متن کامل فرمایشات آیتالله حسینی همدانی
شب نوزدهم ماه مبارک رمضان
۹۶/۳/۲۳
بسمالله الرحمن الرحیم
قال الحکیم فی کتابه الکریم، نَبِّئْ عِبادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ.
بحث ما در این شبها در مصلا راجع به توبه بود. استثنائاً بحث امشب قسمت دیگری از مباحث مربوط به توبه که مناسبت با امشب هم دارد مطرح میکنم که همه دوستانی که شبها در خدمت آنها هستیم از بحث فاصله نگیرند و هم مطلب جدیدی باشد برای همه.
امشب شب نوزدهم ماه مبارک رمضان و بنا به نقل و روایات شب تقدیر است. شبهای قدر معروف است به اینکه شب سرنوشتساز است؛ یعنی سرنوشت سال آینده ما که شاید مؤثر در تمام زندگی و حیات ما در آینده باشد مربوط به امشب و دو شب دیگر خواهد بود. خیلی مهم است. لذا اگر ما هم بخواهیم امشب کاری کنیم باید کار ما سرنوشتساز باشد؛ یعنی عملی داشته باشیم که در سرنوشت ما نقش اساسی دارد. خوب دوستان توجه کنند. بحثی را که مطرح میکنم با خود من آرامآرام دنبال کنید جلو بیایید تا انشاءالله آن نتیجهای را که میخواهیم بگیریم.
ما که فقط زندگیمان مربوط به دنیا نیست. حیات ما ابدی است. باید طوری باشد که در آخرت هم راحت زندگی کنیم. وسایل راحتی آخرت را باید فراهم کنیم و این نمیشود مگر اینکه به فکر خودمان باشیم و به فکر ساختن و سازندگی خودمان باشیم؛ و کسی که تصمیم میگیرد خودش را بسازد اولین کاری که میکند این است که بدیهایی که به او چسبیده گناهانی که به او متصل شده بهواسطه نحوه عملکردش آنها را از خودش جدا کند. از خودش دور کند. این مهمترین کار است. خوب دقت کنید.
این زائدههایی که به ما چسبیده است را باید از خودمان دور کنیم. والا کار به نتیجه نمیرسد. رابطه خودمان را با بدیها باید اصلاح کنیم. خرابکاریهای که داشتیم رابطه ما با خرابکاریهای ما باید قطع شود. مهمترین اقدامی که یک شخص نسبت به سرنوشت خودش در این شب و در شبهای آینده در نظر دارد باید این باشد که رابطه خودش را با گذشته خراب خودش قطع کند. تا این قطع صورت نگیرد هر کار دیگری که میخواهد بکند ثمره ندارد. این قطع رابطه زمینه بهبودی رابطه در آینده را فراهم خواهد کرد.
حتی اگر گفتیم که امشب شبهای دعاست که واقعاً شبهای دعا هم هست شبهایی است که وعده دادهشده دعا مستجاب است که خدمتتان خواهم گفت با قید حیات وقتی این دعاها مؤثر است که قطع رابطه شکلگرفته باشد. این جزء مسلمات است. از مسائل عرفی هم هست. شما با این مسائل در روزمره مواجه هستید. اگر شما با کسی دشمنی داشته باشید با کسی خصومت داشته باشید نسبت به کسی بدی رابطه داشته باشید از او هرگز درخواست نمیکنید. اگر هم درخواستی داشته باشید مسلماً او به شما جواب نمیدهد و ترتیب اثری بر آن مترتب نیست. مگر اینکه رابطه خصومتی تبدیل به رابطه محبتی شود. رابطه با آن خصومت قطع شود. رابطه محبتی که برقرار شد بعد شما از او تقاضا کنید او هم پاسخ شما را بدهد؛ و الا تا وقتیکه رابطه شما با او خوب نیست اگر درخواست از او داشته باشید هرگز پاسخ نخواهد گفت.
