مشروح خطبه‌های نماز جمعه ۴ شهریورماه ۱۴۰۱ شهر کرج/

برای مقاومت باید اهل اتصال به منبع الهی بود تا پیروز شد

کارشناس روابط عمومی ۰۴ شهریور ۱۴۰۱ ۰

متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۱/۰۶/۰۴

استان البرز، شهرستان کرج

توسط آیت‌الله حسینی همدانی

بِسمِ‌الله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ

اَلحَمدُالله رَبِّ‌العالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ

اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد

وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ

وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین

ایها المومنون و المومنات اوصیکم و نفسی بتقوی الله. اهل تقوا دنباله‌رو حق هستند و کورکورانه از کسی تبعیت نمی‌کنند؛ که در جلسه قبل راجع به تقلید بی‌منطق و نامعقول از گذشتگان و یا بیگانگان که نشانه ضعف عقل و کمبود شخصیت افراد است مطالبی عرض شد؛ و اینکه اگر کسی از روی عقل و اندیشه در امور اعتقادى و نظرى، برای کشف حقیقت در مسائلی که نمى‌‌داند و یا دانش کمی دارد و از تخصص کافى برخوردار نیست باید از کسانى تقلید کند که در زمینه آن مسائل فکرى و نظرى تخصص دارند و مى‌‌توانند او را به حقیقت برسانند.

متأسفانه گاهى شخص مى‌‌داند که فلان تفکر و یا فلان رفتار عقل پسند نیست، اما چون وابسته به گروه و حزب و دسته‌ای هست یا دنبال لذات زودگذر و به دست آوردن منافع شخصی هست، حاضر می‌شود از آن تفکر و یا رفتار غلط تقلید کند؛ و بدتر از این وقتی است که همین رفتار را هم بیگانگان دیکته کرده باشند؛ که در این مواردی که عرض شد، انگیزه محرکه برای تقلید از آن گروهی که به‌قصد تبعیت از پدرانشان اقدامی داشتند پست‌تر و نازل‌تر است و چنین شخصی بسیار حقیر است که حاضر است حتی استقلال کشورش را هم زیر سؤال ببرد.

اگر تاریخ را مطالعه کرده باشید حتماً دوره مشروطه را خواندید و یا بخوانید که عده‌ای غرب‌زده که دنبال اجرای سیاست‌های غرب در کشور بودند، به‌صراحت مى‌‌گفتند که ایران وقتى ترقى مى‌‌کند که از مغز سر تا ناخن پا فرنگى شود. امروز هم عده‌‌اى منافقانه و با تزویر همان حرف‌ها را تکرار می‌کنند. برای همه مواردی که عرض می‌کنم در قرآن و روایات شاهد وجود دارد.

خوب است در اینجا برای تکمیل بحث نکته دیگری عرض کنم. کاری که دشمنان ما برای استحاله فرهنگی و توسعه اندیشه‌های منافقانه و تفکر کفرآمیز انجام می‌دهد برای اینکه کاملاً مسیر حق را از بین ببرد و یا در تشخیص حق در افراد تردید ایجاد کند.

(بحث از دست نرود ما تا حق را نشناسیم که نمی‌توانیم تواصی به‌حق داشته باشیم، دراین‌بین گاهی حق گم می‌شود) فکر نکنید مسئله خیلی ساده است، نه این‌طور نیست. خوب دقت کنید خود شما افرادی را دیده‌اید و یا می‌گویید که فلانی آدم خوبی بود در خط بود اما تغییر مسیر داده دیگر مواضع او مثل قبل انقلاب نیست حتی دیگر اسلامی هم نیست گاهی کفرآمیز سخن می‌گوید و امثال این‌ها.

قرآن کریم علت رسیدن به چنین حالتی را درآیات ۱۳۸ تا ۱۴۰ سوره نساء کاملاً شرح کرده است. اول به منافقین با استهزاء و تمسخر بشارت داده که: «بَشِّرِ الْمُنافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِیما» منافقان را مژده بده که آنان را عذابى است دردناک.

