حدیث بندگی/

ابعاد تربیتی زندگی امام حسین (علیه السلام)

روابط عمومی ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله رب‌العالمین و الصلاه والسلام علی سیدالانبیاء والمرسلین، العبد المؤید و الرسول المسدد ابوالقاسم مصطفی محمد وعلی آله الطیبین و الطاهرین و المعصومین، سیما بقیه‌الله الاعظم فی الارضین و اللعنه الدائم علی أعداءهم اجمعین من الآن الی قیام یوم‌الدین.

امام حسین (علیه‌السلام) معلم و مربی هستند و افرادی که تحت تربیت او قرار می‌گیرند، انسان‌های الهی و ربّانی می‌شوند. اگر انسان امام حسین (علیه‌السلام) را به‌عنوان الگوی خودش انتخاب کند و از او بهره بگیرد و تحت تعلیم و تربیت امام خودش را قرار دهد، انسان الهی می‌شود.

سال ۶۱ قمری حضرت به شهادت رسید اما از آن سال تا امروز کسانیکه آزادشده دست حسین (علیه‌السلام) هستند ببینید چقدر است؛ منظور از آزادشده، کسانی هستند که آمدند و در خیمه و سفینه حسین (علیه‌السلام) نشستند، امام آن‌ها را دستگیری کرد و به منزل مقصود و کمال رسانید. این‌ها چند نفرند، چقدر هستند؟ الی ماشاالله فقط هم در یک بُعد نیست که بُعد فرهنگی باشد؛ خیر بُعد سیاسی، اعتقادی، اجتماعی، دینی، عقیدتی، سبک زندگی، ابعاد تربیتی بخصوص مسائل تربیتی و…

جلسه گذشته به چند وجه از وجوه تربیتی و تعلیمی امام حسین (علیه‌السلام) اشاره کردم که مقدمه‌ای باشد برای بحثی که می‌خواهم بگویم که می‌ترسم این مقدمه از ذی المقدمه بیشتر باشد ولی فقط می‌خواهم ذهنتان به ابعاد مختلف آشنا شود. می‌خواهم بگویم قیامش و مُحرّمش یک بُعد ندارد. امام با سخنرانی‌های مکرر، ارشادات متعدد، پیام‌ها و رفتارشان تا آخرین لحظه درس داد و تا آخرین لحظه پرورش داد؛ فقط درس نداد پرورش هم داد.

تمام زندگی حسین (علیه‌السلام) حیات است و احیاء؛ زنده است و زنده کننده. در همین بُعد تربیتی و تربیت دینی شما زندگی امام حسین (علیه‌السلام) را بررسی کنید، جریان کربلا سرجای خود، زندگی حضرت را بررسی کنید غوغاست؛ از مسائل کوچک بگیرید تا مسائل بزرگ؛ سلام کردن، همین سلام کردن یکی از دستورات دینی است که شما به دیگران سلام بکنید احکام فقهی هم داریم؛ اگر کلمه سلام را در نماز بگویید، نمازتان باطل می‌شود؛ لذا نماز که اول آن تکبیر است، آخر آن تسلیم است. آخرش می گویید السلام، تا السلام را نگویید هنوز در نماز هستید؛ به محض اینکه السلام علیکم می گویید نماز تمام می‌شود. همین سلام که نماز را از بین می برد، اگر کسی به شما در حال نماز سلام گفت، باید جوابش را بدهی به همان سلام هم جوابش را بدهی و این نماز را باطل نمی کند.

این سلام یک رابطه انسانی است؛ دستور دین هم است که یکدیگر را سلام کنید. سلام آغازیست برای ارتباط برقرار کردن با افراد جامعه؛ با سلام ارتباطات اجتماعی شروع می‌شود. سلام آغاز کار است سلام کردن در حقیقت یک نوع محبت به دیگری است. سلام معانی مختلفی دارد سلام یعنی اینکه از طرف من به شما هیچ گزندی نمی رسد، شما از طرف من در امانید. وقتی می گویید السلام علیک یا اباعبدالله، سلام بر تو یعنی من به تو درود می فرستم و از طرف من به سمت شما گزندی نخواهد رسید.

