حدیث بندگی/

شرح موعظه پیامبر (ص) به ابن مسعود (جلسه سی و هشتم)

روابط عمومی (۲) ۰۳ مرداد ۱۳۹۸ ۰
  • حدیث بندگی
  • موضوع: شرح موعظه پیامبر (ص) به ابن مسعود
  • ۱۳۹۸/۰۵/۲– جلسه سی و هشتم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

«یَا ابْنَ‏ مَسْعُودٍ لَا تُحَقِّرَنَّ ذَنْباً وَ لَا تُصَغِّرَنَّهُ وَ اجْتَنِبِ الْکَبَائِرَ فَإِنَّ الْعَبْدَ إِذَا نَظَرَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِلَى ذُنُوبِهِ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ قَیْحاً وَ دَماً یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى‏ یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً»

رسول خدا در این بخش و در این نوبت به ما تذکر می‌دهد و تأکید می‌کند که گناه را کوچک نشماریم. نمی‌خواهم وارد بحث بزه و خطا و گناه و سیئه و امثال ذالک و مباحث مربوطه شوم. بحث مستقلی را می‌خواهد که گناه چیست، جرم چیست، رابطه جرم و جزا چیست، جرم و گناه ازنظر فقهی چیست، ازنظر معرفتی چیست، این‌ها باهم فرق دارد. احکام آن‌ها هم باهم فرق دارد. بحث ما بحث اخلاقی است و بحث فقهی نمی‌کنیم. بحث فقهی، گناه را به کبیره و صغیره تقسیم می‌کند. آیه قرآن و روایت هم دارد. فقها هم در کتب فقهی بحث کردند. مباحثی هم برای آن مطرح است. از آن‌ها نمی‌خواهیم صحبت کنیم. از این بخش به بعد، بیان پیغمبر اکرم درباره گناه است ولی در یک فضای دیگری است. من هم در همین فضا پیش می‌روم. یک‌وقت هست بحث مستقلی را راجع به گناه مطرح می‌کنیم؛ اما در این بحث ما می‌خواهیم روایت را ترجمه کنیم و یک مقدار توضیح بدهیم.

حضرت در اینجا فرمودند: ای پسر مسعود! هیچ گناهی را کوچک و حقیر نشمار. «لَا تُحَقِّرَنَّ ذَنْباً وَ لَا تُصَغِّرَنَّهُ» هم حقیر هم صغیر. هر دو تقریباً به یک معناست. گناه را کوچک و حقیر نشمار و از گناهان کبیره کناره‌گیری کن. «فَإِنَّ الْعَبْدَ إِذَا نَظَرَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِلَى ذُنُوبِهِ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ قَیْحاً وَ دَماً» که بنده چون در قیامت به گناهانش نگاه کند از چشمانش چرک و خون به‌جای اشک سرازیر می‌شود. وقتی به گناهانش نگاه می‌کند از شدت ناراحتی، از شدت سنگینی عذاب الهی که متوجه او می‌شود، حالش این‌گونه خواهد شد. بعد رسول خدا اشاره به آیه ۳۰ سوره مبارکه آل‌عمران کردند «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً» آن روز روزی است که شما هر عمل خیری را که انجام داده باشید در آن روز حاضر می‌بینید «وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً» و اگر زشتی‌هایی هم انجام داده باشید از خدا می‌خواهید که بین آن زشتی‌هایتان و خودتان فاصله زیاد و دوری باشد. در آن روز آرزوی انسان این است.

عرض کردیم که در مباحث اخلاقی، همه گناهان کبیره است. چرا؟ چون خدای بزرگ را انسان سرپیچی می‌کند. در فقه صغیره و کبیره داریم؛ درآیات قرآن می‌گوید. اینجا هم داشتیم. در روایات هم داریم. خود پیغمبر اکرم فرمود که «اِجتَنِبُوا الکَبائِر» از کبیره اجتناب کن. پس این‌ها چه می‌شود؟ عرض کردیم اگر دوستان یادشان باشد، کبیره و صغیره به نسبت است و اضافه است؛ یعنی این گناه نسبت به آن گناه بزرگ‌تر است. نگاه کردن به نامحرم نسبت به لمس نامحرم صغیره است. نسبت به هم صغیر و کبیر می‌شوند و الا در اصل گناه شما دارید خدا را تمرد می‌کنید. مگر می‌شود بگوییم که این تمرد از خدا کوچک است و آن تمرد از خدا بزرگ است؟! نه اساساً و کلاً تمرد از خدا بزرگ است. بزرگی را سرپیچی کردن بزرگ است. در روایات داریم که کبائر ۷ تاست. در آیه قرآن هست که از کبائر اجتناب کنید. همان بحث لغوی و فقهی و مباحث آن‌گونه است. بحث ما بحث معرفتی و اخلاقی است.

