سلسله جلسات بیان ویژگی‌های قرآن؛ آیه ۱۰۳ سوره آل‌عمران

اختلاف و تشتت در جامعه، بلایی شکننده است

کارشناس روابط عمومی ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

سلسله جلسات بیان ویژگی‌های قرآن

جلسه بیست و دوم

با وحدت مسلمین، دشمن منکوب خواهد شد

«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا» در قسمتی از آیه ۱۰۳ سوره مبارکه آل‌عمران فرمود: همه شما به ریسمان خدا چنگ بزنید و پراکنده نشوید. نعمت خدا را بر خودتان یاد کنید. یاد بیاورید زمانی را که دشمن یکدیگر بودید؛ پس خدای تعالی بین شما الفت انداخت و به لطف خدا باهم برادر شدید و مهربانی بین شما برقرار شد.

فردا روز قدس و روز وحدت مسلمین بلکه آزادگان عالم است در مقابل جنایاتی که استکبار و صهیونیسم بین‌الملل علیه مسلمین به‌خصوص فلسطین انجام می‌دهند. یکی از عواملی که مؤثر است در نابودی دشمنان اسلام به‌طور عام مسئله وحدت مسلمین است. اگر وحدت مسلمین واقع شود دشمن منکوب خواهد شد. در خصوص اسرائیل و صهیونیسم‌ها یکی از عوامل اتحاد بین مسلمین، همین روز قدسی است که هرساله در جمعه آخر ماه مبارک رمضان واقع می‌شود.

قرآن عامل وحدت و اتحاد است

حالا به مناسبت فردا، به نظرم رسید این آیه را یک ترجمه‌ای بکنیم که خودش از ویژگی‌های قرآن است که قرآن عامل وحدت است. قرآن عامل اتحاد بین جوامع مختلف به‌خصوص مسلمین است.

یکی از ویژگی‌های قرآن این است که عامل وحدت و اتحاد است. از ویژگی‌های قرآن این است که اختلاف را از بین می‌برد و محور همدلی است. محور همگرایی است. بین پیروان خودش محور وحدت است. با اختلافاتی که وجود دارد که نزدیک ۷۰ فرقه هستند مسلمان‌ها اما همه آن‌ها باز محور صحبت‌هایشان قرآن کریم است؛ یعنی عاملی که همه این هفتادودو سه گروه را به هم نزدیک می‌کند خود قرآن است.

اختلاف و تشتت در جامعه، بلایی شکننده است

در آیه ۶۴ سوره مبارکه نحل فرمود: «وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ» ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه در آن اختلاف دارند برای آن‌ها روشن کنی.

اختلاف وقتی است که مطلب روشن نباشد. وقتی روشن شد دیگر اختلاف از بین می‌رود؛ مگر اینکه اختلاف بعد از علم باشد که آن دیگر مشاجره است و دعوا است. آن دیگر اختلاف ممدوحی نیست. اصل اختلاف بد نیست. اختلاف اگر قبل از علم باشد خوب است. شما یک مطلبی دارید بنده یک مطلبی دارم باهم صحبت می‌کنیم به یک نتیجه‌ای می‌رسیم. علم که آمد و دانستیم که کدام مطلب درست است و کدام غلط است، بعد از عالم شدن اگر باهم اختلاف کردیم در این اختلاف دیگر شیطان است.

البته خود کلمه اختلاف به معنای مشاجره نیست. اختلاف به معنای رفت‌وآمد است. مختلف الملائکه که می‌گوییم یعنی ملائکه در حال رفت‌وآمد هستند؛ مثلاً ملائکه شب و روز جایشان را باهم عوض می‌کنند. محل اختلاف است یعنی محل رفت‌وآمد است. در مشاجره هم همین است. من یک‌چیز می‌گویم، شما یک‌چیز می‌گویید، این حرف می‌رود، آن حرف می‌آید؛ اختلاف به این معناست.

می‌فرماید: «وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ» قرآن را نازل نکردیم مگر برای آنچه آن‌ها در آن اختلاف دارند. برای آن‌ها روشن کنید. وقتی روشن شد دیگر اختلاف از بین می‌برد.

