حدیث بندگی/

تواضع در مقابل پدر و مادر / فرازی از دعای بیست و چهارم صحیفه سجادیه

روابط عمومی ۰۱ آذر ۱۳۹۶ ۰

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

 

اللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِى، وَ أَطِبْ لَهُمَا کَلامِى…

فرقان، تشخیص حق از باطل

چگونه باید وظیفه را تشخیص داد؟ انسان بالاخره یک مقداری خودش عالم ربّانی می شود، ارتباطش را با خدای تعالی تقویت می کند که اگر این حالتها بوجود بیاید تشخیص وظیفه برایش آسان خواهد شد؛ خدای تعالی به او فرمان می دهد «وَ مَن یَتَّق الله یَجعَل لَهُ فُرقاناً» خدا به او فرمان می دهد؛ فرقان یعنی تشخیص، تشخیص خیر از غیر خیر و حق از باطل؛ لذا افرادی که اهل تقوا هستند، اهل تشخیص هستند و بصیرت لازم را با علم بدست می آورند. تقوا هم که دارند در کنار هم معلوم می شود اما اگر بعضی از مسائل خاص تر، حادتر و حساس تر است در اینجا باید خدمت استاد یا فردی که قابل قبول است برسد.

رجوع به استاد در موضوعات اخلاقی

موضوعات هم فرق می کند گاهی موضوعات سیاسی است، گاهی موضوعات اخلاقی و مباحث تربیتی است. در مسائل تربیتی، خوب است انسان با یک استاد اخلاقی، یک استادی که دعوت به خودش ندارد و دعوت به خدای تعالی دارد، ارتباط داشته و سوالاتش را از او بپرسد و این هم (به معنای) تکیه به استاد نیست؛

عدم وابستگی به استاد در تمام امور

(رجوع به) استاد تا جایی است که راهنمایی می کند و دستگیری می کند تا انسان را به مقصد برساند؛ (همین مقدار) کفایت می کند؛ ولی وابسته شدن به گونه ای که بدون اذن استاد نتواند در زندگی اش تصمیم بگیرد، ما دستوری نداریم که اینطور باشد. یکوقت ارتباط زیاد شود و شخص استادش را قبول دارد یا دوست دارد، او را بصیر می داند در مسائل اینجوری هست اما اینکه دیگر خودش نتواند تصمیم بگیرد و همه را به استاد واگذار کند زیاد مطلوب نیست.

ویژگی استاد خوب

استاد خوب آن استادی است که راه و مسیر و روش را به شاگردانش یاد بدهد، یک مقدار هم دستگیری کند آنها که راه افتادند خودشان بروند. بعضی جاها ایرادات را برطرف کند، مشکلاتی که هست را رفع کند وگرنه اگر تا آخر عُمر او استاد باشد و این شاگرد، البته تا آخر عُمر (شاگرد) هست ولی این ارتباط دیگر نباید آنطور باشد، باید روان شده باشد.

دعا برای پدر و مادر

مبحث اگر یادتان باشد دعای ۲۴ بود که امام سجاد (علیه السلام) نسبت به پدر و مادرش این دعا را اینجا انشاء کرده اند که بر پیامبر و آل پیامبر (صلی الله علیه و آله) درود فرستادند و شروع کردند برای پدر و مادر خودشان دعا کردن و از خدای تعالی خواستند که خدایا تو به من الهام کن که چگونه نسبت به پدر و مادرم بتوانم وظایفم را بطور کامل انجام دهم. در دعا اینطور خواسته و قدرت این را هم بده که آنچه را که یاد گرفته ام بتوانم همه آنها را انجام بدهم. انسان یکوقت یاد می گیرد که چکار باید بکند اما توانایی انجام ندارد؛ آن را هم از خدای تعالی خواست که موفق به این بشود که توانایی انجام اینها را داشته باشد.

هیبت پدر و مادر

بعد در فراز دیگری که خوانده شد فرمود خدایا یک هیبتی از پدر و مادرم در مقابل من قرار بده مانند یک سلطانی که من خوف این را داشته باشم که تخطی بکنم، تخلفی بکنم و نسبت به آنها وظایفم را درست انجام بدهم و بتوانم کار و وظایف شرعی و الهی خود را نسبت به آنها درست انجام بدهم.

