حدیث بندگی/

شرح موعظه پیامبر (ص) به ابن مسعود (جلسه چهل و یکم)

روابط عمومی (۲) ۲۴ مرداد ۱۳۹۸ ۰
  • حدیث بندگی
  • موضوع: شرح موعظه پیامبر (ص) به ابن مسعود
  • ۱۳۹۸/۰۵/۲۳– جلسه چهل و یکم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

« یَا ابْنَ‏ مَسْعُودٍ لَا تَغْرِسِ الْأَشْجَارَ وَ لَا تُجْرِ الْأَنْهَارَ وَ لَا تُزَخْرِفِ الْبُنْیَانَ وَ لَا تَتَّخَذِ الْحِیطَانَ وَ الْبُسْتَانَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ‏ أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ»

پسر مسعود دائماً به دنبال کاخ‌ها و قنات‌ها و باغ و بوستان‌ها نباش که خدای تعالی می‌فرماید «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ».

جاهلیت این است که به‌جای اینکه معنویاتش را شمارش کند، داشته‌های الهی‌اش را شمارش کند، آن چیزی که حقیقت دارد را شمارش کند، می‌شمارد که ما ۲۸ مرده داریم شما ۲۷ مرده دارید پس ما بهتر از شماییم. قرآن کریم سراغ چیزی رفتن را زیارت می‌گوید. «زُرتُمُ المَقابر» دنبال چیزی رفتن را زیارت می‌گوید.

تکاثر مربوط به دنیاست و اساساً دنیاست. تکاثر در هر چه که می‌خواهد باشد. در مال باشد، در اولاد باشد، در قبیله باشد، در کارهای علمی باشد، در کارهای فرهنگی باشد، تکاثر در مستمع باشد که مثلاً هزارتا مستمع داریم. فلان مقدار شاگرد داریم. در کتاب‌های نوشته‌شده باشد. تکاثر دام شیطان است و این دام هم فقط برای زراندوزان و مال‌اندوزان و مسائل مالی نیست. توجه داشته باشید که در قیامت همه ادبار و اقبال‌هایی که داریم، پشت سر کسی رفتیم یا پشت سر کسی نرفتیم، اقبال به کسی داشتیم یا ادبار داشتیم، این‌ها برای ما در قیامت عذابی را در پی دارد اگر بر اساس خدا نباشد و محور آن الهی نباشد. اینکه زیر عَلَم چه کسی رفتی، برای چه کسی شعار دادی، برای چه کسی شعار ندادی، چرا آنچه را که باید می‌گفتی نگفتی، چرا آن زمانی که نباید می‌گفتی گفتی، چرا آنجا پول خرج کردی، چرا آنجا پول خرج نکردی، همه این‌ها حساب‌وکتاب دارد. لذا دام‌های شیطان گسترده است.

دنیا تکاثر است، همان‌طور که تکاثر دنیاست. دنیا خیلی بزرگ است. فقط همین ماه و ستاره و خورشید و درخت و دریا که نیست. تمام عالم هستی با تمام وسعتی که دارد. شما فقط منظومه شمسی را نگاه کنید. منظومه شمسی یکی از هزاران منظومه راه شیری است. راه شیری هم یکی از راه‌هاست. راه‌های متعددی در کائنات وجود دارد که همه این‌ها هم به سمت مقصدی در حال حرکت‌اند. راه شیری که منظومه شمسی در آن قرارگرفته است خود این منظومه شمسی چقدر بزرگ است. بعضی از ستاره‌هایی که وجود دارد یک‌میلیون برابر خورشیدند. می‌توانید ۱۰۹ زمین را چسبیده به هم در کنار یکدیگر قرار دهید تا قطر خورشید پر شود. مساحت خورشید به حدی بزرگ است که می‌توانید در حدود ۱٫۳ میلیون زمین را درون آن جای دهید. یک ستاره داریم به نام آنتارِس، دم مغرب دیده می‌شود. ۷۰۰ برابر بزرگ‌تر از خورشید است. ولی وقتی ما می‌بینیم به‌اندازه یک توپ پینگ‌پنگ است. این‌ها فقط در آسمان است. در دریا تمام موجوداتی که روی زمین و هوا هست در بعضی از روایات دارد که ۱۰ برابر بلکه بیشتر در دریاها وجود دارد. جایی از دریا زندگی می‌کنند که انسان دیگر به حالت عادی نمی‌تواند برود.

