متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۱/۰۳/۲۷
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیتالله حسینی همدانی
بِسمِالله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین
اهل تقوا به تواصی به حق و صبر اهتمام دارند. در جلسه اول این بحث عرض کردم حضرت آقا در روز مبعث سال گذشته به بصیرت و صبر برای مقابله با دشمنان اشاره فرمودند و در ادامه هم بیان کردند برای اینکه این دو ویژگی در جامعه حفظ شود لازم است مردم اهل تواصی باشند تا جلوی جنگ نرم دشمن گرفته شود و اتفاقاً دشمنان هم تلاش میکنند تا زنجیره تواصی را قطع کنند.
و به مناسبت مقداری به معنای تفسیر سوره مبارکه عصر پرداختم و از امروز به اصل بحث میپردازم تا ببینم چه مقدار میتوانم بیان کنم. اگر به محتوای سوره مبارکه عصر توجه کرده باشید میبینید که اول ایمان است و عمل صالحی که از ایمان نشئت میگیرد و آخر سفارش به صبر است و در وسط سفارش به حق بهعنوان حلقه واسط و وصلکننده ایمان به صبر.
حتماً دقت فرمودید که برای ایمان و عمل صالح که عمل شخصی است، تواصی نفرمود؛ یعنی نفرمود که همدیگر را به ایمان و عمل صالح سفارش کنید اما درباره حق و صبر این سفارش را خواست.
سفارش به صبر هم معلوم است. کسانی را سعادت یافته میداند که یکدیگر را به صبر توصیه کنند؛ اما اینکه یکدیگر را بهحق سفارش کنند معنایش چیست؟ برای روشن شدن این بخش، مقداری به بحث حق و آنچه در قرآن و روایات آمده میپردازم.
در قرآن، حق در همهجا یک کاربرد ندارد و درجاهای مختلف، فرق دارد. گاهی «اِسْتَحَقَّ» استعمال شده و گاهی «لِیُحِقَّ الْحَقَّ» و امثال اینها؛ که عصاره همه موارد به تحقق پیدا کردن و محقق شدن و ثبوت برمیگردد که به هرچه ضمیمه شود معنای خاص خودش را پیدا میکند.
مثلاً گاهی حق در مقابل کذب است گاهی حق در مقابل باطل است. گاهی حق صفت دین است. گاهی حق یک مفهوم حقوقی است که گفته میشود حقم را میخواهم. خیلی کوتاه همین موارد را توضیح بدهم.
مثلاً حق در مقابل کذب. در قرآن کریم درباره سخن خداوند فرمود: «قَوْلُهُ الْحَقُّ» سخن خدا حق است؛ یعنی حق را صفت برای کلام در نظر گرفت که اگر بخواهیم معنا کنیم میشود، صدق. کلام حق یعنی کلام مطابق با واقع و صادقانه. «قوله الحق» یعنی سخن خدا راست است.
یک مورد دیگر راجع بهحق در مقابل کذب و به معنای صدق و راست بودن از قرآن بیان کنم و آنوقتی است که انبیاء الهی عموماً و رسول خدا بخصوص میخواستند مسئله معاد و زنده شدن دوباره مردگان را به مردم تفهیم کنند و آنان باور کنند.
در آیه ۷ سوره مبارکه سباء دارد: «هَلْ نَدُلُّکُمْ عَلَى رَجُلٍ یُنَبِّئُکُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّکُمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ». آیا خبری به شما بدهم؟ یک نفر پیداشده که میگوید وقتی شما میمیرید و خاک، تکهتکه و پراکنده میشوید، دوباره زنده میشوید؟ این را میگفتند و میخندیدند. بعد انبیاء استدلال میآوردند و ثابت میکردند آنها میگفتند: «أَحَقٌّ هُوَ» واقعاً بناست معاد باشد؟ «قُلْ ای وَرَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ» بگو بله به خدا قسم راست است.۵۳/یونس.