لذا در بحث دعا هم این مطلبی را که عرض میکنم اساسی و مهم است. اینها سرنوشتساز است. کار امشب ما است. اولین قدم برای رسیدن به آن مقصد که عرض کردم و قدم سرنوشتساز است توبه است. ما با توبه با دشمنی که شیطان است قطع رابطه میکنیم. ما با توبه با آن اخلاق فاسدی که داریم مفاسد اخلاقی که داریم و گناهانی که داریم و خطاهایی که کردهایم با آنها قطع رابطه میکنیم. با توبه به خدای تعالی عرض میکنیم اگر ما فراری بودیم اگر از آستان تو گریزان بودیم با توبه میخواهیم برگردیم. اگر اهل جفا بودیم میخواهیم اهل وفا باشیم. اهل صفا باشیم. مهم است. اولیای خدا به ما یاد دادند اولین کار و مؤثرترین کار در شب قدر درخواست عفو و توبه است. در سرنوشت ما این مسئله بسیار بسیار مهم و اساسی است. حقیقت توبه هم یکچیز بیشتر نیست. خوب دقت کنید. پشیمانی. اینکه انسان قلباً از درون از کرده خودش پشیمان باشد.
مولایمان امام باقر علیهالسلام فرمودند ” کفی بالندم توبه ” همین که پشیمان شدید توبه است. لفظ هم نمیخواهد. یک ارتباط دلی میخواهد. در دل نسبت به این گذشته متنفر شوید. البته تصمیم داشته باشید که در آینده هم انجام ندهید. روایتی را مرحوم صدوق علیه الرحمه نقل میکند: مِن الفاظ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ” الندامه توبه ” همین که شما پشیمان شوید توبه است. مِن الفاظ رسول الله یعنی عین کلام.
گناه روی روح اثر میگذارد. گناه روح ما را کدر میکند. سیاه میکند. پذیرش ما را از بین میبرد. توبه شستوشو میدهد. تمیزش میکند. پشیمانی اثر گناه را از بین میبرد. برای توبه شرایط گفتند. من شرایط را در درسهای گذشته و شبهای گذشته برای دوستان گفتم. امشب سه شرط دیگر میگویم که این سه شرط تکمیلکننده آن مباحث و مبحث جدیدی است برای همه. سه شرط کمال توبه در این سه شرط خلاصه شده است که بحث امشب ما هم اساسش همین سه تاست. امشب که شب تقدیر است دوستان توجه داشته باشند باید یک توبه ای داشته باشیم که این توبه سرنوشتساز است. رابطه ما را با گذشته و گناه و بدیها و مفاسد قطع میکند. تا زمینهای شود برای پذیرش.
اولین شرط اخلاص است. خلوص در توبه است. پشیمان باشد ته دلش رغبت و میل به گناه نداشته باشد. ولی بعضی وقتها این طوریست توبه میکند اما در دلش این است که میگوید اگر یک وقت هم پیش آمد انجام میدهیم باز توبه میکنیم. این اخلاص ندارد. توبه مخلوط به درد نمیخورد. توبه باید خالص باشد. بیان قرآنی توبه خالص نصوح است. “یااَیهَا الذینَ آمَنُوا تُوبَوا اِلَی اللّهِ تَوْبَهً نصوحاً ” همان که در ایه ۸ سوره مبارکه تحریم به او اشاره کرد. خالصانه. مخلوط نداشته باشد. قلبت حقیقتاً از گذشته پشیمان باشد. دل بدهید به مطلب.
دوم، انسان بداند آن کسی که میتواند آن رابطه را با گذشته قطع کند فقط خداست. بعضی وقتها انسان توبه میکند واقعاً هم توبه میکند و پشیمان است ولی در دلش میگوید نکند من به خاطر گناه بزرگی که انجام دادم خدا نیامرزد. خدا می آمرزد اما شاید این کار مرا دیگر نیامرزد. من یک کارهایی کردم که با این کارها بعید است که خدا بخواهد مرا مورد عفو و پذیرش خودش قرار بدهد. نکند که خدای نکرده مبتلای به این مطلب بشوند بعضیها. این طور نیست. خدای تعالی آمرزنده است و فقط خدا آمرزنده است. این مسلم است. روایاتی داریم که به ما این نوید را میدهد.
