بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن
با موضوع دعا در قرآن
جلسه بیستم – ۱۴۰۲/۰۱/۲۶
کسانی که توجه بیشتری دارند حسنه دنیا و حسنه آخرت را میخواهند
آیه ۲۰۱ سوره مبارکه بقره راجع به درخواستی است که ما داریم. یک دعای فراگیر است. یک دعای عمومی است و شامل همهچیز میشود. شما هم شنیدید و در قنوت نماز هم زیاد خوانده میشود که «وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ فِی الآخِرَهِ حَسَنَهً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» و در آیه قبل دارد که «فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ…» خدایا ما را از نعمتهای دنیا و آخرت هر دو بهرهمند گردان و از عذاب آتش دوزخ نگاهدار.
در دعاها گاهی دنیا و آخرت خواسته میشود. کسانی که توجه بیشتری دارند و حواسشان بیشتر جمع است حسنه دنیا و حسنه آخرت را میخواهند. فقط دنیا و آخرت نمیخواهند. حسنه دنیا و حسنه آخرت و نجات از آتش را میخواهند.
گروه اول یاد خدا را دارند؛ اما به دنبال چیز اصیل و ماندگار و پایدار نیستند. در آخرت هم چیزی گیرشان نمیآید. در دنیا ممکن است چیزی گیرشان بیاید اما چون دنبال متاع دنیا بودند، دنبال خواستههای دنیایی بودند که متاع دنیا هم به بیان قرآن کریم قلیل و اندک و کم است و چیزی نیست، کسانی که به دنبال دنیا هستند آخرت هم یادشان میرود؛ درنتیجه چیزی از آخرت نصیبشان نمیشود؛ اما گروه دوم حقیقتاً به یاد خدا هستند و حسنه دنیا و حسنه آخرت را طلب میکنند. اینها هم از دنیا بهره میبرند، هم در آخرت بهرهمند هستند. اینطور نیست که دنیایشان آباد نباشد؛ هم دنیای آبادی دارند هم در آخرت بهرهمند هستند.
منطق عدهای دنیاخواهی است و منطق عدهای حسنهخواهی در دنیا و آخرت
آیه قبل از این آیه و آیات دیگری که در قرآن کریم آمده نکتهای را بیان میکند که مردم دنیا دو منطق دارند. عدهای دنیاطلب هستند؛ به دنبال دنیا هستند و زندگی خودشان را بر اساس دنیاطلبی مدیریت میکنند. مسیرشان اینطور است. کاری با قید حسنه و سیئه ندارند. میگویند خدایا به ما دنیا بده؛ یعنی به ما مال بده، ثروت بده؛ و فرق نمیکند برایشان که خبیث باشد یا طیب باشد، حلال باشد حرام باشد، حسنه باشد سیئه باشد. میخواهند دنیایشان آباد باشد. اگر هم به فکر طیب و حسنه مال هستند باز به آخرت کاری ندارند. این ثروت را میخواهند و زیاد به دنبال مسائل آخرتی نیستند.
آیه اینطور شروع میشد «فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ …» کلمه یقول که گفته میشود یعنی میگویند؛ این گفتن به معنای فقط لفظ نیست؛ کنایه از روش است. میگویند روش فلانی اینطور است، منطقش اینطور است؛ یعنی سبک زندگیاش اینطور است؛ نه اینکه گفتارش اینطور است؛ نه اینکه فقط حرف میزند؛ یعنی سبک زندگیاش، برنامهریزیاش برای حیاتش اینگونه است.
«فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ …» یک عدهای منطقشان، روششان، سبک زندگیشان اینگونه است؛ و یَقُولُ چون فعل مضارع است دلالت بر استمرار میکند؛ یعنی همیشه اینطور هستند. این عده از انسانها همیشه دنیاطلب هستند و با آخرت کار ندارند.
و منطق یک گروه دیگر حسنه خواهی است؛ «وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً…» خیرخواهی است، نیکخواهی است، در دنیا آخرت از خدای تعالی حسنه میخواهند. میداند که هم در دنیا حسناتی وجود دارد و هم در آخرت حسناتی وجود دارد. میگویند ما هر دو را میخواهیم. میداند که در دنیا و آخرت سیئه وجود دارد. میگویند ما سیئه دنیا و آخرت را نمیخواهیم.