میبینید که کلمه حق بکار رفت اما در مقابل کذب بود. گاهی حق گفته میشود و در مقابلش باطل است که معمولاً به خود عمل حق گفته میشود. مثلاً آفرینش زمین و آسمان که عمل خدای تعالی است این آفرینش حق است و باطل نیست. در آیه ۷۳ سوره مبارکه انعام فرمود: «هو الذی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ…»
چه زمانی اقدام به کاری میشود؟ وقتیکه بتوانیم نتیجه صحیحی برای آن کار در نظر بگیریم؛ یعنی همینکه کار نتیجهبخش باشد میگویند این کار حق است. نتیجه مطلوب و صحیح دارد که اگر نداشته باشد میگویند کار بیهودهای است، باطل است، لهو است، لغو است و امثال اینها.
در آیه ۱۹۱ و ۱۹۰ سوره مبارکه آلعمران فرمود: «إنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لآیَاتٍ لِّأُوْلِی الألْبَابِ * الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّار». کسانی که درباره آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند به این نتیجه میرسند که این آفرینش باطل نیست. خلق آسمان و زمین برای بازیچه، لهو، لعب، عبث و باطل نیست، بلکه آفرینش عمل خارجی است که متصف به حق است.
تعبیری را بعض اساتید بزرگوار رحمه الله دارند خوب توجه کنید که میگویند گاهی حق به ارزشها و باورها برمیگردد؛ یعنی باید بفهمیم بین این دو چه رابطهای وجود دارد. بیان مطلب اینکه اگر بخواهیم ثبوت واقعی مطلبی را بیان کنیم از کلمه هست یا است استفاده میکنیم. مثلاً میگوییم فلانی عادل است. یا فلان کالا برای فلان شخص هست. اینها مفاهیم واقعی هستند و به باورها برمیگردند.
هر چیزی که مربوط به واقعیتهای خارجی است و انسان باور میکند اینها هست. خدا هست. اعتقاد به وجود او حق است. «رُدُّواْ إِلَى اللّهِ مَوْلاَهُمُ الْحَقِّ». ولایت برای خدا حق است. «هُنَالِکَ الْوَلَایَهُ لِلَّهِ الْحَقِّ». خدا مولای حق است، دروغی و اعتباری نیست. یعنی مولای واقعی است.
اما گاهی حق به باید ختم میشود. مثلاً میگوییم، باید راست گفت، باید رعایت عدل کرد، باید با ظلم مبارزه کرد. اگر گفتیم باید چنین باشد. باید چنین عمل کرد. باید راست گفت. این مفهوم باید غیر از مفهوم است، است. اصطلاحاً به اینها مفاهیم ارزشی میگویند.
پس میبینید که کاربردهای حق در گفتار گاهی در باورها و گاهی در ارزشهاست. بحث از دست نرود تا اینجا عرض کردیم این مهم است که بفهمیم چرا تواصی بهحق بین ایمان و صبر قرارگرفته و برای فهم این مطلب به تعدادی از موارد استعمال حق در قرآن کریم اشاره کردم که باهم در معنا فرق داشتند تا در نوبت بعد با قید حیات ادامه بحث را دنبال کنیم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ
خودم و همهی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم. متقین در همه حال بردبارند. مولانا امیرالمؤمنین علیهالسلام در حکمت ۱۹۷ از حکم نهجالبلاغه فرمود: «أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِیمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ». نخستین فایدهاى که شخص بردبار، از بردبارىاش مىبرد، آن است که مردم در برابر نادان او را یارى مىکنند. حلم صفت بسیار بلندی است. البته بین حلم و صبر فرق است.
حضرت ترغیب کردهاند که اهل بردباری باشیم. چون در مخاطراتی که از طرف افراد نادان برای انسان پیش میآید مردم افراد بردبار را کمک میکنند و تنها نمیگذارند.
اتفاقاً در حکمت بعدی هم به همین صفت زیبا اشارهشده و ترغیب کرده است که اگر حلیم و بردبار نیستید برای به دست آوردن این صفت خود را به حلم بزنید تا آرامآرام متخلق به این خلق بشوید. فرمود: «إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ، فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ، إِلَّا وَ أَوْشَکَ أَنْ یَکُونَ مِنْهُمْ». اگر شکیبا نیستى خود را به شکیبایى وادار کن زیرا کم اتفاق مىافتد که کسى به گروهى خود را شبیه سازد و از آنها نشود.