اختلاف و تشتت در جامعه یکی از عذاب‌ها و بلاهایی است که شکننده است. واقعاً جامعه را مختل می‌کند. باعث سقوط جامعه خواهد شد. وحدت اجتماعی را از بین می‌برد. اتحاد را خراب می‌کند.

قطع نکنید آنچه را که خدا امر به وصل کرده

وحدت واقعاً نعمت خداست. یکی از نعمت‌هایی که خدا در اختیار بشر گذاشته است همین است که افراد باهم مسالمت‌آمیز در کنار هم زندگی کنند. در کمال آرامش امت اسلامی باید باهم مرتبط باشند. رابطه مسلمین نباید رابطه قطع‌شده باشد که در این صورت مشمول آیه ۲۷ سوره مبارکه بقره می‌شوند که «وَ یقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یوصَلَ».

خدای تعالی مواردی را امر به وصل کرده. اگر کسی آن اتصال را به هم زد مشمول این آیه می‌شود. این آیه چه می‌گوید؟ می‌فرماید: «أُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» مثلاً در مسائل خانوادگی کسی که صله‌رحم نمی‌کند، مشمول این آیه است. قطع می‌کند چیزی را که خدا به او گفته است وصل کن. خدا گفته با خانواده ارتباط داشته باش، صله‌رحم داشته باش، حالا این صله‌رحم به معنای رفت‌وآمد به خانه نیست؛ یعنی مطلع بودن از حال طرف و اینکه اگر مشکلاتی دارد حل بکنید و امثال این‌ها. اگر کسی آن را قطع کند و این ارتباط از بین برود مشمول همین آیه است.

تک‌روی خطرات فراوانی دارد

کلاً در جامعه اسلامی اگر مسلمین باهم رابطه درستی نداشته باشند و رابطه را قطع کرده باشند، مشمول این آیه خواهند شد. لذا تک‌روی خطرات فراوانی دارد. آیه شریفه تأکید می‌کند بر اعتصام و تمسک؛ یعنی محکم چسبیدن به ریسمان محکم الهی.

در مرحله بعد، آیه اجتماع در این اعتصام را می‌گوید «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا» توجه داشته باشید اگر کسی به‌تنهایی به ریسمان خدا اعتصام داشته باشد به درد نمی‌خورد. اعتصام به حبل‌الله به معنای خاص کلمه نیست. مثل نماز جماعت است که نماز جماعت نمازی است که در جماعت است که اگر مثلاً در مسجد جماعتی حضورداشته باشند، همه هم تک‌تک مشغول خواندن نماز باشند، معتصم به نماز هستند ولی آن نماز، نماز جماعت نیست. همه باهم باید متصل بشوند. همه باید باهم در آن جماعت حاضر باشند و الا آن نماز، جماعت نمی‌شود.

این آیه شریفه هم همین را می‌گوید «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا» اگر تک‌تک، حبل‌الله را بگیرید، شما به حبل‌الله دست انداخته‌اید؛ اما باید باهم متصل به آن باشید.

امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه فرمودند: «چنان گوسفند وامانده از رمه، از صیانت چوپان محروم و طعمه گرگ می‌شود». در گله هزارتایی گوسفند، اگر یک گوسفند از این گله جا بماند قطعاً طعمه می‌شود. حضرت فرمودند: وامانده از امت اسلامی و تک اندیش و تک‌رو نیز طعمه شیطان می‌شوند. حالا این طعمه شیطان، هم شیطان درون است هم بیرون. مسلمان باید جامعه‌اش را حفظ کند. باید متحد باشد.

