حدیث بندگی/

شرح موعظه پیامبر (ص) به ابن مسعود (جلسه نهم)

کارشناس روابط عمومی ۰۷ آذر ۱۳۹۷ ۰
  • حدیث بندگی
  • موضوع: شرح موعظه پیامبر (ص) به ابن مسعود
  • ۱۳۹۷/۹/۷– جلسه نهم

بسم‌الله الرحمن الرحیم

«قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏ اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاهُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَهٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً وَ فِی الْآخِرَهِ عَذابٌ شَدِیدٌ وَ قَالَ تَعَالَى‏ وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا یَعْنِی الزُّهْدَ فِی الدُّنْیَا وَ قَالَ تَعَالَى لِمُوسَى ع یَا مُوسَى لَنْ یَتَزَیَّنَ الْمُتَزَیِّنُونَ بِزِینَهٍ أَزْیَنَ فِی عَیْنِی مِنَ الزُّهْدِ یَا مُوسَى إِذَا رَأَیْتَ الْفَقْرَ مُقْبِلًا فَقُلْ مَرْحَباً بِشِعَارِ الصَّالِحِینَ وَ إِذَا رَأَیْتَ الْغِنَى مُقْبِلًا فَقُلْ ذَنْبٌ عُجِّلَتْ عُقُوبَتُهُ».

در این بخش از حدیث، حضرت برای این‌که دنیا را برای ما بیشتر معرفی کنند به آیه‌ای از آیات قرآن اشاره می‌کنند آیه ۲۰ سوره مبارکه حدید. در این آیه خود قرآن شاهد مثالی می‌آورد برای اینکه چهره دنیا و گذران عمر را انسان در این ضرب‌المثل ببیند.

 ضرب‌المثل در ادبیات فارسی عبارات کوتاهی است که معنای دومی را از آن به دست می‌آورید. یک معنای دوری را به شما نزدیک می‌کند و یک محتوایی را در قالب یک بیان کوتاه متوجه می‌شوید. الآن متأسفانه از این تنوع کلامی کمتر استفاده می‌شود.

 قرآن کریم هم برای این‌که محتوا را به دل ما بنشاند گاهی مطالب را با قصه می‌گوید. گاهی با مثل می‌گوید «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ» به‌اضافه اینکه بعضی از مطالب را هم مثل همین آیه نکته‌ای را دارد بیان می‌کند. گاهی هم نکاتی را بیان می‌کند اما کلمه مثل را نمی‌آورد.

زمانی با هنرمندان صحبتی داشتیم. بحث تئاتر بود. گفتم قرآن کریم برای این‌که مطالبش را به مخاطبینش آموزش بدهد قسمتی از این آیات را به قول امروزی‌ها با تئاتر نشان داده است. خدای تعالی در قرآن کریم به حضرت ابراهیم فرمود چهار پرنده را بگیر و قطعه‌قطعه کن. به این نحو تئاتری را انجام داد. عزیر پیغمبر را که با الاغش می‌رفت آن جریان را بازسازی کرد و نمایش داد.

وقتی قابیل هابیل را کشت جنازه روی دستش ماند و نمی‌دانست چطور باید دفن کند اولین انسانی بود که کسی را کشته بود. دفن هم هنوز نیامده بود. خدای تعالی کلاغی را مأمور کرد گردویی را که از درخت چیده بود زمین را کند و گردو را آنجا گذاشت. قابیل هم یاد گرفت که چطور باید دفن کند. خدای تعالی با نمایش یک سری امور را به مخاطب آموزش داد.

قرآن بعضی از مطالب را با مثال می‌گوید که این مثال در جان انسان بنشیند. در اینجا پیغمبر خدا دنیا را معرفی کرد این‌که تا می‌توانید در دنیا اهل جمع‌کردن باشید، اما چیزهایی را که می‌توانید ببرید نه چیزهایی که نمی‌توانید. چیزهایی که مربوط به دنیاست مال دنیا است. چطور می‌خواهید ببرید؟ چیزهایی که برای آخرت است و در دنیا وجود دارد آن‌ها را جمع کنید و ببرید.