فراز ششم از دعای ۲۴

اینها را برای اشاره عرض می کنم که بیان شد تا می رسیم به این قسمت که بند ششم بود که امشب است می فرماید:

«اللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِى، وَ أَطِبْ لَهُمَا کَلامِى، وَ أَلِنْ لَهُمَا عَرِیکَتِى، وَ اعْطِفْ عَلَیْهِمَا قَلْبِى، وَ صَیِّرْنِى بِهِمَا رَفِیقا، وَ عَلَیْهِمَا شَفِیقا.»

امام سجاد (علیه السلام) در قسمتهای گذشته هم اینگونه بود که جایگاه پدر و مادر و عظمت شأن آنها را برای ما بیان کردند.

عظمت پدر و مادر در قرآن کریم

همانطور که در قرآن کریم مفصل راجع به پدر و مادر بیان شده است. اینکه می گوییم مفصل نه اینکه بگوییم نصف قرآن راجع به پدر و مادر است ولی همان تعداد آیاتی که هست بسیار تأکیدات عمیقی دارد؛ بخصوص ۴ آیه ای که در کنار خدای تعالی تکریم پدر و مارد را آورده است. مجموعاً هم بنظرم ۱۱ آیه در قرآن باشد که راجع به پدر و مادر مطالبی را بیان کرده اما ۴ تا از آنها بسیار حساس است که بعد از توحید و اقرار به وحدانیت خداوند بحث خدمت به پدر و مادر و مواظبت کردن از پدر و مادر و رعایت حقوق پدر و مادر را آنجا مطرح می کند که این عظمت جایگاهی و شأن پدر و مادر است در این دعاها هم همینطور است.

رعایت ادب و احترام نسبت به پدر و مادر

امام سجاد (علیه السلام) در اینجا عظمت شأن پدر و مادر و وظایفی که فرندان درباره پدر و مادر به عهده دارند را خیلی لطیف بیان می کند و تأکید می کند که وظیفه فرندان فقط فراهم کردن آسایش برای والدین نیست؛ مثلاً خوراکشان و پوشاکشان را درست کند بلکه بالاتر است؛ وظیفه فرزندان نسبت به آباءشان یعنی پدر و مادرشان این نیست که مثلاً یک خانه ای کرایه کند آنها آنجا راحت بنشینند یا هر روز ۲ کیلو پرتغال و سیب و… بخرد و برود آنجا؛ اینها را هم البته باید انجام بدهد ولی بالاتر از اینها این است که امام سجاد (علیه السلام)  فرموده و آن رعایت ادب و احترام آنهاست این خیلی مهم تر از آن رسیدگی به وضع ظاهری و آسایش و رفاه آنهاست. آنها هم مهم است اما این یکی مهم تر است.

رفتار متواضعانه با پدر و مادر

نرم با آنها سخن گفتن، آرام سخن گفتن، در مقابل آنها خود را کوچک کردن خیلی مهم است و چه آثار بزرگی و فراوانی دارد. اینکه انسان در مقابل پدر و مار خودش را کوچک کند و پایین بیاورد خصوصاً اگر انسان دارای یک مکنتی یا مقامی باشد؛ مثلاً سوادش از پدر و ماردش خیلی بالاتر است این بیشتر ارزش داد و یا جایگاه اجتماعی اش خیلی بالاست اما پدر و مادر جایگاه اجتماعی کمتری دارند این بیشتر رعایت کردنِ این شخص نسبت به والدینش برای او آثار فراوانی دارد. یکی دو قصه و داستان هم جلسات قبل گفته شد و آثاری که رعایت حقوق پدر و مادر بخصوص ادب و احترام نسبت به پدر و مادر چقدر کارساز است و آثاری دارد.