این‌ها عظمت خداست. همه دنیا با همه عظمت که دارد خداوند می‌فرماید متاع قلیل است؛ اما حکمت و فهم را و دانستن را می‌گوید که خیر کثیر است. «یُؤْتِی الْحِکْمَهَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً» انسان تا وقتی زنده است تکاثر را فکر می‌کند که سود است. فکر می‌کند که زیاد داشتن سود است. برای آن تلاش می‌کند و هرگز هم سیر نمی‌شود. تکاثر طلبی به بیان قرآن کریم خیر نیست. در بعضی از جوامع اهل تکاثر سرمایه ملت را در اختیار می‌گیرند و جامعه را دوقطبی می‌کنند به دارا و ندار. قطب آسیب‌پذیر در جامعه به وجود می‌آید و جامعه نابود می‌شود. متأسفانه در جامعه خودمان هم‌چنین مسیری دارد به وجود می‌آید و رگه‌های آن دارد دیده می‌شود. تکاثر خواهان و زیاده‌طلبان، نجومی بگیران و کسانی که اختلاس می‌کنند. خانه‌هایی که از ۴۰۰ میلیارد شروع می‌شود. آن‌وقت در همین کرج من به خانه‌ای سر زدم که از پله‌های آن به‌زحمت بالا رفتم. اتاق ۱۸ متری که ۴/۵ نفر در آن زندگی می‌کنند و دختربچه آن خانواده لااقل ۸/۹ بار از این پله‌ها افتاده بود. اتاق نمور و بدون هیچ امکانات. شوهر آن خانواده دو شیفت کار می‌کند ولی باز زندگی‌اش اصلاح نمی‌شود. این فاصله موردقبول اسلام و قرآن نیست. موردقبول اهل‌بیت نیست. کسانی که جامعه را به سمت دوقطبی کردن می‌برند قطعاً خلاف انجام می‌دهند و در مسیر الهی نیست.

اگر انسان حقیقت خودش را شناخت به ملکوت عالم که کوثر است و فراوان است و خیر است توجه کرد، نه به کثرت که مُلک است و مربوط به دنیاست و دنیاپرستی، انسان به درجات و مقامات عالی می‌رسد. اتفاقاً این‌جور افراد هم بهره‌های دنیایی هم می‌برند و هم لذت می‌برند، هم مقاماتشان رادارند. همه انبیای الهی آمدند تا جامعه را بهشتی کنند. گفت کسی که حکمت دارد خیر کثیر دارد. رسول خدا خودش را شهر حکمت دانست. کسی که رسول خدا را دارد، این شهر در اختیار اوست؛ و رسول خدا فرمود که این حکمت خودش بهشت است؛ یعنی حقیقت این حکمت خودش بهشت است و علی بن ابی‌طالب درِ این شهر است. «أَنَا مَدِینَهُ اَلْحِکْمَهِ وَ هِیَ اَلْجَنَّهُ، وَ أَنْتَ یَا عَلِیُّ بَابُهَا» من شهر حکمت هستم و حکمت بهشت است و تو در این حکمت هستی.

جامعه بهشتی ویژگی‌هایی دارد. جامعه‌ای که می‌خواهد بر اساس روش الهی اداره شود علامت‌هایی دارد که از آیات و روایات به دست می‌آید. من خلاصه آن را برای شما عرض می‌کنم. ۱٫ جامعه بهشتی جامعه امن است؛ یعنی در امنیت به سر می‌برد و سلطه‌ای در آن نیست. سلطه گری بر آن سلطه گری نمی‌کند. جامعه‌ای هستند که افراد آن ازلحاظ مادی خودشان را خلاص کردند. رها شدند و به کوثر معنویت رسیدند. چون در مقابل تکاثر، کوثر است. کوثر به معنای فراوانی است؛ اما بعد معنوی است. تکاثر هم به معنای وفور است؛ اما مذموم است. چنین جامعه‌ای وقتی می‌فهمد که باید در مسیر کوثر حرکت کند معنویتش بالا می‌رود. در معنویت هم تزاحم نیست. برخلاف تکاثر است. در کوثر هرگز تزاحم نیست؛ اما در تکاثر هست. یک لیوان آب است و دو نفر تشنه هستند. یک نفر فقط می‌تواند بخورد. سر خوردن آب دعوایشان می‌شود. تزاحم است. منابع محدود است، خواسته‌ها نامحدود است، دعوا درست می‌شود؛ اما در کوثر این‌گونه نیست. هیچ سلطه و تزاحمی در کوثر نیست. همه می‌توانند عالم شوند. همه می‌توانند صالح شوند. همه می‌توانند متواضع باشند. همه می‌توانند اهل خیر باشند. آیه قرآن است که «إسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ» به سمت خیرات مسابقه بدهید و در این مسابقه دادن سرعت بگیرید. «وَ سارِعُوا إِلی مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ…» چه کسی به خط پایان می‌رسد؟ همه می‌توانند برسند. همه‌کسانی که به خط پایان رسیدند اول هستند. کسی نمی‌تواند برای کار خیر انجام دادن کسی مزاحمت ایجاد کند. مثلاً بگوید تو چرا انجام دادی من می‌خواستم انجام بدهم. تزاحمی نیست. همه می‌توانند باهم خوب باشند. در تکاثر است که اگر من ثروت داشتم تو دیگر نمی‌توانی آن را داشته باشی. پس اگر شما ملکات فاضله اخلاقی را در خودتان به وجود بیاورید، درجه معنوی از درجات الهی را به دست بیاورید، در خودتان کمالی از کمالات را محقق کنید، در حقیقت در بهشت زندگی کردید. کسی که اهل توکل و صبر است، کسی که اهل رضا و یقین است، کسی که اهل شجاعت است و عفت دارد، کسی که قناعت دارد و حرص ندارد، کسی که دروغ نمی‌گوید و غیبت نمی‌کند، دارد در بهشت زندگی می‌کند. حقیقت زندگی او بهشت است، اگرچه در دنیا دارد زندگی می‌کند. پس جامعه بهشتی جامعه‌ای است که در آن امنیت و آرامش وجود دارد. آسیب نیست. سلطه نیست. سلطه‌گری نیست.