آتش فقط مربوط به آخرت نیست؛ مربوط به دنیا هم هست
و در آخر نجات از آتش را میخواهند. در دنیا نجات از گناه میخواهند و در آخرت نجات از آتش میخواهند. «وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» هم به دنیا برمیگردد و هم به آخرت. در دنیا که آتش به آن معنا وجود ندارد. منظور گناه است؛ یعنی خدایا ما را در دنیا از گناه نگه دارد و در آخرت دچار سوزش و آتش نشویم.
«عَذَابَ النَّارِ» منصرف به آتش جهنم است؛ اما یادتان باشد صراحت در معاد ندارد. اینطور نیست که بگوییم فقط مربوط به معاد است. دنیا را هم میگیرد؛ چون آتش فقط مربوط به آخرت نیست؛ مربوط به دنیا هم هست. بعضی وقتها یک سری عوامل سختیهایی را برای انسان به وجود میآورد که در روایت آن را تعبیر به آتش میکنند؛ درحالیکه واقعاً آتشی نیست. ولی سختی عذاب آخرت بعضی وقتها در دنیا هست. عذاب آخرت را به آتش تعبیر میکنند و مشکلات دنیوی هم شاملش میشود.
در روایتی هست که امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه فرمودند: همسر ناسازگار مصداق عذاب النار است. این دخترخانمها امروز اینجا مهمان هستند؛ از همینالان سازگاری را یاد بگیرید که فردا انشاءالله که عروس شدید و خانم خانه شدید، سازگاری داشته باشید. البته مرد هم همینطور فرقی نمیکند. بعضی مردها هم ناسازگاریشان بیشتر است.
انسان مؤمن که به دنبال اصلاح و صلاح است از خدا میخواهد که «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ فِی الآخِرَهِ حَسَنَهً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» چنین کسی صیانت از همسر بد را هم طلب میکند. وقتی امیرالمؤمنین میفرماید که مؤمن صالح ضمن درخواست حسنه دنیا و آخرت صیانت از همسر بد را هم طلب میکند؛ یعنی خدایا من همسر بد نمیخواهم. این یک مصداقی است برای این آیه. میخواهم بگویم که برای حسنه دنیا و حسنه آخرت گاهی مصادیقی هم ذکر شده است.
هر کس به هر مقدار برای آخرت تلاش کند، به شرطی که مؤمن باشد، پاداش میگیرد
در آیه بعد هم فرموده که دعای این موحدان که حسنه دنیا و آخرت خواستند را خدا اجابت کرده است؛ یعنی در هر دو نشئه خواستهشان اجابت شده «أُولَئِکَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِمَّا کَسَبُوا وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ». البته این یک قاعده است که هر کس برای آخرت تلاش کند پاداش میگیرد. هرکس هر کاری برای آخرت کند پاداش میگیرد. در دنیا هم همینطور است. هر کس به هر مقدار که کار کند پاداشش را میگیرد؛ اما آخرت پاداشش ماندگار و مضاعف و لذتش ماندگارتر است.
در آیه شریفه دارد که «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَهَ وَ سَعى لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً» این یک قاعده است؛ یعنی هر کس برای آخرت کار کند و تلاش کند پاداش میگیرد. «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَهَ» کسی که اراده آخرت را داشته باشد «وَ سَعى لَها سَعْیَها» و تلاش هم بکند که کارهایش آخرتی باشد، کارهایش به نفع آخرت باشد و آخرت خودش را آباد کند؛ که البته یک شرط دارد «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ» نه هرکسی؛ اگر چنین کسی اهل ایمان باشد، خدا را قبول داشته باشد، معاد را قبول داشته باشد، نبوت را قبول داشته باشد «فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً» کسی که چنین ارادهای دارد سعیاش مشکور است. خدای تعالی کارهایش را میپذیرد.
در حقیقت اگر دوستان یادشان باشد من درباره حسن فعلی و حسن فاعلی صحبت کردم. اینجا هم همین را میگوید؛ یعنی اگر کسی حسن فعلی داشت یعنی کار خوب انجام داد و حسن فاعلی داشت یعنی مؤمن بود، خدای تعالی از او قبول میکند.
نکته دقیقی را هم اینجا فرمود که «وَ سَعى لَها سَعْیَها» هر چه کارکنی بیشتر قبول میشود. اینطور نیست که یکگوشه بنشینی و بگویی آدم خوبی هستم و به دنبال ثواب باشی. نه؛ هر کس به هراندازه که تلاش میکند به همان مقدار بهره میبرد.