پایین آوردن صدا در برابر پدر و مادر

اینجا امام سجاد (علیه السلام) به خدای تعالی عرض می کند خدایا خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِى صدایم را در برابر پدر و مادرم پایین بیاور. کمک کن که من بتوانم صدایم را بالا نبرم. – حالا اینها را توضیح خواهم داد الان می خواهم ترجمه تحت الفظی اش را بکنم – صدا و سیمای جمهوری اسلامی دانشگاه است ولی در این دانشگاه در کنار تعلیماتی که دارد متاسفانه خوب نشان می دهد که اگر آدم خواست پدرش را بزند چه طوری بزند مادرش را یک وقت خواست بزند چه جوری بزند فیلمهایی که درست می کنند در تکریم و تعظیم خانواده و احترام به پدر و مادر باید به آنها ایزو داد. این جایزه های ایرانی که می دهند رو می گویم من اینها را رصد می کنم بررسی می کنم با دقت نگاه می کنم متأسفانه اینقدر که این آسیب می زند چیز دیگر و جای دیگر آسیب نمی زند بعضا برنامه های تلویزیون می بینید چقدر پرخاشگری را عادی سازی می کند زن نسبت به شوهرش فرزندان نسبت به پدر و مادر.

احترام به پدر و مادر در همه حالات

ما یک روایت نداریم که می شود بی ادبی، بد دهنی، پرخاشگری و چنین کارهایی را انجام داد؛ دارد به اینکه اگر پدر و مادرتان شما را زدند شما برای آنها دعا کنید و دستشان را ببوسید؛ می گوید نمی شود خُب باید بشود؛ اگر ما مسلمانیم، اگر پیرو مکتب اهل بیت (علیهم السلام) هستیم باید اینها را هم رعایت بکنیم. بعد هم به عنوان گسست و فاصله بین نسلها بیان می کنند که این نسل با آن نسل جور در نمی آید آنها قدیمی هستند و ما جدیدی هستیم و همدیگر را درک نمی کنیم. این حرفها کشک است؛ بحث احترام دیگر به درک کردن و نکردن ارتباط ندارد بله می توانی بگویی من حرف تو را نمی فهم که چه می گویی اما بی ادبی فرق می کند. حالا اگر حرف کسی را نفهمیدید باید با او دعوا کنید و فحش دهید؟ یه جوری صحبت کن که بفهمد.

اخلاص شیخ عباس قمی

مرحوم حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله تعالی علیه) شخصیت با اخلاصی بوده، خدا رحمتش کند؛ ما یکی از آقازاده هایشان را دیده بودیم. یکی هم بنظرم اهل مسائل سیاسی بود اگر اشتباه نکرده باشم محدث زاده با پدر ما هم زندان بود،آقا شیخ عباس قمی شخصیتی بود مفاتیحش در کنار قرآن در تمام خانه ها هست. عین قرآن دائماً تجدید چاپ می شود؛ این نشان دهنده اخلاص اوست. این کتاب متروک نمی شود همیشه دارد چاپ می شود تجدید چاپ با خط درشت، خط کوچک، جیبی، منتخب و چه و چه…

احترام شیخ عباس قمی نسبت به پدر

یک کتابی بنام منازل الاخره دارد راجع به مسائل مرگ و قیامت و مردن و این جور چیزهاست ایشان این کتاب را در دوران طلبگی اش نوشته بود این کتاب هم چاپ شده بود و توزیع شده بود. آمده بودند منزل پدرشان، پدرشان گفته بودند اینجا هستید ظهر برویم مسجد نماز؛ اتفاقاً منبری بالای منبر منازل الاخره را گرفته بود دستش و داشت می خواند؛ منازل الاخره همین حاج شیخ عباس قمی که با پدرش آمده بودند نماز. پدرش می گفت آخر شیخ عباس چه می شد تو هم مثل این صاحب کتاب یک چیزی می نوشتی و یک چیزی می شدی مردم استفاده می کردند؛ هی درس می خوانی به چه دردی می خورد. باید آنجا می گفت پدر این کتاب من است دارد می خواند چرا اینجوری می گویی و خوار می کنی ولی دست پدر را می بوسد و می گوید دعای شما در حق من مستجاب است شما دعا کنید من هم بتوانم مثل صاحب این کتاب، کتاب بنویسم؛ من هم بتوانم یک چنین چیزی را انجام دهم و قلمم به نوشتن بیفتد. به پدرش نگفت که نکند پدرش خجالت بکشد که این کتاب خود من است که دارد می خواند چرا اینطور می گویی بعد شده است شیخ عباس.

