متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۲/۱۰/۱۵
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیت الله حسینی همدانی
بِسمِ الله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّ العالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین
ای اهل ایمان خودم و شما را به تقوا دعوت میکنم. اهل تقوا چون عاقل هستند بههیچوجه با تکبر و استکبار ارتباطی ندارند. امام باقر علیهالسلام فرمودند: هیچ مقداری از تکبر به دل آدمی راه نیابد، مگر اینکه به همان اندازه کم باشد یا زیاد، از خردش کاسته شود.
در نوبتهای قبل به برکت قرآن کریم، چند مورد از انواع استکبار را بیان کردم. استکبار طلب بزرگی کردن از روی میل و اختیار است. وقتی خدمت قرآن کریم میرسیم ماده کبر و مشتقات آن در ضمن ۵۷ سوره ۱۶۱ مرتبه در ۱۵۳ آیه تکرار شده است؛ و در ۵۶ مورد به ما چهرههای اصلی جریان استکبار را نشان میدهد و خوب ترسیم میکند، نظیر کافران، مشرکان، مترفین و ملاء.
سرسلسله این جریان شیطان است که همان اول خلقت، پرچمداری این گروه را به عهده گرفت، لذا همه مستکبران عالم پیرو ابلیس هستند. در آیه ۳۴ سوره مبارکه بقره فرمود: «وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئکَهِ اسْجُدُواْ لِاَدَمَ فَسَجَدُواْ إِلَّا إِبْلِیسَ اَبىَ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کاَنَ مِنَ الْکَافِرِینَ». خدای تعالی برای این گروه شاخصههایی را بیان میکند که با فهمیدن آنها، با فرهنگ جبهه استکباری آشنا میشویم.
یکی از ویژگیهای مستکبرین که از شیطان گرفتهاند و ریشه استکبار اوست، توجه به خود، خودمحوری و خودبرتربینی است. دلیل سجده نکردنش را گفت چون «اَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنى مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ» من از او بهترم، مرا از آتش خلق کردی و او را از گل. امروز شرارتهای صهیونیستهای شیطانصفت را ببینید که چگونه خود را برتر میپندارند و جنایت میکنند.
در روایت دارد: هر کس دنبال این باشد که برای خودش نسبت به دیگران فضیلتی بسازد از مستکبران خواهد بود. این افراد به قدرت بینهایت خدای تعالی توجه ندارند و برتریطلبی میکنند. یکی از اقوام گذشته که طغیان کردند و برتریجوئی داشتند قوم عاد بود که در آیه ۱۵ سوره مبارکه فصلت فرمود: «فَأَمّا عادٌ فاستَکبَروا فِی الأَرضِ بِغَیرِ الحَقِّ وقالوا مَن أَشَدُّ مِنّا قُوَّهً أَوَ لَم یَرَوا أَنَّ اللّهَ الَّذی خَلَقَهُم هُوَ أَشَدُّ مِنهُم قُوَّهً و کانُوا بِایتِنا یَجحَدون». پس قوم عاد به ناحق در زمین، تکبّر ورزیدند و گفتند: کیست که از ما قدرتمندتر باشد؟ آیا ندیدند همان خداوندی که آنان را آفرید، قویتر از آنهاست؟ و پیوسته به آیات ما کفر میورزیدند.
گاهی ریشه روحیه استکباری در برخورداریهای مادی است. فکر میکند حالا که ثروتمند و از چهرههای شاخص و اشراف هستند، پس کرامت هم دارند. خدای تعالی در آیه ۳۴ سوره مبارکه سباء فرمود: «وَ ما أَرْسَلْنا فی قَرْیَهٍ مِنْ نَذیرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما اُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ». هیچ پیامبری ارسال نشد مگر آنکه اشراف و مترفان با ایشان به مخالفت پرداختند؛ یعنی ریشه مخالفت متنعمان مرفه مغرور، همین اتراف آنان بود.