حسنات در روایات
حسنه یعنی هر خیر، هر خوبی، هر چیزی که نیکو است. فرقی هم نمیکند چه مادی باشد چه معنوی باشد؛ مثل نماز و عبادت و عمل صالح و کمک کردن به دیگران. در روایات وقتی نگاه کنیم موارد زیادی را بهعنوان حسنه نام میبرد که به کار ببرید مفید است.
مثلاً مال حلال از حسنات است. وقتی از خدا میخواهیم که به ما حسنه بده یعنی مال حلال بده. یا مثلاً نعمتهای معنوی حسنه است. محبت اهلبیت علیهمالسلام هم هست. در روایت دارد که از حسنات، محبت خاندان پیغمبر در دل افراد است. بعضیها نسبت به اهلبیت کینه و بغض دارند؛ اما بعضیها علاقهمند هستند. باید به پیغمبر و آل پیغمبر احترام و توجه کرد. حتی در بعضی از روایات دارد که بدهای آنها را هم شما باید به خاطر رسول خدا از آنها کوتاه بیایید.
حتی تکریم سادات؛ آقای کشمیری رضواناللهعلیه شخصیت معنوی بزرگواری بود. ما قم که مُشرف بودیم تقریباً با ایشان همسایه بودیم. بچههای خودش وقتی میخواستند از اتاق بیرون بروند خود ایشان کفشهایشان را جفت میکرد به خاطر تکریم سید. خود سادات هم باید سادات را تکریم کنند. اینطور نیست که بنشینند تکریم شوند. تکریم سادات فضیلت دارد؛ فرقی نمیکند که خود شخص هم از سادات باشد.
لذا یکی از چیزهایی که بسیار مهم است و حسنه است محبت اهلبیت است. آنهم نه اینکه فقط دوست داشته باشیم. دوست داشتن همراه با عمل است. انسان کسی را دوست دارد دستوراتش را گوش میدهد. اگر حسین علیهالسلام را دوست داریم باید ببینیم چه گفت. امیرالمؤمنین را خیلی دوست داریم خوب است اما باید دوست داشتن همراه با عمل باشد. لذا اطاعت کردن از اهلبیت از حسنات است.
رضوان الهی که مربوط به آخرت است از حسنات است که انسان طلب میکند. خود بهشت که به معنای عام است و رضوان از جاهای خاص بهشت است که جزو حسنات است. یکی از حسنات حسن خلق است. در روایت دارد که ماه مبارک رمضان تمرین کنید خودتان را خوشاخلاق کنید. ماه رمضان از ماههایی است که انسان میتواند با تمرین در آن خوشاخلاق شود و کسی که خوشاخلاق شد از صراط میگذرد.
گشایش در رزق
یکی دیگر از مواردی که حسنه است گشادگی در رزق و معیشت است. یادتان باشد که «مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» یعنی از آن چیزی که ما به شما دادهایم انفاق کنید. وقتی بررسی میکنیم میبینیم منظور از رزق فقط مال نیست که از ثروتی که مثلاً داریم انفاق کنیم و ببخشیم. هر چیزی که خدای تعالی در اختیار ما قرار داده و ما داریم از آن بهره میبریم رزق است. حالا کسی باسواد است، درس خوانده، علم رزق اوست. یکی مثلاً قدرت دارد، جاه دارد، پست و مسئولیت دارد، کسی مثلاً اعتبار در بین مردم دارد، اعتبار رزق است. سلامت بدن، فهم، همینکه انسان میفهمد رزق است. گشادگی در معیشت هم رزق است.
دائم الوضو باشید
در روایتی دارد که کسی از پیغمبر خدا خواست که روزیاش زیاد شود. معمولاً در اینجور مواقع افراد مسئله مالی مدنظرشان بوده که سؤال میکردند اما ما میتوانیم رزق را اعم از مال بگیریم. حضرت فرمودند: پیوسته در حال طهارت باش؛ رزقت گسترش مییابد؛ یعنی کسی که با وضو و با طهارت درب مغازه را باز میکند، کسی که با وضو و طهارت به اداره میرود، کسی که با وضو و طهارت مدرسه میرود رزقش گسترش میابد.
