مشروح خطبه‌های نماز جمعه ۹ دی‌ماه ۱۴۰۱ شهر کرج/

شهید سلیمانی به دنبال انتقال تفکر انقلاب اسلامی به جهان اسلام بود

کارشناس روابط عمومی ۰۹ دی ۱۴۰۱ ۰

متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۱/۱۰/۰۹

استان البرز، شهرستان کرج

توسط آیت‌الله حسینی همدانی

بِسمِ‌الله الرَّحمَنِ الرِّحیم

اَلحَمدُالله رَبِّ‌العالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ

اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد

وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ

وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین

عباد الرحمن، اوصیکم و نفسی بتقوی الله.

اهل تقوا اهل صبرند؛ که امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: مردم، از خدا پروا کنید که صبر بر تقوا از صبر بر عذاب خدا آسان‌تر است. به مناسبت بحث تواصی سوره عصر را مقداری ترجمه کردیم و حق را و مسائل مربوطه را معنا کردیم و به مسائل مختلف صبر و آثاری که دارد تا حدودی پرداختم تا تأکید بر تواصی به‌حق و تواصی به صبر معلوم شود.

نکته دیگری درباره صبر عرض کنم. بعد از جنگ صفین امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای فرزند بزرگوارشان امام مجتبی نامه‌ای نوشته‌اند و مطالب مهم و تذکراتی را مرقوم فرمودند. این نامه‌نگاری علاوه بر خبررسانی و خبرگیری یک روش تربیتی است یک فرهنگ است. انسان برای عزیزی از عزیزانش مطالبی را که در نظر دارد بنویسد. حضرت توصیه فرمودند: وَأَشْعِرْهُ بِالصَّبْرِ. لباس صبر را بر قلب خودت بپوشان. عبارت کوتاه است اما مطالب فراوانی دارد. اَشعِر یعنی پوشاندن. در عربی به لباس‌زیر شعار می‌گویند و لباسی که روی لباس‌ها پوشیده می‌شود مثل عبا و کت و پالتو دثار می‌گویند. در آیه شریفه به رسول خدا خطاب می‌کند: یا ایهاالمدثر… ای که روانداز بر خود کشیده‌ای برخیز مردم را هشدار بده. مدثر به کسی که لباس روی لباس‌های دیگرش پوشیده و همه را دربر می‌گیرد می‌گویند. به لباس‌زیر هم چون به بدن می‌چسبد شعار می‌گویند. بیان امیرالمؤمنین اینجا یعنی صبر را برای قلب خودت یک لباس و یک شعار قرار بده که مثل لباس‌زیر به قلبت بچسبد و همه قلبت را بپوشاند.

 البته بعض بزرگان اَشعِرهُ را از شعور به معنای آگاهی گرفته‌اند و گفته‌اند به معنای اَعلِمهُ می‌باشد؛ یعنی با آگاهی دادن، قلب خودت را از صبر مطلع کن تا بتواند در مقابل وساوس شیطان مقاومت کند. البته همان معنای اول دقیق‌تر است. اگر قلب لباس صبر بپوشد دیگر جزع‌وفزع ندارد و در تکانه‌های مختلف، آرام است و شکایتی نمی‌کند. در مصیبت‌ها و بلایا مضطرب نمی‌شود.

اگر انسان توانسته باشد خود را اول با تمرین صبر یعنی تصبر که هفته گذشته اشاره کردم به مرحله صبر رسانده باشد، در این‌گونه مسائل بهترین عکس‌العمل را نشان می‌دهد، بدون اینکه خود را ببازد و بدون ناراحتی و بی‌تابی، باوقار و بزرگ‌منشی بر همه مشکلات غلبه می‌کند. بیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام این است که صبر نباید دثار و فقط یک عمل ظاهری باشد بلکه باید شِعار باشد و تا اعماق وجود رسیده باشد و تمام قلب را پرکرده باشد.