کلمه مترف، اسم مفعول از ماده اتراف است، که به معناى زیادهروی در لذتجوئی از نعمتها است؛ یعنی زیادهروی در استفاده از لذات کار را به جایى مىکشاند که شخص زیر بار حق نمیرود و استکبار میورزد، هم چنانکه در آیه ۳۵ سوره مبارکه سباء فرمود: مترفین به پیامبران گفتند: ما بیشتر از شما مال و فرزند داریم و در آخرت عذاب نخواهیم شد. «وَ قالُوا نَحْنُ اَکْثَرُ اَمْوالاً وَ اَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبینَ».
منشأ استکبار این گروه، همین روحیه خوشگذرانی و شهوترانی آنان بود. بیان قرآن کریم از یک سیره دائمی است که مستکبرین مرفه دارند و آن مخالفت با انبیاء الهی است. چون خاصیت اتراف و غرق شدن در مادیات همین است، که قلب شخص را تصاحب میکند و بیچاره سعادت خود را در داشتن همین مادیات میداند و تمام تلاشش برای دنیا و فراموشی از عقبی خواهد بود. لذا میگفتند خدا ما را که عزیز هستیم مگر عذاب میکند؟ اگر بنای بر عذاب ما داشت اینهمه نعمت به ما نمیداد. پس چون دنیا داریم، آخرت هم داریم. «وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبینَ».
البته آیه بعد منطق آنان را از بین میبرد. به رسول خدا میفرماید، به آنان بگو پروردگار من روزى را براى هر کس بخواهد گسترش مىدهد و براى هر کس بخواهد سخت مىگیرد. «قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ»؛ یعنی همه امور را خدای تعالی بر اساس مصالحی که در نظر دارد و با آن خلقش را امتحان میکند، تدبیر میکند.
خلاصه اینکه مرفهان بیدرد، چنان دچار بیتفاوتی و سنگدلی میشوند و خود را از آخرت بینیاز میبینند که همیشه با حرف حقِ انبیاء مخالفت میکنند. شبیه همین مطالب را قوم ثمود هم دارند. آیات ۷۵ و ۷۶ سوره مبارکه اعراف.
البته سرنوشت نکبتبار و هلاکت بار دنیایی و آخرتی مستکبران اعم از سران و یا امتها را قرآن کریم در ضمن آیاتی بهعنوان سنت الهی که باید از آن عبرت گرفت، تبیین کرده است. عدهای از آنان با صیحه آسمانی، گروهی با بادی که سنگ همراه خود داشت، بعضی با فرورفتن در زمین، برخی با غرق شدن در آب و امثال اینها مورد عذاب الهی واقع شدند. مثلاً در آیه ۷۸ سوره مبارکه اعراف فرمود: «فَاَخَذَتهُمُ الرَّجفَهُ فَاَصبَحوا فی دارِهِم جاثمینَ». پس زلزلهای سخت آنان را فراگرفت و در خانههایشان جسمی بیجان شدند. یا آیه ۴۰ سوره مبارکه قصص.
و امروز هم همان عذابهای الهی را مستکبران به شکل دیگر دارند. همه عالم جند و لشگر خداست و طبق دستور خدا عمل میکنند. گاهی بهصورت طوفان شن در صحرای طبس و گاهی بهصورت طوفان الاقصی در غزه و طوفانی که بهزودی انشاءالله برپا خواه شد و در همان زمان هم نامگذاری خواهد شد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّ العالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ
خودم و همهی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم. متقین به آخرت توجه داشته و اگر فعالیتی هم دارند برای ساختن آخرت است. امیرالمؤمنین علیهالسلام در حکمت ۲۶۱ از حکم نهجالبلاغه فرمود: «النَّاسُ فِی الدُّنْیَا عَامِلَانِ، عَامِلٌ عَمِلَ فِی الدُّنْیَا لِلدُّنْیَا، قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْیَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ، یَخْشَى عَلَى مَنْ یَخْلُفُهُ یُخَلِّفُ الْفَقْرَ وَ یَاْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ، فَیُفْنِی عُمُرَهُ فِی مَنْفَعَهِ غَیْرِهِ، وَ عَامِلٌ عَمِلَ فِی الدُّنْیَا لِمَا بَعْدَهَا، فَجَاءَهُ الَّذِی لَهُ مِنَ الدُّنْیَا بِغَیْرِ عَمَلٍ، فَاَحْرَزَ الْحَظَّیْنِ مَعاً وَ مَلَکَ الدَّارَیْنِ جَمِیعاً، فَاَصْبَحَ وَجِیهاً عِنْدَ اللَّهِ، لَا یَسْاَلُ اللَّهَ حَاجَهً فَیَمْنَعُهُ».
