بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات سخنرانی دهه اول محرم ۱۴۴۴
با موضوع مقاومت
جلسه چهارم – ۱۴۰۱/۰۵/۱۰
ایمان با صبر رابطه مستقیم دارد
رسیدیم به اینجا که اگر مقاومت و استقامت و ثبات قدم معنای دیگرش صبر باشد که همینطور هم هست، آنوقت جایگاه صبر و مسائلی که مربوط به این خصلت در انسان است، سعه آن و مباحثی که مربوط به آن است بیشتر موردتوجه است.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «مؤمن بر صبر در برابر سختیها سرشته شده است»[۱]. رابطهای بین ایمان و صبر و ثبات قدم و استقامت و پایداری وجود دارد.
«شکیبایی سر ایمان است»[۲] از امام صادق علیهالسلام است. بین ایمان و صبر و مقاومت رابطه مستقیمی وجود دارد.
هر جا مقاومت باشد، قطعاً پیروزی آنجاست
صبر و پیروزی باهم هستند. هر جا مقاومت باشد قطعاً پیروزی آنجا هست. در آیه شریفه که بحث کردیم که داستان طالوت و جالوت بود دیدید که به خاطر مقاومتی که عدهای کم داشتند، بر آن عده زیاد غلبه پیدا کردند. بعد هم فرمود: «وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ»[۳] خدا با صابران است؛ یعنی عده کمی که اهل مقاومت و پایداری باشند در این مسیر و هدفی که مشخص است که در جلسات قبل عرض کردیم چه مسیری است، نتیجهاش پیروزی است.
در آیه ۱۲۵ سوره مبارکه آلعمران فرمود: «إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَیَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَٰذَا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَهِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِکَهِ مُسَوِّمِینَ» اگر اهل صبر و تقوا باشید، در حالیکه با جوشوخروش و هیجان بر شما بتازند، پروردگارتان با پنج هزار ملائکه که نشاندار هستند به شما کمک میکند؛ یعنی اگر شما با همه عِده و عُدهتان آمدید -که عرض کردم کسی که اهل مقاومت است با همه هستیاش میآید و حسین علیهالسلام هم با تمام وجودش و با همه خاندانش آمد- از آنطرف مؤید من عندالله میشود. ملائکه به کمک شما میآیند.
در یک روایتی است از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که حضرت فرمودند: «اِنَّ النَّصْرَ مَعَ الصَّبْرِ، وَ الْفَرَجَ مَعَ الْـکَرْبِ، وَ اِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا»[۴] پیروزی با صبر به دست میآید و گشایش با سختی و گرفتاری. گشایش باید قبلش یک سختی و گرفتاری باشد؛ و فرمودند که با هر سختی آسانی هست. هر جا دیدید که سختی و مشکلاتی به وجود آمد، یقین بدانید که حل خواهد شد.
همه وظیفهداریم دین را تبلیغ کنیم و درراه این تبلیغ، مقاومت داشته باشیم
در معنای مقاومت عرض کردیم که شخص وقتی راه را درست تشخیص داد، در همان مسیر حرکت میکند و موانع هم نمیتواند جلوی او را بگیرد. اگر مانعی هم سر راهش بود سعی میکند که آن مانع را بردارد و از موانع عبور کند.
در جریان کربلا از این مسائل فراوان است. در تاریخ انبیا هم هست. راجع به انبیا الهی داریم که ۳۳ سال پیغمبری کرد، ۱۱ نفر بیشتر ایمان نیاوردند. آنهم یک جریانی پیش آمد و ۱۰ نفرشان هم رها کردند و رفتند. یا ۹۵۰ سال پیغمبری کرد، با همه سختیها و گرفتاریها و مشکلات دعوت بهحق کرد و مقاومت کرد.
یکی از چیزهایی که برای ما اهل تبلیغ توصیه میشود مقاومت درراه تبلیغ است. همه وظیفهداریم دین را تبلیغ کنیم. همه وظیفهداریم خوبیها را تبلیغ کنیم. همه وظیفهداریم معارف را تبلیغ کنیم؛ هرکس بهاندازه خودش. آنوقت در این تبلیغ باید مقاومت کنیم.
