سلسله جلسات بیان ویژگی‌های قرآن؛ آیه ۸۲ سوره نساء

قرآن مهم‌ترین و خارق‌العاده‌ترین معجزه پیامبر است

کارشناس روابط عمومی ۳۱ فروردین ۱۴۰۱ ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

سلسله جلسات بیان ویژگی‌های قرآن

جلسه چهاردهم

مرور جلسه قبل

«وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ» آیه ۴۸ سوره مائده، یکی دیگر از ویژگی‌های قرآن کریم است که روز گذشته به آن اشاره کردم و طرح بحث شد؛ که قرآن کریم بر سایر کتب انبیا الهی برتری و فضیلت و هیمنه دارد. مهیمن است و قبل از اینکه مهیمن باشد مصدق است.

قرآن، هم کتب دیگر را تصدیق می‌کند، تورات و انجیل و زبور و صحف، همه این‌ها را تصدیق می‌کند و هم بر آن‌ها برتری دارد و چون هر پیغمبری در سطح کتاب خودش است درنتیجه قرآن بر انبیای گذشته هم هیمنه دارد و برتری دارد و فضیلت دارد که به این‌ها اشاره کردم.

ترجمه مهیمن را هم عرض کردم که به معنای خبری است که حاکم باشد و شاهد باشد و امین باشد؛ و چون قرآن کریم اصول کتب گذشته را نگهداری می‌کند و حفظ می‌کند، این کتاب بر آن‌ها مسلط است. چون یا آیاتشان را بعضاً نسخ می‌کند و یا کتب قبل را تکمیل و تتمیم می‌کند، بر آن‌ها سلطه دارد. یا اینکه بگوییم اسم فاعلِ هیمنه است که به معنای شاهد و ناظر و مراقب و سیطره خواهد بود.

انبیا الهی همه زیر چتر پیغمبر اکرم قرار دارند که روایتش را هم خواندم که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «آدَمُ وَ مَنْ دُونَهُ تَحْتَ لِوَائِی یَوْمَ الْقِیَامَه» حضرت آدم و بقیه انبیا زیرمجموعه من هستند در روز قیامت؛ یعنی من بر آن‌ها هیمنه دارم و مهیمن هستم.

فضیلت امیرالمؤمنین نسبت به انبیای الهی

وقتی انبیای دیگر، پیغمبر بر آن‌ها فضیلت داشته باشد، همان‌طور که قرآن بر کتب دیگر فضیلت دارد، امیرالمؤمنین هم بر انبیای گذشته هیمنه دارد. این را یک اشاره می‌کنم و رد می‌شوم. چرا؟ در آیه شریفه مباهله، امیرالمؤمنین را نفس خود پیغمبر دانسته است؛ یعنی خود پیغمبر است، جان پیغمبر است. وقتی پیغمبر اکرم بر پیغمبران دیگر فضیلت دارد، وقتی قرآن بر کتب انبیاء دیگر فضیلت دارد، امیرالمؤمنین هم از انبیاء دیگر جلوتر است، با توجه به همین آیه. فقط خواستم اشاره بکنم و رد می‌شوم.

مهیمن از اسماء حسنای الهی است

خود کلمه مهیمن از اسماء حسنای الهی است. از صفات فعلی خداست؛ و اسم خداست؛ و دلالت بر گواه و ناظر بودن خداست بر همه موجودات.

در آیه شریفه دارد «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ…» این اسم خداست. اسم فعلی خداست. اسم ذات نیست.

قرآن کریم مظهر اسم مهیمن خداست

در بحث‌های کلامی این را مطرح می‌کنند که هر جا اسم فعل آورده شد؛ یعنی صفتی از صفات فعلی خدا آورده شد، باید در عالم خارج مظهری داشته باشد. مثلاً مظهر جود، مظهر شجاعت، مظهر کرم، مظهر خالقیت. خالقیت صفت فعل خداست. این صفت فعل باید در عالم خارج یک نمونه داشته باشد. لذا اگر دقت کنید خدا می‌فرماید من احسن الخالقینم. کسان دیگر هم دارند خلق می‌کنند؛ اما من احسن هستم. اکرم الاکرمین، اجود الاجودین؛ یعنی دیگران هم جود دارند، من از آن‌ها بالاتر هستم.

