خطبه/

مشروح خطبه های ۹ تیر ۱۳۹۶ شهر کرج

روابط عمومی ۱۰ تیر ۱۳۹۶ ۰
  • متن کامل خطبه نماز جمعه ۹/۴/۱۳۹۶
  • استان البرز، شهرستان کرج
  • توسط آیت الله حسینی همدانی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلاه و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین العبد الموید والرسول المسدد ابالقاسم المصطفی محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین سیما بقیه الله الاعظم فی الارضین و اللعنه الدائمه علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین

یا ایها المومنون و المومنات اوصیکم و نفسی بتقوی الله. عرض کردیم از خطرناک‌ترین اعضایی که در اختیار ما هست که مانع رشد معنوی ما می‌شود زبان ماست. لذا اولیای دین دستورات فراوانی برای حفظ زبان دادند. مثلاً مولانا امیرالمومنین در قسمتی از خطبه ۱۷۵ فرمودند «وَلْیَخْزُنِ الرَّجُلُ لِسانَهُ، فَإِنَّ هَذَا اللِّسانَ جَمُوحٌ بِصاحِبِهِ، وَاللَّهِ ما اءَرَى عَبْدا یَتَّقِی تَقْوى تَنْفَعُهُ حَتَّى یَخْزُنَ لِسانَهُ» انسان باید زبانش را مهار کند. زبانش را نگه دارد. چون زبان نسبت به صاحبش سرکش است. حضرت به خدا قسم می‌خورد، به خدا سوگند پرهیزکاری را ندیدم که تقوای او برایش سودمند باشد مگر آنکه زبان خودش را حفظ کرده باشد.

یعنی انسان با حفظ زبانت تقوایش تقواست و الا خیلی از این تقواها با زبان از بین می‌رود. عنانش که از دست می‌رود تقوا را هم با خودش می‌برد. باید در حفظ زبان کوشید. لازمه‌اش سکوت است. زیاد سخن نگوییم. به جا سخن بگوییم. به مقدار بگوییم. مباحث مربوط به زبان زیاد است که بحث من نیست. در همین رابطه ما به یکی از آفات زبان که نمامی ‌بود اشاره کردیم. آثار دنیایی و آثار قیامت و آخرت او را برای شما بیان کردیم.

در یک بیان دیگری است درباره زبان که حفظش لازم است، امیرالمومنین می‌فرمایند در حکمت ۳۴۱ «مَن کَثُرَ کَلامُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ» کسی که زیاد حرف می‌زند خطایش هم زیاد است. چون نمی‌تواند دائماً حرف خوب بزند بعضی‌ها دیده‌اید هر جا که می‌نشینند شروع می‌کنند به حرف زدن راجع به هر موضوعی از هر چیزی باید سکوت کرد “‌ وَ مَن کَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَیاؤُهُ «کسی که زیاد حرف زد و زیاد هم خطا کرد آرام‌آرام حیاء او از بین می‌رود حریمش شکسته می‌شود» مَن قَلَّ حَیاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ «کسی که حیائش کم شود آرام‌آرام تقوایش کم می‌شود. زیاد صحبت کردن بیخودی صحبت کردن آرام‌آرام انسان را به بی‌تقوایی می‌کشاند» وَ مَن قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ «کسی که بی تقوا شد قلبش می‌میرد» وَ مَن ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ و کسی که قلبش مرد باید خودش را برای رفتن به آتش آماده کند چون اهل آتش است کسی که قلبش مرد دیگر موعظه نمی‌پذیرد کسی که قلبش مرد حرف مؤثری در او تأثیر نمی‌پذیرد موقعیت و زمینه فراهم می‌شود برای اینکه اهل آتش شود نعوذبالله.