دین شخص و دین جامعه بااتصال به خدای تعالی حفظ می‌شود

عروه الوثقی یعنی ریسمان محکم؛ یعنی دین محکم الهی. وقتی اینجا می‌فرماید «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ» یعنی وَاعْتَصِمُوا به دین. دین دستگیره و طناب محکمی است که یک سمت این طناب به کجا وصل است؟ رها که نیست. یک سرش به دست خداست. خود خدا سر طناب را گرفته است. لذا شما باید این طناب را به دست بگیرید و خودتان را بالا بکشید از چاه طبیعت، از چاه دنیا، از چاه وابستگی‌ها، از همه این مسائلی که هست خودتان را به‌وسیله این طناب بکشید بالا و حفظ کنید و نجات بدهید.

دین شخص و دین جامعه بااتصال به خدای تعالی حفظ می‌شود. شما اگر خودتان به‌صورت فردی به خدا متصل نباشید آسیب می‌بینید، جامعه دینی هم اگر متصل به خدا نباشد و مسائل الهی را در نظر نگیرد، آن جامعه هم از بین می‌رود.

آن چیزی که ما را به هم نزدیک می‌کند اعتصام به حبل و دین الهی است

اعتصام گاهی به کلام خداست است؛ مثل همین‌جا که فرمود: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ» به ریسمان خدا (قرآن) چنگ بزنید. یک‌وقت هم اعتصام به متکلم است؛ یعنی اعتصام به خود خداست. «وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» کسی که به خود خدا چنگ میزند، خدا را هادی خودش قرار می‌دهد و به صراط مستقیم هدایت می‌شود. محور این اعتصام ایمان است. خوب دقت بفرمایید.

محور «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا» هم مؤمنین هستند.  بنای اتحاد هم باید بر پایه مستحکم اعتقاد و ایمان باشد. آیه ۱۷۵ سوره مبارکه نساء به همین اشاره می‌کند می‌فرماید «فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَهٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَیَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا» کسانی که ایمان به خدا آوردند و به (آن کتاب آسمانی) چنگ زدند، به‌زودی همه را در رحمت و فضل خود، وارد خواهد ساخت؛ و درراه راستی، به‌سوی خودش هدایت می‌کند. پس آن چیزی که ما را به هم نزدیک می‌کند اعتصام به حبل و دین الهی است. این‌ها را باید در کنار هم داشته باشیم.

نعمت خدا را بر خودتان یاد بیاورید که میان شمارا الفت داد

در ادامه آیه دارد که «وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ» اتحاد و وحدت مسلمین خودش نعمت است. می‌فرماید: نعمت خدا را بر خودتان یاد بیاورید. خدای تعالی به شما چه نعمتی داد؟ شما دشمن هم بودید.

در جزیره العرب یک‌وقت می‌دید که برای یک‌چیز بی‌جهت و پیش‌پاافتاده، صدسال، دویست سال می‌جنگیدند؛ جنگ‌های خانمان‌برانداز. ولی خدای تعالی آمد بین شما بین قلب‌های شما الفت داد. در کنار هم آرام شدید.  مجموعه‌ای که برای چیزهای بی‌ربط سال‌های سال باهم جنگ داشتند، حالا در کنار هم قرار گرفتند و اموالشان را باهم تقسیم می‌کردند.

اصحاب صفه که با پیغمبر اکرم آمدند به مدینه، این‌ها بااینکه خودشان در شهر و دیار خودشان کسی بودند، آمدند مدینه و هیچ‌چیز نداشتند. پیغمبر اکرم این‌ها را طوری بار آورد که وسایلشان را انصار با این‌ها تقسیم کردند. این‌ها را شریک کردند. عقد اخوت بین این‌ها بسته شد. همدیگر را برادر هم دانستند. این نعمت خداست. نعمت خداست که افراد در کنار هم آرامش داشته باشند. «فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا» شما به لطف خدای تعالی و به‌واسطه همین نعمت باهم برادر شدید.

معجزه پیغمبری

در دستورات دینی‌مان فراوان داریم که بین  هم دیگر الفت برقرار کنید. البته سختی خودش را هم دارد. قلوبی که باهم دعوا دارند و از هم رمیده هستند به این سادگی‌ها نیست که الفت پیدا کنند. این کاری که پیغمبر کرد معجزه بود. به نظرم ویل دورانت می‌گوید در تاریخ تمدن که کاری که پیغمبر اسلام کرده، یک جریان قوی فکری اگر می‌خواست این را مدیریت کند، ۴۰۰ سال طول می‌کشید؛ اما پیغمبر به‌تنهایی در طول مدت ۲۳ سال این کار را کرد.