این دستور دینی احکامی برایش گفته شده است؛ امام حسن (علیه السلام) فرمودند از مروت و جوانمردی انسان است که حقوق دیگران را بپردازد؛ آدم جوانمرد کسی است که حقوق دیگران را اگر از کسی قرض گرفته است بدهد، حق شان را ادا کند و با بانگ رسا و دلپذیر سلام بگوید. بعضی ها جوری با آدم برخورد می کنند که بالاخره شما سلام بدهید و او بگوید علیک السلام. “ابخل الناس من بخل بالسلام” بخیل ترین مردم کسی است که نسبت به سلام بخل بورزد. حضرت می گوید می خواهی رابطه محبتی ایجاد کنید رسا و دلپذیر سلام بدهید.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود ۵ چیز است که تا لحظه مرگ من ترکش نمی کنم؛ یکی از آن‌ها سلام کردن به کودکان است. به کودکان سلام کردن تا بعد از من به‌عنوان رسمی رایج باقی بماند. می دانید که وقتی به بچه سلام می دهید شخصیت پیدا می کند، خودش را یک چیزی می بیند، بزرگ می‌شود، برای خودش یک اعتباری قائل می‌شود. یکی از گرفتاری های ما این است که نسبت به فرزندانمان بی اهمیت برخورد می کنیم، شخصیت آن‌ها را در منزل، در جاهای مختلف حفظ نمی کنیم. اولاً خود نام بردنشان در اجتماع این‌ها مهم است و دستور دینی است؛ عرض کردم هر وقت چیز خوبی را شما برای خودتان می خواهید برای دوست خودت، نزدیکان و اطرافیانت هم باید بخواهی. در نام بردن و صدا کردن می خواهید کسی را نام ببرید خوب است با کمال احترام نام ببرید. محمد آقا، جعفر آقا، فاطمه خانم، رسول خدا (صلی الله علیه و آله)  می گوید به بچه ها سلام بدهید؛ حالا واقعاً ببینید در اجتماع، مردم نسبت به بچه ها اینگونه اند؟

خود سلام کردن محبت کردن است؛ سلام به کودکان اول سبب رشد شخصیت آن‌ها می‌شود، دوم اینکه عزت نفس را در آن‌ها تقویت می کند.

امام حسین (علیه‌السلام) یک روایت دارند شما شنیدید، فرمودند به اینکه سلام ۷۰ ثواب دارد ۶۹ تای آن برای آن کسی است که ابتدا سلام می کند و یکی از آن‌ها برای فردی است که علیک سلام می گوید. اینکه سلام بدهید یک تمرین است؛ تمرین مؤدب شدن است. این را امام حسین (علیه‌السلام) به ما یاد داد و خودش هم در این قضیه غوغاست. در رابطه با محبت به کودکان، محبت به نوجوانان و فرزندان عجیب است.

راوی می گوید روز نزد سید الشهدا (علیه‌السلام)  بودم، فرزند کوچک آن حضرت یعنی امام سجاد (علیه‌السلام) وارد شد حضرت او را در بغل گرفت، پیشانی اش را بوسید، سینه اش را به سینه خودش چسباند خیلی با آن بچه مهربانی کرد و بعد گفت پدرم فدای تو چقدر خوشبو و زیبایی؛ تحویلش گرفت. این‌ها روشهای تربیتی است باید یاد بگیریم و بکار هم ببریم.

مثلا عفو کردن به شخصی که به انسان بدی کرده، عفوش کنید. کنترل کردن خود نسبت به کسانی که به ما بدی می کنند؛ این‌ها هم تربیت دینی است. خیلی وقتها آدم قدرت و توان هم دارد طرفی که او را اذیت کرده را لِه کند و از بین ببرد، ولی نمی کند و اینکه بتوانی خودت را کنترل کنی و در موضع قدرت عفو کنی. حالا یکی حقّت را خورده دو تا سیلی هم در گوشش بزنی بعد بگویی باشه بخشیدمت اینجا بخشش به درد نمی خورد؛

انس بن مالک می گوید نزد امام حسین (علیه‌السلام) بودم دخترکی در حالیکه دسته ای ریحان خوشبو و گیاه خوشبو در اختیارش بود وارد شد و تقدیم امام حسین (علیه‌السلام) کرد. حضرت فرمود تو را به خاطر خدا در راه خدا آزاد کردم. انس می گوید تعجب کردم پرسیدم این کنیز را به خاطر یک دسته ریحان، یک شاخه گل و چند تا گل خوشبو آزاد کردید؟ آمد به شما فقط سلام کرد و این گل را داد. امام فرمود خدا ما را اینگونه تربیت کرده است و امام (علیه‌السلام) آیه ۸۶ سوره مبارکه نساء را تلاوت کردند که اگر کسی به شما یک خوبی کرد شما یا مثلش با بهترش را به او بدهید. این دختر خانم به من یک شاخه گل داد بهترش این بود که در راه خدا آزادش کنم. این مکتب تربیتی امام حسین (علیه‌السلام) است ما باید در احسان کردن اینجور بشویم.

