حدیث بندگی/

شرح موعظه پیامبر (ص) به ابن مسعود (جلسه پنجاه و هشتم)

روابط عمومی (۲) ۱۲ دی ۱۳۹۸ ۰
  • حدیث بندگی
  • موضوع: شرح موعظه پیامبر (ص) به ابن مسعود
  • ۱۳۹۸/۱۰/۱۱– جلسه پنجاه و هشتم

‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

«یَا ابْنَ‏ مَسْعُودٍ إِذَا تَکَلَّمْتَ بِلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ تَعْرِفْ حَقَّهَا فَإِنَّهُ مَرْدُودٌ عَلَیْکَ‏ وَ لَا یَزَالُ یَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَنْ یَرُدَّ غَضَبَ اللَّهِ عَنِ الْعِبَادِ حَتَّى إِذَا لَمْ یَنَالُوا مَا یَنْقُصُ مِنْ دِینِهِمْ بَعْدَ إِذْ سَلِمَتْ دُنْیَاهُمْ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى‏ إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ‏»

در اینجا رسول خدا به عبدالله بن مسعود توصیه کردند که وقتی ذکر لا اله الا الله می‌گویی و حق آن را نمی‌شناسی آن ذکر به تو برمی‌گردد. به تو برمی‌گردد یعنی چه؟ یعنی موردقبول واقع نمی‌شود. حق ذکر را باید رعایت کرد. هرکدام از این‌ها حقوقی دارند. بعد فرمودند لا اله الا الله گفتن اثری ندارد، چون شخص لا اله الا الله می‌گوید که به‌وسیله لا اله الا الله خشم خدای تعالی را از مردم برگرداند «حَتَّى إِذَا لَمْ یَنَالُوا مَا یَنْقُصُ مِنْ دِینِهِمْ بَعْدَ إِذْ سَلِمَتْ دُنْیَاهُمْ» تا از آخرتشان چیزی کم نشود بعدازاینکه دنیایشان هم سالم بماند. این ذکر را می‌گوید برای این‌که آخرتش سالم بماند و از غضب الهی در امان بماند و درعین‌حال دنیایش هم سالم باشد. حالا اگر حقش را رعایت نکند این اثرها را که ندارد هیچ به او برگردانده می‌شود؛ یعنی موردقبول واقع نمی‌شود. خدای تعالی در آیه ۱۱ سوره مبارکه فاطر فرمود «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ‏» کلام‌های طیب و پاک به سمت خدا بالا می‌رود و عمل صالح آن را بالا می‌برد.

چند روایت از لا اله الا الله برای شما بخوانم. اول آن‌که می‌دانید این ذکر یکی از ذکرهای حسابی است و در آن‌هم ریا نیست. مثل بعضی از اعمال دیگر که در آن ریا نیست، مثل روزه. انسان تا عمداً و متعمداً نخواهد دیگری بفهمد، کسی نمی‌فهمد روزه است. تا شما نگویید که من روزه هستم کسی نمی‌داند و می‌توانید از برکات و ثواب روزه بهره‌مند باشید. لذا روزه از عبادت‌هایی است که بی‌ریا است. شما نماز که می‌خوانید امکان دارد که کسی شمارا ببیند. حج را می‌بینند. جهاد را می‌بینند. زکات را می‌بینند؛ اما روزه از عبادت‌هایی است که تا انسان نگوید و خودش را به ضعف نیندازد که دیگران بفهمند روزه است، کسی نمی‌فهمد. ذکر لا اله الا الله هم همین‌طور است. لا اله الا الله ذکری است که برای گفتنش لب‌ها تکان نمی‌خورد. لذا کسی نمی‌فهمد که شما لا اله الا الله می‌گویید؛ یعنی می‌توانید از صبح تا غروب بگویید لا اله الا الله. در ماشین، درراه، این‌طرف و آن‌طرف و کسی نفهمد. در سبحان‌الله یک‌صدای سوتی می‌آید و لب‌ها تکان می‌خورد ولی لا اله الا الله را می‌توانید بگویید بدون اینکه لب‌هایتان تکان بخورد ولی باید حقوقش رعایت شود.