در اهمیت صبر باز به بخشی از این روایت مفصل امام باقر علیه‌السلام که در آن حضرت به جابربن‌یزیدجعفی سفارشاتی دارد اشاره می‌کنم. در بخشی ایمان را موردبحث قرار داده‌اند که چهارستون دارد که مانع فروریختن و ریزش ساختمان ایمان می‌شوند: صبر و یقین و عدل و جهاد بعد فرموده است: و الصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الشَّوْقِ وَالشَّفَقِ وَالزُّهْدِ وَالتَّرَقُّبِ، صبر چهار گونه است: علاقه‌مندی و ترس و پارسایی و انتظار داشتن. پس هر کس به بهشت مشتاق بود، خواهش‌های نفس را فراموش می‌کند و از آن‌ها چشم می‌پوشد و هرکس از آتش ترسید از حرام دوری می‌گزیند و هرکس در دنیا پارسا شد، ‌اندوه‌ها را سبک می‌شمارد و هرکس منتظر مرگ باشد، برای نیکوکاری شتاب می‌کند. هرکدام از این‌ها توضیح مفصل دارد تا بهتر در جان بنشیند.

در اینجا امام علیه‌السلام، اقسام صبر که در مصیبت و معصیت و اطاعت بود را مطرح نکرده است بلکه بحث را برده‌اند روی مقاومت در برابر عوامل مزاحم و بعد برای هرکدام از شعبه‌های صبر آثاری را مطرح کرده‌اند. اگر انسان به آخرت و نعم الهی در آنجا و بهشت باور داشته باشد به آنجا اشتیاق پیدا می‌کند و قهراً در مقابل موانعی که نمی‌گذارند به آنچه اشتیاق دارد برسد آن‌ها را ترک می‌کند؛ و هرچه باورش بیشتر و قوی‌تر باشد اشتیاقش بیشتر می‌شود. نمونه دم‌دستی این، حالت شوقی است که جوانان برای رفتن به دانشگاه دارند. مثلاً دانشگاه رفتن را بهشت فرض کنید. دیده‌اید از خواب و خوراک و همه لذات خود کم می‌کنند، مهمانی و دورهمی و امثال‌ذلک را کنار می‌گذارند و تمرین می‌کنند تا در کنکور قبول شوند و به آنچه علاقه دارند برسند.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: کسی که به بهشت مشتاق بود خواهش‌های نفس را کنار می‌گذارد. البته باید بهشت و نعمت‌های آن را خوب فهمید. درباره بهشت و جهنم مطالب کامل و دقیقی را بلد نیستیم حتی آیات قرآن را دقت نمی‌کنیم تا خوب بفهمیم که بهشت کجاست؟ جهنم کجاست؟ و آثاری که دارد چیست؟ مثلاً درک درستی از لذت سخن گفتن با خدا نداریم و اینکه در قیامت به‌شدت نیاز داریم که با خدا سخن بگوییم را نمی‌فهمیم. به‌عنوان عذاب اهل جهنم در آیه ۷۷ سوره مبارکه آل‌عمران این‌گونه فرمودند: لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَه. وقتی از عذاب‌های روز قیامت این است که به خاطر سوء رفتار و خطاهایی که انسان داشته نمی‌تواند خدای تعالی را ببیند. قرآن ‌کریم در سوره مطففین می‌فرماید: کَلاّ بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ*کَلاّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ.

خوب پس به بیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام اولین چیزی که صبر را محقق می‌کند شوق به بهشت و گرفتن پاداش است. دومین عامل، ترس از دست دادن داشته‌ها و نعم الهی و سرانجام عذاب و جهنم است؛ که فرمود: شفق؛ یعنی حالت ترس این را اجازه بدهید در نوبت بعد ان‌شاءالله با عرض مقدمه‌ای توضیح بدهم.

خدای تعالی همه ما را از صابران قرار بدهد.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

اَلحَمدُالله رَبِّ‌العالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد

وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ

وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی

وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد

خودم و همه‌ی شما خواهران و برادران ایمانی را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت می‌کنم.

متقین از هر سه مرحله ایمان یعنی شناخت قلبی و اقرار زبانی و انجام اعمال برخوردار هستند. از امیرالمؤمنین علیه‌السلام در حکمت ۲۱۸ از حکم نهج‌البلاغه راجع به ایمان سؤال کردند حضرت فرمودند: «الْإِیمَانُ مَعْرِفَهٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ. ایمان عبارت از شناخت به دل و اقرار به زبان، و عمل به دستورات دین است».