پس از آن اموری که اهل تقوا باید بر آن مواظبت زیادی داشته باشند زبان است و حفظ زبان. گفتیم که نمامی خیلی چیز بدی است. هم اجتماعی را از بین می‌برد هم فرد را از بین می‌برد. آثار و تبعات آن را هم گفتیم. در قرآن کریم چون نمامی فتنه است خدای تعالی در سوره مبارکه بقره آیه ۱۹۱ فرمودند «الْفِتْنَهُ أَشَدُّ مِنْ الْقَتْلِ» نمامی فتنه هست اما فتنه فقط نمامی نیست موارد دیگر هم داریم اما چون نمامی یک جور فتنه‌ ایجاد می‌کند «الْفِتْنَهُ أَشَدُّ مِنْ الْقَتْلِ».

یا در قسمتی از آیه ۲۱۷ سوره مبارکه بقره می‌فرماید «وَالْفِتْنَهُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ» نمامی که خودش فتنه است از قتل اثرش بزرگ‌تر و بیشتر خواهد بود. باید خیلی مواظب باشیم تا خدای نکرده دچار نمامی نشویم و حرف را از این‌طرف به آن‌طرف نبریم. یک معضلی است که اگر خدای نکرده مبتلا شویم جامعه از بین خواهد رفت. این ریشه دارد شخصی که اقدام به سخن چینی می‌کند عوامل متعددی باعث می‌شود این کار را بکند. مثلاً حسادت یکی از عوامل است. عامل مهم هم هست. شخصی که جایگاهی دارد مورد توجه دیگران است موقعیت مالی و اجتماعی دارد موقعیت علمی دارد هر موقعیتی که می‌تواند داشته باشد افراد مختلف در جاهای مختلف موقعیت‌هایی را دارند همین عامل سعایت او می‌شود.

گاهی دشمنی‌ها عامل نمامی درباره شخصی می‌شود. کسی دشمنی دارد و با قصد بدنام کردن او گاهی اقدام می‌کنند به سعایت. بعضی وقت‌ها طمع به مال و مقام باعث سعایت می‌شود. شخص مالداری است طرف می‌خواهد از مالش استفاده ببرد کنارش می‌نشیند و درباره کسی که او درباره او حساس است حرف‌هایی را می‌آورد که خوشش بیاید به او مقام و مالی بدهد منزلتی برای او ایجاد کند. گاهی هیچ‌کدام از اینها هم نیست قصد مطایبه و مضحکه و مجلس آرایی و تفریح است. حرفی را از این‌طرف و آن‌طرف می‌آورند و بعد می‌خندند که معمولاً همین طور مسائل آخرش به مشاجره و دعوا ختم می‌شود.

اگر کسی در زشتی این صفت و پلیدی این گناه که مرتکب می‌شود و بزرگی عذابی که خدای تعالی برای او در نظر گرفته خوب دقت کند به آیات و روایاتی که در مذمت نمامی ‌آمده است توجه کند باید یک هراسی در دلش از عاقبت این کار به وجود بیاید که از نمامی منزجر شود و هرگز اقدام به این عمل زشت نکند. به علاوه اگر انسان دائم به یاد خدا باشد زبانش به ذکر خدا مشغول باشد آرام‌آرام زبانش این صفت را ترک می‌کند. آنجایی که شروع می‌کند که درباره کسی بگوید استغفار کند حمد بگوید صلوات بفرستد و امثال ذلک آرام‌آرام این ‌زبان تحت کنترل قرار می‌گیرد و این صفت ترک می‌شود.

افرادی را می‌بینیم که زبانشان واقعاً رها است. هر چه را می‌خواهند می‌گویند. اختلاف می‌اندازند بذر دشمنی می‌کارند و گرفتاری درست می‌کنند برای خانواده‌شان و خودشان و جامعه شان. از آن طرف هم افرادی که زبانشان تحت کنترل است صریح صحبت می‌کنند مؤدبانه با اطرافیان صحبت می‌کنند و تلاوت قرآن دارند و ذکر می‌گویند به کار نیک زبانشان را باز می‌کنند هم خودشان راحت هستند هم اطرافیان در کنار آنها احساس آرامش و راحتی می‌کنند. پس معلوم می‌شود که این امور در اختیار خود ماست که چگونه سخن بگوییم چگونه سکوت کنیم کی بگوییم چه مقدار بگوییم.

