شرح دعای ۴۹ صحیفه سجادیه؛ جلسه ششم

مهم‌ترین عامل بهره‌مند شدن از رحمت خدای تعالی استغفار است

کارشناس روابط عمومی ۱۵ دی ۱۴۰۱ ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

شرح دعای ۴۹ صحیفه سجادیه

جلسه ششم -۱۴۰۱/۰۹/۳۰

«إِلَهِی هَدَیْتَنِی فَلَهَوْتُ، وَ وَعَظْتَ فَقَسَوْتُ، وَ أَبْلَیْتَ الْجَمِیلَ فَعَصَیْتُ، ثُمَّ عَرَفْتُ مَا أَصْدَرْتَ إِذْ عَرَّفْتَنِیهِ، فَاسْتَغْفَرْتُ فَأَقَلْتَ، فَعُدْتُ فَسَتَرْتَ، فَلَکَ إِلَهِی الْحَمْدُ»

دعای ۴۹ از دعاهای امام سجاد علیه‌السلام را ترجمه می‌کنیم که در دور کردن مکر و فریب دشمنان است و برگرداندن سختی‌ها و زجرهایی است که انسان می‌کشد. دعایی است که سراسر توحید است و ما را با معارف الهی آشنا می‌کند. فراز اول را در این چند هفته بیان کردم. امشب بخش آخرش را ترجمه می‌کنم.

خسیس باشید

خدایا تو من را راهنمایی کردی اما من غافل ماندم و مشغول کار بیهوده شدم. «فَلَهَوْتُ» یعنی به باطل گذراندن عمر. تو من را هدایت کردی اما من عمر سوزاندم و آن را باطل و خراب کردم. می‌بینید بعضی‌ها چقدر استفاده می‌کنند از لحظات عمرشان. لحظه‌ای، ثانیه‌ای، دقیقه‌ای را به بطالت نمی‌گذرانند.

مؤمن باید مدیریت زمان داشته باشد. تمام زمان خودش را تقسیم‌بندی کرده باشد و خسیس هم باشد. یکی از جاهایی که خسیسی خوب است اینجاست. خسیسی بااینکه اساساً صفت بدی است اما بعضی جاها خوب است؛ که یکی در عمر است که بیخود هدر ندهید. مثل حرص که صفت بدی است اما اگر برای به دست آوردن علم باشد صفت خوبی است.

تو من را موعظه کردی، پند دادی اما من سخت‌دل و سنگ دل شدم؛ که راجع به سنگدلی و موعظه هم صحبت کردیم.

به من نعمت نیکو دادی اما من نافرمانی کردم و از نعمت‌های تو بهره‌های درست نبردم. در راه اهداف تو عصیان کردم. آن گناهانی را که از من برگرداندی شناختم و استغفار کردم؛ تو هم اقاله کردی و درگذشتی؛ اما من دوباره برگشتم. آنجا دیگر باید من را می‌گرفتی اما پوشاندی. بعد حضرت اینجا یک شکرگزاری می‌فرماید که همه حمد برای توست.

در فضای استغفار و ستاریت و حمد الهی چند نکته را امشب برای شما عرض کنم.

اگر انسان در حال گناه بمیرد، کافر از دنیا رفته است

«فَاسْتَغْفَرْتُ فَأَقَلْتَ» آمرزش طلب کردم و تو بخشیدی. بالاخره گاهی غضب و شهوت بر انسان غلبه می‌کند. انسان مبتلا به لغزش می‌شود و در همان حال توجه ندارد؛ انسان در حال گناه توجه ندارد که دارد چه‌کار می‌کند. اگر انسان در حال گناه متوجه باشد عمداً و متعمداً گناه کند و در همان لحظه تامه مرگ را درک کند کافر از دنیا رفته است؛ ولو اهل ایمان باشد آن لحظه کافر است. خدا گفته نکن! و او دارد می‌کند، نگاه نکن! نگاه می‌کند، نخور! دارد می‌خورد، نشنو! دارد می‌شنود؛ تمرد می‌کند که اگر در آن حالت بمیرد کافر است. پس در آن حال انسان متوجه نیست و وقتی گذشت، به خودش می‌آید که اینجا جای عصبانیت نبود؛ چرا عصبانی شدم؟ چرا نتوانستم خودم را کنترل کنم؟

غضب و شهوت خوب است اگر معتدل باشد

انسان غضب دارد و شهوت. شهوت یعنی هر چه که تو میلت بکشد. یک‌وقت در شیک پوشیدن و لباس است، یک فقط در آرایش است، یک فقط در غذا است، هر چیزی که انسان میل داشته باشد را شهوت می‌گویند. فقط مورد خاص نیست. همه میل‌های انسان شهوات انسان است.