تعبیرات مختلفی در روایات آمده است، برای اینکه قشنگ به ما بفهماند. بعضی وقت‌ها از حقیر شمردن گناه گفته است. از صغیر شمردن گناه گفته است. سبک شمردن گناه را گفته است. کم شمردن گناه را گفته است. همه این‌ها باهم فرق دارد.

«قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِنَّ إِبْلِیسَ رَضِیَ مِنْکُمْ بِالْمُحَقَّرَاتِ وَ اَلذَّنْبُ اَلَّذِی لاَ یُغْفَرُ قَوْلُ اَلرَّجُلِ لاَ أُؤَاخَذُ بِهَذَا اَلذَّنْبِ اِسْتِصْغَاراً لَهُ» رسول خدا فرمودند: ابلیس از شما راضی است به همین‌که گناهان کوچک انجام بدهید (اصل معنایی را که کردم از دستتان نرود) بعد رسول خدا ادامه دادند: آن گناهی که خدای تعالی نمی‌بخشد این است که شخصی گناهی کند بعد بگوید خدا من را برای این گناه عذاب نمی‌کند.

گناه صغیره به این معناست که یعنی شما آن را کوچک جلوه بدهید. محقرات یعنی گناهانی که انسان آن را کوچک می‌شمارد، نه اینکه آن گناه کوچک است. این‌که حضرت فرمود ابلیس راضی است از شما به محقرات؛ یعنی به همین‌که بگویی این چیزی نیست. اگر گناهی کوچک شمرده شد بخشیده نمی‌شود. این روایت است. همین‌که گفتم، نگاه به نامحرم نسبت به لمس نامحرم، اگر هم این نگاه را شما کوچک شمردید بخشیده نمی‌شود.

«الإمامُ علیٌّ علیه السلام: أعظَمُ الذُّنوبِ عِندَ اللّه ِ سبحانَهُ ذَنبٌ صَغُرَ عِندَ صاحِبِهِ» امیرالمؤمنین -علیه‌السلام- فرمودند: بزرگ‌ترین گناه نزد خدای سبحان آن گناهی است که کننده آن گناه، آن را کوچک بشمارد. خیلی باید مواظب بود. شیطان می‌آید انسان را احاطه می‌کند، در گوش انسان وزوز می‌کند، انسان را به سمت‌هایی می‌برد که نباید. باید محکم بود و توجه داشت. ذکر یعنی همین‌که انسان دائماً به یاد باشد که شیطان در کمین است و رصد می‌کند. مواظب چشم و گوش باشیم. چشم و گوش ورودی قلب هستند. قلب صفحه‌ای است که محل انوار الهی است. منعکس‌کننده نور خداست. همه دریافت‌های ما با قلبمان است. ورودی‌های قلب را حفظ کنیم. ورودی آن چشم و گوش است. این دو را مواظب باشیم.

امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «لَا مُصِیبَهَ کَاسْتِهَانَتِکَ بِالذَّنْبِ وَ رِضَاکَ بِالْحَالَهِ الَّتِی أَنْتَ عَلَیْهَا» هیچ مصیبتی این‌گونه نیست که تو گناه را کوچک بشماری و راضی باشی به حالتی که در آن هستی. معلوم می‌شود که باید دائماً خودمان را ارزیابی کنیم. دائماً خودمان را برآورد کنیم. حضرت عبدالعظیم حسنی باآن‌همه جلالت قدر که دارد و زیارت او مانند زیارت حضرت حسین -علیه‌السلام- است، یکی از علما و محدثین است؛ یعنی اگر شما بخواهید مقایسه کنید حضرت عبدالعظیم علیه السّلام را با حضرت امام حضرت امام، ده‌ها پله از حضرت عبدالعظیم جلوتر است. هم ازنظر علمی، هم ازنظر معرفتی. این را از باب تعصب نمی‌گویم. ولی این چه ویژگی است که امام معصوم می‌گوید «أنت ولیّنا حقّاً» یک کار مهم کرده است. دینش را عرضه کرده است به امامش؛ یعنی دائم خودش را با امامش جلو برده است. معیار داشته است. شاقول را دیده‌اید؟ یک آهن فلزی مربعی شکل است که وسط آن‌یک سوراخ است و یک نخ و یک وزنه دارد. به دیوار می‌زنند و با آن دیوار را صاف می‌کنند. این می‌شود امام. امام در جامعه شاقول است. ما باید دائم خودمان را با او بسنجیم. اگر برآمدگی دارد برآمدگی‌ها را بتراشیم. تورفتگی دارد تورفتگی‌ها را پرکنیم. سنجیدن و تطبیق دادن خیلی مهم است. لذا به حالتی که دارید هیچ‌وقت راضی نباشید. خصوصاً اگر خدای‌ناکرده در آن حالت خطایی هم کرده‌اید. امام باقر علیه‌السلام فرمود: مصیبتی بالاتر از این نیست که تو گناه را کوچک بشماری و بعد هم به همان حالتی که هستی راضی باشی.

