متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۱/۰۵/۲۸
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیتالله حسینی همدانی
بِسمِالله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین
متقین پیرو حق هستند و با موانع حق و حقگرایی مقابله میکنند. در نوبت قبل به یکی از موانع شناخت حق که پیروی از اکثریت بود اشاره کردم. مانع دیگری که امروز مطرح میکنم که در قرآن کریم به آن اشارهشده و از اهمیت برخوردار است، دنبالهروی، تقلید و پیروی از گذشتگان و پیشینیان است. قطعاً اینگونه عمل کردن و تقلید کورکورانه داشتن علتی دارد که اگر بخواهیم بحث مفصل داشته باشیم باید به علل تقلید در جوامع مختلف بپردازم که خیلی طولانی خواهد شد من فقط برای اینکه کمی با این مسائل آشنا شوید به بعض مطالب اشاره میکنم.
اینگونه تقلید در زندگیهای قومیتی بیشتر به چشم میخورد. قرآن میفرماید: «وَکَذَلِکَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ فِی قَرْیَهٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّهٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ». در هیچ جامعهای پیغمبری نفرستادیم مگر آنکه خوشگذرانهای آن جامعه گفتند: پدران و پیشینیان ما چنین گفتند و ما نیز چنین میکنیم؛ یعنی منطق آنها این بود که ما به گفته انبیاء و راهنماییهای آنان کاری نداریم در مسیر گذشتگانمان حرکت میکنیم ولو راه پدرانمان غلط بوده باشد.
تقلید کورکورانه و بدون دلیلِ منطقی، مانع هدایت فرد و جامعه است و نمیگذارد به سعادت برسند، با همین تفکر، جلوی دعوت انبیاء الهی به توحید ایستادند و آنان را تکذیب کردند. قرآن کریم به همین نکته اشاره فرموده که ما هیچ پیغمبرى را براى هدایت مردم و دعوت به یکتاپرستى نفرستادیم، مگر آنکه او را تکذیب و تمسخر کردند و او را ساحر، مجنون و شاعر خواندند. در آیه ۲۶ سوره مبارکه صافات فرمود: «وَ یَقُولُونَ أَإِنَّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ»؛ و مىگفتند: آیا ما براى شاعرى دیوانه دست از خدایانمان برداریم؟
بعد پیامبران الهی از آنها سؤال میکردند: مگراز این بتهایى که شما مىپرستید کاری ساخته است؟ چرا در برابر آنها سجده مىکنید و حاجت مىطلبید و براى آنها نذر و قربانى مىکنید؟ جوابشان فقط این بود که چون پدران ما آنها را مىپرستیدند، ما نیز آنها را مىپرستیم؛ یعنی همان آیه ۲۳ سوره مبارکه زخرف که خواندم؛ یعنی تقلید از گذشتگان را سنتی مىدانستند که باید همیشه بماند، ولو برای کار خودشان دلیل عقل پسند و منطقى نداشتند.
در آیه ۱۷۰ از سوره مبارکه بقره فرمود: «وَ إِذا قیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ»؛ و چون به آنان گفته شد: از آنچه خدا نازل کرده است پیروى کنید؛ گفتند: نه بلکه از چیزى که پدران خود را بر آن یافتهایم پیروى مىکنیم. آیا هرچند پدرانشان چیزى را درک نمىکرده و به راه صواب نمىرفتهاند، باز هم درخور پیروى هستند.
فکر نکنید این بیعقلی مربوط به همان زمان انبیاء الهی بوده است فقط، خیر همینالان در گوشه و کنار دنیا همین تفکرات وجود دارد به اشکال مختلف. نگاهی به کشور هندوستان بکنید و آمار بتپرستان را بگیرید و بتهایی که دارند؛ و جالب است کسی با این ادیان و این روشهای زندگی کاری ندارد و برای مستکبرین عالم هرچه از این دینها بیشتر باشد خوشحالند و شاید کمک به توسعه آن هم بکنند. آیین و آدابورسوم خرافی را تا بتوانند ترویج میدهند و تبلیغ میکنند.
