بسم الله الرحمن الرحیم
شرح دعای ۴۹ صحیفه سجادیه
جلسه نهم -۱۴۰۱/۱۰/۲۸
«تَقَحَّمْتُ أَوْدِیَهَ الْهَلَاکِ، وَ حَلَلْتُ شِعَابَ تَلَفٍ، تَعَرَّضْتُ فِیهَا لِسَطَوَاتِکَ وَ بِحُلُولِهَا عُقُوبَاتِکَ وَ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ التَّوْحِیدُ»
عقوبت قلبها و بدنها
امام باقر علیهالسلام فرمود: «إنَّ للّه ِ عُقوباتٍ فی القُلوبِ والأبدانِ: ضَنْکٌ فی المَعیشَهِ ووَهنٌ فی العِبادَهِ، وما ضُرِبَ عَبدٌ بِعُقوبَهٍ أعظَمَ مِن قَسوَهِ القَلبِ» اینکه چه چیزی عقوبت است این هم مفصل است؛ من فقط اشاره میکنم مواردی را و وارد نمیشوم.
امام باقر علیهالسلام فرمود: برای خدا کیفرهایی است که این کیفرها هم به بدنها میرسد و هم به دلها؛ بعد مثال میزند. میفرماید کیفرهایی که بعضیهایش به دلها میخورد و بعضیهایش به بدنها میخورد، تنگی در معیشت است. وقتی زندگی انسان به سختی میافتد، عقوبت الهی است.
دوم سستی در عبادت؛ باری به هر جهت است، بود بود نبود نبود، شد میخواند نشد نمیخواند، دیروزود میخواند، اهمیت نمیدهد، سست است، حلال و حرام خدا برایش اهمیت ندارد.
متأسفانه بعضی وقتها در این فیلمها هم میبینیم که خیلی قشنگ این را تبیین میکنند که حلال زیاد مهم نیست و حرام هم زیاد مهم نیست. یکوقتی یک جلسه بود آقایان صداوسیما بودند؛ قبل از اینکه امامجمعه شوم جلساتی را شرکت میکردم در شبکه یک؛ در مجموعه راهبردیشان بودم. آنجا گفتم ما با تمام تلاشمان، علما و بزرگان میخواهند بگویند خون نجس است، شما یکچیزی در فیلم نشان میدهید که خون نجس نیست یا اگر نجس است دهن یکی از مطهرات است. گفتند یعنی چه؟ گفتم در تمام این فیلمها طرف دستش میبرد سریع میکند در دهانش. اتفاقاً خوب است که در همین فیلمها نشان بدهید که همانطور که دارد بازی میکند برود دستش را آب بکشد. لازم نیست بگوید آخ دستم خونی شد بروم آب بکشم. میتواند با همین حرکت که میرود دستش را آب میکشد این عمل را یاد بدهد. این، سبُک نشان دادن حلال و حرام خداست. بیتوجه بودن است.
باید حدود الهی برای ما بزرگ باشد
باید حلال و حرام خدا بزرگ باشد. حلال و حرام قرقگاه الهی است؛ باید اهمیت داده شود. دین ما دین سمحه و سهله است؛ دین آسانی است؛ سختگیری در دین نداریم؛ اما اینکه سختگیری نداریم این نیست که حدودش را رعایت نکنیم و بگوییم روبهقبله نبودیم هم نبودیم ۲۰ درجه اینطرف و آنطرف بود هم بود.
بگوییم دین، دین آسانگیری است؛ هر طور خواستیم عمل کنیم؛ نه اینطور نیست. بالاخره حدودی دارد. شما میقات که میرسید یک خط آنطرف تر بروید مشکل دارد. حاجی که میخواهید بشوید کجا محرم میشوید؟ در میقات. یا مثلاً در ماه رمضان از طلوع فجر تا غروب آفتاب گفتند باید نخورید؛ بعد بگوییم حالا ۵ دقیقه بعدازآن هم بخوریم که عیبی ندارد.
