متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۲/۱۰/۰۸
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیت الله حسینی همدانی
بِسمِ الله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّ العالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین
عبادالرحمن اوصیکم و نفسی بتقوی الله. متقین هیچکدام از انواع استکبار را ندارند؛ چون رسول خدا فرمودند: منفورترین مردمان، شخص متکبر است.
بحث در انواع استکبار بود. رسیدیم به استکبار علمی. این رذیله معمولاً برای کسانی پیش میآید که به مدارج علمی رسیدهاند اما ظرفیت لازم را ندارند و مبتلا به غرور علمی شدهاند. فکر میکنند کسی در علم بالاتر از آنان نیست. این افراد اگر به لوازم علم ملتزم نباشند، عمداً راه کج و خطا را خواهند رفت؛ و عقوبت چنین افرادی در دنیا این است که خدا فرقان را از آنان میگیرد بهطوریکه دیگر حق را از باطل نمیتوانند تشخیص دهند.
قرآن کریم از شخصیتی نام میبرد که خدای تعالی او را علم داده بود اما غرورش با او کاری کرد که خداوند علمش را مثل پوستی که از بدن حیوان بکنند، از او کند. بلعم باعورا همان شخص است که در آیه ۱۷۵ سوره مبارکه اعراف فرمود: «وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَاءَ الَّذى اتَیْناهُ ایاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَاَتْبَعَهُ الشَّیْطانُ فَکانَ مِنَ الغاوینَ». بخوان بر آنان سرگذشت آنکس را که آیات خود را به او دادیم، ولى از لباس آیات ما به درآمد و شیطان او را تعقیب کرد و از گمراهان شد.
بلعم از علمای درجه یک و مشهور بنیاسرائیل و از نسل لوط علیهالسلام بود. خداوند او را به کتابهای آسمانی و آیات توحید عالم کرده بود. اسم اعظم را در اختیارش قرار داده بود و لذا مستجابالدعوه بود. بلعم ابزار و وسائل کافی برای رسیدن به کمال سعادت را داشت؛ اما متأسفانه از آنها در مسیر حق استفاده نکرد و از شیطان و هوای نفسش پیروی کرد و ذلیل و خوار.
بنیاسرائیل بعد از چهل سال سرگردانی در بیابان به رهبری حضرت موسی علیهالسلام به شهر اریحا حمله کردند و زورمندان و حاکمان شهر وقتی دیدند قدرت مقاومت و رویارویی با بنیاسرائیل را ندارند، برای نجات خود به بلعم باعورا متوسل شدند. به او گفتند که موسی برای کشتار مردم و یا آواره کردن آنان به این شهر حمله کرده است، تو برای رهایی مردم، موسی و قومش را نفرین کن.
او ابتدا نپذیرفت اما درنهایت با تطمیع و وعده ریاست و فریب همسرش قبول کرد که موسی و قومش را نفرین کند. پس بر الاغی سوار شد تا به بیابان برود و نفرین کند، اما الاغ حرکت نکرد، خیلی زحمت کشید و تلاش کرد نشد تا الاغ به زبان آمد و گفت: چرا مرا اذیت میکنی؟ میخواهی رسول خدا و قوم مؤمن او را نفرین کنی؟ اینجا اسم اعظم از او گرفته شد که آیه شریفه به آن اشاره دارد. نتوانست نفرین کند و قدر و منزلت خودش را از دست داد.
اینجا اقدام به حیلهای زد و به اهالی شهر اریحا دستور داد که زنان را به زیور بیارایند و کالاهایی را جهت فروش با خود به اردوگاه لشگر موسی علیهالسلام ببرند و اگر لشگریان مطالبهای از آن زنان داشتند آنان خود را در اختیار قرار دهند؛ و حتی گفت اگر یک نفر از این لشگر به یک زن تعرض کند کافی است. ببینید اثر فساد را که امروزه هم این نقشهها در حال پیادهسازی است.