مردم در دنیا به دو گونه عمل مىکنند: یک دسته براى دنیا کار مىکنند، که آنان را دنیا به خود مشغول ساخته و از آخرت بازداشته است، مىترسند فرزندانشان دچار تنگدستى شوند، ولى خود را از تنگدستى در آخرت، ایمن مىدانند. پس عمر خود را در راه تأمین سود دیگران مىگذرانند؛ و دسته دیگر در دنیا براى آخرت کار مىکنند و بدون اینکه براى دنیا کار کنند آنچه از دنیا روزى آنان است مىرسد، پس هر دو فایده را با هم جمع کرده و هر دو عالم را صاحب شدهاند و نزد خدا آبرو دارند و هر حاجتى از او بخواهند، روا مىسازد. این عبارت زیاد توضیح لازم ندارد فقط بدانید که باید از فقر و دست خالی بودن خودمان در آخرت بترسیم؛ حواسمان باشد هر کاری میکنیم برای خدا باشد.
۱۶ دی روز شهادت سید حسین علم الهدی و همرزمانش در هویزه و روز شهدای دانشجو است. یاد آنان و همه شهدای دانشجو را گرامی میداریم. شهید علمالهدی شخصیت خاص و کمنظیری داشت. دوستان جوان من این شخصیتها را دنبال کنند و زندگیهایشان را مطالعه کنند. توصیههای رهبر معظم انقلاب را در این مورد جدی بگیرید.
از ویژگیهای او، انس فراوانش با قرآن کریم بود. کأن قرآن طبق روایات با گوشت و خونش عجین شده بود. اهل سخنرانی بود و از قرآن و نهجالبلاغه استفاده میکرد. نوشتهاند: شبی که خبر شهادت حسین رسید، حضرت آقا، علیرغم ناامن بودن شهر، به منزل شهید تشریف بردند و در بین راه راجع به شهید فرمودند: از حسین همین بس که هر وقت با هم به جبهه میرفتیم، از ایشان میخواستم که بهجای من برای رزمندگان صحبت کند؛ یعنی آقا سخنرانی و تهییج او را قبول داشت.
قبل از انقلاب در سال ۵۳ به خاطر فعالیتهای سیاسی دستگیر شد و او را به بند نوجوانان بردند. به خاطر سلول کوچک و غیربهداشتی وقتی از او سؤال میکنند چه چیز لازم داری که برایت بیاوریم؟ میگوید فقط یک جلد قرآن.
روزهای اول زندان در بین نوجوانان بزهکاری که به جرم دزدی و دعوا و… به زندان افتاده بودند برایش سخت بود و او را مسخره میکردند؛ اما بعد از مدتی او با صبر و حوصله چند نفر را نمازخوان میکند؛ مأموران زندان میبینند که همان نوجوانان بزهکار، حالا دارند به امامت سید حسین، نماز جماعت میخوانند و جلسه قرائت قرآن بر پا کردهاند. حسین را از بند خارج میکنند و با ریسمان، به درختی که در حیاط زندان بوده، میبندند و در هوای سرد زمستان رهایش میکنند. خدای تعالی با اجداد طاهرینش محشور بگرداند.
۱۷ دی سال ۱۳۱۴ یکی از استعماریترین توطئههای اجانب یعنی کشف حجاب به دست یکی از عملههای انگلیس و خائنان به دین و ملت یعنی رضاخان به اجرا درآمد. تلاش برای بیعفتی جوامع توسط استعمارگران به جهت سلطه فرهنگی و سیاسی بر آنان است. تلاش رضاخان به نتیجه نرسید، اما در دوران پسرش با استفاده از فرهنگ و سینما و ترویج محلهایی که برای فساد فراهم کردند بیحجابی و بیعفتی را توسعه دادند.
