بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن
با موضوع دعا در قرآن
جلسه هفتم – ۱۴۰۲/۰۱/۱۰
تضرع حالتی قلبی است و منشأ گریه شخص متضرع است
در ادامه بحث دعا در قرآن کریم که بنا شد به بعضی از معارف آداب و دعاهایی که در قرآن مطرح شده اشاره کنیم. قسمتی از معارف بیان شد. جلسه گذشته نکتهای از ادب دعا در قرآن را مطرح کردیم و آن مسئله تضرع بود. آیه ۵۵ سوره مبارکه اعراف این بود که «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْیَهً ۚ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ» که به این آیه اشاره کردیم؛ و اینکه تضرع آداب دعا است.
در درگاه خدا که قرار میگیریم برای دعا باید حالت تضرع داشته باشیم. تضرع به معنای ناله کردن و زاری کردن است بعد از حالت خوف و خشیت که در انسان به وجود میآید. در لغت گفتند که تضرع به معنای کوچک کردن است. در عرف به معنای گریه و زاری و ناله و انابه است؛ اما در معنای لغوی ضَرع به معنای پستان است. تضرع هم یعنی دوشیدن شیر از پستان. بعد در اصطلاح و بیان مطلب به حالت گریه تضرع میگویند.
خود گریه، تضرع نیست؛ اثر تضرع گریه است. تضرع که در انسان به وجود بیاید انسان به گریه میافتد. اساساً تضرع یک حالت قلبی است که احساس کوچکی و درماندگی کردن است. منشأ گریه و زاری شخص متضرع است. حقیقت دعا عرض کردیم که ابراز بندگی کردن و همین حالت ذلت در مقابل خدای تعالی است؛ اینکه انسان کم بیاورد، شکست بخورد و در مقابل خدا هیچ باشد، حالت تضرع به وجود میآید.
در قرآن کریم درباره تضرع به موارد متعددی اشاره شده. اینکه چرا خدای تعالی فرمود که یکی از آداب دعا این است که شما تضرع داشته باشید؛ تا این حالت باعث شود که اجابت نزدیک شود؛ که اگر انسان به سمت درگاه خدای تعالی تضرع نداشته باشد مبتلا به آفاتی میشود که یک موردش خودبینی و خودبزرگبینی است؛ و به حضرت عیسی خدا وحی فرستاد که بدون تضرع برای دعا پیش من نیا. اینکه کسی تضرع ندارند عرض کردیم که ریشهاش قساوت قلب است.
از گریه غافل نباشید که بسیار مؤثر است
بههرتقدیر گریه بسیار مؤثر است. از گریه غافل نباشید. گریه که ریشهاش این مسائل باشد. بعضی وقتها گریه ریشهاش چیز دیگر است. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: هر کس چشمانش از ترس خدا اشک بریزد، برای هر قطره اشکش به اندازه کوه احد در ترازوی اعمالش پاداش قرار میدهند.
میفرماید کوه احد. بعضی وقتها در مثالها کوه ابوقبیس را میگویند که در کنار کوه صفا است. کوه احد در منطقهای بود که جنگ احد واقع شد. در مثالها کوه احد را زیاد میگویند؛ کنایه از زیادی و بزرگی است. میفرماید برای هر یک قطره است از ترس خدا. به این قیدها دقت کنید.
بعد فرمود در جای دیگر که در آن روز که سایهای جز سایه عرش خدای نیست؛ هفت گروه از مردم در سایه عرش خدا هستند. یک گروه اینها هستند: مردی که در خلوت یاد خدا کند و از ترس خدا اشک از دیدگانش جاری شود. چنین کسی در روزی که همه دنبال سایه میگردند زیر سایه عرش خدا است. اینکه میگوید «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعًا» و اینکه هیچ پیغمبری توبهاش در ترک اولیهایشان پذیرفته نشد مگر اینکه اهل تضرع و زاری بود، به خاطر این بود که تضرع مؤثر است.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: گریستن از ترس خدا، کلید رحمت است. ما بالاخره میخواهیم کاری کنیم که رحمت خدا به سمت ما جریان پیدا کند و سرازیر شود و تحت رحمت خدا قرار بگیریم. کلید این کار که گنجینه رحمت و خزائن رحمت را باز میکند -همان رحمتی که وسعت کل شیء است- گریه است.
گفت تا طفل گریه نکند کی مادرش به او شیر میدهد؟! میگوید سیر است نمیخواهد. باید گریه کند که مادر متوجه شود که طفل گیر و گرفتاری دارد. بررسی میکند میبیند گرسنهاش است و به او شیر میدهد. ما هم بچه درگاه الهی هستیم و او از مادر به ما مهربانتر است.