در کشور خود ما سنتهای پوچ، باطل و جاهلی به برکت انقلاب و مجاهدت علماء و انسانهای پاک و تحمل سختیها و خون شهدا بزرگوار برچیده شد؛ اما متأسفانه با تساهل و بیتوجهی فرهنگی دوباره با همین عنوان بحث امروز خطبه یعنی تقلید از گذشتگان و احیای آثار آنان است، آن خرافات و بدعتها را زنده کردند و بودجه اختصاص دادند و تبلیغ میکنند و برنامه میسازند و بهعنوان سنت ملی توسعه میدهند و خسارت به بار میآورند.
آن سنتهایی که اسلام و قرآن و دین و اهلبیت دارند و حتی سنتهای ملی که خرافی نیست و به عقل و یک آوردهای متصل است، اینها اشکالی ندارد؛ مثلاً دیدوبازدید کردن در یک ایام خاصی مثل صلهرحم کردن و امثال اینها؛ اما مثلاً از روی آتش پریدن! بگوییم این سنت است؟ چه خاصیتی دارد؟ میگویند گذشتگان انجام میدادند و ما هم انجام میدهیم. اینها را عرض میکنم. اینها دوباره متأسفانه زنده شده است.
جالب است به تعبیر بعض اساتید که پیروی و تقلید کورکورانه از سنتهای غلط و جاهلی و بیمنطق که آثار مخرب فردی و اجتماعی فراوان دارد را کار میمون نمیدانند اما عمل کردن به احکام دین به دستور متخصص در این امور را میگویند تقلید کار میمون است و ما از کسی تقلید نمیکنیم. درحالیکه تقلید صحیح که دنبالهروی از کسی است که به همه امور مربوط به آن فن از دیگرانی که نمیدانند که روش پسندیده و عقلائی است و در کل دنیا هم اینطور است و انسان را به حق میرساند، به اسم تقلید کار میمون است کنار گذاشته میشود.
کسی که نمیداند از کسی که میداند میپرسد و عمل میکند. این کار پسندیدهای است. جاهل از جاهل پرسیدنش بد است. دانا هم از دانا بپرسد کار خوبی نیست. دانا از جاهل بپرسد هم کار بدی است؛ اما جاهل از دانا بپرسد این یک روش عقلایی است. هرجایی که انسان بلد نیست از کسی که میداند میپرسد؛ این بد نیست. اگر انسان از کسانى پیروى کند که هم ارزشها و اعتقادات را مىشناسند و هم صلاحیتشان براى انتقال آن باورها و ارزشها به دیگران محرز شده است کاری است که موردپسند عقل و عقلاست.
تقلیدی مذموم است که انسان کورکورانه و بدون منطق از عقاید فاسد، آداب و سنتهای غلط و افکار نادرست گذشتگان تبعیت کند. این روش جاهلانه بهشدت مذمت شده و انسان را به حق نمیرساند.
البته در این روزگار گاهى انگیزه عده کمی از افراد در تقلید از دیگران کسب شهرت و به دست آوردن موقعیت اجتماعى است و برای این افراد هویت ملی و دینی هیچ ارزشی ندارد. برای به دست آوردن احترام و اعتبار در جامعه، از روی دونهمتی و کمعقلی و ضعف شخصیت از چهرههای خاص و مشهور ورزشی و سینمائی و امثال اینها در نوع آرایش و پوشش و رفتار تقلید میکنند دور شخص را میگیرد و حتی در اموری که تخصص ندارد از او سؤال میکنند و مصاحبه میکنند و نمیدانند که با این کار به استقلال فرهنگی و اجتماعی و هویت ملی و دینی آسیب میزنند.
بررسی مسائل مربوط به شناخت حق همچنان ادامه دارد. تا نوبت بعد به قید حیات.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ
خودم و همهی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم. اهل تقوا خودخواهی و عجب ندارند. در حکمت ۲۰۳ از حکم نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِهِ». خودخواهى آدمى یکى از حسودان عقل اوست.
