سلسله جلسات سخنرانی دهه اول محرم ۱۴۰۱، شب نهم

در فرهنگ سیاسی اسلام، «لعنت» یک موضع‌گیری سیاسی خصمانه است؛ نه یک دشنام

کارشناس روابط عمومی ۱۶ مرداد ۱۴۰۱ ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

سلسله جلسات سخنرانی دهه اول محرم ۱۴۴۴

با موضوع مقاومت

جلسه نهم -۱۴۰۱/۰۵/۱۵

تمام احکام الهی برای تقویت قوه مقاومت در ما تعبیه شده است

عرض کردیم که در تبیین معارف دینی و الهی، بحث گسترده است؛ و موضوعات مختلفی را در بر می‌گیرد. یکی از آن مباحثی که سراسر دین را گرفته و معارف ما را در بر دارد، مسئله مقاومت است. مقاومت یک مسئله دینی است و مربوط به یک بعد هم نیست. ابعاد مختلفی دارد. از جهات مختلف می‌شود به این بحث پرداخت.

ما در این شب‌ها که در خدمت شما بودیم و یکی دو شب باقی‌مانده فقط از منظر عاشورا این قصه را دنبال کردیم؛ و نکاتی را فقط توانستم خدمت شما عرض کنم.

شما به هرجایی از مسائل دینی که نگاه کنید مسئله مقاومت در آن هست. احکام الهی را خدای تعالی برای تقویت این قوه در ما قرار داده. شما مسئله نماز را ببینید. در خود قرآن فرمود که «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ»[۱] صبر را گفته‌اند که روزه است؛ و صلاه هم که نماز است. روزه انسان را در بحث مقاومت تقویت می‌کند.

حج هم یک عملی است که برای تقویت روحیه انسان طراحی‌شده است؛ عملیاتی که باید انجام بدهید، طواف خانه خدا، سعی بین صفا و مروه، دل کندن از لباس، دل کندن از مو، دل کندن از مال، همه این‌ها تقویت می‌کند.

روزه خودش تقویت‌کننده است. خدای تعالی ما را دعوت می‌کند به ماه مبارک رمضان و آنجا می‌گوید که باید نخوری و نیاشامی و از آن چیزهایی که مفطِر است باید احتراز کنی. جهاد برای تقویت روحیه مقاومت ماست. امربه‌معروف و نهی از منکر و تمام احکام الهی را شما با این دید نگاه کنید می‌بینید که برای تقویت قوه مقاومت در ما تعبیه شده است.

زیارت عاشورا روش مخالفان مکتب اهل‌بیت را به ما یاد می‌دهد

بحث ما راجع به زیارت عاشورا بود. دیشب عرض کردم که تلاش می‌کنند که الگوهای مقاومتی ما را از بین ببرند. الگوهایی که می‌توانند روی ما تأثیر بگذارند تا روحیه مقاومت در ما تقویت شود و تشجیع شویم در موضوعات مختلف که بتوانیم قیام و اقدام داشته باشیم، به آن الگوها خدشه وارد کنند، آن الگوها را ضایع کنند و از بین ببرند.

زیارت عاشورا به ما یاد می‌دهد و می‌فهماند که روشی که مخالفان مکتب اهل‌بیت با حاکمیت فرهنگی اهل‌بیت انجام می‌دهند چه روشی است؛ که بتوانیم در مقابل آن روش خودمان را تجهیز کنیم.

چون زیارت عاشورا حدیث قدسی است و از طرف خدا آمده، خدای تعالی به ما می‌فرماید که بگویید «لَعَنَاللَّهُ اُمَّهً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ و َاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ» دفع و ازاله را جلسه پیش معنا کردم و اینکه مقام اهل‌بیت چیست را یک اشاره کردیم.

ملعون در روایات کسی است که از رحمت خدا دور است

به لعن هم توجه داشته باشید. کلمه لعن، ملعون، فلان کار را بکنید مورد لعن الهی واقع می‌شوید و امثال این‌ها را زیاد شنیده‌اید. در قرآن داریم، در روایات داریم.