این مطلب درباره صفات فعلی هست. درباره ذات نیست. صفات ذات خدای تعالی منحصر است. کسی حیات مطلق ندارد؛ یا علم یا اراده. این‌ها صفت ذات هستند. ولی در صفات فعل می‌شود. لذا افرادی هستند که چیزی را خلق می‌کنند و ایجاد می‌کنند و ابداعی دارند. این‌ها مظهر خالقیت هستند. مثل نقاش که نقاشی می‌کشد، مظهر خالقیت است. انسانی که از آن انسان به دنیا می‌آید، این مظهر خالقیت است؛ یا مثلاً مخترعین چیزی را اختراع می‌کنند، مظهر خالقیت هستند. خالق هستند.

البته خدای تعالی بارئ است. خالق هست اما بارئ است؛ یعنی چیزی را خلق می‌کند که قبل ندارد. هر دانشمندی، هر مبتکری، هر سازنده‌ای، چیزهایی را خلق می‌کند که معمولاً یک نمونه دارد؛ مثلاً سنجاقک را دیدند، هلیکوپتر ساختند. مار را دیدند، شنی تانک ساختند. هر چیزی یک نمونه‌ای در عالم دارد؛ اما خدای تعالی بارئ است. چیزی را ساخته است که قبل ندارد و نمونه ندارد. انسان را وقتی ساخت انسان نمونه نداشت. تازه ایجاد شد. حتی انسان‌هایی هم که قبل از این انسان بوده‌اند، بازهم بدون نمونه بوده.

مهیمن بودن، صفت فعل خداست. این مصداق می‌خواهد. در عالم خارج نمونه می‌خواهد. مظهر می‌خواهد. قرآن کریم مظهر اسم مهیمن خداست. چون این قرآن بر همه کتب الهی دیگر برتری دارد و شاهد بر همه آن کتب است و ناظر بر همه آن کتب است و سیطره بر همه کتب دارد. قرآن مهیمن است چون محتوایش بر دیگر کتب شاهد و ناظر و محیط است و برتری دارد.

قرآن ناسخ سایر کتب آسمانی

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: «إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ کِتَابِیَ اَلْمُهَیْمِنَ عَلَى کُتُبِهِمُ اَلنَّاسِخَ لَهَا» (بحار الأنوار، جلد ۱۶، صفحه ۳۲۷) خود قرآن که با صراحت بیان می‌کند، پیغمبر اکرم هم فرمود که کتاب من را خدای تعالی مهیمن بر همه کتاب‌ها قرار داده است و ناسخ کتب گذشته است.

کتب دیگر نسخ شد؛ البته بعضی از آیات. اصل تورات و انجیل در قرآن آمده و تکمیل‌شده یا آن‌ها نسخ شده و جدیدش در قرآن آمده یا در قرآن تکمیل‌شده است. البته عرض کردم که تمام کتب تورات و انجیل و مزامیر در قرآن هست؛ البته غیر محرفش در قرآن هست؛ اما قرآن به تمامه در آنجا نیست.

درخواست معجزه از سوی مشرکان و یهودیان برای ایمان آوردن نبود

اما بحثی را که امروز شروع می‌کنم این است که رسول خدا برای اثبات نبوت خودش معجزات فراوانی را برای بشر آورد. برای مردم معجزه آورد که کسی دیگر شک و شبهه و ریب و خیال و تصوری نداشته باشد. البته حضرت به همه درخواست‌هایی که می‌کردند برای معجزه اهمیت نمی‌دادند. چون هرکسی امکان داشت از راه برسد و بگوید من باور ندارم تو پیغمبر هستی، یک کاری کن من باورم بشود. می‌شد مسخره‌بازی و لعب. یک‌جورهایی بازیچه می‌شد.

چون مشرکان و یهودیان که دوروبر پیغمبر بودند و در عصر پیغمبر در آنجا زندگی می‌کردند، قصدشان روشنگری نبود، بازیچه قرار دادن بود. این‌طور نبود که اگر پیغمبر اکرم آن کاری که آن‌ها می‌خواست را می‌کرد، آن‌ها ایمان بیاورند. این‌طور نبود. فردا یک درخواست دیگر می‌کردند. درخواست‌هایشان درخواست‌هایی که ایمان بیاورند نبود. درخواست‌های بود که می‌خواستند بازیچه قرار بدهند.