بعد از انقلاب اسلامی هم گروههایی که ازنظر عقیده و تفکر، انحرافاتی داشتند برای جذب نیرو و ضربه به نظام، از بحث عفاف و حجاب و بیبندوباری بهره بردند. مثلاً از فرقههایی که برای انحراف در جوانان فعالیتهایی دارند، مسیحیت تبشیری است که اولین دانهای که برای به تور انداختن میپاشند همین روابط بیضابطه جوانان است.
به تعبیر حضرت آقا: «الان در دنیا تفکراتى هست که جادهصافکن تسلط استعمارى نوع جدید آمریکا و اروپا بر همه دنیاست». بعد به مسئله حجاب و لباس و جامعه باز اشاره میکنند.
امروز امپراتور رسانهای غرب، تمام سعی خود را بکار گرفته است تا این اصل قرآنی عفاف و حجاب را ازنظر عقلی زیر سؤال ببرد و با اضافه کردن کلمه اجباری، به نظام اسلامی حمله کند و با ایجاد چالش و نافرمانی مدنی، به اهداف سیاسی خود برسد. در حالیکه این واجب الهی را خدای تعالی فطری و عقلی قرار داده و اگر شرع و عرف و قانون هم دستوری دارند، تأکید دستور عقل و فطرت است.
خدای تعالی انسان را طوری خلق کرده که ازنظر درون به پوشیدگی گرایش دارد و وقتی آدم و حوا براثر خوردن میوه ممنوعه برهنگی آنان آشکار شد، خود را با برگ درختان پوشاندند؛ یعنی پوشیدگی را ذاتاً تمایل داشتند و از برهنگی تنفر داشتند؛ و این پوشیده بودن را تا امروز بشر امر خوب و مطلوبی میداند و همینالان هم که در جوامع غربی با سیاسیکاری با حجاب مخالف هستند، عریانی را در غیر محلهای تعریفشده جرم میدانند.
لذا مسئله حجاب اولاً ربطی به دین ندارد؛ فطری است؛ ثانیاً عقلی است و بعد شرع و قانون هم به آن اضافه شده. عقل میگوید هر چیز باارزشی را باید پوشیده نگهداشت تا آسیب نبیند و در معرض دستبرد و تخریب و امثال ذالک قرار نگیرد. لذا اگر بانوان و حتی مردان به ارزش خلقتی خود و جایگاه رفیعی که در آفرینش دارند اگر توجه داشته باشند از خود بیشتر محافظت میکنند. هم خودشان از خودشان خوب حفاظت میکنند، هم مردان از آنها خوب حفاظت میکنند.
امروز ایران مورد هجوم همین سلطهگری فرهنگی است. البته تعدادی از دستگاهها هم ترک فعل دارند. مکرر اینجا عرض شد که دستگاههایی که ترک فعل دارند و مسئولینی که باید کارشان را انجام بدهند و مسئولیت اجرایی دارند و انجام نمیدهند، در این ولنگاری و تمام این مشکلاتی که در این زمینه به وجود میآید شریک هستند. تعارف هم ندارد باید پاسخگو باشند.
خیلی جالب است ما خودمان را معطل گذاشتهایم تا قانونی تصویب شود. خب قانون که داشتیم لااقل به قانون موجود عمل کنید. به آن تعداد قانون که میشد عمل کرد. آقایان دستانشان را گرفتند بالا. باید لااقل قانون قبلی را رعایت کنند و مسائل دیگر را دستگاهها عمل کنند تا قانون بعدی بیاید.
۱۹ دی سالگشت قیام مردم قم در سال ۱۳۵۶ است که اثر مهم این جهتگیری و حرکت درست و بهموقع و نقطه زن، پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن شد. بعدازاینکه رژیم پهلوی قیام مردم را در ۱۵ خرداد سال ۴۲ قلعوقمع کرد و امام را تبعید کرد و خفقان بر جامعه حاکم شد، در اول آبان سال ۵۶ آقا مصطفی فرزند ارشد امام بهطور مشکوکی که معروف بود ساواک او را به شهادت رسانده، از دنیا رفت.