لعن در قرآن به معنای مطرود شدن است، دور شدن است، تبعید شدن است و محروم از رحمت الهی است. این‌ها معانی است که برای لعن آمده. یک خط قرمز است در حقیقت. وقتی در روایات مثلاً می‌گوید اگر کسی دو روزش مثل هم باشد ملعون است؛ یعنی از رحمت خدا دور است. در مجموعه‌ای از روایات هر وقت لعن آمد یعنی آن شخص از رحمت خدا دور است.

گاهی مسئله لعن درجه‌اش از این بالاتر می‌رود. در قرآن خدای تعالی افرادی را ملعون خطاب کرده است؛ مثلاً منافقین را گفته ملعون، کافرین را گفته، محارب را گفته، معاند اهل‌بیت را ملعون دانسته. این دیگر مطلبش به این سادگی‌ها نیست. مثل آن کسی که دو روزش مساوی باشد لعن خدا شامل حالش می‌شود نیست که یعنی از رحمت خدا دور می‌شود؛ و چنین شخصی مساوی نیست با کافر که ملعون است و شیطان که ملعون است و منافق که ملعون است.

البته همه لعن‌ها از غضب و سخت الهی نشأت گرفته می‌شود. اگر رسول خدا و اهل ایمان و مؤمنین کسی را لعنت کردند یعنی از درگاه خدا دور است و مورد سخط الهی است و مورد غضب خداست. خشم خدا و غضب خداوند را در بر می‌گیرد؛

در فرهنگ سیاسی اسلام، لعنت یک موضع‌گیری سیاسی خصمانه است؛ نه یک دشنام

اما در فرهنگ سیاسی اسلام، لعنت یک موضع‌گیری سیاسی است. خوب دقت کنید که می‌خواهم چه عرض کنم. لعن زیارت عاشورا با چیزهایی که تا حالا شنیدید فرق دارد. این مطلب، مطلب دقیقی است.

از منظر قرآن کریم لعنت به مفهوم صف‌آرایی کامل مؤمنین در مقابل دشمنان خدا است. وقتی می‌گوییم لعنت؛ یعنی منظورمان این نیست که دور از رحمت خداست. داریم یک اعلام موضع می‌کنیم. یک اعلام وضعیت می‌کنیم که وضعیت ما نسبت به دشمنان خدا و موضع‌گیری ما نسبت به معاندان یک چنین موضع‌گیری‌ای است. لعنت کردن شیعیان در مقابل دشمنان اهل‌بیت، یک موضع‌گیری خصمانه مؤمنین است علیه فرد ملعون.

لعنت بر دشمنان خدا اگر از روی اختیار و اخلاص واقع شود، اگر از روی ارادت واقع شود، اگر از روی معرفت واقع شود، موجب قرب الهی است. عرض کردم که ثوابش کمتر از ثواب سلام‌هایی که در زیارت عاشورا داده می‌شود نیست. شما لعن می‌کنید به خدا نزدیک می‌شوید. لعنت در فرهنگ دینی ما دشنام نیست.

تبرا نیمی از وظیفه‌ای است که یک مسلمان باید داشته باشد

نیمی از اسلام دشمن‌شناسی است؛ تولا و تبرا است. تبرا نیمی از وظیفه‌ای است که یک مسلمان باید داشته باشد. پرهیز از دشمن است. در قرآن کریم بخش زیادی از آیات راجع به دشمن است. هر دو صفحه از قرآن نیست که ورق بزنید و مطالعه کنید ولی راجع به دشمن سخن نگفته باشد. حالا یا راجع به شیطان است که دشمن درون است یا دشمنان بیرون. نیمی از این بحث راجع به پرهیز از شیطان است و تبری از دشمنان خدا و رسول خدا و اهل‌بیت.

