بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن
با موضوع دعا در قرآن
جلسه نوزدهم – ۱۴۰۲/۰۱/۲۴
اگر خدا نبخشد خسران زده میشویم
تعدادی از آیات قرآن کریم که دعا است؛ مجموعهای درباره اظهار عجز و درماندگی به درگاه خدای تعالی است تا خدای تعالی توبه انسان را قبول کند و خطاهایش را نادیده بگیرد و فراموشکاریهایش را؛ چون انسان اهل فراموشی و نسیان است. وعده میدهد، قول میدهد به خدا ولی انجام نمیدهد. برای گناهانش و اسرافهایی که داشته برای ظلمهایی که داشته از خدا درخواست میکند که مجموعهای از آیات به این مطالب میپردازد.
مثلاً در آیه ۲۳ سوره مبارکه اعراف «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ» گفتند: پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود. پس ببینید اول اظهار عجز میکند «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا» بعد میگوید اگر تو مرا نیامرزی من چهکار کنم؟
مکرر عرض کردیم که خسران در قرآن وقتی به کار میرود مربوط به کسی است که سرمایهاش را ازدستداده است. به کسی میگوید خاسر که سرمایهاش از بین برود و نابود شود. مثلاً شما یک میلیارد سرمایه دارید باید با آن زندگیتان را اداره کنید. اگر ناچار شوید هی از آن سرمایه بخورید بعد از یک مدت سرمایه را ازدستداده و زندگیتان مختل میشود. عمر انسان سرمایه انسان است. اگر عمر دادیم باید در مقابلش چیزی بگیریم. اگر نگرفتیم خدای تعالی میفرماید خسران کردهای؛ «وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ» انسان در حال خسران است.
اینجا هم همین است. اگر به خودمان ظلم کردیم و از خدا طلب مغفرت کردیم اما خدا ما را نیامرزید، خسران زده میشویم. عمرمان را در بطالت و در گناه و هرزگی و لاابالیگری نعوذبالله سپری کردیم.
در آیه ۲۸۶ فرمود: «رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا» پروردگارا اگر ما فراموش کردیم و به خطا رفتیم ما را در آن حالت نگیر؛ یعنی ما را ببخش و عفو کن. این هم باز اقرار است. هم اقرار به عجز است هم طلب از خداست؛ و در آیه ۱۴۷ سوره آلعمران فرمود: «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ» پروردگارا گناهان و زیادهرویهای ما را در کارهایی که داشتیم ببخش و قدمهای ما را محکم کن و نصرت بده بر قوم کافر. آیات دیگر شبیه اینها داریم.
اعلام درماندگی نزد خدا و بعد بندگی و اطاعت، راه نجات است
درمجموع این آیات وقتی دقت میکنیم میبینیم توجه دادن به عجز و ناتوانی بندگان خداست ازیکطرف و قدرت و سلطه الهی از طرف دیگر. بنده عاجز است و اگر دستگیری خدای تعالی نباشد مسیری که انسان میرود چیزی جز هلاکت نیست. خدا باید دستگیری کند؛ بنابراین راه نجات اولاً اعلام درماندگی نزد خداست؛ و بعد اطاعت و بندگی است. باید ببینیم خدا از ما چه میخواهد تا همان را انجام بدهیم. عمل صالح داشته باشیم؛ یعنی عبادت کنیم بهاندازهای که توان داریم.
یکی از چیزهایی که بسیار کمک میکند و دستگیر انسان است و سرعت انسان را در رشد و تعالی بیشتر میکند دستگیری از دیگران است. کمک به خلق خداست که انسان اگر بتواند کمک کند به دیگران سرعت جبران بسیار بالا خواهد بود.
اسراف تجاوز از حد است
یکی از مواردی که در همین آیات هم بود و خدای تعالی مورد نکوهش قرار داده و دایرهاش هم گسترده است زیادهروی و تجاوز از حد در امور مختلف است. اینکه انسان اهل زیادهروی باشد که اصطلاحاً به آن میگویند اسراف. اسراف یکی از صفات پلیدی است که انسان به آن مبتلا میشود.