مثلاً بعضی‌ها را ببینید چه درخواستی کرده بودند؛ می‌گفتند تو اگر واقعاً پیغمبر هستی، دستور بده کوه‌های مکه یک مقدار از کعبه دور شوند. بعد چشمه‌ها ازاینجا بجوشد تا فضا برای کشاورزی و دامداری فراهم شود. تو اگر راست می‌گویی پیغمبری و می‌خواهی ما ایمان بیاوریم، بگو این کوه‌ها برود عقب.

خب می‌دانید که مکه یکپارچه کوه است. دستگاه‌هایی در طول ۲۴ ساعت سنگ‌های کنار خانه خدا را می‌برند، در ۲۴ ساعت یک متر، نیم متر، بریده می‌شود. سه شیفت این دستگاه کار می‌کند. البته فضا را هم آنجا خیلی بزرگ کردند. کوهستان و کوه سنگی است.

حالا آن‌ها می‌گفتند اگر راست می‌گویی که پیغمبری، برای این‌که ما ایمان بیاوریم، بگو کوه‌ها عقب برود، چشمه‌ها بجوشد و اینجا زمین کشاورزی شود. حالا اگر پیغمبر این کار را می‌کرد، فردا می‌گفتند فلان کار دیگر را بکن. معلوم هم نبود که ایمان بیاورند. کما اینکه ایمان هم نیاوردند.

قرآن مهم‌ترین و خارق‌العاده‌ترین معجزه پیامبر

اما آنجاهایی را که پیغمبر اکرم تشخیص می‌داد و یقین داشت که اگر اقدامی بکند این‌ها ایمان می‌آورند، اقدام داشت و معجزات فراوانی هم پیغمبر خدا داشت. فقط یک معجزه نبود. سنگریزه در دست حضرت سخن گفته، درخت حرکت کرده، شق‌القمر شده. انواع این معجزات از حضرت واقع‌شده؛ اما در بین آن معجزات مهم‌ترین معجزه و خاتم همه معجزات که بی‌نظیر است و خارق‌العاده است قرآن کریم است.

هیچ‌کس مثل قرآن را نمی‌تواند بیاورد

شبیه معجزاتی که پیغمبر اکرم داشتند، انبیاء دیگر هم داشتند؛ اما قرآن را نداشتند. قرآن یک معجزه است که خارق‌العاده است و هیچ‌کس مثل آن را نمی‌تواند بیاورد. خود قرآن هم تحدی می‌کند. می‌گوید اگر می‌توانید بیاورید. تحدی یعنی به مبارزه طلبیدن. قرآن کریم تحدی کرده است. پیغمبر اکرم هم تحدی کرده است. در خود قرآن فرمود: این کتابی نیست که بشر بتواند مثل آن را بیاورد.

جلسات قبل عرض کردم خدمت شما که اعجاز ریاضی قرآن، اعجاز عددی قرآن، اعجاز حروفی قرآن، موارد زیادی اینجا هست که معجزه است. حتی بسم الله الرحمن الرحیم را گفتم که ۱۹ حرف است و تمام سوره‌های قرآن مضربی از عدد ۱۹ است. یا کلمه صراط که با سین است اما در قرآن با صاد آمده، لذا اگر کسی در نماز هم صراط را با صاد نگوید با سین بگوید نمازش باطل نیست.

لیس کمثله شیء

قرآن کتاب الهی است که بر اسماء حسنای الهی تکیه دارد. بر علم و قدرت و عزت تکیه دارد. قرآن به ویژگی‌های خاص خدا تکیه کرده است. کتاب ساده‌ای نیست. در عظمتش در بعضی از روایات آمده است که «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ» مثل خود خدا که می‌گوییم «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ» در کنار خدا چیزی نمی‌توانیم در نظر بگیریم و مانند ندارد، کتابش هم که تجلی خود خداست او هم مانند ندارد.

امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه فرمودند: قرآن تجلی خداست بدون اینکه دیده شود. وقتی خدای تعالی «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ» شد، کتابش هم «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ» است.

عجز جن و انس در مقابل قرآن

تحدی هم فقط به کل قرآن نیست که کسی نتواند مثل کل قرآن را بیاورد. البته در خود قرآن گفته است که کسی مثل قرآن را نمی‌تواند بیاورد ولی پایین‌تر هم آورده است. گفت شما ده سوره هم نمی‌توانید بیاورید. کمتر هم کرد و گفت یک سوره هم نمی‌توانید بیاورید. این یک سوره را هم که گفته است نه اینکه مثلاً مثل سوره بقره نمی‌توانید بیاورید، مثل سوره ‌توحید هم نمی‌توانید بیاورید. بحث سر این است که شما هیچ‌چیزی نمی‌توانید بیاورید.