این بخشی از اعتقادات شیعه است. نیمی از اعتقادات شیعه برمی‌گردد به تبری. بنی امیه هم می‌گفتند که تا می‌خواهید راجع به تولا صحبت کنید. دستورالعمل رسمی بود؛ یعنی بخشنامه کرده بودند به سراسر بلاد اسلامی که خطبا بالای منبرها و خطبای جمعه که می‌خواهند صحبت کنند تا می‌توانند راجع به تولا و دوستی صحبت کنند؛ اما هرکسی راجع به تبرا و دشمن صحبت کرد بازداشت است.

الان هم همین‌طور است نمی‌شود بعضی چیزها را گفت. اگر بخواهیم راجع به بعضی از بخش‌های دین سخن بگوییم به بعضی‌ها برمی‌خورد؛ نه اینکه نظام و دستگاه سیاسی نظام مخالفت داشته باشد؛ در جامعه یک عده افراد را جوری بار آوردند که راجع به این موضوعات وقتی می‌خواهیم صحبت کنیم به آن‌ها برمی‌خورد. بدشان می‌آید.

بیش از ۴۰ آیه در قرآن محدوده لعنت و غضب الهی را برای ما توضیح می‌دهد که این لعنت چیست. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «هر کس از لعن کردن کسی که خدا او را لعنت کرده خودداری کند و احساس گناه کند، لعنت خدا بر او باد»[۲].

در سوره مبارکه محمد در آیه بیست و سوم می‌فرماید: «أُولَٰئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَىٰ أَبْصَارَهُمْ» آیاتی است که راجع به این گروه می‌گوید و توضیح می‌دهد که لعن و غضب خدا مربوط به کیست؛ و «وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَهٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا»[۳]. آیات لعن فراوان است. بیش از ۴۰ آیه است.

لعنت، اعلام برائت از فرهنگ ضد خداست

لعنت مشخص کردن مرزهای خطر است. لعنت بازدارنده دوستی شیعه با دشمنان خدا و رسول خدا و اهل‌بیت است. لعنت مرزهای سیاسی را جدا می‌کند که ما با طرف مقابلمان در کجا قرار داریم. لعنت همان «أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ»[۴] است.

لعنتی که شیعیان و دوستان اهل‌بیت نسبت به مخالفین دارند، این لعنت اگر هی گفته بشود ولی روحیه برائت را در شیعیان و محبان اهل‌بیت به وجود نیاورد، این لعنت نیست. لعنت اعلام برائت از دشمنان خدا و رسول خداست. لعنت اعلام برائت از فرهنگ ضد خداست. توهین‌آمیزترین موضع‌گیری علیه دشمنان خداست.

بیان روش‌های از بین بردن حاکمیت دینی، در قالب سه لعن در زیارت عاشورا

«فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیکمْ اَهْلَ الْبَیتِ»، «لَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً دَفَعَتْکمْ عَنْ مَقامِکمْ، وَ اَزالَتْکمْ عَنْ‏ مَراتِبِکمُ الَّتى‏ رَتَّبَکمُ اللَّهُ فیها»، «وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً قَتَلَتْکمْ» این سه لعن در زیارت عاشورا هست که هرکدامشان اشاره به یک بعد از ابعاد است.

آن کارهایی که دشمن علیه ما انجام می‌دهد و علیه فرهنگ اهل‌بیت و اقامه حاکمیت اهل‌بیت و دستورات اهل‌بیت در جامعه انجام می‌دهند تا او را از بین ببرند و فرهنگ اهل‌بیت و حاکمیت دین در جامعه مستقر نشود، زیارت عاشورا دارد این روش‌ها را به ما یاد می‌دهد.

برنامه‌ریزی منظم و مقتدرانه دشمن، برای شکستن الگوهای مقاومتی

می‌گوید کار سیاسی می‌کند و کار فرهنگی می‌کنند و با کار سیاسی و فرهنگی زمینه حذف فیزیکی را فراهم می‌کند. اول مؤسساتی را تأسیس می‌کنند برای اینکه در آن موسسه‌ها ظلم و جور شود. «اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ» ظلم یک‌چیز است، تأسیس ظلم یک‌چیز دیگر است و موسسه‌ای که اساس ظلم درست می‌کند یک‌چیز دیگری است.

