سلسله مباحث شیطان شناسی؛ جلسه دوم/

رفتار شناسی شیطان از دو جهت اهمیت دارد؛ خودسازی و مبارزه با دشمنان بیرونی

کارشناس روابط عمومی ۲۱ مهر ۱۴۰۰ ۰

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

شیطان شناسی- جلسه دوم

۱۴/۷/۱۴۰۰

رفتار شناسی شیطان از دو جهت اهمیت دارد

بحث ما راجع به شیطان بود و اینکه باید شیطان را بشناسیم. در قرآن کریم به مسئله شیطان اشاره شده و به عنوان دشمن آشکار ما مطرح شده، در مقابل این دشمنان عنود و لجوجی که با او زندگی می‌کنیم چاره‌ای نداریم که او را بشناسیم. او ما را خوب می شناسد با تمام ویژگی ها و خصوصیات؛ روان و روش ما را می شناسد، ما هم باید او را بشناسیم. قرآن کریم او را «عَدو مُبین» می داند و می فرماید از او بر حذر باشید که آیاتی را جلسه گذشته مطرح کردم. به علت خلقت شیطان هم جلسه گذشته اشاره ای کردم.

رفتار شناسی شیطان از دو جهت اهمیت دارد؛ یکی از جهت هایش خودسازی و تزکیه نفس است. ما باید شیطان را بشناسیم و به راه های مقابله با او اگر توجه کنیم، مبارزه با این دشمن باعث ساخته شدن ما خواهد بود. آیه ۶ سوره مبارکه فاطر به این اشاره دارد.

دوم هم از جهت دشمن شناسانه و شناخت توطئه ها و روش‌های دشمن است؛ یعنی شما اگر به همین دشمنان نظام اسلامی نگاه کنید، روش و عملکرد آنها همین روش دشمنان عنود ماست. لذا ما وقتی روش او را بشناسیم، روش آن دشمنان را هم یاد میگیریم. در حقیقت آنها جنود شیطان و اولیای شیطان هستند، کما اینکه در آیه ۱۲۱ سوره مبارکه انعام به همین مطلب اشاره می کند که رفتارشان مطابق با رفتار اوست؛ چرا؟ چون «وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَائِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ» شیاطین به اولیای خودشان وحی می کنند؛ اولیایشان همین مستکبرین هستند، همین شیطان صفتان هستند. لذا ما اگر روش شیطان را بشناسیم، با شیاطین بیرونی هم به راحتی می توانیم مبارزه کنیم. حضرت امام رضوان خدا بر او باد، بارها  آمریکا را شیطان بزرگ نامید.

تطابق رفتار عمل شیطان و جنودش در کلام آیت الله دستغیب

مرحوم شهید دستغیب کتابی دارند به نام استعاذه؛ کتابهای مرحوم دستغیب نکات ساده و کلیدی و مهمی را بیان کرده است. ایشان درباره تطابق رفتار عمل شیطان و جنودش بیانی را دارد، من عین عبارت را  برای شما می خوانم: نوشتند یکی از علما که کتاب می نوشت، قلم به دست گرفت تا کتابی درباره مصاید و وسوسه های شیطان و ترساندن مردم از فریب خوردن او بنویسد (مثل همین بحثی که ما شروع کردیم که آن هفته گفتم یک نکته ای دارد، نکته اش این بود که میخواستم شروع نکنم از اساس، اینکه چه کار کردم که شروع کردم نمیگویم ولی این قصه را خوانده بودم در ذهنم بود ) در همان زمان در عالم رؤیا و مکاشفه یکى از اخیار، شیطان را میبیند و به او میگوید:  ملعون! خوب فلان آقا دارد رسوایت میکند، (یعنی دست به قلم شده دارد از تو مینویسد که تو رسوا میشوی) کیدهایت را به خلق میرساند! شیطان مسخره اش کرده گفت: این کتاب را به دستور خود من مینویسد! فرمود: چطور میشود؟! گفت: من در دلش وسوسه انداختم که تو عالمى، علم خودت را ظاهر کن. (یعنی با این کتابش عجب و کبر او را میگیرد) خودش هم نمیفهمد و اسم کتابش را رد شیطان گذاشته؛ ولى حقیقتش جلوه‌ی نفس و نمایش علمْ دادن است.

