خطبه های 26 شهریور 1395 شهر کرج

عزتی که امروز هست به واسطه خون شهداست

روابط عمومی ۲۹ شهریور ۱۳۹۵ ۰
  • متن کامل خطبه نماز جمعه ۹۵/۶/۲۶
  • استان البرز , شهرستان کرج
  • توسط آیت الله حسینی همدانی

                                                                بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلاه و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین العبد الموید والرسول المسدد ابالقاسم المصطفی محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین سیما بقیه الله الاعظم فی الارضین و اللعنه الدائمه علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین

ایها المومنون اوصیکم و نفسی بتقوی الله . متقین از افراط و تفریط در همه امور زندگی‌شان و مسائل مربوط به خودشان پرهیز می‌کنند . یکی از آن مواردی که مورد افراط و تفریط واقع می‌شود خوردن و آشامیدن است. پرخوری و کم خوری هر دو آثار بدی بر روی روح می‌گذارد و خودش ریشه مفاسد و بدی های فراوانی است که براثر آن واقع می‌شود . چند روایت را در این خطبه و در خطبه دیگر راجع به پرخوری عرض کنم . پرخوری و پر آشامیدن هر دو مورد توجه است. رسول‌خدا صلی‌الله علیه واله السلام فرمودند ” ما ملأ آدمی وعاء شرا من بطنه ” آدمی هیچ ظرفی را پر نمی‌کند که بدتر از شکمش باشد .

پرخوری و شکم پرستی یک عادتی است که اگر در کسی بروز کند تعادل روحی آن شخص را به هم می‌زند. باعث طغیان و سرکشی انسان می‌شود. سیری زیاد باعث می‌شود که انسان بندگی خدا نکند. طغیان کند. مرحوم کلینی در کافی از امام باقر علیه‌السلام نقل می‌کند “ان البطن اذا شبع طغی ” شکم وقتی که پر شد زمینه طغیان است. یک وقت طغیان شهوت است, یک وقت طغیان قدرت است. زمینه طغیان در شخص به وجود می‌آید .

 یکی از آثار پرخوری قساوت قلب است. قلب آدم پر خور رقیق نیست, قسی است. به این آسانی ها رقت برایش حاصل نمی‌شود . روح انسان پر خور رقت ندارد. رقت خودش را از دست می‌دهد. خیلی اتفاق‌ها جلویش می‌افتد اصلاً تکان نمی‌خورد .اصلاً نمی‌فهمد. ریشه آن در پر خوری است .اثر دیگری که دارد این است که شهوت را به هیجان در می‌آورد. انسان‌های پرخور مبتلا به یک مرض دیگری هم می‌شوند. مهار شهوت از بین می‌رود و آرام آرام انسان را به ذلت می‌کشد. این انسان برای رسیدن به شهوات و خواسته‌هایش اقدام می‌کند و به هر وسیله‌ای که شده دست به هر اقدامی می‌زند تا به خواسته‌اش برسد.

یک کتاب معراج السعاده داریم یک جامع السعادات. جامع السعادات برای نراقی پدر است. معراج السعاده برای نراقی پسر است. هر دو کتاب خوب است. یکی عربی است و یکی فارسی است. مرحوم نراقی پدر رضوان‌الله علیه در کتاب جامع السعادات این طور می‌گوید, می‌فرماید به این که چیزی مضرتر از زیاده روی در خوردن برای قلب مومن نیست که دو چیز را به میراث می‌گذارد” قسوه القلب و هیجان الشهوه ” پرخوری قساوت قلب و هیجان شهوت را به همراه دارد. اهل تقوا برای شکم خودشان حریم قائل هستند. آن مقدار که بخورند و یک گوشه بیفتند این‌گونه نیستند. به اضافه اینکه فهم و درک انسان را هم پرخوری خواهد گرفت  .

یکی از اموری که در اسلام مورد توجه قرار گرفته و شخص مسلمان باید رعایت کند و در حفظ آن کوشش داشته باشد و آن را بی‌جهت و بلا جهت مصرف نکند و اصلاً اجازه چنین مصرفی را ندارد عزت است. بحث عزت از همان مباحث مهم اسلامی است و در فرهنگ دینی ما از جهات مختلف مورد بررسی است. در احادیث اهل بیت عصمت و طهارت به آن پرداخته شده. در قرآن کریم راجع به این مبحث آیات فراوانی را داریم. در بعضی از روایات دارد از امام صادق علیه‌السلام که خداوند کار مؤمنین را به خودشان واگذار کرده است. خودتان می‌دانید که چه کار کنید. البته باید کار درست انجام داد. اگر کار بد انجام بگیرد هم مورد سؤال است. اما اختیار کار کلاً دست خود شماست. ولی اجازه نداده است که خویشتن را ذلیل و خوار کنید.

این روایت امام صادق است . یعنی انسان جایی که عزتش مورد خدشه قرار بگیرد اذن ندارد نمی‌تواند اقدام کند. می‌گوید آبروی خودم است هر جور بخواهم مصرفش می‌کنم. شما حق ندارید چنین کاری را بکنید. در یک بیان دیگر است فرمود به این که سزاوار نیست شخص با ایمان خود را ذلیل نماید. آن شخصی که سائل حدیث است و راوی حدیث است سؤال می‌کند از امام صادق علیه‌السلام  که انسان چطور خودش را ذلیل می‌کند؟ امام در پاسخ فرمودند: به کاری دست می‌زند که سرانجام از آن کار معذرت بخواهد.