برای اینکه مقاومت را در جامعه مسلمین بشکنند، الگوهایی که مقاومت ساز هستند و جامعه را می‌برند سمت اینکه روحشان را تقویت کنند و در مقابل دشمن بایستند و در بندگی خدا و عبادت قوی باشند و در مسائل جاری و اقتصادی و سیاسی‌شان باشد قوی باشند، برای اینکه این الگوها را متزلزل کنند، چه‌کار می‌کنند؟

«لعَنَ اللَّهُ اُمَّهً دَفَعَتْکمْ عَنْ مَقامِکمْ، وَ اَزالَتْکمْ عَنْ‏ مَراتِبِکمُ الَّتى‏ رَتَّبَکمُ اللَّهُ فیها» دو کار مهم می‌کنند. کار کوتاه‌مدت این است که اول جایگاه رفیعی که اهل‌بیت و آن حاکمیت فرهنگ اهل‌بیت دارد را متزلزل می‌کنند؛ ثانیاً حرکت درازمدت «اَزالَتْکمْ» را انجام می‌دهند؛ یعنی براندازی. براندازی حکومت اهل‌بیت را انجام می‌دهند. زیارت عاشورا این‌ها را لعن می‌کند.

این‌ها هم یک نفر دو نفر نیستند. امت هستند؛ یعنی یک مجموعه به‌هم‌پیوسته متحد هم‌فکر هم‌مسلک هم مبنا که در کنار هم قرار گرفتند هستند که با یک برنامه‌ریزی و طراحی در مقابل طراحی و فرهنگ خدای تعالی و اهل‌بیت قیام می‌کنند و اقدام می‌کنند و بسیار منظم و مقتدرانه این کار را می‌کنند. در مقابل چه؟ در مقابل چیزی که خدا آن را ترتیب داده؛ «رَتَّبَکمُ اللَّهُ» خدا آن را مرتب کرده.

همان‌طور که اهل‌بیت را کنار زدند، شیعیان او را هم کنار می‌زنند

امتی که «اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ کرده» برنامه‌شان این بود که اندیشه و فرهنگ اهل‌بیت را دچار تردید کنند ولی مأموریت این طیف نهایتش کودتای سیاسی است، براندازی سیاسی است، منزوی کردن اهل‌بیت است، کنار زدن اهل‌بیت از مدیریت جامعه و اداره جامعه و هدایت جامعه است.

و این را بدانید همان‌طور که اهل‌بیت را کنار زدند، شیعیان او را هم کنار می‌زنند. نمی‌گذارند که شیعیان واقعی کارشان را انجام بدهند. کسانی که فضای جامعه را در دست دارند بلدند چگونه تضعیف کنند. وقتی علی ابن ابیطالب را تضعیف کردند، خانه‌نشین کردن شیعه علی و تضعیفش که دیگر کاری ندارد.

ابوذر غفاری این شخصیت جلیل‌القدر که پیغمبر خدا شهادت داد در روی زمین و زیر این آسمان صادق‌تر از ابوذر وجود ندارد. تعریف خیلی جامعه‌ای از او کرد. صحابی بود، صادق، انقلابی، آگاه، شجاع، متدین، صریح‌اللهجه و خوش‌بیان. یار علی بود. او را منزوی کردند. خانه‌نشین شد. آن‌وقت شریح قاضی مبغوض امیرالمؤمنین، حاکم شد و حکم داد به کفر حسین علیه‌السلام.

خطر یک سری افراد در جامعه اسلامی از یزید بدتر است

خطر یک سری افراد در جامعه اسلامی از یزید بدتر است که خدا اسم آن‌ها را نمی‌برد در همین زیارت عاشورا. خدای تعالی در زیارت عاشورا اسم یزید را می‌برد، اسم ظالم را می‌برد، اسم معاویه و ابوسفیان را می‌برد؛ اما اسم یک عده را نمی‌برد. خطر ابوموسی اشعری برای جهان اسلام از یزید بدتر است. ابوموسی اشعری آدم زاهد و عابدی بود، اهل نماز شب بود. تسبیح به دستش بود. ذکر می‌گفت؛ اما اسلام را کلاً از بین برد. این خیلی خطرناک است.