لذا هرگز سخن چین را تصدیق نکنید. این یادتان باشد اگر در یک جلسه نشستید و کسی شروع کرد به حرف زدن تصدیقش نکنید. زود جلویش بایستید چون او مورد غضب الهی است و آن جلسه جلسه مبغوض خداست. اصلاً نباید بگذارید که چنین اتفاقی بیفتد. او را از منکری که انجام می‌دهد نهی کنید که یکی از موارد نهی از منکر در همین مورد است. قبلاً هم عرض کردم که کسی که نمامی می‌کند در ردیف فساق قرار دارد فاسق است. خدای تعالی در آیه ششم سوره مبارکه حجرات فرمود «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإ فَتَبَیَّنُوا» اگر یک فاسقی برای شما خبر آورد خبرش را قبول نکنید «أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَه فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ»

بنابراین حرف فاسق را هم نباید گوش داد. اصلاً نباید تصدیق کرد. وقتی کسی مبتلای به نمامی است شما او را تایید نکنید. همین‌طوری او را قبول نکنید. از این بلا بالاتر وقتی است که آن شخص می‌گوید یک حرفی را و وظیفه ما بود که تصدیق نکنیم اما بدتر اینجاست که می‌گوید: عجب نمی‌دانستم چنین چیزی گفته است پس باید دنبال کنم ببینم این حرفی را که شما زدید راست هست یا نه. تازه برای خودش مسئولیت درست می‌کند که برود تحقیق کند. این هم مذموم است. به هر تقدیر از خدای تعالی درخواست می‌کنیم که ما را در حفظ زبانمان کمک بفرماید.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاه و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین ابالقاسم محمد و صل علی امیرالمومنین علی بن ابی طالب و علی فاطمه الزهرا سیده نساء العالمین و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه و علی علی بن الحسین و محمد بی علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد والحسن بن علی والخلف القائم الحجه حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک

خودم و همه شما مؤمنین و مومنات نمازگزاران محترم جمعه را همه را به رعایت تقویت تسدید تقوای الهی دعوت می‌کنم. کلمات اهل بیت علیهم‌السلام در تقویت تقوای ما نقش اساسی دارد. حدیثی را هفته‌های گذشته قسمت‌هایی از آن را خواندم یکی دو هفته در خدمت این حدیث باز هستیم. بخش دیگری از این حدیث را اشاره می‌کنم که از مولای ما امیرالمؤمنین بود.

حضرت فرمودند «وافزع إلى ثلاث» سه چیز است که باید به او پناه ببرید «افزع الى الله فی ملمات امورک» به خدا پناه ببر در امور سختی که برایت پیش می‌آید. اینها توحید است فرصت توضیح مفصل ندارم فقط عبارت را می‌خوانم. انسان اگر موحد نباشد دعایش مستجاب نیست. کارهای سخت که برایتان پیش می‌آید متوجه خدا باشید «وافزع الى التوبه فی مساوی عملک» هر جا اعمال بد و خلافی برای تو واقع شد به توبه پناه ببر. در بدی عمل آنجایی که باید پناه ببری توبه است. توبه با آن شرایطش و حقایق و دقایق و درجات و سرائر و لطائفی که دارد. «وافرغ الى اهل العلم واهل الادب» و در امور دیگری که برایت پیش می‌آید پناه ببر به اهل ادب به اهل علم.