در روایت داشت که بعضی از ویژگیها و بعضی از جایگاهها و بعضی از مسائل ویژه و خاص را خدای تعالی بدون خواستن به افراد نخواهد داد. اینطور نیست که بگوییم خدا خودش میداند و میبیند پس کار تمام است. نه؛ باید بخواهید. حالا در وقت خواستن که اصل خواستن یک معرفت است، حالمان در موقع خواستن چگونه باشد؟ حالت تضرع.
امیرالمؤمنین فرمودند: گریه چشمها و ترس دلها نشانه رحمت خدای بلندمرتبه است. هرگاه هر دو را در خود یافتید (دیدی هم چشمت گریان است و هم دلت ترسان است) دعا کردن را غنیمت شمار. آیه را یادتان باشد. در یک آیه داشت «خُفیَه» که یعنی آرامی و در یک آیه دیگر داشت «خیفَه» که یعنی ترس.
در مشکلات اجتماعی و عمومی، تضرع عمومی مؤثر است
مسئله تضرع بسیار مهم است. عرض کردیم کسانی که تضرع ندارند ریشهاش در قساوت قلب است. مسئله تضرع همانطور که در مسائل فردی بسیار مهم است در مسائل اجتماعی و مشکلات عمومی هم که پیش میآید تضرع عمومی مؤثر است. لذا وقتی آسمان نزولاتش را قطع میکند، گفت نماز باران بخوانید. نماز باران کیفیت خاصی دارد. باید مردم سه روز روزه بگیرند و بعد از سه روز بروند در بیابان و در آنجا نوزادان شیرخوار را از مادرانشان جدا کنند برای اینکه گریه و زاری بشود؛ و بعد امامی که نماز میخواند عبایش را وارونه بپوشد؛ یعنی حالت تضرع و استکانت باشد؛ یعنی حالت درماندگی؛ یعنی کم آوردم؛ یعنی خدایا هیچ ندارم.
انسان تا در مقابل خدای تعالی حالت تضرع و استکانت برایش پیش نیاید خدا جواب نمیدهد؛ البته به اجابت نزدیک نیست. عرض کردیم که اینطور نیست که جواب ندهد؛ جواب داده میشود اما آن شخص نمیفهمد که چطور شد که جواب داده شد.
در آیه ۴۲ سوره مبارکه انعام فرمود «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ» ما قطعاً بدون تردید به سوی امتهایی که پیش از تو بودند پیامبرانی را فرستادیم؛ اما آنها را بهسختی و رنج و گرفتاری مبتلا کردیم. چرا؟ باشد که در پیشگاه ما فروتنی و زاری کنند؛ یعنی آمدند ولی حتماً باید آن حالت را میداشتند.
یا در آیه بعدی آیه ۴۳ فرمود: «فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ» وقتی سختیها آمد تضرع داشته باشید؛ اما یک عده اینطور نیستند. عرض کردم که اشک چشم هم توفیق خداست. قلب قاسی و سنگ شده موعظه در او اثر نمیگذارد. حرف حق در او اثر نمیگذارد. آیه قرآن در او اثر نمیگذارد کاری را که دارد انجام میدهند شیطان تزیین میکند برایش. فکر میکند دارد بهترین کار را انجام میدهد. مدیریت فکر او را شیطان به عهده میگیرد. مدیریت عملکرد او را شیطان به عهده میگیرد. اعمال او را تزیین میکند. «وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا» خیال میکند دارد بهترین کار را میکند. دیگر تضرع هم نمیکند. سرکشی میکند. خودبزرگبینی دارد که اینها آفاتش است.
لذا میگوید پس چرا عذاب ما که به آنها رسید فروتنی و زاری نکردند؟ چون دلهایشان سخت شد و اعمالشان را شیطان تزیین کرد. آیات بعدی همین سوره مبارکه انعام، همین تنبه را میدهد. اگر ادامهاش را ببینید خیلی درس در این آیات است. خوب است درسهای آیات را بگیریم.
میگوید ما اول آنها را با کمبود آزمایش کردیم. اینطور نبود که اول رفاه داشته باشند. به آنها سختی دادیم و کمبود دادیم تا ناله کنند. عرض میکنم در مسائل اجتماعی هم تاثیر دارد؛ اما اهل ناله نشدند. اشک چشمشان نیامد. وقتی اینطور نشد ما برای آنها رفاه خواستیم. بسیاری از نعمتها را در اختیار آنها قرار دادیم تا مشغول نعمتها شوند. بعد یک مرتبه آنها را گرفتیم. وقتی سرگرم نعمتها شدند در همان حالی که غرق در نعمتها بودند و از خدا غافل بودند آنها را ریشهکن کردیم. این ها درس است.
میگویند تدبر در آیات کنید؛ ما معنایش را هم نمیخوانیم چه برسد به تدبر. معنای آیه را هم توجه نداریم. خیلی از آیات را وقتی انسان برای افراد ترجمه میکند انگار بار اول است که شنیده اند. میگویند عجب آیات جالبی.