 این خیلی نکته مهمی است. یعنی کاری که مورد اعتذار و عذرخواهی بشود ذلت آور است .تا آنجایی که می‌توانید نباید کاری کنید که عذرخواهی کنید . چون محور بحث ما در خطبه اول بیانات امیرالمؤمنین سلام‌الله علیه در نهج‌البلاغه است و محور بحث نهج‌البلاغه است من بحث عزت را از نهج‌البلاغه برای شما دنبال می‌کنم. اگرچه عرض کردم که ائمه معصومین سلام‌الله علیهم‌اجمعین به این مطلب پرداختند و در قرآن هم آمده است. در کلمه قصار ۳۲۱ در حکمت‌های امیرالمؤمنین در آنجا حضرت این گونه فرمودند “الإِسْتِغْنَاءُ عَنِ الْعُذْرِ أَعَزُّ مِن الصِّدْقِ بِهِ” این یک دستور و روش است.

یعنی خود را از عذرخواهی بی‌نیاز کنی. یعنی جوری زندگی کنی که عذرخواهی نکنی. جوری حرف بزنی که معذرت‌خواهی نکنی. روش زندگی‌ات به گونه‌ای باشد که مدام اعتذار نجویی . این عزتمند تر است از اینکه کاری کنی ناچار شوی از روی راستی عذرخواهی کنی. اصلاً به آن کار دست نزنی بهتر است از اینکه دست بزنی و بگویی من اشتباه کردم باید این کار را نمی‌کردم. یعنی تا می‌توانید جوری عمل کنید که مجبور به عذرخواهی نشوید. چون عذرخواهی خودش نوعی ذلت است. البته اگر انسان کاری کرد با برنامه بود طراحی کرده بود بنا بود درست انجام شود رسید به جایی که اشتباه شد حالا عذرخواهی کند آن یک بحث دیگری است. اما همین‌طور وارد می‌شود هرچه دلش خواست می‌گوید بعد می‌گوید چرا این را گفتم؟! کاش نمی‌گفتم! چرا اینجا رفتم؟! ای‌کاش نمی‌رفتم.

در تاریخ دارد که رسول خدا در زندگی‌شان فرمودند که هیچ گاه ای کاش نگفتم .که ای کاش این کار را نمی‌کردم. ای کاش آن را نمی‌گفتم. باید تا آن جایی که می‌شود این‌طور عمل کرد. لذا باید تا می‌توانیم راجع به مسائل مختلف فکر کنیم مشورت کنیم بعد اقدام کنیم .  در نامه ۶۹ که امام این نامه را به حارث همدانی می‌نویسد در قسمتی از آن دارد که” وَاحْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ إِذَا سُئِلَ عَنْهُ صَاحِبُهُ أَنْکَرَهُ أَوْ اعْتَذَرَ مِنْهُ وَلا تَجْعَلْ عِرْضَکَ غَرَضاً لِنِبَالِ الْقَوْلِ وَلا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِکُلِّ مَا سَمِعْتَ بِهِ فَکَفَى بِذَلِکَ کَذِباً” خوب است که این نامه را نگاه کنید مفصل است.

برحذر باش از هر کاری که هر وقت از کننده آن بپرسند که چرا این کار را کردی انکار کند و بگوید من نکردم. یا از آن عذرخواهی کند. از این کارها برحذر باشید و آبروی خود و آن چیزی که جای ستودن و نکوهش از توست نشانه تیرهای گفتار دیگران قرار نده. یعنی کاری نکن که مدام درباره تو حرف بزنند. راجع به آن کاری که می‌خواهی بکنی هر چیزی هم که شنیدی “وَلا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِکُلِّ مَا سَمِعْتَ بِهِ ” این هم یک دستور عملی است .همه ما از امروز این را نصب العین خودمان قرار بدهیم. امیرالمؤمنین چراغ هدایت جامعه است. او دارد به ما این را یاد می‌دهد. هر چیزی که به گوشت خورد آن را به دیگری نگو.

دیده‌اید بیشتر ما اینطور هستیم .می‌گوییم شنیده‌ای فلان کس گفت و فلان چیز را می‌گویند, آن جا اینطور گفتند, فلانی این را گفته. حضرت فرمودند به این که این دلیل بر دروغ‌گویی گوینده است .یکی از نشانه‌های انسان دروغ گو این است که میگوید من شنیدم که فلانی فلان چیز را می‌گوید. یادتان باشد این آدم دروغ‌گو است. مگر اینکه آن شنیده اش به یک مبنایی باشد . براساس یک قاعده باشد و آن مطلب در دستش باشد. با استدلال باشد نه اینکه خبر نداشته باشد که از کجا شنیده است. می‌گوید نمی‌دانم او هم از جای دیگری شنیده است. این ریشه دروغ است و در جامعه توسعه پیدا کند باعث بی‌آبرویی می‌شود. افراد ضایع می‌شوند. مواظب باشیم که به این مسائل مبتلا نشویم.

تربیت‌شدگان مکتب اهل بیت و امیرالمؤمنین سلام‌الله علیه این گونه هستند. تن به ذلت و زبونی نمی‌دهند. توجه به زخارف دنیا مقام و ثروت و قدرت و وابستگی به این‌ها است که انسان را بی آبرو می‌کند و خوار می‌کند. نوع برخورد حضرت با این امور را هم جالب است که ببینید. در نهج‌البلاغه فراوان بیان شده است. در امور شخصی در مسائل خانوادگی بسیار درس‌آموز است. نوع برخورد امام با عثمان بن حنیف که فرماندار امام در بصره بود. در نامه ۴۵ مطالعه کنید. امام چقدر عزتمندانه برخورد می‌کند و می‌خواهد فرماندارش هم عزیز باشد . نوع لباس پوشیدن, کفش پوشیدن, خوراک خوردن.

رفتار امیرالمومنین در زندگی‌شان را ببینید. به کمی و زیادی افراد در کنار خودش اهمیت نمی‌داد. به آن معنا که فکر کند اگر جمعیت زیادی دور او هستند عزیز است. اگر جمعیت کمی دور او هستند ذلیل است .حضرت در نهج‌البلاغه آن را به ما القا می‌کند که زیادی و کمی افراد باعث عزت و ذلت نمی‌شود. باید ببینیم در چهارچوب و قاعده و نصاب خودش کارمان را انجام می‌دهیم یا نه. وظیفه‌مان را انجام می‌دهیم یا نه. اگر ما در کنار امام باشیم گوش به حرف اماممان بدهیم  از امام پیروی کنیم فضیلت ما است و الا او دارد به وظیفه خودش عمل می‌کند.

