- شرح صحیفه سجادیه
- دعای بیست و سوم
- جلسه چهارم
- ۲۵/۱۲/۱۳۹۵
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ، وَ زِیَارَهِ قَبْرِ رَسُولِکَ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ رَحْمَتُکَ وَ بَرَکَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَى آلِهِ، وَ آلِ رَسُولِکَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی فِی عَامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٍ، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ مَقْبُولًا مَشْکُوراً، مَذْکُوراً لَدَیْکَ، مَذْخُوراً عِنْدَکَ.
دعای بیست و سوم از دعاهای امام سجاد علیهالسلام اسمش دعای عافیت بود. معنای عافیت و این که عافیت همه عالم هستی را گرفته است یعنی عافیتطلبی ممدوح را تعریف کردیم و گفتیم که به چه معنا است؛ و حضرت در این دعا با عافیت شروع کرد و مطالب بلندی را درباره عافیت خواست. «أَلْبِسْنِی عَافِیَتَکَ، وَ جَلِّلْنِی عَافِیَتَکَ، وَ حَصِّنِّی بِعَافِیَتِکَ، وَ أَکْرِمْنِی بِعَافِیَتِکَ، وَ أَغْنِنِی بِعَافِیَتِکَ، وَ تَصَدَّقْ عَلَیَّ بِعَافِیَتِکَ، وَ هَبْ لِی عَافِیَتَکَ وَ أَفْرِشْنِی عَافِیَتَکَ، وَ أَصْلِحْ لِی عَافِیَتَکَ، وَ لَا تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَافِیَتِکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ ».
عرض کردیم که همه مسائل و روابطی که انسان با عالم هستی و وجود دارد اینجا امام سجاد علیهالسلام از خدای تعالی در رابطه با آن چیز عافیت خواسته. اینها را معنا کردیم. بحث عالم کبیر و عالم صغیر را که ارکان عالم کبیر، طبع و جسم و نفس و عقل هست آن را مطرح کردیم. «عَافِیَهً کَافِیَهً شَافِیَهً عَالِیَهً نَامِیَهً» را اشاره کردیم؛ و بعد هم اینکه از خدای تعالی امام سجاد در قالب دعا خواست «وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ وَ الْأَمْنِ وَ السَّلَامَهِ فِی دِینِی وَ بَدَنِی، وَ الْبَصِیرَهِ فِی قَلْبِی» که اینها مصادیق عافیت بود عرض کردیم.
رسید به این قسمت. امشب این قسمت را به حول و قوه الهی بیان میکنم. الان دچار آل سعود هستیم. سالهای سال دعا میکردیم که کربلا از دست صدام آزاد شود. حالا برای مکه و مدینه باید دعا کنیم که از دست اشرار آزاد شود. البته امیرالمومنین در نهجالبلاغه فرمود مکه و مدینه دست اشرار اسیر است. واقعاً هم الان همین طور است. دست اشرار اسیر است. حالا ببینید راجع به حج و عمره و ثواب و فضیلت او چقدر مطلب گفته شده است. البته بحث راجع به حج و عمره یک بحث مفصل است. حتی مسائل معرفتی اش؛ یعنی شاید ماهها راجع به او بشود صحبت کرد. مباحث فقهی اش و معرفتی اش و احکام او سالیان سال کار دارد.
قم خدمت آقای شبیری زنجانی بودیم مثلا بیش از ۱۴ سال ایشان حج را تدریس کرد. درس خارجشان حج بود. ۱۴ سال خیلی است. من ۶, ۷ ماه آخرش را درک کردم؛ نشان دهنده این است که احکامش خیلی زیاد است. مباحث فقهی اش زیاد است. ما با مباحث فقهی آن کاری نداریم.
این نکته را که حضرت اینجا در مقام دعا گفت میخواهم ترجمه کنم «اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ» خدایا بر من منت بگذار که توفیق حج و عمره را داشته باشم «وَ زِیَارَهِ قَبْرِ رَسُولِکَ» و این که بتوانم بعد از حج و عمره قبر رسول تو را زیارت کنم که رحمت تو و درود تو بر او باشد و برکات تو بر او و بر آل او باشد و آل رسول تو باشد «أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی فِی عَامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٍ» همین امسال و در همه سالها که کنایه از ادامهدار بودنش هست این توفیق باشد «وَ اجْعَلْ ذَلِکَ مَقْبُولًا مَشْکُوراً» خدایا این عبادتها را بپذیر مورد پاداش قرار بده «مَذْکُوراً لَدَیْکَ» قابل نظر «مَذْخُوراً عِنْدَکَ» و اندوخته قرار بده در نزد خودت. این معنای تحت اللفظی این قسمت از دعا.