این روایت با بحث خطبه اول تناسبی دارد. البته بحث ایمان بحث مفصل و دقیقی است که جدا باید به آن پرداخت و اینکه در همین روایت آیا هر سه این‌ها باید باهم باشد یا معرفت قلب کافی است. رابطه ایمان با عمل چگونه است؟ و امثال این‌ها که درجایش باید بحث شود اما اجمالاً اینکه ایمان سه معیار دارد. باید قلباً اعتقاد داشته باشد و این اعتقاد قلبی را به زبان بیاورد و در مقام عمل، به دستورات عمل کند. بعد مرحله بالاتر هم دارد که: «اللهم و بلغ بایمانی اکمل الایمان…» که درجایش باید مطرح شود.

مناسبت‌ها:

دی‌ماه را به خاطر اتفاقات مهمی که در آن واقع‌شده باید ماه بصیرت نامید. همه اتفاقات به‌نوعی در بصیرت بخشی و بصیرت افزایی، مستقیم و غیرمستقیم نقش دارند. حماسه ۹ دی و ۱۱ دی ابلاغ پیام تاریخی حضرت امام به گورباچف قبل از فروپاشی شوروی سابق در ۱۳۶۷ و شهادت سردار دل‌ها به دست پلیدترین انسان‌ها و روز مقاومت و ارتحال عالم ربانی و مجاهد عرصه بصیرت آیه الله مصباح، تقارن زمانی ویژه‌ای را درست کرده است.

امروز که نهم دی هست به نام روز بصیرت و میثاق امت با ولایت نام‌گذاری شده است. ازنظر اسلام و گفتمان انقلاب اسلامی بصیرت یعنی قدرت تشخیص حق از باطل و موضع‌گیری مناسب و اقدام به‌موقع به‌طوری‌که جبهه حق تقویت شود. نه دی، مردم در مقابل فتنه‌ی خطرناکی که شکل‌گرفته بود و عکس‌العملی که نشان دادند یک حرکت از روی بصیرت انجام دادند.

قبل از خطبه‌ها شما از بیانات صدیق معظم و برادر بزرگوارمان، مهمان محترم جلسه، حضرت حجت‌الاسلام‌والمسلمین سعیدی بهره‌مند شدید. نکات نغز و مطالب دقیقی را ایشان در ترسیم جبهه‌ی حق و باطل و تقابل جبهه‌ی حق و باطل بیان فرمودند.

بنده در ادامه و راستای بیان ایشان و تبیین بخش دیگری از مباحث مربوط به فتنه نکاتی را خدمت شما عرض می‌کنم؛ ان‌شاءالله مثل همیشه خوب گوش می‌کنید و بهره‌ای را که لازم هست ببریم، می‌بریم.

خیلی کوتاه مرور کنم، بعد از دهمین انتخابات ریاست جمهوری، جبهه‌ای متمرکز با ویژگی‌های خاص و روشی تازه در برابر نظام اسلامی پدیدار شد که درراه رسیدن به اهدافش از همه خطوط قرمز نظام اسلامی که حضرت امام فرموده بود حفظ آن از اوجب واجبات است عبور کرد. جبهه‌ای که سالیان طولانی خود را خط امامی می‌دانستند و دائم از مکتب امام و سیاست‌های امام تعریف می‌کردند و خود را مبین و مجری همان سیاست‌ها معرفی می‌کردند.

فتنه کارِ فرد نبود، کار جمعی بود، یک جبهه بود که لااقل سه جریان در آن باهم هم‌داستان شده بودند. دشمنان خارجی، ضدانقلاب‌هایی که معلوم بود چه کسانی هستند و جریان مدعی اصلاح‌طلبی در یک صف قرار گرفتند تا با کمک هم نظام را ساقط کنند.

اصلاح‌طلبان سالیان طولانی مبانی فکری خودشان که دین از سیاست جداست را پنهان کردند ولو چهره‌های شاخص جریان با تظاهر به انقلابی گری و آرمان‌خواهی خود را پیرو خط امام نشان می‌دادند اما چهره آنان و فاصله‌ای که با نظام ولائی داشتند در جریان فتنه کاملاً روشن شد.