درباره لا اله الا الله برای شما چند روایت می‌خوانم. از کنزالعمال است از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: «مَنْ قَالَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ مُخْلِصاً دَخَلَ اَلْجَنَّهَ» کسی که خالصانه لا اله الا الله بگوید (معلوم می‌شود که در این ذکر بدون ریا، کسی باز می‌تواند ریا کند که رسول خدا فرمودند باید خالص بگویید) خلوصش چیست؟ خلوص هر عملی مربوط به خود آن عمل است. صدقه دادن اخلاصش به یک‌چیز است. نمازخواندن به یک‌چیز دیگر است. این ذکر لا اله الا الله که گفتیم فی‌نفسه ریا در آن نیست باز رسول خدا در اینجا تأکید می‌کنند که اگر خالصا بگویید وارد بهشت می‌شوید. کسی پرسید یا رسول‌الله اخلاص این لا اله الا الله چیست؟ «قال وَ إِخْلاَصُهُ بِهَا أَنْ یَحْجُزَهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ عَمَّا حَرَّمَ اَللَّهُ» فرمودند که از حرام خدا لا اله الا الله را دور نگه‌داری؛ یعنی نه اینکه مبتلابه حرام باشی و لا اله الا الله هم بگویی. بعضی وقت‌ها انسان به دستش تسبیح است و دارد ذکر می‌گوید و درعین‌حال دارد گناه می‌کند. ذکر لا اله الا اللّه یعنی هیچ معبودی جز تو نیست ای خدا. این را دارد می‌گوید؛ یعنی من باید بنده تو باشم و تو را پرستش کنم و از تو اطاعت کنم. در همین حالی که دارد ذکر لا اله الا الله می‌گوید حواسش به یک گناهی هم هست، حق لا اله الا الله را در اینجا رعایت نکرده است؛ بنابراین این‌طور نیست که کسی بگوید من دو هزار لا اله الا الله گفتم، شما گفتید که اگر یکی بگویی بهشت بر شما واجب می‌شود، پس چرا نمی‌رویم؟ می‌فرماید چون بعدش همه آن‌ها را سوزاندی. در بعضی از روایات دارد که هر یک لا اله الا الله که می‌گویید یک درخت در بهشت غرس می‌شود. از صبح کاشته می‌شود. یک‌دفعه ظهر همه‌اش می‌سوزد. چرا؟ چون یک غیبت کردی. تهمت زدی. گناه کردی.

لا اله الله ذکر عظیمی است؛ اما باید مواظبت کرد و حقش را باید نگه داشت. رسول خدا فرمودند لا اله الا الله همواره برای گوینده آن سودمند است مگر زمانی که آن را خوار شمارد؛ یعنی لا اله الا الله را خوار کند. چون خیلی مهم است. خدای تعالی به ما می‌گوید که گناه نکنید. خدا معبود ماست. خدای تعالی مالک ما است. ما عبد او هستیم. به ما دستور داد که گناه نکنیم؛ یعنی او را پرستش کنیم. گناه تمرد از خداست. سرپیچی از خداست. کسی که گناه می‌کند در لحظه گناه موحد نیست. در لحظه گناه از خدا سرپیچی دارد. توحید ندارد؛ یعنی می‌گوید که خدایا تو گفتی این را نخور. آن لحظه که داری گناه می‌کنی یعنی من تو را به خدایی قبول ندارم و دستورت را اطاعت نمی‌کنم و می‌خواهم بخورم. چون هوای نفسم به من می‌گوید بخور. «مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ» هوای نفس شده خدایش. لذا اگر این را خورد و مرد، در حال کفر مرده است، نه در حال ایمان. بااینکه شهادتین می‌گوید و نماز می‌خواند و دعا می‌خواند. در حال گناه انسان موحد نیست. اینکه می‌گوییم حق لا اله الا الله یعنی من بنده تو هستم. حالا ما بالاخره لابد هستیم و گاهی خلطاتی پیش می‌آید و اشتباهاتی داریم به چیزهایی که عامه مردم مبتلا هستند. در اینجا بلافاصله انسان باید توبه کند. به‌غلط کردن بیفتد. برگردد و از خدا طلب مغفرت کند. نگذارد تلنبار شود. هر اشتباه و خطایی که کردید بلافاصله طلب مغفرت کنید. مرگ انسان معلوم نیست که چه زمانی است.