اسراف هم دایرهاش وسیع است و فقط در مسائل مالی نیست. در مسائل جانی هم هست. آیه شریفه میفرماید: «الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ» کسانی که بر جانشان اسراف کردند. اسراف بر مال داریم، اسراف بر جان داریم، طرف وقتش را هدر میدهد. تجاوز از حد را میگویند اسراف. تجاوز از حدی که موردنظر عرف و عقل و شرع است. میگویند باید این محدوده را رعایت کنید؛ شخص این کار را نمیکند. در هر کاری که انسان انجام میدهد حتی در مورد انفاق کردن هم میگوید اسراف نکنید. محدوده را نگهدارید. هر چیزی حد دارد. خیلی باید توجه داشت.
حتی در تعریفش هم ما بعضی وقتها دچار اشتباه میشویم. در روایت دارد که اگر شما کمک به دیگری کردید در راه غیر خدا ولو کم باشد آنهم اسراف است. کسی کاری میخواهد شما به او کمک میکنید اگر در غیر مسیر الهی باشد مثلاً یک ظلمی است، گناهی است، مسیر غلطی است، اگر شما کمک کنید ولو کم باشد آن را هم جزو اسراف میداند.
اسراف صفت شیطان است و خدا اسرافکاران را دوست ندارد
اسراف صفت شیطان است و خدا اسرافکاران را دوست ندارد. «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» یعنی چه؟ باید خوب بفهمیم یعنی چه که خدا اسرافکاران را دوست ندارد. وقتی خدا موجودی را دوست ندارد و انسانی را دوست ندارد چه اتفاقی برای او میافتد؟ باید خیلی به این مسئله توجه کنیم. به آیاتی که میگوید خدا چه کسانی را دوست دارد و چه کسانی را دوست ندارد دقت کنید.
در قرآن نگاه کنید اسراف صفت فرعون است. آیاتش را بررسی کنید. خدای تعالی در قرآن دروغگویان و مسرفین را در کنار هم قرار داده است. دروغگویی بدترین صفتی است که کسی میتواند داشته باشد که همه بدیها در اتاقی باشد کلیدش دروغ است؛ آنوقت میگوید دروغگو و مسرف در کنار هماند.
تمام آیات هدایتی را برای شما خواندم و راجع به هدایت برای شما صحبت کردم. انبیای الهی آمدند هدایت کنند و دعای ما دائم این است که خدایا ما را به راه راست هدایت کن و فراوان راجع به هدایت گفتیم. خدای تعالی در قران میفرماید که اسرافکار هدایت نمیشود. آنوقت خدا چه کسی را دوست داشته باشد؟ خدا مسرفین را دوست ندارد.
اسرافکار فرصت اصلاح نفس پیدا نمیکند
به کرم ابریشمی که زیاد برگ میخورد را میگویند سرفه؛ یعنی اسرافکار است؛ یعنی زیادهروی دارد در خوردن برگه توت. این یک اصطلاح معروف است.
امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه فرمودند: بیچاره اسرافکار؛ چه دور از اصلاح نفس و جبران کار خود است. اسرافکار فرصت اصلاح نفس پیدا نمیکند. اسراف خودش یک نوع ظلم است. خدا اعضا و جوارح را داده که بندگی کنیم و ما در مسیر غیر از بندگی مصرف کنیم میشود اسراف؛ یعنی نسبت به نفس زیادهروی دارد.
«قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ» توبه خالصانه و نصوح داشته باشیم نسبت به همه خطا و لغزشهایی که وجود دارد تا انسان برگردد به جایگاهش.
اگر از چیزی میترسید یا خواسته مهمی دارید
در یک روایتی است از امام صادق سلاماللهعلیه که فرمودند: هرگاه برای کسی کار و حاجت مهمی پیش آمد، پنج بار بگوید «ربنا» که خداوند او را ازآنچه میترسد نجات میدهد و به آنچه میخواهد میرساند. راوی سؤال میکند چگونه «ربنا» را بگوید؟ حضرت فرمودند: این آیات که مشتمل بر ۵ «ربنا» است را بخواند؛ زیرا در پی آن اجابت پروردگار است؛ و بعد این آیه را میخوانند که «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ».
آن آیات کدام است؟ آیات ۱۹۱ تا ۱۹۴ سوره مبارکه آلعمران. این ۴ آیه ۵ ربنا دارد. «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿۱۹۱﴾ رَبَّنَا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصَارٍ ﴿۱۹۲﴾ رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ﴿۱۹۳﴾ رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِکَ وَلَا تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّکَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ». بعد در آیه ۱۹۵ میفرماید: «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ».
امام صادق علیهالسلام به ما یاد داد که هر وقت مشکلی برایتان پیش آمد این پنج «ربنا» را بگویید که از آن چیزی که میترسید خدا نجاتتان میدهد و آن چیزی که به دنبالش هستید که خدا به شما برساند، خواهد رساند.
شیوه دعا کردن بهوقت شدت نیاز
یکی از دعاهایی که همراهان انبیای الهی -که آنها را یاری میکردند- دائم میگفتند این بود که خدایا گناهان ما را و زیادهرویهای ما را ببخش. «رَبَّنَا اغفِر لَنا ذُنوبَنا وَ اِسرافَنا فی اَمرِنا». «ذُنوبَنا وَ اِسرافَنا» هر دو گناه است. ذنوب همین لغزشها را میگویند و وقتی این لغزشها به خاطر زیادهروی باشد میگویند اسراف.
این دعاها را هم دقت کنید میگوید «رَبَّنا» بعد میگوید «ظَلَمْنا أَنْفُسَنا» یا «رَبَّنَا اغفِر لَنا ذُنوبَنا» اول نام خدا را میبرد؛ آنهم با کلمه رب. رب میگوید که در آن تربیت و آرامش است. در آن آموزش است. نمیگوید یا الله. الله اسم بزرگی است. مستجمع جمیع صفات الهی است. همه صفات خدا در لفظ الله جمع است. میگوید رب که در رب بعد تربیتی وجود دارد؛ یعنی پرورشدهنده. در کلمه رب لطافت هست؛ یعنی ما پروریده تو هستیم. تو ما را پرورش دادهای. ما هرچه باشیم بنده تو هستیم. اول میگویند ربنا و بعد خواستهشان را میگویند.
یکوقت هست که داعی و دعاکننده بهشدت به دنبال توبه و طلب مغفرت است؛ یعنی جوری شده که تشنه مغفرت الهی است. انسانی که در طول روز خیلی تشنه است و جگرش از شدت تشنگی کباب شده میگوید آب به من بدهید مردم. اگر این حالت شدت تشنگی را نداشت میگفت مردم به من آب بدهید.
در دعاها طبیعی این است که اول بگوییم «ربنا» اول اسم خدا را ببریم و بعد خواستهمان را مطرح کنیم؛ اما بعضی وقتها اینطور است که اول طلب مغفرت را میخواهد. آیه ۲۸۵ سوره مبارکه بقره است که فرمود: «وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا» شدت تشنگی نسبت به غفران را میرساند. میگوید من طلب آمرزش تو را دارم ای پروردگار ما. «ربنا» را بعد از خواستهاش میآورد. این نکته است که در بعضی از آیات هست اگر دیدید برعکس شده بدانید که شدت نیاز را میرساند. اول نیازش را میگوید و بعد خدا را صدا میزند.
اقسام ظلم
در آیه شریفه فرمود که «قَالَا رَبَّنَا ظَلَمنَا أَنفُسَنَا» به جان ظلم کردن یک بخشی از ظلم است. ظلم اقسام دارد. امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه خطبهای دارد خطبه ۱۷۶ نهجالبلاغه که این اقسام را میشمارد. میفرماید ظلمی که هرگز بخشیده نمیشود، ظلمی که بازخواست میشود و ظلمی که بخشیده میشود و بازخواست هم نمیشود.
اما ظلمی که هرگز بخشیده نمیشود شرک ورزیدن به خدا است. «إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ» شرک ظلم بزرگی است. شخص به جهنم میرود و در جهنم هم مخلد است. بحثهایی مطرح میشود که جرم و جزا باید باهم تطابق داشته باشد. مثلاً فلان جرم را انجام داده چرا اعدامش میکنند؟ چرا حبس ابد میشود؟ چرا نفی بلد میشود؟ چرا دستوپا را قطع میکنند؟ جزا باید با جرم مطابقت داشته باشد.
اول آنکه ما علتش را نمیدانیم؛ حکمتش را هم نمیدانیم. مگر اینکه خودشان گفته باشند. به قول بعضی بزرگان که میگفت مثلاً الان شما یک میخی یک سوزنی را برداشتی زدی در چشم یک نفر و چشمش کور شد برای ابد. تا وقتی زنده است کور است. میگویند خب یک سوزن زده دیگر! سوزن به این کوچکی. اندازه این سوزن زدن اگر بخواهیم برایش جزا ببندیم خب یک سوزن زده کاری نکرده؛ اما اثر این سوزن زدن چه شده؟ او تا ابد کور شده. تا ابد زندگیاش مختل شده. پس بر اساس آن باید جزا ببندند. شرک ظلم عظیم است. کسی که برای خدا شرک قائل شده مثل همان سوزن است که زده به چشم کسی. به این سادگیها جبران نمیشود. خصوصاً اگر در جامعه هم بخواهد نشر بدهد.
ظلمی که بخشیده میشود ستمی است که بنده با ارتکاب بعضی گناهان کوچک (لمم) به خودش روا میدارد. مثلاً وقتی نماز میخواند بخشیده میشود؛ حتی اگر خودش حواسش به توبه کردن نباشد. در جماعت شرکت میکند، قرآن میخواند و بعضی از زحمتها و سختیها به جانش میافتد مثلاً دستوپایش درد میگیرد گناهان بخشیده میشود؛ اما ظلمی که بازخواست خواهد شد ستم به دیگران است.
گاهی علت تأخیر در اجابت دعا مهلت دادن است
وقتی مطالعه میکردم برخورد کردم به یک روایتی در نورالثقلین از امام باقر علیهالسلام که خدای تعالی بین دو کلمه ۴۰ سال به فرعون مهلت داد. در بحث تأخیر دعا که در بحثمان پیش آمد این روایت قشنگی بود.
در آیه ۸۸ و ۸۹ سوره مبارکه یونس حضرت موسی به خدا عرض میکند: «وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِینَهً وَأَمْوَالًا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا رَبَّنَا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِکَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا یُؤْمِنُوا حَتَّى یَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِیمَ قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ» موسی گفت: پروردگارا تو فرعون و اطرافیانش را زینت و اموالی در زندگی دنیا دادهای، پروردگارا درنتیجه از راه تو گمراه میسازند. پروردگارا اموالشان را نابود کن و دلهایشان را سخت و سنگین ساز، بهگونهای که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند. فرمود: دعای شما پذیرفته شد. استقامت به خرج دهید؛ و از راه کسانی که نمیدانند، تبعیت نکنید.
امام باقر علیهالسلام میفرماید خداوند میان دو کلمه ۴۰ سال به فرعون مهلت داد بعد او را به عذاب دنیا و آخرت گرفتار کرد یعنی حضرت موسی از خدا طلب کرد که و اعضا ببیند هم در دنیا هم در آخرت و خدا ۴۰ سال به فرعون مهلت داد که چهل سال بعد «قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا».
گاهی علت تأخیر مهلت دادن است که نظر شخص راجع به درخواست و دعایی که دارد تغییر کند. ما یک مقدار عجول هستیم. بعضی وقتها فکر میکنیم خواسته قطعی ماست میخواهیم و بعد از مدتی میگویم کاش برآورده نمیشد و خوب شد نشد. خدای تعالی با حکمتش و سلطهای که دارد میداند که به صلاح نیست و ما اصرار میکنیم. یکوقتی مثال زدم که بچه شیرینی دوست دارد و شیرینی هم برای او سم مهلک است و به مادر اصرار میکند که به او شیرینی بدهد و مادر چون میداند که شیرینی برای او مضر است یکچیز دیگری به او میدهد تا حالش که خوب شد بعد شیرینی بدهد. برای همین است که ما باید از خدا بخواهیم که هرچه به مصلحت ما است تقدیر کند برای ما.