حدیث بندگی/

شرح موعظه پیامبر (ص) به ابن مسعود (جلسه پنجاه و نهم)

روابط عمومی (۲) ۱۹ دی ۱۳۹۸ ۰
  • حدیث بندگی
  • موضوع: شرح موعظه پیامبر (ص) به ابن مسعود
  • ۱۳۹۸/۱۰/۱۸– جلسه پنجاه و نهم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

«‏یَا ابْنَ‏ مَسْعُودٍ أَحِبَّ الصَّالِحِینَ فَإِنَّ الْمَرْءَ مَعَ مَنْ أَحَبَّ فَإِنْ لَمْ تَقْدِرْ عَلَى أَعْمَالِ الْبِرِّ فَأَحِبَّ الْعُلَمَاءَ فَإِنَّهُ یَقُولُ‏ وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً‏»

بند دیگری که امشب از پیغمبر اکرم یاد می‌گیریم که به عبدالله ابن مسعود فرمودند این است که پسر مسعود، صالحان را دوست بدار که انسان با آن چیزی که دوست دارد محشور می‌شود. شما با هر چیزی که دوست دارید با همان محشور می‌شوید. در بحث حب مفصل این را بحث کردیم. بعضی‌ها به همین تسبیحشان عشق می‌ورزند؛ یعنی سنگ. روز قیامت با سنگ محشور می‌شود. ولی دیگری با اولیا خداست. عشقش امام حسین است. روز قیامت با امام حسین محشور می‌شود. «فَإِنَّ الْمَرْءَ مَعَ مَنْ أَحَبَّ» هرکسی هر چیزی را دوست داشته باشد با همان محشور می‌شود.

بعد فرمودند «فَإِنْ لَمْ تَقْدِرْ عَلَى أَعْمَالِ الْبِرِّ فَأَحِبَّ الْعُلَمَاءَ» می‌فرماید صالحین را دوست داشته باش. با صالحین مراوده داشته باش. با صالحین رفت‌وآمد داشته باش. آن‌ها را به‌عنوان دوست برای خودت انتخاب کن. چون انسان در قیامت هم با همان‌هاست. اگر نتوانستی پیدا کنی، علما را دوست داشته باش چون خدای تعالی در آیه ۶۹ سوره مبارکه نسا فرمود: «فَإِنَّهُ یَقُولُ‏ وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً‏». صالحین مقامشان خیلی بالاست. خدای تعالی در قرآن کریم به حضرت ابراهیم می‌گوید در دنیا تلاش کن که از صالحین باشی. اینکه انسان از صالحین باشد خیلی مقام بالایی است. امکان دارد که انسان اهل ایمان باشد ولی جزو صالحین نباشد. «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» یک عده این‌طور هستند که اهل ایمان هستند و عمل صالح هم دارند؛ یعنی بعضی وقت‌ها کار صالح از آن‌ها سر می‌زند بااینکه ایمان‌دارند ولی گوهر وجودی آن‌ها و حقیقت ذاتی آن‌ها صالح نشده است. جوهره آن‌ها صالح نیست. آدم‌های خوبی هم هستند، ایمان هم دارند؛ اما هنوز ذات آن‌ها جزو صلحا نشده است. اگر کسی مِنَ الصّالحین شد کاری جز صلاح از او سر نمی‌زند. همه کارهایش صالح است. انبیا الهی همه صالحین هستند. می‌گوید صالحین پیدا کردی با او رفیق شو و ارتباط بگیر و در کنارش باش. چون انسان باکسی که دوست دارد محشور می‌شود.

اگر نتوانستی پیدا کنی بیا علما را دوست داشته باش. «فَإِنْ لَمْ تَقْدِرْ عَلَى أَعْمَالِ الْبِرِّ فَأَحِبَّ الْعُلَمَاءَ» اگر نتوانستی کار نیک انجام بدهی که صالح باشی یا از صالحین باشی یا کار صالح انجام بدهی یا صالحین را دوست داشته باشی، علما را دوست داشته باش. منظور از علما در اینجا عالم ربانی است که منسوب به رب باشد. خدای تعالی می‌فرماید «مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ» کسی که اطاعت خدا او رسول خدا را بکند «فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ» این آیه معیت است. خیلی جالب است. شما در نماز چه می‌خوانید؟ «صِراطَ الَّذینَ أَنعَمتَ عَلَیهِم» خدایا من را در مسیر کسانی قرار بده که به آن‌ها نعمت دادی. آن‌ها چه کسانی هستند؟ آیه ۶۹ سوره مبارکه نسا می‌گوید که «مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً‏» کسی که اطاعت خدا و رسول را بکند باکسانی که خدا به آن‌ها نعمت داده است از انبیاء، صدیقین، شهدا و صالحین همراه است. این‌ها رفقای خوبی هستند. با شهدا می‌توانیم رفیق باشیم مثل شهید قاسم سلیمانی، ابو مهدی مهندس که نورانیت از سر و رویش می‌بارید. چهره‌اش کاملاً نورانی و اخلاص در حرف زدنش کاملاً مشهود است. فرمانده جیش حشد الشعبی است اما می‌گوید من سرباز حاج قاسم هستم. این اخلاص است.