شیطان به شدت روانشناس است؛ یعنی هر کدام از ما را می داند که چگونه به دست بگیرد. می‌دانید که شیطان وارد تمام اجزاء وجودی ما شده است؛ در روایت دارد که مثل خون در رگهای ما جریان دارد. شیطان می آید در قلب ما لانه می کند؛ امیرالمومنین میفرماید -حالا اینها را در آینده عرض خواهم کرد- لانه می کند و تخم می گذارد و به تخم هایش رسیدگی می کند و این تخم ها جوجه می کند؛ این جوجه ها وقتی به حرکت در آمدند، دستور می‌دهد که یکی در گوش بنشیند، یکی در چشم بنشیند، یکی در قلب بنشیند. از آن به بعد انسان با چشم شیطان می بیند، با قلب شیطان درک می کند، با زبان شیطان سخن می گوید، شیطان به شدت قوی عمل می کند.

آیت الله دستغیب اینجا ادامه می‌دهد که بله خود شیطان وا می‌دارد که به او فحش بدهد، یا به زبان، تنها بگوید اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بعد می فرماید: به عین، مثل کار دول استعماری است (منظورم این بود که ما باید از دو جهت به شیطان شناسی بپردازیم یکی این است) اینان در بعض مستعمرات، افرادى دارند که در استعمار، یار و یاور آنهایند. گاه به مقتضاى سیاست و مصلحت روزگار وا میدارند این افراد به آنها فحش بدهند. (میگوید تو عامل مایی، در آنجا دو تا فحش به ما بده) بد بگویند. مردم را از فجایع استعمار آگاه کنند، براى پرده پوشى و نعل وارونه زدن تا بتوانند مقاصد استعمارى خود را توسّط همین افراد بهتر پیش ببرند. عجب است از سیاست شیطانى!

لذا ما ناچاریم از دو جهت رفتارشناسی شیطان را خوب یاد بگیریم؛ یکی برای خودسازی خودمان و دوم برای اینکه روشهایش را یاد بگیریم تا روش دشمنان خودمان را یاد بگیریم که چگونه این دشمن با ما دشمنی می کند.

نسبت شیطان با سایر عوامل سقوط معنوی انسان

نسبت شیطان را با سایر عوامل سقوط معنوی انسان در قرآن وقتی بررسی می کنیم که مانع تکامل انسان هم هست، سه مطلب است؛ یعنی سه چیز که باعث میشود انسان مسیر کمالی را طی نکند و مانع بر سر کمال او باشد تا به مقصد برسد سه عنوان است: یکی شیطان است، یکی وسوسه‌ها و هوای نفس است و سومی هم تعلق به دنیاست. این سه مهمترین مانع انسان برای رسیدن به کمالات هستند.

شیطان به خاطر وجود هوای نفس در انسان می تواند با وسوسه هایی که می کند در وجود انسان نفوذ کند و مسیر را کج و منحرف کند. وقتی نفس از خدا غافل می شود، شیطان رفیق او می شود، یارش می شود. شیطان موجودی مستقل از هوای نفس ما است -این را خوب توجه داشته باشید- اما بدون هوای نفس نمی تواند در ما نفوذی داشته باشد. حتماً باید از طریق هوای نفس در ما نفوذ کند. بنابراین اگر کنترل هوای نفس را داشته باشیم -همان مراقبه که می گویند- برای همان کنترل است. این کنترل اگر بشود، شیطان دستش بسته است.

تعلق به دنیا و هوای نفس هم با هم ارتباط مستقیم دارند و دو عامل مستقل به معنای خاص نیستند. دنیا موضوع و متعلَق هوای نفس است. پس عامل سقوط انسان در حقیقت یک چیز بیشتر نیست؛ هوای نفس است که هم دنیا زده می‌شود، هم به شیطان اجازه می دهد که از طریق او اقدام کند. یک عنوان کلی به عنوان هوای نفس که متعلَق آن، تعلق قلبی به دنیاست که به وسیله شیطان تزیین میشود.

پس وقتی ما داریم با شیطان مبارزه می کنیم، در حقیقت داریم با هوای نفسمان مبارزه می کنیم. قرآن کریم هم فرموده است که اگر بخواهی به فلاح و رستگاری برسی، باید با نفس مبارزه کنی و او را تزکیه کنی «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها» سوره مبارکه شمس، آیه ۹، یا «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‌، فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوى‌» آیات ۴۰ و ۴۱ سوره مبارکه‌ی نازعات.