۲. جامعه بهشتی و اهل کوثر اهل تولیدات هستند. رونق تولید که آقا امسال فرمودند یعنی جامعه را بهشتی کنید. جامعه بهشتی پرتلاش است. برای اشتغال و زیاد کردن منابع و منافع تلاش می‌کند؛ اما در مصرف قانع است. این‌ها را بر اساس روایات می‌گویم. جامعه بهشتی جامعه پرتلاش پرانگیزه و پرکار است؛ اما در مصرف قانع است؛ یعنی اهل کوثر است و اهل تکاثر نیست. جامعه‌ای که اهل کوثر است جامعه بهشتی هرگز اهل تنبلی، تن‌پروری و بیکاری نیست. روایتی است از رسول خدا -صلی‌الله علیه و آله و سلم- که فرمودند: کسی یک نهالی در دستش باشد و می‌داند که یک ساعت بیشتر زنده نیست حضرت فرمودند اول آن را بکارد بعد بمیرد؛ یعنی باید اهل تلاش باشید؛ یعنی باید اهل کار باشید و تا لحظه آخر کار و تلاش را انجام بدهید. البته این روایت درباره کشاورزی است. ولی ما طلبه‌ها معمولاً از این روایات استفاده می‌کنیم در امور دیگر توسعه می‌دهیم؛ یعنی اگر دانشمندی قلم در دستش بود و می‌دانست نیم ساعت دیگر می‌میرد باید کتابش را بنویسد بعد بمیرد.

عکسی دیدم از مرحوم دکتر حسابی -رضوان‌الله علیه- شخصیت بزرگی بود. حافظ قرآن و نهج‌البلاغه و مفاتیح و گلستان و بوستان سعدی بود. با انیشتین هم نشست‌وبرخاست داشت. دکترای زیادی داشت. می‌گفت مادرم به من قرآن یاد داد. آدم فرهیخته‌ای بود. شبیه ایشان نداریم. من عکس ایشان را در بستر بیماری دیدم. زیر عکس نوشته بود ساعاتی قبل از وفات. رستوران دیدید که میزی کنار تخت است و ظرف غذا روی آن است سینی جلوی مریض، ظرف غذا پُر آن‌طرف بود؛ اما در دستش ذره‌بین بود و کتاب حجیمی را داشت می‌خواند؛ یعنی تا ساعات آخر و مشغول مطالعه بود. آن‌وقت بچه‌ها در کرج هوا به این خنکی حوزه تعطیل است. این ظلم نیست؟ باید مشغول درس باشید. از شهرهای دیگر باید بیایند کرج درس بخوانند. از مناطق گرمسیر به سردسیر بیایند و ییلاق قشلاق کنند. خدا به علامه حسن‌زاده طول عمر بدهد. خودم از ایشان شنیدم مدتی تحت تعلیم ایشان بودم. بعضی از مباحث حکمی را خدمت ایشان خواندم. من از خود ایشان شنیدم که در طول سال تحصیلی غیر از ۲۸ صفر و روز عاشورا تعطیلی نداشتند. دانشگاه هم همین‌طور است. حوزه که می‌گویم منظورم حوزه علمی است. باید با معارف آشنا بود. وقت را تلف نکرد. فرصت را باید استفاده کرد.