رسول خدا فرمودند همواره گوینده لا اله الا الله در سود است مگر زمانی که آن را خوار بشمارد و خفیف شمردن حق لا اله الا الله به این است که گناهان و اشتباهات آشکار شود و آن را زشت نشمارند و درصدد از میان بردن گنه‌کاری برنیایند. این روایت خیلی روایت قشنگی است. می‌گوید لا اله الا الله دائماً برای گوینده‌اش سود دارد به شرطی که اهل امربه‌معروف و نهی از منکر باشد. دارد این را می‌گوید. این روایت، روایت بسیار دقیقی است. می‌گوید سودمند است مگر زمانی که شما لا اله الا الله را خوار بشمارید. سؤال؟ ما چه زمانی این را خوار شمرده‌ایم؟ می‌فرماید تا زمانی که گنه‌کاری در جامعه هست و شما بی‌تفاوت باشید و درصدد از میان بردن آن نباشید؛ یعنی اهل امربه‌معروف و نهی از منکر نباشید. این می‌شود حق لا اله الا الله را رعایت نکردن.

رسول خدا فرمودند: ایمان هفتاد و اندی شاخه دارد که برترین آن قول لا اله الا الله است؛ یعنی کسی که لا اله الله می‌گوید اهل ایمان است و کمترین آن برداشتن چیزهای آزاردهنده است از سر راه مردم؛ یعنی وقتی شما خار و خاشاکی چیزی در مسجد، درراه، در این‌طرف و آن‌طرف می‌بینید و برمی‌دارید این‌یک درجه از ایمان است. چون عمل صالح خودش از ایمان است. بعد حضرت فرمودند و حیا نیز شاخه‌ای از ایمان است. همین‌که انسان حیا می‌کند، چشمش را پایین می‌اندازد، به هر چیزی نگاه نمی‌کند، این هم‌درجه‌ای از ایمان است.

رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمودند: استوارترین دستگیره‌های ایمان کلمه تقواست؛ یعنی لا اله الا الله. به این دستگیره ایمان محکم خودتان را بچسبانید و اگر کسی از گفتن آن سر باز زند جبار و ستمگر است. هر چیزی یک قیمتی دارد. شما می‌خواهید بروید به سینما باید پول بدهید بلیت بخرید. می‌خواهید به موزه بروید باید پول بدهید. بهایی دارد. می‌خواهید ماست بخرید بها دارد. بهشت هم که می‌خواهید بروید باید بهایش را بدهید. ذکر لا اله الا الله بهای بهشت است. امام صادق علیه‌السلام فرمود. البته اول جلسه گفتم که حقش را باید رعایت کنیم. باید مواظب چشمت باشی. باید مواظب گوشت باشی و الا پول را دادی ولی چیزی گیرت نمی‌آید.

امیرالمؤمنین فرمودند: بهشت هشت دروازه دارد. دروازه‌ای که پیامبران و صدیقان از آن وارد می‌شوند. دروازه‌ای که شهیدان و صالحان از آن وارد می‌شوند. بعد فرمودند ۵ دروازه دیگر است که شیعیان و دوستداران ما وارد می‌شوند. روایت مفصل است و بعدازآن فرمودند: از دروازه‌های دیگر مسلمانانی که لا اله الا الله می‌گویند و شهادت لا اله الا الله می‌دهند و در دلشان ذره‌ای دشمنی نسبت به خاندان ما نیست از آن در وارد می‌شوند؛ یعنی یک در از بهشت درِ گویندگان لا اله الا الله است، با توجه به ولایت اهل‌بیت. لذا ولایت اهل‌بیت خیلی مهم است که ما در کنار شهادت به وحدانیت داشته باشیم.