امام علیهالسلام در حقیقت روشی را برای به دست آوردن صفات پسندیده آموزش دادهاند. از خدای تعالی میخواهیم توفیق تخلق به این خلق را نصیب همه ما بگرداند.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی ره در مفاتیحالجنان گفته است که بنا بر قولی ۲۳ ذیقعده سالگشت شهادت امام رضا علیهالسلام و زیارت حضرت از دور و نزدیک مستحب است. مرحوم میرداماد ره در رساله اربعه ایام در بیان اعمال روز دحوالارض گفته است، زیارت امام رضا علیهالسلام در این روز افضل اعمال مستحب و از مؤکدترین آداب میباشد.
من چون هفته گذشته مفصل راجع به حضرت مطالبی را عرض کردم فقط به این یکی دو روایت اکتفا میکنم که ما را تشویق به زیارت و فلسفه آنکه باعث میشود زائر با مزور ارتباط برقرار کند و صفات او را به خود بگیرد.
امام صادق علیهالسلام فرمود: نوه من در سرزمین خراسان و در شهر طوس به شهادت میرسد «مَنْ زَارَهُ إِلَیْهَا عَارِفاً بِحَقِّهِ أَخَذْتُهُ بِیَدِی یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّهَ وَ إِنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الْکَبَائِرِ. قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا عِرْفَانُ حَقِّهِ قَالَ یَعْلَمُ أَنَّهُ إِمَامٌ مُفْتَرَضُ الطَّاعَهِ غَرِیبٌ شَهِیدٌ مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ سَبْعِینَ شَهِیداً مِمَّنِ اسْتُشْهِدَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ عَلَى حَقِیقَهٍ». (من لایحضره الفقیه، جلد ۲، صفحه ۵۸۴). هر کس که با شناخت حقّش او را زیارت کند، من در روز قیامت او را به دست خود میگیرم و به بهشت داخل میسازم، اگرچه از اهل معاصى کبیره باشد. (زیارت حضرت رضا این خاصیت را دارد البته امام صادق شرط گذاشتند که عارفا بحقه) راوى گفت: گفتم: فدایت شوم، شناخت حق او چیست؟ فرمود: شناخت حق او این است که بداند که او امامى واجب الاطاعه است و غریب و شهیدی است که هر کس با شناخت حقّش او را زیارت کند، (این مربوط به همه ائمه است در زمان خودشان و در این زمان امام زمان علیهالسلام که ما بفهمیم امامی است که طاعتش واجب است. ما در مقام بیان میگویم اما در مقام عمل اطاعت از امام نداریم. صدبار هم به زیارت برویم عارفان بحقه نشده است. وقتی عارفا بحقه شده است که ما دستورات او را اطاعت کنیم) خداى عزّ و جلّ اجر هفتاد شهید از شهدایى را که پیش روى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در دفاع از او، از روى حقیقت به شهادت رسیدهاند به او عطا میکند.
خیلی مهم است خیلی عظیم است که ما زجر سفر را میکشیم و به زیارت حضرت رضا میرویم و بقیه اهلبیت، عارفا بحقه باید برویم یعنی هر چه که گفت دستورات و اوامرش و نواهی اش را باید انجام داد.