 

امام رضا علیه السلام مظهر رحمت سابق خدای تعالی است

رحمت واسعه الهی، اختصاص به افرادی خاص دارد

از مهمترین مباحث قران راجع به خدای تعالی رحمت الهی و وسعت رحمت خداست. «وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ» در سوره مبارکه اعراف است آیه ۱۵۶  که آیه مفصلی است و من یک قسمت آن را گفتم. «وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ» یکی از مسائل اساسی است که در قرآن کریم به آن پرداخته شده است. آیات متعددی راجع به این داریم و در معارف ما به آن اشاره شده که در روایت دارد وقتی همین آیه نازل شد، همین قسمت، شیطان خوشحال شد و گفت: کل شیء من را هم می‌گیرد؛ یعنی به طمع افتاد تا اینکه ادامه آیه آمد و خدای تعالی این رحمت واسعه را اختصاص به افراد خاصی داد.

«وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ» اما باید چهار شاخصه داشته باشند، چهار ویژگی داشته باشند: «فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ»، «وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ» «وَالَّذِینَ هُمْ بِآیَاتِنَا یُؤْمِنُونَ» یک، اهل تقوا باشند؛ دو، اهل زکات دادن باشند؛ چه زکات واجب، چه زکات مستحب که همین مواسات است و بحث‌های این‌گونه؛ و سوم، اهل ایمان به آیات ما باشند؛ و چهارم «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ…» چهارمین ویژگی این است: کسانی که اهل تبعیت از رسول باشند. این چهار شاخص اگر با هم باشد، این شخص از رحمت واسعه الهی بهره‌مند است.

برای بهره بردن از رحمت الهی، باید تحت ولایت باشیم

این چهار شاخص را هم ما فقط در ذیل ولایت می توانیم به دست بیاوریم. خوب دقت کنید! این چهار شاخص که تقوا داشته باشیم، عمل به وظایف واجب و تبعیت از رسول خدا و ایمان به آیات الهی داشته باشیم، ذیل ولایت تعریف می‌شود. باید اهل ولایت باشیم. ولایت اهل بیت علیهم السلام را پذیرفته باشیم. چون در زیارت جامعه داریم اینها چه کسانی هستند؟ «وَأُمَناءَ الرَّحْمنِ» «وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ» امینش اهل بیت هستند. «مَعْدِنَ الرَّحْمَهِ» معدن این رحمت، اهل بیت هستند. «الرَّحْمَهُ الْمَوْصُولَهُ» این زیارت دارد به ما یاد می دهد که «وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ» آن چهار ویژگی را دارد و این چهار ویژگی تحت ولایت اهل بیت به دست می آید. پس برای بهره بردن از رحمت واسعه الهی که خود این رحمت و همچنین وسعتش مهم است، باید تحت ولایت باشیم.

رحمت، هدف از خلقت است

باز یک نگاهی به مسئله رحمت در قرآن بکنیم. رحمت هدف از خلقت الهی است. چرا؟ چون در قرآن کریم اهداف خلقت را در ضمن آیاتی بیان کرده است. من این آیات را یکی برای شما می خوانم. در یک آیه ای عبادت را هدف خلقت می داند «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» سوره ذاریات، آیه ۵۶.

دوم، امتحان؛ «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» ما شما را خلق کردیم بعد، میراندیم، بعد زنده کردیم؛ می‌خواستم  امتحانتان کنیم. سوره ملک، آیه ۲.

هدف سوم، معرفت الله؛ «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمًا» آیه ۱۲، سوره طلاق. خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را؛ فرمان او در میان آنها پیوسته فرود می‌آید تا بدانید خداوند بر هر چیز تواناست و اینکه علم او به همه چیز احاطه دارد.

چهارم، خلافت انسان است؛ خدای تعالی یکی از اهداف خلقتش را خلیفه اللهی انسان بیان کرده است. «وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً» آیه۳۰، سوره بقره.

پنجم، قرب الهی است. خدای تعالی هدف از خلقت را قرب می داند که انسان ها به او تقرب پیدا کنند. «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» شما را خلق کردیم برای اینکه برگردید «إِنَّ إِلَى رَبِّکَ الرُّجْعَى» آیه ۸ سوره علق. «وَ أَنَّ إِلى‌ رَبِّکَ الْمُنْتَهى‌» سوره نجم، آیه ۴۲ .

و ششم، رحمت الهی است. «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَلِذَلِکَ خَلَقَهُم» آیه ۱۱۹ سوره هود.