الان مثلاً امربهمعروف و نهی از منکر مقاومت میخواهد. انقدر داخلی و خارجی فشار میآورد و بعضی وقتها داخلیها بیشتر از خارجیها و بعضی از کسانی که انسان انتظار ندارد بدتر. میخواهد ژست روشنفکری هم بگیرد، احکام خدا را میبرد زیر سؤال. به مسلمات دینی خدشه وارد میکند. در زمین دشمن بازی میکند.
امامین انقلاب، مقاومین تربیتشده در مکتب امام حسین هستند
برقراری احکام الهی مقاومت میخواهد. امام رضوان خدا بر او، از شخصیتهایی است که اگر بخواهید یک انسان مقاوم را در دوران معاصر ببینید امام را باید ببینید. بعد از او خلف او حضرت امامی که حی است را ببینید؛ و چقدر هجمه است و در فشار است ولی اهل مقاومت است. مثلاً همین بحث برجام و بحثهای مختلفی که در کشور پیش میآید. اینها تربیتشده مکتب حسین علیهالسلام هستند چون امام حسین اینگونه بود.
استقامت بر اصول در روش امام حسین
در همین حرکت به سمت کربلا خیلیها با امام صحبت کردند که او را منصرف کنند؛ مثل محمد بن حنفیه که دیشب من وصیتنامه امام به او را گفتم. آمد از باب خیرخواهی پیشنهاد داد که بروید به کوهها پناهنده شوید. بروید به بیابانها، بروید یمن؛ شیعیان ما در یمن زیاد هستند، آنجا بروید. در حال حرکت باشید تا بالاخره کار به نتیجه برسد.
بعضیها نوشتهاند که امام در پاسخ برادرش اینگونه فرمود: ای برادر حتی اگر در دنیا پناهگاهی نداشته باشم هرگز با یزید بن معاویه بیعت نخواهم کرد. این استقامت بر اصول است که بعداً عرض خواهم کرد در بحث مقاومت یکی از چیزهایی که لازم است و از آیات هم استفاده میکنیم این است که شما باید بر اصولتان پافشاری داشته باشید، ثبات قدم داشته باشید.
عرض کردیم که سنت الهی در کمک کردن به شخص این است که با همه وجودش و متعلقاتش به میدان بیاید. امام علیهالسلام ضمن تشکر از خیرخواهی برادرش (البته این حرفها برای دو سه مرتب صحبت کردن امام است با محمد حنفیه) فرمود: من به کوفه میروم و برادرانم و فرزندانم و پیروان خود که با من همراه هستند را هم همراه میبرم. حضرت به او گفت که تو در مکه بمان و مطالب را گوش بده و به من اطلاع بده. او را مأمور این کار کرد.
مقاومت که شکست، پیروزی دشمن حتمی است
یکی از علل دشمنیهای دشمنهای ما این است که روحیه مقاومت را از ما بگیرند. تلاش میکند به هر وسیلهای که شده این روحیه از بین برود. مقاومت که شکست، پیروزی برای طرف مقابل حتمی است. میگردد رخنهای، روزنهای، نفوذی، پیدا کند و روی همان کار کند.
امروز ما دچار بدترین و سختترین تحریمها هستیم. منشأ و ریشهاش همین است که تحمل ما تمام بشود. وقتی تحمل تمام شد قطعاً غلبه با دشمن است؛ و اتفاق هم میافتد.
مقاومت در ایران که الان صورت گرفته و مردم ایران اهل مقاومتاند و در طول سالها این را نشان دادند؛ و مقاومتی که در دیگر بلاد در خط مقاومت دارد انجام میگیرد، عرصه را بر دشمن تنگ کرده است. راه نفس آنها را بریده است. این شعار نیست؛ حقیقت است و واقعیت است.
شیر زن کربلا، شخصیتی موحد و مقاوم
برای شکستن مقاومت آل الله دستور به آتش زدن خیمهها دادند. بالاخره یکی از کارهایی که دشمن میکند این است که مقاومت را بشکند؛ به هر وسیلهای که شده که بهمرور وسیلههایش را هم میگویم که چهکار میکند.