مگر منافقین چکار می‌کنند؟ به بهانه خیرخواهی و خدمت کردن و پوشیدن لباس دوست و امثال ذالک اقدام به فریب و انحراف می‌کنند. این منافقین در بین مردم زندگی می‌کنند و مثل بقیه مسائل عبادی را هم دنبال می‌کنند البته قرآن می‌گوید در مسئله جنگ بهانه‌تراشی می‌کردند اما گاهی برای ظاهرسازی در جهاد هم شرکت می‌کردند اما وسط میدان نمی‌رفتند که آسیب نبینند. اگر پیروز می‌شدند دنبال غنائم بودند و ستم‌خواهی داشتند و اگر شکست می‌خورند شروع می‌کردند به مذمت کردن که به حرف ما گوش نکردید.

البته با کفار روابط صمیمانه و دوستانه‌ای داشتند و بر ضد اهل ایمان توطئه مى‌‌کردند؛ و گمانشان این بود که اگر در مسیر دوستی با بیگانگان و دشمنان حرکت کنند به قدرت و عزت می‌رسند. درست مثل همین‌الان که عده‌ای تمام هم‌وغمشان ارتباط با غرب است و عزت و رفاه و همه‌چیز را در دوستی با غرب می‌بینند گاهی هم حرف‌های بی‌ربطی می‌زنند تا بوق‌ها و یا بعضی سناتورها و … آنان حمایتی از این‌ها داشته باشند و عزیز شوند.

قرآن می‌فرماید: «الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّهَ فَإِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً». همان‌ها که کافران را به‌جای مؤمنان، دوست خود انتخاب مى‏کنند. آیا عزت و آبرو نزد آنان مى‏جویند؟ مثلاً بگویند با آمریکا اگر رفیق شویم یا مثلاً اگر با اروپا پیمان و معاهده ببندیم عزیز می‌شویم و امثال این‌ها. هر کشوری که انسان راجع به آن توحیدی فکر نکند فرق نمی‌کند که یک از عزت و آبرویی پیش آن‌ها پیدا کند بااینکه همه عزت‌ها از آن خداست؛ می‌فرماید از در خانه دشمن خدا طلب عزت می‌کنند.

این‌ها را عرض کردم تا به اینجا برسم که در آیه بعد خدای تعالی می‌فرماید: ما در قرآن نازل کردیم که وقتى دیدید و شنیدید که عده‌‌اى دورهم جمع شده‌‌اند و آیات الهى را مورد تمسخر قرار مى‌‌دهند و به دین و مقدسات توهین مى‌‌کنند، شما با آنان ننشینید و با آنان همراه و هم‌سخن نگردید. اینجا یک نهی است؛ اما دستورالعمل اجرائی است یعنی حق ندارید در جلساتی که به معارف دین و مقدسات الهی توهین می‌شود، به امام معصوم اهانت می‌شود، اصول و محکمات دین را تمسخر و بی‌حرمتی می‌کنند، حاضر شوید.

چرا؟ چون کمترین اثر آن ایجاد بی‌تفاوتی در شماست. این سه آیه بسیار آیه‌های مهمی هستند. همان مارپیچ سکوتی که من سال‌های قبل اینجا برای شما توضیح دادم این آیات آن است. می‌فرماید کمترین حالتی که ایجاد می‌کند بی‌تفاوتی است. به‌تدریج و آرام‌آرام ایمان خود را از دست می‌دهید. به مقدسات اهانت می‌کنند شما سکوت می‌کنید و با همین سکوت، تائید هم می‌کنید.

خب باید یقین داشته باشید سرنوشتی را که خداوند برای منافقان فرمود اینجا هم خواهد آمد که فرمود: «وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فىِ الْکِتَابِ أَنْ إِذَا سمعْتُمْ ءَایَاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بهِا وَ یُسْتهزَأُ بهِا فَلَا تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتىَ‏ یَخُوضُواْ فىِ حَدِیثٍ غَیرهِ إِنَّکُم إِذًا مِّثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِینَ وَ الْکَافِرِینَ فىِ جَهَنَّمَ جَمِیعاً».