جامعه بهشتی جامعه اهل تلاش است. رونق تولید، تولید یخچال و فریزر و ماشین فقط نیست. تولید علم، تولید فرهنگ، تولید معرفت، همه‌چیز. حالا ما الآن ازنظر اقتصادی مشکل‌داریم باید روی آن‌هم کار کرد. لذا از روایت پیغمبر اکرم ما تولید می‌فهمیم که اگر در دستت شاخه نهالی بود اول غرس کن بعد بمیر. اگر قلم در دستت بود اول بنویس بعد بمیر؛ یعنی کارکن؛ اما در مصرف چطور؟ مصرف به‌اندازه قناعت. اهل تکاثر در مصرف نباشید.

۳. جامعه بهشتی فعالیت سالم اقتصادی دارد. طلب روزی حلال می‌کند و این را عبادت می‌داند. لذا دنبال فقه بازار است. ۵۰ سال قبل این‌قدر ورشکست داشتیم؟ «الْفِقْهُ ثُمَّ الْمَتْجَرُ» مرحوم آخوند ملاعلی همدانی از علما و اهل‌دل و اهل معرفت بود. اول انقلاب از دنیا رفت. کوچک بودم یادم است با پدرم به مدرسه آقای آخوند که می‌رفتیم تعدادی از این بازاری‌ها که البته بازاری‌های قدیم نورانی بودند و اهل تهجد بودند وجناتی داشتند، یک عده این‌گونه از مدرسه بیرون می‌آمدند اما هیئت طلبگی نداشتند. من در بچگی در ذهنم بود که این‌ها چه کسانی هستند؟ بعد از آن‌ها معمم ها به درس ایشان می‌رفتند. کمی که بزرگ شدم فهمیدم که بازاری‌های همدان هستند. خدمت آقای آخوند می‌روند و درس فقه بازار یاد می‌گیرند و بعد می‌روند سراغ کاسبی‌شان. الآن اما متأسفانه گردوغبار ربا روی چهره همه هست. جامعه بهشتی باید کاسبی‌اش حلال باشد. یادگرفتن فقه بازار را کوثر بداند و الا دچار تکاثر می‌شود. اگر فقه بازار را یاد نگیرد دچار کثرت می‌شود. اگر دو شیفت کارکنید برای رفاه حال خانواده مستحب است. برای عفاف خانواده مستحب است. برای این‌که بتوانید صدقه بدهید مستحب است. برای این‌که بتوانید کار فرهنگی را توسعه بدهید مستحب است. این دو شیفت کار کردن کوثر است؛ اما اگر اکتناز کنید و مال را جمع کنید، اصلاً از صدای پول خوشت بیاید، پول نو را در جیب می‌گذاری و کهنه را زودتر رد می‌کنی، اگر حالت‌های این‌گونه داری تکاثر است. پس توسعه ممدوح یعنی انسان برای رفع نیاز خودش و جامعه‌اش تلاش می‌کند که این تلاش برای خودکفایی می‌شود کوثر؛ اما اگر توسعه برای افزایش ثروت باشد، برای تفاخر باشد؛ این مذموم است و غیر پسندیده است.

ما متأسفانه با مفاهیم دینی ارتباط نداریم. اگر اسلام را بخواهیم رعایت کنیم زندگی بهشت است. البته دنیا زندان مؤمن است. حرص تکاثر است. آدم حریص همیشه در تلاش به دست آوردن مفقود است که چیزی را که ندارد به دست بیاورد و تمام عمرش را تلاش می‌کند آن چیزی را که دارد حفظ کند. دائم در این دو گرفتاری است؛ تلاش برای به دست آوردن مفقود و حفظ موجود. بیچاره است. دیده‌اید آن‌ها که کمتر دارند چقدر راحت‌تر شب می‌خوابند. ولی آنکه مال زیاد دارد ده‌پانزده مرتبه از خواب می‌پرد. لذا حرف امشب تکمیل‌کننده حرف گذشته است که کسی که طول امل دارد منشأ این طول امل اگر تکاثر باشد مذموم است؛ اما اگر منشأ طول امل کوثر باشد، برنامه‌ریزی است و برای آینده و رسیدن به اهداف بلند است و اشکالی ندارد.