غضب هم همان قوه خدادادی است که خیلی خوب است؛ اگر نباشد انسان دشمن را دفع نمی‌کند. از بچه کوچک و نوزاد غضب دارد تا آدمی که می‌خواهد از دنیا برود. نوزاد وقتی گریه می‌کند تا چیزی را از خودش دفاع کند این قوه غضبیه است. قوه غضبیه خوب است اما اگر به افراط‌وتفریط افتاد و از حالت اعتدال خارج شد انسان را به‌زحمت می‌اندازد.

تا ۷ ساعت گناه شما را ثبت نمی‌کنند

وقتی انسان به حال خودش آمد پشیمان می‌شود، به یاد عذاب الهی و غلط‌کاری که کرده می‌افتد و از کرده‌اش نادم می‌شود و طلب مغفرت می‌کند. خدای مهربان هم می‌آمرزد؛ حتی در بعضی روایات داریم که خدای تعالی به فرشتگان کاتب شما می‌گوید تا ۷ ساعت گناه شما را ثبت نکنند؛ که شاید این بنده توبه کند و برگردد. ۷ ساعت هم فرصت می‌دهند اما خیرات را حتی اگر نیت کنید و انجام ندهید هم می‌نویسند؛ اما گناه را انجام داده باشی ۷ ساعت صبر می‌کنند تا توبه کنیم و آن را ثبت نمی‌کنند. کأن بازمی‌گردد به حالت اولیه مثل کسی که گناه نکرده باشد.

حیوانیت خودت را کنترل کن تا میل به گناه کم شود

البته باید مواظب باشیم که دچار گناه و خطا و لغزش نشویم. اگر کسی مواظب خوردوخوراکشان باشد این قوه‌ها فوران نمی‌کند. در بحث کنترل قوه شهویه و حیوانی انسان، یک‌بخشی همین چیزهاست که برای اینکه انسان کمتر به گناه بیفتد یکی از مواردش کنترل قوای حیوانی است. تا قوای حیوانی کنترل نشود انسان دچار مشکل است. حیوانیت خودت را کنترل کن تا میل به گناه کم شود.

یکی از آن چیزهایی که هست خوردن است. خوردن و آشامیدن و پرخوری و شکم‌پروری، خوی حیوانی انسان را تقویت می‌کند. لذا ببینید در بحث روایی ما چقدر راجع به پرخوری به‌عنوان رذیله و از کم خوری به‌عنوان فضیلت یاد شده. خوردن خودمان را کنترل کنیم تا سالم بمانیم؛ هم مادی، هم معنوی، هم سلامت جسم داشته باشیم، هم سلامت روح. آن کسانی که زیاد می‌خورند روح به سامانی ندارند. نابسامانی روحی دارند. آدم پرخور شب خواب پریشان می‌بیند و آرامش اعصاب ندارد.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: هرگاه شکم از خوردنی‌های مباح پر شود (شب چله است تا می‌توانید بخورید؛ میوه‌جات و تنقلات و … شکم را هم از حرام نکردید. بحث حلال است) حضرت فرمودند هر وقت شکم از خوردنی‌های مباح پر شد، دل از دیدن خیر و صلاح نابینا می‌شود؛ یعنی چشم فهم انسان بسته می‌شود[۱].

«لاَ تَجْتَمِعُ اَلْفِطْنَهُ وَ اَلْبِطْنَه»[۲] کسی که شکمش پر شد زیرکی‌اش از بین می‌رود. دیگر فکر نمی‌تواند بکند. به هر جهت یکی از راه‌هایی که حیوانیت ما را کنترل می‌کند مواظبت بر شکم است. مواظبت بر چشم و گوش است.