و در روایت دیگر امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «سَیُقْتَلُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِی بِأَرْضِ خُرَاسَانَ بِالسَّمِّ ظُلْماً اسْمُهُ اسْمِی وَ اسْمُ أَبِیهِ اسْمُ ابْنِ عِمْرَانَ مُوسَی أَلَا فَمَنْ زَارَهُ فِی غُرْبَتِهِ غَفَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ ذُنُوبَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْهَا وَ مَا تَأَخَّرَ وَ لَوْ کَانَتْ مِثْلَ عَدَدِ النُّجُومِ وَ قَطْرِ الْأَمْطَارِ وَ وَرَقِ الْأَشْجَارِ». بهزودی مردی از فرزندان من در سرزمین خراسان به ظلم و با سم کشته خواهد شد نام او هم نام من و نام پدرش همنام فرزند عمران، موسی است، آگاه باشید هر کس او را در غربتش زیارت کند خداوند گناهان گذشته و اخیر او را میآمرزد هرچند به عدد ستارگان آسمان و قطرات باران و برگ درختان باشد. خدای تعالی زیارت بامعرفت به حق اهلبیت و بهخصوص امام رضا علیهالسلام نصیب همه ما بگرداند.
۲۷ خرداد سال ۵۸ حضرت امام دستور تشکیل جهاد سازندگی دادند و ثمرات فراوانی برای انقلاب و نظام و مردم این حرکت عظیم داشت؛ و امروز هم احتیاج هست که این جریان دوباره احیا شود همه گروههای جهادی که امروز دارند تلاش میکنند و عمل میکنند با همدیگر منسجم در یک مسیر حرکت کنند تا نتیجهبخش باش.
بحث محرومیتزدایی و بحث حرکتهای جهادی که این روزها انجام میشود حرکتهای خوبی است. گروههای فراوانی از مردم مشغول این خدمات هستند اما باید منسجم و متحد و با یک روشمندی این کار انجام شود.
جهاد سازندگی که در سالهای اول تشکیلشده بود این کارها را مدیریت میکرد و منسجم انجام میشد و آثار و برکات خودش را داشت؛ و یکی از آن مسائلی بود که همان اول انقلاب به وجود آمد و آثار فراوانی را داشت. به نظر میرسد که دوباره باید با همان روش این کارها را انجام داد تا موضوعات مختلف بهخصوص بحث کشاورزی و امثال اینها دوباره احیا شود.
شما قبل از خطبهها مطالب مفید و ارزندهای را از معاون وزیر محترم جهاد کشاورزی در این رابطه و مسائلی که مربوط به کلان کشور و استان هست شنیدید قطعاً. من مطالب دیگری را خدمت شما عرض میکنم.
در این هفته روز جهانی بیابانزدائی، سال گشت تشکیل جهاد سازندگی و آغاز هفته صرفهجوئی در مصرف آب را داریم که همه تقریباً به یک مطلب برمیگردد و آن حفظ منابع طبیعی و استفاده بهینه از آنها و تلاش برای رشد منابع حیاتی جامعه است.
از مسائل مهمی که مسئولین و مردم باید اهتمام ویژه داشته باشند بخش کشاورزی است. یکی از مصادیق استقلال که از آرمانهای انقلاب است استقلال در بخش کشاورزی است. باید در این بخش طوری کار کرد تا خودکفا شویم.
امامین انقلاب هم در مقاطع مختلف تأکید و توصیه داشتهاند که این مهم به جد دنبال شود و قبل از هر دو بزرگوار، قرآن و رسول خدا و اهلبیت علیهمالسلام توصیه فرمودند و چه بیانات زیبایی از حضرات معصومین دراینباره داریم.
اتفاقاً آنها هم به بحث استقلال غذائی اشاره دارند و برای تشویق به اقدام کار کشاورزی و دامداری و امثال اینها را عبادت و ترک آن را مذمت کردهاند. بعض از ائمه علیهمالسلام خودشان کشاورزی داشتند و این حرکت ائمه پیام دارد.
درباره امیرالمؤمنین است که او را مىدیدند که با یک قطار شتر، با بار هسته خرما، در حرکت است، از حضرت سؤال میکردند اینها چیست؟ مىگفت: درخت خرما ان شاء اللَّه؛ (حالا آنها هسته خرما بود و باید میکاشتند. ان شاء الله را هم یادتان باشد همیشه در کارهایتان بگویید) آنها را مىکاشت و حتّى یکى از هستهها را دور نمىانداخت.