امیرالمومنین در نامه ۳۶ در جواب نامه برادرش عقیل اشاره می‌کنند” و اما ما سالت عنه من رایی فی القتلا، فان رایی قتال المحلین حتی القی الله ، لا یزیدنی کثره الناس حولی عزه، و لا تفرقهم عنی وحشه “عقیل می‌آید سؤال می‌کند راجع به جنگ و مبارزه کردن. حضرت می‌گوید سؤال کرده بودی که نظر من درباره جنگ با دشمن چیست.  فکر من درباره جنگ با دشمن با کسانی است که جنگ را جایز می‌دانند. یعنی آن‌ها که پیمان‌شکنی کردند. من با آنها خواهم جنگید تا اینکه به خدا بپیوندم. یعنی تا زمان مرگ و شهادتم به وظیفه‌ام عمل می‌کنم.  امام دارد این را می‌گوید بعد بیان می‌کند که نه فراوانی مردم باعث توانمندی و عزت من خواهد بود و نه پراکندگی آنان مرا هراسناک می‌سازد. یعنی مردم باید به وظیفه‌شان عمل کنند من هم به وظیفه‌ام عمل می‌کنم.

پیروان مکتب امیرالمومنین را ندیده‌اید. امام رضوان‌الله علیه فرمود در حسینیه تمام جمعیت که دارند می‌گویند درود بر من اگر بگویند مرگ بر من در من هیچ تأثیری ندارد. من کاری را که وظیفه‌ام باشد انجام خواهم داد. این تربیت شده مکتب علی‌بن‌ابی‌طالب است. تربیت‌شدگان امام هم همه باید این طور زندگی کنند. این‌گونه رفتار کنند و روش ایشان این‌گونه باشد. البته توجه دارید که همه عزت مال خداست. به هر کسی که لایق باشد و اراده کند عزت را به او می‌دهد و او عزتمند خواهد شد. باید در مغناطیس الهی قرار بگیریم, در مسیر خدا قرار بگیریم تا ما هم عزتمند باشیم. که در آیه دهم از سوره مبارکه فاطر فرمود “مَن کانَ یُریدُ العِزَّهَ فَلِلَّهِ العِزَّهُ جَمیعًا “کسی که می‌خواهد عزتمند و عزیز باشد فَلِلَّهِ العِزَّهُ جَمیعًا.  البته بحث ادامه دارد تا ان‌شاءالله با قید حیات در خطبه بعد هفته آینده اگر زنده بودیم ان‌شاءالله بیان کنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاه و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین ابالقاسم محمد و صل علی امیرالمومنین علی بن ابی طالب و علی فاطمه الزهرا سیده نساء العالمین و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه و علی علی بن الحسین و محمد بی علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد والحسن بن علی والخلف القائم الحجه حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک

خودم و همه شما نمازگزاران محترم جمعه را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت می‌کنم . در خطبه اول اشاره شد به این که اهل تقوا در حفظ شکم مواظبت دارند. خودشان را از پرخوری حفظ می‌کنند. از کم خوری هم باید خودشان را حفظ کنند . باید حفظ الصحه را در نظر گرفت. اعتدال را باید در نظر گرفت. پرخوری آثار بدی بر روی روح و جسم می‌گذارد. جسم را رنجور می‌کند روح را هم فرسوده می‌کند. آدم پرخور آدم قوی روحی نیست .در ماه رمضان خودش را نشان می‌دهد. دیده‌اید آدم‌هایی را که خیلی تنومند هم هستند اما چون پرخور هستند نمی‌تواند خودش را نگه دارد. اما بعضی از افراد کم خوراک هستند ۱۷ ساعت راحت روزه می‌گیرد .چون روحش بزرگ شده است.

 اساساً افراد پرخور آدم‌های فکوری نیستند. آدم‌های با تفکر بالا نیستند. حوصله فکر کردن ندارند. در بعضی از روایات دارد که فطانت با بطانت جمع نمی شود. فطن یعنی زیرک بطن یعنی شکمو . آدم شکمو آدم زیرکی نیست. وقتی که شکم پر شد فکر خالی می‌شود .اینها متن روایات است که من با این تعبیر بیان می‌کنم. روح حکمت و درک حقایق را پرخوری از انسان می‌گیرد. باید انسان معتدل بخورد. حجم زیاد و زیادخوری آفاتی دارد .به علاوه عبادت انسان را هم خراب می‌کند. پس ببینید که قساوت قلب هم می‌آورد ,شهوت را تحریک می‌کند, حکمت را از انسان می‌گیرد, تفکر را از انسان کم می‌کند ,عبادت انسان را هم مورد ضرر قرار می‌دهد.

 در مجموعه ورّام عبارتی است از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم که می‌فرماید لقمان به فرزندش این گونه فرمود “یا بنی إذا امتلأت المعده نامت الفکره وخرست الحکمه وقعدت الأعضاء عن العباده ” لقمان حکیم دارد به فرزندش می‌گوید که عزیزم دلبندم به تو نصیحت می‌کنم اگر معده پر شد بدان که فکر می‌خوابد, زبانت از گفتن کلمات حکمت‌آمیز از علم لال می شود, بدنت هم از عبادت می‌افتد. دیگر حال ندارد که عبادت کند. آدمی که زیاد خورده سنگین می‌شود. برای نماز شب که هیچ برای نماز صبح  هم نمازها حاشیه طلایی است .یعنی شاید آفتاب یک ذره گوشه اش زده باشد. باید سبک خورد خصوصاً در شب .