شیطان شیطنتی که میکند در ذهن یک عده که تو کارهایی کردهای خدا دیگر چه چیز را ببخشد. این طور نیست. خدا همه را میبخشد. همه چیز را میبخشد. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند ” لِکُلِّ داءٍ دَواءٌ وَ دَواءُ الذَّنبِ اَلاِستِغفارُ ” برای هر مرضی دارویی است و دوای گناه توبه است. این یعنی که مرض گناه علاج دارد. هر گناهی که میخواهد باشد. بدون علاج نیست. شیطان نیاید با ما بازی کند.
امام صادق علیهالسلام از امام باقر از آباء گرامش از رسول خدا از جبرئیل سلام الله علیه از او نقل میکند: قال الله جل جلاله “من أذنب ذنبا صغیرا أو کبیرا ” کسی که گناه انجام دهد چه کوچک چه بزرگ که حالا راجع به کوچکی و بزرگی گناه من در جلسات صحبت کردم که ما اصلاً گناه کوچکی نداریم همه گناهان بزرگ است طبق تعبیری که هست چه گناه کوچک چه گناه بزرگ ” و هو لا یعلم أن لی أن اعذبه به أو أعفو عنه ” گناه انجام دهد صغیره کبیره و نداند آن کسی که عفو میکند من هستم ” لا غفرت له ذلک الذنب أبدا ” من هرگز این گناهی را که انجام داده است هرگز نخواهم بخشید. نمیداند که من میبخشم. اگر این را نفهمد که من میبخشم هرگز او را نخواهم بخشید.
میخواهد بگوید که گناه علاج دارد ” و من أذنب ذنبا صغیرا کان أو کبیرا و هو یعلم أن لی أن اعذبه و أن أعفو عنه عفوت عنه” و اگر گناه انجام دهد صغیره باشد کبیره باشد و بداند آن کسی که می امرزد من هستم او را می آمرزم. چقدر زیبا بیان میکند؛ یعنی میگوید همین که بفهمی من هستم که می امرزم اگر بخواهم، اگر نخواهم نمی امرزم، بخشیدمت. این را بفهم. اینکه خدای تعالی است که بخشنده است. این در کمال توبه نقش دارد؛ و سوم انسان اقرار به گناه و زشتی اعمالش در نزد خدای تعالی داشته باشد. نه پیش مخلوق. پیش کسی نباید اعلام کند. اگر پیش کسی بگویید در روایت دارد خوار میشوی. گناهت هم مورد آمرزش قرار نمیگیرد و خدای تعالی تو را معذب به عذاب خواهد کرد.
گناهتان را پیش کسی نباید بگویید؛ اما پیش خدای تعالی بهترین کار است. شرط کمال توبه است. امام باقر علیهالسلام فرمود “واللَّه ما ینجو مَن الذّنب ألاّ من أقرّ به” به خدا سوگند کسی از گناه نجات پیدا نمیکند مگر اینکه اقرار به گناه کند و باز امام باقر علیهالسلام فرمود ” لا و اللّه ِ ما أرادَ اللّه ُ تَعالى مِن النّاسِ إلاّ خَصْلَتَینِ: أنْ یُقِرّوا لَهُ بالنِّعَمِ فیَزیدَهُم و بالذُّنوبِ فَیَغفِرَها لَهُم ” قسم به خدا این طور نیست که بنده خدا دو کار را انجام بدهد تا خدا آن را به نتیجه برساند یکی این است که اقرار به نعمتها بکند تا خدا برایش زیاد کند و یکی به گناهانش اقرار کند تا خدای تعالی بهواسطه این اقرار او را ببخشد.