 بعد این آیه را فرمود که خدای تعالی فرموده دنیا از پنج مرحله خارج نیست و برای بی‌اعتباری و سرعت زوال خداوند این پنج مرحله را بیان می‌کند. بعد برای اینکه این مطلب در جان بنشیند «کَمَثل غَیث» را مطرح می‌کند این پنج مرحله کدام است؟ «أَنَّمَا الْحَیاهُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَهٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ» اشاره به پنج مرحله زندگی ما دارد.

بعضی‌ها این پنج مرحله را جداجدا طی می‌کنند. بعضی‌ها دریکی دو مرحله آن می‌مانند. بعضی‌ها چند مرحله را باهم طی می‌کنند. این به افراد بستگی دارد؛ اما سیرش این‌گونه است که مرحله اول لَعب است که گاهی به معنای بازی و سرگرمی آمده است. در این آیه خدای تعالی از کودکی تا کهن‌سالی را اشاره‌کرده است. این حکم غالبی است، نه دائمی که دائماً این پنج مرحله به ترتیب برای افراد طی شود. امکان دارد کسی در یک مرحله سنی چند مورد از این حالات را باهم داشته باشد.

 لَعب برای دوران کودکی است. دوران غفلت و بازی است. لَعب از لعاب گرفته‌شده است. لعاب رطوبتی است که دردهان است بی‌ارزش است و هرگز تشنه‌ای را سیراب نمی‌کند. بازی‌های کودکانه را لعب می‌گویند. لعب یعنی یک بازی نظام‌مند. دوطرفه است؛ من هستم و یک اسباب‌بازی. یا من هستم و شخص دیگری که باهم با وسیله‌ای بازی می‌کنیم.

هدفشان هم رسیدن به یک خیال است. هدف خیالی را در نظر می‌گیرند و باهم مشغول می‌شوند که به آن هدف خیالی برسند. هیچ ثمره‌ای ندارد. به مقصد هم که برسند فقط خیال است. چیزی گیرشان نمی‌آید. می‌گوید یک مرحله از زندگی دنیا لعب است. تفنگ چوبی دارد و با آن دشمن‌های خیالی را می‌کشد. هدف دارد و هدفش هم از بین بردن دشمن فرضی است.

 بزرگ‌تر که می‌شود لهو. لهو دوران نوجوانی است. سرگرمی دارد. بازی ندارد؛ یعنی مشغول مسائلی می‌شود که با آن‌ها سرش گرم می‌شود؛ یعنی از مسائل جدی و محکم دور می‌ماند. سرش گرم مسائلی می‌شود که جدی و واقعی نیست. از لعب بالاتر است.

 هر عمل سرگرم‌کننده انسان از مسائل اصلی‌اش را لهو می‌گویند. مثلاً فیلم نگاه می‌کند درصورتی‌که الآن مسئله جدی او این است که درسش را مطالعه کند. مشغول کسب یک حرفه‌ای باشد. چون دوران نوجوانی است نوجوان‌ها معمولاً تن به کار جدی نمی‌دهد. وقتشان را به کارهای غیر جدی سپری می‌کنند. یک عده در همین دو دوران می‌مانند. در دوره لعب و لهو تا ۷۰ سال می‌ماند. ۷۰ سالش است و هنوز مشغول لهو است؛ یعنی کارهای غیر جدی می‌کند. مشغول زندگی به معنای خاص کلمه نیست.

 از مرحله نوجوانی به مرحله جوانی که می‌رسد دوران جوانی دوران زینت است. همه حواسش به پوشش و ظاهر و تجمل است. دوران شور و هیجان است. به موی خودشان خیلی اهمیت می‌دهند. مسئله مو مهم است. اگر کسی کاری کند که موی شخصی دیگر درنیاید مثلاً آب جوش روی سرش بریزد که دیگر مویش درنیاید دیه کامل باید بدهد.