آنها رفتند و نقشه خود را عملی کردند و فساد بالا گرفت تا جایی که خداوند آنان را به مرض طاعون مبتلا کرد و بین ۲۰ تا ۷۰ هزار نفر مردند. حقیقت برای بلعم باعورا کاملاً روشن و آشکار بود و هیچ شبههاى نداشت، اما روحیه استکباری و پیروی از هوای نفس او را به سمت جبهه باطل سوق داد و به لشکر فرعون پیوست و در مقابل پیامبر و ولی خدا ایستاد و لباس مذلت و خواری پوشید.
خدای تعالی میفرماید همه آنچه داده بودیم از او با سلاخی کندیم. یعنی دارد تحقیرش میکند. خیلی تعبیر عجیبی است؛ «فـَانْسَلَخَ مِنْها»؛ مثل حیوان از او کندیم. بعد هم میفرماید مَثَل او مثل سگی است که زبان خود را بیرون میآورد که توضیحش بماند برای نوبتی دیگر.
از دیگر عالمان مستکبر که قرآن از او یاد کرده است تا عبرت آدمیان گردد، سامرى است. او، که از ایمان آورندگان به موسى و تابع دین وى بود، اما ریاستطلبی و هوای نفس بر او غله داشت. در فرصتی که به دست آورد و از غیبت آن بزرگوار استفاده کرد و اعتقاد خود را به کنارى انداخت و براى گمراه کردن مردم و به دنبال خود کشیدن آنان کوشید. فرقه سازی در طول تاریخ بوده.
او از روحیات بنیاسرائیل آگاه بود و عشق آنان به بتپرستی و گوسالهپرستی را میدانست و از جدل و مغالطه آگاهى خوبى داشت. ازاینرو، با مطرح کردن مغالطههایى آنان را قانع کرد کـه موسى وعده سى روز غیبت داده بود و حالآنکه چند روز گذشته است، پس او راست نگفته است و اینکه موسى گفته بود که خداى او همهجا هست و همه را مىبیند و همه سخنها را مىشنود، پس چرا به کوه طور رفته است تا مناجات کند؛ و موسى آنان را به خداى نادیدنى حواله کرده و حالآنکه خدا باید دیدنى باشد تا بتوان با او سخن گفت و درد دل کرد و…
با این وسوسهها و مغالطهها، آنان را از دین موسى بازگرداند و قانع کرد که زینتهایشان را در آتش بیندازند تا گوسالهاى طلایى برایشان بسازد و خداى آنان گرداند. سرانجام، از زینتهاى قوم، گوسالهاى طلایى ساخت که صدایى شبیه صداى گاو داشت و آن را خداى قوم معرفى کرد و آنان را گمراه ساخت.
سامرى، یک نمونه از عالمانی است که با استکبار علمی دین ساختگی و بدعت برای بشر آوردهاند و درنتیجه بعد از انبیاء، پیروان آنان را به تفرقه، گمراهى و ضلالت دچار ساختهاند. حضرت موسی علیهالسلام هم او را حصر خانگی کرد که با مناسبتهای این روزها هم تناسب دارد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّ العالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ
خودم و همهی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم. اهل تقوا تمام شرایط دوستی را در انتخاب افراد برای دوستی رعایت میکنند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در حکمت ۲۶۰ حکم نهجالبلاغه فرمود: «أَحْبِبْ حَبِیبَکَ هَوْناً مَا، عَسَى أَنْ یَکُونَ بَغِیضَکَ یَوْماً مَا، وَ أَبْغِضْ بَغِیضَکَ هَوْناً مَا، عَسَى أَنْ یَکُونَ حَبِیبَکَ یَوْماً مَا». دوست خود را بهاندازه دوست بدار، شاید روزى دشمن تو شود و دشمنت را نیز به مدارا دشمن بدار، شاید روزى دوست گردد.