انسان‌های سوسمارخور آب گندیده خور را که برای کوچک‌ترین چیزی باهم دعوایشان می‌شد، متمدن کرد. این کاری بود که در حالت عادی ۴۰۰ سال طول می‌کشد تا چنین چیزی به وجود بیاید ولی پیغمبر اکرم در این مدت این‌ها را این‌طور بار آورد. انسان الهی اگر مربی انسان شود، درون انسان و ویژگی‌های فطری انسان را شکوفا می‌کند و بیرون می‌ریزد.

یک‌وقت عرض کردم که حضرت موسی علیه‌السلام درزمانی که به دنیا آمد، بنی‌اسرائیل حتی بلد نبودند یک سبد بسازند یا یک صندوق بسازند که حضرت موسی را در آن بگذارند و بیندازند توی آب. کل این ۴۰۰، ۵۰۰ هزار نفر آدم که بودند یکی نجاری بلد نبود. یکی بلد نبود که یک صندوق بسازد. قبطی ها ساختند. آل فرعون ساختند.

اما به فاصله چند سال که حضرت موسی پیغمبر شد، تحت تعلیم یک انسان الهی و ولی‌ای از اولیا خدا چنان دانشی پیدا کردند که با طلا، گوساله‌ای ساختند که این گوساله صدا می‌کرد. مجسمه‌سازی کردند. مجسمه‌سازی یک صنعت پیچیده‌ای است، آن‌هم در آن زمان! گوساله‌ای درست کردند که صدا هم می‌داد. همان‌ها که چند سال پیش یک صندوق نمی‌توانستند درست کنند به اینجا رسیدند. این است که انسان اگر تحت تعلیم انسان الهی قرار بگیرد، درونش و توانایی‌هایش شکوفا می‌شود.

الفت برقرار کردن کار سختی است. این کار پیغمبر معجزه بود. امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه می‌فرماید: از جای کندن کوه‌های استوار (مثلاً مثل کوه دماوند)، از جا کندن این‌ها آسان‌تر است از الفت دادن دل‌های از هم رمیده. چون شیطان این وسط است. شیطان میانداری می‌کند. بنابراین نیست که اصلاح، صورت بگیرد. اگر بنا بر اصلاح باشد، یکی کوتاه می‌آید. دیگری کوتاه می‌آید. این‌همه الآن طلاق زیاد شده ریشه‌اش چیست؟ چرا رمیده می‌شوند؟ چرا این‌طور می‌شود که دیگر نمی‌شود جمع کرد؟

پس اینجا که خدای تعالی می‌فرماید «فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ» این یکی از معجزات پیغمبر است که تألیف قلوب کرد که از قدرت بشر واقعاً خارج بود.

الفت دادن فقط کار خداست

آیه ۶۳ سوره مبارکه انفال فرمود «وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مَا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» اگر همه آنچه روی زمین است را انفاق می‌کردی، نمی‌توانستی بین این‌ها ارتباط برقرار کنی.

بازهم خدای تعالی دارد می‌گوید این کاری که پیغمبر کرد -که معجزه بود- کار خودش نبود؛ ما کردیم. پیغمبر واسطه بود ولی اگر ما نمی‌خواستیم پیغمبر هم نمی‌توانست حتی اگر همه روی زمین و توی زمین و بیرون زمین را خرج می‌کرد که این دو قبیله را و قلوب آن‌ها را به هم نزدیک کند. خدا بین این‌ها الفت برقرار کرد. تو فقط عامل بودی «مَا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ».

مثل بقیه کارها! مگر ما گندم را از زمین می‌رویانیم؟ مگر ما استخوان شکسته را جوش می‌دهیم؟ طبیب که این‌کاره نیست. طبیب فقط استخوان را روی استخوان می‌گذارد و می‌بندد. آن‌کسی که جوش می‌دهد خداست. اگر خدا نخواهد این جوش نمی‌خورد.