معلمی که درگذشته موی دانش‌آموزی را می‌تراشید چون ضرری به او زده بود باید ۱۰ شتر دیه می‌داد. خصوصاً مویی که تعلیم داده باشد یعنی آن را حالتی درست کرده باشد. کسی حق ندارد به این موها دست بزند. اسلام همه موارد را دیده است.

 یکی گفت دختر ما در خانه ناخن‌هایش را بلند می‌کند. هرچه می‌گوییم این کار را نکن خوب نیست گوش نمی‌دهد. گفتم نباید بگویید. اشکالی ندارد. در روایت دارد که اشکالی ندارد که دختر ناخن‌هایش را بلند کند. فقط چون زینت می‌شود دیگر نباید نامحرم ببیند. اتفاقاً در روایات دارد که بگذارید ناخن‌هایشان را بلند کنند.

 بعضی وقت‌ها ما خودمان حصرهایی را در دین به‌عنوان دین‌داری درست می‌کنیم و به دین نسبت می‌دهیم. البته چون دین همه جهات را باهم می‌بینند می‌گوید جهاتش را رعایت کن. حالا که زینت شد دیگر نباید زینت را نامحرم ببیند. همه جهات را باید باهم ببینیم و الا اثر عکس می‌گذارد.

 دین بسیار لطیف است و با فطرت انسان کار دارد. ابعاد مختلفی دارد. همه ابعاد دین را باید یاد گرفت و عمل کرد تا زندگی، زندگی شیرینی ‌باشد. ولی ما متأسفانه یک‌بعدی نگاه می‌کنیم به میل خودمان دین را تعریف می‌کنیم و بیان می‌کنیم.

یکی می‌آید و اسلام را فقط رحمانی می‌داند. یکی می‌آید و اسلام را فقط جنگی می‌داند. واقعش این است که باید تمام زوایا و جوانب دین خوب بیان شود که اسلام برای همه‌چیز هم نکته دارد و دستور دارد.

 مرحله سومی که برای مراحل زندگی دنیایی انسان، خدای تعالی می‌شمارد تجمل است که جوان به دنبال زینت و شور و هیجان و این‌هاست. اتفاقاً در همین دوران جوانی که جوان به دنبال تجمل و زینت است در روایتی دارد که منادی هر شب ندا می‌کند «یَا أَبْنَاءَ الْعِشْرِینَ جِدُّوا وَ اجْتَهِدُوا» بلند شوید و نماز شب بخوانید. هردو طرف را باید باهم دید.

 ۷۰ ساله‌ها را مخاطب نماز شب نمی‌کند. به ۷۰ ساله‌ها می‌گوید شماها دیگر مردید بلند شوید دروکنید. به ۴۰ ساله‌ها می‌گوید که آماده سفر باشید. در بین همه سنین به ۲۰ ساله‌ها می‌گوید که نماز شب بخوانید. به ۷۰ ساله‌ای که بیدار است نمی‌گوید نماز شب بخواند. به کسی که می‌خوابد می‌گوید.

مرحله بعدی مرحله فخرفروشی است. دوران جوانی که گذشت و به حدود ۴۰ سال رسید دوران کسب مقامات است. فخرفروشی دارد که خدای تعالی هم فخر‌فروشان را دوست ندارد. انسان فخرفروش خیال زده است. قرآن کریم می‌فرماید «إِنَّ اللهَ لاَ یُحِبُّ مَن کَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا» خدای تعالی انسان‌های خیال زده فخرفروش را دوست ندارد.

 به نسلش، به پدر و مادرش، فخر می‌فروشد. عشیره و قوم و قبیله هیچ‌کدام از این‌ها مهم نیست. «إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَاللّهِ أَتقَاکُم» غیرازاین باشد خیال است. انسان‌های خیال زده فخرفروش سن و سالش در همین دوران ۳۰/۴۰ سالگی است. تفاخر، سلطه‌جویی و برتری‌طلبی همه این‌ها مذموم است.

