهی تقبل منا هذا القربان». این یک مقام است. چیزی نمی‌خواهد در دعایش؛ دارد در دعایش چیزی می‌دهد. می‌گوید ما قربانی کردیم. این قربانی را تو بپذیر.

حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام این دو بزرگوار می‌گویند «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا» اول اینکه اصلاً کار را نمی‌گویند. نمی‌گویند ما خانه ساختیم زحمت کشیدیم پاداش را بده. اصلاً از عمل اسم نمی‌برند. فقط می‌گویند خدایا از ما قبول کن. این خودش یک معرفت است.

ما می‌گوییم خدایا خانه بده، ماشین بده، زن بده، فرزند بده، او می‌گوید بگیر. این قربانی را از ما قبول کن. این خانه را از ما قبول کن. این یک مقام بلند است که از خدا می‌خواهند که اعطایشان را قبول کند. خدایا آن چیزی را که در راه تو می‌دهم قبول کن.

شبیه دعایی است که امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه می‌فرماید: «نَسْأَلُ اللَّهَ مَنَازِلَ الشُّهَدَاءِ» خدایا از تو جایگاه شهدا را می‌خواهیم یعنی من می‌خواهم خون بدهم. می‌خواهم جانم را بدهم؛ یعنی خدایا من را شهید کن. خون من را قبول کن.

 شب‌های ماه رمضان در دعا می‌خوانیم «أَسْأَلُکَ أَنْ تَجْعَلَ وَفَاتِی قَتْلا فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رَایَهِ نَبِیِّکَ مَعَ أَوْلِیَائِکَ» یعنی می‌خواهیم جان بدهیم می‌خواهیم خون بدهیم. این مرحله بالایی از دعاست که ان‌شاءالله به این مراتب برسیم.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.