«و اما الثلاث التی تشح علیها» سه چیز است که باید برایش حرص داشته باشی «شح على عمرک ان تفنیه مما هو علیک لا لک» خیلی نسبت به عمرت حریص باش که ببینی عمرت را در چه چیزی فنا می‌کنی. در چیزی که به نفع تو است یا بر علیه توست. پس حریص باش بر تلف کردن عمرت. چون بالاخره عمر از بین می‌رود در چیزهایی که به نفع تو است. دیده‌اید که ما بعضی وقت‌ها طراحی می‌کنیم و برنامه‌ریزی می‌کنیم کارهایی را انجام می‌دهیم که نتیجه آن کار از بین رفتن عمر ماست. بر علیه ماست نه به نفع ما. چون باید جوابش را پس بدهیم. تبعات دنیایی و آخرتی دارد «و شح علی دینک لا تبذله للغضب» حریص باش بر دینت که در مسائل دینی مشغول نباشید کاری که موجب غضب شود. حریص باش کاری نکنی که غضب خدا پشت سرش بیاید «و شح علی کلامک» بر زبانت و سخنانت حریص باش «تکلم ما کان لک لا علیک» حریص باش سخنانی بگویی که به نفع تو است نه بر علیه تو. این شش مورد را هم امروز یاد گرفتیم خدای تعالی تقوی ما را زیاد بفرماید.

مناسبت‌هایی که هست بعضی‌ها را اشاره می‌کنم. هشتم شوال در سال ۱۳۴۴ قمری یعنی تقریباً ۹۴ سال قبل قبور اهل‌بیت و ائمه بقیع علیهم‌السلام توسط فرقه منحرف سیاسی از اهل سنت که از افکار ابن تیمیه پیروی می‌کردند به نام وهابیت تخریب شد؛ که آثار او تا امروز هم باقی است.

راجع به افکار و خطوط فکری و عقاید ابن تیمیه که در زمان خودش هم مورد قبول نبود و به زندان انداختند او را و مرد در این اواخر، چند ده سال اخیر دوباره زنده شد. فرصت بیانش نیست که بگوییم که آنچه انحراف فکری دارد باید جلسه تبیینی باشد؛ اما بعدها وهابیت با استفاده از همان افکار و فتواهایی که ابن تیمیه داشت کارهایی را کردند که امروز شاهدید؛ و از همان ریشه جوانه زده. داعش و تکفیری و سلفیت و النصره و همه اینها ریشه‌اش به یک جا برمی‌گردد و ثمرات تلخ او بر جهان اسلام بلکه جهان مشهود است که خدای تعالی به زودی ریشه این شجره خبیثه را خشک بفرماید.

بحمدالله اوضاع در عراق بسیار خوب است و دولت عراق اعلام کرد که کار داعش در موصل تمام شده است؛ و این یک نقطه امیدی است. می‌ماند یک قسمتی در سوریه که به زودی ان‌شاءالله کار آنها بالکل تمام شود. اگر چه آمریکا و جبهه استکباری برای منافع خودشان در تقویت و حفظ این مزدوران پلید خونریز کوشش می‌کنند. الان آمریکا در شرق سوریه اقدام به بازی خطرناکی کرده است. با حضور بیشتر خودش در آن منطقه قصد دارد از نفوذ نیروهای مقاومت به خصوص ایران جلوگیری کند. لذا سعی می‌کند بر ایران و بر خط مقاومت بر علیه اینها کشورها را متحد کند و هماهنگ کند.

از طرف دیگر هم مقاومت در حال بیرون کردن داعش از شرق سوریه است که همان نقطه هم بیشتر نمانده است که اگر آنجا را هم از دست بدهند دیگر مضمحل شدند و از بین خواهند رفت؛ و آن مطلبی را که روز عید فطر عرض کردم هلال شیعی زمینی محقق می‌شود که جای امیدواری است؛ بنابراین آمریکا حضور داعش و حفظ او را برای فرسایشی کردن جنگ و درگیر بودن نیروهای مقاومت در این منطقه لازم می‌داند. امکان دارد که دست به یک حرکاتی بزند که حالا باید ببینیم چگونه خواهد شد.