کار شیطان است. شیطان بود که تفاخر کرد. گفت من از آتشم او از خاک است. ریشه همه انسان‌ها را در اول سوره مبارکه نساء بیان فرموده. خلقت انسان را که از چه چیزی آفریده‌شده است که همه از یک نفس واحد خلق‌شده‌اند. بیان کرده است که همه شما از یکجا هستید پس بر هم دیگر برتری ندارید. مگر اینکه ویژگی در خودتان به وجود بیاورید. مگر اینکه یک هنری داشته باشید. تازه اگر آن هنر هم در وجود شما پیدا شد آن‌هم باز ریشه فخرفروشی نیست. نزد خدا باید ببینیم که چگونه است.

مرحله بعد تکاثر است. بعدازاینکه وارد ۵۰ سال به بعد شد دوران فخرفروشی‌اش از بین می‌رود. شروع به تکاثر می‌کند. تعداد بچه‌ها و نوه‌ها و نتیجه‌ها را می‌شمارد. می‌گوید ۵۰ تا شاگرد دارم. ۱۲ تا کتاب نوشتم. ۲ تا باغ دارم. ۳ تا ماشین دارم. به تکاثر در اولاد و اموال میافتد.

امکان دارد کسی از ۳۰ سالگی همه این‌ها را باهم داشته باشد. بعضی‌ها امکان دارد در یک مرحله طولانی بمانند ولی انسان از این پنج مرحله خارج نیست.

بعد در اینجا برای این مراحل پنج‌گانه خدای تعالی مثال می‌زند؛ یعنی اگر چشم شما چشم عبرت بین باشد وقتی می‌روید و در مزرعه می‌نشینید مراحل سیر گیاهی که رشد می‌کند و بعد از بین می‌رود را نگاه کنید باید متنبه بشوید.

می‌گوید «کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا» مثل بارانی می‌ماند که ببارد و سبز کند کشاورز به تعجب می‌افتد که این دانه چه رشدی کرد. چه گیاه خوبی شد ولی چیزی نمی‌گذرد که یک‌مرتبه این گیاه سبز زرد می‌شود و چند لحظه بعد همه‌اش خاکستر می‌شود.

 خدای تعالی این مثال را برای مراحل زندگی انسان می‌زند. بچه است، بزرگ می‌شود و شاداب می‌شود بعد هم پیر و سپس خاک می‌شود. بعد هم می‌فرماید که «وَ فِی الآخِرَه عَذابٌ شَدید» اگر درست به زندگی ات نپرداخته باشی در آخرت عذاب شدید داری.

دنیا «دارٌ بِالبَلاءِ مَحفوفَهٌ وبِالغَدرِ مَعروفَهٌ» دنیا گرفتاری‌هایش زیاد است و نباید وابسته به آن شد. پس ما باید در دنیا چگونه زندگی کنیم؟ خود رسول خدا فرمود که در دنیا زاهد باشید. زاهد به معنای استفاده کردن از دنیا نیست. به معنای بی‌رغبت به دنیا است.

«وَ قَالَ تَعَالَى‏ وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا یَعْنِی الزُّهْدَ فِی الدُّنْیَا» رسول خدا به ابن مسعود فرمود به اینکه خدای تعالی در کودکی یحیی را به‌حکم فرمان داد. حضرت فرمودند که یعنی یحیی از کودکی اهل بی‌رغبتی به دنیا بود.

برای تکمیل بحث رسول خدا فرمودند که «وَ قَالَ تَعَالَى لِمُوسَى ع یَا مُوسَى لَنْ یَتَزَیَّنَ الْمُتَزَیِّنُونَ بِزِینَهٍ أَزْیَنَ فِی عَیْنِی مِنَ الزُّهْدِ یَا مُوسَى إِذَا رَأَیْتَ الْفَقْرَ مُقْبِلًا» خدای تعالی به موسی وحی فرستاد که یا موسی هیچ زینت کننده‌ای در نظر من به زینتی بهتر از زهد خود را نیاراسته است؛ یعنی هرکسی می‌خواهد خودش را متزین به زینتی کند به زینت زهد خودش را آراسته کند.