اینها هدفهای از خلقت است که هر کدام از این اهداف مقدمه آن یکی است. این ۶ مورد را که به ترتیب گفتم؛ عبادت، امتحان، قرب الهی، مقدمه خلیفه الله شدن است؛ تا بنده نشوی تا امتحان پس ندهی و تا معرفت پیدا نکنی، خلیفه خدا نمی‌شوی. همه اینها که شدی، تازه میرسی به مرحله قرب الهی؛ یعنی بعد از خلیفه اللهی قرب پیدا می کنی. غایت الغایات این اهدافی که بیان کردیم این است که شما به رحمت الهی نائل میشوید که تجلی تام الهی در همین رحمتش است.

کامل ترین و برترین اسماء حسنای الهی، وجود مبارک اهل بیت علیهم السلام هستند

قرآن کریم بعد از اینکه صفات و اسماء خدا را نام می برد، در آیه ۱۸۰ سوره مبارکه اعراف می فرماید «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی» برای خدا اسامی حسناست. به قول ما طلبه ها الاسماء جمع مُحلی به ال است؛ یعنی همه اسماء خدا حسنا است. این طور نیست که خدا چند اسم داشته باشد، یک تعداد خوب باشد، یک تعداد نباشد. همه اسماء خدا خوب است. بعد هم تقدیم جارومجرور شده که دلالت بر حصر هم میکند؛ یعنی فقط و فقط هرچه اسم خوب است برای خداست. غیر از خداوند موجودی در عالم اسم ‌خوب ندارد. هر موجودی هم که اسمش نیکوست از خدا گرفته شده است.

خوب دقت کنید! الفاظ، نشانه حقیقت اسما هستند. اسم شما را میگذارند جعفر، مصطفی، مجتبی، برای اینکه شما از دیگری شناخته شوید؛ یعنی وقتی گفتیم حسین بیاید؛ یعنی جعفر نیاید. ولی حقیقت این حسین آقا که اسمش نیست. این اسم دارد از شخصی حکایت میکند با ویژگی‌ها و خصوصیات ذاتی ای که دارد که آن ویژگی‌ها را جعفر آقا ندارد.

در خدای تعالی این الفاظ نشانه حقیقت اسماء الهی است. وقتی می‌گوییم الرحمن، نشانه وجود حقیقتی است به نام رحمانیت در خدا. وقتی می‌خواهیم رحمانیت خدا را بیان کنیم می‌گوییم الرحمن. این حقایق در عالم خارج، مصادیق و مظاهری دارد. این حقایق و مفاهیم عنوانی هستند برای آن مصادیق؛ یعنی وقتی می گوییم رحمان، خدای تعالی برای این رحمانیت در خارج مصداق گذاشته است. از کامل ترین و برترین اسماء حسنای الهی وجود مبارک اهل بیت علیهم السلام هستند که حضرت رضا علیه آلاف التحیه و ثنا فرمودند: «نَحْنُ و الله الاَسْماءُ الحسنى» به خدا سوگند اسما حسنا ما هستیم؛ یعنی ما مصداق هستیم. مصداق آن عنوان حقیقی هستیم.

یعنی اولیای خدا مظهر اسم فعلی خدا هستند، مظهر صفات ذاتی نیستند، مظهر فعل خدا هستند. خدا میخواهد رحمانیتش را نشان بدهد، با چه کسی نشان میدهد؟ جواد بودن را با چه کسی نشان میدهد؟ کریم بودن را با چه کسی نشان بدهد؟ یعنی ذات خداوند اگر بخواهد با صفتی معین تجلی پیدا کند، یک اسمی از آن پدید می آید؛ مثلاً تجلّی خداوند از رحمت خاصه خودش که  که رحمت کمالی است بخواهد در عالم خارج تجلی پیدا کند، با اسم الرحیم ظاهر می شود. وقتی بخواهد انتقام الهی در خارج تجلی پیدا کند، مثلاً با المنتقم ظاهر می شود. اگر خدا را بخواهیم بشناسیم از پس همین اسما میشناسیم.

این مظهریت منافاتی با توحید هم ندارد. اینها از لوازم آثار رحمتی توحید هستند؛ مثل وجود فرشتگان که مدبرات امر هستند. امور را خدای تعالی سپرده است به دست تعدادی از فرشته ها. منافاتی با توحید ندارد.