در آیه آورده است که جن و انس هم جمع شوند هرگز نمی‌توانند مثلش را بیاورند. آیه ۸۸ سوره مبارکه اسراء «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَی أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا» ولو عده‌ای پشت‌به‌پشت هم بدهند؛ یعنی کمک کنند به هم. جن و انس جمع شوید روی همدیگر، نمی‌توانید مثل قرآن را بیاورید.

این عجز کسانی است که در مقابل قرآن قرار گرفتند. این مربوط به زمان پیغمبر هم نیست. مربوط به همه دوره‌هاست؛ یعنی تا قیامت کسی نمی‌تواند مثل آن را بیاورد.

در سوره مبارکه هود فرمود کافران می‌گویند که این (نعوذبالله) وحی نیست. میگویند این افترائی است که کسی که ادعای پیغمبری دارد به خدا بسته است (نعوذبالله) که می‌گوید من پیغمبر هستم. می‌فرماید به آن‌ها بگو اگر می‌توانید ۱۰ آیه مثل آن را بیاورید. برای کارتان غیر از خدا هرکسی را هم که خواستید به یاری بگیرید. ببینید می‌توانید مثل آن را بیاورید؟!

در سوره مبارکه یونس و در سوره مبارکه بقره فرمود، یک سوره هم نمی‌توانید بیاورید. قرآن معجزه الهی است و تا قیامت هم هست و مثل آن را احدی نمی‌تواند بیاورد. خیلی هم تلاش کردند که خیلی کارها بکنند. چیزهایی هم نوشتند که در تاریخ ثبت است. مطالبی را هم آورده‌اند اما نتوانستند.

قرآن در همه جهاتش معجزه است

قرآن در همه جهاتش معجزه است. فقط در ادبیاتش که معجزه نیست و اعجاز عددی فقط نیست. فصاحت و بلاغت قرآن معجزه است. در معارفش معجزه هست. در محتوایش معجزه است. در ظاهر کلماتش معجزه است. اعجاز قرآن خیلی بالاست؛ راجع به موضوعات مختلف.

در قرآن تدبر کنید؛ هیچ اختلافی در آن نمی‌بینید

حتی در هماهنگی آیات که هیچ اختلافی در آیه‌های قرآن وجود ندارد. الآن بنده یک سخنرانی می‌کنم در اول سال، آخر سال هم سخنرانی می‌کنم، سخنرانی اول سالم نقض می‌شود. یک‌چیزی آخر سال می‌گویم اما اول سال چیز دیگری گفته بودم که یادم رفته بوده. این یا جهل است یا نسیان است. اختلاف در آن می‌افتد.

خدای تعالی در آیه ۸۲ سوره مبارکه نساء فرمود «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا» در قرآن نمی‌روید تدبر کنید؟ که عرض کردم همین‌که می‌گوید بروید در قرآن تدبر کنید نشانه این است که قرآن همه‌کس فهم است. قرآن برای همه بشر آمده است. همه بشر توانایی و قابلیت این را دارند که قرآن را بفهمند. لذا قرآن خطاب می‌کند که چرا تدبر نمی‌کنید؟ چرا آیات را بررسی نمی‌کنید؟ یعنی همه می‌فهمند.

خب ما تدبر کنیم باید به چه نتیجه‌ای برسیم؟ می‌فرماید اگر خوب تدبر کنید این را می‌فهمید که اگر این قرآن اختلاف داشت معلوم می‌شد. اگر این قرآن کار بشر بود، کار یک آدم نابغه بود معلوم می‌شد.

پیغمبر نابغه بود؟

آخر یک عده گفتند که پیغمبر نابغه بود. پیغمبر نبود، نبوغ داشت. نبوغش باعث شد که چنین جریانی را درست کند. خیلی جالب است شخصی است به نام بهمنیار که همراه بوعلی سینا بود، او هم‌چنین چیزی می‌گفت که پیغمبر آدم بزرگواری بوده، نبوغ داشته. چون بوعلی سینا را دیده بود و نبوغ بوعلی سینا را دیده بود، گفته بود پیغمبر هم یک‌چیزی شبیه بوعلی سیناست. حالا یک‌ذره بالاتر. بوعلی سینا برای او توضیح می‌داد اما او زیر بار نمی‌رفت.

تا یک‌شب در شب سردی از شب‌های همدان که من یادم هست در اتاق سکونت ما ظرف آب در اتاق یخ می‌بست، حالا فکر کنید در چنین سرمایی بخواهید بروید از حوض حیات یخ را بشکنید و آب برای وضو بردارید. وقت نماز صبح شد ابوعلی سینا به او گفت که برو از حیاط آب بیاور برای وضو گرفتن. بلند شد که برود دید خیلی سرد است و استخوان سوز است. دید بوعلی دوباره خوابش برده زیر کرسی و نرفت.

دوباره بوعلی به او گفت که برو آب بیار. آمد برود اما دید سرد است و نرفت. چند بار این رفت‌وبرگشت انجام شد تا مؤذن مسجد اذان داد. بوعلی گفت: فرق نابغه با پیغمبر این است. من به تو میگویم برو آب بیاور نمی‌روی؛ اما پیامبر ۵۰۰، ۶۰۰ سال پیش مطلبی را گفته، این کسی را که رفته روی مناره دارد اذان می‌گوید، چه کسی بلندش کرده در این سرما تا برود روی مناره و اذان بدهد؟ تو مرید من هستی نمی‌روی برای من آب بیاوری.

می‌خواست بگوید که پیغمبر جایگاه عظیمی دارد. بعضی‌ها می‌گفتند که پیغمبر نابغه است. می‌فرماید اگر نابغه هم باشد بازهم اشکالاتی در کتاب به وجود می‌آورد.

در کل قرآن نمی‌توانید پیدا کنید که حرفی، حرف دیگر را نقض کرده باشد

«أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا» در این آیه شریفه می‌فرماید اگر این کتاب از غیر خدا بود، شما در آن اختلاف کثیر می‌دیدید. برای اثبات اعجاز قرآن دارد می‌گوید که در قرآن تدبر کنید، تعمق کنید تا بتوانید آیات را بفهمید.

در طول ۲۳ سال که جنگ بوده، حضر بوده، سفر بوده، فقر بوده، شکنجه بوده، گرفتاری‌ها بوده و رفاه هم بوده، در کنار همه این‌ها، ۲۳ سال زمان پیغمبری پیغمبر است و در طول این بیست‌وسه سال آیات متعددی بر پیغمبر نازل‌شده است. آیه اول با آیه آخر هیچ اختلافی در آن نیست. در کل قرآن شما نمی‌توانید یک کلمه اختلاف پیدا کنید که حرف اول، حرف آخر را نقض کرده باشد.

خدای متعال در این آیه دارد تحدی می‌کند. دارد می‌گوید این معجزه است که اگر از غیر خدا بود در آن شما اختلاف کثیر می‌دیدید. هرچه تفحص کنید، اختلاف که پیدا نمی‌کنید هیچ، بلکه می‌بینید که این کتاب هماهنگی دارد و پی می‌برید که این آیات باهم ارتباط دارد.

تدبر کنید، فکر کنید، ببینید در حالت عادی یک کتابی که یک نویسنده‌ای می‌نویسد، می‌بینیم که اول و وسط و آخر کتاب یک ایراداتی وجود دارد.

در معنای تدبر راغب اصفهانی می‌گوید که «التَفْکیرُ فی دُبُرِ الأُمُور» پشت قضیه را دیدن، وراء کار را دیدن، پشت و روی چیزی را بررسی کردن و نزدیک و دور چیزی را بررسی کردن، این را می‌گویند تدبر. می‌فرماید همه آیات قرآن را موردبررسی و دقت خودت قرار بدهید، ابتدای آن‌ها را و انتهای آن‌ها را همه را وقتی نگاه می‌کنید، می‌بینید که یک‌چیز است و هیچ ایرادی ندارد.

بنابراین در آیه ۲۳ سوره مبارکه زمر فرمود «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِیَ» خدای تعالی بهترین گفتار را برای شما نازل کرده است و مثانی است. در جلسات قبل یک اشاره کردم که مثانی چیست. جلسه بعد بیشتر خدمت شما عرض خواهم کرد.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.