ای موسی اگر دیدی فقر جلوی تو ظاهر است و به سمت تو رو آورده است که البته فقر در اینجا معانی مختلفی دارد. به معنای گدایی و بی‌چیزی نیست. فقر به معنای نیازمندی است. یعنی بدانی که تو متصل به خدا هستی. بدانی اگر خدا نبود تو هیچ نبودی. بدانی هر چه که داری تقدیر الهی است. هر جور که هستی به تقدیر الهی قرار گرفتی. غیرازآن چیزهایی که خودت مسبب شدی تا از تو گرفته شود.

لذا رسول خدا فرمود «الفَقرُ فَخری» یعنی اینکه من عین الربط به تو هستم خدایا. که اگر تو لحظه‌ای اراده‌ات را از من بگیری من هیچم؛ که «یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ» رسول خدا گفت این فقری که همه مردم دارند به خدا فخر من است و از خدا خواست که این فقر را زیاد کند که من بیشتر بفهمم که به تو احتیاج دارم.

«فَقُلْ مَرْحَباً بِشِعَارِ الصَّالِحِینَ» بگو آفرین به پوشش مردم صالح «وَ إِذَا رَأَیْتَ الْغِنَى مُقْبِلًا فَقُلْ ذَنْبٌ عُجِّلَتْ عُقُوبَتُهُ» اما اگر دیدی حالت غنا و بی‌نیازی داری از خدا «إِنَّ الاْءِنسَانَ لَیطْغَی أَن رَآهُ اسْتَغْنَی» انسان اهل طغیان می‌شود وقتی خودش را بی‌نیاز ببیند. می‌گوید اگر دیدی چنین حالی به سمتت آمد بگو گناهی کرده‌ام که این عقوبت آن گناه من است.

این بدان معنا نیست که برای رسیدن به مادیات تلاش نکنید. مادیات برای گذران زندگی نیاز است. اگر کسی تلاش هم بکند که به زندگی‌اش توسعه دهد که به عیالش برسد به صدقاتش برسد این خوب هم هست. اگر اهل بصیرت باشیم توجه می‌کنیم که زهد بهترین حالتی است که برای ما هست.

«قال رسول‌الله اَلزُّهْدُ قَصْرُ اَلْأَمَلِ وَ اَلشُّکْرُ عَلَى اَلنِّعَمِ وَ اَلْوَرَعُ عَنِ اَلْمَحَارِمِ» رسول خدا فرمودند: زهد یعنی این‌که آرزوهایت را کم کنی و از نعمت‌هایی که خدا به تو داد تشکر کنی و با گناه که برخورد کردی دست بکشی. کسی که این حالات را داشت زاهد است. نه این‌که ظاهر ژولیده و کثیفی داشته باشد و بگوییم زاهد است.

امیرالمؤمنین زاهد است. امام صادق زاهد است. امام رضا زاهد است. اهل‌بیت زاهد هستند. علمای ربانی زاهدند. کدام‌یک از این‌ها تمیز نبودند و نظافت را رعایت نمی‌کردند؟

امام صادق -علیه‌السلام- فرمود «لَیسَ الزُّهد فِی الدُّنیا، بِاضاعَه المال و لا تحریم الحلال، بَل الزُّهد فی الدنیا: اَن لا َتکونَ بِما فی یَدِکَ اَوثقُ مِنکَ بما عندالله عزوجل» زهد این نیست که مال را از بین ببری و استفاده نکنی و حلال را بر خودت حرام کنی. بلکه زهد در دنیا این است که اینگونه نباشی که اعتمادت به چیزی که در دست خودت است بیشتر باشد نسبت به آن چیزی که در دست خداست.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.