خلاصه این که کاملترین مصداق اسماء حسنای الهی اهل بیت علیهم السلام هستند. کمالات، نورانیت، شرافت، عظمت.  زیارت جامعه را بخوانید، همه اینها در اهل بیت است. قابل درک و بیان هم تا قسمتی نیست؛ لذا اسماء حسنا هستند چون اسماء حسنا به این سادگی ها قابل درک نیست.

امام رضا علیه السلام مظهر رحمت سابق خدای تعالی است

غرض من از عرض همه این حرف ها این بود که بگویم، امام رضا سلام الله علیه مظهر اسم «مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبهُ‌» است.  رحمت امام رضا و رافت امام رضا، مهربانی و عطوفت حضرت رضا سلام الله علیه را همه اذعان  دارید، چشیده اید؛ هر کسی به اندازه سعه وجودی خودش که ظرف هر کسی یک گنجایشی دارد؛ امکان دارد کسی یک پیاله چشیده باشد، امکان دارد کسی یک قطره چشیده باشد؛ بستگی دارد به ظرف وجودی اش. علامه حسن زاده آملی شیخنا الاستاذ، ایشان از ویژگی هایش این بود که در عالم رویا حضرت رضا سلام الله علیه را دیده بود؛ امام رضا آب دهان خودش را جمع کرده بود و ایشان خورده بود؛ شد ذوالفنون.

این مطلب نزد اهل معرفت مسلم است که مظهر «یا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبهُ‌» خدای تعالی و این اسم حسنا، حضرت رضا سلام الله علیها است. مظهر رحمت سابق است. اول بحث وسعت رحمت را گفتم؛ یعنی یک رحمت واسعه داریم، یک رحمت سابق داریم؛ یعنی زود می رسد، سبقت می گیرد. معنی جلو افتادن هم هست؛ یعنی «ای کسی که اول رحمتت هست، بعد غضبت»؛ یعنی اگر تو ما را میسوزانی هم به خاطر رحمتت میسوزانی. اگر ما را تنبیه می کنی به خاطر رحمتت تنبیه می کنی. مادری که بچه اش مریض است، دوای تلخ را در کام بچه میریزد، بچه جیغ داد میکند، اینجا الان حالت غضب است؛ اما رحمت بر غضب مقدم است. برای رحمتش به او دوای تلخ میخوراند.

پس همان طور که امام حسین سلام الله علیه مظهر رحمت واسعه خداست، رحمت خداوند با وجود امام حسین علیه السلام گسترده شد و توسعه پیدا کرد و سعه پیدا کرد و به همه عالم رسیده تا ظهور حضرت حجت سلام الله علیه، همین رحمت واسعه، به برکت امام رضا علیه السلام با سرعت به اهل ایمان می رسد.

خیلی جالب است؛ وقتی به کامل الزیارات نگاه می‌کنیم، زیارت اهل بیت را که بررسی می کنیم، این دو بزرگوار یعنی امام حسین علیه السلام و امام رضا سلام الله علیه هر دو زیارتشان زیارت خداست. در روایت دارد «مَنْ زارَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ علیه السلام بِشَطِّ الْفُراتِ، کانَ کَمَنْ زارَ اللهَ فَوْقَ عَرْشِهِ»  کسی که قبر حسین علیه السلام را زیارت کند، خدا را در عرش زیارت کرده است. امام کاظم سلام الله علیه درباره ثواب زیارت فرزندشان فرمودند: «مَنْ زَارَهُ وَ بَاتَ عِنْدَهُ لَیْلَهً کَانَ کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِی عَرْشِهِ» کسی که او را زیارت کند و یک شب هم آنجا بیتوته کند مثل کسی است که خدا را در عرش زیارت کرده است.  ما فقط راجع به این دو امام این مطلب را داریم که هر دو ارتباط مستقیم با رحمت خدا دارند؛ یکی رحمت واسعه است و  یکی رحمت سابق است.

چقدر هم تاکید شده به زیارت این دو بزرگوار؛ حتی بخصوص راجع به زیارت حضرت رضا که درباره حضرت رضا داریم که کسی او را زیارت نمیکند مگر اینکه ایمانش کامل باشد. راجع به امام حسین این را ندارد. روایات را که جمع میکنیم، زیارت امام رضا مقدم بر زیارت امام حسین علیه السلام است؛ چون امام حسین را همه زیارت میکنند ولی امام رضا را همه موفق نمیشوند که علتش را یک وقتی عرض خواهم کرد.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.