پس ببینید در این دو سه روایت، هم حقارت و کوچک شمردن گناه را گفت، هم صغیر بودن و کوچک شمردن گناه را گفت. روایت دیگری از موسی بن جعفر برای شما بخوانم. امام کاظم علیه‌السلام فرمودند: «لا تَستَقِلّوا قَلیلَ الذّنوب فَإن قَلیلَ الذّنوبِ یَجتَمِعُ حَتّى یَکونَ کَثیراً» حالا این راجع به کم بودن گناه است. می‌فرماید گناهان را کم نشمار چون جمع می‌شوند و زیاد می‌شوند. چون باید برای هرکدام از آن‌ها توبه می‌کردیم و استغفار می‌کردیم.

راجع به سبک شمردن گناه هم امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه فرمود: «أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ» شدیدترین و سخت‌ترین گناهان این است که صاحب آن گناه، گناه را سبک بشمارد.

گاهی گذشته از حقیر شمردن، سبک شمردن، اندک شمردن و امثال ذالک، شخص تظاهر و تجاهر به گناه دارد. اگر تظاهر و تجاهر به گناه شد شدت عذاب را دارد. سرعت عذاب را دارد. امیرالمؤمنین -سلام‌الله‌علیه- فرمودند: «مُجاهَرَهُ اللّه ِ سبحانَهُ بالمعاصِی تُعَجِّلُ النِّقَمَ»

متأسفانه مثل الآن. امروزه خیلی تجاهر به گناه زیاد شده است. بعضی‌ها عمداً و متعمداً گناه می‌کنند. برای اینکه ما روایات اهل‌بیت را کنار گذاشتیم. دستورات اهل‌بیت را کنار گذاشتیم. امیرالمؤمنین -سلام‌الله‌علیه- فرمودند: اگر امربه‌معروف و نهی از منکر را کنار بگذاری «شِرارُکُم» یعنی آدم‌های بی‌ربط و بی‌دین، آدم‌های شرور و پست‌فطرت، این‌ها بر شما حاکم می‌شوند. دعا می‌کنید، دعایتان مستجاب نمی‌شود. اینکه می‌فرماید شِرار شما بر شما حاکم می‌شوند، منظورش این نیست که فرماندار می‌شود، استاندار و یا شهردار می‌شود. نه الآن در خیابان به کسی می‌گوییم که خودت را جمع کن، بر ما سلطه دارد. بعضی وقت‌ها همین مسئولین دلشان نمی‌خواهد که اوضاع این‌گونه باشد. اصل امربه‌معروف و نهی از منکر ترک شد آدم‌های پست بر انسان سلطه پیدا می‌کنند. الآن مثلاً در مترو کسی تخلف می‌کند، کل آن جمعیت می‌ترسند چیزی بگویند. این یعنی سلطه. سلطه لازم نیست حتماً حکومت باشد؛ یعنی کسی قوه‌ای داشته باشد که دیگران جرئت حرف زدن نداشته باشند. الآن شما در خیابان بخواهید به کسی چیزی بگویید می‌ترسید و نمی‌گویید. او بر تو سلطه دارد. واقعاً الآن می‌بینیم که شرار بر ما سلطه پیدا کردند. برای این است که امربه‌معروف و نهی از منکر را ترک کردیم. الآن هم امربه‌معروف این نیست که من بروم در کوچه‌پس‌کوچه به کسی چیزی بگویم. کار جمعی است. باید جمعی این کار را انجام بدهید. باید تظاهر به امربه‌معروف و نهی از منکر کرد. ۵/۶ سال است دارم این را می‌گویم. بازهم خواهم گفت. چاره‌ای جز امری که گفتم در مسئله امربه‌معروف ندارد. مخالف ما حرف بنده را شنید و گوش داد و از همین روش استفاده کرد و چهارشنبه‌های کذا را درست کرد. همان‌که گفتم باید بشود. در جامعه حضورداشته باشید. دسته‌ای هم در جامعه حاضر باشید و با حضورتان دیگران را نهی از منکر کنید. او دارد همین کار را می‌کند. یک شعار هم برایش درست کرد و دارد کارش را انجام می‌دهد؛ اما شما عقب‌نشینی کردید. من در مجموعه دیگری قبل از اینکه به کرج بیایم در همان محله این کار را کردیم. آن محله هنوز هم آباد است. هنوز هم یکی از قسمت‌های خوب تهران است. ولی اینجا گوش نمی‌دهند. شرار بر شما حاکم خواهد شد. «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ» شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند. خدا نعمت را می‌گیرد. آرامش را از جامعه می‌گیرد. بچه حزب‌اللهی‌ها و متدینین دیگر پارک هم نمی‌توانند بروند. بازار هم نمی‌توانند بروند. در تاکسی هم نمی‌توانند بنشینند. این چه وضعی است! دوستان باید حواسشان را جمع کنند. همتی کنید.