این ارتحال زمینهای شد تا با برگزار مراسم ختم، نام امام دوباره بر زبانها بیفتد. شاه برای اینکه جلوگیری کند شخص قلم به مزدی را مأمور کردند تا در ضمن مقالهای به امام توهین کند. مطلب در ۱۷ دی که روز فرمان کشف حجاب از طرف رضاخان بود در روزنامه اطلاعات نوشته شد؛ و ۱۹ دی مردم به رهبری روحانیت قیام کردند.
البته به گفته بعض مورخین، شاه از همین مسئله به نفع خودش بهرهبرداری کرد. چون ۱۹ دی دبیر کل سازمان ملل ایران آمده بود به او القاء کرده بود که روحانیون و قم به خاطر سالروز آزادی زنان قیام کردهاند تا برای خودش امتیاز بگیرد.
بههرتقدیر این اقدام بهموقع که حضرت آقا چند روز قبل هم تأکید داشتند بر حرکت بهموقع و درست، با شرکت و همکارى همه اقشار مردم صورت گرفت تا پیروزی انقلاب ادامه پیدا کرد. برای شهدای آن روز، شهدای عزیزی که مقدمه پیروزی انقلاب شدند و بعدازآن تا امروز که برای حفظ و نگهداری و تثبیت انقلاب خون دادند و برای تنومند شدن و بارور شدن این درخت تنومند شهید شدند صلواتی ختم کنید.
۲۰ دی سالگشت شهادت امیرکبیر در سال ۱۲۳۰ است. شخصیتی که فقط ۳۶ ماه فرصت کرد تا به مردم خدمت کند اما دورانی بینظیر از خدمت را در تاریخ ایران ثبت کرد. مدیریت او ۶ ویژگی داشت؛ مدیران خوب توجه کنند! تکیه بر داشتههای داخلی، نفی نفوذ خارجی، برقراری نظم در امور، به کار گرفتن افراد لایق، نظارت مستمر و دقیق و مبارزه مؤثر با فساد درباریان و کارگزاران. همان چیزهایی که بعضاً قسمتهایی از آن را امروز هم مبتلا هستیم.
مینویسند شخصیتی زیرک بود با هوش فوقالعاده و نیروی فکری بالا با رفتاری متین و سنگین. کم میخندید و چشمانی نافذ داشت، خودپسند نبود و مناعت طبع داشت. هنگام خطر بر اعصاب خود مسلط بود. حقشناس بود. کوتاه میگفت و کوتاه مینوشت و حرف بیمغز و فکر کممایه نداشت. سفیر انگلیس بارها گفته بود که پولهایی که برای رشوه به امیر پیشنهاد کردند و ایشان نپذیرفت، صرف کشتن وی کردند. سیاستهای اداره کشورش در صنعت و کشاورزی و پارچهبافی و کاغذسازی و چینیسازی و … بماند در نوبت دیگر.
امیرکبیر اعتقاد داشت که یک کشور مستقل، باید همهچیز را در داخل سرزمین خود تأمین کند. الان چقدر اصرار هست بر این مطلب و حضرت آقا چقدر تأکید دارند. ازاینرو برای رونق کشاورزی، گامهای زیادی برداشت. وقتی مدرسه دارالفنون او شروع به کار کرد، ۱۳ روز قبلش امیرکبیر را در باغ فین کاشان به شهادت رسانده بودند. نگذاشتند ثمره کار خودش را ببیند.
اما حادثه تروریستی کرمان که دل هر انسانی را به درد آورد و ابراز همدردی و تأسف انسانهای آزاده را به همراه داشت. الا عدهای که خود شما وضع آنان را میدانید. واقعاً چقدر نظام ما مظلوم است که اجازه میدهد عدهای هرچه دلشان میخواهد بگویند و از دشمن تمجید کنند. احمقانه میگویند کار خودشان بود؛ اسرائیل اینگونه افراد را نمیکشد. پس این ۹۰ روز کور بودید ببینید که ۲۰ هزار نفر را اسرائیل به خاک و خون کشید؟ آنوقت همینها میگویند آزادی نیست. خدای تعالی روح این شهدا را با اولیاء خودش محشور بگرداند.