بحث ما امشب سر همین اقرار است. شب شب سرنوشتساز است. شب تقدیر است. ما باید رابطهمان را با گناه قطع کنیم. یکی از راههای مهمی که ما را نجات میدهد اقرار است ” فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی” در روایات روی مسئله اقرار خیلی تأکید شده است. مکرر در مکرر آمده است. بین خودت و خدا خلوت کن. بگو خدایا غلط کردم. امشب هم آمدهام در خانه خودت با تو نجوا کنم. نجوا یعنی زیر گوشی. همینطور که من دارم صحبت میکنم شما در حال خودتان باشید. یادتان بیاید. در روایت دارد که خدا در مجالس خاص شما را به یاد خطاهایتان میاندازد که زود استغفار کنید.
این سه مطلب بسیار مهم بود که عرض کردم؛ اما بزرگان اهل معرفت شرط چهارمی را هم برایش گذاشتند. گفتند همه اینها درست اقرار میکنیم حواسمان هم به اقرار هست؛ اما چه بسا آن چیزی که باعث میشود به سرعت انسان به نتیجه برسد و توبه اش پذیرفته شود و پذیرش توبه با سرعت حاصل شود حسن ظن به خداست. این خیلی مهم است ” ینبغی ان یعتمد العبد علی حسن ظن بالله فانه وسیله عظیمه ” این یک وسیله بسیار بزرگ است برای شما که به سرعت به آن خواسته تان برسید. حسن ظن خیلی مهم است. چند روایت برایتان بخوانم.
امام صادق علیهالسلام فرمود: آخرین فردی که مأمور به داخل شدن به دوزخ میشود میگویند ببرید او را به جهنم همینطور که دارد میرود بر میگردد به عقب نگاه میکند. خدای تعالی میگوید صبر کنید این برای چه به عقب برگشت؟ میگوید ای بنده من چرا به عقب نگاه کردی؟ میگوید خدایا به تو چنین گمان نداشتم. خدای تعالی میفرماید به اینکه چه گمانی به من داشتی؟ میگوید گمان من به شما این بود که گناهان مرا میبخشی و مرا در بهشت جا میدهی. حالا داری مرا به جهنم میبری. خدای تعالی در آنجا فرمودند ای فرشتگان من به عزت و جلالم به نعمتهایم به بلندی مقامم سوگند این بنده من در طول زندگیاش در عمرش در دنیا یک بار به من حسن ظن نداشت؛ و الا او را داخل بهشت میکردم. اینکه الان میگوید این جا دارد میگوید در دنیا اصلاً به این چیزها اهمیت نداد. لحظهای به من گمان نیک نداشت؛ و الا او را به آتش دوزخ هم نمیترساندم. با این حال ای فرشتگان حرفش را بپذیرید و او را داخل بهشت کنید. این خدای ماست.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: هیچ بندهای به خدا گمان خوب نبرد مگر اینکه خدا نزد همان گمانش بود. گمان ما این است طبق روایات امشب از در مسجد که بیرون میرویم پاک پاک هستیم. گمان ما این است؛ یعنی رابطهمان را با گذشته کلاً قطع کردیم و خدای تعالی این را میپذیرد. گمان به خدا گمان خوب باشد؛ یعنی شرط دومی را که برای شما گفتم که خدا را قادر بر این بدانیم که گناهان ما را قطع میکند قسمت دوم آن را که بُعد رحمتی است در حسن ظن به خدا باید تقویت شود؛ یعنی دید ما دید رحمتی است به خدا.