توجه به این دو آیه این تذکر را به ما می‌دهد که بی‌اعتنائی به دین و مقدسات و تکذیب باورها یک‌مرتبه در انسان به وجود نمی‌آید این‌طور نیست که انسان یک‌دفعه بی‌دین شود. عرض کردم یک‌دفعه می‌بینید که افرادی هستند خیلی خوب هستند اما مگوییم چطور شد که برگشت؟! این آیات دارد همین را توضیح می‌دهد یعنی اینکه انسان حق را زیر پا می‌گذارد با شنیدن و خواندن و در مجالس شرکت کردن که با تداوم و تکرار محقق می‌شود. با تکرار، حساسیت و وابستگی را از بین می‌برند.

نشنیدید از بعضی که حاضر بودند جانشان را برای اسلام و دین بدهند همین‌ها می‌گویند تاریخ‌مصرف احکام اسلام گذشته است. همان کسی که رفت جانبازی هم کرد، بعضی از این افراد را دیدید؛ من هم خودم دیدم. پیش ما دفتر می‌آیند بعضاً می‌گویند که تاریخ‌مصرف گذشته و باید دین جدیدی بیاید.

چقدر فیلم و کتاب و سخنرانی و مطلب در فضای مجازی و حقیقی در جوامع متدین توزیع می‌کنند تا غیرت دینی و حساسیت‌های مذهبی او را از بین ببرند؛ یعنی نتواند حق را از باطل تشخیص بدهد یعنی دنبال تحقق نقشه دین زدایی و تقدس زدایی از باورهای مذهبی هستند.

کی معلوم می‌شود در این کار موفق بوده‌اند؟ وقتی به مقدسات توهین ‌شود و مسلمین ساکت باشند. یک‌وقت در صداوسیما یک خانمی مصاحبه کرده بود و نام هنرپیشه‌ای را به‌عنوان الگوی زن امروز به‌جای حضرت زهرا برده بود. امام دستور دادند تا خبرنگار و مسئول پخش و مصاحبه‌گر و عوامل از صداوسیما اخراج شوند و فرموده بود اگر آن زن دانسته این حرف را زده مرتد است.

از آن زمان رسیده‌ایم به این زمان که با وقاحت تمام به مقدسات دینی توهین می‌کنند از کفریات و ضد مذهب تبلیغ می‌شود و کسی هیچ نمی‌گوید. ریشه همان است که قرآن فرمود که با شنیدن و شرکت در مجالس خاص نفاق و کفر در انسان جوانه می‌زند، رشد می‌کند، بالنده می‌شود و حساسیت را از انسان می‌گیرد. انسان خودش را نگاه می‌کند می‌بیند که ۲۰ سال پیش ۳۰ سال پیش، نسبت به یک مسائلی حساسیت داشته ولی الان روشنفکرانه با آن برخورد می‌کند. می‌گوید بله دیگر قرائت‌های مختلف الان از دین هست و از همین خزعبلات. حق گم می‌شود.

لذا در تواصی به‌حق اولین کار این است که حق را بشناسیم، حق را متوجه بشویم؛ به این سادگی‌ها هم نیست چون حق را دست‌کاری می‌کنند، حق و باطل را قاطى می کنند؛ پس باید به شدت روی این قصه کار کرد.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

اَلحَمدُالله رَبِّ‌العالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد

وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ

وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی

وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد

وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ

خودم و همه‌ی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت می‌کنم. متقین تحمل سختی‌ها را کرده خشم خود را کنترل می‌کنند. در حکمت ۲۰۴ از حکم نهج‌البلاغه مولانا امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «اَغْضِ عَلَى الْقَذَى وَ إِلَّا لَمْ تَرْضَ أَبَداً». از خار و خاشاکِ رنج چشم بپوش، وگرنه هرگز راضی نخواهى بود.

چشم‌پوشی از خار و خاشاک کنایه از فروخوردن خشم و تحمل سختى‏ است که خود فضیلتى از فضائل شجاعت است چون انسان در دنیا بیشتر اوقات با سختی‌ها و گرفتاری‌ها درگیر است همان‌طور که در جای دیگر فرمود «دار بالبلاء محفوفه» پس اگر اهل تحمل نباشد و بخواهد تندخوئی و غضب داشته باشد همه امور او به هم گره خواهد خورد چون طبیعت دنیا همین است که همراه سختی است؛ و راه نجات هم همان‌طور که مولی فرمودند تحمل و صبر و چشم‌پوشی است.