عامل اصلی فتنه در تبلیغات انتخاباتی در جمع مردم ولائی و معتقد به امام (ره) با عوام‌فریبی کامل گفت: «من آمده‌ام تا خط امام را چراغ راه خود قرار دهم. من می‌خواهم جمهوری اسلامی را بر اساس همان نسخه اصلی که امام (ره) تجویز نمود، پیاده‌سازی کنم».

برای عوام‌فریبی بیشتر رفت قم و با مراجع تقلید و با گروه‌های مختلف روحانیون بخصوص با عده‌ای که مخالفت‌هایی با نظام داشتند ملاقات کرد و متقاعد کرد که با توجه به سابقه‌ای که داشته بهترین گزینه ریاست جمهوری است.

خلاصه اینکه جریان فتنه با تظاهر به اینکه اعتقاد به آرمان‌های امام و انقلاب دارد به دنبال حذف ولایت‌فقیه و نظام ولائی در مقام عمل بود. می‌گفتند اصلاح‌طلبیم اما نظرشان تجدیدنظر در اصول و مبانی و آرمان‌های انقلاب بود.

عزیزان بزرگوار برای اینکه مقابله جریان فتنه را با نظام اسلامی خوب بفهمید باید مکتب سیاسی امام (ره) را خوب بشناسید. آراء و اندیشه‌های ایشان از قبل پیروزی انقلاب، حین پیروزی، بعد پیروزی، دوران دفاع مقدس برخورد با کشورهای دنیا و امثال این‌ها را بررسی کنید تا با مکتب سیاسی امام آشنا شوید.

شما به نظریه‌های سیاسی در دنیا نگاه کنید، آنان موضوع سیاست را قدرت می‌دانند اما امام (ره) موضوع سیاست را هدایت انسان می‌داند. دربیانی فرمودند: «سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان را در نظر بگیرد و آن‌ها را هدایت کند به‌طرف آن چیزی که صلاحشان است…».

امام به نظریه تلازم دین و سیاست قائل بود که شهید مدرس می‌گفت و سیاست را جزئی از دین می‌دانست. برخلاف آن‌کسانی که بین دین و سیاست تضاد قائل بودند و یا کسانی که قائل به سکولاریسم و جدائی دین از سیاست بودند؛ و اتفاقاً بزرگ‌ترین تهدید و خطرناک‌ترین جریان فکری برای انقلاب اسلامی جریانی است که ازیک‌طرف دم از اسلام و انقلاب می‌زند و از طرف دیگر به سکولاریسم و جدائی دین از سیاست قائل است و همین تفکر فتنه سال ۸۸ را به وجود آورد.

اینکه امام فریاد می‌زد و بعد از او خلف صالحش دائم از خطر سکولاریسم می‌گوید روی این جهت است که مواظب باشید حتی هیئت‌های شما، مساجد شما، جلسات و اجتماعات شما مبتلابه سکولاریسم نشود. روی همین جهت است چون این تفکر بزرگ‌ترین خطر برای مکتب امام است. نه‌فقط این دوره بلکه در صدر اسلام هم همین تفکر، اسلام ناب و ولایت را خانه‌نشین کرد و بعد، جانشینیِ پیامبر آرام‌آرام تبدیل به سلطنت شد.

پیروزی انقلاب اسلامی بر تفکر سکولاریسم که از قبل بر جامعه حاکم بود غلبه کرد و از همان اول دشمنان شروع کردند تا با عملیات‌های سخت، کار انقلاب را یکسره کنند؛ اما به فضل الهی و رهبری‌های امامین انقلاب و حضور همیشه درصحنه مردم کاری از پیش نبردند بنابراین تصمیم به عملیات نرم و بخصوص استحاله عوامل انقلابی گرفتند.

لذا از اوایل دهه ۷۰ احیای تفکر دین از سیاست جداست دستور کار معاندان قرار گرفت و درست در همان زمان رهبر معظم انقلاب مسئله تهاجم فرهنگی را مطرح کردند و با عناوین مختلف مثل قتل‌عام فرهنگی، شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی، جنگ نرم تذکرات لازم را دادند و در سال ۷۹ راجع به جهاد تبیین اولین مطلب را بیان فرمودند. جهاد تبیین برای امروز و دیروز نیست؛ از سال ۷۹ ایشان بحث جهاد تبیین را مطرح کردند، البته در این سال‌ها و اخیراً بیشتر تکرار می‌کنند چون مسئله حادتر شد.