معرفت شیخ عباس به امام زمان(عج)

ایشان دائم مشغول نوشتن بود؛ به او گفتند چقدر می نویسی و مطالعه می کنی؟ – نمی دانم راجع به ایشان بود یا علامه امینی راجع به یکی از این دو بزرگوار است – گفتند چقدر می نویسی؟ گفت من نوکرم؛ یعنی عبدم، سرباز امام زمانم، زندگی ام را امام زمان (عج) تأمین می کند، خرجی زندگی ام را او می دهد و تا وقتی خرجی ام را می دهد مطالعه می کنم و می نویسم. او را بردند به یک باغی گفتند حاج آقا امروز مهمان ما هستی دیگر کاری با امام زمان نداری امروز را استراحت بکنید گفت باشد چند لحظه ای کتاب را کنار گذاشت و یک چایی خورد و مثلاً یک میوه ای خورد و دوباره کتاب و دفترش را باز کرد و شروع کرد به مطالعه کردن؛ گفتند آقا امروز دیگر نخوانید گفت هرچه فکر می کنم می بینم از مروّت به دور است یک عُمر نانم را داد کار کردم حالا امروز برایش کار نکنم نمی شود باید برایش کار کنم.

خُلق نرم در برابر پدر و مادر

معرفت است دیگر من خواستم آن بحث پدر و مادرش را بگویم رعایت ادب حتی به این مقدار که پدرش را ناراحت نکند از اینکه من چه اشتباهی کردم بچه ام بنده خدا درس خوانده بوده و من حواسم نبود تا این مقدار رعایت کردن آنوقت آثار و برکات و سعه وجودی و توسعه ای که پیدا می کند خیلی زیاد خواهد شد لذا امام (علیه السلام) به خدا عرض می کند خدایا صدای من را در مقابل آنها کوتاه کن خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِى، وَ أَطِبْ لَهُمَا کَلامِى کلام من را در برابر اینها طیب قرار بده خوش کلام باشم بد کلام و بد دهان نباشم وَ أَلِنْ لَهُمَا عَرِیکَتِى یعنی طبیعتم را نرم کن، خُلق من را برای اینها، طبیعت من خُلق من را برای پدر و مادرم نرم کن. درشت خو و بد خو نباشم خیلی لطیف؛ چَشم شما می خواهید انجام می دهم.

نحوه برخورد پدر و مادر با فرزندان

بعضی وقتها خیلی سخت است و به آدم زور می گویند؛ حسابی باید تحمل کند. همانجا هم خوب است. هرچه بیشتر زور بگویند بهتر است؛ برای اینکه آدم تربیت شود. شما البته پدر و مادر هستید سعی کنید زور نگوئید. سعی کنید جوری باشد که بچه ها نسبت به برخورد با شما بی ایمان نشوند. این هم روایت داریم از آن طرف پدر و مادر جوری با فرزندانشان برخورد کنند که فرزندانشان در رابطه با آنها که می خواهند عمل کنند یک جوری عمل نکنند که بی ایمان شوند؛ شما هم لطیف برخورد کنید، جوری برخورد کنید که او توانایی اش را داشته باشد.

خوب فرزندی کردن

وَ اعْطِفْ عَلَیْهِمَا قَلْبِى و قلبم را بر این دو مهربان کن وَ صَیِّرْنِى بِهِمَا رَفِیقا، وَ عَلَیْهِمَا شَفِیقاً و مرا نسبت به هر دو رفیق و شفیق قرار بده که حالا این را معنا خواهم کرد. خوب فرزندی کردن و رابطه خوب با پدر و مادر داشتن از نظر شرع مقدس همین است که آدم خوش زبان باشد، خوش برخورد باشد، صدایش را بالا نبرد، ادب را رعایت کند.

اموال و اولاد، محل آزمایش

محبت پدر و مادر به فرزندان خیلی زیاد است و در نتیجه باعث می شود که بعضی وقتها پدر و مادر در محبت به فرزندانشان افراط کنند و این فرزند از دست برود لذا خدای تعالی در قرآن کریم می فرماید انّما، انّما یعنی این است و جز این نیست که اموال شما و اولاد شما فتنه هستند؛ یعنی مرتب به پدر و مادر تذکر می دهد که حواستان باشد که اگر شما خوب رعایت نکنید عامل خواهید شد که هم برای خودتان هم برای فرزندانتان گرفتاری درست می کنید. فرزندان را تربیت کنید قطعاً اینها، اموال شما و اولاد شما برای شما محل آزمایش و امتحان هستند. یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر الله اولاد شما و اموالتان شما را از یاد خدا باز ندارد. فرد اهل نماز جمعه بود، مسجدش را هر شب می آمد، از وقتی اولاد دار شده دیگر نمی آید؟ چی شد؟ می گوید می خواهم بچه را نگه دارم حاج آقا نمی دانید چقدر شیرین است از سر کار می آیم می آید در بغلم و دیگر نمی گذارد من کاری کنم؛ این می شود فتنه که از ذکر خدا او را باز می دارد. مسجدت را هم بیا و فرزندت را هم بیاور و مراقبتش را هم بکن.

خانواده خوب

لذا خداوند دائم به پدر و مادر این تذکر را می دهد، در مقابل هم به فرزندان تاکید می کند که پدر و مادر را نیکی کنید. در رفتار مسامحه نداشته باشید و در وظیفه تان کم نگذارید و ارتباطتان را حفظ بکنید. این فراز از دعای امام سجاد (علیه السلام) تاکید بر خانواده دارد که برای اینکه خانواده خوب باشد و اعضای خانواده به هم بچسبند باید رأفت و مهربانی و زبانِ خوش و نرمی در گفتار و لطافت در رفتار را داشته باشند. این قسمت از این دعا خیلی زیباست می فرماید اگر می خواهید خانواده محیط سالمی باشد، محل رشد افراد باشد، انسانها در آن رشد کنند و مقامی پیدا کنند، بایستی ارکان خانواده، پدر و مادر و فرزندان ارتباطشان با هم با مهربانی و از روی محبت و نرم گفتاری باشد.

مذمّت عدم تشکیل خانواده

عدم تشکیل خانواده و برهم زدن نظام طبیعی عالم فرار از مسئولیت است که الان یک عده ای این فرار را دارند که شارع مقدس این را نمی پسندد و بشدت مذمّت می کند. از آنطرف ترغیب به تشکیل خانواده دارد و نیز می گوید باید خانواده تان نرم و لطیف و مهربان باشد. کسی که از زیر بار مسئولیت فرار می کند و تشکیل خانواده نمی دهد از بهره های عظیم معنوی و کمالی محروم است. اصلاً قسمتی از عقل انسانها تا ازدواج نکنند و تشکیل خانواده ندهند رشد نمی کند. این را دانشمندان هم می گویند. یک قسمتی از کار می خوابد. حتماً باید یک عقلی بدست بیاورند که آن هم با این ازدواج بدست می آید.

زحمت برای خانواده

من قبلا هم به این مطلب اشاره کرده بودم و مفصل هم در روایات آمده است آنقدر مسئولیت خانواده و اداره آن مهم است که فرمود الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله مجاهد فی سبیل الله جایگاه خیلی بزرگی دارد، عظیم الشان است می فرمایند کسی که می رود در خیابان کار می کند زحمت می کشد که خانواده اش در رفاه باشند مثل کسی است که در راه خدا جهاد می کند؛ این مطلب عظمت خانواده را بیان می کند، عظمت تلاش برای خانواده را می رساند. کسی که تلاش می کند تا فرزندش تربیت معنوی داشته باشد، از نظر دینی نصاب لازم را داشته باشد، اجری که این شخص می برد معادل اجری است که مجاهد فی سبیل الله می برد.

تربیت دینی صحیح

اینکه می گوییم تربیت نه اینکه سه شیفته کار بکنید و خرج دانشگاه من را بدهید این نیست حواستان باشد اصلاً پدر و مادر وظیفه دروس عالیه خواندن فرزندانشان را ندارند الان می گویم منظورم چیست پدر و مادر وظیفه دارند سواد یاد بچه بدهند بیشتر از آن را وظیفه ندارند اینکه بخواهد خودش را به زحمت بیندازد که فرزند سطوح عالیه را بخواند و کذا و کذا بشود وظیفه پدر و مادر نیست وظیفه آنها تربیت دینی صحیح است؛ تربیت درست است. شما این فرزندی را که خودتان تا ۱۶-۱۷ سالگی تربیت کردید و نماز خوان است و متدین است می فرستید در یک محیطی که یواش یواش فاصله می گیرد خودتان را هم به زحمت انداخته اید، زندگی تان را هم سخت کرده اید؛ خیلی از اینها الان مطلوب نیست متاسفانه جامعه ما در یک جَوهایی قرار دارد، فشارهای اجتماعی، هنجارها و ناهنجاری ها جوری شده که افراد همه با هم به یک سمت می روند و هیچکس هم نمی داند که برای چیست؛ متاسفانه خیلی هایش باطل است.

لزوم علوم انسانی بومی

ما چرا روی بحث علوم انسانی اینقدر پافشاری می کنیم؟ در بحث علوم انسانی در کل دنیا، تمام کشورهای اروپایی و آمریکایی را ببینید، بنده تحقیق کرده ام مراکز فنی آنها، مراکز پزشکی شان مثلاً یک دانشگاه جراحی مغز، بیمارستان مجهز در حد اعلی یکدفعه می بینید یک متخصص آن و کادر پزشکی مجرّب آنها همه ایرانی هستند؛ با تمام تجهیزات و امکانات ریزترین کارها را انجام می دهند. در ناسای آمریکا تعداد زیادی ایرانی وجود دارد در کارهای بسیار حساس علمی ایرانیان وجود دارند. دانشگاه هم در اختیارشان گذاشتند؛ رئیس دانشگاه است، رئیس آکادمی است، رئیس یک بخش بزرگ است و ایرانی است اما شما در آمریکا و اروپا بگردید اگر رئیس گروه یکی از دانشکده های علوم انسانی ایرانی بود غیر بومی خود آن کشور! حالا ایرانی هم هیچ یعنی غیر بومی آن کشور مثلاً اگر آلمان است امکان ندارد حتی مدیر گروه بخش جامعه شناسی غیر آلمانی باشد زیرا می گویند مباحث علوم انسانی می خواهد جامعه من را تربیت کند روان شناسی ما جامعه شناسی ما علوم بالینی همه اینها باید دست خودمان باشد چرا بدهیم دست غریبه ها این کار را نمی کنند.

آیا می شود مطهری وارد کرد؟

مثال عرفی اش را بزنم اگر در کشور خود ما پزشک نداشته باشیم، جراح مغز و اعصاب نداشته باشیم، یک نفر از اروپا و آلمان  و فرانسه و… می آوریم؛ مگر یادتان نیست من خودم یادم است ۳۰-۳۵ سال پیش هندی و پاکستانی طبیب می شدند و در کشورمان پُر بودند هر کجا می رفتیم پزشکها یا هندی بودند یا پاکستانی اما آیا می شود مطهری را هم وارد کرد؟ آیا می توان آقای با هنر و بهشتی را وارد کرد؟ محمد تقی جعفری را وارد کرد؟ علامه طباطبایی را وارد کرد؟ نمی شود؛ اینها مال خودمان باید باشد. الان دانشگاه های ما در بحث علوم انسانی تمام این موارد و موادی که دارند تمامش غربی است لذا آن روانشناس ما در همین کشور و در همین شهر آنهایی که درس اسلامی نخوانده اند بچه را می بری پیشش می گویی این فرزند مشکل روانی دارد می گوید باید ۴ تا دوست پسر داشته باشد اگر اینطور شود درست می شود اولین چیزی که می گوید این است می گوید باید ۳ تا دوست دختر داشته باشد اینکه می گویم مال همین روزهاست؛ چرا؟ چون در این فضایی که درس خوانده و مدرک گرفته چیز دیگری وجود دارد و جامعه چیز دیگری است. اینها را داریم می گوییم اینکه حساسیت نشان می دهم می خواهم اهمیت این را عرض کنم.