لذا مشکل به اینجا ختم نمی‌شود که آدم فقط فهمش از بین برود. مثلاً فقط عبادت خوبی نتواند بکند, نه. سیر معنوی و روحی انسان از بین خواهد رفت. ما نیامده‌ایم در دنیا بچریم. آمده ایم رشد کنیم, رشد معنوی. ۴۰ سال ۵۰ سال ۷۰ سال ۹۰ سال آمد و خورد و رفت. تمام زندگی ما خلاصه شده در بین آشپزخانه و دست‌شویی. خدا که ما را این‌طور خلق نکرده. باید یک سیری داشته باشیم. باید یک رشدی داشته باشیم. این رشد کجاست ؟در همین مجموعه ورام رسول خدا در یک قسمت دیگری از همین روایت فرمودند” لا یَدخُلُ مَلَکوتَ السَّماواتِ وَالأَرضِ مَن مَلَأَ بَطنَهُ” کسی که شکمش پر است به ملکوت آسمان و زمین او را داخل نمی‌کنند .حقایق عالم را نمی‌فهمد. مرده به دنیا می‌آید مرده از این دنیا می‌رود . حقیقتی برای او فاش نخواهد شد. در اثر پرخوری قلب که وسیله تعالی روح ماست زمین‌گیر خواهد شد .

باز حضرتش فرمودند “لا تُمِیتُوا القُلُوبَ بِکَثْرَهِ الطَّعَامِ و الشَّرَابِ ؛ فإنَّ القَلْبَ یَمُوتُ کَالزَّرْعِ إذَا کَثُرَ عَلَیْهِ المَاءُ ” می گوید کشاورزی را دیده‌اید ! وقتی زیاد آب به زمین بدهید زمین می‌میرد. شما هم قلبتان را با زیاد خوردن و نوشیدن نمیرانید. مثل زمین کشاورزی و آن را تخریب نکنید. به هر صورت همان طور که افراط رذیله اخلاقی است  تفریط و نخوردن هم که انسان به بدنش نرسد و مواظبت نکند رذیله است . وسیله صعود انسان است. وسیله معراج انسان است .وسیله خدمت کردن به مردم است. وسیله عبادت و بندگی خداست. اگر به آن نرسد آن هم جایز نیست. لذا متقین در همه حالات خودشان اعتدال را رعایت می‌کنند و در حفظ الصحه هم مواظبت می‌کنند .خدای تعالی همه ما را از متقین قرار دهد ان‌شاءالله.

۱۵ ذی‌الحجه در سال ۲۱۲ قمری امام هادی علیه‌السلام در یکی از روستاهای نزدیک مدینه متولد شد. وضعیت دوران امام هادی علیه‌السلام هم وضعیت خاصی است .البته همه امامان ما در دورانشان هر کدام در زمان خودش مسائل مخصوص خودش را داشت. اما هر کدام از امامان در زمان خودشان وظیفه‌ای که به عهده شان بود به تمامه و کماله انجام دادند .در آن جایگاهی که باید کارشان را انجام می‌دادند درست انجام دادند. به نشر معارف دین, حفظ شیعه, توسعه احکام الهی, مبارزه با ظلم و ستم و طاغوت, همه این کارها را انجام دادند .اما نحوه کارشان و روش کارشان هر کدام با هم فرق می‌کرد  و روششان مختلف بود.

مثلاً خیلی‌ها فکر می‌کنند در بعضی جاها هم دیده می‌شود و نوشته می‌شود و می‌گویند مثلاً امام هادی علیه‌السلام به خاطر مراقبت شدیدی که از آن حضرت میشد در مسائل سیاسی و اجتماعی و در مبارزه سیاسی با ظالم نقشی نداشت و دخالتی نمی‌کرد یا حرکتی از خودش نشان نمی‌داد. اما این‌گونه نبود. اگر ما بررسی دقیقی داشته باشیم  زندگی امام هادی را خوب جوانب مختلفش را نگاه کنیم اهل مطالعه هم باشید, می‌بینید که امام به گونه‌ای عمل کرد که دین گسترش پیدا کند. در عین حال حفظ شیعه بشود. در عین حال مبارزه سیاسی هم داشته باشد. اما روش مبارزه امام فرق می‌کرد. یکی از کارهایی که حضرت داشت و فرصتی که استفاده می‌کرد این بود که مشروعیت حاکمان عباسی را زیر سؤال می‌برد.

در تاریخ من مواردی را در ذهنم هست که فضای خطبه و جلسه اقتضا نمی‌کند مفصل بگویم فقط به سرفصل‌ها اشاره می‌کنم و الا راجع به این مباحث تحلیل قشنگی است. امام در هر فرصتی که پیدا می‌کرد حاکمان عباسی را زیر سؤال می‌برد. که اینها مشروعیت ندارند. طرف می‌آمد یک سوال شرعی بپرسد می‌گفت حق نداری این کار را بکنی به خاطر اینکه کمک به ظالم به این مقدار جایز نیست. یکی دیگر از کارهای مبارزه ایشان این بود که فقیهان و دانشمندان درباری را چهره آن‌ها را نشان بدهند و علمی با این افراد مبارزه می‌کردند. که خیلی هم معروف بودند می‌آمدند در جلسات و برای خودشان عناوینی داشتند و خلیفه ظلم را تأیید و تقویت می‌کردند. امام در زمان خودش دانش اینها را زیر سؤال می‌برد و وجاهتی را که در بین مردم داشتند آن را از بین می‌برد.

یکی دیگر از کارهای امام که خیلی مؤثر است و شواهد تاریخی زیادی داریم نفوذ عاطفی امام است  در درباریان. یعنی یک عده از افراد که جزو منسوبین به دربار بودند صاحب‌منصب هم بودند, یعنی مسئولیت‌های اجرایی داشتند, قسمت‌هایی از کارهای حاکمیت عباسی را انجام می‌دادند ,امام سعی می‌کرد که با این‌ها ارتباط بگیرد. در زمان‌های مختلف که پیش می‌آمد با محبت و با عاطفه آنها را به امامت متوجه کند .جایگاه امامت را برای آنها ترسیم کند و آنها را وابسته به امامت کند. و بعد در زمان‌هایی که لازم است شیعه را حفظ کند. یا یک مشکلی از مشکلات دین که پیش آمده برطرف کند .توسط همان افرادی که در حاکمیت بودند آن کارها را انجام می‌داد.

مثلاً یک جریانی را عرض کنم  در تاریخ ۲۳۵ قمری که امام در مدینه بودند توسط شورشیان بنی سلیم مدینه تحت تاخت‌وتاز قرار گرفت و حمله کردند. در آن زمان واثق حاکم بود. یک شخصی هست به نام بقاء یکی از سرداران حاکمیت بود اما شخصیت معتدلی داشت.  واثق او را موظف کرد که بیاید مدینه و شورشیان را سرکوب کند و سر جای خودش بنشاند. امام این را متوجه شدند. به اطرافیان خودشان دستور دادند که بیرون از شهر برویم و این فرمانده لشکر را ببینیم .ببینیم که چطور لشکر را دارد تربیت می‌کند و دارد آماده حمله می‌کند. وقتی که بیرون رفتند دیدند که آمده و دارد نظام میبیند . حضرت جلو رفتند و با او سلام و علیک کردند به زبان ترکی.

بقاء ترک و آذری زبان بود. به زبان ترکی شروع کردند با او صحبت کردن .یک دفعه دیدند که او از اسبش پیاده شد و پای اسب امام را بوسید. این خیلی مهم است. فرمانده لشکر از اسب پیاده شد و پای اسب امام را بوسید. ابو هاشم جعفری که ناقل حدیث است می‌گوید که من پیش بقاء رسیدم او را قسم دادم که بگو امام به تو چه گفت که تو اینطور شدی. اولاً پرسید که او پیغمبر بود ؟ گفتند نسب را گفت بعد گفت ایشان من را با یک اسمی که در دوران کودکی در محله خودمان به زبان محلی برده می‌شد من را با آن اسم صدا کرد که الان در عالم کسی جز من نمی‌داند که اسم من چه بود .درنتیجه فهمیدم که ایشان ارتباطی دارد.

این بقاء آن قدر به امام وابسته شد که در جریانات خاص که قصه‌هایش در ذهن من هست ولی وارد نمی‌شوم چون وقت گرفته می‌شود به شیعیان کمک کرد. چون حاکم بود و مسئولیتی داشت. امام برایش پیغام می فرستاد و تا خودش هم می‌فهمید که از شیعیان امام هستند کمک می‌کرد. این وضعیت امام بود که این کار مبارزه‌ای را انجام می‌داد. اما از بزرگ‌ترین آثار وجودی امام هادی علیه‌السلام که حالت کرامت و معجزه هم دارد زیارت جامعه کبیره است. زیارت جامعه کبیره یک دوره امام‌شناسی در حد اعلی است. شخصیت امام را و فرزندان امام را یعنی امیرالمومنین و فرزندان او در این زیارت جامعه کبیره کاملاً توصیف شده. صفات آن‌ها, برجستگی‌های آنها. که فهم این زیارت کار سختی است و مشکلی است .یک دوره امام‌شناسی است .توصیه ما این است که با دقت شرح و شروحی که بر آن نوشته شده است را مطالعه کنید.

خیلی عمیق و دقیق است. امام علی‌بن‌ابی‌طالب را بخواهید قسمتی از او را بشناسید  به زیارت جامعه مراجعه کنید. ۱۸ ذی‌الحجه که همین روزهای آینده است روز عید غدیر است. روز ولایت و روز امامت است و این جایگاه رفیعی که در فرهنگ دینی ما هست آن روز را عید نامیدند. عید ولایت مسئله مهمی است. عامل وحدت بین جوامع مختلف اسلامی همین روز عید غدیر است. اما دشمن متأسفانه طوری عمل کرد که این عامل وحدت عامل تفرقه شود. می‌دانید که بحث ولایت بحث مخصوص شیعه نیست .این ولایت اسلامی مربوط به همه فرق است و الان آن عاملی که می‌تواند شیعه و سنی را در کنار هم قرار بدهد و یک ید واحده در مقابل دشمن و استکبار جهانی باشد همین مسئله ولایت است .

روی آن باید کار شود. متأسفانه روی خطبه غدیر کار نشد. از همان روز اول شروع کردند به تخطئه او. اگرچه عرض می‌کنم که روایت غدیر روایتی است که در تاریخ اسلام مثل آن وجود ندارد. حدیثی است که هیچ حدیثی در جوامع روایی ما به قوت این حدیث نیست. این حدیث ۱۲۰ هزار نفر شاهد دارد . روات احادیث اهل سنت و اهل شیعه این حدیث را در کتاب‌هایشان آوردند. البته یک عده شیطنت کردند نیاوردند. واقعه به این عظیمی را گفتند در روز عید غدیر در ۱۸ ذی الحجه  در غدیرخم اتفاقی افتاد و در آنجا کذا و کذا .همین کذا و کذا گفتند. بعد وقتی می‌خواهند درباره اسب پیغمبر صحبت کنند ۵ صفحه مطلب نوشتند. راجع به نعلین پیغمبر می‌خواهند صحبت کنند یک عالم مطلب نوشتند. راجع به عمامه پیغمبر می‌خواهند صحبت کنند یک عالم حرف زدند. اما به واقعه غدیر که رسیدند کذا و کذا گفتند.

یک عده هم اینطور هستند. اما عامه علمای اهل سنت به آن کاملاً پرداختند و متن روایت را هم کاملاً توضیح دادند. اگر این سند هم نبود خود متن روایت و خود خطبه شاهد خودش است. خودش را تصدیق می‌کند. اگر به او پرداخته شود جوامع اسلامی در یک مسیر مستقیم حرکت خواهند کرد و آثار خودش را دارد. در جای جای خطبه رسول خدا با زبان گویا دائماً اعلام می‌کند که این بیان بیان من نیست. بیان خداست .من موظف هستم از طرف خدا این‌گونه بگویم . بعد هم درباره امیرالمؤمنین فقط نیست .خطبه مسئله ولایت و امامت را  کاملاً ترسیم می‌کند و بیان می‌کند و بعد هم پیمان می‌گیرد. یک پیمان عمومی می‌گیرد. یک پیمان خصوصی می‌گیرد. رسول خدا از همه انسان‌ها و از ما هم پیمان گرفته تا قیامت که این خطبه را به فرزندانمان یاد بدهیم. به دیگران یاد بدهیم و ما در این مسئله کوتاهی داریم و کوتاهی می‌کنیم.

به غدیر پرداخته نمی‌شود آن‌طور که باید پرداخته شود. دستگاه‌های دولتی, دستگاه‌های عمومی, دستگاه‌های خصوصی, مساجد, هیئات, جلسات خانوادگی به این مسئله بپردازند .روزه گرفتن در عید غدیر مستحب است. اطعام دادن استحبابش بیشتر است .هم روزه مستحب است هم اطعام. هر کسی هر مقدار که توان دارد به خصوص اطعام را باب کنید. در شهر در محل در خانواده .مهمانیی را که می‌خواهید دو هفته دیگر بدهید بگذارید این هفته بدهید روز عید غدیر بدهید. هدیه‌ای که می‌خواهید به همسرتان بدهید و به فرزندانتان بدهید کاری که می‌خواهید برای بچه‌های تان انجام بدهید روز عید غدیر انجام بده .کارهای بزرگی را که می‌خواهی انجام بدهی بگذار روز عید غدیر انجام بده. اهمیت عید غدیر و روز غدیر را زیاد کنید. فضای شهر خودمان را غدیری کنیم.ان‌شاءالله هر کسی به هر مقداری که توان دارد باید راجع به غدیر کار کند و مسلم بداند که این کار برای او به اضعاف مضاعف ثواب خواهد داشت.

۳۱ شهریور آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران در سال ۵۹ است. وضعیت آن موقع کشور را توجه دارید. انقلاب پیروز شده و ارتش هنوز خودش را باز یافت نکرده است. گروه‌های معاند دارند شیطنت می‌کنند. فرقه‌ها و منافقین حرف‌هایی می‌زنند. عراق وظیفه‌ شد برایش که یک جنگ نیابتی از طرف دشمنان انقلاب اسلامی که از انقلاب سیلی خوردند راه بیندازد .عراق شد سگ تعلیم دیده‌ای که آمد جلو برای پارس کردن .اما پشت سر او قریب بیش از ۳۰ کشور متحد بودند و به عراق کمک می‌کردند. جنگ آغاز شد و فکر می‌کردند که یک هفته‌ای تمام شود. نقشه‌هایی را هم کشیده بودند. اهواز را چیزی نوشته بودند. خرمشهر را چیزی نوشته بودند. آبادان را چیزی نوشته بودند. اسامی جاها را هم برای خودشان عوض کرده بودند.

اما آمدند و با یک سد محکمی از انسان‌های از خود گذشته مواجه شدند . کسانی که می‌خواستند یک هفته‌ای ایران را بگیرند سی روز در خرمشهر زمین‌گیر شدند . ۳۰ روز با عده و عُده‌ای که آنها دارند, با وجود مسائلی که آن روزها بود رئیس‌جمهور توی خط نبود. دستور داده بود که کارهایی انجام شود. بدون هیچ وسیله دفاعی این بچه‌ها ۳۰ روز تحمل کردند و این نکته بزرگی است.  این روحیه روحیه ای است که امروز باید به آن پرداخته شود. در دوران دفاع مقدس کارهایی انجام شد که اینها زمینه الان ماست. ما در دوران دفاع مقدس سیم خاردار وارد می‌کردیم. آنها هم با ترفند به ما می‌دادند. یعنی خیلی اذیت می‌کردند. کسانی که در کار جنگ بودند می‌دانند .اما همین دوران دفاع مقدس که ما در تحریم و محاصره بودیم و به ما جنس هم نمی‌دادند کسانی در این جا رشد کردند که الان موشک‌های دور برد نقطه زن می‌سازند.

این برکت این روحیه است .این روحیه الان مورد نیاز است. در همه امور کشور. چه در بحث اقتصادی, چه در بحث اجتماعی, چه در بحث سیاسی, چه در بحث فرهنگی ,روحیه جهادی و روحیه انقلابی ,آن روحیه‌ای که جنگ را اداره کرد امروز باید به آن اهمیت داد. دستاوردهای جنگ چه دستاوردهای داخلی چه دستاوردهای خارجی  باید بازگو شود در هفته دفاع مقدس . و زمینه خوبی است برای همه مردم بخصوص جوان‌ها که این دستاوردها گفته شود. ایثارها و از خودگذشتگی ها, روحیه شهادت‌طلبی این‌ها باید بیان شود .به تعبیر رهبری جنگ گنج است .ما باید آن را استخراج کنیم . الان نوبت استخراج است. در عرصه‌های مختلف کارهای هنری و… در مسائل مختلف باید این کارها را کرد.

 الان شما ببینید در مناطق بحرین عراق و سوریه, کشورهای اسلامی که در هجمه قرار گرفتند آن روحیه ای که الان دارد آنجا مقاومت می‌کند  و در مقابل استکبار به تمامه ایستاده است همان روحیه‌ای است که هشت سال دفاع مقدس را مدیریت کرد و حرف اول را در آنجا بچه‌هایی می‌زنند که تعلیم دیده دفاع مقدس هستند. عزتی که امروز داریم به واسطه خون شهدایی است که در این دوران ریخته شد. این عزت به سادگی به دست نیامد. شما ببینید قریب به ۳۰ سال است آمریکا دارد رجز می‌خواند که می‌خواهد به ایران حمله کند و تهدید می‌کند به حمله کردن. چرا نمی‌تواند این کار را بکند؟ چون آن حرکتی که در آن هشت سال از عامه مردم, از نیروهای نظامی, از پرسنل ارتش و سپاه و بسیج دیده خوف این را دارد که بیاید و در اینجا زمین‌گیر بشود .

عزتی که امروز هست به واسطه خون شهداست. استکبار و سر آن آمریکا و دم او اسرائیل و هر رجز خوان دیگری اگر گوشه چشمی به ما داشته باشد ایران اسلامی را بداند که گورستان او خواهد بود. آمریکا فقط رجز می‌خواند. او اگر به اندازه سرسوزنی فرصت پیدا می‌کرد یا احتمال این را می‌داد که می‌تواند حمله کند مسلم بدانید که لحظه‌ای کوتاهی نمی‌کرد. شما فکر نکنید که یک راهپیمایی ۲۲ بهمن پیش می‌آید و می‌گذرد .یک روز قدس می‌آید و می‌گذرد. آنها یک سال کار می‌کنند بازخورد آن را در یک راهپیمایی می‌بینند. وقتی می‌بینند که جمعیت منسجم است عقب‌نشینی می‌کنند. کوتاه می‌آیند. فقط رجز می‌خوانند.

آن وقت خیلی ساده‌اندیشی است که بعضی از آقایان بگویند ما با برجام سایه جنگ را از روی ملت ایران برداشتیم .او اگر می‌خواست بزند تا الان زده بود. ربطی به برجام نداشت .مسیر برجام را منحرف نکنید .بحث برجام بحث اقتصادی و تحریم اقتصادی بود. باید برگردد سر آن جایی که هست .آن وقت در همین فضای اقتدار و عزت در همین فضایی که امنیت کشور زبانزد عام و خاص است در این منطقه که شما ببینید دور ما آتش است و ما ابراهیم وار در گلستان زندگی می‌کنیم  آن وقت یک عده‌ای بیایند و حرف‌هایی بزنند که امنیت کشور را زیر سؤال ببرند. امنیت کشور را تضعیف کنند . گوینده این حرف و زننده این حرف توجه به مسائل ندارد .اصلاً نباید اجازه داد که چنین حرفی زده شود و امنیت ما مورد تهدید قرار بگیرد.

روزهای آینده ان‌شاءالله اول مهر است و آغاز سال تحصیلی جدید .این سال را به همه معلمان و مدیران و دانش‌آموزان و محصلان به خصوص نوکلاسان که امسال سال اول حضورشان در مدرسه است به همه تبریک می‌گوییم. ان‌شاءالله سال پر نشاط و سال پر تحرک علمی و تربیتی برای دانش‌آموزان سراسر کشور بخصوص استان خود ما باشد ان‌شاءالله .بحث سرشماری نفوس و مسکن را داریم که دیدید یا شنیدید  در دیداری که مسئولین این ستاد با رهبر معظم انقلاب داشتند که ایشان نکاتی را فرمودند. تعبیر به گناه کبیره کردند در تغییر دادن آمار. چون آمار بستر برنامه‌ریزی است. ریشه کار کردن و طراحی کردن است. اگر آمار غلط باشد نتیجه غلط خواهد شد.

دیده‌اید که در آمارهایی که داده می‌شود خط فقر را در جایی قرار می‌دهند . یک وقتی یکی از مسئولین آمده بود گفتم شما خط فقر را که گذاشته‌اید  ما با خط فقر که زندگی نمی‌کنیم ما با سفره ‌خانمان زندگی می‌کنیم این خط را نمی‌دانم شما چه طور بالا و پایین می‌کنید ما همه اش گرسنه ایم .یعنی مردم همه اش مشکل دارند . این خط را به نظرم باید درست بالا و پایین کنید .یک چیزی درست می‌کنند و می‌گویند طبق این آمار الان همه مردم سیر هستند. بنابراین آمار مسئله مهمی است. این مثال را من یک مثال دم دستی زدم. در تمام مسائل کلان کشور و خرد کشور مسئله آمار نقش دارد .همین که می‌آیند درب منزل شما از شما می‌پرسند چند نفر هستید و خانه شما چند متر است ,این آثار خودش را دارد. ان‌شاءالله همه مسئولانه شرکت‌کنیم پاسخ درست بدهیم تا این آمار قابل استفاده باشد.

نکته‌ای را همین جا عرض می‌کنم باید این را بگویم و جواب بدهم به آن برادر سخن‌گوی دولت که نسبت به امامان جمعه تذکری را دادند.عرض می‌کنیم به این که امام جمعه جناحی نیست .امامت جمعه جایگاهش جناحی نیست .امام جمعه مسئولیتی دارد و بر اساس آن مسئولیت عمل می‌کند و تبیین‌کننده مواضع نظام اسلام و قرآن تبیین‌کننده احکام الهی است. واسط بین مردم و حاکمیت است. به علاوه اینکه خودش هم منصبی است حاکمیتی چون باید منصوب از طرف ولی جامعه باشد . کار او فقط نصیحت نیست. اینکه می‌گویید نصیحت کند, از تقوا بگوید ,از اخلاق برای مردم بگوید, این همان حرفی است که شاه می‌زد. شاه در نامه‌اش به آقایان مراجع نوشت من به آقایان مراجع توصیه می‌کنم به نصیحت رعیت بپردازند کاری با این کارها نداشته باشند. این حرف شبیه آن حرف است.