طلب مغفرت فقط برای گناه نیست

پس انسان قوایش غلبه می‌کند، مبتلا به لغزش می‌شود، استغفار می‌کند و خدا هم می‌بخشد. این بحث استغفار است. البته استغفار فقط در گناه نیست. یک‌وقت فکر نکنید که طلب مغفرت کردن فقط برای گناه است که انسان حتماً باید خطای بزرگی کند و بگوید خدایا ببخش؛ استغفار یک ویژگی خاص است.

استغفار برخلاف توبه است. استغفار را برای دیگران می‌شود کرد اما توبه را فقط باید انسان خودش توبه کند. پیغمبر برای دیگران استغفار می‌کرد.

در روایات دارد در ادعیه هم داریم که رسول خدا و اهل‌بیت هم استغفار می‌کردند. مگر آن‌ها گناه کرده بودند؟ آن‌ها از همین توجهات روزمره که برایشان پیش می‌آمد نسبت به آن‌ها طلب مغفرت می‌کردند.

امام سجاد علیه‌السلام از لذتی که به جز از راه خدا حاصل شود استغفار می‌کرد. مثلاً خوردن آب خنک در روز گرم که خیلی عطش هست؛ خوردن آب خنک لذت دارد. مباح هم هست. بدن احتیاج دارد. آن لذتی که اگر در راه خدا و برای خدا نباشد برای این استغفار می‌کردند.

در مناجات ذاکرین است «وَ أَسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ لَذَّهٍ بِغَیْرِ ذِکْرِکَ، وَمِنْ کُلِّ رَاحَهٍ بِغَیْرِ أُنْسِکَ، وَمِنْ کُلِّ سُرُورٍ بِغَیْرِ قُرْبِکَ وَمِنْ کُلِّ شُغْلٍ بِغَیْرِ طَاعَتِکَ» طلب آمرزش می‌کنم از هر لذتی و خوشی که با یاد تو همراه نباشد. طلب مغفرت می‌کنم از هر راحتی که جز از طریق انس با غیر تو باشد. این‌ها دیگر گناه نیست. حلال و مباح است. از هر سرور و شادی که به جز از راه قرب تو باشد طلب مغفرت می‌کنم؛ و از هر کاری که به جز عبادت و اطاعت و بندگی تو باشد طلب مغفرت می‌کنم.

پس طلب مغفرت کردن برای فقط گناه نیست. طلب مغفرت یک توجه است. یک دقت است. انسان متوجه باشد و یاد خدا را داشته باشد.

رسول خدا فرمودند: «خَیْرُ اَلدُّعَاءِ اَلاِسْتِغْفَارُ»[۳] بهترین دعاها استغفار است. دعا می‌خواهید بکنید استغفارکنید. بعد از نماز عصر ۷۰ مرتبه استغفار دارد. در گرفتاری‌ها استغفارکنید. مشکل مالی برایت پیش‌آمده استغفار کن. مشکل معنوی پیش‌آمده استغفار کن. آثارش را هم ببین.

امیرالمؤمنین فرمودند: «قَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الِاسْتِغْفَارَ سَبَباً لِدُرُورِ الرِّزْقِ وَ رَحْمَهِ الْخَلْقِ»[۴] خدای سبحان آمرزش‌خواهی را سبب زیادشدن روزی و رسیدن رحمت به بندگان قرار داده است. می‌گوید کاسبی یک مدتی است تعطیل ‌شده؛ استغفار کن!

حضرت فرمودند: «اِستَغفِرْ تُرزَقْ»[۵] استغفار کن تا روزی به تو داده شود.

موارد این‌گونه زیاد است که این‌ها ربطی به گناه ندارد. یک‌بخشی از استغفار مربوط به گناه است؛ یک‌بخشی مربوط به گناه نیست.