امام علیهالسلام لفظ حاسد را برای خودخواهی استعاره آورده است، چون حسادتِ حسود باعث نقص و کاستی محسود میشود. چون دائماً معایب شخص را برملا میکند و محاسن او را مخفی نگه میدارد. در اینجا هم امام توجه دادهاند که نگذار خودشیفته شوی و عجب تو را بگیرد؛ که عجب نشانه کمعقلی است.
اگر عقل دنبال افزونخواهی و زیادهطلبی باشد، مثل حسودی که به شخص ضرر میزند به تو ضرر خواهد زد. اگر اهل تقوا باشیم نه عجب داریم و نه حسادت میکنیم. چون میدانیم خدای حکیم بر اساس قابلیتها نعمتهای خود را تقسیم کرده است.
امام علیبنالحسین علیهماالسلام شاهد و راوى حماسه خونبار کربلا که از آغاز حرکت پدر بزرگوار خویش به سمت کوفه و تا آخرین لحظات شهادت او و تمامى اهلبیت و یاران، سختترین لحظات زندگی خود را با دیدن مصیبتبارترین صحنههاى جنایت یزیدیان نسبت به عزیزترین نزدیکان خود در بستر بیمارى تحمل کرد و بعدازآن نیز رسالت دفاع از حریم اهلبیت علیهمالسلام را در شرایط سخت اسارت و ابلاغ پیام نهضت حسینى بر عهده داشت و با شجاعت تمام این وظیفه خطیر را به سرانجام رساند.
دوران بعد از عاشورا تحت سختترین فشارهای سیاسی و اختناق شدید و وجود جریانهای انحرافی و مقابله با فساد و هرزگی دستگاه حاکمه و از طرف دیگر با نقل احادیث فقهی شیعه و دستگیری از فقرا و مستمندان و معرفت افزایی شیعیان با انشاء ادعیه و مناجات، نزدیک ۳۴ سال امامت کرد و با همین حضور و فعالیتهای ویژهای که داشت این دوران سخت را مدیریت و رهبری کرد و حقانیت شیعه و حقیقت نهضت حسینی را تبیین کرد.
و در ۲۵ محرمِ سال ۹۴ ه.ق به دست هشام بن عبدالملک در زمان خلافت ولید بن عبدالملک مسموم و در ۵۷ سالگى به شهادت رسید و در کنار مرقد مطهر عموى بزرگوارش، حضرت امام حسن مجتبی سلاماللهعلیه در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
بنابراین اینکه گاهی عدهای حضرت را که به خاطر مصلحت حفظ امامت در مقطعی از زمان کسالت داشتند را تعمیم به همه عمر بدهند و خیال کنند که حضرت کار مفیدی در دوران امامت انجام نداده ظلم به امامت است.
فقط نگاه به تاریخ انداخته شود گزاف بودن این حرف روشن خواهد شد. امام از همان روز بعد عاشورا وظیفهی امامتی خود را آغاز کرد. در برابر ابن زیاد مغرور و کینهتوز چنان استدلال کرد که خشم او را برانگیخت و دستور قتل امام را داد.
اما امام باصلابت و قاطعیت ولو دربند بود جواب ابن زیاد را داد که: «أ بالقتل تُهِدّدنى؟ أما علمت انّ القتلَ لَنا عادهً و کرامتنا الشَّهاده» آیا من را از مرگ مىترسانى؟ مگر نمىدانى شهادت میراث کرامت و افتخار ماست. این بیان در آن حال، حال شخص بیمار است؟
یا وقتی در مقابل یزید به سخن ایستاد که: اى پسر معاویه و هند و صخر، پیش از آنکه تو به دنیا بیایى، پیغمبرى و حکومت از آن پدر و نیاکان من بوده است. در روز بدر و احد و احزاب، پرچم رسول خدا در دست پدر من بود و در همان نبردها پدر تو و جد تو پرچم کافران را در دست داشتند. بعد مطالبی فرمود و گفت: روز قیامت که مردمان جمع شوند، تو جز خوارى و پشیمانى نخواهى داشت. این بیان یک انسانی است که کسالت دارد؟
متأسفانه ما با امام سجاد علیهالسلام کمتر آشنا هستیم. امام توانست امامت را که بهکلی در کربلا لگدکوب کرده بودند و امام را حذف فیزیکی کرده بودند، بهجای اصلى خود بازگرداند. اول و انتهای ۳۴ امامت حضرت بررسی شود سعه فعالیت امام روشن میشود.