فقط این را میبینیم. من هر چه نگاه میکنم با شناختی که از تو خدا دارم و بررسیهایی که میکنم و چیزهایی که پیدا کردم راجع به تو و ویژگیهای رحمت و مغفرت و قدرت و حیات و علم و سعه ای که داری دیدم همه اش کرم است. آنچه در من تقویت شده این است که تو میبخشی هرگز راضی به سوزاندن من نیستی. خودت گفتی ” لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ ” این حرفهایی که در قرآن گفته ای درست است؟ یا نعوذبالله درست نیست؟ ولی ما به تو حسن ظن داریم. خودت گفتی “لَا تَقْنَطُوا “
نکند آب در دلت تکان بخورد بنده من. ناامید نباشید. خدایا ظن من به تو این است که گفته تو درست است. من تو را دوست دارم و نسبت به تو این ظن را دارم که من را مأیوس نمیکنی. نمی سوزانی. عفو میکنی. رابطه من را با گذشته من قطع میکنی. روایات در این باب فراوان است. خیلی عجیب است. مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی اعلی الله مقامه رضوانالله علیه نقل میکند در جاهای دیگر هم روایاتش هست که یک اعرابی یک آدم بیابانی رسید به رسولخدا عرض کرد ” قالَ أعرابیٌّ: یا رَسولَ اللّه ِ، مَن یُحاسِبُ الخَلقَ یَومَ القِیامَهِ ” روز قیامت محاسبه مردم با چه کسی است؟ ” قالَ: اللّه ُ عزَّوجلَّ ” خود خدا محاسبه میکند ” قالَ: نَجَونا ورَبِّ الکَعبَهِ ” به خدای کعبه نجات پیدا کردیم. در یک روایت دیگر دارد که شروع کرد به خندیدن رسول خدا سؤال کرد به چه چیزی میخندی ” قالَ: لأِنَّ الکَریمَ إذا قَدَرَ عَفا ” چون خدا کریم است خیالم راحت شد. کریم حالش اینطور است وقتی بر آدم قدرت پیدا میکند آدم را میبخشد ” و إذا حاسب سامح” وقتی میخواهد محاسبه کند مسامحه میکند. خیالم راحت شد. حضرت فرمودند ” صدق الاعرابی ” درست گفت. خدا همین طور است. این حسن ظن است.
ما ظنمان به خدا این است. خدا کریم کریمان است. در این شبهای ماه رمضان به خصوص دهه آخر داریم که ” أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ ” این را زیاد بگویید. خدایا ما به همین وجه کریم تو پناه میبریم. باز یکی از بزرگان نقل میکرد از قول رسول خدا. رسول خدا آمد یک جا دید یک زنی تنور خانه اش را گرم کرده است. بچهاش را به پشتش بسته است. رسول خدا را که دید عرض کرد یا رسولالله من باورم نمیشود من مادر هستم هرگز دلم راضی نمیشود بچهام را در تنور بیندازم و بسوزد. خدا آیا این کار را خواهد کرد؟ رسول خدا شروع کردند به گریه کردن که این خانم ظنش به خدا این است. خدا هم با همین ظن با او برخورد میکند. هرچه معرفت شما به خدا بیشتر شد ظن و گمان شما به خدا بیشتر شد بدانید خدا با شما همان گونه رفتار خواهد کرد.
یک وقت اجازه ندهید شیطان شما را مأیوس کند. تو را از راه توبه باز بدارد. راه همین راه است. غیر از این راه راه دیگری نداریم. خدا نگاه نمیکند که تو چقدر گناه کردی. چقدر توبه کردی. نگاه میکند که چقدر خالصانه آمدی. خدایا ما جداً از گذشتهمان پشیمان هستیم. شیطان خیلی شیطان است. میخواهد ما را فاصله بیندازد بین ما و خدا. همین مصلا شاهد است که تو آمدی اینجا گفتی خدایا غلط کردم باز دوباره فردایش شروع کردی. روایت از محمد بن مسلم است. امام باقر علیهالسلام به محمد بن مسلم فرمود “یا محمد بن مسلم ذنوب المسلم اذا تاب منها مغفوره له “خوب این روایت را دقت کنید.