مهم‌ترین عامل بهره‌مند شدن از رحمت خدای تعالی استغفار است

برای آن‌ که عرض کردم ۷ ساعت مهلت می‌دهند؛ روایتی را بخوانم از امام صادق علیه‌السلام که فرمودند: هر وقت مرتکب گناهی می‌شود کسی تا ۷ ساعت به او مهلت داده می‌شود که طلب مغفرت کند. حضرت فرمودند در این ۷ ساعت سه مرتبه این را بگوید «استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم» گناه برایش ثبت نمی‌شود[۶].

اول باید ثبت شود تا رسیدگی شود و مراحلش طی شود. اصلاً در این ۷ ساعت برایش این گناه ثبت نمی‌شود. نگاه به نامحرم کردی، عصبانی بیجا شدی، سریع سه مرتبه این را بگو. خدا این راه را گذاشته برای اینکه زود برگردیم. خدا این‌همه راه گذاشته برای اینکه کسی را به جهنم نبرد ولی ما به‌زور می‌خواهیم خودمان را به جهنم ببریم.

خدای تعالی هدایت و سعادت بنده‌اش را می‌خواهد؛ لذا در همه حال به او کمک می‌کند. به‌وسیله همین رحمت الهی، رحمت رحمانیه و رحیمیه انسان را به سعادت می‌رساند. مهم‌ترین عامل بهره‌مند شدن از رحمت خدای تعالی همین استغفار است. می‌خواهید از رحمت خدا بهره‌مند شوید که سعادتمند شوید، استغفار کنید. برای محبوب شدن در پیشگاه خدا، برای جبران خرابی‌های گذشته، برای بهتر انجام دادن تکالیف و وظایفی که به عهده شما هست و ده‌ها مورد دیگری که شما را به مقصد می‌رساند استغفار کنید. البته با توجه؛ نه اینکه فقط تسبیح به دست باشید. ده دقیقه بنشین جایی روبه‌قبله استغفار کن.

نماز عفو و استغفار را از دست ندهید

نماز عفو و استغفار را هم از دست ندهید. در مفاتیح باب ملحقات، آخر باب دوم نوشته نماز عفو و استغفار. شبیه نماز جعفر طیار است ولی برای مشکلات مالی به‌شدت خوب است. هرروز نماز عفو و استغفار را در یک ساعتی مشغول شوید و بخوانید برای رفع مشکلات مادی خیلی مؤثر است. این‌که می‌گویم خیلی مجرب است.

باید مؤمن باشیم تا در پرتو ایمان از این برکات بهره‌مند باشیم. خدای تعالی استغفار فرشتگان و بندگان برگزیده خود را درباره اهل ایمان می‌پذیرد و دعا و استغفار بقیه اهل ایمان را در حق آن‌ها مستجاب می‌کند.

صلوات بر پیامبر و اهل بیت را کامل بنویسید

در سوره مبارکه غافر آیه ۷ می‌فرماید: «الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیُؤْمِنُونَ بِهِ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَهً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ» فرشتگانی که حمله عرش هستند و آن فرشتگانی که نزدیکان این فرشتگان هستند، استغفار می‌کنند برای کسانی که ایمان آورده‌اند. ان‌شاءالله ما هم جزو این‌ها باشیم.

راجع به استغفار و فضیلت و آثار او مطلب فراوان است. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هرکسی نام من را در نوشته‌ای دید در کنارش درود بنویسد همواره فرشتگان برای او استغفار می‌کنند و طلب آمرزش می‌کنند تا زمانی که نام من در آن نوشته است»[۷].

این‌که می‌نویسند (ص) و (ع) کار بدی است. من در چکنویس‌ها هم که یادداشت می‌کنم می‌نویسم صلی الله علیه و آله و سلم. راجع به اهل‌بیت علیه‌السلام را می‌نویسم. به دوستان هم گفتم که در اطلاعیه‌ها و بنرها هرکجا که می‌نویسید درست بنویسید. یا عجل الله تعالی فرجه الشریف را (عج) می‌نویسند. بنویسید و مواظبت کنید که زیر دست‌وپا نرود و وقتی خواستید دور بیندازید آن قسمت را جدا کنید. بعد فکر می‌کنند اشکال ندارد الله را می‌نویسند ا…. جزء حکم کل را دارد. به این الف هم دست زدن بی‌وضو اشکال دارد. فکر نکنید الف را گذاشتید سه‌نقطه گذاشتید اشکال ندارد. جزء حکم کل را دارد اگر حاکی از کل باشد. اگر می‌خواهید بگذارید باید کلا سه‌نقطه بگذارید و الفش را نباید بگذارید. الف هم همان حکم الله را دارد.