قبلاً راجع به دوستی و حدود آن مطالبی به عرض رسیده است؛ اما اینجا تأکید امام است که اعتدال در دوستیها و دشمنیها رعایت شود. افراط در هر کاری مفسده دارد. دوستی همیشه باید همراه آرامش و اعتدال باشد که این از کلمه هون فهمیده میشود. خلاصه نباید در دوستی تا جایی پیش رفت که اگر روزی به هر دلیلی دوستی به هم خورد او از شما چیزی داشته باشد که به درد دشمن بخورد. خدای تعالی همه ما را از متقین قرار دهد انشاءالله.
۲۰ جمادیالثانی مصادف با ۱۳ دی، ولادت صدیقه طاهره، بتول، عذرا، ام الائمه زهرای اطهر سلاماللهعلیها و روز زن است. به همه شما عزیزان بخصوص بانوان بزرگوار تبریک عرض میکنم.
بیانات حضرت آقا دراینباره را ملاحظه فرمودید مثل همیشه جامع و کامل که ما را از بیان، بینیاز میکند که بخواهیم وارد بحث شویم. البته نکات تبیینی را در نوبتی عرض خواهم کرد.
اما جملهای از امام عرض کنم که خطاب به زنها فرمودند: «اینکه شما قبول کردید روز ولادت فاطمه زهرا (س) روز زن باشد، این براى شما مسؤولیت و تکلیف به وجود مىآورد. روز شما، روز زن، روز مادر، روز فاطمه زهرا (س) است؛ معناى این چیست؟ این یک حرکت نمادین است؛ این کار، سمبلیک است. معنایش این است که زن باید در این صراط حرکت کند؛ عظمت و جلالت و علوّ مقام و مقدار براى زنان در این راه است؛ راهى که در آن تقوا هست، عفاف هست، دانش هست، نطق هست، ایستادگى در میدانهای گوناگونِ محتاج ایستادگى هست، تربیت فرزند هست، زندگى خانوادگى هست، همه زینتها و فضیلتهای معنوى در آن هست؛ زنان باید در این جهت حرکت کنند». مسیر حرکت را امام مشخص کردند و امام المسلمین تبیینش میکند.
البته ما در بیان مسائلی که مربوط به بانوان است، درباره بانوان فرهیخته و عالم و دانشمند و بافضیلت و مؤثر در مسائل اجتماعی، درباره اهمیتی که اسلام به بانوان داده است لازم است مکرر و در مجامع مختلف بیان کرد بهویژه بعد از پیروزی و در دوران انقلاب اسلامی خدماتی که برای بانوان در عرصههای مختلف فراهم شده با مقایسه دوران طاغوت و کشورهای دیگر باید بیان کرد.
آنچه اسلام درباره زنان گفته است باید باقدرت به جهان عرضه شود تا معلوم شود خیلی از مطالبی که اینها امروز میگویند اسلام قرنها قبل گفته است. مثلاً در همین کشورهای متمدن پرمدعا ببینید چند سال است که استقلال مالی و حق رأی و امثال اینها برای زنان قائل شدهاند؛ درحالیکه اسلام از اول زن را از نظر مالی مستقل میدانست. اساسا میگوید زن یک انسان مستقل است؛ زنی که مایملک بود قبل از اسلام؛ و برای او حق رای که همان بیعت است قائل شد. رسول خدا دستور داد تمام خانمها با امیرالمؤمنین بیعت کنند و امثال اینها.
بههرتقدیر حضرت زهرای اطهر الگوی انسانهاست اعم از زنان و مردان در همه زمینهها حتی سیاست. کسی که در مکتب فاطمی تربیت شود در عرصههای مختلف حماسه سازی میکند. مکتب فاطمی انسان تراز میسازد. انسان وظیفه محور و خدوم و صبور و شکور تربیت میکند. حضرت امام که اتفاقاً روز ولادتشان هم با ولادت حضرت زهرا تقارن دارد و قاسم سلیمانی و امثال اینها را میسازد.