یکزمانی گفتم که ما در فقه، بدحجاب نداریم؛ یا باحجاب است یا بیحجاب؛ یعنی یا طرف، حدود را رعایت میکند یا نمیکند. اگر حدود را رعایت کرد میشود حجاب؛ نکرد میشود بیحجاب. این ازنظر فقهی است که آثار خودش را هم دارد؛ اما ازنظر اجتماعی و گفتن مباحث اجتماعی، برای اینکه زهر کار گرفته شود به تعبیر حضرت آقا که اخیراً گفتند ضعیف الحجاب و بدحجاب؛ ولی در مسائل فقهی اینطور نیست؛ مثلاً بگوییم چون فلانی روزهاش را ۵ دقیقه زودتر افطار میکند بگوییم بد روزه است؛ یا مثلاً بگوییم بد نماز است، بگویم بد حج است، در فقه چنین چیزی نداریم. حدود تعریفشده است. تا اینجا انجام دادی نماز را خواندی، انجام ندادی، نخواندی. شما برو حمام ۵۰ با خودت را با لیف و صابون بشور، نیت غسل نکنی غسل نکردی؛ ولو بدنت کاملاً مطهر شده باشد. حتماً باید نیت کنی. وضو هم همینطور؛ مثلاً بگوییم فلانی بد وضو است یا بد غسل است.
وقتی بزرگانی مثل حضرت آقا از این الفاظ استفاده میکنند، او در قاعده خودش میگوید؛ اما افراد روی قاعده خودشان میشنوند؛ همین میشود که تنش درست میشود و بعضی وقتها فهم مطلب به هم میخورد. در مباحث اجتماعی و روابط بین جامعه این شخص ازنظر حجاب ضعیف است؛ بدحجاب است؛ اما ازنظر فقهی بیحجاب است. به این قصه توجه داشته باشید. الان میگویند حاجآقا دارد دوقطبی درست میکند؛ اینطور نیست من دارم تبیین فقهی میکنم.
در عبادت سستی نباید کرد. باید دقیق کار را انجام داد. احکام الهی را باید بزرگ شمرد و دقت کرد. فهم دینیمان باید تقویت شود. همهچیز را نباید سیاسی کرد. الان ما فقه داریم میگوییم؛ البته همهچیز ما سیاسی هست؛ اما سیاستبازی نباید شود.
سنگدلی بدترین عقوبت است
حضرت فرمودند: عقوباتی که در قلوب و ابدان هست یکی تنگی معیشت است و عبادت سست است؛ و هیچکس را خدای تعالی کیفری نداده است مثل سنگدلی؛ یعنی اگر کسی سنگدل شد بدترین عقوبتی است که خدا برای او خواسته. هرچه برایش بگویی تکان نمیخورد. راجع به قساوت قبلاً گفتهام.
عقوبتهای زودرس
یکی از جاهایی که انسان دچار عقوبت میشود وقتی است که شخص به زبان و عمل اعتقادات را کفران کند. کفران نعمت کرده است در حقیقت که قطعاً عقوبت شدید دارد.
قسم دروغ عقوبت دارد. رباخواری عقوبت دارد، بعضی گناهان عقوبت زودرس دارد؛ مثل قتل عمد، مثل بغی و زنا، مثل عقوق والدین؛ کسی که نسبت به پدر و مادرش بد رفتار میکند خدا معطل نمیکند و زود عقوبت میکند. در بعضی جاها خدا فرصت میدهد اما درباره والدین نه. عاق والدین به این معنی نیست که انسان پدر و مادرش را یک فصل بزند؛ حد عقوبت این است که تو به پدر و مادرت تیز و تند نگاه کنی. عقوق والدین این است که طرف هر چه کار میکند بهجایی نمیرسد. هر چه سعی میکند زندگیاش جمع نمیشود. هیچ مشکلی هم ندارد اما یکوقتی پدر و مادرش را از دست خودش ناراحت کرده و مادر یکچیزی گفته، بعد هم مادرش با او مهربان و دوست است اما اثر وضعی آن کلام میماند. آن شخص خیلی باید تلاش کند، باید دوران محکومیتش را بگذراند تا سر جایش بیاید. عهدشکنی عقوبت دارد. تعرض به مال یتیم عقوبت دارد.