یکی از الگوهای تربیتی مهم در پیام امام حسین (علیه‌السلام) حضور بانوان است؛ قریب به ۸۰ زن همراه امام حسین (علیه‌السلام) در این قافله بودند. چه عظمت هایی این‌ها خلق کردند چه جریاناتی را در تاریخ مدیریت کردند اما این کاروان بانوان همراه حسینی که تربیت شده امام حسین (علیه‌السلام) هستند پایبندیشان به عفاف و حجاب و نگه داشتن حرمتها خیلی عجیب است. حضور بانوان برای دفاع از حق و ولایت به شرط رعایت حدود الهی حریم عفاف و حجاب است. گاهی وقتها ضروری هم هست باید بانوان بیایند در خیابان، انقلاب اسلامی اگر بانوان نمی آمدند و کمک نمی کردند شاید دیرتر از این به نتیجه می رسید. تربیت شدگان امام حسین (علیه‌السلام) در جریان کربلا این عفاف و متانت را به خوبی نشان دادند؛ اگر چه سپاه کوفه بی حرمتی کرد. ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب (علیه‌السلام)  در کوفه در جمع آن کسانی که جمع شده بودند آل الله را ببینند و این بانوان را ببینند فریاد زد آیا از خدا و رسول او شرم نمی کنید که به حرم و دودمان پیامبر اینگونه نظاره می کنید؟ در مسیر شام هم باز ام کلثوم (سلام الله علیها) از شمر درخواست کرد که این سرهای بریده را بگو ببرند جلوتر یا اینکه ما را از یک دروازه ای ببر داخل که جمعیت کمتری باشد تا مردم متوجه آن سرها شوند و به ما نگاه نکنند ولی آن ملعون پلید هم برعکس عمل کرد یا جریان سهل که از سکینه خاتون پرسید تو کی هستی گفت من سکینه بنت الحسین (علیه‌السلام)  هستم گفت منم سهل هستم از اطرافیان و صحابه جدت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کاری داری من برایت انجام دهم؛ خیلی کارها سکینه خاتون می توانست بخواهد اما آنجا چه خواست؟ گفت به اینهایی که سرها را گرفتند دستشان بگویید این‌ها را ببرند جلوتر تا ما از نگاه تند این مردم که بر ماست نجات پیدا کنیم. می نویسند ۴۰۰ درهم سهل بلافاصله به کسانی که نیزه ها را داشتند داد و آن‌ها فاصله گرفتند.

این‌ها کم نیست خطبه زینب کبری (سلام الله علیها) در کاخ یزید و دفاع بی نظیر او از حجاب خیلی عجیب است؛ این‌ها تربیت است آنجا اینگونه فرمود: ای زاده آزاد شدگان فتح مکه آیا این عدالت است که همسران و کنیزان خودت را در پشت پرده ها قرار دادی ولی دختران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را به‌عنوان اسیران روانه کردی و پرده های حرمت آنان را دریده ای، چهره هایشان را آشکار ساخته ای و زیر سلطه دشمنان از شهری به شهر دیگر می گردانی؟ آنگونه که مردمان شهرها و آبادیها وبیابانها و قلعه ها به آنان نگاه می کنند و از دور و نزدیک چهره آنان را تماشا می کنند.

حضرت زینب (سلام الله علیها) در کربلا حضور دارد اما از عفت و حجاب دست نمی کشد؛ دائما تذکر می دهد که کرامت انسانی زن به عفت و حجاب اوست خیلی جالب است امام سجاد (علیه السلام) با همه مشکلات و سختی هایی که متحمل می شد مواظب این جریان بود. وقتی قافله را از کوفه حرکت می دادند به ابن زیاد ملعون فرمودند به اینکه مرد مسلمان و پاکدامنی را همراه این گروه و این زنان بفرست اگر اهل تقوایی تو که می گویی مرد خدایی هستی اگر مسلمانی یک چنین نفری را بفرست.

طبری در تاریخش این را نقل می کند. این چند مورد تعدادی است از هزاران مواردیکه وجود دارد؛ این‌ها موارد ظاهراً قابل دسترسی و دم دستی است و الا وجود اقدس آن نازدانه هستی به این سادگی ها که قابل شناسایی نیست.