بعد خودشان شروع کردند به روشنگری و روشنگری و روشنگری و بزرگ‌ترین جهادگر در عرصه جهاد تبیین خود ایشان است. مثلاً فرمودند: «می‌بینید که گاهی اوقات جنجال‌های سیاسی موسمی به‌وسیله گروه‌ها و عناصر مختلف و بعض دسته‌جات و جناح‌های گوناگون سیاسی در کشور راه می‌افتد این‌ها بلندگو هستند، گوینده‌ها غالباً مربوط به دشمنان آن‌سوی مرزها هستند… .». موارد فراوان است و وقت کم که بازگو کنم ایشان چگونه دلسوزانه مطالب را فرموده‌اند و البته قسمتی از مردم و مسئولین مربوطه غفلت کرده‌اند و این‌ها را دنبال نکرده‌اند.

بعد از ایشان یکی از مهم‌ترین روشنگری‌ها را مرحوم علامه مصباح یزدی، در سخنرانی‌های قبل از خطبه‌های نماز جمعه تهران داشتند و در دفاع از انقلاب و نظام ولائی، سکولاریسم را نقد کردند؛ و البته این شخصیت ربانی که بیش از ۱۴ سال شاگرد مرحوم آیت‌الله‌العظمی بهجت بودند و درعین‌حال متفکر و مجاهد و حاضر درصحنه را ناجوانمردانه مورد هجمه هم قراردادند حتی بعد از وفات ایشان حرف‌هایی زدند خدای تعالی او را با اولیاء خودش محشور بگرداند.

 به‌هرتقدیر وقت انتخابات دهم ریاست جمهوری رسید و فرصتی که فتنه گران با فریب مردم، کاندیدای خود را با طرحی از قبل ریخته شده و کاملاً هدفمند قبل از اعلام رسمی پیروز میدان معرفی کردند تا ادعای تقلب را باورپذیر کنند و نظام را بر سر دوراهی پذیرش دروغ و تضییع حقوق مردم و یا مقابله با این ادعای دروغ قرار دهند؛ که قطعاً نظام دومی را می‌پذیرفت. هماهنگی‌های داخلی و خارجی هم انجام‌شده بود و جریانات و جنایاتی که انجام دادند که می‌دانید و یا شنیده‌اید.

 با خطبه‌های حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب در ۲۹ خرداد و اینکه فرمودند: «زیر بار بدعت‌های غیرقانونی نخواهم رفت». تکلیف همه جریانات روشن شد و قسمت اعظم جمعیت گول‌خورده برگشتند؛ و عده‌ای با آشوب و تخریب، درصحنه ماندند و در مناسبت‌های ملی و مذهبی ناآرامی به وجود می‌آوردند و اوج آن فتنه‌ها روز عاشورا و بی‌حرمتی به مقدسات و عزای حسینی علیه‌السلام بود. وقتی خبر بی‌صفتی هوادارنِ فتنه‌گران در کشور پخش شد مردم غیور و وقت‌شناس و شیفتگان اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام در ۹ دی به خیابان‌ها ریختند و حماسه‌ای آفریدند که بساط نفاق و کودتای مخملی سبز برچیده شد.

 و ۹ دی شد نماد مقاومت ملت ایران. شد نماد مسئولیت شناسی و تکلیف‌گرائی. شد نماد حمایت از ولایت. شد نماد حرمت گذاشتن به مقدسات و بروز عشق به عاشورا. شد نماد امید به آینده و امید برای دوستداران انقلاب. شد مایه عزت و افتخار. شد روز خواری و روسیاهی دشمن و پایان فتنه‌های مخملی. ۹ دی نظام را بیمه کرد؛ و مردم نشان دادند که اهل بصیرت‌اند.

اینکه در این روزها می‌بینید مردم صبوری می‌کنند و البته با این جریانات اخیر همراهی نکردند، دشمن غره نشود؛ اگر بخواهد یک جریانی مثل فتنه ۸۸ تکرار شود؛ مردم ما همان مردم‌اند و سیلی محکم‌تری از ۹ دی خواهند خورد.

یکی دیگر از فرازهای مهم تاریخ انقلاب نگارش نامه به هشتمین و آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی میخائیل گورباچف توسط امام راحل (ره) است؛ که پر از درس است و جدا باید به آن پرداخت؛ امام سه مطلب مهم از سیره سیاسی خود را در این نامه تذکر داد و آنان را به توحید باوری، انسان‌دوستی و سعادت و رستگاری حقیقی دعوت کرد.

 تأکید امام بر خواندن نامه و تفهیم مفاهیم بود که آیت‌الله جوادی آملی این مهم را به عهده داشت، یک ساعت خواندن نامه طول کشید که می‌گویند در بعضی مواقع صورت گورباچف سرخ می‌شد. شاید مثلاً اینجا سرخ‌شده باشد: «برای همه روشن است که ازاین‌پس کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد؛ چراکه مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست». این عبارت یعنی شست و گذاشت کنار.

جالب است بدانید یازده سال بعد، گورباچف در مصاحبه‌ای گفت: «مخاطب پیام آیت‌الله ازنظر من، همه اعصار در طول تاریخ بود. زمانی که من این پیام را دریافت کردم احساس کردم که شخصی که این پیام را نوشته بود، متفکر و دلسوز برای سرنوشت جهان است. من از مطالعه این پیام استنباط کردم که او کسی است که برای جهان نگران است و مایل است من انقلاب اسلامی را بیشتر بشناسم و درک کنم… اگر ما پیشگویی‌های آیت‌الله را در آن پیام جدی می‌گرفتیم امروز قطعاً شاهد چنین وضعیتی نبودیم». این هم نمونه‌ای از بصیرت رهبر الهی. چگونه دید و تشخیص داد و خبر داد.

راجع به بصیرت حضرت آقا و هدایت‌های بیش از سه دهه ایشان در نوبت‌هایی مفصل گفته‌ام اما همه باید طوری عمل کنیم که مثل گورباچف بعد از مدتی پشیمان از بی‌عملی نباشیم و ناراحت از اینکه چرا حرف‌ها نشنیدیم. امام جامعه از سال ۷۹ به ما تذکر دادند و هنوز در سال ۱۴۰۱ به دنبال تبیین هستیم.

چند دقیقه هم راجع به شخصیت بزرگوار سپهبد بسیجی، سردار شهید، حاج قاسم سلیمانی عرض کنم. راجع به یک انسان تراز انقلاب اسلامی است؛ انسانی که تربیت‌شده مکتب اسلام و پیرو مکتب امامین انقلاب است.

شخصیت انقلابی که طرح‌های دشمن را خوب می‌شناسد و برای از بین بردن آن‌ها و تقویت جبهه حق، طراحی و اقدام به‌موقع می‌کند و در عرصه‌های مختلف شخصاً حضور دارد و مدیریت میدان را به عهده می‌گیرد تا خصم را منکوب و زمین‌گیر می‌کند.

اینجا هم حرف برای گفتن زیاد است اما همین یک نکته راجع به ایشان گویای شخصیت اوست، به تعبیری که گفتند او انسان ولائی بود؛ یعنی همان سه رکن: ارتباط با ولی خدا و ارتباط با مردم و جهاد با دشمن، که در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی توسط حضرت آقا مطرح‌شده است برای ولایت مداری و انسان ولایی در حد کمال در ایشان بود.

 درعین‌حال که خالصانه عاشق مردم بود و حسن سلوک را با آحاد جامعه داشت. افکار و نظرات حضرت آقا را خوب درک و تحلیل می‌کرد و خوب و به‌موقع عملیاتی می‌کرد. و در بحث مبارزه با دشمن همه جهات را در نظر داشت یعنی فقط این‌طور نبود که با هوشمندی ماشین جنگی دشمن را از کار بی اندازد بلکه حاج قاسم فقط به مبارزه و شکست دشمن فکر نمی‌کرد. فکر او انتقال تجربه و دانش نظامی، به همراه تکنولوژی و تجهیزات و مهم‌تر از همه این‌ها انتقال تفکر انقلاب اسلامی به جهان اسلام و تقویت جبهه مقاومت در امت اسلامی بود. فقط نمی‌رفت آنجا کمک کند که آن‌ها بر دشمن پیروز شوند، گفتمان انقلاب اسلامی را در منطقه‌ای که حضور پیدا می‌کرد نشر و توسعه می‌داد و تبلیغ می‌کرد.

هر جا رفت مردم را وارد صحنه کرد و الگوی انقلاب اسلامی را در آن منطقه زنده کرد. و امروز مقاومت اسلامی جریان زنده امت اسلامی است. صهیونیست‌ها را همین جریان انقلاب و مقاومت بیچاره کرده‌اند.

مقاومت اسلامی در مرحله عمل، نابودی رژیم غاصب را جلو انداخته‌اند. من چند هفته قبل عرض کردم در انتخاب کابینه دچار بیچارگی خواهند شد و شده‌اند و دولتشان مستعجل خواهد بود ان‌شاءالله و دوام نخواهد آورد. البته آنچه برای ما مسلم است این است که به‌زودی از صفحه زمین محو خواهند شد. و بیچاره‌ها را گاهی تشویق می‌کنند که به ایران حمله نظامی داشته باشد. این را باید خوب بدانند که قدرت پاسخگویی ایران فقط خود ایران نیست بلکه هم‌پیمان ایران جبهه مقاومت است و همه در سراسر این جبهه و محور منتظرند که فرصتی پیش بیاید و اشتباهی صورت بگیرد تا کار را تمام کنند و ریشه این غده سرطانی را برای همیشه از منطقه بیرون بکنند.

رژیم غاصب این را به‌خوبی می‌داند که در همان حملات اولیه، ایران چیزی برای ماندگاری او باقی نخواهد گذاشت. سردار ما خاری بود در چشمشان، برای اولین بار رسماً رئیس‌جمهور کشوری اعلام کرد که دستور ترور داده و البته مسئولیت با آنان است و گذشته از روند قانونی که طی می‌شود باید منتظر عواقب دیگر هم باشند.

این را هم بگویم باید درراه انقلاب مثل حاج قاسم بود. درراه اهداف انقلاب خستگی معنا ندارد، نشستن و غصه خوردن معنا ندارد. دست از مبارزه کشیدن معنا ندارد. تا مستکبرین و ظالمان هستند و تا کشورهای معاند برعلیه اسلام و ارزش‌های اسلامی نقشه و طرح دارند مبارزه هست و همه مردم بصیر ایران درراه اهداف انقلاب هریک، یک حاج قاسم‌اند و این یعنی انقلاب زنده است. و این همان بصیرت است.

بصیرت یعنی هم حضور داشته باشی، هم صبور باشی تا چشم فتنه کور شود. دائم گفتند ۸۰ میلیون ایرانی نظام را نمی‌خواهند و دم از براندازی زدند و رفتن با این‌وآن عکس گرفتند و پیام دادند و برای کشور هزینه درست کردند. غافل از اینکه دولت‌های غربی مدت‌هاست به فکر براندازی نیستند و بیشتر دنبال امتیاز گیری هستند تا به اهداف خود برسند و شماها را ملعبه خود کردند و خودشان نفهمیدند.

دیدید مردم ایران را که چگونه جگرگوشه‌های خود را در بغل گرفتند. مردم این‌ها بودند سیل عظیم جمعیت را ندیدید؟ پس چرا بلندگوهایتان خفه شدند و خبری از مردم و حماسه‌ای که به وجود آوردند کار نکردند؟ جمعیتی که از اقشار مختلف برای تشییع شهدا گمنام ولی پرآوازه آمده بودند، ایران قوی را به رخ عالم کشیدند و فریاد زدند که اگر به ایران نگاه چپ داشته باشید، چشم‌هایتان را کور خواهیم کرد.

مردم به تشییع کسانی آمدند که فقط شعار جانم فدای ایران ندادند بلکه عملاً جان خود را فدای اسلام و انقلاب و ایران کرده بودند. طوبی لهم و حسن مآب.

من از مردم خوب کرج و بقیه قسمت‌هایی که برای این حضور حماسی و انقلابی وقت گذاشتند به‌خصوص حضور معنادار بانوان محجبه در این گردهمایی عظیم تشکر و قدردانی می‌کنم.

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.