هرچه درباره سوریه و نقش استراتژیک او و اتفاقاتی که می‌افتد تحقیق می‌کنید متوجه می‌شوید که کار مدافعان حرم چه کار بزرگی است. با تمام بی‌مهری‌هایی که به عزیزان می‌شود بخصوص در داخل، در خارج که کسی بی‌مهری ندارد، داخل با حرف‌هایی که می‌زنند گزافه گویی هایی که می‌کنند هر روز هم شهدایی از این شجره طیبه تقدیم اسلام می‌شود. هر روز شهیدی را تقدیم می‌کنند. با تمام بدی‌های که نسبت به آنها انجام می‌شود اما مردانه ایستادند و دفاع می‌کنند تا امنیت داخل تأمین شود. کیلومترها آن‌طرف‌تر.

و بعضی از آنها دارای ویژگی‌هایی هم هستند. اخلاق منحصری دارند. بعضی‌های آنها را ما از نزدیک می‌شناسیم. هر کدام از آنها یک مناره ای از نور هستند؛ اما به آنجا می‌روند و با توجه به هدفی که دارند و شهد شیرین شهادت را می‌نوشند. استان البرز را می‌توانیم بگوییم که در این زمینه پیشتاز است. شهدای مدافع حرم در این استان زیاد هستند. روزهای آینده هم چهلم یکی از همین سردارانی است که دارای ویژگی‌های خاصی بود. از نظر اخلاقی اخلاص بی‌ادعایی گمنامی ولی پرکاری. شهید شعبان نصیری رضوان‌الله علیه. این برادر و صدها برادر دیگری که جان بر کف در حال مبارزه هستند برای ما حجت هستند.

اما یک عده جز شکمشان چیزی نمی‌بینند. فهم چیز دیگری را ندارند. دائماً نق می‌زنند. یاوه می‌بافند. مردم ما قدردان مدافعان حرم هستند و از کار با اهمیتی که برای حفظ ارزش‌های اسلام و نظام و انقلاب انجام می‌دهند سپاسگزار هستند. تقریباً تمام روزهای این هفته و هفته گذشته مستقیم یا غیرمستقیم شاهد ددمنشی و ستم آمریکای جنایت پیشه به مردم خودمان بلکه دنیا هستیم. بعضی‌ها مربوط به داخل است بعضی‌ها خارج. جالب اینکه فریاد دفاع از حقوق بشر آنها هم بلند است.

نمونه‌اش ۸۰, ۹۰ سال فلسطینی‌ها را تحت ستم خودشان دارند. کشتند از بین بردند خانه خراب کردند باز هم دم از حقوق بشر می‌زنند. در داخل ۱۷٬۰۰۰ نفر انسان بی‌گناه را به جرم مسلمان بودن و ظاهر اسلامی داشتن ترور کردند و مدیریت این کار را و حمایت این کار را به عهده گرفتند. اینها حقوق بشر است؟ مگر یمن با وجود فجایعی که انجام می‌گیرد دچار بحران انسانی نیست؟ پس حقوق بشر کجا رفت؟ چرا صدایی از حقوق بشرتان نسبت به یمن شنیده نمی‌شود؟ حقیقت حقوق بشر شما همان دستبند زدن به بچه پنج ساله است. یادتان است چند وقت قبل این کار را انجام دادند.

شما نگاه کنید ۱۱ تیر شهادت آیت‌الله صدوقی توسط منافقین که خود این‌ها جاده صاف کن آمریکا و تحت حمایت آمریکا هستند. ۱۲ تیر در سال ۶۷ حمله ناجوانمردانه به هواپیمای مسافربری که قریب به ۳۰۰ نفر در آن هواپیما از بچه و جوان و زن و مرد به شهادت رسیدند و اوج خباثت آمریکا در آن جریان این بود که به فرمانده آن ناو مدال افتخار و شجاعت داد. ۱۴ تیر سال ۵۹ دستور به مسدود کردن دارایی‌های ایران داد و دارایی‌های ایران را مسدود کردند و تا الان هم مسدود است و هر روز به یک بهانه‌ای قسمتی از آن را به نفع جایی مصادره می‌کنند.