هذا من فضل ربی بنده تا الان هیچ درسی را نه بدون وضو گرفتم و نه بدون وضو درس دادم؛ از تکلیفم تا الان. مدرسه هم که میرفتم تا امروز پای هیچ درسی بدون وضو ننشستم و هیچ درسی را هم بدون وضو ندادم. وضو داشتن نورانیت میآورد. انسان را بینا میکند. فهم میآورد. وضو نور است؛ و وضو روی وضو نور علی نور است. دائم الوضو باشید که فهم انسان را زیاد میکند. ذهن انسان را حدید میکند. نورانیتی برای شما میآورد که میتوانید کارهایتان را خوب انجام دهید. کسی که وضو دارد درسش را خوب میفهمد. طهارت باعث میشود که روحش آرامش داشته باشد و مطلب را خوب بگیرد.
در حالت عادی هم همینطور؛ مثلاً در ماه رمضان بد است که انسان شبانهروز بیوضو باشد. سعی کنید قضای حاجت هم که انجام میدهید همانجا وضو بگیرید. آب هم زیاد مصرف نکنید. من اینجا یکبار وضو گرفتم. با نصف استکان یک وضوی کامل گرفتم که بدانید در وضو زیاد لازم نیست آب مصرف کنیم. یکی از آن چیزهایی که رزق را زیاد میکند دائم الوضو بودن است. اگر دنبال مادیات هستید وضو بگیرید، دنبال معنویات هم هستید وضو بگیرید.
مواسات و امانتداری رزق را زیاد میکند
یا مثلاً رسول خدا فرمودند زیاد صدقه بدهید تا روزی شما زیاد شود. مثلاً برای اینکه شغلتان درست شود یا مطلبی را بفهمید صدقه بدهید؛ و یکی از چیزهایی که روزی را زیاد میکند مواسات با برادران است. «مُواساهُ الأخِ فی اللّه ِ عزّ و جلّ تَزِیدُ فی الرِّزقِ» مثلاً طرف کمک اعتقادی میخواهد، کمک فکری میخواهد، کمک مشاورهای میخواهد، کمک مالی میخواهد، این میشود مواسات. مال زیاد میشود، فهم زیاد میشود. اگرچه اصل مواسات بیشتر در مسئله مالی است تا مال شما زیاد شود اما اگر کمک فکری هم بکنید فکرتان زیاد میشود. کمک اعتقادی هم بکنید اعتقاداتتان محکم میشود.
یکی از آن چیزهایی که رزق را زیاد میکند امانتداری است. امیرالمؤمنین فرمودند: «استِعمالُ الأمانَهِ یَزِیدُ فی الرِّزقِ». میگوییم فلان مطلبی را که به شما میگویم امانت باشد به کسی نگو؛ از در مسجد بیرون نرفته منتشر میشود. بنده خدایی میگفت اگر خواستید که مطلبی در منطقه پخش شود، بیایید به خود من بگویید و تأکید هم بکنید که به کسی نگویم؛ در آن منطقه شایع میشود. بعضیها اینطور هستند؛ یک حرف را نمیتواند امانت نگه دارد.
وقت را به شما امانت دادهاند؛ نمیتوانید هر طور خواستید مصرفش کنید
امانتداری در همهچیز هست. الان اوقات شما دست شما امانت است. وقتتان برای خودتان نیست. اینطور نیست که هر طور دلتان خواست مصرف کنید. خودش گفته تقسیمبندی کنید و یک بخشی را برای رفاه و تفریح و آسایشتان استفاده کنید. یکبخشی را اما بعضیها تمام وقتشان تفریح است. تمام وقتشان به بطالت میگذرد.
عمر امانت به دست ماست. اینطور نیست هر جور دلمان خواست مصرف کنیم. خدا شصت سال، هفتادسال، عمر در اختیار ما گذاشته؛ اولیا خدا و بزرگان ما، از انبیا تا اولیا نسبت به وقتشان بسیار خسیس و حساس بودند. برنامهریزی میکردند که از وقتشان استفاده کنند. عمرتان را تلف نکنید.
این هم باز من فضل ربی میگویم که یاد بگیرید که بدانید میشود این کار را کرد. من سعیام بر این است که در فرصتهایی که دارم جاهایی که میشود دو کار کرد دو کار بکنم. یکی از کارهایی که باید حتماً انجام بدهیم اخبار گوش دادن است که بفهمیم چه اتفاقی دارد میافتد؛ که با گوش دادن مسئله حل میشود. میشود انسان اخبار گوش بدهد و دستهایش هم مشغول کار دیگری باشد. بند معمولاً اینطور است که وقتی دارم اخبار گوش میدهم با دستم کار دیگری را هم انجام میدهم. میشود از فرصتها بهخوبی استفاده کرد.