۹ دی روزی است که ملت ایران حماسه خلق کردند و آن حماسهآفرینان در مکتب فاطمی تربیت شدند. من قبلاً راجع به فتنه و فتنهگران و عوامل به وجود آمدن و عقبه فکری و عملی آنان مفصل صحبت کردهام و اینکه مردم را نشناختند و بصیرتی که مردم داشتند باعث شد حامیان خود را از دست بدهند؛ اما باز دست از لجاجت برنداشتند و به مقدسات اهانت کردند و همین باعث شد که نابود شوند.
دشمنان نظام با همدستى نوکران در آستین بزرگشدهى انقلاب با نقشههاى متعدد هدفمندی که از قبل طراحی کرده بودند، ابتدا به دنبال تضعیف و تخریب اهداف انقلاب بودند. تصورشان این بود اکثریت مردم ایمان و باور خود را نسبت به انقلاب و ارزشهای الهی از دست دادهاند و از نظام ناراضی و بریدهاند. لذا اقدامی کردند که باعث انسجام بیشتر ملت شد؛ و مردم بصیر و فهیم ایران با حضور بهموقع و انقلابی چنان حماسهای خلق کردند که انقلاب را بیمه کرد.
و این فهم درست و بصیرت و زمانشناسی و اقدام بهموقع تا امروز به فضل الهی بوده و لذا دشمنان خارجی و اذناب و چاکران داخلی آنان بدانند که جواب ملت ایران در مقابل فتنهها و فتنهگریها و بیاحترامی به ولایت مانند ۹ دی کوبنده و قدرتمند خواهد بود.
۹ دی برای همیشه بهعنوان عبرت خائنان و دشمنان نظام اسلامی ثبت شد. ۹ دی نشان داد که ولایت اهلبیت و محبت امام حسین در گوشت و خون مردم است و ادامه این خط که ولایتفقیه است در دل مردم محکم است و خدشه و اهانت به هیچکدام را نمیپذیرند و در دفاع از ولایت با هیچکس تعارف ندارند. ۹ دی معجزهای بود که مردم را با وحدت کنار ولی جامعه و با ولایتمداری و تکلیف گرایی در دفاع از آرمانها و ارزشهای اسلامی و انقلابی جمع کرد. ۹ دی روز بصیرت و میثاق امت با ولایت است.
قرآن کریم در آیه ۵ سوره مبارکه ابراهیم فرمود: «وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ»؛ یعنی به یاد ایام الهی باش؛ و همیشه در این بیش از ۴۰ سال سعی شده و باید بشود که حماسه ۲۲ بهمن و ایثار و از خود گذشتی و وحدت و انسجام و قدرت رهبری و هدایت، بصیرت و معرفت و دهها ویژگی مهم آن بازگو شود تا فراموش نشود. تا با یادآوری اهداف الهی، ارزشها و آرمانهای مقدس انقلاب، شعارها و مسیر و مقصد یعنی ایجاد تمدن نوین اسلامی گم نشود. چون به تعبیر حضرت امام ره: «انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت ارواحنا فداه است».
اما انقلاب اسلامی علیرغم تمام دشمنیهایی که در حقش اعمال شد و خونهای پاکی که ریخته شد، وارد چله دوم شد. رنگ دشمنیها و روش کار تغییر کرد و درنتیجه ماه دی به ماه بهمن اضافه شد؛ و برای امت اسلامی شد ماه حماسه و رشد و بصیرت.
پیام حضرت امام به گورباچف رهبر شوروی سابق، حماسه نهم دی، شهادت حاج قاسم سلیمانی، روز مقاومت، وفات مرحوم علامه مصباح یزدی، ۱۹ دی و ۲۶ دی. اگر ماه بهمن یادآور قدرت و توانائی حضرت امام در رهبری نهضت و همراهی مردم تا پیروزی انقلاب است، دیماه یادآور قدرت رهبری حضرت آقا و بصیرت و همراهی مردم در حفظ و ثبات انقلاب است.