رفتارهای فردی و اجتماعی ما با ترس از خدا درست میشود
باید دلشکسته باشیم. انسانی که دلشکسته نباشد و اهل تضرع و ناله نباشد خودبین میشود. کسی که خودبین بود خدا بین نیست و کسی که خدا بین نیست هلاکت او قطعی است. انسان باید خدا بین باشد. لذا فرمود «علیکم انفسکم» یاد خدا را فراموش نکنید. خدا را فراموش کنید خودتان از یادتان میرود و بعد میافتید در سرازیری هلاکت.
ترس از خدا چیز بدی نیست. میگویند مگر خدا ترس دارد؟ ترس حکمت است. رسول خدا فرمود: «رأسُ الحِکمَهِ مَخافَهُ اللّه» ترس یعنی حریم را داشته باشید و رابطه را حفظ کنید. ترس از خدا آثاری برای ما دارد؛ هم دنیایی و هم آخرتی و معنوی. رفتارهای فردی و اجتماعی ما با ترس از خدا درست میشود. خیلی از کارهایی که میبینید در جامعه انجام میشود برای این است که از خدا ترسی نیست.
ماه مبارک رمضان حریم خدا را میشکند با قلدری تمام به جنگ با خدا میرود؛ نمیترسد. تضرع ندارد. در مقابل خدا سرش را روی سجده نگذاشته است. استکانت ندارد. احساس بینیازی میکند. «إِنَّ الاْءِنسَانَ لَیطْغَی أَن رَآهُ اسْتَغْنَی» انسان احساس بینیازی کند طغیان میکند. طغیان فقط آن نبود که فرعون گفت. تو هم که دستورات خدا را انجام نمیدهی داری همین کار را میکنی.
مؤمن را جز ترس اصلاح نمیکند
اینکه میگویند تضرع و ترس از خدا داشته باشید شاید معنایش این روایت باشد از امام صادق علیهالسلام حضرت فرمودند: مومن میان دو ترس به سر میبرد. گناهی که در گذشته کرده و نمیداند خدا با آن چه کرده (آیا آن را بخشیده یا نبخشیده. ۲۰ سال پیش، ۱۰ سال پیش، دیروز، گناهی را مرتکب شده و نمیداند که خدا با آن چه کار کرده) و عمری که باقیمانده است (ده سال، پنج سال، یک سال، یک ساعت) و نمیداند در آن مدت چه گناهان مهلکی مرتکب خواهد شد. میفرماید مومن بین این دو ترس است. ترس اینکه قبلیها را خدا چهکار کرده و ترس اینکه در آینده مرتکب چهکارهایی میخواهم بشوم. لذا مومن پیوسته ترسان است و چیزی جز ترس اصلاحش نمیکند. آن چیزی که انسان را سر خط میکند ترس است.
پس یکی از آداب دعا طبق بیان قرآن کریم این بود که «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْیَهً» در حالت تضرع و پنهانی خدا را بخوانید و از خدای تعالی درخواست کنید؛ و یک حالت دیگر هم این بود که «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَهً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ». خوف و ترس را در آیات دیگر به ما یاد دادند که این ترس چگونه باید باشد؛ و این هم یک ادب دیگر است.
دعا کنید ولی دعای شما همراه با بیم و امید باشد
دعا کنید ولی دعای شما همراه با بیم و امید باشد. هم بیم داشته باشید و هم امید. در آیه ۵۶ اعراف فرمود: «…وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ…» خدا را از روی بیم و امید بخوانید که یقین رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است.
این آیه شبیه آیه ۱۶ سوره مبارکه سجده است: «تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ» شب هنگام که برای نماز شب بلند می شوند پهلو هایشان از بستر جدا میشود و در آن حال پروردگارشان را باحال بیم و امید میخوانند و ازآنچه روزی آنها کرده ایم انفاق میکنند.
هر عبادتی بالاخره یا برای ترس از جهنم است و یا برای شوق به بهشت و یا خدا را شکر گذاری میکند بخاطر نعمتهای بیکران او که خدا جایگاهش این است که باید شکر او را بهجا آورد و بخشی از شکر او هم عبادت است.
روایت از امام صادق علیهالسلام است که فرمود: پدرم که بر او درود باد می گفت هیچ بنده مومنی نیست جز اینکه در دل او دو نور وجود دارد؛ یکی نور خوف و هراس و دیگری رجاء و امید که هرگاه این را وزن کنند بر آن دیگری نچربد و هرگاه آن دیگری را وزن کنند بر این نچربد؛ یعنی حالت خوفورجا و امید و ترس باید در ما مساوی باشد؛ که این چگونه خواهد بود و در دعا چه نقشی دارد انشااءلله در نوبت بعد با قید حیات بیان خواهم کرد.