باید دائماً هم این را بخواهیم. چون می‌دانید وحدانیت خدا از یادمان می‌رود. چون در دو سه جا آن را به ما تلقین می‌کنند. اول زمانی است که وقتی به دنیا می‌آییم در گوشمان می‌خوانند. در نمازها و اذان و جاهای دیگر هم می‌گویند. خودمان هم که موظفیم بگوییم. در موقع مردن هم تلقینمان می‌کنند. ملقن یکی از کارهایی که می‌کند این است که می‌آید شهادتین را به‌خصوص لا اله الا الله را تلقین می‌کند و در گوشمان می‌گوید. البته ملائکه هم در چند جا می‌خندند. یکی از جاهایی که می‌خندند دم قبر است. موقعی که ملقن دارد تلقین می‌کند ملائکه شروع می‌کنند به خندیدن. روایتش را یک‌زمانی برایتان می‌گویم. در روایت دارد از رسول خدا، از امیرالمؤمنین، از همه اهل‌بیت که تلقین لا اله الا الله به محتضر لازم است. بروید و بغل گوشش به او بگوید بگو لا اله الا الله. با توجه لا اله الا الله بگو. البته کار سخت است و درصحنه قبر و عقبه‌های کؤود و اهوالاتی که پیش می‌آید، در همه این‌ها همین اهل‌بیت باید به داد ما برسند. عمل صالح ما اگر داریم باید به داد ما برسد. پناه بردن به خدا لازم است. رجا است ولی رجای بدون پشتوانه خوب نیست. مثلاً انسان جو بکارد و از خدا بخواهیم که انشاء الله آن را گندم کند این رجا و امید داشتن به خداست بدون پشتوانه. باید حتماً پشتوانه‌ای داشت. عملی، کاری، توجهی داشت و الا با دست‌خالی و روی سیاه…

دیده‌اید بعضی‌ها وسواس دارند. بعضی‌ها وسواس در قرائت نماز دارند. بعضی‌ها وسواس در طهارت و نجاست دارند. دستشان مثل لبو است از بس دستشان را زیرآب می‌برند. من که می‌گویم این وسواسی‌ها همه نجس هستند. چون معلوم نیست به فتوای چه کسی دارد آب می‌کشد. چون خدا گفته است یک‌بار آب بکش ولی او زیاد آب می‌کشد و این به فتوای شیطان است. من بعضی وقت‌ها این وسواسی‌ها را که می‌بینم می‌گویم جلو نیا نجس هستی. خدا گفته یک‌بار ولی تو صدبار شستی و معلوم نیست که به فتوای چه کسی این کار را کردی. چون یا باید مجتهد باشی یا مقلد باشی. مجتهد که نیستی. مقلد کدام مرجع هستی که گفته انقدر آب بکشی؟ پس مرجع تو شیطان است. پس نجس هستی. خیلی‌ها را با این جنگ روانی خوب کرده‌ام و وسوسه را از آن‌ها گرفته‌ام. بعضی‌ها در پاکی و تمیزی وسواس دارند. این‌ها همه بیماری روحی است و شیطان در آن نقش دارد. کسی آمد از امام صادق علیه‌السلام سؤال کرد که وسوسه من زیاد است. حضرت فرمودند که لا اله الا الله زیاد بگو. این‌یکی از راه‌های از بین بردن وسواس است.