ماه بصیرت است ماه دی؛ و اتفاقاتی هم که در این ماه افتاده تقارن معناداری دارد. حماسه ۹ دی با ارتحال عمار انقلاب علامه مصباح در ۱۲ دی و شهادت مالک اشتر انقلاب شهید قاسم سلیمانی، پیامهای زیادی را به همراه دارد؛ یعنی دشمنان جبهه حق دائماً در حال نقشه کشیدن برای از پا درآوردن و زمینگیر کردن اهل ایمان هستند و تا آنجا که بتوانند با ترور و کشتن و حذف فیزیکی به هدف خود برسند، این کار را میکنند و در کنار اینها، تلاش میکنند با دروغپردازی و شایعهپراکنی و تحریف و استفاده از رسانه و تبلیغات، افراد موردنظر خود را حذف کنند؛ یعنی هم ترور شخصی میکنند و هم ترور شخصیتی.
وقتی صحنه جنگ اینگونه است پس دو گروه از سربازان و افسران را لازم داریم. گروهی که با سلاح بجنگند و گروهی که با زبان خود بصیرت افزایی کنند و نقشه دشمنان را خنثی کنند. یکی از صحنههای مهم این نوع جنگ در تاریخ اسلام جنگ صفین بود که مالک با توان نظامی وارد عرصه پیکار شده بود و میجنگید و در طرف دیگر عمار یاسر با بصیرت بخشی خود جنگ روانی دشمن را خنثی میکرد و آگاهی لازم را میداد و بصیرت بخشی میکرد.
صحنه جنگ خیلی سخت و سنگین بود و هر کس تاب و تحمل نداشت؛ هم باید صابر میبودند و هم شاکر که قرآن میفرماید باید صبار و شکور بود. دوستان توجه دارید جنگ در جبهه جنگ نرم و ادراک، خیلی سختتر و حساستر از جنگ فیزیکی است. این جنگ، بصیرت میخواهد. بصیرت یعنی قدرت تشخیص حق از باطل و بلافاصله بعد از تشخیص، موضعگیری و اقدام لازم در جهت حق.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: «انسان کور باشد بهتر است از اینکه بیبصیرت باشد». در چله دوم انقلاب بحث بصیرت بسیار مهمتر از مباحث دیگر است. چون میدان مبارزه حق و باطل بسیار پیچیده و عمیق شده و دیگر یک بعد ندارد بلکه ترکیبی و چندبعدی است که مهمترین نقطه مورد هدف در این جنگ اراده افراد است. تلاش برای تغییر باورهای افراد است. این نبرد پیچیده یک جنگ شناختی است. در این جنگ یا باید اسیر شد و تن به ذلت داد یا قوی. اینکه حضرت امام دائماً میفرمایند باید قوی شویم، ایران باید قوی باشد، یک بخش آن همین است.
ما به بشارتهای قرآنی ایمان داریم. ما به خدای تعالی بر اساس آیه ۲۵۰ سوره مبارکه بقره عرض میکنیم: «رَبَّنَا اَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَ ثَبِّتْ اَقْدَامَنَا وَ انْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِین»؛ و البته خداوند تعالی هم وعده داده و در آیه ۱۳۹ سوره مبارکه آلعمران بشارت داده که: «وَ لَا تَهِنُوا وَ لَا تَحْزَنُوا وَ اَنْتُمُ الْاَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ».
در میدان بصیرت بخشی یکی از شخصیتهای بینظیر و بصیر، عالم ربانی و مجاهد نستوه، فقیه، حکیم و شخصیت معنوی و اخلاقی، مرحوم آیتالله علامه مصباح یزدی است؛ که ۱۲ دی سالگشت ارتحال شخصیتی است که حضورش در صحنهها و عرصههای مختلفِ فکری و سیاسی انقلاب، تعیینکننده و اثرگذار و ماندگار بوده است.