در صحنه کربلا ببینید تعدادی زن و کودک بیپناه در مقابل لشکر اعدا با حقد و کینهای که داشتند و حالا بعدازظهر عاشورا هم هست و خوشحال هم هستند از پیروزی که برایشان بهدستآمده، این چیزی جز تسلیم شدن را بهطرف مقابل القا نمیکند؛ یعنی هرچه که ما از تو خواستیم باید بگویی چشم؛ یعنی اگر عقل عادی و عرفی باشد و با این صحنه مواجه شود باید بگوییم که بدون هیچ مقاومتی باید تسلیم این مجموعه شد چون هم غلبه دارند، هم پیروز شدند. شما هم که در موضع ضعف هستید. ۸۰ تا زن و بچه و کودک هستند از یک مجموعهای که شکستخورده است.
شیر زن کربلا زینب کبری سلامالله علیها، کسی که تحت تعلیم اولیاء الهی بوده و از پدر و مادر و برادران درسهای توحیدی آموخته و خودش غرق در توحید است، روح مقاومت و صبر در او در قله است. صبر مجسم است. مقاومت مجسم است.
حضرت زینب کبری سلامالله علیها شخصیت عظیمالشأن و عظیم القدری که حتی بعد از رسیدن ابتلائات و سختیها باز نماز شبش را ترک نمیکند. نمازی که مستحب است و میتواند به هر بهانهای ترک شود ولی میخواند؛ چون روح توحید تمام وجود این شخصیت را گرفته است. انسانی موحد و مقاوم است. در مقابل عواصف و طوفانها قد خم نمیکند.
حضرت زینب این لشکر شکستخورده طوفان کربلا را جمعوجور و مدیریت کرد. زیر بار ذلت نرفت و تسلیم نشد. نهفقط خودش که ام کلثوم هم همینطور. دیگر از خاندان اهلبیت هم همینطور بودند؛ حتی اصحابی که اینها تعلیمشان داده بودند، آنها هم همینطور بودند. البته کموزیاد بعضیها امکان داشت که گریه و جزعوفزع داشته باشند اما مقاومتشان را داشتند.
شما در طول مسیر شنیدید و خواندهاید که اجازه صدقه گرفتن نداد حضرت زینب کبری سلامالله علیها و همچنین امکلثوم. گرسنه بودند، تشنه بودند، بچه است؛ ولی خاندان اهلبیت از همان بچگی اینها را مقاوم بار آوردند. نان و خرما آوردند؛ اما گفت نمیگیریم. صدقه بر خاندان ما حرام است. نگفت حالا اضطرار است و گرفتاری است؛ نه اینطور نیست.
همه روحیه مقاوم داشتند. باصلابت هم وارد میدان شدند. هم خودش هم خواهرش هم برادرزادهاش، خطبه خواندند در مجالس مختلف. آنهم چه خطبههایی! نه از روی عجزولابه؛ از روی صلابت و قدرت. انگار که طرف مقابل شکستخورده است. ظاهراً اینطرف شکستخورده بود ولی باطن طرف مقابل شکستخورده بود.
البته مقاومت کردن هزینه دارد و هزینههایش را هم دادند. همین صحنههایی بود که واقع شد ولی چون غرق در توحید هستند، وقتی از او میپرسند این جنایاتی که کردند و این ظلمهایی که به شما شد به نظرت چطور است؟ میگوید غیر از زیبایی ندیدم چون در منظر خداست. اینطور میخواهد و ما هم تسلیم هستیم چون خدا میخواهد ما هم میپذیریم.
هر انسان باعزت و باشرافتی، تحمل زورگویی و ظلم را ندارد
هر انسان باعزت و باشرافتی، تحمل زورگویی و ظلم را ندارد. فرد بلکه جامعه و ملتها هم همینطور هستند. چند وقتی ببینند که هویت آنها، انسانیت آنها، تمامیت عرضی آنها، ملیت آنها، دین آنها در معرض خطر است، مقاومت و ایستادگی میکنند. مقاومتشان دشمن را خارج میکند؛ همانطور که کرد و آنها را عقب میزند. آمریکا تمام منطقه را گرفته بود و حضور داشت؛ امروز کجاست؟
مقاومت همیشه پیروزی به همراه دارد؛ حتی در مورد جایگاه شخصی که داریم و همین مسائل عادی که داریم، اگر مقاومت و ایستادگی داشته باشیم به نتیجه میرسیم.