امام صادق علیهالسلام فرمود: در میان کارها چیزى در نزد خداى متعال، محبوبتر از کشاورزى نیست؛ خدا هیچ پیامبرى را مبعوث نکرد مگر اینکه کشاورز بود، جز ادریس که خیّاط بود. (و الا همه انبیا کشاورزی کردند حتی رسول خدا).
امام صادق علیهالسلام به نقل از امام باقر علیهالسلام از قول امیرالمؤمنین علیهالسلام مىگفت: هر کس آب و خاکى در اختیار داشته باشد و (کشت و کارى نکند و) فقیر بماند، خدا او را از رحمت دور سازد.
این فقط مربوط به فرد نیست. جامعه را هم میگیرد؛ یعنی گر ملتی آب و زمین داشته باشد و با سوء مدیریت و بدون بهرهبرداری درست فقیر شود از رحمت الهی دور میشود. خدا اگر نظر رحمتش را برگرداند همین میشود. باران نمیآید، خشکسالی میشود، گرفتاریهای متعدد که در جامعه به وجود میآید همین است که رحمت خدا برمیگردد.
این همان اقتدار غذائی است که نباید از دست برود. آبوخاک در کشور ما در مسیر خشکسالی است. همان مقداری که هست باید با دقت مصرف شود.
کشور مقتدر کشوری است که احتیاجات غذائی نداشته باشد. هر کس بهاندازه خودش باید اقدام داشته باشد. گاهی چندنفری باهم میتوانند کار مفیدی در این زمینه انجام دهند. باید از روشهای جدید استفاده کرد و بهره بیشتر برد. البته منظورم ترا ریخته و امثال آن نیست.
امام معصوم از خاک گفته است. این یعنی نباید مسئولین محترم اجازه دهند کاربری زمینهای کشاورزی به هر عنوانی تغییر کند. زمین کشاورزی باید کشاورزی بماند. الآن ببینید چه بلیه ای به جان کشور افتاده! زمینهای کشاورزی را به بهانههای مختلف سند میدهند و کاربری تغییر میکند و زمین کشاورزی از بین میرود. مگر کشاورزی بدون زمین میشود؟ مگر تأمین غذا بدون زمین میشود؟ اقتدار غذایی اگر میخواهیم باید کشاورزی را اهمیت بدهیم.
بههرتقدیر امروز یکی از مصادیق استکبارستیزی کمک به استقلال کشور است که یک بعد آن تقویت بخش کشاورزی است.
رهبر معظم انقلاب اولویت را به بخش کشاورزی میدهند و حضرت امام دربیانی فرمودند: «اگر زراعت خودمان، کشاورزى خودمان نتواند کفاف براى خودمان باشد و دستمان پیش آمریکا و امثال آمریکا براى ارزاقمان دراز باشد، ما وابسته خواهیم بود (و) نمیتوانیم کارى انجام بدهیم. آنوقت در جهات سیاسى هم باید وابسته بشویم». امام وابستگی غذا را موجب وابستگی سیاسی میدانند که مطلب درستی است.
در بیان دیگری فرمودند: «همین باورِ توانایى، شمارا توانا میکند. اگر افکار یک ملتى وابستگى به قدرت بزرگى داشته باشد، تمام چیزهاى آن ملت، وابستگى پیدا میکند. اگر افکارتان و باورتان این باشد که ما میتوانیم مستقل باشیم و وابسته به غیر نباشیم، خواهید توانست. اگر کشاورزان ما باورشان این باشد که ما میتوانیم در کشاورزى بهجایی برسیم که صادر کنیم و وابسته به غیر نباشیم، بلکه دیگران به ما محتاج باشند، میتوانند».
در کشور ما مهمتر از صنعت، بخش کشاورزی است. با توجه به آبوخاک و هوائی که داریم باید بهترین استفاده را داشته باشیم و الا آرامآرام به بیابان تبدیل میشویم.
و در بحث بیابانزدائی مهمترین کار جلوگیری از بیابان شدن مناطق است؛ که بحث خودش را دارد. در مصرف آب هم متأسفانه صرفهجوئی لازم را نداریم. در همه بخشها نهفقط همه توجه به مصرف خانگی باشد.