حضرت آقا فرمودند: «بزرگداشت جناب آقای مصباح یکی از واجبات کارهای حوزه و روحانیت و ماها و همه است و بزرگداشت ایشان به معنای زنده نگهداشتن جهتگیری ایشان و راه ایشان است». بعد راجع به ایشان تعابیری دارند که نشاندهنده جایگاه والا و شخصیت برجسته ایشان است. تعابیری نظیر صاحبنظر در مسائل اساسی اسلام، جبرانکننده خلأ علامه طباطبایی و شهید مطهری، در دست داشتن مبانی فکری اسلامی. اینها مهم است و تبیین میخواهد.
مرحوم علامه طباطبائی درباره ایشان فرمودند: «فکر او هیچچیز دورانداختنی و زائدی ندارد»؛ یعنی در حقیقت دارای یک مکتب تربیتی و هدایتی متقن و کمنظیر است. ایشان به موضوع علوم انسانی ورود تخصصی داشت، دارای ابتکار و نوآوری بود. بهطوریکه حضرت آقا ایشان را بهعنوان یکی از افرادی که عقبه تئوریک نظام هستند نام میبرند.
یکی از یادگارهای ایشان طرح ولایت است که آثار و برکات فراوانی تا امروز از جهت علمی و تربیتی برای جوانان و دانشجویان داشته است. در جهاد تبیین در بزنگاهها بینظیر بود. بهخوبی دشمن و امتداد داخلی آن را میشناخت و برای مبارزه با آن بدون هیچ ترسی وارد میدان روشنگری و افشاگری میشد و از ملامت هیچ ملامت کنندهای هم هراس نداشت.
وقتی به حق میرسید بدون مصلحتاندیشیهای عافیت طلبانه و بدون لکنت و با بیانی شفاف و رسا برای مخاطبین بازگو میکرد؛ که آقا فرمودند: «زبان گویا در اظهار حق داشتند»؛ و البته دشمنانش هم تا توانستند شخصیتش را ترور کردند و تهمت زدند و ملامت کردند.
او چون از ارزشهای انقلاب دفاع میکرد و آرمانها را تبیین میکرد و جلوی خط اعوجاج را میگرفت خیلی دشمن داشت. حقگویی، دشمن درست کن است. اهل بصیرت بود یعنی سه مؤلفه اصلی اسلامشناسی، دشمنشناسی و زمانشناسی را در حد اعلا داشت و بهموقع عمل میکرد. همین ویژگیها او را ملقب به عمار انقلاب کرد؛ اما عافیتطلبان همیشه ساکتند و یا اگر حرف بزنند بالاخره نمیفهمیم چه گفت؛ آیا دفاع کرد؟ تکذیب کرد؟ انکار کرد؟ معلوم نمیشود. خدای تعالی با اولیائش محشور بگرداند.
در همین تاریخ مرحوم آیتالله حاجآقا مجتبی تهرانی هم از دنیا رفتند که در فرصتی باید مطالبی راجع به این فقیه فرزانه عرض کنم.
اما این ماه دی گذشته از عمار، مالک هم داشت. مالک، سپهبد بسیجی شهید قاسم سلیمانی بود. باید عرض کنم که او بهحق یک شیعه تراز در دوران غیبت است. او یاور امامش و جبهه حق بود. حضرت آقا روش سلیمانی را یک مکتب خواندند، یعنی او فقط یک فردی که باید تجلیل شود نیست؛ بلکه در جایگاه فرهنگ و اندیشه قرار گرفته است.