مقاومت یک اصل قرآنی است. در آیات متعددی به آن تأکید شده که قصه طالوت و جالوت را خواندم که بهعنوان فرهنگ مقاومت در قرآن مطرح است.
اذن ایستادگی در برابر ظلم، امر به مقاومت است
خدای تعالی اذن داده و گفته اهل ایمان باید اینگونه باشند که در مقابل بدی و فساد و ظلم ایستادگی کنند. بایستند و قیام کنند. «أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ» آیه ۳۹ سوره مبارکه حج. اذن دادهشده؛ این اذن را توجه داشته باشید. این اذن به معنای اجازه و اختیار نیست که به میل خودتان بستگی دارد؛ اگر مورد ظلم واقع شدید و کسی به شما تعدی کرد و حقوق مادی و معنوی شما را کسی مضمحل کرد و از بین برد، اختیار دارید و به شما اذن دادهشده که در مقابل او قیام کنید. نخیر اینطور نیست.
این اذن به معنای امر است؛ یعنی باید اینگونه باشد. امر به مقاومت است. «أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ» یعنی باید بلند شوی قیام کنی و در مقابل ظلم، در مقابل کجی باید مقاومت کنی و زیر بار او نروی.
دستور مقاومت به رسول خدا و به اهل ایمان
همانطور که خدای تعالی به رسولش دستور داد. این دستوری که به رسول خدا دادهشده، به اهل ایمان دادهشده. در آیه ۱۱۲ سوره مبارکه هود فرمود: «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ» استقامت و ثبات قدم داشته باش همانطور که به تو امر کردیم؛ حتی آنکسانی که با تو هستند.
مگر ما نمیگوییم که با پیغمبر هستیم؟! مگر ما نمیگوییم که امت پیغمبر هستیم؟! به «وَمَنْ تَابَ مَعَکَ» هم امر شده که استقامت باید داشته باشند. اگر استقامت نداشته باشند به نتیجه نمیرسند. همانطور که تو مأمور شدی ثابتقدم باشی، امت تو هم باید ثابتقدم باشند.
لازمه عدم سلطه کافرین بر مسلمین، تبعیت از احکام خداست
باز یکی از مواردی که آیات به آن اشاره میکند و میتواند مستند بحث ما باشد در مقوله مقاومت و فرهنگ مقاومت، آیه شریفه نفی سبیل است. قسمتی از آیه ۱۴۱ سوره مبارکه نسا میفرماید: «وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا» خدای تعالی راهی برای تسلط بیدینها و کافرین بر مسلمین باز نکرده و باز نخواهد کرد.
کافر بر مسلم راهی ندارد. مسلم نباید زیر بار کافر برود. لازمه عدم سلطه کافرین بر مسلمین و جامعه مسلمانها، عمل به دستورات الهی و تبعیت از احکام خداست. خوب دقت کنید. به هر مقدار که انسان از دین فاصله گرفته باشد، دیگران بر او سلطه پیدا میکنند. هرچه که به دین نزدیک باشد و عامل و مطیع دین باشد، سلطه کافر از او دور خواهد شد.
جایی که کافر تلاش میکند بر مسلمین مسلط باشد، تسلط کامل، تسلط سیاسی، تسلط نظامی، فرهنگی، اقتصادی، میبینید که هر جور شده و به هر وسیله که شده میخواهد همهچیز را زیر بلیت خودش بگیرد. به بیان قرآن کریم نباید زیر بار رفت و باید مقاومت کرد. باید تمام قوای خودمان را هم به کار بگیریم که زیر بار نرویم.
این آیه شریفه همه شئون مربوط به مسلمین را میگیرد. برای سلطه اقتصادی، نظامی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی هم آیه داریم و روایاتی مؤیدش هست.