خلاصه خدای تعالی با فضل و کرمش مسیر را باز کرد تا افراد را نجات بدهد ولی شخص با غفلت، این مسیر بازشده را می‌بندد و خراب می‌کند.

خداوند از کسی که آبروی دیگران را می‌برد به‌شدت انتقام می‌گیرد

امام فرمود «فَاسْتَغْفَرْتُ فَأَقَلْتَ، فَعُدْتُ فَسَتَرْتَ، فَلَکَ إِلَهِی الْحَمْدُ» من استغفار کردم تو هم می‌پذیری؛ اما من بیچاره غفلت زده باز برمی‌گردم دوباره دست به آلودگی می‌زنم و گناه می‌کنم و دوباره جفا پیشه می‌کنم. تو هی با ما وفا می‌کنی و ما جفا می‌کنیم و دوباره خطا می‌کنیم؛ اما تو چه‌کار می‌کنی در مقابل جفای من؟ می‌پوشانی.

خداوند ستار است، غفار است. ستار یعنی خیلی پوشاننده است. گناه هست اما آن را می‌پوشاند. یک‌وقت گناه را می‌پوشاند، یک‌وقت پاک می‌کند، یک‌وقت حسابی پاک می‌کند؛ صفح جمیل دارد. بحث هرکدام جداست. نمی‌گذارد آبروی بنده‌اش بریزد. از کسی هم که آبروی دیگران را می‌برد به‌شدت انتقام می‌گیرد. خدا در این قصه خیلی سخت‌گیر است.

ریختن آبروی مؤمن حرام است. روایاتش هم مفصل است که مثل کعبه است و چه و چه. خدای تعالی فرموده که بندگان من هم باید صفت ستاریت را داشته باشند. بندگان در این مسائل ضعیف هستند. اگر از افراد خدای‌نکرده چیزی بدانند بازگو می‌کنند. اسرار مردم را کسی حق ندارد برای کسی بازگو کند. گاهی یک‌وقتی کسی گناهی انجام داده شما مطلع شدی حق نداری بازگو کنی.

در بعضی از موارد هم که اجازه داده‌ شده برای جایی است که دارد نشر حرمت می‌کند و سازمان‌دهی می‌کند. آن را هم باید به محلش گفت؛ نه به دیگران. برای کسی که گفتنش اثری ندارد، گفتنش جایز نیست. مثلاً گناه زنا! ببین خدا چقدر می‌خواهد که اسرار مردم فاش نشود.

مثلاً برای وقتی دو نفر عادل ماه را می‌بینند یا باید روزه بگیری یا روزه‌ات را بخوری. یک عادل در بعضی جاها دو عادل شهادت بدهند قاضی حکم می‌کند؛ اما در زنا می‌گوید باید چهار نفر باشند. اگر قاضی بگوید همه ۴ نفر شما ۱۰ صبح اینجا باشید، یکی ۱۰: ۱۰ آمد هر چهار نفر حد می‌خورند. هر چهارتا شلاق می‌خورند. اگر هر چهار نفر سر ساعت ۱۰ آمدند و قاضی یکی‌یکی از هرکدام جداگانه پرسید که ماجرا چیست. مثلاً می‌پرسد لباس طرف چه رنگی بود؟ یکی می‌گوید قرمز بود، یکی می‌گوید گلبهی بود، هر چهار نفر شلاق می‌خورند. اصلاً سخت گرفته است که کسی نیاید اقرار کند.