وقتی شبکه آبرسانی عیوبی دارد تا اصلاح نشود، نتیجهاش اسراف است. در بخش کشاورزی در مناطقی که آب کمتر است به نوع کشت باید توجه شود، هدر دادن قطرهای از آب جایز نیست.
در همین اطراف کرج دیدم که کلم و کاهو و امثال اینها که غرقابی است کاشتند. خب ما در استان کمبود آبداریم. خب نباید اجازه کاشت این محصولات را در مناطق کم آب داد. اینها میشود صیانت از آب. آب از بین برود زمین و کشاورزی و باغداری و دامپروری هم از بین میرود میشود بیابان. امنیت غذائی هم به خطر میافتد.
در کشورهای دیگر مطالعه و ملاحظه کردید، جایی که آب کم است اصلاً اجازه کاشت میوههای آب بر را نمیدهند. از جای دیگر میخرند. خودشان این کار را نمیکنند.
حضرت آقا فرمودند: «صرفهجویی لازم است؛ از تولید تا مصرف تا بازیافت. آب را صرفهجویی کنیم، یعنى از سدهایمان صیانت کنیم، شبکههای آبرسانی را اصلاح کنیم، آبیاریهای باصرفه در کشاورزى را آموزش بدهیم که چه جورى آبیارى بشود».
هر کس بهاندازه خودش در مصرف صرفهجوئی کند بسیار تأثیرگذار خواهد بود. این مسئله جدی است. من قبلاً راجع به آب صحبت کردم. هم آب هم خاک. خاک از بین برود همهچیز از بین میرود. همهچیز از خاک به وجود میآید. همهچیز از خاک تولید میشود. درست است که ما با آب زنده هستیم اما تولید همهچیز از خاک است. همین لباسی که به تن شماست از خاک درستشده است.
۳۱ خرداد سال گشت شهادت دکتر مصطفی چمران مجاهدی نستوه و دانشمندی متعهد و عارفی سالک و سرداری شجاع است خدای تعالی با اولیاء خودش محشور گرداند. باید به زندگی او و مثل او پرداخت و جلوههای الگویی این شخصیتهای کمنظیر را برای همه بازگو کرد. هم برای جوانان و هم برای مسئولان. چهره بخشی از این شخصیتها را باید برای مسئولین ترسیم کرد. گذشته از اینکه جوانان باید بهره ببرند.
تلاش بیگانگان علیه نظام اسلامی این است که همه مردم را از مسیری که انتخاب کردهاند منصرف کنند و با به وجود آوردن مشکلات و فشارهای پیرامونی، محاسبات افراد را بهخصوص مسئولین را دچار نقص و خلل بکنند و درنتیجه افراد را وادار به عقبگرد و یا سکوت بکنند. خوب دقت کنید به این بحث.
الگوی شهید چمران میتواند راه صحیح را به مسئولین و مردم نشان دهد که باوجود سختیها و مشکلات چگونه باید طی طریق کرد و خسته نشد.
شهید چمران جمع اضداد بود. کسانی که او را از نزدیک دیده بودند این را اذعان میکنند. هم اسلحه به دست داشت هم اشک به چشم. درصحنه نبرد مثل شیر غران بود و در شب، اهل تهجد و آه و ناله. نمونه کامل یک مرد اهل عمل بود. هم اهل هجرت بود هم جهاد و به شهادت هم رسید.
الگوی امروز ماست هم در بحث مجاهدت و جهادی عمل کردن و هم در بحث مقاومت با همه ابعادی که دارد. او اسوه جهاد و مقاومت است. حتماً دوستان عزیز زندگی چمران را مرور کنید بسیار درسآموز است. من کمتر راجع به افراد میگویم که دنبال کنید ولی این شخصیت بسیار درسآموز است، هم برای مسئولین هم جوانها.