در همه حال باید آمادگی رفع شر دشمن را داشته باشید
در آیه ۷۱ سوره مبارکه نسا فرمود: ای کسانی که ایمان آوردید «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِیعًا» به ما و شما میگوید؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید آمادگی و هوشیاری خود را در برابر دشمن حفظ کنید و با توجه به اوضاع، گروهگروه یا همگی دستهجمعی به جبهه بروید.
اگر جبهه اقتصادی باشد، جبهه اقتصادی. جبهه سیاسی باشد، جبهه سیاسی. جبهه فرهنگی باشد که الان هم که جنگ فرهنگی است. امروز مسائل اجتماعی مهم است. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ» یعنی در همه حال باید آمادگی رفع شر دشمن را داشته باشید. دشمن با تمام استعدادهایش به سمت شما میآید. همه تواناییهایی که دارد، هر چه استعداد دارد میآورد برای اینکه شما را زمینگیر کند؛ در هر موضوعی که هست. راههای نفوذ به سمت او و راههای مقابله به سمت او را یاد بگیرید و در مقابل او استقامت داشته باشید.
راجع به سلطه اهل کفر و غیر مسلمین بر مسلمین آیه اصلیاش آیه نفی سبیل است. سلطهها هم مختلف است. در همه حال باید آماده بود. هرکدام هم آیه دارد. این آیه که خواندم برای مسائل اجتماعی سیاسی است.
در غیر از مسیر مقاومت در مقابل بیگانگان چیزی جز ذلت نصیب ما نخواهد شد
باید این نکته را هم توجه داشته باشید که در غیر از مسیر مقاومت و ثبات قدم در مقابل بیگانگان در همه شئون، چیزی جز ذلت نصیب ما نخواهد شد. همانطور که خدای تعالی در آیه ۱۳۹ سوره مبارکه نسا توضیح میدهد و بیان میکند که آنهایی که با دشمنان بیدین طرح دوستی میریزند؛ نه با مسلمانها، با دشمنان «الَّذِینَ یَتَّخِذُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ ۚ أَیَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّهَ فَإِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمِیعًا» دلش میرود برای اینکه با کشور بیگانه طرح دوستی بریزد-که چه بلایی بر سر ما آوردند به خاطر همین دوستیشان؛ حالا حالاها هم باید کارکنیم تا برسیم به نقطه صفر- «الَّذِینَ یَتَّخِذُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ» بهجای اینکه بیایند با مؤمنین پیمان ببندند و با مؤمنین انس بگیرند و با مؤمن رابطه برقرار کنند، کافرین را اولیا و ولی خودشان قراردادند؛ اینها دنبال عزت هستند؟ همه عزت برای خداست.
عاشورا به ما درس میدهد که اجازه نداری در مقابل ستم ستمگر سکوت کنی
این پیام قرآن است. آنوقت قرآن ناطق حسین علیهالسلام در این زمینههایی که عرض شد، اقتصادی، سیاسی، نظامی و برای تمام اینها مطلب دارد. در طول زندگی آن حضرت تا برسد به مقطع کربلا و عاشورا و آن ایام.
عاشورا به ما درس میدهد که اجازه نداری در مقابل ستم ستمگر سکوت کنی. «فَإِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمِیعًا». مؤمن باید عزیز باشد.
در یک منزلی مقابل سپاهیان حر حضرت فرمودند: ای مردم رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم فرمود: «اگر کسی حاکم ستمگری را ببیند که حلال خدا را حرام میکند، عهد و پیمان الهی را میشکند و با سنت رسول خدا مخالف است و با بندگان خدا به ستم و بیدادگری رفتار میکند، پس با گفتار و کردار در برابرش نایستد بر خداست که این فرد را نیز با همان حاکم ستمکار محشور کند».
این را حضرت آن موقع که با سپاهیان حر مواجه شد به لشکر حر گفت. گفت من از رسول خدا شنیدم کسی که حلال خدا را حرام کرد، شما اگر در مقابل او نیستید با او محشور میشوید. این مطلب توسعه دارد و فقط حاکم ستمگر نیست؛ حاکم کسی است که بالاخره سلطهی دارد.