در همین روزها شما می‌بینید طراحی تحریم‌های جدید و فراگیر علیه ایران با کد اس ۷۲۲ و دشمنی با سپاه و قرار دادن نام او در لیست سیاه. او را تروریست می‌خوانند؛ و چون بیشتر پروژه‌های کلان کشور سپاه در آنها نقش دارد و کشورهای طرف معامله با ایران به واسطه همین تحریم می‌ترسند وارد معامله شوند و ده‌ها مورد دیگر جایی برای اعتماد به آمریکا می‌گذارد؟ که بعضی‌ها با سرپوش گذاشتن بر همه این بدیها سعی می‌کنند القا کنند همه مشکلات با ایجاد ارتباط با آمریکا حل خواهد شد.

یک روزی هست که ایران از ۶۰ سال قبل آب خوشی از آمریکا از گلویش پایین رفته باشد؟ اما همان طور که مکرر گفته‌ایم باز هم می‌گوییم داخل و خارج بشوند که رابطه ما با آمریکا با شرایط موجود هرگز خوب نخواهد شد و در مقابل تحریم‌های ناجوانمردانه او یک حرف بیشتر نداریم و آن نابودی فکر و روش آمریکایی است که هر هفته نمادین در قالب شعاری زنده و محکم و کوبنده از خدای بزرگ طلب می‌کنیم. این را همه باید بدانند که می‌دانند به احتمال قوی که اگر در مقابل آمریکا کرنشی صورت بگیرد کوتاهی صورت بگیرد او جلوتر می‌آید. دیگران را هم همراه خودش می‌کند.

الان غیر از اقدام سنا تعداد نزدیک به ۳۰۰ نفر از پارلمان اروپا هم خواستار تحریم سپاه شدند. اینها نباید به مرور زمان بخورد؛ که غرب مشغول کار خودش باشد وقت بگذارد و آقایان در داخل مشغول بررسی باشند. اجرای فرمان رئیس‌جمهور آمریکا درباره منع صدور روادید برای ایران و پنج کشور دیگر همین چند ساعت قبل کلید خورد و صدور رسمی پیدا کرد. رسماً اعلام شد و بعد وزیر خارجه ما متأسفانه در جواب یک چنین عمل که او کرده و باید محکم بر دهان او زد می‌گوید مادربزرگهای این طرف دیگر نوه‌هایشان را دیر می‌بینند. این لطیفه نیست؟ این سیاست خارجی است؟ این عزت است؟ این صلابت است؟

آمریکا حالا مادربزرگهای ایرانی را از دیدن نوه‌هایشان منع کرده است اقدامی که واقعاً شرم‌آور است و از خصومت کور علیه همه ایرانی هاست، این جواب ایشان است، آن هم در توییتر. بعضی چیزها را می‌شنویم این را هم شنیدم ظاهراً دادگاه آمریکا رأی داده است به قابل مصادره بودن آن ساختمانی که مربوط به بنیاد علوی بود در نیویورک که ۵۰۰ میلیون دلار قیمت آن بود که آن را مصادره کردند. یا باز گفتند به اینکه تعدادی اثر باستانی ایران که در دانشگاه شیکاگو امانت بود به عنوان غرامت برای صهیونیست‌ها از ایران گرفته شد.

در مقابل اینها باید چه گفت؟ همین ساکت بنشینیم؟ فکر کنیم بررسی کنیم ببینیم در آینده چه کار خواهیم کرد؟ امروز دشمن با کمال پررویی در مقابل ما ایستاده است و اگر کوتاهی کنیم حمل بر ناتوانی ما حمل بر ضعف ما می‌کند. لذا مردم ما انتظار دارند که دولت کوبنده و قاطع به تحریم‌های جدید پاسخ بگوید.