وقتهایتان را هدر ندهید. امروز شد بیست و چهارم ماه رمضان؛ تازه انگار دیروز شروع کرده بودیم درس را. خیلی با سرعت عمر سپری میشود و وقت میگذرد. مؤمن کسی است که مدیریت زمان دارد. زمانهای خودش را تقسیمبندی میکند. کاملاً هم بلد است که باید چهکار کند. بعضیها را میبینید که ۵ ساعت ۳ ساعت گوشی به دستشان است و با گوشی بازی میکنند و وقتشان را کلاً هدر میدهند. عمر ما امانت هست در دست ما. از زمانی که به دست ما دادند باید بهترین استفاده را کنیم.
بعضیها را دیدهاید چه استفادهای از عمرشان میکنند؟! ۴۰ سالش، ۳۰ سالش است چه کارهای بزرگی بلد است! بعضیها بچه هستند ۱۳، ۱۴ ساله هستند ولی خیلی کارها کردند و از زمانشان استفاده کردند. خدای تعالی قدرت انسانها را زیاد قرار داده. اگر کسی خودش را به فعالیت بیندازد دائم قدرتش زیاد میشود. «لَئِن شَکَـرتُم لَاَزیدَنَّکُم» اگر تشکر کنید زیاد میشود.
راجع به هر موضوعی تشکر کنید زیاد میشود. در مسائل مادی اگر شکرگزاری کنید مادیات زیاد میشود. در مسائل معنوی اگر شکرگزاری کنید معنویات زیاد میشود. یکوقت شما از نعمت تشکر میکنید؛ نعمتتان زیاد میشود. یکوقت هم منعم را تشکر میکنید که یک مقام بالاتری است؛ یعنی از خدا تشکر میکنید که خدایا تو که هستی شکر؛ آنوقت خدا برای شما زیاد میشود. فهم شما، اعتقاد شما و توجه شما نسبت به خدای تعالی بیشتر و راسختر میشود.
موارد زیادشدن روزی زیاد است. حسن خلق و خوشاخلاقی هم روزی را زیاد میکند.
لذت بهتر، ماندگارتر و شدیدتر را انتخاب کن
یک نکته عقلی هم بگویم. خدای تعالی به انسان نیروهایی داده است. یکی نیروی عقل انسان است. یکی از کارهایی که نیروی عقل میکند مقایسه است. مثلاً الان میگویم «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً» یعنی نیکویی به ما بده. ما از این حسنات لذت میبریم. عقل مقایسه میکند که این لذتی که الان مثلاً فلان کار دارد یک دقیقه است، یک ساعت است؛ آنیکی لذت مثلاً لذتش تا آخر عمر است. یک مقایسه میکند و در موقع انتخاب میبیند کوتاهمدت را انتخاب کند یا طولانیمدت را؟ عقل میگوید طولانیمدت را.
یا از بین دو کار میبیند هر دو مساوی است مثلاً هر دو طول عمر است فقط یکی شدیدتر است و یکی ضعیفتر است. عقل لذت شدیدتر و طولانیتر را انتخاب میکند. این مطلب فطری انسان است که انسان ترجیح میدهد بهتر و بادوامتر را انتخاب کند. ماندگارتر و قویتر و شدیدتر را انتخاب میکند.
در آیه قرآن دارد که «وَ الْآخِرَهُ خَیْرٌ وَ أَبْقى» لذت آخرت هم بهتر است هم ماندگارتر است. بعضی از حسنهها فقط در طول عمر دنیاست؛ اما به آخرت نمیرسد. اگر چیزی هم دنیا را میگرفت هم آخرت را میگرفت، طولانیتر است و شدیدتر و بهتر است. لذات آخرتی از دنیایی بهتر است؛ چون لذات دنیا همهاش یک سختی دارد. شما اگر بخواهید سیر شوید باید اول رنج گرسنگی بکشید، بعد غذا بخورید سیر شوید و بعدش چون زیاد خوردید دلدرد میگیرید. قبل و بعدش رنج دارد؛ اما آخرت اینطور نیست. بهتر و ماندگارتر است. دنیا محدود است اما آخرت بینهایت است.
هم عقل هم فطرت میگوید که به دنبال بهتر و بادوامتر برو که بهتر و بادوامتر همین دعاست که «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ».