- درس اخلاق
- ۱۳۹۴/۱۱/۲۸
- کرج – مصلای امام خمینی (ره)
بسم الله الرحمن الرحیم
ثُمُّ لا أَجْعَلُ بَیْنی وَبَیْنَهُ تَرْجُماناً، ثُمّ أَرْفَعُهُ إِلَىَّ، فَیَنْکُبُ مَرَّهً وَیَقُومُ مَرَّهً، وَیَقْعُدُ مَرَّهً وَیَسْکُنُ مَرَّهً،
در حالات قیامت و مسائل مربوط به قیامت و اهوالی که متوجه ما است در دوران بعد از مرگ سخن گفتیم که اهل رضای الهی و اهل محبت الهی را خدای تعالی برای آنها آثار و ویژگی هایی مطرح کرد که به بعضی از آنها اشاره کردیم , خدای تعالی در مقام تعلیم رسول مکرمش در این حدیث معراج بیان میکند که آن کسانی که من از آنها راضی هستم و من آنها را دوست دارم اینها دارای آثاری است. این دوستی و این رضایت آثاری دارد. یک اینکه از اهوال قیامت و آن هولهای عظیم اینها در امان هستند. برای آنها حساب و کتاب باز نمیکنند و مسائلی از این دست.
تا رسیدیم به این قسمت که میفرماید به این که , در آن فضا “ثم لا اجعل بینی و بینه ترجمانا” بین خود و او واسطهای نیست, مترجمی نیست . چون این قسمت را به تعبیری و به بیان دیگری و در قسمت دیگری از این حدیث شریف گفتیم زیاد روی این معطل نمیشویم.
سپس او را به سمت خودم برمی کشم . پس گاهی به طرفین متمایل می شود, گاه می ایستد و گاه می نشیند و گاه آرام میگیرد. این حالاتی است که برای این بنده خدا در ارتباطش با خدای تعالی مطرح است. یعنی راجع به اینکه منزلت و قربی بین او و خداست, اینجا نکاتی را بیان کرد. عرض میکنم که چون این قسمت را و مواردش را اشاره کردیم دیگر بر نمیگردیم.
سوالاتی پیرامون صراط
و بعد ادامه میدهد که ” ثم یجوز علی الصراط” پس بر صراط میگذرد. همه ما از صراط عبور میکنیم .همه ما این مرحله را باید طی کنیم. صراط یک کمینگاه است . “ان ربک لبالمرصاد” مرصاد است. محل کمین است. یک عدهای در آن جا به دام میافتند. خود این صراط به چه معناست؟ که از صَرَطَ گرفته شده. اول سین بوده بعد به صاد تبدیل شده. در نماز هم چه ” سراط ” بگویید چه ” صراط ” بگویید هر دو درست است, نماز باطل نمیشود.
بحثش مفصل است که صراط مستقیم چیست و این صراط مستقیم به چه معناست؟ مباحث عمیق معرفتی در این بحث وجود دارد که باید چند جلسهای را با آن اختصاص دهیم و معطل در این قضیه بشویم که عرض کردم بنای ما بر این است که این حدیث را ترجمه کنیم. البته به مناسبتهایی برخواهم گشت و کامل توضیح میدهم با قید حیات انشاءالله اگر خدای تعالی اجازه بدهد و زنده باشیم.
” ان جهنم کانت مرصادا ” سوره نبا آیه ۲۱ و آیات دیگری که درباره مرصاد سخن میگوید . صراط چیست و چگونه است؟ واقعاً این که میگویند نازکتر از مو است و تیزتر از شمشیر است این به چه معناست؟ خب چطور آدم روی آن می ایستد؟ چطور میخواهد از روی آن عبور کند ؟منظور از معنای آن چیست ؟اگر با همین پا میخواهد برود از روی چه چیزی میخواهد برود؟
صراط چیست؟ میگویند صراط پلی است که از مو باریکتر است و از شمشیر تیزتر است. خب چطور از روی آن رد شویم؟ باید بفهمیم که چیست. که البته نمیفهمیم . یک سری از این امور را نمیفهمیم مگر به همان مقداری که به ما گفتهاند و باید همانطور هم قبول کنیم. ازطریق بعضی از روایات یک مقداری ذهنمان آشنا میشود.
از امام صادق علیهالسلام نقل میکنند که ” انه قال المرصاد قنطره علی الصراط ” مرصاد ,کمینگاه, یک پلی است بر روی صراط. “لا یجوزها عبد بمظلمه ” بنده ای که بر پشتش باری از ظلم انباشته با داشتن ستم بر دوش از روی این پل نمیتواند عبور کند. آن مرصاد او را در آنجا میزند.