ولی یک عده می‌روند می‌گردند که یک‌چیزی را پیدا کنند و برملا کنند. آیا این اسلام است؟ چیزی نبوده را بود می‌کنند. تازه می‌گوید اگر هم بود دیگر مباح و حلالش هم سر جایش، اگر حرام هم بود حق نداری بگویی. حضرت امام یک‌وقتی که شلوغ شد یک هشت ماده‌ای داد. قدیمی‌ترها شاید یادشان باشد. واقعاً مسائل ناب است. اتفاقاً حضرت آقا هم یک ۸ ماده‌ای داده است. هر دو ۸ ماده‌ای دارند. اگر این‌ها عمل شود چقدر مفید است برای اجتماع و آسایش اجتماع.

خدا در دنیا ستار است و می‌پوشاند؛ بعد یک عده از ما ستاریت خدا را کلاً از بین می‌بریم. کاری می‌کنیم که این ستاریت کلاً از بین برود. درست می‌شویم عمله شیطان.

ما به ستاریت خدا در آخرت بیش از دنیا نیازمندیم

حالا ما در دعاها می‌گوییم که خدایا ما را با ستاریت بپوشان، خدا هم می‌پوشاند؛ اما آن چیزی که از دنیا مهم‌تر است آخرت است؛ یعنی خدای‌نکرده علی رؤوس الاشهاد مفتضح نشویم. خیلی مهم است. در دنیا خدای تعالی با ستاریت با ما رفتار می‌کند؛ مگر واقعاً هتک حرمت کرده باشیم که دارد اگر پاره کردی حرمت خدا را، در خانه خودتان مبتلا به خطا می‌شوید و آن را خدا معلوم می‌کند ولی کلاً در دنیا خدا پوشش دارد؛ اما در آخرت ما به این پوشش احتیاج داریم.

«إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوبا فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَى إِلَهِی قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَیَ‏ إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ فَلا تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَهِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ»[۸] گناهان من را در دنیا مستور کردی؛ اما من در آخرت بیشتر احتیاج دارم که پوشیده شود گناهانم.

خدایا ما اقرار به گناه‌کاری خودمان می‌کنیم اما تو آن کریمی هستی که کریمانه در تمام عمر آن‌ها را پوشاندی. ما را در حضور امسال خودمان بی‌آبرو نکردی؛ حفظ کردی رسوا نکردی. در آخرت هم رسوا نکن؛ چون اگر در آخرت آبرویمان برود پیش صالحان آبرویمان می‌رود.

اگر خدای تعالی در آخرت خطا و لغزش‌ها را نپوشاند همه می‌فهمند که انسان بدی بوده این شخص. خیلی سنگین است. خیلی سخت است که علی رؤوس الاشهاد انسان مفتضح شود. در دنیا با رفیقان گرمابه و گلستان که همه مثل خودشان هستند اگر هم شخص خطایی کرد پیش آن‌ها آبرویش رفته است؛ اما انسان در دنیا هم راضی نیست که پیش صالحان آبرویش برود. ما حتی در دنیا حاضر نیستیم که یک بچه بفهمد ما خطاکار هستیم.

احتیاج ما در آخرت به ستاریت خدا بیشتر از دنیا است. خدای تعالی بر اساس ستاریتش آن چیزی که در درون ماست را در دنیا فاش نمی‌کند. در درون ما خیلی حرف‌ها و کارها هست. امیرالمؤمنین فرمود: اگر مردم بدانند شما چطور هستید در تشییع‌جنازه شما شرکت نمی‌کنند.

فرض کنید پوست صورت را بکنیم ببریم بالا. چقدر قبیح است! عضلات و تاروپودها و رگ‌ها و. خدا این قبیح را با یک جمیلی مستور کرده «یا مَن اَظهَرَ الجَمیلَ وَ سَتَرَ القَبیحَ». در درونمان هم همین‌طور است. در دنیا فاش نمی‌کند اما قیامت روزی است که روز حق است. روز برملا شدن حقایق است. روز برملا شدن حقیقت‌هاست. هر چیزی که حق باشد در آن روز روشن می‌شود.

اثر گناه سیاهی است. اثر اطاعت و بندگی نور است و سفیدی. در صحنه قیامت این حقایق بروز می‌کند. در کجا بروز می‌کند؟ در چهره. چهره یک عده از انسان‌ها سیاه است. چهره یک عده از انسان‌ها نورانی و سفید است. درست مثل دنیا؛ دیده‌اید که حالت نفسانی آدم این‌طور است که مثلاً انسان خجالت می‌کشد قرمز می‌شود، وقتی می‌ترسد رنگش می‌پرد. حالات درونی در چهره بروز می‌کند.

قیامت هم همین‌طور است. حقیقت انسان در آنجا بروز می‌کند. آنجا احتیاج داریم که بروز نکند؛ چون هر چهره سیاهی که وارد صحنه قیامت شود معلوم می‌شود که چه‌کاره بوده است. برای همین می‌گوید وضو که می‌گیری بگو «اللّهُمَّ بَیضْ وَجْهی یوْمَ تَسْوَدُّ فیهِ الْوُجوهُ وَ لا تُسَوِّدْ وَجْهی یوْمَ تَبْیضُّ فیهِ الْوُجوه» خدایا صورت من را سفید کن روزی که صورت‌ها سیاه می‌شود. در چهره اثر کار معلوم می‌شود.

این‌ها همه ناشی از رحمت الهی است. عفو و رحمت و ستاریت خدا قابل وصف نیست. چنان بخشنده است که حتی رسول خدا را هم نمی‌گذارد بفهمد؛ که رسول خدا به خدای تعالی عرض کرد خدایا اجازه بده در صحنه قیامت اعمال بندگان تو را که امت من هستند خودم بررسی کنم. خدای تعالی فرمود برای چه؟ گفت برای این‌که نمی‌خواهم بین امت‌های دیگر آبرویشان برود. خدای تعالی فرمود پیغمبر من! نمی‌گذارم حتی تو هم رسیدگی کنی که پیش تو هم شرمنده نشوند.

این ستاریت خداست. لذا ستاریت خدای تعالی قیامت از این دنیا مهم‌تر است. در زیارت رسول خدا از بعید است که اگر مدینه نیستید قبری بسازید روبه‌قبله در خانه جلویش ‌بنشینید و زیارت رسول خدا را بخوانید. عبارات آنجا را می‌خوانم. خدای تعالی جمیل الستر است در جوشن کبیر می‌خوانیم «یا مَن لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ».

ببینید چقدر عبارتش قشنگ است. «اللّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ أَنْ تَفْضَحَنِی فِی ذلِکَ الْیَوْمِ بَیْنَ یَدَیِ الْخَلائِقِ بِجَرِیرَتِی، أَو أَنْ أَلْقَى الْخِزْیَ وَالنَّدامَهَ بِخَطِیئَتِی، أَوْ أَنْ تُظْهِرَ فِیهِ سَیِّئَاتِی عَلَى حَسَناتِی، أَوْ أَنْ تُنَوِّهَ بَیْنَ الْخَلائِقِ بِاسْمِی، یَا کَرِیمُ یَا کَرِیمُ، الْعَفْوَ الْعَفْوَ، السَّتْرَ السَّتْرَ» خدایا من به تو پناه می‌برم از این‌که در آن روز بین مردم آبروی من را ببری به خاطر جرم‌هایی که انجام دادم. یا من را رسوا کنی به خاطر خطاهایم. یا گناهان من را ظاهر کنی. در این حالت می‌گوید خدایا تو کریمی عفو کن بپوشان.

امام سجاد در این بخش پایانی فراز اول همین را بیان می‌کند. می‌گوید من استغفار می‌کنم، تو هم می‌بخشی اما من برمی‌گردم. وقتی برمی‌گردم و جفا می‌کنم تو می‌پوشانی. آیا غیرازاین است که همه حمد برای توست و تو را باید ستایش کنیم و باید تو را حمد کنیم؟!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] . غررالحکم، ص ۱۶۲

[۲] . غررالحکم و درر الکلم، ج ۱، ص ۴۷۲

[۳] . الکافی، ج ۲، ص ۵۰۴

[۴] . نهج البلاغه، خطبه۱۴۳

[۵] . غررالحکم، ۲۲۲۸

[۶] . الکافی، ج ۲، ص ۴۳۷

[۷] . بحار الأنوار،۹۱،۷۱

[۸]. مناجات شعبانیه

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.