شرح دعای ۴۹ صحیفه سجادیه؛ جلسه چهارم

انسان سنگدل از امیدهای شیطان است

کارشناس روابط عمومی ۲۰ آذر ۱۴۰۱ ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

شرح دعای ۴۹ صحیفه سجادیه

جلسه چهارم – ۱۴۰۱/۰۹/۱۶

«إِلَهِی هَدَیْتَنِی فَلَهَوْتُ، وَ وَعَظْتَ فَقَسَوْتُ، وَ أَبْلَیْتَ الْجَمِیلَ فَعَصَیْتُ»

این فراز را ترجمه می‌کردیم از دعای ۴۹ صحیفه سجادیه که حضرت برای گرفتاری‌ها و سختی‌ها و شدائد انشاء کردند. رسیدیم به اینجا که خدایا تو من را پند دادی اما من سخت‌دل شدم. جلسه گذشته راجع به موعظه و واعظ مقداری عرض کردم که واعظ کیست و موعظه چگونه است و چگونه تأثیر می‌گذارد و اگر تأثیرش را از دست بدهد قلب انسان قاسی می‌شود و سنگ می‌شود و اثر خودش را از دست می‌دهد.

اگر تفضل خدا نباشد کسی تزکیه نمی‌شود

قرآن کریم می‌خواهد انسان تزکیه شود. انسان وقتی انسان است که تزکیه شده باشد؛ و وقتی‌که مزکی نباشد و تهذیب نشده باشد و به کمالات لایق دست پیدا نکرده باشد، هنوز انسان نیست. «قَد أَفلَح‌َ مَن‌ تَزَکّی‌‌»[۱]، «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا»[۲] رستگار کسی است که تزکیه شده باشد.

این آیه شریفه را هم عرض کردم آیه ۲۱ نور که تا اراده خدا نباشد و توجه خدای تعالی نباشد انسان در مسیر تزکیه قرار نمی‌گیرد «وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَى مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ» اگر تفضل و توجه الهی نباشد یعنی اگر آن توجه و رحمت خدا نباشد ممکن نیست کسی از شما تزکیه شود. باید حتماً توجه خدا باشد.

اینکه خدا اراده کند عده‌ای تزکیه می‌شوند و هر کس را بخواهد تزکیه می‌کند چون قبلاً عرض کردیم دیگر توضیحش را تکرار نمی‌کنم که منظور چیست. خدای تعالی برای همه اراده دارد. آیاتش برای همه است، فرستاده‌هایش برای همه هستند، انبیا را برای همه فرستاده، اختیار هم داده، راه را هم نشان داده، افراد بااراده و اختیار خودشان آن مسیری را که تمایل دارند انتخاب می‌کنند.

هر توبه انسان با دو توبه خدا همراه است

اینکه خدا توجه می‌کند مثل تو به می‌ماند. در بحث توبه دوستان یادشان باشد عرض کردم که مرحومه طباطبایی رضوان‌الله‌علیه از آیات استفاده می‌کند و می‌فرماید که انسان هر توبه‌ای که می‌کند پیچیده شده به ۲ توبه خداست. اول خدا نسبت به بنده توبه دارد؛ توبه یعنی بازگشت؛ برگشتی به سمت تو دارد که تو می‌فهمی اینجا اشتباه کردی و باید از خدا عذرخواهی کنی.

توبه خدا همیشه با عَلَی است و توبه ما با اِلَی است. خدای تعالی با بلندمرتبگی که دارد توجهی به انسان می‌کند؛ با همین آیات قرآن، همین علمای ربانی، انبیای الهی، تذکراتی که می‌دهند این توبه خدا به سمت انسان است. انسان متوجه می‌شود که اشتباه کرده است. بعد انسان به سمت خدای تعالی برمی‌گردد و توبه می‌کند. وقتی‌که توبه کرد، توبه دوم خدا می‌آید و خدای تعالی توبه را قبول می‌کند. این توبه دوم است که بازگشت خداست به سمت بندگانش.

توجه خدا انسان را بیدار می‌کند

این توجه هم شبیه همان است. توجه خدا که به سمت انسان آمد انسان بیدار می‌شود و اقدام می‌کند. «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا»[۳] یک موعظه بیشتر ندارم و آن اینکه برای خدا قیام کنید.