بههرتقدیر چون نتیجه هر کاری در پایان کار معلوم میشود و محقق میشود، شما یک کاری را شروع میکنید باید به انتها برسد تا بعد معلوم شود که عقبه کار چطور است؛ به این عقوبت گفته میشود. پایان و آخر کار که مشخص شد، میشود عقوبت کار.
وسیله من خداست
میفرماید خدایا من به استقبال خشم و قهر و عقوبتهای تو رفتم؛ من را نجات بده. از کارهایی که باعث میشود من را کیفر کنی، تنبیه کنی، باید نجات پیدا کنم. وسیله نجات چیست؟ انسان به چه وسیلهای نجات پیدا میکند؟ وسیلهای که من را نجات میدهد توحید است. دستاویز من هم شرک نورزیدن به تو است و اینکه غیر از تو خدایی ندارم.
وسیله توحید است؛ یگانگی خداست؛ یعنی خود خداست. من اگر میخواهم نجات پیدا کنم از گرفتاریهای متعددی که برای خودم درست کردم و در بیابانهای هلاکت خودم را قرار دادم و مستوجب عقوبتهای الهی قرار گرفتم، راه نجات این است که دست به دامن خود خدا بشوم. وسیله من خداست.
تمام عالم هستی تحت تدبیر الهی است و به اراده خدا اداره میشود. خدای تعالی حق است و مسببالاسباب است. وسایل اگر وجود دارد برای تحقق همان تدبیری است که خدا دارد. تمام امور دست خداست؛ پس وسیله برای چیست؟ میگوید وسیله من خود تو هستی. کارها را خدا روی یک قاعدههایی چیده است؛ لذا باید به خدا نزدیک شویم.
واجبات، محبوبترین وسیله نزد خداست
درباره وسیله از خود آیات و روایات مطالب را به دست میآوریم. یکی از دعاهای ماه رمضان این است «وَ قَرِّبْ فِیهِ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَسَائِلِ»[۱] خدای تعالی برای اینکه ما به او نزدیک شویم و بتوانیم خودمان را نجات بدهیم وسایل زیادی در نظر گرفته. اینجا میگوییم که از میان وسایل متعددی که هست، وسیله مرا به خودت نزدیک کن.
خودش هم به ما گفته که پیش من هم میخواهی بیایی «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ»[۲] باید یکچیزی با خودت بیاوری. وسیله میخواهد.
هر کار خیری که انسان را به خدا نزدیک کند، وسیله است. در بیانی است که «ما یَتَقَرَّبُ إلَیَّ عَبدٌ مِن عِبادِی بشیءٍ أحَبّ إلَیَّ ممّا افتَرَضتُ علَیهِ»[۳] هیچکدام از بندگان من به من نزدیک نمیشوند مگر به آن چیزی که من دوستش دارم و آن چیزی که من دوست دارم واجبات است. با واجبات بندگان من به من نزدیک میشود. در ادامه نوافل را هم میگوید که آن یک بحث دیگر است.
پس یکی از وسایل انجام واجبات است. اگر واجبات را درست انجام بدهیم با حدودوثغور و شرایط و مقدمات و مؤخراتی که دارد، با همه اینها به خدا نزدیک میشویم. نماز یکی از واجبات است که هم احکام واجب دارد هم مستحب. امام رضا علیهالسلام فرمود: نماز، چهار هزار حکم دارد؛ ۴۰۰۰ مسئله دارد؛ هزار واجب و سه هزار مستحب.
یکی از فقهای بزرگوار ما مرحوم شهید، کتابی نوشته به نام الفیه و نفلیه که کتاب کوچکی است؛ ۲۷ جلد کتاب فقهی برایش شرح نوشته شده است. همه نمازهای واجب رویهم ۱۰۰۰ واجب دارد؛ نماز آیات، نماز میت، نمازهای یومیه، همه نمازهای واجب.