مُجاهَرَهُ یعنی کسی علنی گناه کند. خوشش می‌آید که گناهش را نشان دهد. گناهانشان را می‌آورند در خیابان نشان می‌دهند «مُجاهَرَهُ اللّه ِ سبحانَهُ بالمعاصِی تُعَجِّلُ النِّقَمَ» خدا در فرستادن عذاب عجله می‌کند. فکر کردید خیلی از این اتفاقاتی که می‌افتد، عذاب الهی نیست؟ عذاب الهی مگر حتماً باید کوه بریزد بر سر آدم؟ نه همین‌که آدم گرفتار است و اعصابش خراب است این عذاب است. این‌که زندگی‌اش را نمی‌تواند اداره کند عذاب است. اینکه همیشه درگیری دارد عذاب است. وقتی زندگی‌ات گوارا نباشد و عیشت منقص باشد می‌شود عذاب. برای هرکسی هم یک‌جور است. مواظب باشیم خدای تعالی در کیفر شتاب می‌کند.

پیامبر اکرم فرمود: مؤمن گناه خودش را مثل کوهی بالاسر خودش می‌بیند. چطور می‌ترسد که هرلحظه احتمال دارد روی سر او بیفتد! می‌ترسد که هرلحظه این کوه معلق روی سرش بیفتد. برخلاف منافق و کافر که فکر می‌کند مثل مگس است که روی بینی او نشسته است و آن را پر می‌دهد؛ یعنی زیاد به گناهش اهمیت نمی‌دهد. به قران مراجعه که می‌کنیم ببینیم درباره این موضوع چه فرمود. فرمود به اینکه «وَوُضِعَ الْکِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْکِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَهً وَلَا کَبِیرَهً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدًا» آیه ۴۹ سوره مبارکه کهف است. روز قیامت که می‌شود کتاب را به دست ما می‌دهند. می‌گوید ای‌وای این چه کتابی است! هیچ کم‌وزیاد ای نیست مگر اینکه در این کتاب نوشته‌شده است؛ و هر چه را که ما انجام دادیم اینجا حاضر می‌بینیم. البته خدا هیچ ظلمی هم به کسی نکرده است. گناهان کسی را در پرونده اعمال دیگری نگذاشته است. کم‌وزیاد نکرده است.

خدای تعالی را در آیه ۳۱ سوره مبارکه نسا فرمود به اینکه «إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلًا کَرِیماً» اگر از گناهان بزرگی که شمارا نهی کردند (اگر به معنای فقهی آن بگیریم مثلاً از جنگ فرار کردن، اتهام زدن به زن مؤمنه و قتل نفس که در روایات آمده است که گناه کبیره است، اگر کسی از آن‌ها فاصله بگیرد یا آنکه ما عرض کردیم که کلاً از گناه فاصله بگیرد) از گناهان دیگر او می‌گذریم و او را داخل بهشت می‌کنیم. چون خود توبه کردن و برگشتن از گناه عمل صالح هست. وقتی کسی گناه کرد و جوری نبود که نیاز به رد مظالم داشته باشد و شخصی بود، پیش خودش و خدا استغفار کرد، این توبه می‌شود عمل صالح. پاداشش بهشت است. از نعمت‌های خداست که فضا را برای افراد جوری فراهم می‌کند که زمینه سعادت آن‌ها فراهم شود. البته بعد از توبه ایمان و عمل صالح هم باید داشته باشد «تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً» قطعاً وارد بهشت خواهد شد.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.