اخلاقی که ما از فرهنگ مقاومت یاد میگیریم یعنی نفی سلطه، نفی سلطه گری و سلطهپذیری. فرهنگ مقاومت این را به ما یاد میدهد. امام حسین این را به ما یاد میدهد که «هیهات من الذله» یعنی نفی سلطه؛ یعنی زیر بار ذلت نمیرود.
تأثیرپذیری غیرمسلمانها از مقاومت امام حسین
خیلی از غیرمسلمانها هم این روش و این مقاومت را پذیرفتند و با تأثیر از امام حسین علیهالسلام همان راه را رفتند. شنیدهاید زیاد که راجع به گاندی صحبت میکنند. معروف است. خودش هم میگفت که سبک مبارزاتی را من از مقاومت حسین علیهالسلام یاد گرفتم. ماندلا هم میگفت، مارتین لوتر کینگ هم میگفت.
هرکس بهاندازه سعه وجودی خودش بافرهنگ امام حسین و فرهنگ مقاومت امام حسین آشنا شد، این روش مقاومت را از امام حسین یاد گرفت. البته بومیسازیاش کرد؛ مثلاً گاندی مقاومت منفی کرد.
مرگ بهتر از ذلت
حضرت در بحبوحه جنگ شروع کرد به رجز خواندن: «اَلْمَوْتُ خَیْرٌ مِنْ رُکُوبِ الْعَارِ، وَ الْعَارُ أَوْلَی مِنْ دُخُولِ النّارِ»[۵] همه به شهادت رسیدند و او تنهاست. میفرماید: مرگ شایستهتر از این است که زیر بار ذلت بروم و ذلت بهتر است از اینکه انسان داخل آتش بشود. داخل جهنم و قهر الهی شود. مرگ بهتر از این است که زیر بار ذلت برویم.
عزت و مقاومت قرین هم هستند
امام حسین درس مقاومت داد؛ آنهم باعزت و باصلابت و بااقتدار. از مدینه حرکت خودش را آغاز کرد به سمت مکه. ببینید آدمی که عزیز است و مبنا دارد و مسیر درستی را دارد طی میکند، بازی درنمیآورد.
ابن زبیر هم از مدینه خارج شد، امام حسین هم از مدینه خارج شد. هردو خارج شدند چون نامه آن ملعون که آمد بنا شد که اینها بیرون بیایند. ابن زبیر زد از بیراهه و از کوه و کمر رفت که دیده نشود. به امام حسین هم توصیه کرد. ولی امام حسین علیهالسلام مسیر جاده اصلی را که همه رفتوآمد داشتند انتخاب کرد. از بیراهه نرفت. این روش دارد به ما درس میدهد.
اینها پیام دارد. عبدالله بن زبیر از بیراهه رفت. مسلم بن عقیل سلاماللهعلیه آمد خدمت امام حسین و گفت: از بیراهه بروید. حضرت عزت مجسم است. عزیز بودن را نشان میدهد که چگونه یک مؤمن باید عزیز باشد. نمیتوانید یکلحظه از عمر حسین علیهالسلام را پیدا کنید که حرکت او از روی عزت نبوده باشد.
عزت و مقاومت قرین هم هستند. انسانی میتواند عزیز باشد و عزتمند زندگی کند که اهل مقاومت و ثبات قدم باشد.
امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه فرمودند: «عزیز به غیر خدا کسی که با تکیه به خدا عزیز نباشد، ذلیل است»[۶].
امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه فرمودند: «عزتی مثل حلم و بردباری نیست»[۷].
رسول خدا فرمودند: حضرت موسی از خدا درخواست کرد که پروردگارا من برادرم هارون از دنیا رفته. او را بیامرز. خدای تعالی فرمود: ای موسی اگر درباره آمرزش اولین و آخرین انسانها درخواست کنی همه را اجابت میکنم، برادرت که جای خود دارد؛ مگر قاتل حسین. پس خودم از قاتل او انتقام میگیرم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱]. مشکاه الأنوار، ۵۹/۷۲
[۲]. تحف العقول ج ۲، ص ۲۰۲
[۳]. بقره / ۲۴۹
[۴]. بحار الأنوار، ج ۷۷، ص ۸۸
[۵]. مناقب ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۶۸
[۶]. بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۰
[۷]. نهج البلاغه، ص ۴۸۸