بخشی را که خودش گفته عرض میکنم. «من در آمریکا زندگی خوشی داشتم. از همه نوع امکانات برخوردار بودم. ولی همه لذّات را کنار گذاشتم و به جنوب لبنان رفتم تا در میان محرومین و مستضعفین زندگی کنم؛ با فقر و محرومیت آنها بیشتر آشنا شوم؛ قلب خود را برای دردها و غمهای این دلشکستگان بازکنم؛… لذت خود را در آب دیده قرار دهم؛ تنها آسمان را، در سکوت و ظلمت شب، پناهگاه آههای سوزان خود سازم؛… میخواستم که در این دنیا با سرمایهداران و ستمگران محشور نباشم، (خوب این قسمتها را دقت کنید بعد مقایسه کنید) در جوّ آنها نفس نکشم، از تمتعات حیات آنها محظوظ نشوم و علم و دانش خود را در قبال پول و لذات زندگی خوش به آنها نفروشم.» همین یک خط خیلی درس است.
ایشان یکی از مسئولان جمهوری اسلامی بود. میگوید نمیخواهم در فضایی که مستکبران زندگی میکنند نفس بکشم. میخواهم در بین مستضعفین نفس بکشم. حالا عدهای خود را مقایسه کنند که عنوان مسئول دارند با ایشان و خود را آماده پاسخ گوئی یوم الجزاء کنند.
برای رهایی از مشکلات کشور به مسئولانی شبیه چمران احتیاج داریم. این بزرگمرد در میدان مبارزه با استکبار و جنگی که دشمنان ملت ترتیب داده بودند به شهادت رسید. عاش سعیدا و مات سعیدا.
ضدیت ما با استکبار و بهخصوص آمریکای جنایتکار و اذناب پلیدش هرگز کمرنگ نمیشود اخیراً هم اشرار صهیونیستی راجع به ایران و تغییر رویکردشان مطالبی گفتهاند که حالا در میدان عمل نتیجه گفتههایشان را خواهند دید اما آنچه را که ما فراموش نمیکنیم و این را جزو آداب هر جمعه خود کردهایم این است که هرچه فریاد داریم بر سر آمریکا بکشیم.
۳۰ خرداد سال ۶۰ آغاز جنگ مسلحانه علیه نظام اسلامی توسط منافقین اعلام شد و چهره واقعی خودشان را برای مردم کاملاً برملا کردند اگرچه اهلفن از قبل شناخت کامل راجع به آنها داشتند.
تا امروز هر جا علیه مردم حرکتی توسط دشمنان صورت گرفته یک پای ثابت آن منافقین بودهاند. از ترور و به شهادت رساندن مسئولین و دانشمندانمان بگیرید تا مردم عادی. باید کاملاً تبیین کرد که چگونه ۱۷ هزار نفر به دستور استکبار توسط منافقین به شهادت رسیدند.
جاسوسی اطلاعاتی و کمک به ترور دانشمندان و دهها ظلم و جنایت دیگر چهره خبیث جلادان را پاک نمیکند ولو با دهها ترفند و تحریف حقائق و دروغپراکنی خود را مظلوم نشان دهند. همین روزها هم برای دشمنان ملت مزدوری میکنند و خوشرقصی دارند.
نکتهای راجع به عزل و نصبها در استان میخواستم بگویم، راجع به بعضی از انتصاباتی که اخیراً شده است اما فعلاً چون به نتیجه قطعی نرسیدم اینجا اعلام نمیکنم. بنا داشتم نکتهای را عرض کنم. البته نکتهای که عرض میکنم نکته همیشگی ماست. ما بر سر این مسئله اصرار داریم و همانطور که رهبر معظم انقلاب هم تکرار کردند در بهکارگیری فتنهگران و حتی ساکتین فتنه و کسانی که در مسیری حرکت کردند و میکنند که در مقابل حرکت انقلابی مردم است، بهکارگیری اینها درست نیست و نباید به کار گرفته شوند و این جزو اصول ماست؛ ولی چون هنوز برای بنده مسلم نشده از مسئله عبور میکنیم؛ اما اگر به نتیجه رسیدیم سکوت نخواهیم کرد.
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