یکی از اصول مهم و مترقی اسلام امر به معروف و نهی از منکر است در سطوح مختلف. حتی مسئولان و مدیران جامعه؛ که اگر این امر به معروف و نهی از منکر از ما گرفته شود خسران عظیمی به نظام وارد خواهد شد. امربه‌معروف و نهی از منکر و حق نظارت و انتقاد سازنده در اسلام محدود به هتک حیثیت است و بردن آبرو؛ و الا دیگر محدودیتی ندارد. شما می‌توانید در مقابل هر کسی که خلافی در او می‌بینید بیان کنید بخواهید مطالبه کنید به شرطی که هتک حیثیت و بی‌آبرویی به آن معنایی که عرض کردم شخصیت او را از بین نبرید؛ بنابراین مسئولین باید تحمل خودشان را در نقد کردن بالا ببرند و در ضمن پاسخ‌گوی عملکرد خودشان هم باشند. ناراحت نشوند اگر کسی از آنها پرسید که چه کار کردند شفاف بگوید کاری نکردم یا فلان مقدار کار کردم.

کلمه نقد از این جا گرفته شده است وقتی پنبه را جمع می‌کنند در کنار پنبه قسمت‌های سفت و سخت جمع می‌شود دانه‌های سختی در آن هست کسانی که می‌نشینند و آن دانه های سخت را از پنبه جدا می‌کنند اصطلاحاً به این‌ها می‌گویند ناقد؛ و او هم دارد انتقاد می‌کند؛ یعنی دارد دانه‌ها را از آن جا می‌گیرد تا یک پنبه نرم و سالمی برای استفاده باشد که لحاف دوز بتواند کارش را درست انجام بدهد. کار جداکردن سختی‌ها از نرمی ها را می‌گویند انتقاد.

منتقد هم حرف‌های ناصواب را از بین حرف‌های صواب خارج می‌کند و حرف سالم را بیان می‌کند. نباید باعث ناراحتی شود. باید خوشحالی ایجاد کند چون دارد یک چیز صاف و تمیزی را بیان می‌کند؛ و از منتقد هم باید خوشحال بود که برای رشد جامعه نقاط ضعف را دیده است و بیان کرده است؛ اما متأسفانه برای عدم سعه صدر و تنگ نظری حرکت‌های عکسی دیده می‌شود. همه وظیفه دارند که حق بگویند و از حق دفاع کنند ولو عده‌ای خوششان نیاید و خوش نداشته باشند. صاحبان منبر و مخاطب کسانی که مخاطبانی دارند نباید سکوت کنند.

چرا امروز کسانی که باید حرف بزنند و از امانت الهی دفاع کنند ساکت هستند؟ آیا نزد خدای تعالی عذری دارند؟ آیا نمی‌بینند که چگونه همه ارزش‌های الهی را وارونه نمایش می‌دهند و کاسب‌کارانه ناحق مطالبه می‌کنند؟ وقتی حرف از تغییر باورها می‌زنیم یکی از مصادیق او همین است. مصلای نماز جمعه که محل بیان و تبیین مسائل روز و دین و تقوا و بصیرت است محل مطرح کردن مشکلات جامعه و مطالبه گری از مسئولین است آن وقت همین کار می‌شود ضد ارزش و عمل قبیح.

اگر کسی این کار را بکند می‌گویند چرا این طور حرف می‌زند؟ چرا تندی می‌کند؟ چرا مطالبه گری می‌کند؟ چون باور را عوض کرده‌اند. جای نماز جمعه عبادی سیاسی است. جای بیان این مطالب است. چنان هجمه همه‌جانبه درست می‌کنند تا گوینده را پشیمان کنند. در رابطه با همین شعر اخیری که گفته شد خیلی از کسانی که انتقاد کردند اصلاً محتوای شعر را ندیدند از توضیحی که می‌دهند معلوم است که موضوعش چیست. فقط یک فرصتی پیدا شده است برای عقده‌گشایی و شروع می‌کنند. مواظب باشید که دارند با یک شیب نسبتاً تند که آرام بود تند شده است، باورهایتان را خراب می‌کنند.