درنهایت امام سجاد علیهالسلام با سمی که توسط ولیدبنعبدالملک به حضرت خورانده شد به شهادت رسید. حضرت را باشکوه تجهیز و تشییع و در قبرستان بقیع در کنار عمو دفن کردند؛ اما خود حضرت وقتیکه به کمک بنی اسد آمد تا بدن پدر را بردارد دید هر قسمت از بدن را که برمیدارد قسمت دیگر روی زمین میریزد. صدا زد بوریا آوردند. بدن مطهر حسین را داخل بوریا گذاشتند. آوردند در قبر گذاشتند. از آداب دفن میت این است که سر او را روی خاک بگذارند؛ اما حسین علیهالسلام که سر در بدن نداشت. الا لعنه الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون.
۳۰ مرداد روز جهانی مساجد است. این روز را به همه ارکان فعال در مساجد تبریک عرض میکنم و امیدوارم زودتر شاهد فعال شدن مساجد تراز انقلاب اسلامی باشیم.
من درباره مسجد و جایگاهی که باید داشته باشد حرف برای گفتن فراوان دارم اما وقت ندارم در خطبه بیان کنم. این روایت معروف را شنیدهاید که راجع به اهمیت جایگاه مسجد است. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: مساجد محل نشستوبرخاست پیامبران، خانه اهل تقوا و بازاری از بازارهای آخرت است و برای من نشستن در مسجد از نشستن در بهشت بهتر است. این اهمیت جایگاه مسجد را میرساند.
باید دیدِ ما به مسجد دید قرارگاهی باشد. مساجد به دلیل کارکردهاى مهم تربیتی، اخلاقی، آموزشی و ارتباطی که با امور اجتماعی و سیاسی دارند میتوانند در جامعه بهخوبی فرهنگسازی و به رشد ارزشهای انقلابی کمک کنند. البته مسجد در مسیر تمدن سازی اسلامی و تشکیل آن نقش اساسی دارد. مسجد پایگاه تربیت جوان مؤمن انقلابی پایکار است.
تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب شاهد عملکرد و فعالیت گسترده مساجد است. تنها پایگاه دینی عمومی که توانائی جلوگیری نفوذ فکری و فرهنگی و شبیخونها و ولنگاریها را دارد مسجد است.
رهبر معظم انقلاب فرمودند: «مسجد باید پایگاه انسانسازى، عمران دل و دنیا، مقابله با دشمن، بصیرت افزایی و زمینهسازى براى ایجاد تمدن اسلامى باشد».
میبینید که همین بیان وظیفه ارکان فعال مساجد بخصوص ائمه مساجد خیلی سنگین است. آنکه فقط میآید نماز میخواند و میرود قطعاً به وظیفه خود عمل نکرده است و باید پاسخگو باشد. محلی را در اختیار گرفته و وظایف فراوانی در تربیت و اخلاق و بصیرت افزایی دارد؛ حتی نسبت به آسیبهای اجتماعی، حتی در مسائل اقتصادی؛ ولی میآید یک نماز میخواند و میرود و کاری به هیچچیزی ندارد. این کار فایده ندارد.
مسجد مرکز فعالیتهای اجتماعی است. آقا فرمودند: «اگر حصار و خاکریز فرهنگی نباشد همهچیز از دست میرود». معلوم میشود خاکریزِ اول، آنجاست.
در بیانیه گام دوم ایشان هفت مأموریت را توصیه کردند کارگزاران مساجد بهویژه ائمه مساجد باید برای همه این عرصههای هفتگانه ایده و برنامه داشته باشند بهخصوص در بحث سبک زندگی اسلامی و اخلاق و معنویت که اساس فعالیتهای مساجد باید باشد.