با این حال عرض می‌کنیم که باشد به ما می‌گویید نصیحت کن من حالا شما را نصیحت می‌کنم و همه کسانی که باید نصیحت شوند .چون وظیفه این جایگاه  نصیحت کردن است. همه مردم وظیفه نصیحت کردن دارند .جزو آداب اسلامی است النصیحه لائمه المسلمین .کسی که مسئولیتی در جامعه دارد تک تک مردم باید او را نصیحت کنند. باید اشتباهاتش را بگویند. به اضافه اینکه اگر مطلب مطلب عمومی باشد .مطلب مطلب کشوری باشد. مطلب مربوط به امنیت جامعه باشد. اینها را باید گفت. نمی‌شود ساکت بود. چرا با یک بیان نیمه و حرفی که ریشه آن حرف حرف خوبی نیست عدالت را زیر سؤال می‌برد ؟ تقوی را زیر سؤال می‌برد؟ مطالبی گفته می‌شود؟

اگر بنا به نصیحت باشد از باب نصیحت میگوییم که در مسئله فرهنگ شما خودتان این طور می‌گویید , می‌گویید ما کاری با فرهنگ نداریم .با بهشت و جهنم رفتن مردم کاری نداریم .این بر خلاف نظر اسلام است. بر خلاف نظر رهبری است. شما معاندان و مسئله داران و منافقان را در دستگاه‌های فرهنگیتان که همین اخیراً این کار را کردند هم در این شهر انجام دادند هم در جاهای دیگر این کار را کردند. در دستگاه فرهنگی کشور کسی که با اسلام و ایمان و با انقلاب سر عناد دارد تشویقش کردید و این صراحت در خلاف بیان رهبری دارد . یعنی رهبری مطلبی را گفتند , گفتند در تشویق‌ها مواظب باشید که این گونه نباشد. اما شما این گونه عمل می‌کنید .

در اقتصاد می‌بینید که بحث اقتصاد مقاومتی هنوز چیزی از آن دیده نشده است. چند ماه دیگر هم از این دولت باقی نمانده, اما از آن طرف مدیر شما می‌گوید مسئول کشوری دارد می‌گوید که ما باید مدیر و متخصص از خارج بیاوریم .آن یکی می‌گوید ما فقط قدرت آب گوشت بز باش پختن را داریم .آیا این را نباید نصیحت کرد؟ باید به مدیران داخلی پرداخت. باید اقتصاد درون‌گرا باشد . در سیاست خارجی منفعلانه عمل می‌کنید. غیر عزتمندانه عمل می‌کنید .مسئله منا مسئله برجام و مسائل دیگر را می‌بینید که چگونه شد .آمریکا را کدخدای عالم می‌دانید و باید با کدخدا تعامل داشته باشید. اینها برخلاف گفتمان امام و رهبری است .می‌گویید سکوت کنیم هرگز سکوت نمی‌کنیم .چون ما پیرو رهبری هستیم که می‌گوید در بیان حقایق ,حقایق را می‌گویم و از گفتن حقیقت خسته نخواهم شد.

بنای ما بر این است که اول تذکر می‌دهیم به خود آن آقایان در داخل . انها را در دفتر می‌خواهیم  آن چیزی که مربوط به خود بنده است  یا خودم یا توسط دفتر تذکرات لازم را می‌دهیم. اگر گوش دادند که دادند, اگر ندادند مردم را در جریان می‌گذاریم. بعضی از مواقع هم شده بدون تذکر بلا مقدمه در این جا گفتم .چون دیدم وقتش می‌گذرد تا پیدا کنیم و تذکر بدهیم کار از کار گذشته است .از هیچ کسی هم هراس نداریم. وامدار هیچ کس هم نیستیم .آن چیزی که مربوط به دین مردم, دنیا و آخرت مردم, امنیت ملی و مسائل کلان کشور, مسائل اساسی کشور باشد آن را بیان می‌کنیم. و وظیفه ما و جامعه و وظیفه هر انسان متعهدی این است که بیان کند.

از کار خوب شخصی که انجام داد تعریف می‌کنیم از کار بدی که همان شخص انجام داد تکذیب می‌کنیم و تقبیح می‌کنیم. بعضی وقت‌ها می‌گویند شما یک جلسه , شهرداری را تعریف می‌کنید جلسه بعد تکذیب می‌کنید .من از شهردار و شخص حمایت نمیکنم. من از احدی حمایت نمی‌کنم .آن تشکیلات ,کاری را که انجام داده می‌گوییم در این مقطع این کارش خوب بوده,در این مقطع کارش خراب بود .کار را می‌گویم .دستگاه قضایی آن کارش خوب بود آن کارش خراب بود .حالا کسی که متصدی و مسئول است البته باید پاسخ‌گو باشد که چرا کار را خراب انجام می‌دهد. استانداری فلان کارش خراب بود فلان کارش خوب بود. دولت در این مدت فلان کار را خوب انجام داد فلان کارها را بد انجام داد. این با عدالت می‌سازد این با عدالت نمی‌سازد .بدون حب و بغض.

شما اگر دیده باشید در طول این مدت ما سؤال کردیم. یعنی همیشه در مقام بیان و اعتراضی که بود گفتیم آقا سؤال می‌کنیم. این بزرگواران به ما جواب بدهند که مثلاً در رابطه با فلان موضوع مهم کشور چه کار کردید . الان تعهد مخفیانه که بسته شده به اسم fatf  امنیت کشور را زیر سؤال می‌برد .چرا نباید این را سؤال کنیم ؟! که چرا این‌گونه عمل شده است؟ چرا آن را به مجلس نمی‌دهید؟ چرا نمی‌خواهید کار پیش برود ؟مسئله برجام هم که این همه برای ما مشکلات پیش آمد اولش همین مطالب گفته شد. نکات دیگر هم راجع به خط خوش و زبان خوش فارسی می‌خواستم بگویم که فرصتی نیست.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.