حسین (علیه السلام) وارث انبیاست از همه آن‌ها ارث برده است شما در زیارت نامه اش می خوانید: السلام علیک یا وارث آدم السلام علیک یا وارث نوح یا وارث آدم السلام علیک یا وارث ابراهیم؛ عصاره همه هستی است خلاصه تاریخ بشر تازمان خود امام حسین (علیه السلام) است.

عاشورا تقابل تاریخ است؛ ظلمت و نور با هم یکجا جمع شده اند. تزاحم حق و باطل است. جریان کربلا مفتضح کردن همه پلیدی هاست. چهره نفاق و دو رویی و پلشتی و رذایل اخلاقی در کربلا شفاف شد و تا قیامت خودش را نشان می دهد. قیام امام حسین (علیه السلام) برای این بود که پرچم توحید که به دست حضرت آدم (علیه السلام) برافراشته شد و آمد در دست رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قرار گرفت و در آینده به دست حضرت حجت (سلام الله علیه) قرار می گیرد، این پرچم بر روی زمین نیفتد و مانا باشد؛ لذا تمام جریان کربلا یک ظاهر و یک باطنی دارد و یک حقیقتی؛ همان صحنه های شهادت اهل بیت، شهادت اطرافیان حسین (علیه السلام) این‌ها هرکدامشان یک ظاهری و یک باطنی دارد.

قصه علی اکبر ظاهری دارد، قصه علی اصغر ظاهری دارد که همین هاست که می گوییم اما حقیقت این جریان چیست؟ آن با یک مقدماتی باید برای شما گفته شود. حسین (علیه السلام) همه سیاهی ها و بدی ها را برملا کرد. نام حسین (علیه السلام) که می آید همه نور در یک قسمت قرار می گیرد و تاریکی در قسمت دیگر.

عاشورا هویت بخش انسان است؛ در طول تاریخ به او تاختند، آن ملعون قبر حسین (علیه السلام) را خراب کرد، شخم زد، آب بست برای اینکه می خواهد این عامل حیات از بین برود. چون تحریف عاشورا یعنی تحریف امامت؛ تحریف عاشورا یعنی تحریف ولایت؛ اگر ولایت را از ما بگیرند دیگر کار با ما ندارند می گویند هر کاری دلتان می خواهد بکنید مثل مریضی که می گویند ببرید منزل و هرچه دلش می خواهد بدهید بخورد.

روی مسئله امام شناسی خیلی کار کنید، دوستان خودتان را در این زمینه تقویت کنید. تحریف عاشورا، تحریف ولایت و امامت است. عاشورا دارای مراتب و تجلیاتی است؛ یک حقیقت است اما جلوات متعددی دارد، لایه های مختلفی دارد، هر لایه اش مطلب و مطالبی را بیان می کند.

بحث محبت در کربلا که غوغاست؛ حبیب مظهر است یا حبیب بن مظاهر را ببینید، مسلم بن عوسجه، رابطه محبتی این دو نفر را ببینید با حسین (علیه السلام) دوستان الهی هستند.

دعای عرفه امام حسین (علیه السلام) خودش را در کربلا نشان می دهد: “انت الذی ازلت الاغیار من قلوب احبائک حتی لم یحبوا سواک ولم یلجاء الی غیرک” این کجا خودش را نشان داد؟ روز عاشورا خودش را نشان داد؛ امام حسین (علیه السلام) شد محبوبی که اسوه است و باید از این اسوه درس گرفت، الگو گرفت. در هر زمینه ای که فکرش را بکنید، رابطه اش با همسر، فرزندان و غلامش؛ رابطه اش با همسرش رباب را ببینید، بعد آن رباب با او چگونه رفتار کرد؟ تا یک سال بعد از حسین (علیه السلام) به این راحتی آب نخورد، سر قبر حسین (علیه السلام) نشست زیر سایه نرفت، رابطه محبتی امام حسین (علیه السلام) با رباب خیلی عجیب است که آن خودش یک فصل جدایی دارد.

رابطه اش با غلام، یک غلام سیاهی است اهل نوه است امیر المومنین (علیه السلام) او را از فضل بن عباس بن عبدالمطلب به ۱۵۰ دینار خرید هدیه داد به ابوذر و ابوذر تا زمانیکه در ربذه در تبعید بود این غلام به نام جون به همراهش بود بعد هم که از دنیا رفت این غلام برگشت آمد خانه امیرالمومنین (علیه السلام) و بعد از او در خدمت امام حسن (علیه السلام) و سپس در خدمت امام حسین (علیه السلام) و در کربلا همراه کاروان آمد و قصه اش مفصل است و روز عاشورا اذن میدان گرفت رابطه امام حسین (علیه السلام) با غلامش را ببینید؛ این‌ها درس است، آمد گفت آقا اجازه بدهید من هم میدان بروم، حضرت گفت تو آزادی از این لحظه برو تو به ما خیلی خدمت کردی مدتهاست با ما هستی و به قول امروزی ها الان دیگر بازنشسته شدی ما دیگر با تو کاری نداریم، گفت ای پسر پیغمبر آیا سزاوار است در خوشیهایتان با شما باشم  ولی در ناخوشی هایتان می خواهید مرا رد کنید؛ درست است که بوی من بد است، نژادم خوب نیست، رنگم سیاه است ولی شما بر من منت بگذار و اجازه بده میدان بروم؛ امام به او اجازه داد میدان رفت ۲۵ نفر را به هلاکت رساند بعد هم به شهادت رسید امام حسین (علیه السلام) همانطور که بالای سر علی اکبر آمده بالای سر غلامش هم آمد، آنجا هم برایش دعا کرد که خدایا بوی او را خوش کن، صورت او را نورانی کن، حجت خدا وقتی به انسان نظر کند اینطور است.

خدا کند ما را به خیمه حسین (علیه السلام) راه داده باشند و امام یک نظری به ما بکند یک دعایی در حق ما بکند که ما هم بویمان خوش شود صورتمان نورانی شود.

این‌ها مقدمات است بحثی را که می خواهیم شروع بکنیم ان شاءلله بحث رضاست؛ سلوک الی الله وقتی رسید به جایی که نه تنها خدا از او راضی بود او هم ازخدا راضی شد، بخاطر قضا و قدری که در حق او جاری می کند از آن مسائلی که برایش پیش می آید راضی باشد، این می‌شود مقام رضا.

رضا از منازل سلوک است، از مقامات بلند معنوی است که بعد از صبر و توکل برای انسان سالک محقق. ان شاءالله در مورد رضا و البته تسلیم اگر وقت شد کلیاتی را عرض می کنم البته همه مبحث را با کربلا تطبیق می دهم با کلمات حسین (علیه السلام) سعی می کنم تطبیق بدهم حضرت در جای جای بیاناتش دارد همانجایی که گفت “خط الموت مخط القلاده علی جیده الفتاه” و در آنجا خطبه مفصل است و می رسد به آنجا که افتاد روی زمین گفت “الهی رضا برضاک” این‌ها را تکرار می کند پس معلوم می‌شود یکی از آن مطالبی است که ما باید بدان بپردازیم، یاد بگیریم و بفهمیم مسئله رضا چیست؟ مقام رضا کجاست؟ و ما کجاییم؟

رسم است که امشب ورودیه می خوانند؛ ۲۰ سال یا ۲۵ سال قبل از عاشورا امیر المومنین (علیه السلام) از این منطقه عبور می کرد، ایستاد، از صفین که بر می گشتند از اسب پیاده شدند خاکها را می بوئید می فرمود “ها هنا مصارع عشاق” اینجا در آینده خونهایی بر زمین خواهد ریخت این از معجزات و اخبار از غیب امیرالمومنین (علیه السلام) است؛ خبر داد که در کربلا واقعه ای رخ خواهد داد. این کاروان امام حسین (علیه السلام) که رسید به کربلا، اسب امام حسین (علیه السلام) حرکت نکرد حضرت سوال کردند نام این مکان چیست؟ گفتند قادسیه نام دیگر؟ غاضریه نام دیگر؟ شاطئ الفرات نام دیگر؟ نینوا نام دیگر؟ طف نام دیگر؟ کربلا حضرت آنجا فرمودند اعوذ بالله من الکرب و البلاء گفت همین جا کاروان را بار انداز کنید، خیمه ها برپا شد اما دلها بسوزد بر آن روزی که می خواستند این خیمه ها را جمع کنند آن روزیکه کاروان رسید به کربلا عمه ما زینب کبری (سلام الله علیها) می خواست از مرکب پیاده شود حالا روز بعد از عاشورا است می خواهد سوار بر مرکب شود.

 

شب دوم محرم ۱۴۳۹ ه.ق

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.