عرض کردم که بحث راجع به کنگره بزرگ حج و بعد از او عمره الان اصلاً جایگاه بحثش نیست و آثار فراوانی که بر این کنگره عظیم جهانی مطرح است. یکی از عمیقترین روشهای پرورش استعدادهای روحی و معنوی مردم مسلمان حج است. حج باعث پرورش روح میشود. حج با شرایطش. حج با تمام آن مقدمات و موخرات که هست. وارد شدن در صحرای محشر که صحرای مشعر صحرای محشر است. مشعر محل شعور است. بعد میآید وارد عرفات میشود. عرفات صحرای محشر است. بعد وارد منا میشود. بعد رمی جمرات میکند. همه اینها هر کدام دریایی از معارف است.
شما روزهای عرفه در شهر خودتان دعای عرفه میخوانید چقدر باصفا است. فضای دعای عرفه را فرض کنید در صحرای عرفات بخوانید در همان جایی که حسین علیهالسلام این دعا را انشا کرده است. چقدر روی روح اثر میگذارد. البته حجی که با توجه و با معرفت باشد؛ اما حجی که شما یک ماه دارید میروید از اول ماه تا آخر ماه به شما گوشت میدهند بخورید، بعد باید حتماً روزی ۱۵ دانه زیتون سیاه بخورید، سیب و پرتقال و موز و نوشابه سیاه و زرد بعد در صحرای عرفات به جای این که حواسش جمع باشد که میخواهد گریه کند و زاری کند و عرفان داشته باشد همه حواسش به این است که من نوشابه ی سیاه میخواستم اینها به من زرد دادند. اصلاً حواسش جای دیگر است. سر غذا دعوایش میشود. چرا؟ چون حیوانیت را در او تقویت کردید. یک ماه تمام در خانهاش هم آن قدر گوشت نمیخورد که در این سفر گوشت خورد.
به نظر من میرسد که غذا باید خیلی کم خورده شود. خیلی باید بر خوردن شان مواظب باشند. مواظب گفتارشان باشند. این سفر بعضی وقتها ۴۰ سال ۵۰ سال طول میکشد تا مستطیع شود برود و ۴۰ روز آنجا باشد و بر گردد و یک فضایی و یک دیدی برایش باز شود. بسیار آثار سازندهای دارد. بخصوص برای ثروتمندان. کسانی که وضع مالیشان خوب است آنجا حالتی که برایشان به وجود میآید. آثار تربیتی فراوانی دارد. دستورالعملهای مشخصی که شده است باعث میشود که بندگی ما رشد کند. از ما سوی الله انسان جدا شود. عرف و قالب و اینها از او گرفته شود. من و تو و اینها ندارد. همه یک دست لباس سفید به تنشان است. باید هم مواظب اعمالت باشی. وزیر بودی، وکیل بودی، صل علی برایت میفرستادند، هیچ چیز به تو نمیگفتند، تحویلت میگرفتند، نمیگرفتند، آنجا فقط دو دست لنگ داری تازه باید مواظب هم باشی که نیفتد. کاملاً مثل صحرای محشر است.
اصلاً از همان دم فرودگاه که انسان دارد میرود عین مسئله قبر است. بدرقه می آیند تا دم در گیت. از دم گیت خداحافظی میکنند و دستت قطع می شود جدا میشود و باید بروی و آن طرفی ها تحویلت میگیرند. گذرنامه را میگیرد پاسپورت را میگیرد. بعد هم آرام آرام وارد آن صحنهها میشوید. اگر از اول با توجه کسی برود آثار فراوانی برایش خواهد داشت. تمام آدابی که دارد باید کنار بگذارد. باید مُحرم شود در یک لباس که همه یک شکل است. جنسش هم زیاد و کم باشد فرقی ندارد. همه امور اعتباری دنیا را باید کنار بگذارد.