خدای تعالی در قسمتی از آیه ۱۲۰ سوره مبارکه توبه فرمود: «وَ لا یَطَئُونَ مَوطِئَاً یَغِیظُ الکُفَّارَ و لا یَنالُونَ مِن عَدُوّ نَیلاً الا کُتِبَ لَهُم به عَمَلٌ صالحٌ…» در هیچ مکانی که کافران را به خشم میآورد قدم نمیگذارند و از هیچ دشمنی انتقام نمیگیرند مگر آنکه به پاداش هریک از آنان عمل شایستهای در پرونده آنان ثبت میشود؛ یعنی هر کاری که باعث شود دشمن عصبانی شود این برای انسان عمل صالح نوشته میشود.
جریانات غزه، صهیونیستها و اربابشان آمریکا را عصبانی کرده؛ و آنها بهخوبی میدانند رهبری فکری خط مقاومت با ایران است لذا از ایران عصبانی هستند. از قبل هم بودند. تکفیریها هم عصبانی هستند. همیشه از سردار دلها بغض به دل دارند. عامل تولید این تکفیریها هم آمریکا و صهیونیستها هستند.
با مردم ایران هم دشمنی دارند. اینها از حضور مردم ترس دارند؛ از حضوری که اعلام انزجار از آمریکا و صهیونیستها بکند ترس دارند. از حضور در کنار مرقد کسی که عامل اضمحلال و بیآبروئی آنان بوده عصبانی هستند. انسانهای بیگناهی را که از اقشار مختلف برای بزرگداشت قهرمان ملی خود جمع شدهاند به خاک و خون کشیدند؛ بعد خوشحالی میکنند و خبرسازی میکنند و برجسته میکنند. این چیزی جز خباثت ذاتی و پلیدی باطنی و عصبانیت نیست و هر چیزی که دشمن را عصبانی کند عمل صالح است.
این عصبانیت خود را پشت سر هم نشان دادند. در سوریه سید رضی را به شهادت رساندند، در بیروت صالح العروری را و در ایران عملیات تروریستی کرمان را و در عراق حشد الشعبی را موردحمله قرار دادند. نیابتی و مستقیم وارد عرصه شدهاند و کارهائی میکنند که فکر میکنند میتوانند ایران را با دستپاچگی وارد عرصه جنگ کنند.
ایران و جبهه مقاومت هوشیارند و با صبر راهبردی خود دشمن را کلافه کردهاند اما باید بدانند صبر هم محدود به حد است. مردم ما این را بهخوبی میدانند که این جنایات نتیجه ضربات سختی است که قبلاً از ایران خوردهاند اما بدانند همین جنایت هم بدون احساسات آنی، از پاسخ هوشمندانه و کوبنده در امان نخواهند بود.
گاهی حرفهایی از روی بیتوجهی زده میشود، عدهای اصلاً معنای انتقام سخت را متوجه نمیشوند. باید متوجه زوایای مختلف میدان بود. دیدید گاهی بعضیها که میخواهند دعوا درست کنند میآیند تو سینه طرف مقابل و میزنند تو سینهاش و او را تحریک به دعوا میکنند تا او حوصلهاش تمام شود و دعوا کند و ضربه بزند و در برود. اینها میخواهند این کار را با ایران بکنند و مردم باید مواظب باشند در جورچین دشمن ننشینند.
چرا میخواهند ایران را وارد عرصه کنند؟ چون میدانند شکستشان قطعی است؛ اما میخواهند در هنگامه شکست بگویند از ایران شکست خوردیم نه از یک گروه کوچک فلسطینی در محاصرهای که هیچ امکاناتی نداشت، منابع مالی نداشت، کمتجربه نظامی بود تا شاید برای خود آبرویی درست کنند.
رهبر معظم انقلاب هم از همان اول فرمودند این عملیات کاملاً فلسطینی است تا روشن شود که این رژیم منحوس چقدر درمانده و زبون است. حالا اگر خیال میکنند میتوانند در عزم و اراده ملت ما سستی ایجاد کنند و مردم را از آرمانشان برگردانند، کور خواندهاند. اگر گوش شنوایی دارید صدای پرصلابت و محکم نمازگزاران مصلای کرج را که آمریکا را نفرین میکنند بشنوید.
میخواهید با چه کسی بجنگید؟ با مردمی که فردای ترور باصلابت و آرامش همان مسیر را پرشور و گرم نگه داشتند؟ دشمن تلاش میکند از هر اتفاقی یک دوقطبی به نفع خودش درست کند و بین مردم و مردم و یا مردم و مسئولین افتراق و جدائی بیندازد. مواظب اظهارنظرهایتان باشید. دستگاه امنیتی کشور با هوشیار تمام رصد میکند و در طول هفته و ماه دهها و بیشتر، توطئه و خرابکاری را شناسایی و خنثی میکند بدون اینکه مطالب را خبری کنند که خداینکرده مردم ناراحتی برایشان به وجود نیاید و آسوده باشند، بعد یک عدهای از روی نادانی یا شاید هم عداوت، حرفهایی میزنند که خواست بیگانگان را تأمین میکند.
باید قدردان زحماتی که کشیده میشود باشیم. چقدر نقشههای شوم که در همین محرم و صفر امسال با هوشیاری و دقت عمل عزیزان خنثی شد و از کار افتاد. ملت بزرگ ایران تمام هستی استکبار را در تمام عالم به باد داده؛ معلوم است که حجم دشمنی با او بالاست. چهلوچند سال است به خودشان وعده میدهند دیگر کار نظام تمام شد؛ نشد. روی نسل بعد سرمایهگذاری کردند دیدند دهه هشتادی و نودیها از قبلیها قویتر و هوشیارتر وارد عرصه شدهاند. امروز هم همه دههها در هرجایی که نشستهاند، مرگ و نفرین بر اسرائیل میفرستند.
استیصال در تمام وجود آنان مشهود است. ایران به تعبیر امیرالمؤمنین که فرمود: «رُدُّوا الحَجَرَ مِن حَیثُ جَاءَ فَاِنَّ الشَّرَّ لایَدفَعُهُ اِلا الشَّرُّ». سنگ را از همانجا که آمده بازگردانید، چراکه شر و بدى را جز با (همان) شر و بدى نمیتوان دفع کرد. ایران سنگ را به جای درست انداخته و این صدای دادوفریادی است که از ضربت همان سنگ به گوش میرسد. لذا نصرت و پیروزی نزدیک است و انشاءالله همه ما شاهد این نصرت خواهیم بود.
نکته انتخاباتی: یکی از چهار سرفصلی که حضرت آقا برای انتخابات فرمودند مسئله امنیت انتخابات بود. باید دید امنیت انتخابات را چه چیزی به هم میریزد؟ هر چیزی که باعث شود شرکت در انتخابات و یا برگزاری آن ناامن شود، این کاری است که دشمن میپسندد. مثلاً ناآرام شدن فضاى امنیتى کشور با ترور، بمبگذارى و خرابکارى که دشمنان رسمی کشور چنین اقداماتی را دارند که نمونهاش را هم دیدید، به همین جهت است پس باید بهشدت مواظب تحرکات اینچنینی بود.
گاهی با ایجاد اختلافات قومى، مذهبى و امثال اینها جو ناامنی بر انتخابات حاکم میشود؛ که از بیانیه داعش حالا اگر هم درست باشد و بیانیه برای خودشان باشد، به ذهن میرسد که میخواهند افتراق قومی را تحریک کنند.
گاهی فکر میکنند اگر تحریمها را شدیدتر کنند میتوانند بر انتخابات اثر بگذارند و یا توسط عوامل داخلی مشکلات اقتصادی را بزرگتر از حد خودش نشان میدهند. گاهی اقدام به افشاگریهایی میکنند که بیاعتمادی در بین مردم درست کنند و امید را بگیرند.
هم مردم و هم دستگاههای اجرائی و تصمیم گیر در مسائل مختلف که با آن مواجه هستند، ایام منتهی به انتخابات را توجه داشته باشند؛ باقدرت به وظائف خود عمل کنند اما نکند با ندانمکاری و عدمتشخیص درست و زمان نشناسی، مردم را نسبت به شرکت در انتخابات مأیوس کنند که این خود ایجاد ناامنی است.
حضور حداکثری مردم در انتخابات، بازدارنده تهدیدات دشمن است. آقا این حضور را مانع طمعورزى دشمنان در اعمال تهدید و فتنه مىدانند. توجه به اقدامات خود داشته باشید.
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