انسان هرچه که دوست داشته باشد با آن محشور می‌شود. خیلی مهم است. شوق انسان به سمت هرکسی که باشد اثرش در دنیا و آخرت باهم است. امام باقر و امام صادق علیه‌السلام باهم در مسجد نشسته بودند. شخصی وارد شد. یکی از آن‌کسانی که کنار امام باقر نشسته بود عرض کرد: به خدا من این آقا را دوست دارم. امام باقر سلام‌الله‌علیه فرمودند: پس به او بگو و دوستی‌ات را اعلام کن. چراکه دوستی را پایدارتر و الفت را بیشتر می‌کند.

امام حسن از صلحا است. امام حسین از صالحین و صدیقین و شهدا است. پیغمبر اکرم فرمودند که صالحین را دوست داشته باشید چون شما با آن‌ها محشور می‌شوید. رسول خدا درباره امام مجتبی سلام‌الله‌علیه فرمودند که خدایا من او را دوست دارم تو نیز دوستش بدار و دوستدارانش را هم دوست بدار. وقتی امام حسن را دوست داشته باشیم این دستور پیغمبر را رعایت می‌کنیم. در روایتی دارد که پیغمبر اکرم فرمودند «حَسَنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حَسَنٍ» همان‌طور که فرمودند «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ» و فرمودند «حَسَنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حَسَنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّهُ» خدا دوست دارد هرکسی را که حسن بن علی را دوست دارد چرا چون او صالح است و هر کس که صالحین را دوست داشته باشد خدا او را دوست دارد و انسان با او محشور می‌شود.

رسول خدا فرمودند: خدای عزوجل می‌فرماید به عزت و جلالم سوگند آفریده‌ای نیافریده‌ام که نزد من محبوب‌تر از بنده مؤمنم باشد. اگر صالحین پیدا نکردید افراد باایمان را دوست داشته باشید. البته صالحین داریم. اهل‌بیت همه صالحین هستند. آن‌ها را دوست داشته باشید. همین‌که آن‌ها را دوست داشته باشید در قیامت با آن‌ها محشور می‌شوید. در دنیا هم که می‌خواهید مراوده داشته باشید با اهل ایمان داشته باشید. باکسی که متجاهر به گناه هست و رسماً گناه می‌کند مراوده و ارتباط نداشته باشید. محبت نداشته باشید. بعضی وقت‌ها انسان ناچار است، ناچاری را تحمل می‌کنیم؛ اما محبت مهم است. این‌که داریم کنار همدیگر زندگی می‌کنیم بحث دیگری است؛ اما اینکه عشق بورزیم و به او ارادت داشته باشیم و محبت داشته باشیم، این ارادت در قیامت برای ما اثرگذار است. بنده مؤمن، ویژگی‌هایی دارد. مصادیق فراوانی هم دارد. مرحوم شهید قاسم سلیمانی یکی از بندگان خداست. انسان او را دوست داشته باشد. مؤمن نزد خدا گرامی‌تر از فرشتگان مقرب اوست. بعضی وقت‌ها اهل ایمان نسبت به هم خیلی گزند هستند. اخمو و عبوس هستند. فکر می‌کنند هرچه اخموتر باشند ایمانش قوی‌تر است و به خدا نزدیک‌تر است و تقوایش بیشتر است. این‌طور نیست. وقتی صفات مؤمن را می‌خوانیم می‌بینیم خیلی از ماها مشکل‌داریم. مؤمن کسی است که مردم او را بر جان و مال خود امین کرده باشند. وقتی من این شهید را مثال می‌زنم ببینید که مصداق این‌هاست. مؤمن کسی است که نفسش از او در رنج است و مردم از او در آسایش‌اند؛ یعنی دائم در حال فعالیت است. دائم در حال کار کردن است. دائم در حال خدمت‌رسانی به دیگران است. جان خودش به‌زحمت می‌افتد، گرسنگی می‌کشد؛ اما برای دیگران که در کنار او هستند زحمتی ندارد ولی خودش را برای دیگران به‌زحمت می‌اندازد. چنین کسی از مصادیق مؤمن است. باید این صفات را در خودمان محقق کنیم که دیگران از ما در آسایش باشند. خدا رحمت کند شهید چمران را. او در خاطراتش دارد که لحظات آخری که دارد شهید می‌شود می‌گوید: ای پاهای من تا لحظاتی دیگر از دست من ناراحت می‌شوید. من در طول این مدت شمارا خیلی دواندم. ای دست‌های من تا لحظاتی دیگر شما از من آسوده می‌شوید. مناجات قشنگی دارد. از دست‌وپا و چشم و اعضای بدنش تا توانسته است کار کشیده است. خودش را به‌زحمت انداخته است؛ اما دیگران در کنار او آسوده بودند. الآن این شهید سعید ما را ببینید که دائم در حال سفر و حضر. ازاین‌گونه افراد هم زیاد داریم. اولیا خدا تحت قبه الهی هستند و حاضرند اما شاید کمتر دیده شوند.

رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمودند: مؤمن الفت می‌گیرد و با او الفت می‌گیرند؛ یعنی اهل محبت هستند. هم دوست می‌شوند هم اجازه می‌دهند که با او دوست شوند. بعضی‌ها را دیده‌اید آدم خوف می‌کند که نزدیک آن‌ها شود؛ و کسی که الفت نگیرد و الفت پذیر نباشد از خیروبرکت بی‌بهره است. نه رفیق دارد نه رفیق می‌شود. این بیچاره است. بعضی‌ها خیلی رفیق پیدا می‌کنند؛ اما نمی‌توانند نگه‌دارند. چنین کسی بیچاره‌تر از کسی است که نمی‌تواند رفیق بگیرد. این‌ها مضمون روایت است که می‌خوانم. می‌خواهد بگوید که اگر انسان علاقه‌مند نشود انسان نیست ولو به گربه‌اش. قلبی که محبت پیدا نمی‌کند، علاقه به چیزی پیدا نمی‌کند، این قلب، قلب انسان نیست. انسان باید محبت پیدا کند و اجازه بدهد که با الفت بگیرند. امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه فرمودند: برترین مؤمنان کسی است که از جان و خانواده و دارایی خود درراه خدا بیشتر مایه می‌گذارد.

در ادامه فرمود که «فَإِنْ لَمْ تَقْدِرْ عَلَى أَعْمَالِ الْبِرِّ فَأَحِبَّ الْعُلَمَاءَ» علما را دوست داشته باش. بحث علم بحث مفصلی است. اینکه انسان کدام عالم را دوست داشته باشد؟ آیا عالم هر علمی است؟ مثلاً طبیب است، مثلاً فیلسوف است یا در مسائل کلامی جزو متکلمین است. چه کسی را باید دوست داشت؟ منظور از علما اهل‌بیت هستند. «عُلَمَاءَ أُمَّتِی اَفضَلَ مِن أَنْبِیَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ» علماء امت مصداق تام آن اهل‌بیت هستند؛ یعنی امیرالمؤمنین از انبیای بنی‌اسرائیل بالاتر است. امام حسن از انبیای بنی‌اسرائیل بالاتر است. این مصداق کامل و تام علما است. بعد عالم ربانی را هم می‌گیرد، کسی که منسوب به رب باشد؛ یعنی همان کسی که حضرت عیسی فرمود که وقتی نگاهش می‌کنی به یاد خدا بیفتی. وقتی حرف می‌زند تو را به ‌خوبی‌ها و نعمت‌ها و قیامت متوجه کند. رفتارش بر ایمانت افزوده کند. بعضی‌ها را آدم نگاه می‌کند به‌جای اینکه متوجه خدا شود متوجه دنیا می‌شود. تمایل و توجهش به دنیاست ولو لباس پیغمبر هم بر تن دارد ولی انسان را به دنیا متوجه می‌کند. می‌گوید اگر دیدید یک‌وقت عالمی شمارا به دنیا توصیه کرد یا در عمل دنیازده بود او را متهم کنید. عالم نیست. خود علم چقدر فضیلت دارد. «العِلمُ رَأسُ الخَیرِ کُلِّهِ» منظور همین علم دین و حلال و حرام است که بر هرکسی هم واجب است حتی این علم بر عبادت هم مقدم شده است که مسائل دینی و اخلاقیات آن را یاد بگیرید. یادگرفتن این علم بر همه واجب است. اگر در این زمینه عالم شدید بر عبادت برتری دارد. رسول خدا فرمودند «قَلِیلُ اَلْعِلْمِ خَیْرٌ مِنْ کَثِیرِ اَلْعِبَادَهِ» علم کم نسبت به عبادت فراوان ارزشش بیشتر است. نه اینکه دو کتاب بخواند و دیگر عبادت نکند. می‌خواهد