لذا حج انسان را به آن فطرت اولیه برمیگرداند. فطرت انسان فطرت توحیدی است. روح توحید را در انسان زنده میکند. برمیگردد به آن حالتی که به دنیا آمد. انسان را با جوامع دیگر آشنا میکند. کمکهای مادی و معنوی اگر میخواهد داشته باشد در آن فضا خیلی فراهم است. حج بزرگترین سد در مقابل نظام سلطه است. اگر حج حقیقی و واقعی باشد. حج واقعی روح زیر بار ظلم نرفتن مبارزه با ستم و سلطه را در انسان تقویت میکند. وقتی به این حج انسان با دقت نگاه میکند میبیند که این حالت را در انسان بوجود میآورد. حج توجه مردم دنیا را برای مسلمان شدن بیشتر میکند.
لذا درباره حج تأکید فراوان داریم. حتی به دعا کردن. در دعای ماه رمضان داریم «فی عامی هذا و فی کل عام». در این دعا هم داشت که هر سال از خدا حج بخواهید. چون خیلی عجیب است. بعضیها در روایات دارد که مدمن الحج هستند. مدمن یعنی شارب. دیدهاید که میگویند فلانی شارب الخمر است، دائم الخمر است. در روایت دارد مدمن الخمر. آن وقت بعضیها مدمن الحج هستند؛ یعنی دائم الحج هستند؛ یعنی دائم به حج میروند. در حالت عادی باشد عیب ندارد. با توجه باشد و مشکلی نباشد مسائل مالی و مادی اطراف خودش را در نظر داشته باشد.
دارد که در طول سال اگر زندگیاش را تنگ بگیرد که پولهایش را جمع کند که در ایامی که میخواهد برود بتواند برود. بعضیها آن وقت اشتباه میگیرند میگویند همسایه کناری میخواهد دختر خود را شوهر بدهد پسرش را زن بدهد ندارد آن وقت به حج برود؟ جالب است که در روایت آمده است از امام صادق علیهالسلام سؤال میکند که من میخواهم به حج بروم همسایهای دارم که میخواهد دخترش را شوهر بدهد به من میگویند این پول را به او بده من این کار را بکنم یا به حج بروم؟ حضرت میفرماید به حج برو. میخواهم بگویم یعنی این طور چیزها احساسی و عاطفی بحث کنیم نیست. بعضیها از آن طرف میافتند.
ما یک حج داریم یک عمره داریم. حج عمره غلط است. انسان حاجی میشود و معتمر می شود. ولی در زبان همه این غلط است که میگویند میخواهیم برویم حج عمره. در صورتیکه حج تمتع داریم و عمره مفرده. آن شخص حج مستحبی میخواست برود. حج واجب برای بار دوم میشود مستحبی. حج واجب حجی است که حجه الاسلام است به گردن تان است و باید بروید. حج سال بعد را که میخواهید بروید حج مستحبی است. کسی که میتواند عمره برود بر او لازم است که عمره برود، اگر نمیتواند به حج برود. سالهای بعدش میشود عمره مستحبی. عمره واجب البته نداریم. عمره لازم فقهی است که اگر کسی میتواند به عمره برود باید از عمره هم استنکاف نکند. حج را نمیتواند برود ولی عمره را که میتواند عمره را برود. مباحث فقهی فراوانی دارد.
غرضم این است که بعضی وقتها اشتباه نکنیم کسی که میخواهد شوهر کند و فقیر داریم آنها را باید تأمین کنیم باید در مقام تامین آنها بلند شویم؛ اما این طور نیست که اگر امر دائر شد به این که آن را بروم یا این کار را بکنم تصمیم بر این بشود که آن کار را انجام دهد. در روایت نداریم در این مورد. ولی در چیزهای دیگر داریم. حتی در روایت دارد که اگر دور خانه خدا خلوت شد بر حاکم اسلامی واجب است از بیتالمال تعدادی را به حج بفرستد که دور خانه خدا همیشه آدم باشد که طواف کند. هرگز نباید دور خانه خدا خلوت باشد؛ یعنی حاکم اسلامی باید از بیتالمال یک عده را به زور به حج بفرستد.