بعضی از وسایل اعتقاد به ربوبیت الهی است؛ «وَ یَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِرُبُوبِیَّتِکَ»[۴] این را در دعاها زیاد میخوانیم که خدایا من به ربوبیت تو توسل میکنم. وسیله من، ربوبیت تو است.
بعضی از وسایل ولایت است؛ ولایت اهلبیت «وَ نَحْنُ الْوَسِیلَهُ إِلَى اللَّهِ»[۵] پس اهلبیت هم وسیله هستند.
اقرار به گناه هم وسیله است؛ «فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی»[۶] خدای تعالی اقرار به گناه را وسیله قرار داد. در دعای کمیل اقرار میکنیم که گناهانی که باعث حبس دعا شده، گناهانی که باعث نزول بلا شده و… را بیامرز.
گناه، باران مقدر را برمیگرداند
روایتی را از امام باقر علیهالسلام برای شما بخوانم این حدیث در کتاب اصول کافی باب کفر و ایمان است. «إنّه ما مِن سَنَهٍ أقَلَّ مَطَراً مِن سَنَهٍ و لکنّ اللّه َ یَضَعُهُ حیثُ یشاءُ، إنّ اللّه َ عزّ و جلّ إذا عَمِلَ قَومٌ بالمعاصِی صَرَفَ عَنهُم ما کانَ قَدَّرَ لَهُم مِنَ المَطَرِ». هیچ سالى کم بارش تر از سال دیگر نیست، بلکه خداوند باران را هر جا که خواهد مى باراند. هرگاه مردمى مرتکب گناهان شوند، خداوند عزوجل بارانى را که براى آنان مقدّر کرده بود، از ایشان بازدارد.
وقتی گروهی مشغول معصیت شوند، خدای عزوجل بارانی که برای آن سال آنها مقدر شده بود را به سمت دیگر و بیابانها و دریاها و کوهها میفرستد. مطلق گناه را گفته.
مطلق گناه را گفته؛ کشف حجاب گناه نیست؟ گرانفروشی گناه نیست؟ کمفروشی گناه نیست؟ دروغگویی گناه نیست؟ چشمچرانی گناه نیست؟ رشوه گرفتن و کار مردم را راه نینداختن، همه اینها گناه است.
وسایل، حکمت خدا را تغییر نمیدهند
مقدار تأثیر وسایل هم بر اساس حکمت خداست. هیچ وسیلهای باعث تغییر حکمت خدای تعالی نمیشود. حکمت الهی بر همه آنها سیطره دارد. «یَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ الْوَسَائِلُ» در دعای سیزدهم صحیفه سجادیه این عبارت را دارد؛ یعنی اگر حکمت الهی متوجه امری شد، دیگر نمیشود مسیر آن حکمت را با دعا و توسل و صدقه و صلهرحم و اینها عوض کرد.
بله در روایات داریم که قضای الهی هم اگر تقدیر شده باشد با دعا برمیگردد؛ اما آنهم یک شرایطی دارد. آنهم باز در محدوده حکمت الهی است. حکمت الهی به چیزی تعلق گرفت دیگر تغییر نمیکند. لذا دعا کنید که حکمت الهی بیاید آنجایی که باید بیاید.