مکتب، چارچوبی از مفاهیم و ارزشها است که آینده و رویکرد و اهداف فکری و علمی و عملی فرد و جامعه را معین میکند؛ و حاج قاسم سلیمانی با فکر و اندیشهاش و همچنین سبک زندگی و یکعمر مجاهدت و درنهایت با بدنی قطعهقطعه، یک مکتب شده برای رهروان راه انقلاب و عزت و استقلال.
همان مکتب اهلبیت و امام که با آن دشمنی میکنند. حضرت آقا برای این مکتب مؤلفههایی را مشخص کردند که شرح آنها، تبیین ابعاد آنها برای ادامه راه شهید و تحقق مکتب لازم است. فرصت تبیین نیست؛ اما خلاصه عرض کنم، مؤلفهای مثل ایمان به خدا، بیاعتمادی مطلق به استکبار و قدرتهای سلطهگر است.
شهید سلیمانی اهل جنگ و مبارزه و تدبیر نظامی بود اما با باورهای الهی و ارتباط دائمی با خدای تعالی، دستاوردهایی که با دستگاههای مادی قابلتحلیل نیست و نشاندهنده عظمت قدرت نرم انقلاب است را در دنیا به نمایش گذاشت. حاج قاسم فقط بهعنوان یک فرمانده قوی در مقابل دشمن به کمک جبهه مقاومت نرفت، بلکه او گذشته از انتقال تجربه و دانش جنگ و تجهیزات نظامی، با استفاده از امکانات داخلی همان کشورها آنها را مقتدر کرد؛ اما درعینحال انقلاب اسلامی را و مردمسالاری دینی را اولاً به گروههای مقاومت و بعد به جهان صادر کرد.
کار بزرگ سردار این بود که با تقویت مادی و معنوی مقاومت، پدیدهای دائمی در مقابل رژیم صهیونیستی و نفوذ امریکا و دیگر کشورهای استکباری به وجود آورد که امروز آثار آن را میبینید؛ لذا بهزعم باطل یک عده که فکر میکنند ما در آنجا حاضر نیستیم، باید بدانند که حاضر هستیم و همین حضور است که وقتی دشمن در مقابل گروههای مقاومت کم میآورد، سردار رشید ما سید رضی موسوی را در خانهاش ترور میکند. سرداری که تمام عمرش را به مقاومت خدمت کرد. شهادت این بزرگوار را به محضر فرمانده کل قوا و امت شهیدپرور و شما مردم بزرگوار و برادران غیور سپاه قدس و خانواده محترمش تبریک و تسلیت عرض میکنم.
این حرکات یعنی رژیم غاصب صهیونیستی در غزه در حال جان کندن است. رژیم صهیونیستی باید بداند که حتماً از او انتقام گرفته خواهد شد و مقدمه آن انتقام که بعدها رزمندگان اسلام و سپاه بزرگ اسلام از آنها خواهند گرفت، همین مرگی است که شما در روزهای جمعه میفرستید.
اسرائیل بدان که نمیتوانی از چاهی که برای خودت در غزه کندهای خارج شوی. قطعاً در این چاه مدفون خواهی شد. اخیراً سید حسن نصرالله را هم تهدید کردند که او را هم مثلاً به شهادت میرسانند. همه اینها نشاندهنده همان تقلایی است که در حال جان کندن دارند.
یکی از مسائل مهم این روزها پیامی است که حضرت امام به گورباچف دادند. مطالبی را یادداشت کرده بودم راجع به این پیام که از آن عبور میکنم. مطلب دیگری هم راجع به انتخابات و مسئله نهضت زبانآموزی بود که انشاءالله در نوبت دیگری عرض خواهم کرد. البته طبق وعدهای که دادیم هر هفته انشاءالله راجع به انتخابات بخشی را بیان میکنم.
حضرت آقا اخیرا که با بانوان سخن گفتند تأکید کردند که بانوان نقش عمدهای در تهییج مسئله انتخابات دارند و در بحث افزایش مشارکت نقش اساسی دارند که انشاءالله در آینده به این موضوعات خواهم پرداخت.
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