هر فرد و گروه که غیر از نظام الهی را در اجرای سیاست دنبال کند، مورد لعن خداست

این فراز از زیارت عاشورا به ما می‌گوید میزان حکومت اسلام باید بر اساس «رَتَّبَکمُ اللَّهُ» باشد؛ و چون لعن دارد؛ یعنی هر فرد، هر گروه، هر ملت، هر نظریه‌پرداز که غیر از نظام الهی را در مدیریت و اجرای سیاست دنبال کند یا ترویج کند، بدعت‌گذار است. به‌نحوی‌که این شخص اقدام بر براندازی حکومت اهل‌بیت کرده است.

عرض کردم که بحث من نظام ولایت‌فقیه نیست. بحث تاریخ اسلام است. البته قابل تطبیق با امروز و الان هم هست. دیشب یک‌بخشی از این تطبیق را عرض کردم.

«دَفَعَتْکمْ عَنْ مَقامِکمْ وَ اَزالَتْکمْ عَنْ‏ مَراتِبِکمُ الَّتى‏ رَتَّبَکمُ اللَّهُ فیها» در این فراز، به‌ مراتب و مقام سیاسی و مدیریت و رهبری دقت کنید. نگویید این مقامی که اینجا گفته‌شده، مقام معنوی است. مگر مقام معنوی را می‌شود تاراج کرد؟

مگر امیرالمؤمنین در آن ۲۵ سالی که در خانه نشسته بود امیرالمؤمنین نبود؟ مگر تقوا نداشت؟ مگر فضیلت نداشت؟ مقامات معنوی که قابل‌حذف نیست، قابل تاراج نیست. نمی‌توانستند آن را از بین ببرند. ظلم و جوری که در زیارت عاشورا می‌گوید این‌ها ربطی به مقامات معنوی ندارد. مقامات معنوی مربوط به قلب‌هاست.

امام المسلمین را باید خدا تعیین کند

«رَتَّبَکمُ اللَّهُ» نشان می‌دهد که نباید برای مردم‌سالاری یا دموکراسی یا حقوق بشر و امثال این‌ها معیار الهی را در شناسایی و انتخاب احسن برای رهبری جامعه کنار گذاشت و به عهده مردم سپرد. اصلاً چنین چیزی نداریم. حاکم اسلامی و امام المسلمین را باید خدا تعیین کند. نمی‌شود نشست دورهم و بعد بگوییم که چه کسی امام شود؛ چون سنش بالاتر از فلانی است، قیافه‌اش خوشگل‌تر است، فلانی جدی‌تر است و …

در خطبه ۱۷۳ از خطب نهج‌البلاغه فرمود: «أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهذَا الاَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَیْهِ، وَ أَعْلَمُهُمْ بِاَمْرِ اللهِ فِیهِ» یعنی برای رهبری و حاکمیت، محق‌ترین کسی که می‌تواند این مأموریت را به دست بگیرد و انجام بدهد، کسی است که هم اعلم باشد، هم اقوا باشد. رهبر جامعه باید اسلام‌شناس باشد. باتقواترین باشد. آگاه‌ترین باشد و به اوامر الهی آگاه باشد تا بتواند اجرا کند. صدها روایت هم مؤید این حرف است.

دو اشتباه بزرگ شیعه

درنهایت این فرازها بیان می‌کند که اولاً ایجاد تشکیک و تردید در رهبری و حکومت اهل‌بیت، توسط امتی درست شد که «اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ» کردند.

ثانیاً جنگ روانی ایجاد کردند و در بین مردم زمینه براندازی و حذف فیزیکی را از زمان حکومت امیرالمؤمنین علیه‌السلام فراهم کردند. توسط چه کسی؟ توسط سران و جناح‌های سیاسی و طرفداران آن‌ها از پیروی حق سرپیچی کردند و امام را کنار زدند و دست اهل‌بیت را کوتاه کردند.

شیعه دو اشتباه بزرگ کرد؛ یکی اینکه به انتخاب احسن توجه نکرد و دوم این‌که جنگ روانی که علیه او انجام شد را توجه نکرد. ۲۵ سال امیرالمؤمنین در خانه نشست. گفت در چشمم خار بود و در گلویم استخوان.

بعضی وقت‌ها که باد و خاک بلند می‌شود، یک گردی می‌رود بین پلک چشم شما قرار می‌گیرد که تا بشویی و برداری بیچاره می‌شوی. اشک دارد، سوزش دارد، اذیت می‌کند. حالا فکر کنید ۲۵ سال تیغ در چشم باشد. حضرت می‌خواهد بگوید که من چه کشیدم! بعد هم نگفته ۲۵ سال استخوان در گلوی من بوده. اگر می‌خواست بگوید در گلوی من استخوان بود باید می‌گفت «عظم»؛ اما گفت «شَجا» یعنی استخوانی که شکسته و لبه‌هایش تیز شده. ۲۵ سال! نه یک روز و دو روز، نه یک ساعت و دو ساعت.

فراهم کردن مقدمات سیاسی و فرهنگی برای قتل و براندازی حکومت

زیارت عاشورا دارد می‌گوید که چنین مسیری طی شد. پس اگر دقت بفرمایید برای اینکه حکومت اهل‌بیت را براندازی کنند سه کار کردند؛ فرهنگی و سیاسی. مقدمات فرهنگی و سیاسی که انجام شد بعد شد «لَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً قَتَلَتْکمْ» و الا مگر می‌شد حسین را کشت؟! حسین دردانه هستی است. گوشواره عرش الهی است. سید جوانان اهل بهشت است. ریحانه النبی است. از اصحاب کسا است. با ویژگی‌ها و مقامات بلندی که حضرت حسین علیه‌السلام دارد، این مقدمه‌چینی انجام شد و این کار شد.

توطئه خونین کردند. زندان و قتل و شکنجه اولش انجام شد تا رسید به آنجا. حجر بن عدی‌ها سرشان بردار شد و میثم تمارها کشته شدند تا رسید به اینجا. برای شیعیان این مسیر را طی کردند تا برسد به اصل‌کاری. تلاش می‌کنند که کاملاً محو کنند.

امروز هم همین‌طور است. امروز هم تمام دشمنی‌هایی که با مکتب اهل‌بیت دارند و با همین ایران اسلامی دارند، به خاطر این است که فرهنگ اهل‌بیت در جامعه توسعه پیدا نکند. چهل‌وچند سال است که نمی‌گذارند این کار بشود. خود بچه مسلمان‌ها و شیعه‌هایی که پای منبر می‌نشینند با فرهنگ اهل‌بیت آن‌طور که باید آشنا باشند نیستند. اصلاً فرصت بیان داده نمی‌شود. متأسفانه یک عده هم تبعیت می‌کنند و دنبال می‌کنند. در همین شهر، ما چقدر داریم دست‌وپا می‌زنیم که جلوی فساد را بگیریم. هرلحظه از یک‌گوشه‌اش یک‌چیزی می‌زند بیرون.

این فراز از زیارت عاشورا خیلی غم‌انگیز است. بلند دارد این را می‌گوید که ای شیعه اگر مراقب طیف «اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ» نباشی گرفتار «امهً دَفَعَتْکمْ عَنْ مَقامِکمْ، وَ اَزالَتْکمْ عَنْ‏ مَراتِبِکمُ الَّتى‏ رَتَّبَکمُ اللَّهُ فیها» خواهی شد. مثل معاویه که می‌آید آنجا قرار می‌گیرد و کارهایی می‌کند که نباید. آن موقع امام شما امام حسن هم باشد، امام حسین هم باشد، علی بن ابیطالب هم باشد از منصب و مدیریت و حکومت او را کنار می‌گذارند و منزوی می‌کنند. روزگارتان شبیه روزگار حسین علیه‌السلام می‌شود که شد «قَتَلَتْکمْ». این جریانات درباره همه ائمه تکرار شده.

به دوستی خودت با اهل‌بیت شک کن

این سه بخش پیام‌های فراوانی دارد. به‌راحتی می‌شود دوست را از دشمن شناخت. اگر دیدی طرفدار این سه طیف با تو دشمنی ندارند، به دوستی خودت با اهل‌بیت شک کن. معلوم نیست که با اهل‌بیت دوست باشیم. چگونه است که مخالفین فرهنگ اهل‌بیت تو را می‌پذیرند و دوست دارند؟! دقت کن ببین کجای کارت خراب است. به همین وسیله می‌شود دوستان خالص اهل‌بیت را از ناخالص تشخیص داد.

علت بقاء دشمن کسانی هستند که با سکوت زمینه ظلم را فراهم کردند

البته نقش یک عده دیگر هم در این وسط کم نیست. جماعت بی‌هدف! کسانی که امام را تنها گذاشتند. آنجا هم خدا لعن می‌کند؛ «وَ لَعَنَ اللَّهُ‏ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکمْ» مهد یعنی گهواره؛ یعنی بستر؛ یعنی بسترسازها، یعنی زمینه‌سازها، یعنی کسانی که سکوت کردند، یعنی کسانی که با سکوتشان دشمن را همراهی کردند؛ این‌ها از آن دشمن خطرناک‌ترند.

با سکوت زمینه ظلم ظالم را فراهم کردند. آن‌ها را تقویت کردند. طیف عظیم بی نقش‌ها، بی‌عارها، بی‌برنامه‌ها، سکولارها، حزب بادها، اصلاً مستقل‌الرأی‌ها. کسانی که میگویند رأی ما رأی مستقل است. افراطی‌هایشان را میگویم. می‌گوییم از حسین چرا دفاع نمی‌کنی؟ می‌گوید من مستقل هستم. اهل دنیا؛ همین کسانی که سیاست را از دیانت جدا می‌دانند، علاقه‌شان به اهل‌بیت سطحی است.

همان‌که خود حسین علیه‌السلام فرمود: «اِنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ یَحوطونَهُ ما دَرَّتْمَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ»[۵] لعق یعنی نوک قاشق چای‌خوری را بزنید در عسل؛ چقدر از عسل می‌چشید؟! بعضی‌ها همین مقدار از دین می‌چشند. بعضی‌ها می‌گویند یعنی لقلقه زبان است؛ این ترجمه غلطی است. دین برای عامه مردم و بدنه مردم و بیشتر مردم همین مقدار است. از دین همین‌قدر فهمیدند. این‌قدر از دین بهره بردند.

اهل دنیا تولا و تبرای عملی ندارند. برائت عملی از اعداء دین ندارند. «حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ» نیستند. «عَدُوُّ لِمَنْ عاداکُمْ» نیستند. «أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ» می‌گویند اما در مقام عمل ترسو هستند، ظلم پذیر هستند، هم با دوست همراه هستند هم با دشمن دوست هستند. صلح کل هستند. سرمایه اصلی دشمن همین‌ها هستند. در درازمدت علت بقاء دشمن همین‌ها هستند.

لذا زیارت عاشورا می‌آید این‌ها را لعن می‌کند «وَ لَعَنَ اللَّهُ‏ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکمْ» این‌ها ظلم ظالم را فراهم کردند. حالا یا ضالّین هستند یا غیر المغضوب علیهم هستند، این هم یک بحث دیگر است.

این‌ها چه‌کار می‌کنند؟ خیلی خوب هم کمک می‌کنند. «اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ‏ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِک» اسب‌ها را زین می‌کنند. سفره می‌اندازند. پول خرج می‌کنند. هزینه می‌کنند. جلسه می‌گذارند. فراهم می‌کنند تا سر حسین علیه‌السلام بالای نی برود.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱]. بقره / ۴۵

[۲]. الاثنا عشریه، شیخ حرّ عاملی، فصل ۹، ص ۱۹۵

[۳]. مائده / ۶۴

[۴]. فتح / ۲۹

[۵]. تحف العقول، ص ۲۴۵

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.