یکی از موارد تکاثر را بگویم که خیلی بد و مذموم است. می‌دانید که در روایات ما بدقدم به این معنا نداریم که باعث مرگ کسی شود. مرگ دست خداست به خاطر آمدن کسی، کسی بمیرد حرف باطل است. در روایات یک روایت برای بدقدمی پیدا کردم و آن مربوط به عروس است. حضرت فرمودند: از بدقدمی زن این است که مهریه‌اش زیاد باشد؛ یعنی دخترها و خانم‌هایی که مهریه‌شان زیاد است بدانید که بدقدم هستند. این دستور پیغمبر است. لذا کسی که مبتلا شد به مهریه زیاد این خانم اهل تکاثر است، نه اهل کوثر. زیاده‌خواه و حریص است. لذا کسانی که مهریه کمی دارند، از ملکوت عالم فاصله نگرفتند و هنوز با کوثر در ارتباط‌اند؛ و در روایات هست که از علائم خوش‌قدمی زنان است که شکم اول را دختر فارغ شود.

این سه نشانه، نشانه زندگی بهشتی بود که اگر رعایت کنیم زندگی‌مان بهشتی است. در روایات به ساده‌زیستی زیاد تذکر داده‌شده است. ساده زیستی سیره و روش همه انبیای الهی بوده. آن دو سه‌نفری هم که ساده‌زیست نبودند، دستور خدا بوده به خاطر جلالی که بنا بوده باشد. لذا امیرالمؤمنین در خطبه ۱۶۰ نهج‌البلاغه فرمود: «فَلْیَنْظُرْ نَاظِرٌ بِعَقْلِهِ: أَکْرَمَ اللّهُ مُحَمَّداً بِذَلِکَ أَمْ أَهَانَهُ! فَإِنْ قَالَ: أَهَانَهُ، فَقَدْ کَذَبَ ـ وَاللّهِ الْعَظِیمِ ـ بِالاِْفْکِ الْعَظِیمِ، وَ إِنْ قَالَ: أَکْرَمَهُ، فَلْیَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ قَدْ أَهَانَ غَیْرَهُ حَیْثُ بَسَطَ الدُّنْیَا لَهُ» یعنی صاحب‌نظران باعقل خودشان اندیشه کنند که آیا خدای سبحان با ساده زیستن پیغمبر را گرامی داشت یا او را خوار کرد؟ اگر کسی بگوید که خدا پیامبرش را براثر ضعف معیشت و فقر مالی و امثال ذالک سبک شمرده به خدا سوگند دروغ بزرگی گفته است و اگر بگوید که خدای سبحان او را با ساده زیستن گرامیداشت پس بداند که خداوند کسی را که به تکاثر دچار کرد خوار ساخت. اگر تکاثر چیز خوبی بود خدای تعالی همه‌چیزهای خوب را برای پیغمبرش می‌خواست. ما از این‌ها نتیجه می‌گیریم که مال زینت دنیاست. مال زینت انسان نیست. «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا» به‌اندازه رفع نیاز و زندگی معقول اگر انسان استفاده کند عیبی ندارد و الا اگر هدف شد می‌شود تکاثر. ما در مسیر انبیا حرکت کنیم قطعاً از تکاثر به کوثر خواهیم رسید.

قرآن کریم هشدار می‌دهد که روزی فراوان مصلحت انسان نیست. امام سجاد -علیه‌السلام- فرمود: هرگز از خدای تعالی مال زیاد نخواهید. همیشه حفظ آبرو بخواهید. به مقدار حفظ آبرو خدای تعالی عزتت را حفظ می‌کند و دستت جلوی دیگران دراز نمی‌شود و رنگین و سنگین زندگی می‌کنی بدون اینکه مبتلا شوی. «لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ» آیه ۲۷ سوره شورا. اگر بعضی از افراد رزق و روزی‌شان زیاد شود اهل بغی می‌شوند. اگر گروه زیادی به سمت تکاثر بروند فساد آن‌ها دامن دیگران را هم می‌گیرد. «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ» آیه ۴۱ سوره روم. یا فرمودند «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى» آیات ۶ و ۷ سوره علق. انسان وقتی احساس بی‌نیازی کرد از خدا و دیگران، مسیرش مسیر طغیان می‌شود. تکاثر زمینه‌ساز طغیان می‌شود. کوثر یعنی مال حلال کافی برای یک زندگی آبرومند که البته هرچه طهارت ما بیشتر باشد آن را بیشتر به دست می‌آوریم.

پس بیان امشب پیغمبر اکرم این بود که ابن مسعود _که خطاب به همه ماست- دنبال درخت و باغ و کاخ نباش چون خداوند متعال فرمود این‌ها عامل سرگردانی‌اند.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.