گناهان شخص وقتیکه توبه میکند مورد مغفرت خدای تعالی است ” فلیعمل المومن لما یستانف ” بعد از اینکه توبه کرد دیگر مؤمن به فکر توبه نباشد که خدا قبول کرد یا قبول نکرد. مومن برود به دنبال عمل دوباره کارش را شروع کند. زندگی عادی را شروع کند. مشغول کار خیر شود. دغدغه این را نداشته باشد که آیا خدا توبه من را قبول کرد یا نه. خدا قبول کرد تمامشد پاک شدی. محمد بن مسلم برایش سؤال پیش میآید ” فلیعمل المومن لما یستانف بعد التوبه و المغفره اما و الله انها لیست الا لاهل ایمان قلت فان عاد بعد التوبه و الاستغفار من الذنوب و عاد فی التوبه “اینهایی که شما گفتید درست اما اگر بعد از اینکه توبه کرد دوباره به گناه برگشت و بعد دوباره توبه کرد؟
” فقال یا محمد بن مسلم ا تری العبد المومن یندم علی ذنبه و یستغفر الله تعالی منه و یتوب ثم لا یقبل الله توبته” ای محمد بن مسلم تو میخواهی بگویی بنده خدا با نیت خالصش، با توجهش که خدا او را میآمرزد و بعد با اقرار به گناهش خدمت خدای تعالی رسید، اقرار به گناه و طلب توبه کرد بعد خدا او را نیامرزید؟ تو میخواهی این را بگویی؟ “قلت فانه فعل ذلک مرارا یذنب ثم یتوب و یستغفر” آخر این آدم عادت کرده است هی می آید توبه میکند هی دوباره گناه میکند. حقیقت توبه را داریم میگوییم. نه آنها که مسخره میکنند؛ یعنی واقعاً و قلباً پشیمان است. قصد جدی او هست که کار را انجام ندهد ولی برایش صحنهای پیش میآید ضعف نفس دارد شیطان غلبه میکند مرتکب میشود. این شخص را داریم میگوییم.
“فقال کلما عاد المومن بالاستغفار و التوبه عاد الله علیه بالمغفره و ان الله غفور الرحیم یقبل التوبه و یعفو عن السیئات “هر وقت که مؤمن به توبه و استغفار برگشت خدا غفور رحیم است. توبه را قبول میکند و از سیئات چشمپوشی میکند. بعد یک نکته را فرمود است ” فایاک ان تقنط المومنین من رحمه الله” محمد بن مسلم برحذر باش از اینکه مؤمنین را از رحمت خدا مأیوس کنی.
خدایا من خودم را مخاطب این روایت میدانم. امشب در این مسجد آمدم هم از مردم التماس دعا بخواهم هم بگویم که خدایا تو شاهد باش که من مردم را نسبت به رحمت تو امیدوار کردم. خودم هم هرگز مردم را مأیوس از رحمت تو نکردم. خودم هم امیدوارم. ظن من این است که امشب از این مجلس همه ما خارج شدیم مورد مغفرت تو هستیم. ما کجا فرار کنیم به دامن چه کسی پناه ببریم؟ ما متحیر هستیم. شما الان میدانید برای روزهای آینده تان چه تصمیمی میخواهید بگیرید؟ لذا در دعا میگوییم ” یا دلیل المتحیرین یا رجاء المذنبین ” ای راهنمایی کننده کسانی که نمیدانند چه کار کنند. ای امید گناهکاران.” یا حبیب من لا حبیب له یا انیس من لا انیس له “
خدا با بزرگی هایش باید جلوی نظر ما باشد. خودمان هم با آن ضعفهایی که داریم الان در مقابل خدا ببینیم هیچ هستیم. نه عملی داریم که آن را عرضه کنیم. گذشته هم که گذشته خرابی است. یک سال با نعمت خدا گناه کردیم. یکسال نعمتهای خدا را استفاده کردیم در مقابل خدا ایستادیم. من دیگر ذهنم به جایی نمیرسد. تنها چیزی که به ذهنم رسید این است که خدایا ما که آبرو نداریم. کسی که آبرومند درگاه تو است او را واسطه قرار بدهیم. آیا آبرومند تر از علی در این دنیا کسی هست؟ اولیای خدا به ما یاد دادند در این لحظات و در این ساعات ولی خدا را واسطه قرار بدهید. بزرگترین ولی خدا بزرگترین آیت خدا در روی زمین در این عالم علیبنابیطالب است.
