سلسله مباحث شیطان شناسی؛ جلسه چهارم

شیطان ابتدا دعوت می‌کند، سپس امر می‌کند

کارشناس روابط عمومی ۲۸ مهر ۱۴۰۰ ۰

بسم‌الله الرحمن الرحیم

شیطان شناسی- جلسه چهارم

۱۴۰۰/۰۷/۲۸

قوه واهمه، نماینده شیطان است

بحث ما راجع به مراحل عملکردی دشمن آشکارمان شیطان لعین بود. جلسه قبل عرض کردم که لااقل در ۵ مرحله، مراحل عملکردی شیطان مطرح است. یک مرحله اش رصد و کمین و مراقبت بود که هفته گذشته به آن پرداختیم. در این جلسه راجع به برقراری ارتباط بعد از اینکه کمین کرد و مراقبت کرد و رصد کرد صحبت میکنیم.

حالا می‌خواهد ارتباط بگیرد. بحث ما چون قرآن است بیشتر از آیات کریمه قرآن استفاده میکنم و البته به مناسبت روایت هم بیان میکنم. بعد از تعقیب و رصد می خواهد ارتباطش را برقرار کند با مخاطب خودش، برای این کار از قوه واهمه انسان کمک می گیرد. قوه واهمه نماینده شیطان است؛ هر چیزی را که حقیقت ندارد تزیین میکند. آن چیز را به صورت حقیقت نشان میدهد. قوه واهمه در انسان تصرف میکند که آن چیزی را که حقیقت ندارد حقیقت بپنداریم.

قوه واهمه یکی از قوای باطنی ماست، در کنار قوه غضبیه و شهویه و قوه عاقله. این چهار قوه مدیریت ما را به عهده دارد. غضب و شهوت و عقل و وهم، انسان بدون این قوا به درد نمی خورد. این قوا باید در انسان باشد اما این قوا باید در حد اعتدال باشد و مسیری که قرآن و اهل بیت تعیین کردند بر آن مدار حرکت کند؛ و الا انسان را به زمین میزند. باید تحت امر عقل باشند.

یکی از ابعاد درک انسان، همین قوه واهمه است؛ می‌تواند صورت سازی کند؛ یعنی از معانی برای انسان صورت بسازد. روایتی است از مولایمان امیرالمومنین سلام الله علیه که حضرت فرمودند: شیطان بر بنده گماشته شده و معصیت را در نظرش می آراید تا مرتکب آن شود و او را به توبه کردن امیدوار می سازد تا آن را به تاخیر بیاندازد. -که آن جلسه راجع به این مطلب عرض کردیم- یعنی کارش این است که میرود در قوه واهمه تصرف می‌کند و صورت سازی میکند.

میل به ابدی بودن در انسان از ابزارهای وسوسه شیطان است

خب از چه راههایی استفاده می‌کند تا قوه واهمه را تحت کنترل بگیرد و بعد ارتباطش را با ما برقرار کند؟ یکی از راههایش وسوسه است. وسوسه به معنای صدای آهسته است. با صدای آهسته و آرام چیزی را خواندن مثل نجوا که چطور در گوش آرام آرام سخن می گویند، وسوسه هم چنین معنایی دارد. در عقاید هست، در احکام هست و در همه جا جاری است.

آیه ۲۰ سوره مبارکه اعراف «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا» وسوسه کرد تا بدی هایشان برملا شد.

در آیه ۱۲۰ سوره مبارکه طه فرمود: «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَى شَجَرَهِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لَا یَبْلَی» عرض کردم که شیطان خیلی دقیق عمل میکند. ماها دوست داریم اسم ما نباشد، ابدی باشیم، اصلاً باشیم، چرا بمیریم؟ خداوند در قرآن به پیامبرش می گوید «إِنَّکَ مَیِّتٌ» تو هم می میری. این طور نیست که کسی در دنیا ابدی باشد. همه می میرند.