پیغمبر اکرم فرمود «اِذَا تَکَلَّمْتَ بِلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ تَعْرِفْ حَقَّهَا فَإِنَّهُ مَرْدُودٌ عَلَیْکَ‏» اگر لا اله الا الله گفتی و حقش را ادا نکردی او بر تو برمی‌گردد. حقش چه بود؟ این بود که گناه نکنیم. این بود که حدود الهی را رعایت کنیم. اینکه مواظبت کنیم دچار وسوسه‌ها نشویم. حضرت فرمودند چون این لا اله الا الله می‌خواهد که غضب خدا را از مردم بردارد و شمارا سالم به بهشت برساند. پس‌ازآن مواظبت کنید. بعد رسول خدا به آیه استدلال کردند‏ «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ‏» آن چیزی که قطعاً به سمت خدا می‌رود و به سمت خدا صعود می‌کند کلمه‌های طیب هستند. هر چیزی به سمت خدا صعود می‌کند باید طیب و پاک باشد. اصلاً هر چیز پاک و طیب به آن سمت حرکت می‌کند. در آیه هم فرمود «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ» صعود می‌کند کلمه‌های طیب. این‌که کلمه چیست و نحوه صعود کدام است بحث مفصلی دارد؛ اما آن چیزی که هست بحث معنوی است. شما وقتی سخن می‌گویید می‌شوید متکلم؛ یعنی گوینده و بیان‌کننده. کسانی که معتقد هستند و خودشان را متخلق کردند و اخلاق و عقایدشان را درست کردند و در مسیر الهی عامل به دستورات خدای تعالی هستند این اعمال از روح آن‌ها جدا نیست. وقتی‌که آن روح به سمت خدای تعالی صعود می‌کند متکلم و اعمال و افکار و عقاید او را هم صعود می‌دهد. زمینه صعود خود متکلم را هم فراهم می‌کند. کامل‌ترین انسان‌های صاعد یعنی صعودکننده به سمت خدای تعالی اهل‌بیت عصمت و طهارت هستند. آن‌ها کلمه‌های طیبی هستند که به سمت خدا صعود می‌کنند. این ایام ایام ولادت حضرت عیسی مسیح بود. خدای تعالی در قرآن کریم می‌گوید که حضرت عیسی کلمه‌الله است. این کلمه، کلمه طیب است. این کلمه طیب صعودش به سمت خدای تعالی است. اگر یک عمل صالحی به سمت خدا حرکت کرد قطعاً عامل او هم به سمت خدا حرکت می‌کند. این‌طور نیست که عمل برود عامل بماند. عقیده پاک جلودار و پیشتاز است. عمل صالح تابع همان عقیده است. به دنبال آن عقیده می‌رود از پشت سر کمک می‌کند. لذا اول باید معرفت و ایمان بیاید بعد عمل بیاید. نمی‌شود عمل باشد بعد معرفتش بیاید. کسی اقدام به عملی می‌کند که معرفت به آن عمل داشته باشد. لذا نوبت به عمل وقتی می‌رسد که شما فهم درستی از آن کار داشته باشید. کسی که بلند می‌شود و به جهاد می‌رود اول فهمیده است که جهاد چیست. «بابٌ مِن أبوابِ الْجَنَّهِ» است. محل عروج انسان است. این‌ها را می‌فهمد و بعد به جهاد می‌رود. این عملش می‌شود عمل صالح. عمل صالح که به‌طرف خدا صعود کرد قطعاً عامل خودش راه صعود می‌دهد. تمام اولیای خدا و انبیای الهی و تعالیم اسلامی تلاش می‌کنند که انسان‌ها طیب شوند. پاک شوند. کلمه طیب الهی شوند، در همه شئون. چه عقایدشان، عقاید پاک باشد، چه اخلاقشان اخلاق درستی باشد، چه اعمالشان اعمال صالح و درستی باشد و از هر بدی و خباثتی دور باشد. چه مادی چه معنوی. وقتی‌که طیب شد صعود می‌کند. صعود که کرد خدا می‌پذیرد. هر دو باهم است.

برای اینکه هم مادی آن را برای شما بگویم هر معنوی مثال از قرآن می‌زنم. مثلاً در امور مادی بحث تغذیه باید طیب باشد. «وَ کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالًا طَیِّباً» (مائده/ ۸۸) حلال و طیب بخورید. «فَکُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلَالًا طَیِّبًا» (انفال/ ۶۹) چیزی که غنیمت به دست آمد و خواستید از آن استفاده کنید حلال و طیب باشد. «وَآتُوا الْیَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ» (نساء/ ۲) دنبال خبیث نباشید. به دنبال طیب باشید. این‌ها در امور مادی بود. «فَتَیَمَّمُوا صَعِیدًا طَیِّبًا» (نساء / ۴۳) می‌خواهید با خاک تیمم کنید باید طیب باشد. در بحث پرورش افکار و عقیده همین آیه است که «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ‏» وقتی افکار و عقیده متکلم و گوینده و کسی که به خدای تعالی اعتقاد دارد و این روح طیب شد، اخلاق و عقیده‌اش طیب شد و صعود کرد شخص را هم صاعد خواهد کرد.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.