من خودم از خطیب جمعه مدینه شنیدم که بالای منبر میگفت ما از دو چیز بر مردم مان میترسیم. به عربی میگفت یکی قُمُّلات (ماهواره) و دیگر نساء ایرانی. دین بچههای ما را به خطر میاندازند. خودم دیدم که یک خانمی با آقای مغازهدار داشت سر یک ریال چانه میزد او هم از همین وهابی ها بود. به آن خانم گفتم من یک ریال را میدهم بی خود اینجا نایست. داشت سر یک ریال چانه میزد او هم داشت اذیت میکرد. حالا بحثم اینها نیست.
امیرالمؤمنین سلامالله علیه وصیت میکند »الله الله فی بیت ربکم فلا تخلوه ما بقیتم فانه ان ترک لم تناظروا» خدا را قسم میدهم خدا را قسم میدهم درباره خانه خدا. مبادا خانه خدا را خالی بگذارید. این وصیت امیرالمومنین است که دراینصورت بلاهای فراوان بر شما خواهد آمد و شما در امان نخواهید بود. جزای دنیوی و اخروی حج بسیار بالاست. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند «الحجه ثوابها الجنه» حج ثوابش بهشت است «و العمره کفاره لکل ذنب» و عمره کفاره هر گناهی است، همه گناهان.
مولانا صادق علیهالسلام فرمودند: به جا آورنده حج عمره بر خداوند وارد میشود و خداوند مهمان آنها را میپذیرد. اگر او را بخوانند اجابت میکند. اگر شفاعت کنند میپذیرد. اگر ساکت بمانند او سخن گوید؛ و به جای هر درهمی که هزینه کرده اند ۱ میلیون درهم کرامت فرماید. علیبنالحسین علیه السلام «حجوا و اعتمروا فصح اجسامکم» حج عمره به جا بیاورید جسمتان سالم میشود «و تتسع ارزاقکم» وسعت پیدا میکند رزق شما «و یصلح ایمانکم» ایمان شما اصلاح میشود «و تکفوا مؤونه الناس و مؤونه عیالاتکم» و مؤونه شما و مردم و کسانی که زیرمجموعه شما هستند کفایت میشود. اینها روایاتی است که درباره مسائل معنوی حج است.
امام صادق علیهالسلام «حجه افضل من عتق سبعین رقبه» یک حج انجام دادن فضیلتش بالاتر از ۷۰ بنده آزاد کردن است. کدام حج؟ آن حجی که به دنبال زیتون هستیم نه. حجی که با توجه است. بعد میگوید اگر برای یکی از شما یک کوهی مثل کوه ابو قبیس در مکه بود اگر این کوه طلا باشد و در راه خدای تعالی تمام این کوه طلا را انفاق کنی ثواب این حج تو نمی شود. این حج بالاتر است. زید شحام به امام صادق علیه السلام میگوید چه چیزی است برای کسی که رسول خدا را زیارت کرده باشد؟ چون اینجا در این دعا امام سجاد به خدا عرض میکند «وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ، وَ زِیَارَهِ قَبْرِ رَسُولِکَ» بعد از حج عمره برویم به زیارت قبر رسول.
البته الان حج اول و حج دوم داریم. بعضیها مدینه اول هستند، بعضیها مدینه دوم هستند. همه دوست دارند که مدینه اول باشند. درصورتیکه مدینه دوم بهتر است. در روایات متعدد دارد حجتان را با زیارت ما تمام کنید. اینجا هم همین است. زید شحام سؤال میکند که چه چیزی است برای کسی که رسول خدا را بعد از حج زیارت کند. فرمود مثل کسی است که خدا را زیارت کرده است در عرش خدا؛ یعنی رفته به زیارت خدا.
قال الحسین علیه السلام لرسول الله صلی الله علیه و آله و سلم امام حسین به جدش عرض میکند «ابتاه ما لمن زارک؟» پدر جان کسی که شما را زیارت کند چه چیزی برای او هست «فقال رسول الله یا بنی من زارنی حیا او میتا» فرزندم اگر کسی من را زنده و مرده زیارت کند «او زار اباک» یا پدر تو را زیارت کند یعنی علیبنابیطالب را زیارت کند «او زار اخاک» یا برادر تو را زیارت کند «او زارک» یا خود تو را زیارت کند «کان حقا علیّ ان ازوره یوم القیامه و اخلصه من ذنوبه» بر من رسول خدا حق است که روز قیامت به زیارت او بیایم و دست او را بگیرم و از آتش بیرون بیاورم.