کشاورز هیچ دانه‌ای را نمی‌رویاند. کشاورز فقط دانه را می‌پاشد. آنکه دانه را می‌رویاند خداست. دانه شکافته می‌شود، یک قسمتش ساقه می‌شود، یک قسمت ریشه می‌شود، ساقه بزرگ می‌شود، برگ می‌دهد، میوه می‌دهد. خدای متعال فرمود: «أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» زارع یعنی کسی که گندم را می‌رویاند. شما که گندم را نمی‌رویانید. ما گندم را می‌رویانیم. شما حارث هستید؛ یعنی گندم را می‌پاشید.

پیغمبر! تو عامل وحدت شدی ولی آن‌که این‌ها را به هم جوش داد ما هستیم. در دعوا و اختلاف‌ها اگر کسی فکر کند خودش دارد جوش می‌دهد، هیچ‌وقت جوش نمی‌خورد. باید بگوید من شروع می‌کنم؛ خدایا تو خودت جوش بده.

به هر جهت وحدت وظیفه الهی است و محور این وحدت باید دین خدا باشد؛ نه زبان و نه نژاد. وحدت عامل اخوت است. وحدت نعمت خداست. یادآوری نعمت‌ها هم زمینه‌سازی می‌کند برای هدایت؛ و تفرقه و عداوت هم پرتگاه و لغزشگاهی است که انسان را به آتش می‌کشد.

باهم مسلمان بودن غیر از مسلمانی هر فرد به‌تنهایی است

آیه می‌فرماید باید هماهنگی جمعی باهم داشته باشید. متفرق نباشید. اگر شما تک‌تک خودتان مسلمان باشید و مؤمن باشید و ایمان داشته باشید؛ به این آیه عمل نشده است. باهم مسلمان بودن غیر از مسلمانی هر فرد به‌تنهایی است. اینجا می‌فرماید که باهم مسلمان باشید. باهم اعتصام داشته باشید. باهم دین خدا را جلو ببرید.

حبل‌الله یعنی قرآن و عترت

نکته پایانی که عرض می‌کنم این است که در کنار «حَبْلِ اللَّهِ» «حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ» هم مطرح شده است که آن را هم باید بشناسیم و به آن تمسک کنیم که به تمسک به آن امر شده است.

از رسول خدا سؤال شد که منظور از «حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ» چیست؟ «فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ وَصِیُّکَ؟ فَقَالَ: هُوَ الَّذِی أَمَرَکُمُ اللَّهُ بِالاعْتِصَامِ بِهِ». پرسیدند ای رسول خدا وصی تو کیست؟ فرمود: کسی است که امر شده‌اید به او اعتصام کنید. سپس این آیه را خواندند: فَقَالَ جَلَّ وَ عَزَّ: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا».

«فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ بَیِّنْ لَنَا مَا هَذَا الْحَبْلُ؟» یا رسول‌الله برای ما توضیح بده که این حبل و طناب چیست؟ «فَقَالَ: هُوَ قَوْلُ اللَّهِ: «إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ» فَالْحَبْلُ مِنَ اللَّهِ کِتَابُهُ، وَ الْحَبْلُ مِنَ النَّاسِ وَصِیِّی». دو طناب است. یکی حبل خداست و یکی حبل مردم است. ریسمانی که از طرف خداست قرآن است و طنابی هم که از طرف مردم است وصی من است؛ یعنی علی بن ابیطالب؛ یعنی قرآن و عترت؛ یعنی اینجا که گفت «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ» نه اینکه فقط قرآن؛ قرآن و عترت را باید باهم اعتصام بجویید تا به وحدتی که منظور هست برسیم.

در بعضی از روایات حبل‌الله را فقط قران گرفته، در بعضی امیرالمؤمنین گرفته و در بعضی اهل‌بیت گرفته. همه این‌ها قابل‌جمع است چون مصادیق هستند.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.