روز دوشنبه اول ماه صفر روز ورود کاروان اهل‌بیت حسین علیه‌السلام به شام است. عرض می‌کنیم: «سَلامٌ عَلى قَلبِ زَینَبَ الصَّبور وَ لِسانِهَا الشکور».

این را مکرر شنیده‌اید که امام سجاد علیه‌السلام سخت‌ترین قسمت نهضت عاشورا را شام دانستند تا جایی که در قالب شعر فرمودند: «فَیا لَیتَ امّى لَمْ تَلِدْنِى وَ لَم اَکُنْ یزیدُ یرانِى فِى البِلادِ اَسِیرُ». ای‌کاش مادرم مرا نزاییده بود و من زنده نبودم تا یزید مرا اسیر ببیند.

بااین‌حال هم امام سجاد و هم زینب کبری سلام‌الله‌علیهما در همه حال عزت و اقتدار خود را حفظ کردند و باصلابت از پیروزی خود می‌گفتند و در جواب کسی که از پیروز میدان سؤال کرده بود که چه کسی پیروز شد؟ امام علیه‌السلام جواب دادند که ببین موقع نماز در اذان و اقامه نام چه کسی را می‌بری، پیروز همان است که نامش زنده است و ما این نام را زنده کردیم.

چه چیز این قدرت را در آل الله به وجود آورده بود؟ مقاومت که قبلاً راجع به آن نکاتی عرض کردم. همه کاروان همراه امام حسین علیه‌السلام اهل صبر بودند. البته درجات صبر در افراد فرق می‌کند. امام حسین در بالاترین قله قرار داشت.

و برای فهم بهتر این صبرِ امام، ببینید امام عصر ارواحنا فداه در زیارت ناحیه چه فرمود: «قَدْ عَجبَتْ مِنْ صَبْرِکَ مَلآئِکَهُ السَّماواتِ». ملائکه آسمان مبهوت صبر امام حسین علیه‌السلام هستند؛ و این صبر همان استقامت و پایداری است؛ که شخص صبور، مقاوم و بااراده همه موانع را برای رسیدن به اهداف عالی کنار می‌زند.

پشت سر این صبر حسینی، صبر زینب سلام‌الله‌علیها است. مقتل را خوانده‌اید یا شنیده‌اید که چه اتفاقاتی افتاد. همین روزها که کاروان به شام می‌رسد چه مصائبی را دم دروازه متحمل شدند. با غل و زنجیر آنان را وارد مجلس یزید علیه‌اللعنه کردند و تشت طلا و چوب خیزران و لب و دندان حسین، خرابه شام، قبل از آن هم که در گودال چه بود و چه شد.

فقط همین‌که زینب سلام‌الله‌علیها به بدن امام رسید، وقتی بدن قطعه‌قطعه شده برادر که همه‌چیزش بود را روی دست گرفت و به خدای تعالی عرض کرد «اللهم تقبل منا هذا القربان». خداوندا این قربانی را از ما بپذیر. این کلام در اوج اقتدار است بعد آن همه مصائب. مصائب کم نبود. شما فکر کردید مصیبت علی‌اصغر مصیبت کمی بود؟ مصیبت علی‌اکبر مصیبت کمی بود؟ مصیبت قاسم بن الحسن مصیبت کمی بود؟ مصیبت ابوالفضائل قمر بنی‌هاشم مصیبت کمی بود؟ کمر حسین را شکست. راجع به علی‌اکبر گفت «علی الدنیا بعدک العفا» این خیلی سنگین بود؛ اما در آن حالت می‌گوید خدایا این قربانی را از ما قبول کن.

این بیان حضرت زینب با صدای بلند اعلام می‌کند که ما به اراده خود در این سرزمین بلا وارد شدیم و کسی بر ما چیزی تحمیل نکرد. خود ما خواستیم حسین علیه‌السلام برای دین قربانی شود و از خدا می‌خواهیم این قربانی را بپذیرد. وقتی این دیدگاه است، همه‌چیز جمیل است. ما رأیت الا جمیلا ریشه‌اش این است که ما بااراده خودمان وارد میدان شدیم. ما خودمان قربانی دادیم و خدایا این قربانی را از ما بپذیر. کسی ما را مجبور نکرده بود. ما برای احیای دین آمدیم. این خیلی دیدگاه مهمی است.