مسئله فقط مسئله مداحی در مصلی و انتقاد به مسئول و مسئولین نیست. انتقاد به بعضی از عملکردها نیست. عده‌ای هم نوا با اربابهایشان هر چیزی که افراد را با دین و انقلاب مأنوس می‌کند مخالف هستند. با هر چیزی که اتصال مردم را با دین و انقلاب محکم می‌کند مثل مسجد مثل هیئات مثل حسینیه‌ها مخالف هستند و سعی می‌کنند این مراکز را از کار اصلی بیندازند و بین آنها و مردم فاصله بیندازند. می‌بینید این مسیری که طی می‌شود و روالی که الان هست چقدر رابطه‌ها قطع شده است. با نظریه‌پردازی التقاطی دین را از کارآیی می‌اندازند.

نمازهای عبادی سیاسی مثل جمعه و عیدین گذشته از جلوه‌گری شکوه و قدرت و صلابت امت اسلامی و صلابتی که دین در بردارنده ابعاد مختلف سیاسی اقتصادی اجتماعی هم هست صلابت سر جایش این مطالب را هم دارد برای همین شرایط و نحوه اقامه او با همه نمازها فرق دارد. واجباتی دارد مستحباتی دارد که در نمازهای دیگر نیست. مثلاً یکی از مستحبات نماز جمعه این است که خطیب جمعه تکیه بر اسلحه کند. هر جمعه اسلحه به دست بگیرد یا این که عصا به دست بگیرد یا به کمان تکیه کند. عصا هم به خاطر اینکه یک وسیله دفاعی است یک جورهایی. این به چه معنا است؟ چرا این کار را می‌کند؟

شما اگر دقت کنید من از اول بسم‌الله تا آخر خطبه دستم را بر نمی‌دارم چون جزو مستحبات خطبه است. ولی این اعلام می‌کند که جامعه اسلامی در همه حال حتی در حال ایراد خطبه‌های نماز آماده مبارزه است. دارد این را اعلام می‌کند تا در راه تحقق ارزش‌های الهی منحرفان و کفار و منافقان که سخن حق را نمی‌پذیرند و سرکشی و ستم می‌کنند جهاد کند. می‌گوید من هر لحظه آماده دفاع هستم. آماده جهاد هستم. حالا سؤال من از بعضی از این آقایان این است که می‌گویند پیامبر وکیل هدایت مردم نبود آیا پیغمبر اکرم نمازجمعه می‌خواند یا نمی‌خواند؟ اگر می‌خواند چرا اسلحه به دست می‌گرفت؟ یک حرف‌هایی زده می‌شود باید حواستان را جمع کنید.

بیانات رهبری را در روز عید فطر، نماز عید فطر و جمع مسئولین دقت کنید تأکیدی بود بر مطالب گذشته‌شان که مردم و مسئولین باید دنبال کنند. آتش به اختیاری هم که ایشان فرمودند دوباره تبیین کردند که ما هم بحمدالله عیدفطر گفتیم که فاصله‌ای از بیان ایشان نداشت باعث خوشحالی بنده است.

روز ۶۵/۴/۱۰ سالروز شهادت امام جمعه موقت کرج حضرت حجت‌الاسلام‌والمسلمین جناب آقای ملک‌زاده است که روح بلند آن بزرگوار را خدای تعالی درجاتش را متعالی بگرداند. شخصیت خدوم و پرکار و پرتلاش و مردم داری که سالیانی را و زمانی را اینجا در خدمت نماز جمعه بودند خدای تعالی بر درجات این بزرگوار هم افزوده بگرداند.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.