سؤال اینجا این است کجا و کدام نهاد ظرفیت دارد در مقابل آسیبهای اجتماعی گستردهای که جامعه را به خطر انداخته اقدام کند و مسیر را به راه اصلی برگرداند؟ ایجاد امید و میل به زندگی و پیونددهنده قلبها و از بین برنده اضطراب و شکاف طبقاتی و ایجاد الفت و انس بین افراد و پاسخگویی به نیازهای مهم جامعه باشد؟ در مساجد تراز این مهم اتفاق میافتد.
بیست سال قبل من طرح مسجد مدرسه منزل را دادم و خودم هم تا حدودی دنبال کردم و امروز نیاز قطعی است که این سه باهم کار کنند.
البته باید برای مسئولین اهمیت کار جا بیفتد و قوانین لازم وضع شود دستگاههایی که موازی کار میکنند و خود را رقیب میدانند مسیر خود را اصلاح کنند. مسجد فرهنگساز است. باید هرچه زودتر آسیبها را جلوگیری و ترمیم کرد. مدیریتهای ناکارآمد را از مساجد حذف کرد بدون تعارف. کار مردم هم هست. بله امکان دارد دستگاهها این کار را بکنند ولی اساساً خود مردم باید نسبت به این امور اقدام داشته باشند.
طبق قانون باید برای شهرکهایی که ساخته میشود حتماً مسجد در نظر گرفته شود؛ که این کار در همین استان نشده است؛ یعنی هر هزار نفر ۳۰۰ متر مسجد میخواهد. اگر یک شهرکی ۴ هزار نفر جمعیت دارد، باید لااقل ۱۲۰۰ متر مسجد داشته باشد، یا دو تا ۶۰۰ متر داشته باشد، یا چهارتا ۳۰۰ متر داشته باشد، یا یک مسجد ۱۲۰۰ متری داشته باشد. بستگی دارد به شرایط. نیست؛ شما بگردید این کار انجامنشده است.
همه باید قیام داشته باشند که در مساجد سه وعده نماز، اقامه شود. برای تمام ساعات در مسجد برنامه باشد و همه اقشار بتوانند از آن برنامهها استفاده کنند؛ پیر، جوان، زن، مرد، کودک.
هزینههایی که برای شهرها ازنظر فرهنگی میشود و کمیسیون فرهنگی شورا و معاونت فرهنگی شهرداری میریزند باید مسجد محور باشد تا نتیجه بدهد؛ و الا هزاران تومان پول خرج میشود ولی هیچ اثری ندارد؛ چون درجایی که باید خرج شود خرج نمیشود.
برنامههای موازی بهشدت مخل است لذا در مناطقی که مرکز رسیدگی به امور مساجد تحت نظارت نماینده حضرت آقا و ائمه جمعه دارد دستگاههای دیگر باید همکاری کنند نه با برنامههای موازی، کار را تضعیف کنند؛ و ما هم در استان جایز نمیدانیم به آقایان هم عرض کردهایم که فعالیتهای خود را با مرکز هماهنگ کنند و مستقلاً کاری انجام ندهند.
تا میتوانید تلاش کنید مساجد روی پای خود بایستند، مردم محلات نگذارند مسجدشان فقیر باشد. مساجد باید انقلابی باشند و روح انقلاب را در محلات بدمند. بدانید که مسجد آباد، یعنی محله آباد، یعنی شهر آباد، یعنی کشور آباد.
همانطور که اوایل انقلاب دیدید مسئولین مملکت عموماً بلکه بالمره و کلاً کسانی بودند که مسجدی بودند. ما مسئولین زیاد خواه و افزونطلب و نجومی بگیر و اختلاس گر در مراحل اولیه نداشتیم. آرامآرام این مسائل که پیش آمد بررسی که میکنیم میبینیم اینها کسانی هستند که با مسجد هم ارتباطی به آن معنا ندارند. شاید بهظاهر خودشان را شبیه نشان بدهند اما نیستند.