چگونگی عبور از صراط
در روایتی دارد ” الناس یمرون علی الصراط طبقات و الصراط ادق من الشعر و من حد السیف فمنهم من یمر مثل البرق ” این هم روایت معروفی است از امام صادق علیهالسلام .کسانی که بر صراط عبور میکنند چند دسته هستند که البته صراط از مو باریکتر است و از شمشیر تیزتر است. گروهی مثل برق از روی آن عبور میکنند .گروهی مثل اسب نفسنفس زنان از آن عبور میکنند
” و منهم من یمر مثل عدو الفرس” بعضیها مثل اسب به تاخت پیش میتازند. برخی روی آن راه میروند و برخی به او چنگ می زنند و آویزان خواهند بود . در حالی که تکه ای از آنها را آتش فراگرفته است و تکه ای را رها میکند. یعنی چون روی جهنم است یک عدهای مثل برق از آن عبور میکنند . بعضی ها مثل اسبی که تاخت میکند و بعضی ها مثل اسبی که قدم میزند بعضی ها قدمزنان و بعضی ها افتان و خیزان که پاهایشان به سمت آتش میرود. آتش زبانه میکشد که اینها را بگیرد باز این پایش را میکشد و جلو میرود.
حقیقت صراط
واقعا قضیه چطوری است ؟ اگر بگوییم که حقیقت هر کدام از اعمال ما واقعیت و باطن آن در قیامت خودش را نشان میدهد یعنی همه چیز در عالم یک ظاهری دارد و یک باطنی. باطن این دنیا قیامت است . حقیقت ما در قیامت خودش را نشان میدهد. این چهرهای که الان اینجا داریم ظاهری است که خدای تعالی با آن قوه ستاریتش ستر قبیح کرده .آن قبائح دیده نمی شود آن حقیقت بروز نمیکند مگر اینکه کسی چشمش چشم بینایی باشد که ببیند .
حقیقت ما در قیامت بروز میکند. حقیقت ما فصل مقوّم ماست . بعضی ها به صورتهای مختلف محشور میشوند. آن کسی که در دنیا نسبت به آیات الهی و احکام خدا و دستورات دین کور بود روز قیامت کور محشور میشود . یعنی اگر کسی آیات را ندید حقیقت این بیبصیرتی او نسبت به آیات الهی و دستورات خدا خودش را در قیامت به چه جلوه ای نشان میدهد ؟ کوری انسان . خودش هم میگوید ” لم حشرتنی اعمی ” خدایا چرا مرا کور محشور کردی با اینکه در دنیا بینا بودم ” کنت بصیرا ” چشمانم خوب کار میکرد . آیات ما را فراموش کردی پشت سر انداختی چشمت را بر آیات بستی . در این صحنه هم چشم تو بسته است.
وقتی که این طور شد صراط خودش را نشان میدهد . صراط یعنی آن عقیده پاکی که انسان در دنیا دارد و این عقیده را میپیماید و براساس آن عمل میکند. دستورات خدا را به دل میگیرد و براساس آن عمل میکند .هر کسی عملش بیشتر بود و دقت او بیشتر بود و توجه او بیشتر بود بروز و ظهور او در قیامت صراط است . لذا با سرعت عبور میکند .
صراط , تبعیت از ولایت
در روایتی است از امام صادق علیهالسلام .”مفضل بن عمر, قال سالت اباعبدلله علیه السلام عن الصراط” میگوید خدمت امام صادق علیهالسلام رسیدم و از صراط از او پرسیدم .حضرت فرمود راه شناخت خدای بزرگ است. ” قال هو الطریق الی معرفه الله عزوجل ” تو خدا را چگونه میشناسی؟ راه شناخت خدا یعنی صراط. دارد ما را به باطن می برد, دارد ما را به حقیقت میبرد. آن ” ادق من الشعر و احد من السیف ” این جا دارد این حقیقت را برای ما یک مقداری باز میکند.
” و هما صراطان ” این راه معرفت خدا دو راه است, دو صراط است ,دو مسیر است ” صراط فی الدنیا و صراط فی الآخره ” یکی در دنیاست و دومی که حقیقتش است در آخرت است. یک جلوه در دنیا دارد و یک جلوه در آخرت دارد. ” فاما الصراط الذی فی الدنیا ” میدانید آن صراطی که در دنیا است کدام صراط است ؟ ” الامام المفروض الطاعه ” اگر امام زمانت را پیروی کردی و در رکاب امام زمانت اگر بودی امامی که اطاعت او واجب است, او صراط توست در دنیا .
تو مسیر او را چگونه طی میکنی ؟ بعضی ها پا به رکاب هستند , تیز , مثل برق هر چه که امامش دستور داد انجام میدهد. ظهور این مثل برق عمل کردن این است که آنجا هم مثل برق عبور میکند. امیرالمؤمنین فرمود که فردا سرهایتان را بتراشید و بیایید فلان جا .یک عده همان لحظه سرشان را تراشیدند. یک عده ظهر بنا بود که بیایند تعلل کردند که بتراشیم یا نتراشیم .بعضی ها دم غروب آمدند با اینکه ظهر بنا بود که بیایند .دیگر بالاخره گفتند که برویم. عمار هم بعد از ظهر آمد.
شناخت امام
باید سریع انجام داد . بعضی ها مذبذب هستند. منتظر است ببیند که باد از کدام طرف میآید. الان به نفعش است که چه حرفی بزند. الان باید چگونه رفتار کند. در جریانات سیاسی دیده اید یک عده جوری حرف میزنند که با او هر طوری برخورد کنید او جزو همان گروه است .یعنی هر گروهی که جلو میآید میگوید من با تو هستم .حرفها را طوری زده که نمیشود با یک گروه باشد . حقهبازی است .در اسلام چنین چیزی نداریم .
صریح و صاف حضرت فرمود یک صراط در دنیا داریم. یک راه بیشتر در دنیا نیست. آن چیست؟ از امام زمانت تبعیت کنی. این راه , راه اصلی است که در دنیا است ” من عرفه فی الدنیا و اقتدی بهداه مر علی الصراط الذی هو جسر جهنم فی الاخره ” کسی که این راه را در دنیا شناخت و بر مسیر این امام عمل کرد و زندگی کرد و اطاعت کرد و تبعیت کرد و پیروی کرد این از آن صراطی که جسر و پل جهنم است به راحتی عبور میکند . در اطاعت از امامت افتان و خیزان بودی آنجا هم افتان و خیزان می روی. اینجا به سرعت اطاعت کردی و تبعیت کردی و به هدایت امام زمان اقتدا کردی “مر علی الصراط الذی هو جسر جهنم فی الاخره” .
” و من لم یعرفه فی الدنیا ” کسی که در دنیا امام زمانش را نشناخت “زلت قدمه عن الصراط فی الاخره “پایش بر پل آخرت میلغزد ” فتردی فی نار جهنم ” در آتش میافتد .یعنی پل روی جهنم بسته شده است. همه انسانها از جهنم عبور میکنند. بدون استثنا, بنده ,شما ,همه انبیا, اولیا, همه از جهنم عبور میکنند. این طور نیست که کسی از جهنم نرود. اما چون آتش جهنم در قیامت حَیَوان است , یعنی عاقل است برخلاف آتش دنیا تر و خشک را با هم میسوزاند. همه را میگیرد ولو بیگناه باشد .
شعور جهنم
مثل عذاب خدا در دنیا. عذاب که آمد همه را میگیرد .نمیگوید یک عده اهل ایمان بودند یک عده اهل تقوا بودند .اینها را بسوزاند و آنها را نسوزاند .البته یک هشدارهایی میآید که اهل تقوا و اهل ایمان فاصله میگیرند بعد بلا یکدفعه نازل میشود .اما عموما عذاب استیصال وقتی که می آمد همه را از بین میبرد. البته به برکت پیغمبر خدا عذاب استیصال از امت پیغمبر برداشته شده است . عذاب استیصال آن عذابی بود که ” دمرناها تدمیرا ” بود .کلاً همه چیز از بین میرفت. دیگر بعد از زمان پیغمبر خدا از عالم برداشته شد . به برکت رسول خدا دیگر هیچ عذابی نمیآید .
این وضعیت انسان است .نوع رفتارش ,نوع برخوردش, نوع زندگیاش, تبعیت کردن او از امامش, همه برای او جهنم میشوند .این جهنم حیوان است, یعنی زنده است .میفهمد, شعور دارد , یک عده را میگوید نرو و پیش من بمان. یک عده را نگه میدارد اما برای بقیه گلستان است. آرام از وسط جهنم عبور میکند. کاری با آنها ندارد با اینکه زبانه میکشد ولی از بین آن عبور میکنند .اما یک عده نه. یک عده را نگه میدارد.
کسب نور
” ان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم “حضرت فرمودند که جبرئیل نزد من آمد و گفت ای پیغمبر تو را بشارت بدهم که به چه چیز از صراط عبور میکنی؟ ” بما تجوز علی الصراط ؟ قال قلت بلی ” حضرت فرمود گفتم بله بگویید ” قال تجوز بنور الله و یجوز علی بنورک” تو به نور خدا عبور میکنی. خدا یک نوری را میاندازد تو هم تبعیت آن نور را میکنی و علی به نور تو. ” و نورک من نور الله ” و نور تو از نور خداست ” و تجوز امتک بنور علی” امت تو پیغمبر به نور علی از صراط عبور میکنند. ” و نور علی من نورک ” نور علی هم از نور توست ” و من لم یجعل الله له نورا فما له من نور” بعد خود رسول خدا به آیه ۴۰ سوره مبارکه نور اشاره فرمودند که , هر کس را خدا نوری قرار ندهد نوری برای او نیست .
تا میتوانیم کسب نور بکنیم . این کسب نور را باید از علی و اولاد علی کرد .باید دست به دامان اهل بیت عصمت و طهارت شد .لذا در زیارت امیرالمؤمنین میخوانیم “السلام علیک یا دین الله القویم و صراطه المستقیم ” خود علی سلام الله علیه صراط مستقیم است و کسی که پیروی امیرالمومنین را بکند در آن صراط قدم برداشته .
حقیقت بندگی
ببینید که نهایت کمال انسان در این عالم رسیدن به حقیقت بندگی است , که عبد خدا بشویم . مکرر آن را به مناسبتهایی عرض کردم خدای تعالی فرمود ” و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم ” من را بندگی کنید, عبادت من را بکنید, پرستش من را بکنید ,صراط مستقیم همین است .کسی که در نماز از خدای تعالی دائماً میخواهد که “اهدنا الصراط المستقیم” این صراط مستقیمی که طلب میکند ,این در کجاست؟ در بندگی خداست. بندگی کنید. بندگی هم یعنی عمل به واجبات و ترک حرام .اساس کار همین است.
اینجا به مناسبت این را عرض کنم خدمت شما این یک مطلب دقیقی است . خوب این را توجه داشته باشید. ما معمولاً اینگونه هستیم , انسانها تقریباً از این سه دسته خارج نیستند. در روایات هم آمده است. همت انسانها در حرکت به سمت کمال الهی متفاوت است. برخی اساساً به مقام خلافه اللهی فکر نمیکنند. خوب این را دقت کنید ,اصلاً به دنبالش نیستند. بلکه فقط فکر جهان آینده هستند. آیندهنگر هستند. آینده نگری بد است ؟ نه . اما این جهان آینده یعنی آخرت آنها را مشغول کرده است.
گروه اول از عبادت کنندگان
بعضی تمام تلاششان این است که جهنم نروند. یک عده این طور هستند از آتش جهنم میترسند .از سوخت و سوز میترسند .این دو رکعت نماز را اگر گفته بودند نمی سوزانیمت نمیخواند. صبح برای نماز صبح بلند میشود از ترس سوخت و سوز است. نماز شب را این همه میگویند که فضیلت دارد این همه میگویند که خوبی دارد همه میگویند که امشب دیگر حاجآقا درباره نماز شب گفت امشب را بلند میشویم و میخوانیم ,باز هم نمیخواند. چون هیچ ضرب و زوری پشت آن نیست.
اما اگر گفته بودند اگر کسی نماز شب نخواند میسوزانیمش با هر خفت و خواری بود بالاخره ۱۱ رکعت را میخواند. حالا اینجا گفتند اگر کسی بخواند عیشش چگونه خواهد بود ! اگر بخواند فقیر نمیشود! اگر بخواند چه و چه و چه . نمیتوانی به موقع بخوانی قضایش را به جا بیاور . ثوابش بیشتر از اصلش است .همه جور گفته اند اما … , یک عده از ترس جهنم و نسوختن اعمالشان را انجام میدهند .
گروه دوم
یک عده هم شوق بهشت دارند. میگویند , خدا دیوانهها را هم نمیسوزاند , یعنی ما اندازه دیوانهها هستیم ؟ بچهها هم که میمیرند را نمیسوزاند. ما بزرگ شده ایم فهمیدهایم, دو رکعت نماز مستحبی میخوانیم, قرآن میخوانیم ,کارهای مستحبی انجام میدهیم, از او که میپرسیم محرکت چه بود میگوید حورالعین میدهند . همه حواسش پیش حوری است. دعا هم که میخواند میگوید “و زوجنا من حورالعین” یک عده در دنیا دنبال سیب و گلابی هستند در آن دنیا هم همین طور است .
گروه سوم
بعضیها هم به دنبال جنت اللقاء هستند. دنبال مقام انبیا و اولیا هستند که خودشان را برسانند به آن مقام. این نگاه صرف به آینده است. اگرچه بیثمر نیست و ثمربخش است .بهشت را برای خودش درست میکند آخرتش را درست میکند اما از این جهت که نسبت به گذشته قطع است و انس با مبدأ فاعلیش از بین رفته توجه به خدا ندارد .دارم یک نکته دقیقی را میگویم خوب توجه کنید.
آن روایتی که عبادت را سه دست میکند آن روایت را میخواهم طور دیگری برای شما ترجمه کنم .یک چنین شخصی که حواسش به عبادتش است به خاطر اینکه نسوزد حواسش به عبادتش است. برای اینکه به بهشت برود. یا نه ,عبادتش صرفاً به خاطر شوق به بهشت و اینها نیست , بلکه مثل آزادگانی که به خدای تعالی عشق میورزد .نه به خاطر جهنم است و نه به خاطر بهشت است , بندگی خدا را میکند .همه اینها باز حواسشان به آینده است از خدا غافل هستند. گذشته را رها کردهاند. منظورم از گذشته , از کجا آمدهام است . از کجا آمدهام را یادشان نیست. به کجا میروند را حواسشان هست .
گروه چهارم
بالاتر از همه این گروه سهگانه که در روایات هم آمده گروه چهارمی هستند که خوب است ما جزو این گروه چهارم باشیم. تلاشمان باشد که جز این گروه باشیم که از این بازار و دادوستد و سیب و گلابی و حوری و جهنم و جنت لقاء و اینها خودشان را رها کردند .
افق سیر اینها خلافت الهی است .میگوید من خلیفهالله هستم. اینها در عین حالی که در این عالم حضور دارند , هم توجه به مبدأ دارند , هم توجه به معاد دارند. هم مبدأ فاعلی را در نظر دارند هم نهایتی را که باید به سمتش سیر کنند و اینها خلافت الهی را منحصر در حضرت آدم علی نبینا و اله و علیه السلام نمیدانند .در قضیه “انی جاعل فی الارض خلیفه” آیه ۳۰ از سوره مبارکه بقره مقام آدمیت را , شخصیت حقوقی انسان کامل میدانند. مقام آدمیت شخصیت حقوقی انسان کامل است نه شخصیت حضرت آدم علیهالسلام. انسان کامل را محور خلافت خدا میدانند.
بیان خلافت در قالب جمله اسمیه دلالت بر استمرار میکند. “انی جاعل فی الارض خلیفه” یعنی جریان خلافت همیشگی است. جاودانه است .در طول تاریخ انسانهایی به مقام انسان کامل میرسند .پس فراتر از حضرت آدم علیهالسلام انبیای عظام و اولوالعزم من الرسل انسان کامل هستند و بالاتر از همه انبیای الهی پیغمبر مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت عصمت و طهارت که به منزله جان پیغمبر هستند از خلافت خدای سبحان بهرهمند هستند و به عهده آنهاست و این فیض دائم که از طرف خدای تعالی نازل میشود بر اینها هست که ” یا دائم الفضل علی البریه ” .
مقام خلیفه خدا
خلیفه خدا چه کار میکند؟ آن کسی که در این مقام است تلاشش این است که همه را از جهنم نجات دهد. انسان کامل تمام تلاشش این است که سعی کنند مؤمنان متوسط را که هنوز به آن مقامات عالیه نرسیدهاند اینها را به بهشت برسانند. تمام تلاش او این است به دنبال خودش که به ملاقات میرود دیگران را هم همراه خودش به ملاقات ببرد. این دیگر به فکر بهشتش و جهنمش و به فکر خودش که باید به آن مقامات عالیه برسد نیست .اینها را رد کرده است. مقام خلافت الهی از این سه دسته ی عبادتی بالاتر است . جانشینی خدا آنچنان دلچسب است در وجود خلیفه الهی که فرصت هیچ خستگی و فرصت رخنه هیچ سستی نخواهد داد .
شما ببینید در دعاهای ائمه معصومین که رشحه ای از رشحات که در وجود آنها بروز میکند و بیان میکنند در مقام دعا و از خدای تعالی طلب میکنند چه میخواهند .این ما را بزرگمان میکند. باید برسیم به این طلب. باید اینقدر بزرگ شویم تا این را درک کنیم .میگوید خدایا من را از آن کسانی قرار بده که به جهت یاری دینت از آنان نصرت خواستی .یعنی به من این توفیق را بده که دینت را یاری کنم و در این میدان دیگری را جای من قرار نده. این چه قدر مقام بالایی است که من وظیفه ام این باشد .یعنی من در آن جایگاه قرار بگیرم که جزء کسانی باشم که دین تو را یاری میکنند . یک عده از آن فرار میکنند.
دعا در مقام خلافت اللهی
” اللهم انی اسئلک تجعلنی ممن تنتصر به لدینک ” خدایا تو من را از کسانی قرار بده که دین تو را یاری میکنند. این مقام خلیفهاللهی است. این به فکر جهنم و بهشت نیست به فکر حوری و جنت و لقاء نیست. ” و لا تستبدل بی غیری ” نکند خدا یک وقت من را قبول نکنی , دیگری را به جای من بگذاری. این همان ترجمه آیه قرآن است که خدای تعالی در این آیه فرمود. مفهومش این است که خدای تعالی فرمود من با کسی عقد اخوت نبستم .اگر دین من را یاری کردی دین به دست شما. اما اگر دین من را یاری نکردی از شما میگیرم میدهم به حزبالله لبنان. میدهم به کسی که دین را حفظ کند .
این سفره پهن شد که شما بیایید دین را حفظ کنید .یک قوم دیگر را به جای قوم شما میگذارم. مواظب باشیم نعمتی که خدای تعالی به ما داد به برکت شهادت انسانهای پاکی که خونشان روی زمین ریخته شد, مجاهدت مجاهدان , که سالیان سال در زندانهای مخوف شکنجه دیدند و زحمت کشیدند , مبارزهای که روحانیت آگاه و بیدار در لباس مرجعیت , هدایت این مجموعه را به عهده گرفتند و نظام اسلامی محقق شد با یک سری از حرفها و یک سری از حرکتها از بین نرود .اگر قابلیتمان را از دست دادیم مشمول این آیه و مشمول آن دعا میشویم .خدای تعالی میگیرد. سنن الهی قابل تخلف نیست .
آب در ۱۰۰ درجه به جوش میآید. این سنت است .امکان ندارد که بگوییم چون ما حزباللهی هستیم آب در ۹۰ درجه جوش بیاید. ما خیلی شهید دادیم در ۸۵ درجه به جوش بیاید. آب در ۱۰۰ درجه به جوش میآید . اگر در آن قالب و نصاب بودیم دین در اختیار ماست . سر این سفره نشسته ایم یعنی سفره هدایت سفرهای که میتوانیم هدایت کنیم. اما اگر از ما تخلفی صورت بگیرد تبدیل است.
لذا در دعای اهل دعا مثل امام سجاد علیهالسلام هست . این دعایی که برای شما خواندم دعای شبهای ماه رمضان است که داعی میگوید “تجعلنی ممن تنتصر به لدینک” به واسطه من دین تو یاری شود و این را از من نگیر ” و لا تستبدل بی غیری” دیگری را به جای من ننشان . تا آخر من ثابت قدم باشم. این دعا را باید همه ما داشته باشیم در صحنههای مختلف و جلوههای مختلف و شرایط مختلف و در زمانهای مختلف برای ما جلوهگری میکند که باید ثابت قدم باشیم .
مظهر دفاع از دین
غایت کمال انسان در این عالم بنده خدا شدن است .ولی این بنده خدا شدن در قالب خلیفهاللهی باید خودش را جلوه بدهد نه عبادت سهگانهای که گفته شد. آن وقت شما ببینید که صدیقه طاهره سلام الله علیها که این روزها و شبها آرام آرام وارد دوران شهادت آن بانوی بزرگ اسلام میشویم که در نظام خلقت بینظیر است , خطبه اش را بخوانید. خطبهای که در مقام محاجه و دفاع از ظلمی که به خاندانش شده ببینید که چه میگوید. ترجمان قرآن است. همین مباحث معرفتی که عرض کردیم در اعلی مراتب معرفت آمده .به بحث حکومت و حاکمیت و اسلامیت آمده و احکام دین را بیان کرده و در دفاع از دین تا پای جان حرکت کرده .در دفاع از ولایت و امامت تا جایی پیش رفت که جان شریف خودش را هم در آن راه داد .