نخبه های یک کشور باید علوم انسانی بخوانند

لذا دوستانی که هستند از من می پرسند آقا پزشکی بخوانم یا علوم انسانی؟ می گویم علوم انسانی بخوانید آنوقت در جامعه چون دشمن، دشمنی می کند طراح این مسائل کس دیگری است از همان اول علوم انسانی را کرده اند یک رشته ای که می گویند هر کس بی سواد است و نمره کم می آورد می رود علوم انسانی در صورتیکه نخبه های یک کشور باید درس علوم انسانی بخوانند چرا؟ چون می خواهد جامعه را مدیریت کند آنوقت حالا تازه نخبه ها را هم بفرستیم کتاب نداریم و کتابهای آن تدوین نشده است. الان کتابها همه ترجمه و کتابهای اسلامی راجع به این قضیه که باید باشد خیلی کم است اینها مصیبت هایی است که داریم.

نقشه غربی ها

مثل نقشه هایی که در انگلیس و کشورهای غربی برای کشورهای اینطرف کشیدند وقتی عثمانی را متفرق کردند نقشه را ببینید تمام قومیت ها را دو قسمت کردند نصف آنها این مرز نصف دیگر آن مرز الان کُردها را ببینید تُرک را ببینید نصفشان اینجا نصفشان آنجاست بلوچ همینطور این بخاطر این است که مدیریت در دستش باشد امروز کردستان را می خواباند فردا ترکستان بلند می شود ترکستان را می خواباند بلوچستان بلند می شود حالا ببینید چند وقت دیگر اگر بلوچستان شروع نشد کردستان را می خواستند یک جریانی درست کنند نشد افغانستان هم که آنطرف الحمدلله بهم خورد و داعش ریشه اش کنده شد حالا چند وقت دیگر جای دیگری شروع می کنند او نقشه اش را کشیده است که چطور تقسیم بکند بصیر بودن و حواس جمع داشتن و مواظبت کردن این است.

عدم بالا بردن صدا در مقابل شخصیت های معنوی

بحث ما راجع به پدر و مادر است خانواده مهم است و باید آن را محکم نگه داشت خانواده باید باشد تا فرزندان در این خانواده درست عمل بیایند زیاد اذیتتان نکنم اینجا فرمود اللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِى این خفض یعنی صوت را آوردن پایین بالا بردن صدا در مقابل شخصیت هایی که معنوی هستند خلاف ادب است؛ مثلاً جلوی معلم و استاد که نباید صدا را بلند کرد. جلوی عاِلم صدا نباید بلند شود؛ لذا خدای تعالی فرمود لاتر فعوا اصواتکم فوق صوت النبی در مقابل پیغمبر صدایتان را بالا نبرید، بی ادبی نکنید.

ادب در مقابل پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امام

اگر اینجا هم امام سجاد(علیه السلام) فرمود خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِى پیامبر پدر امت است شما نباید در مقابل پدر و مادرتان صدایتان را بالا ببرید. پیامبر پدرتان هست پیش او صدایتان را بالا نبرید؛ اگر یادتان باشد یکبار عرض کردم این عبارت آیه که لاترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی این دستور العمل در مقابل پیامبر چه زنده چه مُرده صدایتان را نباید بالا ببرید کنار قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) صدا بلند کردن جایز نیست وچون مکمل نور واحد هستند اهل بیت (علیهم السلام) هم مثل پیغمبر (صلی الله علیه و آله) هستند شما در کنار مضجع اهل بیت(علیهم السلام) هم صدایتان را نباید بالا ببرید. دیده اید دارید می روید در کنار حرم امام رضا (علیه السلام) یکنفر می گوید بلند صلوات بفرست؛ این اصلاً کار بدی است هرگز این کار را نکنید چون اگر مثلاً امام رضا (علیه السلام) آنجا نشسته بود تو اصلاً جرأت می کردی حرف بزنی؟ هیبت و عظمت او تو را می گرفت لذا باید آرام باشید و ارتباط بگیرید با بلند داد زدن که کسی ارتباط نمی گیرد آیه هم می گوید ولاترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی در مقابل پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امام که هستید مودب باشید.

صحبت کریمانه

امام سجاد(علیه السلام) می گوید خدایا به من توفیق بده صدایم بیاید پایین بعلاوه اینکه این کلام کنایه است؛ کنایه از تذلل است کنایه از تواضع است من در مقابل پدر و مادرم تواضع داشته باشم احترام بگذارید آنجا هم بعد ادامه داد به اینکه کلام مرا نسبت به اینها طیب کن یعنی احسن باشد اطیب باشد یعنی نسبت به پدر و مادرم در مقام بیان در مقام لاتقل لهما اُف باشد اُف را هم معنا کردیم که اسم فعل است یعنی اگر می دانی که یک کاری کنی پدر ناراحت می شود که به تو بعد می گویند نکن اصلا از اول نکن تا به تو نگوید نکن می دانی که اگر الان اگر بروی بگویی من بردم این کار را انجام بدهم او می گوید نه این را که می دانی اصلا نرو بگو که او به تو بگوید نه که این نه گفتن را تو از او بشنوی شاید برای او سخت باشد که به تو بگوید نه از اول نگو این لا تقل لهما اُف معنایش این است و قل لهما قولاً کریماً این اطیب کلام یعنی این یعنی کریمانه صحبت کن امام صادق (علیه السلام) فرمودند قول کریم تو آن است که اگر آن دو آزار دادند چیزی نگویی آن دو نفر اگر به تو آزار رساندند هیچ چیزی نگویی می شود قول کریم و اگر تو را کتک زدند برای آنان طلب مغفرت کنید. قول کریم این است که هرگز پدر و مادرتان را به اسم کوچک صدا نزنید؛ این هم روایت دارد.

فراز هفتم از دعای ۲۴

لذا بلافاصله بعد از اینکه این بیان را می کند در فراز بعدی می گوید اللَّهُمَّ اشْکُرْ لَهُمَا تَرْبِیَتِى، وَ أَثِبْهُمَا عَلَى تَکْرِمَتِى، وَ احْفَظْ لَهُمَا مَا حَفِظَاهُ مِنِّى فِى صِغَرِى می گوید خدایا اللهم اشکر لهما تربیتی خدا به خاطر پرورش من تو از آنها سپاسگزاری کن چون من اصلا قدرت تشکر ندارم آنها به من خیلی خدمت کرده اند مادرم چقدر به من خدمت کرده دوران حملش شیردادنش و تربیت و بزرگ کردنی شب و روز نخوابیدن ها بدون هیچ ناراحتی همه را تحمل کرده بخاطر گرامی داشتن من به آنها پاداش بده و هر سختی که در کودکی بر من تحمل کردند در حق اینها رعایت کن احْفَظْ لَهُمَا مَا حَفِظَاهُ مِنِّى فِى صِغَرِى در کودکی خیلی اینها به من خدمت کرده اند تو حقشان را به اینها بده چون من توانایی دادن حق را ندارم و در آنجا هم فرمود به اینکه و صیرنی بهما رفیقا و علیهما شفیقا هر دو را نسبت به من رفیق کن رفیق یعنی مرافق همراه می گوید الرفیق ثم الطریق رفیق البته مخصوص راه است همیشه رفیق را برای راه می آوردند یعنی شما می خواهید یک مسیری را طی کنید یک رفیق و همراه می خواهید و معلوم می شود پدر و مادر کمک حال انسانند همراه انسانند با وفق و مدارا عمل می کنند و کمک انسان هستند برای اینکه انسان به آن مقصد برسد چه سفر دنیایی باشد چه سفر آخرتی باشد رفیق مرافقت با انسان دارد هماهنگی می کند تا انسان به مقصد برسد و علیهما شفیقا شفیق هم به معنای رقیق القلب است یعنی ترحم خدایا من را نسبت به اینها جوری کن که با ترحم و شفقت بتوانم با آنها رفتار کنم فعلا همین مقدار از این دعا بیان شد خدای تعالی انشاءالله دل ما را ظرف معارفش قرار بدهد …

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.