کودتای ۲۸ مرداد همانطور که قبلاً هم عرض شد پر از عبرت است برای مردم و مسئولین و اتفاقاً غربىها تلاش میکنند روشهایی که برای موفقیت کودتا داشتند را از ما مخفی نگهدارند.
در آن دوران بهشدت یاس و ناامیدی را ترویج میکردند. امروز هم روی بیاعتمادی به مسئولین و ناکارآمدی نظام توسط نفوذیهای داخلی و رسانههایی که در اختیار دارند کار میکنند تا مردم را ناامید کنند.
تمام دستگاههای تبلیغی و ترویجی خود را بهکارانداختهاند و القاء میکنند که هر نوع تفکر انقلابى که زیر بار و سلطه غرب نیست بىنتیجه است و نمیتواند جامعه را اداره کند. بیش از ۴۰ سال است که با انواع پلیدیها و خباثتها خواستند جلوی حرکت به سمت اهداف بلند نظام را بگیرند اما نتوانستند. به فضل پروردگار در ادامه این مسیر نورانی هم هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.
در آن روز با استفاده از رسانههایی که در اختیار داشتند توانستند اهداف کودتا را پیش ببرند. امروز با فضای مجازی و شبکههای اجتماعی همان خط را دنبال میکنند. باید هوشیار بود و با دقت و برنامه همه این هجمهها را خنثی کرد.
خوب است یادآوری کنم که ۲۹ مرداد روز جهانی فضای مجازی است. راجع به فضای مجازی و نقشی که امروز در زندگی و مسائل اجتماعی دارند مباحث فراوانی مطرح است.
امروز یکی از ابزارهای دشمن در جنگ شناختی و تأثیرگذار بر ارادهها و باورهای جوانان و نوجوانان بلکه کودکان ما، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی رهاشده و بیحسابوکتاب است.
فکرها و رفتارها را مدیریت میکنند. چاره کار هم در این است که دولت در برداشتن موانع و بعد تولید و تقویت شبکههای اجتماعی داخلی با تمام قوا وارد میدان شود؛ و بعد همه آحاد جامعه از دستگاهها و مسئولین و مردم با استفاده از آن تولید حمایت کنند.
به نظرم باید مثل مسئله اصل تولید در مباحث تولیدی، نهضت استفاده از شبکه داخلی راه انداخت در ضمن باید برای بالا بردن سواد رسانهای مردم برنامه مرتب و جدی داشت بخصوص با مباحثی چون متاورس که در آینده با آن روبهرو خواهیم بود و از الان هم شروعشده. باید آموزش بالا برود. بحث متاورس را یکوقتی میخواستم در خطبه خیلی مختصر برای شما توضیح بدهم اما حواله میدهم در آینده انشاءالله بگویم که چه اتفاقی بناست در فضای مجازی رخ بدهد. باید همه آموزش ببینند که چگونه از این فضا استفاده کنند.
بههرحال قصه کودتای ۲۸ مرداد را بخوانید که چگونه یک شخص سکولاری که گرایش سیاسیاش لیبرالیسم بود و اعتقادی به مبارزه نداشت و مخالف با انقلاب و قیام بود و تمام امید و اعتمادش به غرب و مجامع بینالمللی بود همه دستاوردها و مبارزات ملت را به باد داد.
البته آیتالله کاشانی بااینکه انقلابی بود اما هدف نهضت را کوتاه دیده بود. فقط به دنبال تعویض شاه بود؛ میگفت این شاه به درد نمیخورد، یک شاه دیگر باید بیاید. به دنبال انقلاب اسلامی و ایجاد نظام اسلامى نبود.
به هر جهت چون این روزها بازار مذاکره داغ است این مطلب را هم عرض کنم نکتهای اینجا وجود دارد که اساساً غربىها و بهخصوص آمریکایىها و قبل از آن انگلیسىها نمىتوانند یک ایران قدرتمند و قوی را تحمل کنند، چون وضعیت منطقهای ایران با کشورهای دیگر فرق دارد. مثلاً تصمیمگیری برای هند و مستعمره کردن آن راحتتر از ایران است.