شناخت وسیله، از عوامل اجابت دعاست
امام صادق علیهالسلام فرمود: مردی خدمت امیرالمؤمنین علیهالسلام آمد و عرض کرد من خدا را میخوانم اما اجابتی نمیبینم. حضرت فرمودند: چون تو خدا را با صفاتی جز صفات او وصف میکنی. خدا میگویی اما چیزهایی میگویی که مربوط به خدا نیست. دعا باید چهار خصلت داشته باشد:
اخلاص؛ مثلاً میخواهید کاری بکنید و دعا میکنید؛ اما در دلتان هم میگویید که بروم پیش امامجمعه این کار را برایم راه بیندازد. این اخلاص نیست. باید بدانی که بزرگتر و کوچکتر از امامجمعه هم هیچکاره هستند. آنکه تأثیر میگذارد خداست. مؤثر در عالم خداست. اگر کسی هم کاری از دستش برمیآید در مسیر مجرای فیض است. باید در دعا اخلاص داشت. یکی از دلایلی که دعا به اجابت نمیرسد این است که همان موقع دعا انسان حواسش بهجاهای دیگر هم هست؛ لذا دعای مضطر مستجاب است. انسان مضطر دیگر به هیچ جا و هیچکس امیدی ندارد. از همه راهها بریده شده است. فقط خدا را میبیند مثل وقتی هواپیما دارد سقوط میکند. او مضطر است چون فقط خدا را میبیند.
دوم حضور قلب؛ بعضیها اصلاً حواسشان نیست که چه دعا میکنند. محو کار خودتان باشید.
و سوم شناخت وسیله؛ بدون وسیله در خانه خدا نروید. لذا ما اهلبیت را میبریم و واسطه میکنیم که یکی از بهترین وسیلهها هستند.
و چهارم انصاف داشتن در خواسته. بعد حضرت فرمودند: آیا تو با آگاهی از این چهار نکته دعا میکنی که بعد میگویی خدا دعای من را مستجاب نمیکند؟ او هم عرض کرد نه. حضرت فرمود این چهار مورد را بشناس و با توجه به این چهار تا خدا را بخوان.
امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه فرمودند: بهترین وسیلهای که متوسلان به خدای تعالی به آن چنگ میزنند ایمان به خدا و رسول خداست[۷]. این عبارت در نهجالبلاغه است. موارد دیگری را هم میفرمایند: جهاد در راه خدا، کلمه لا اله الله، اقامه نماز، پرداخت زکات، روزه ماه رمضان، حج عمره، صلهرحم، صدقه پنهانی، انجام معروف و کارهای خوب.
اینها همه از آن وسایل مهمی است که کسانی که میخواهند به خدا توسل داشته باشند به اینها توسل میکنند؛ یعنی صدقه میدهد بعد میرود در دعای کمیل مینشیند. صدقه نهانی که گناه را پاک میکند و صدقه آشکار جلوی مردن بد را میگیرد. اینها هم جزو بهترین وسیلههای توسل کنندهها است.
بندگی خدا بهترین راه نجات ماست
پس در فرهنگ دینی ما که در این دعا هم امام سجاد علیهالسلام به ما یاد دادند هست که شما بعدازاین که میگویی من در وادیهای هلاکت و بیابانهای سختی و هلاکت خودم را انداختم و بعد خشم و غضب و عقوبات تو را به جان خریدم و کارهایی کردم که باعث عقوبت شده؛ حالا چهکار کنم؟ برای نجات پیدا کردن میفرماید وسیله میخواهد؛ وسیله چیست؟ که گفتیم خدای تعالی در جاهای مختلف گفته است که چه وسیلههایی بیاورید.
در این دعا امام سجاد میفرماید وسیله توحید است، یگانگی است. این توحید چیست؟ توحید در خالقیت است؟ در ربوبیت است؟ کدام توحید است؟ که توحید ربوبی است؛ چون همه خالقیت و ربوبیت خدا را قبول دارند. وسیله ما برای اینکه نجات پیدا کنیم توجه به این توحید است. توحید است که کارساز است و انسان را نجات میدهد. «ما أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً»[۸] بندگی خدا بهترین راه برای نجات ماست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱]. دعای روز ۲۸ ماه مبارک رمضان
[۲]. مائده/ ۳۵
[۳]. الکافی: ۲/۳۵۲/۸
[۴]. دعای کمیل
[۵]. بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۲۳
[۶]. مناجات شعبانیه
[۷]. بخشی از خطبه ۱۱۰ نهج البلاغه
[۸]. توبه/ ۳۱