بعضی از انسانها چند هزار سال عمر کردند، حضرت آدم زیاد عمر کرد. بعضی از پادشاهان عمرهای طولانی داشتند؛ ۷۰۰ سال، ۸۰۰ سال، ۲۰۰۰ سال، من یک لیستی نوشتم از کسانی که عمرهای بالا داشتند، حضرت مریم ۵۰۰ سال عمر کرد، الان طولانی ترین عمر را حضرت ‌خضر دارد که تقریبا ۱۰ هزار سال است. حضرت ولی عصر ارواحنا فداه الان جزو معمرین است.

آدم‌ها دوست دارند که بمانند. یکی از چیزهایی که شیطان به واسطه آن توانست شیطنت کند، روی همین نقطه ضعف انسان دست گذاشت و گفت «هَلْ أَدُلُّکَ عَلى‌ شَجَرَهِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلى‌» میخواهی تو را دعوت کنم به میوه‌ای که اگر بخوری دیگر نمی میری؟

اختیار خطورات دست ما نیست؛ اما ورودی خطورات را میتوانیم کنترل کنیم

همه ما مبتلا به وسوسه و خطورات ذهنی هستیم. خطورات ذهنی حمله می کند و انسان را از پا در می آورد. اتفاقاً جاهایی که انسان دوست ندارد که خطورات بیاید می آید؛ مثلاً سر نماز می آید، جای خلوت که سکوت است و انسان می‌خواهد تعامل کند و مشاغلش کم شده است، آنجا خطورات ذهنی حمله می‌کند.

بعضی وقتها در جاهایی که اصلاً نباید خاطره ها بیاید می آید. ریشه دارد. اختیار خطورات دست ما نیست. ما نمی توانیم جلوگیری کنیم از اینکه این خاطره به ذهن ما نیاید، هر چه هم که روح ما قوی باشد نمی‌توانیم جلوی آن را بگیریم. جلوی خطورات را نمی‌شود گرفت؛ اما می‌توانیم خطوراتمان را درست کنیم. شما اگر در طول روز مبتلا به مسائل دینی باشید، مثلاً مسائل علمی؛ اهل ریاضیات و فیزیک و اینها باشید، در خلوت هم وقتی نشستی، همان ها می آید. سر نماز مسئله فیزیک حل می‌کنید، مسئله ریاضی حل می‌کنید. کسی هم که در طول روز مبتلا به گناه بود، فکر و ذکرش گناه بود، تصویر دید، صدا شنید، حرف زد، تصویر و صدا و حرف گناه آلود، در خلوتش هم گناه به ذهنش می آید.

ما می‌توانیم باب این خطورات را کنترل کنیم. به قول امروزی ها میتوانیم گیت بگذاریم و ورودش را می توانیم کنترل کنیم. ورودی این خطورات چشم است و گوش. اگر ما توانستیم چشم و گوشمان را کنترل کنیم، این خوراکی که می‌خواهیم به خطوراتمان بدهیم تحت کنترل ما باشد، اگر هم یک وقت حمله کرد، خطور بد دیگر نیست؛ حتی خواب ها هم خواب های خوشی خواهد شد. درگیریتان در طول روز هر چه که باشد، شب همان خواب را می بینید. بیشتر اینطور است غیر از رویاهای صادقی که بعضی افراد میبینند.

باید کنترل کرد چشم و گوش را. از امیرالمومنین سلام الله علیه سوال کردند که «بما نِلْت ما نِلْت» چه کار کردی که علی شدی؟ فرمود: دروازه بان قلبم بودم. نگذاشتم چشمم هر چیزی را ببیند، گوشم هر چیزی را بشنود، قلبم دست خودم بود.

راههای کنترل وسوسه

به هر جهت وسوسه یکی از ابزارهای شیطان است. البته وسوسه را هم میشود کنترل کرد. ۲، ۳ جور میشود. امیرالمومنین سلام الله علیها فرمودند: هرکس در ماه سه روز روزه بگیرد، روزه پنجشنبه اول ماه، پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه وسط ماه و ماه شعبان، وساوس سینه و پریشانی های دل از او بیرون میشود. انسان وقتی روزه میگیرد روی شیطان سیاه میشود. هر مومنی که روزه می گیرد شیطان سیاه میشود.

در روایت دیگری هست که حضرات معصومین فرمودند: یاد ما اهل بیت شفا بخش هر ناخوشی و بیماری و وسوسه‌ی تردید آور است. یاد امیرالمومنین کنید، یاد اهل بیت کنید، هر روز مقید باشید به اهل بیت سلام بدهید. بعد از نمازها سلام بدهید. البته ورودی ندارد و روایتی ندارد که بعد از نماز حتما سلام بدهید یا به سمت شرق بایستید.

همزات از راههای ورود شیطان است

بعد از وسوسه اصلی، وسوسه شدید است که به آن می گویند همزات. یکی از راه هایی که شیطان وارد میشود همزات است. همزه یعنی دفع کردن و راندن؛ به معنای تحریک کردن هم هست. وسوسه هایی که شیطان در دل انسان می اندازد در روایت دارد که به آن می گویند همزات.

در آیه ۹۷ سوره مبارکه مومنون فرمود «وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ» از وسوسه های شدید شیطان باید به خدا پناه برد. همه ما هم دچار وسوسه شده ایم. وسوسه هم لازم نیست حتماً گناه باشد. بعضی وقتها به شدت می‌آید جلوی خیر را می‌گیرد. کاری می‌کند که انسان دست به خیر نبرد.

وسواس هم کار شیطان است. کسانی که وسواسی می‌شوند نمی‌دانند که آلت دست شیطان شده اند. خدا می گوید یک بار بشور پاک است؛ اما او دستش را هی می برد زیر آب و در می آورد. شیطان این بنده خدا را به بازی گرفته و تحت سلطه خودش درآورده.

بعضی ها هم وسوسه در نماز دارند؛ در نماز واجب ولی در مستحبات اینطور نیست. نماز مستحبی را ۲۴ ساعته می خواند، شیطان هم هیچ با او کاری ندارد. چون شیطان می خواهد اول واجب را از تو بگیرد. خدا از ما مستحب که نمی خواهد، از ما اول واجب می خواهد. دیده ام بعضی ها ده دقیقه تکبیره الاحرام اول نماز شان طول می کشد. نمی تواند بگوید؛ شیطان او را به بازی گرفته؛ ولی همین فرد می خواهد نماز مستحبی بخواند ۵۰ تا نماز مستحبی می‌خواند و شیطان هم هیچ کاری با او ندارد.

شیاطین به دوستانشان وحی می‌کنند

یکی دیگر از کارهای شیطان الهام کردن و وحی کردن است به اولیا خودش. در آیه ۱۲۱ سوره مبارکه انعام فرمود «وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَائِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ» شیاطین به دوستان خودشان وحی می‌کنند تا شما را به جان هم بیندازند؛ یعنی کسانی که با شیطان انس دارند اگر شما آنها را اطاعت کردید مشرک می شوید.

«وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا» شیطان حتی انبیا را ول نمی کند. شیطان به حضرت موسی تمثل پیدا می‌کرد؛ چون جن است تمثل پیدا می کند، آمد جلو به حضرت موسی گفت بگو لا اله الله. موسی گفت نمی‌گویم. شیطان گفت خودت مبعوث شدی که اینها را به مردم بگویی، حالا خودت نمی گویی؟! حضرت موسی گفت چون تو میگویی، نمی گویم. شیطان به اولیای خودش وحی می کند، سخنان فریبنده میگوید. پس یکی از راه های دیگرش وحی و الهام بود.

وعده های دروغ شیطان

یکی دیگر از راه هایش غرور است. وعده دروغ میدهد. آیه ۲۲ سوره مبارکه ابراهیم «وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ» به شما وعده می دهد که این کار را بکن، آن کار را بکن، بعد بر خلافش عمل می کند.

«وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَأَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلَّا غُرُورًا» ۶۴ اسراء. هر کدام از آنها را می‌توانی با صدایت تحریک کن! و لشکر سواره و پیاده‌ات را بر آنها گسیل دار! و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوی! و آنان را با وعده‌ها سرگرم کن! ولی شیطان، جز فریب و دروغ، وعده‌ای به آنها نمی‌دهد

«ذَلِکُمْ وَأَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ کَیْدِ الْکَافِرِینَ» ۱۸ انفال. شیطان تزیین می کند و این تزیین دروغ است؛ یعنی وعده فریبنده می دهد. این مربوط به جنگ بدر است.

وعده فریبنده داد به حضرت آدم و گفت من علمی به تو می‌دهم که از بین نمیرود و در جایی تو را قرار می دهم که هیچ وقت نمیری.

وعده فقر می دهد «الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشَاءِ» ۲۶۸ بقره. دست میکنی در جیبت که صدقه بدهی، می گوید یادت باشد دختر دم بخت داری، فقیر نشوی! نمی گذارد. احساس فقر مالی را در انسان تقویت می‌کند. بیشتر ثروتمندان فقیر هستند؛ یعنی دست به جیب نیستند. احساس فقر می کنند. هرکس ثروتش بیشتر است احساس فقرش بیشتر است. این را مکرر دیدم که بعضی از این مالدار های حسابی همه اش احساس فقر می کنند.

چقدر زیبا امیرالمومنین سلام الله علیها فرمود که یک عده در دنیا زندگی فقیرانه دارند ولی باید حساب و کتاب اغنیا را پس بدهد. خودش نمی خورد که در آینده مورد استفاده قرار بگیرد یا مورد استفاده فرزندانش؛ آینده موهومی در ذهن دارد. هر کس هر چه که دارد به اندازه زندگی متعارفش بخورد، اضافه را هم خیرات کند. خصوصاً به اولاد.

تلاش کردن، فعالیت کردن، درامد داشتن، برای اینکه توسعه در زندگی عیال بدهیم و اطرافیان، بعد عمل صالح داشتن جزو مستحبات موکد است. مسلمان خوب نیست که فقیر باشد. آنجا هم که پیامبر فرمود «الفقر فخری» افتخار من فقر است، منظور از این فقر، افتقار است. نیازمندی به درگاه الهی است. «یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ».

همه حضرات معصومین توصیه کردند که به اندازه حفظ آبرو از خدای تعالی مال بخواهید. در روایات داریم که هیچ وقت مال زیاد نخواهید. مال زیاد و بال است، به اضافه اینکه پاسخ دارد، به اضافه اینکه گرفتاری‌های زیادی دارد. پس چه بخواهیم؟ فرمودند از خدا حفظ آبرو بخواهید. آبرویت هرچقدر که بالا رفت خدای تعالی به همان اندازه وسعت میدهد. حفظ آبرو بهترین دعاست. شان و شئونات حفظ می شود. حالا راجع به وعده های شیطان خواهم گفت که چقدر خبیثانه است.

شیطان از اجابت کنندگان دعوتش شکایت خواهد کرد

طبق بیان قرآن یکی دیگر از کارهایی که شیطان می کند دعوت است. می‌گوید من اصلاً کسی را مجبور نکردم. یکی از مدعیان روز قیامت علیه ما خود شیطان است. شیطان در محکمه الهی به خدا می گوید من از فلانی شکایت دارم. خدا به شخص می گوید چرا این کار را کردی؟ می گوید شیطان من را گول زد. شیطان می‌گوید من از همین شخص شکایت دارم. سوره مبارکه ابراهیم «مَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ». اصلاً بر اینها سلطنت نداشتم. خدایا تو به من سلطه نداده بودی. من فقط دعوت کردم. تو به آنها عقل داده بودی، از بیرون هم انبیا را داشتند. ۱۲۴۰۰۰ پیغمبر به اینها گفته بودند نکن، علماء دین هم گفته بودند نکن، بزرگان و اطرافیانشان هم گفته بودند نکن، این همه عامل را که بازدارنده بود این ها توجه نکردند، من هم در آن فضا دعوت کردم. دعوت من را قبول کردند. پس من را ملامت نکنید. خودتان را ملامت کنید. این همه راه داشتید چرا آنها را نرفتید.

در آیه ۲۱ سوره مبارکه لقمان «أَوَلَوْ کَانَ الشَّیْطَانُ یَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِیرِ» حتّی اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند؟

در سوره مبارکه فاطر همین را گفت. در سوره مبارکه حشر همین را گفت. ‌«کَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ» شیطان به انسان گفت کافر شو. تا کافر شد گفت به من ربطی ندارد خودش کافر شد. منافقین هم مثل شیطان هستند؛ همینطورند. او می‌گوید این کار را بکن آن کار را بکن تا انجام می دهیم می گوید به من چه خودش کرد. بعد بدتر ازین می گوید من اصلاً از خدا می ترسم. جریان نفاق و منافقین به شدت اینگونه است.

تمسخر و ایذاء عمل شیطانی است

بعضی ها هم متاسفانه آلت دست شیطانند. یکی از آن کارهایی که شیطان می‌کند تمسخر است. مجادله از نجوا است. اینها چند چیز است که با هم است. تمسخر اهل ایمان و تشویق به ایذا اهل ایمان. «إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا» دو نفر نشسته اند درگوشی صحبت می کنند. بیچاره نفر سوم فکر می‌کند که راجع به او حرف میزنند. گفتند که این کار را نکنید. یا مثلاً کسی زبان شما را بد نیست چند نفر هستید آذری زبانید، یک نفر فارس است، شما آذری صحبت می کنید و می خندید آن بیچاره نمی داند شما چه می گویید. حالا اینجا نجوا را می گوید که عمل شیطانیست. برای اینکه اهل ایمان ناراحت و دلگیر می شوند.

مواظب باشید به اسم کار صلاح، شیطان میانداری نکند

متاسفانه در فضای جامعه حالا یک جور دیگر ایذاء مومن می کنند. در فضای مجازی که بعضی وقتها صورت خوبی هم به آن می دهند. اینجا شیطان تزیین اعمال می کند. «زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ» زینت دادن شیطان یکی در اینجاست. او می‌گوید امر به معروف است، دیدی امام جمعه در خطبه ها گفت.

بنده بر اساس انجام وظیفه الهی و این که وظیفه اصلی عالم این است که خلافی را که دیده بگوید، بعد از تذکراتی که داده است که بعد هم در جامعه پخش شده است و طرف هم اشتباهش را پذیرفته و عذرخواهی هم کرده، دستگاه قضایی هم وارد شده، پس از آن دیگر باید سکوت کرد. اینکه یکدفعه میبینیم جامعه را ملتهب می کنند یک عده، انسان احساس می‌کند احقاد بدریه و حنینیه و خیبریه راجع به افراد دارند. می گویند خوب شد موقعیت خوبی پیش آمد، شروع کنیم به زدن طرف. از این طرف و آن طرف می زنند. یکی شب نامه می دهد، یکی نامه سرگشاده می دهد. قطعاً دست شیطان در کار است. ولو اینکه طرف ظاهرش هم صلاح باشد و به اسم خیر هم انجام بدهد.

«زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ» اعمال را شیطان زینت می دهد. طرف فکر می کند دارد کار خوبی می کند. نمی داند که دارد بیشتر آبروریزی می کند. کسی که حکمی برایش زده شده، جلادی که می‌خواهد حکم را اجرا کند نمی‌تواند طرف را هل بدهد، حق ندارد طرف را بزند. کاری شده، تذکر ها داده شده، آن جاهایی که باید برای آن بیانیه می‌دادند دادند، کسانی که باید وارد می شدند وارد شدند، دستگاه قضا هم وارد شده و دارد رسیدگی می شود، بعدش دیگر چه می گویند افراد؟ این بیماری است. هر کسی که می‌خواهد باشد.

بعضی ها هم به حمایت از من وارد کار می‌شوند. من اصلاً حمایت نخواستم. یک جایی که باید حمایت کنید و همه بریزید در خیابان، آنجا بحث چیز دیگری است. مواظب باشید که شیطان میانداری کارها را نکند. از این قصه که پیش آمد و بعضی ها خیلی به تندی حرکت کردند من ناراحت شدم و گفتم هم که خلاف است و باید جلویش گرفته شود.

شیطان ابتدا دعوت می‌کند، سپس امر می‌کند

یکی از کارهایی که شیطان می کند امر به بدی هاست. «إِنَّمَا یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ» ۱۶۹ بقره. شیطان امر به سوء می‌کند. «مَنْ یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ» ۲۱ نور.

شما که همین الان آیه خواندید که شیطان سلطنت ندارد! امر برای کسی است که سلطه دارد. در آینده خواهم گفت که شیطان اول وعده می دهد و نمک گیر می کند. چون هار است گاز که بگیرد هاری را منتقل میکند. وقتی هاری منتقل شد شما مبتلا به بیماری می‌شوید. آن موقع تحت سلطه شیطان قرار میگیرید. شیطان آن موقع به شما امر می کند.

اول دعوت است و بعد وقتی شما دعوت را پذیرفتی که فرمود: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ» ای بنی آدم آیا با تو پیمان نبستم که به حرف شیطان گوش ندهی؟ وقتی به حرفش گوش دادی شدی عبد او، آن وقت وقتی که تحت امر قرار گرفتی و گوش به حرفش دادی، او به تو می گوید که چه کار کن.

آدمها فطرتاً دروغ نمی گویند، غیبت نمی کنند؛ اما وقتی آرام آرام در فضا قرار گرفت عمدا و متعمدا دروغ می گوید. خودش هم می فهمد که این دروغ گفتن بد است، میفهمد غیبت است و گناه دارد، اما دیگر از خودش اختیاری ندارد چون تحت امر قرار گرفته است.

می دانید از کجا شروع می شود؟ از آنجایی که بعد از اینکه باید واجباتتان را انجام می دادید و ندادید، بعد مستحب را هم که ترک کردید، رسید به قرقگاه. قرقگاه کجا است؟ مکروهات است. می‌گوید «کل مکروه جایز» اگر خدا می‌خواست مکروه را انجام ندهیم حرام می کرد. حرام کرده یعنی میشود انجام داد. کسی که به قرقگاه نزدیک شد یک دفعه می بینید که زیر پایش خالی شد و افتاد. مکروهات قرقگاه است. وارد قرقگاه که شدید یک دفعه میبینید که لیز خوردید و افتادید پایین.

کاری را که نباید میکردی کردی. آرام آرام مزه اش می‌رود زیر زبانت. بعد یک دفعه می بینی که حرام هم انجام دادی. کسی که حرام انجام می دهد اول عذاب وجدان دارد. دو روز خوابش نمیبرد که دروغ گفته است. هی توبه می کند، نماز می خواند، باز پیش می آید غیبت دوم و غیبت سوم بعد سر میشود و چند وقت بعد عمدا و متعمدا غیبت میکند. اینجاست که دیگر شیطان دارد امر می کند و الا از اول شیطان آمر نبود.

در قرآن آمده که امر به افترا می کند، امر می کند که خلقتتان را عوض کنید. دیدید در کشور چه قدر خلقت عوض میکنند. دماغ و گونه و لب و تراریخته هم همین است. به نظر می رسد که مشمول این آیه خواهد شد که بعداً چه ابتلائاتی هم به وجود می‌آید؛ اکوسیستم طبیعت را کلا به هم می زند. امر می کند به بدی ها، امر می کند به فحشا، امر می کند به خرافات که اینها همه آیه دارد.

لمس شیطان

راه بعدی مس است، لمس کردن «کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ» اینهایی که تلو تلو میخورند و در خیابان راه می روند، شیطان آنها را مس کرده است. «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ» انسان حرام خور شیطان در او تصرف می‌کند و قدرت تصرف بر او را پیدا می کند. کسانی که ربا می خورند لایقومون، از جایشان بلند نمی شوند، مثل کسی که شیطان آنها را مس کرده است.

مساس شیطان چگونه است؟ شیطان در خوراکی ها شریک انسان میشود، در نطفه هم شریک می شود. بعد وقتی که شریک شد اولاد انسان و غذای انسان به هم میخورد. مثل کسی که خمر خورده است، روی قوه عاقله اش تاثیر گذاشته و تعادلش را از دست میدهد. نمی تواند صاف راه برود. کسی که ربا خورد در این عالم که دیده نمی شود، در عالم دیگر معلوم می‌شود که چگونه تلو تلو می خورد.

 اینها موارد نفوذ بود که شیطان چگونه نفوذ می کند؛ با وسوسه کردن، با امر کردن، با وعده دادن.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.