سعی آنان نابودی ایران است. خودشان گفتند ۵ ایران کوچک بهتر از یک ایران بزرگ است. تلاش میکنند این مسیر را بروند. انگلیسىها با صراحت اعلام میکردند نباید در ایران سرمایهگذارى صورت گیرد روابط ایران و انگلیس در این دو قرن اخیر بخصوص ۱۵۰ سال اخیر را مطالعه بفرمائید. ببینید چه بلایی بر سر ایران آوردند مطالعه این تاریخ خیلی مهم است.
متأسفانه در دولت قبل بعض از مسئولین مذاکرهکننده هستهاى سؤال شد، آیا تاریخ مناسبات ایران با انگلیس و آمریکا را مطالعه کردهاید؟ او پاسخ داد که من مطالعه نداشتهام و علاقهاى هم به مطالعه تاریخ ندارم. در حالیکه آشنایی با برنامهها و دیدگاههاى غرب نسبت به ایران درگذشته و حال برای چنین افرادی از بقیه لازمتر است و آقایان را به این نتیجه میرساند که هر نوع اعتماد به غرب باطل و بیهوده است درنتیجه اگر گفتگویی هم صورت بگیرد سازنده و به نفع منافع ملی خواهد بود اگر بامطالعه باشد و غرب را غیرقابلاعتماد بدانند که به حمدالله این مسیر دارد طی میشود.
به نظر آنچه امروز لازم است که در جهاد تبیین باید دنبال شود مشخص کردن مرزهای دوستی و دشمنی با اسلام و انقلاب است همان «سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ» همان «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» و الا بدون مرزبندی همه خوبند. در جریاناتی که اتفاق میافتد و احتیاج به اعلام موضع هست حقیقت افراد روشن میشود. یک اتفاق مثل فتنه ۸۸ رخ میدهد، افراد معلوم میشوند. فتنه ۷۸ رخ میدهد، فتنههای دیگر رخ میدهد، مسائل دیگر پیش میآید، حقیقتها روشن میشود.
تلاش عدهای تحریف و تغییر تاریخ انقلاب اسلامی است. آیات ۱۰ به بعد سوره مبارکه بقره جالب است. خودتان مراجعه کنید. خیلی قشنگ دارد این مسیر را برای ما تبیین میکند که چگونه عمل میکنند و همان عمل هم الان هست.
عدهای که خود را جزء خانواده انقلاب میدانند پس چرا به کسانی که چنگ بهصورت انقلاب میکشند پاسخ نمیدهند. لااقل جواب خزعبلاتی که راجع به خودتان میگویند را بدهید. اگر مخالف با بعض حرفها و موضعگیریها هستید، پس از خودتان دفاع کنید، حرفی بزنید، تکذیبی بکنید، بالاخره نشان بدهید که زندهاید؛ و الا معلوم میشود که مردهاید و کنار گذاشتهشدهاید.
نکته دیگر که عرض میکنم و تشکر میکنم از دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی، برخورد با خط جاسوسی است که بهائیت در کشور راه انداخته و بعد با کمک سرویسهای اطلاعاتی بعض کشورهای متخاصم ما، در متن جامعه تنش ایجاد میکند و برای گسترش ناهنجاریهای اجتماعی با برنامه واردشدهاند.
بخشی از همین مسئله بیبندوباریها و ترویج و تظاهر به سبک زندگی غربی و گسترش آن و نادیده گرفتن قانون عفاف و حجاب توسط همین فرقه و با دستور اربابانشان از مرکزشان که میدانید کجاست از بیرون مرزها هدایت میشود که امیدواریم برخورد جدیتری برای حفظ هنجارهای اجتماعی با این فرقه صورت بگیرد. تا حالا مواردی صورت گرفته؛ به نظر میرسد که باید این مسیر ادامه پیدا کند.
راجع به سلمان رشدی و صنعت دفاعی کشور هم نکاتی داشتم که فرصت ما تمام شد.
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