بعد از حج یکی از مستحبات که استحباب زیادی دارد مسئله زیارت رسول خدا است که ما نباید غافل باشیم. البته غفلت همه جا هست. حالا بعضی وقتها به ایران میآیند و به زیارت حضرت رضا میروند. آن هم خوب است. بالاخره زیارت حج را با یکی از اهل بیت انسان تمام کند خیلی فضیلت دارد. بعد در ادامه دعا دارد «صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ رَحْمَتُکَ وَ بَرَکَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَى آلِهِ» بعد میگوید «وَ آلِ رَسُولِکَ» دوباره آل رسول را بیان میکند که این آل رسول دوم معنای خاصی دارد معنای قبر دارد؛ یعنی توفیق این را به من بده که «زِیَارَهِ قَبْرِ رَسُولِکَ و آلِ رَسُولِکَ» این به آنجا عطف می شود «و زِیَارَهِ قَبْرِ آلِ رَسُولِکَ» یعنی به من توفیق بده و منت بگذار که به حج و عمره بروم زیارت قبر رسولت را هم بروم به زیارت قبر آل رسولت هم بروم. زیارت امام رضا بروم. کاظمین بروم. سامرا بروم.
«أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی فِی عَامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٍ» در همه سالها بروم. توفیق این را پیدا کنم که حاجی باشم. بعد به درود بر پیغمبر و آل پیغمبر اشاره میکند. به رحمت خدا اشاره میکند که در جلسات متعدد گفتیم. بالاخره حج یک مجموعهای است که انسان اگر قصد تربیت داشته باشد حواسش جمع باشد مربا برمیگردد یعنی تربیت شده. وقتی که میرسد جلوی رمی جمرات هفت سنگ میزند این هفت سنگ را به کجا میزند؟ به شیطان میزند به کدام شیطان میزند؟ به آن شیطانی که انسان را وسوسه میکند که انسان از مسیر خدای تعالی منحرف شود. چرا هفت تا؟ برای اینکه شیطان در هفت موضع ما تأثیر میگذارد. چشم و گوش و زبان و بطن و فرج و عقل و دست و پا. این هفت سنگ را به هفت اقلیم اقالیم سبعه انسان هفت شهری که و هفت عضوی که انسان را به نابودی میکشاند اگر انسان تحت کنترل خودش نباشد. ما به آن هفت تا سنگ میزنیم. این هفت سنگ فلسفه دارد. این هفت شوط فلسفه دارد. هفت دور دور خانه خدا زدن فلسفه دارد. هفت بار رفتن و آمدن بین صفا و مروه فلسفه دارد.
چرا انسان اول باید به مشعر بیاید. بعد به منا بیاید. هر کدام از اینها نکاتی دارد. باید با اینها انس گرفت و الا میشود یک سفر زیارتی، یا یک سفر سیاحتی، یا یک سفر تجاری. برای یک عده این طور است. در آخر الزمان گروههای مختلفی به حج میروند. یک عده برای تجارت میروند. یک عده برای سیاحت میروند. یک عده برای تفاخر میروند. ۱۵, ۲۰ روز به حج رفته ۴۵ سال است خاطره میگوید. اگر تربیتش کرده باشد عیب ندارد که بگوید برای اصلاح خودش و برای اصلاح دیگران؛ اما وقتی توضیح میدهد میگوید نوشابه یک ریال بود هنوز هم یک ریال است.
از امام رضا علیه آلاف التحیه و الثناء «ان فی کل امام عهدا فی عنق شیعته و اولیائه» بهدرستی که برای هر امامی عهدی است برگردن شیعه آن امام و «ان من تمام الوفاء بالعهد و حسن الاداء» تمام وفایی که ما به آن امام داریم چیست؟ «زیاره قبورهم» این است که به زیارت قبر آنها برویم «فمن زارهم علیهم السلام رغبه فی زیارتهم» اگر کسی وقتی به زیارت اینها میرود رغبت هم داشته باشد با میل به زیارت اینها برود «تصدیقا بما رغبوا فیه» به آن چیزی که رغبت دارد عملش هم آن را تصدیق کند آن وقت آن امام ها برای این چه کار میکنند «کانوا شفعائهم یوم القیامه» روز قیامت آنها به شفاعت او خواهند آمد. محبت و دوستی اهل بیت را از دست ندهیم و غافل نباشیم.