قیام یک تعبیر است. شما برای اینکه بفهمید اهل راه هستید و یک مسیری جلوی شما هست بلند می‌شوید می‌ایستید راه را می‌بینید بعد حرکت می‌کنید. باید توجه به آن راه داشته باشید. انسان بلند شود بایستد راه را می‌بیند؛ و این بلند شدن باید برای خدا باشد. راه را که دید حرکت می‌کند. انسانی که خوابیده راه را که نمی‌بیند. انسانی که خوابیده نمی‌فهمد مسیری جلوی رویش است. قیام یک تعبیر است.

از کجا بفهمیم که تزکیه شدیم یا نه؟

به‌هرتقدیر «وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَى مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ» هیچ‌یک از شما تزکیه نمی‌شد اگر فضل خدا نبود.

خب ما از کجا بفهمیم که تزکیه شدیم یا نه؟ همه ما ادعا داریم که آدم خوبی هستیم. از کجا بفهمیم در مسیر انسانیت و آدمیت قرار گرفتیم؟ نمونه‌هایی دارد، شاهدهایی دارد، مثال‌هایی دارد. ما از خود قرآن می‌توانیم یاد بگیریم. از اهل‌بیت می‌توانیم یاد بگیریم. یک نمونه را برای شما بگویم که معلوم شود تزکیه شدید و بنده تزکیه شدم یا نه.

اگر با کسی کار دارید و می‌خواهید او را ببینید. سراغش که می‌روید؛ می‌گوید ببخشید آقا من الان وقت ندارم؛ بروید بعد. اگر ناراحت شدی از اینکه او گفت وقت ندارم تزکیه نشده‌ای. «فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِیهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى یُؤْذَنَ لَکُمْ وَإِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَى لَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ»[۴].

خدا رحمت کند مرحوم حاج‌آقا جواد انصاری تهرانی را. در مشهد ساکن بود. ایشان از اولیاء خدا بود. خیلی شخصیت بزرگواری بود. البته مکتب تفکیکی بود. دوستانی که با مباحث این‌گونه آشنا هستند می‌دانند تفکیکی یعنی چه. با فلسفه زیاد رابطه‌اش خوب نبود؛ اما اهل دل و معرفت بود. جبهه می‌آمد خدا رحمتش کند می‌گفت هرکجا شهید شدم همان‌جا مرا دفن کنید و روی قبرم هم چیزی ننویسید. الان هم که در مشهد دفن است چیزی روی قبرش نیست. در جبهه ۱۴ گلوله خمپاره هم می‌انداخت. بچه‌ها تنظیم می‌کردند و او می‌انداخت. یک برد و سمت تغییر می‌داد یکی دیگر می‌انداخت. همین‌طور ۱۴ تا می‌انداخت. جالب هم بود که دیده‌بان‌ها می‌گفتند هر ۱۴ تا به اصابت می‌رسیده. ایشان روی زنگ در خانه‌اش همین آیه را نوشته بود؛ آیه ۲۸ نور که اگر آمدید درب خانه ما را زدید و گفتم وقت ندارم بروید؛ بروید. این نشان می‌دهد که شما اهل تقوا هستید. اهل تقوا ناراحت نمی‌شود وقتی کسی گفت نمی‌توانم الان شما را ببینم.

اتفاقاً از آن‌طرف هم داریم که اگر کسی نمی‌توانست شما را ببیند اما تعارف کرد که بیایید داخل ولی فرصت ندارد و در درون و دلش مشکل دارد، این آدم منافق است. اگر کسی فرصت نداشت و در خانه‌اش آمادگی نبود و بعد نمی‌توانست کسی را بپذیرد، کسی آمد درب خانه و او گفت نه بفرمایید تو دم در بد است؛ اما هیچ آمادگی ندارد، این‌چنین کسی منافق است. خیلی راحت اگر می‌توانید بپذیرید و نمی‌توانید عذرخواهی کنید. طرف مقابل هم نباید ناراحت شود. اینکه ناراحت می شویم نشان دهنده همین است که تزکیه نشدیم.

غفلت و غرور دو مانع اثرگذاری موعظه هستند

اینکه موعظه در انسان اثر نمی کند برای مغرور بودن است. مغرور بودن حجاب است. همانطور که غفلت حجاب است. این حجاب وقتی آمد انسان دیگر نمی بیند؛ و وقتی ندید در مسیر تزکیه قرار نمی گیرد و موعظه روی او اثر نمی گذارد.

امیرالمومنین فرمود این که موعظه در شما اثر نمی کند علتش مغرور بودن است. بعد فرمود «بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الْمَوْعِظَهِ حِجَابٌ مِنَ الْغِرَّهِ»[۵]. بین شما و بین موعظه حجابی از غرور و خود بزرگ بینی واقع شده است. برای همین است که همواره موعظه در شما اثر نمیکند.

در بعضی از روایات دارد غفلت و غرور مانع اثرگذاری موعظه هستند. غفلت هم چرک جان ماست. غفلت چرک روح انسان است. غفلت اگر آمد انسان گرفتار می‌شود.

انسان سنگدل از امیدهای شیطان است

برخی از کارهایی که باعث قساوت قلب می‌شود را جلسه گفتم. آرزوهای دراز، عبادت را ترک کردن، گناه کردن، زیاد حرف زدن.

یکی از امیدواری‌های شیطان انسان سنگدل است. یکی از سرمایه‌گذاری‌هایی که می‌کند شیطان روی سنگدلان سرمایه‌گذاری می‌کند. قلبی که قسی شد می‌شود ابزار شیطان. فتنه‌گری‌هایی که شیطان می‌خواهد بکند توسط انسان‌های قسی‌القلب می‌کند. شیطان با استفاده از کسی که قسی‌القلب شده آشوب به پا می‌کند. این‌ها آیه قرآن است که دارم عرض می‌کنم. از روایات هم به دست می‌آید که هر بلایی که شیطان می‌خواهد به وجود بیاورد منشأ آن بلوا، انسان قسی‌القلب است. شیطان روی قلب قاسی سرمایه‌گذاری می‌کند.

در سوره حج آیه ۵۲، ۵۳ فرمود: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِیٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ» قبل از تو هر رسول و پیامبری را فرستادیم تا می‌خواست آرزوهایش را برای نجات مردم عملی کند شیطان با شبهه انداختن در دل مردم، در برآورده شدن آرزوهایی که انبیا داشتند سنگ‌اندازی می‌کرد. به پیامبر می‌فرماید که قبل از تو این‌طور بود. یکی از کارهایی که شیطان می‌کند سنگ‌اندازی در آرزوهاست. بحث شیطان را قبلاً مفصل گفتیم.

«فَیَنْسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» اما خدای تعالی وارد می‌شد و نسخ می‌کرد و از بین می‌برد القائات شیطان را و مردم آیات قرآن را می‌شنیدند و ایمان می‌آوردند.

در آیه بعد می‌فرماید: «لِیَجْعَلَ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِتْنَهً لِلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْقَاسِیَهِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِینَ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ» اساس کار اینجاست. شیطان وقتی می‌خواهد فتنه کند، وقتی می‌خواهد آشوب به پا کند، دست شیطان را در شبهه انداختن باز می‌گذارد برای اینکه معلوم شود چه کسی مریض است.

خدا دست شیطان را باز گذاشته تا به این وسیله شیطنتش را بکند و آن‌کسی که مریض است از او تبعیت کند. یکی آن‌که قلبش مریض است تبعیت می‌کند و دیگری آنکه قلبش سنگ شده است. قلب مریض عمده‌اش نفاق است. «وَإِنَّ الظَّالِمِینَ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ» این انسان‌ها از خدا به‌شدت دور هستند.

الان هم شما ببینید فتنه گران و آشوب گرانی که هستند انسان‌های قاسی و قسی‌القلبی هستند. این کجا بزرگ شده؟! با چه فکر و اندیشه‌ای بزرگ شده؟ کسی که حافظ امنیت خود را که هست تا از او دفاع کند و از ناموس او دفاع کند و از حیات او مواظبت کند، بیندازد زمین و سرش را ببرد و با سنگ انقدر بزند تا بکشد، چنین کسی قاسی شده است.

انسان یک‌دفعه قساوت قلب پیدا نمی‌کند

شخص سنگدل باید توبه کند و برگردد به سمت خدای تعالی. اگر زمان زیادی طول بکشد در همان حال باقی می‌ماند و هیچ خیری در او نیست و امکان برگشتن هم وجود ندارد. معمولاً این سنگ دل‌ها منکوس القلب هم می‌شوند؛ یعنی دیگر برمی‌گردد. قسی‌القلب که شد مثل کاسه می‌ماند که سفت شده؛ شاید رحمت خدا آرام‌آرام به او رسید ولی وقتی برگشت، دیگر رحمت الهی هم در آن کاسه ریخته نمی‌شود.

راه دل یک‌مرتبه بسته نمی‌شود؛ آرام‌آرام است. یک‌دفعه انسان قساوت قلب پیدا نمی‌کند. مثل چشمه می‌ماند. چشمه‌های آب‌معدنی خیلی خاصیت دارد. خیلی خوب است و برای بدن هم لازم است؛ اما چون املاح دارد می‌جوشد می‌آید جلو. یک مقدار که آمد رسوب می‌کند. رسوب که کرد راه خودش را هم می‌بندد. دیگر جلو نمی‌رود. این آب اگر می‌رفت جلو سرسبزی و خرمی به بار می‌آورد و فضا را تلطیف می‌کرد؛ اما آرام‌آرام رسوب می‌کند.

آرزوهای طولانی این‌طور است، گناه این‌طور است، عقاید باطل این‌طور است، فکر و اندیشه نابجا این‌طور است؛ مثل املاح در آب می‌ماند که اگر درستش نکنید، خودش جلوی راه خودش را می‌گیرد و نمی‌گذارد مسیر درستی طی شود. مثل چشمه آب‌معدنی است. آرزوها که زمانش طولانی شد، خواسته‌ها و فکرهای باطل و عقاید بیخود، این‌ها را اگر کسی درست نکرد، شبهه که به ذهنش افتاد نرفت حل کند، سؤال که برایش پیش آمد نرفت حل کند، می‌ماند جلوی راه را می‌گیرد.

این‌که به ما گفتند دائم با یک عالم ربانی در ارتباط باشید و بپرسید و عقایدتان را عرضه کنید برای این است. حضرت عبدالعظیم حسنی آمد خدمت امام گفت می‌خواهم دینم را عرضه کنم. حضرت فرمودند «یَا أَبَا الْقَاسِمِ أَنْتَ وَلِیُّنَا حَقّاً»؛ و هر کس عبدالعظیم را زیارت کند کانّ به زیارت حسین علیه‌السلام رفته است. عرضه دینی انسان را سالم نگه می‌دارد و حفظ می‌کند. هرچند وقت یک‌دفعه باید رابطه این‌طور داشت.

شبهه در دلتان اگر ماند آرام‌آرام مثل آب‌معدنی می‌جوشد اما در میانه راه می‌ماند. این رسوبات جلوی حرکت چشمه را می‌گیرد و نمی‌گذارد به مقصد برسد. «فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ»[۶] آرزوهایشان طول کشید و قلبشان قاسی شد. قلب قاسی شد آن‌وقت آیات قرآن را که می‌خوانی زیر بار نمی‌رود. زیر بار موعظه نمی‌رود. گوش به حرف نمی‌دهد. موعظه اثر نمی‌کند. بعد که آیه قرآن برایش خوانده می‌شود بدتر می‌شود حالش. بعد هم که می‌رسد به تکذیب آیات الهی. می‌گوید چه کسی می‌گوید چنین چیزی هست! چه کسی از قیامت آمده و خبر آورده!

تکرار گناه قلب را قاسی می‌کند

از گناهم شروع نمی‌شود؛ از مکروه شروع می‌شود. اولش حالش بد است؛ بعد می‌گوید «کل مکروه جائز». بعد از مکروه می‌رسد به حرام. مکروه قرقگاه است؛ مثل سیم‌خاردار است برای منطقه‌هایی که نباید به آنجا نزدیک شوید است. مکروهات، قرقگاه هستند. نباید وارد شوید؛ اگر بیایید امکان افتادن به حرام است. بعد که طرف وارد حرام شد یک دروغ که گفت سه شب خوابش نمی‌برد. بعد از مدتی حرفه‌ای دروغ می‌گوید، با طراحی دروغ می‌گوید، نقشه می‌کشد برای دروغ گفتن و کار خلاف کردن.

تکرار گناه باعث می‌شود که قلب قاسی شود؛ یعنی انسان بین خطایی که کرد و خطای بعدی، توبه نکند، عذرخواهی نکند از خدای تعالی. اگر قلب قاسی شد هیچ موعظه‌ای اثر نمی‌گذارد ولو واعظ خدا باشد.

مرگ واعظ است. کسی آمد خدمت امام باقر علیه‌السلام و گفت مرا موعظه کن. حضرت فرمود تو موعظه نمی‌خواهی. مگر فلان جا کار نمی‌کنی! هرروز یک موعظه از جلوی تو رد می‌کنند. آخر بازار قبرستان است. هرروز یک مرده از جلوی چشمت می‌برند. بدان که تو را هم یک روز روی دست می‌گیرند و می‌برند. دیگر واعظ از این بالاتر؟! موعظه از این بالاتر؟!

اگر قلب قساوت پیدا کرد طرف در تشییع‌جنازه هم با موبایل بازی می‌کند و می‌خندد. حواسش نیست که تشییع‌جنازه است. جایی که باید به انسان تذکر داده شود و انسان بفهمد که دارد چه‌کار می‌کند. چرا به ما می‌گویند پشت سر جنازه بروید؟! بعد هم خودت را دائم آن بالا ببین که اصلاً فرصت نمی‌کنی بخندی، اصلاً فرصت نمی‌کنی جواب بدهی. ما تمام چیزهای عبرت‌آموز را از خودمان گرفته‌ایم.

در آن جایی که باید عبرت داشته باشد؛ مرگ و قیامت و قبرستان که همه باعث تزکیه انسان است، واعظ آن موقع خدا می‌شود. توصیه می‌کند که اگر دروغ بگویی این‌طور است؛ اگر گمان بد داشته باشی به برادر دینی‌ات این‌طور است؛ اگر تهمت زدی، اگر غیبت کردی… اما اثر نمی‌کند.

در آیه ۲۲ سوره زمر به همین اشاره می‌کند «فَوَیْلٌ لِلْقَاسِیَهِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ أُولَئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ» وای بر آن کسانی که دل‌هایشان قاسی شده و ذکر خدا را هم دیگر نمی‌گیرند. این‌ها در یک گمراهی آشکاری به سر می‌برند. خودشان را بدبخت کردند.

شیطان برای دل قاسی گناه را تزیین می‌کند

انسان برود به سمت این‌که قلبش سنگ شود آثار بدی دارد. دل که قساوت پیدا کرد گناه را تزیین می‌کند. گناه را قشنگ جلوه می‌دهد. گناه چرک است. گناه انسان را از بین می‌برد. شیطان گناه را برای این شخص شیرین جلوه می‌دهد. خوشش می‌آید که گناه می‌کند. در چهره اهل گناه هم می‌خندد. با اهل گناه هم نشست‌وبرخاست دارد. خوشش هم می‌آید. احساس ناراحتی هم ندارد. آنجا هم که باید نهی کند نمی‌کند، آنجا که باید تشویق کند نمی‌کند، بعد قاسی می‌شود.

در آیه ۴۳ انعام فرمود: «فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ» وقتی دیدید بلا آمد زاری کنید، گریه کنید، انابه کنید، تضرع کنید، دست به دعا بردارید، بگویید خدایا ما هیچ چیز نداریم. هر چه داریم دست توست.

ریشه گرفتاری‌ها خودمان هستیم

تمام عالم در دست خداست و هیچ‌کس هیچ ندارد. حول و قوه برای خداست. تو اگر خطا هم می‌کنی با قوه الهی خطا می‌کنی. ما چیزی نداریم. خدایا همه‌چیز دست توست. تو باید تدبیر کنی. تو باید ما را بسازی. تو باید ما را نگهداری. تو باید ما را هدایت کنی. این‌ها را انسان باید توجه داشته باشد.

گرفتاری‌ها هم که می‌آید ریشه‌اش خودمان هستیم. خدای تعالی باران را به‌اندازه نیاز بشر هرسال تقدیر می‌کند. برای هر منطقه میزان باران مشخص می‌شود ولی چون مردم خطا و گناه می‌کنند باران آن منطقه در بیابان می‌بارد. آن باران تصویب ‌شده برای مثلاً فلان منطقه اما می‌رود در بیابان می‌بارد.

داخل حیاط کارگرها داشتند گل لگد می‌کردند که دیوارها را درست کنند. امام رضا علیه‌السلام فرمودند: شخصی که دارد کار می‌کند کیست؟ گفتند کارگری است امروز آوردیم سرکار. گفتند با او طی کردید؟ مقاطعه کرده‌اید؟ گفتند نه. آخر روز به یک‌چیزی می‌دهیم. او هم راضی است. امام رئوف، امام رضا علیه‌السلام با شلاقی که دستش بود سرکارگر را شلاق زد. گفت مگر من به شما نگفتم تا قبل از مقاطعه کسی را به کار نگیرید.

در روایت دارد تا عرق کارگر خشک نشده هم اجرتش را بدهید. در روایت دیگری حضرت فرمودند: این‌که باران نمی‌بارد برای این است که شما اجرت کارگر را نمی‌دهید. اگر گرفتار خشک‌سالی هستیم، اگر گرفتار تنگی معیشت هستیم، یکی از دلایلش این است که مقاطعه نکردید. اگر مقاطعه نکنید، سه برابر اجرت را هم به او بدهید می‌گوید حقم را خورده؛ اما اگر با او مقاطعه کردید وقتی وفا کردید می‌گوید انسان باوفایی بود و اگر یک حبه اضافه هم بدهید از شما تشکر می‌کند. چون می‌فهمد که شما به او انعام دادید و توجه کردید و خیری به او رساندید. تا آخر عمر از شما تشکر می‌کند. گیر ما این است که مقاطعه نمی‌کنیم.

ارتباط با خدا مرده را زنده می‌کند

تضرع در وقت گناه و آلودگی یک بحث است؛ در اینجا که بأس خدا می‌آید، ریشه سختی‌ها را عرض کردم مثلاً باران که نمی‌آید گذشته از اینکه جنبه امتحان دارد نتیجه کار خود ماست. می‌فرماید تضرع کنید، انابه کنید، اما قلب شما سنگ شده. به‌جای تضرع می‌خندید. آن‌وقت شیطان اعمال شمارا برای شما تزیین کرده.

قلب قسی مثل زمین مرده می‌ماند؛ این دل را انسان باید در اختیار خدا دوباره قرار دهد و با موعظه سعی کند نگذارد قساوت ادامه پیدا کند تا بعد موعظه در او اثر بگذارد. اگر ارتباط با خدا شد مرده زنده می‌شود. آیه ۱۷ حدید: «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا» بدانید خدا زمین مرده دل شمارا دوباره احیا می‌کند بعد از این‌که مرده باشد.

اینجا جای حمد است

اینجا امام سجاد علیه‌السلام به خدا عرض کرد «إِلَهِی … وَعَظْتَ فَقَسَوْتُ» من را موعظه کردی، هدایت کردی، به من تذکر دادی اما من با انجام کارهایی کاری کردم که دلم قاسی شود. «وَ أَبْلَیْتَ الْجَمِیلَ فَعَصَیْتُ» من را نیکو نعمت دادی ولی من از این نعمت‌های تو استفاده کردم و عصیان تو را کردم و از مسیر منحرف شدم.

عرض می‌کند به خدا که من را تو به بلای جمیل مبتلا کردی. مگر ما چند جور بلا داریم؟ بلای عظیم، بلای مبین، بلای حسن، ابتلائاتی داریم ان‌شاءالله جلسه بعد برای شما میگویم.

ادامه می‌دهد که «ثُمَّ عَرَفْتُ مَا أَصْدَرْتَ إِذْ عَرَّفْتَنِیهِ» من شناختم آن گناهانی که من را از آن برگرداندی. من یک سری مسیرها را رفتم که نباید می‌رفتم ولی تو کاری کردی که من بفهمم. «فَاسْتَغْفَرْتُ فَأَقَلْتَ» پس من تا فهمیدم که کار بدی کردم استغفار کردم توهم پذیرفتی. «فَعُدْتُ فَسَتَرْتَ» اما من دوباره برگشتم. دوباره مبتلا به همان معاصی شدم. بعد تو چه‌کار کردی؟ تو هم پوشاندی. این خداست. می‌گوید من به تو فهماندم که داری گناه می‌کنی، بعد تو استغفار کردی من هم گفتم بنده‌ام استغفار کرده بخشیدم؛ تو دوباره برگشتی و من تو را پوشاندم.

«فَلَکَ -إِلَهِی- الْحَمْدُ» امام سجاد علیه‌السلام می‌فرماید که اینجا جای حمد است که من باید حمد تو را بکنم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱]. اعلی/ ۱۴

[۲]. شمس/ ۹

[۳]. سبأ/ ۴۶

[۴]. نور/ ۲۸

[۵]. حکمت ۲۸۲ نهج‌البلاغه، نسخه صبحی صالح

[۶]. حدید/ ۱۶

در انتشار این خبر سهیم باشید:
مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.