مطلب دیگر اینکه امام حسین علیه‌السلام به شهادت رسید تا احکام خدا که یکی از آن‌ها امربه‌معروف و نهی از منکر است زنده بماند. پس اگر منکر ترک و به معروف عمل شود، جامعه اصلاح می‌شود که هدف امام از قیام بوده است؛ بنابراین امروز هراندازه که معروف ترک شود و منکر رواج پیدا کند یعنی به همان اندازه از نهضت امام حسین دور هستی ولو بر امام لباس سیاه سوگواری بر تن کرده باشی. چون امام را در برقراری اهدافش کمک نکرده‌ای. هر کس امروز به اقامه این مهم اقدام کند و اهل امربه‌معروف و نهی از منکر باشد در خیمه امام حسین علیه‌السلام است.

این مطلب را فراموش نکنید که برای مقاومت باید اهل اتصال به منبع الهی بود تا پیروز شد. خود حسین علیه‌السلام به خدا متصل بود و یارانش به حسین علیه‌السلام متصل بودند.

از مرحوم آیت‌الله‌ حائری شیرازی نقل است که فرمود: «سید آزادگان، مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین ابوترابی برایم نقل کرد که در یکی از کمپ‌ها و اردوگاه‌های اسرای ایرانی در عراق، مسئول اردوگاه تغییر کرد و سرهنگ بعثی سخت‌گیری آمد. وقتی دید اسرا نماز جماعت می‌خوانند، نماز جماعت را ممنوع کرد و پیش‌نماز را که یک بسیجی کرمانی بود، به دفتر بُرد. کف‌پایی مفصلی به او زد، ولی او فقط یک کلمه می‌گفت: یا صاحب‌الزمان. به‌اندازه‌ای زدند که فرمانده خسته شد و از این‌که بتواند با کف‌پایی او را به‌زانو درآورد، مأیوس شد. گفت اُتو بیاورید. آن را به کف پای پیش‌نماز گذاشتند. پیش‌نماز هم فقط می‌گفت: یا صاحب‌الزمان. سرهنگ بعثی منقلب شد. دستور داد پیش‌نماز را به‌ کمپ برگردانند و به اسرا اعلام کرد تا من هستم، می‌توانید نماز جماعت بخوانید. من به امام زمان شما معتقد شدم. این پیش‌نماز از یک مقام مؤثر استمداد می‌کرد. امروز مشکلاتی که استکبار برای نظام ما ایجاد می‌کند مانند تحریم‌ها و سختی‌ها… کف‌پایی است و زبان حال جمهوری اسلامی یا صاحب‌الزمان است».

مقاومت در اثر اتصال است و بالاخره به نتیجه می‌رسد. ما چون اتصال به حضرت حجت سلام‌الله‌علیه داریم و در همه حال کشور را کشور امام عصر میدانیم، در این سختی‌ها می‌توانیم مقاومت کنیم. مقاومت بدون اتصال نمی‌شود.

در ایام هفته دولت و شهادت شهیدان گران‌قدر رجائی و باهنر هستیم که دومین دولت بعد از انقلاب که هم جوان بود و هم حزب‌اللهی را تشکیل دادند. خاطره آن عزیزان را گرامی می‌داریم و برای این دولت عزت و سعادت و موفقیت بیشتر از خدای منان مسئلت می‌نماییم. به عزیزانمان در استان هم خداقوت و خسته نباشید عرض می‌کنم.

امروز هم میز خدمت داشتند. امروز هم تعداد زیادی از عزیزان آمده بودند. البته هر هفته هست؛ و این هم سنتی شده است در این دولت که البته یادتان باشد ابداع آن از همین کرج شروع شد و بعد این دولت دستور کلی دادند که همه این کار را بکنند که در سراسر کشور انجام می‌شود. کار خوب و حسنه‌ای است؛ خدای تعالی توفیقات را بیشتر کند.

هفته دولت فرصت مناسب برای ارزیابی است هم مردم دولت را ارزیابی کنند و هم دولت خودش را بررسی کند و ببیند که چه مقدار در مسیر شعارها و اهدافی که اعلام کرده و مردم و رهبری از او مطالبه داشته‌اند حرکت کرده است.

قطعاً همین کار خواهد شد؛ همان‌طور که در سراسر کشور مدیران دولتی در نمازهای جمعه شرکت کردند که امروز هم میزبان مهمان بزرگواری بودیم از همین دولت جناب آقای دهقان که نکاتی را خدمت شما فرمودند. در سراسر کشور این بوده که الان رابطه دوطرفه است ولی باید این بررسی کامل شود و این مسیر دنبال شود.

بنده ضمن گفتن خدا قوت و تقدیر و تشکر از انبوه فعالیت‌ها و گستردگی آن در عرصه‌های گوناگون به‌خصوص فساد ستیزی و عدالت محوری و تحول‌آفرینی که این دولت داشتند در طول یک سال گذشته که توسط رئیس‌جمهور محترم و اعضای کابینه و دیگر دولت‌مردان انجام‌گرفته که قابل‌مقایسه با قبل نیست باید بعض نکات را هم یادآوری کنم که به وظیفه‌ای که دارم عمل کرده باشم.

بیانات رهبر معظم انقلاب که در مقاطع مختلف با دولت داشته‌اند چراغ راه و مسیر روشنی است که اگر طی شود قطعاً رساننده به مقصد است. من فقط یکی دو مورد از خواست ایشان از دولت را یادآوری می‌کنم که خیلی مهم است و هنوز هم احساس می‌شود که باید به آن توجه شود.

عرض کردم که انبوه فعالیت‌ها و کارهایی که شده قابل‌مقایسه نیست و واقعاً امیدآفرین است و بسیار مبارک و میمون است و جای تشکر و تقدیر دارد ولی به این زاویه هم باید یک توجهی کرد که اگر غفلت کنیم ضربه خواهیم خورد.

آنچه دولت در کلان انجام می‌دهد در اندازه کوچک‌تر باید در استان‌ها و مناطق مختلف انجام بگیرد. تأخیر در این موارد آسیب‌های جدی می‌زند و کارها را سخت‌تر می‌کند. یکی از آن موارد اهمیت به بازسازى ادارى بود که فرمودند: «همّتتان را متمرکز کنید بر این‌که یک بازسازى انقلابى و البتّه عقلانى و فکورانه در همه‌ى عرصه‌هاى مدیریتى ان‌شاءالله به‌وجود بیاید؛ یعنى حرکت بر روى ریل انقلاب، در بخش‌هاى مختلف مدیریتى‌اى که در کشور هست. در همه‌ى بخش‌ها؛ بخش‌هاى اقتصادى، بخش‌هاى سازندگى، بخش‌هاى مربوط به سیاست خارجى و دیپلماسى، بخش‌هاى خدمت‌رسانى به مردم، بخش‌هاى علمى و فرهنگى و غیره؛ در همه‌ى این بخش‌ها یک تحرّک انقلابى باید به وجود بیاید». این خواسته آقاست.

ما در مرحله تحقق دولت اسلامی هستیم و آقا فرمودند: «مبتلا به کندی در حرکت هم هستیم باید علت‌یابی کنیم که ریشه این کندی در کجاست؟ در دو بخش است. یک؛ تربیت نیروی مدیر که انقلابی و کار بلد باشد»؛ که تا وقتی ما مدیر و منابع انسانی نداشته باشیم که نمی‌توانیم کار درست انجام دهیم. این کندی یک بخشش برمی‌گردد به تربیت نیرو. دو؛ تحول در ساختار اداری کشور. اینجا حضرت آقا فرمودند: «باید مدیریت اجرائی کشور بازسازی انقلابی بشود تا دولت اسلامی محقق شود».

اگر این اقدام به‌طور کامل صورت بگیرد، زمینه‌ساز پیشگیرى از فساد اقتصادى و ادارى و رشد فرهنگى و اجتماعى جامعه خواهد بود؛ و الا در همین گام دوم انقلاب برای تحقق دولت اسلامی دچار اختلال خواهیم شد. دولت باید اهتمام کند تا مدیران تراز انقلاب تربیت شوند و در ساختار اداری کشور تحول ایجاد شود. قسمتی از این وقتی محقق می‌شود که میدان به غیر کسانی که سالها مدیریت در بین آن‌ها چرخیده قرار گیرد و الا تغییری صورت نخواهد گرفت.

آقا فرمودند در عرصه مدیریتی کشور نیازمند روحیه انقلابی هستیم. فرمودند: «معنایش این است که یک انسان انقلابى، شجاعت دارد، اهل اقدام است، اهل عمل است، ابتکار مى‌ورزد، بن‌بست‌شکنى می‌کند، گره‌گشایى مى‌کند؛ از چیزى نمى‌ترسد، به آینده امیدوار است، به امید خدا به سمت آینده‌ى روشن حرکت مى‌کند؛ انقلابی‌گری یعنى این؛ این [فرد] انقلابى است».

بیان آقا کاملاً روشن است یعنی غالب مدیران؛ چون در عرصه مدیریتی نمی‌شود همه این‌ها را پیدا کرد اما غالب مدیران باید این‌گونه باشند. خب بررسی بفرمائید آیا در بدنه دولت در سراسر کشور این مهم تحقق پیداکرده است؟ آیا مدیریت‌هایی که در همین استان به کار گرفته‌شده‌اند، همه جوان و انقلابی و بن‌بست شکن و اهل اقدام بوده‌اند؟ یا خودشان بعضی‌هایشان بن‌بست ایجاد می‌کنند در کار؟

حالا جناب آقای استاندار هم در جلسه حضور دارند؛ قبل از اینکه برای خطبه بیایم خدمتشان اشاره کردم. ایشان دارد با تمام توان کار می‌کند. این را عرض کنم. بنده شاهد هستم از صبح تا خیلی از وقت شب که می‌گذرد شاید حتی از نیمه‌شب هم که می‌گذرد ایشان در دفتر کارش مشغول است؛ اما بدنه را عرض می‌کنم. کسانی که باید همراه ایشان باشند و کمک ایشان باشند و فرامینی که استاندار می‌دهد، مثل رئیس‌جمهور؛ رئیس‌جمهور وسط میدان است؛ اما آیا بدنه کمک می‌کند واقعاً آن مقدار که باید بکند؟

آقا فرمودند برای عملى شدن این بازسازى انقلابى در عرصه‌ى مدیریت اجرایى کشور: «باید مدیریت جهادى را بر دیوان‌سالارى‌هاى فرسوده ترجیح بدهیم؛ این یکى از اولویت‌هاى ما است؛ اصرار بر مدیریت جهادى. مسؤولین کشور… در بخش‌هاى مختلف، مدیریت جهادى را دنبال بکنند. مدیریت جهادى به معنای بی‌انضباطی نیست؛ پُرکارى، باتدبیر حرکت کردن، شب‌وروز نشناختن و دنبال کار را گرفتن، این معناى مدیریت جهادى است».

خیلی دلسوزانه و از روی محبت عرض می‌کنم که رئیس‌جمهور عزیزمان توجه داشته باشند که در بدنه مدیریتی دولت هنوز عناصری که انقلابی نیستند و انقلابی عمل نمی‌کنند وجود دارند باید بازنگری جدی داشته باشید والا همین عناصر همه زحمات شبانه‌روزی شمارا با آن انبوه خدمات و امیدآفرینی که با رفتن شما و همراهانتان به مناطق مختلف به وجود می‌آید به هدر خواهند داد. باید فکر عاجلی برای این قصه بکنید.

در بیان دیگری فرمودند: «اعتماد عمومی را بازسازی کنید»؛ یعنی بازسازی اعتماد عمومی مهم‌ترین رسالت و مأموریت دولت سیزدهم است و لازم است تمام برنامه‌ها و فعالیت‌های کوتاه‌مدت و میان‌مدت و بلندمدت خود را به این توصیه راهبردی رهبر معظم انقلاب معطوف کند.

ریشه این حرف معلوم است چون نظام اسلامی یعنی مردم‌سالاری دینی یعنی مردم رکن اصلی هستند اگر این ساختار آسیب ببیند ولو کم، باید آن را جدی گرفت. کمش هم زیاد است و باید برای آن تدبیر داشت. همه تلاش‌ها باید به سمت رضایت و اعتماد مردم باشد همان‌که آقا از آن به‌عنوان بزرگ‌ترین سرمایه نام می‌برد.

و امروز ما در شرایطی ازنظر سیاسی و اجتماعی هستیم که ضرورت آن را چند برابر کرده است. راه‌کار را هم آقا فرمودند که: «حرف و عمل مسؤولین یکی باشد؛ وعده‌ای اگر به مردم دادید، طبق آن وعده اگر عمل کردید، مردم به‌ شما اعتماد می‌کنند؛ اگر شما وعده کردید و عمل نشد یا گفتید فلان کار شده؛ مردم در واقعیت دیدند نشده، اعتماد مردم سلب می‌شود؛ واقعاً باید به ‌جدّ مراعات کنید این معنا را».

به حمدالله دولت در این قصه مواظبت دارد. چیزی را که گفته می‌خواهم عمل کنم توضیحش را داده ولی باید بیشتر باشد.

فقط این مطلب را هم عرض کنم که دولت باید با سرعت این حس ناامیدی از عملی نشدن وعده‌ها را از بین ببرد. در موارد متعددی این کار صورت گرفته که جای تشکر و تقدیر است. لذا با توجه به اینکه مسیر پیچیده و پرفرازونشیبی پیش روی دولت هست و خرابی‌هایی هم از قبل وجود دارد و کمبودهایی هم دستگاه‌ها دارند که عمل به وعده‌ها را مشکل می‌کند اینجا بهترین کار صحبت صادقانه با مردم است. اگر اشتباهی صورت گرفت، کتمان اشتباه، از پذیرش اشتباه آسیب بیشتری می‌زند. مسیر صداقتی که در پیش گرفته‌اید را ادامه دهید. مشارکت مردم را در اداره امور بیشتر کنید.

یک نکته مهم در رابطه با مذاکرات عرض کنم؛ البته عرض جدیدی راجع به مذاکرات ندارم جز اینکه سیاستمداران و دستگاه دیپلماسی کشور عزت و استقلالی که به برکت خون شهدای گران‌قدر به‌دست‌آمده را در نظر داشته باشند. مقاومت بیش از ۴۰ سال را و افتخارات ملت را و پشتیبانی مردم را و رهنمودهای رهبری را هرگز فراموش نکنند.

دشمنان ما در روزگار سختی به سر می‌برند. نفس‌های آخرشان است. نباید فرصت جدیدی برای تجدیدقوا به آن‌ها داد. ما را با برجام دچار خسارت محض کردند. هنوز سؤال برای ما هست و ابهام هم وجود دارد که آیا از لیست گروه‌های تروریستی، سپاه پاسداران خارج ‌شده است یا نه؟ اگر خارج نشده چگونه می‌توانیم ما انتقام سخت از کسانی که قاسم سلیمانی را به شهادت رساندند بگیریم؟ هنوز این سؤال هست.

هرگز فراموش نکنید که دشمن، دشمن است و از او چیزی جز دشمنی متصور نیست. قطعاً پاسخی را که آمریکا دیروز فرستاده آن را با دقت خواهید خواند و جواب او را خواهید داد. البته خواسته قطعی مردم و خواسته حقیقی و دائمی مردم این است که تیم مذاکره‌کننده و دستگاه دیپلماسی به‌هیچ‌وجه راجع به منافع ملی و نظرات رهبر معظم انقلاب کوتاه نیایند.

دشمن، دشمن است و ما این دشمنی را فراموش نمی‌کنیم. مردم ما هم همیشه دشمن را دشمن دانسته‌اند و هر جمعه جواب دشمن را داده‌اند.

مرحوم آیت‌الله ناصری هم امروز از دنیا رفتند. خدای تعالی با اولیا خودش این بزرگ‌مرد اخلاقی و معرفتی را محشور کند. از سفره پربرکت اهل‌بیت ارتزاق کند و در جوار رحمت الهی قرار بگیرد. خدای تعالی ایشان و همه اولیائش را غریق رحمت خودش بگرداند.

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.