بگوید که عبادت با علم ارزش دارد. یا فرمودند «إنَّ فَضلَ العالِمِ عَلى العابِدِ کفَضلِ الشَّمسِ عَلى الکَواکِبِ» فضیلت عالم بر عابد مثل فضیلت خورشید بر ستارگان است. لذا وقتی عالمی می‌میرد می‌فرماید مصیبتی است که جبران نمی‌شود. شکافی است که هرگز پر نمی‌شود. آن‌وقت نگاه کردن به چهره این عالمی که «نَظَرُ اَلْمُؤْمِنِ فِی وَجْهِ أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ حُبّاً لَهُ عِبَادَهٌ» نگاه کردن به او از روی محبت عبادت است. «إذا نَظَرتَ إلَیهِ ذَکَّرَکَ الآخِرَهَ» وقتی نگاهش می‌کنی به یاد آخرت می‌افتی. مثل آقای بهجت «وَ مَنْ کَانَ خِلاَفَ ذَلِکَ فَالنَّظَرُ إِلَیْهِ فِتْنَهٌ» اگر نگاه کردی و یاد آخرت نیفتادی به فتنه و گمراهی می‌افتی. نگاه حبی به او نکن. نگاهی که عبادت است نگاه عاشقانه است که حتی اگر به در خانه‌اش هم نگاه کنید مثل نگاه کردن به قران است چون باعث هدایت انسان می‌شود.

حسین کبیر از اولیا خدا بود. منبری بود. شیخنا الاستاذ علامه جوادی آملی او را به منزلشان دعوت می‌کردند برای روضه. بعضی از بزرگان می‌آمدند علامه جوادی آملی بود، علامه حسن‌زاده بود. فاطمیه دوم و روضه حضرت زهرا بود. حسین کبیر منبر می‌رفت. از لات‌های تهران بود. حدود ۱۰ سال اواخر عمر ایشان را دیده بودم. یک پسر داشت. پسرش هم در جنگ شهید شد. تهرانی حرف می‌زد و داش‌مشتی صحبت می‌کرد. می‌گفت این پسرم که شهید شد به خانمم می‌گفتم به من آب بده. هی می‌خوردم و می‌گفتم آب بده. خانمم گفت انقدر آب نخور تو جگرت سوخته. این را می‌گفت و روضه می‌خواند. می‌گفت تازه هنوز نفهمیدم که حسین چطور جگرش سوخت. در حالات این حسین کبیر هست که شیخ محمدحسین زاهد یا مرتضی زاهد در تشییع یکی از این دو بزرگوار او جلوی جنازه را می‌گیرد. بقیه هم از ترسشان جنازه را زمین می‌گذارند. صورت را که باز می‌کند و به میت که نگاه می‌کند تکان می‌خورد. همه‌چیز را کنار می‌گذارد و می‌شود حسین کبیر. بالای منبر می‌گفت آن‌ها (علما) مرده‌شان هم مرده زنده می‌کرد. آن‌وقت به خودش اشاره می‌کرد. عالم یعنی اینکه «إذا نَظَرتَ إلَیهِ ذَکَّرَکَ الآخِرَهَ» مرده زنده می‌کردند چه برسد به این‌که خیلی از افراد تحت تربیتشان بودند و مدارجی از معرفت را کسب کردند.

در این بخش پیغمبر اکرم به ما یاد داد که یا از صالحین باش یا با صالحین محشور باش که در قیامت هم با آن‌ها محشور باشی و اهل بر و تقوا باش. اگر از این‌ها نبودی علما را دوست داشته باش. چرا؟ چون خدا می‌گوید که اگر انسان از خدا و رسول اطاعت کند خدا برایش معیت درست می‌کند باکسانی که خدا به آن‌ها نعمت داده است یعنی صدیقین، شهدا، صالحین و انبیاء که «حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً»‏.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.