چند وقت قبل قبل از اینکه به شهادت برسد و رسول خدا زنده بود قبل از ماه رمضان بود رسول خدا داشت فضائل ماه رمضان را میگفت یک مرتبه سؤال کرد که بهترین اعمال ماه رمضان چیست؟ امیرالمؤمنین فرمودند ورع است. رسول خدا شروع کردند به گریه کردن. امیرالمؤمنین سؤال کرد آقا چرا گریه میکنید؟ فرمودند در همین ماه رمضان در یکی از ماههای رمضان محاسن تو به خون سرت خضاب خواهد شد. میدانید که اهل بیت محاسن شان را خضاب میکردند رنگ میزدند. از آن روز به بعد دیگر امیرالمؤمنین خضاب نکرد. پرسیدند آقا چرا محاسنتان را رنگ نمی کنید؟ فرمود منتظر وعده رسول خدا هستم.
این ماه رمضان آخر را هر شب امیرالمؤمنین خانه یکی از فرزندانش مهمان بود. امشب خانه ام کلثوم است طبق نقل. راوی روایت ام کلثوم است. میگوید دیدم پدرم یک حالت خاصی دارد. سفره افطار را پهن کردم. چه سفره افطاری! قدحی شیر بود و مقداری نان جو و نمک سوده. یک نگاه به سفره کرد. گفت دخترم تا حال دیدهای که علی دوتا خورش بخورد؟ به خدا از برادرم رسول خدا شنیدم هر کس در این دنیا لباس او و خوراک او نیکوتر باشد توقف او بر صراط بیشتر از دیگران خواهد بود. ام کلثوم میگوید که برداشتم قدح شیر را و امیرالمؤمنین مقداری نان و نمک تناول کرد. مشغول نماز شد. بالای پشتبام منزل میرفت به آسمان نگاه میکرد میگفت به من دروغ نگفتند و به من پیام دروغ ندادند. امشب آن شبی است که وعده خدا محقق خواهد شد.
“لا حول و لا قوه الا بالله ” زیاد گفت پایین میآمد نماز میخواند بالای پشت بام میرفت نماز میخواند. ام کلثوم میگوید که کلمات عجیبی میگفت. میگفت ” اللهم بارک لی فی الموت ” خدایا مرگ را بر علی مبارک کن. نزدیک سحر شد. آماده رفتن به مسجد شد. من نگران شدم. به پدرم گفتم امشب شما نروید. دیگران را بفرستید. حضرت قبول نکردند. به حیاط منزل آمدند که برود مرغابیها و پرندهها جلوی حضرت را گرفتند کأن میگویند علی امشب مسجد نرو؛ اما این حجت خدا را ببینید. دخترم بعد از من مواظبت این پرندهها را بکن. آب و دانه آنها را بده. الان دارند مناجات میکنند اما فردا نوحه گری خواهند کرد. از در بیرون آمد که برود بند کمرش به قلاب در گیر کرد در هم میگوید نرو. جمادات هم میگویند علی نرو. کمر خودش را محکم کرد. علی کمر خودت را برای مرگ محکم ببند.
وارد مسجد شد آن ملعون اشقی الاشقیاء او را دید او را بلند کرد گفت یک فکر پلیدی در سر میپرورانی. مشغول نافله شد. در برخی از نقلها دارد که مشغول نماز صبح شد. اول بالای مأذنه رفت و اذان را خود علی گفت. به فجر و افق اشاره کرد تاکنون تو طالع نشدی در حالی که علی خواب باشد. همیشه در این زمان علی بیدار بوده است. اذان را گفت و پایین آمد و مشغول نماز شد. یک وقت بین زمین و آسمان منادی ندا داد “والله ریسمانهای تقوی پاره شد. ارکان هدایت از هم گسسته شد. یک وقت صدای علی از وسط محراب بلند شد ” فزت ورب الکعبه”.