- حدیث بندگی
- موضوع: شرح موعظه پیامبر (ص) به ابن مسعود
- ۱۳۹۸/۱۱/۳۰ – جلسه شصت و چهارم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
«یَا ابْنَ مَسْعُودٍ لَا تَحْمِلَنَّکَ الشَّفَقَهُ عَلَى أَهْلِکَ وَ وُلْدِکَ عَلَى الدُّخُولِ فِی الْمَعَاصِی وَ الْحَرَامِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ- وَ عَلَیْکَ بِذِکْرِ اللَّهِ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلًا یَا ابْنَ مَسْعُودٍ لَا تَکُونَنَّ مِمَّنْ یَهْدِی النَّاسَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُهُمْ بِالْخَیْرِ وَ هُوَ غَافِلٌ عَنْهُ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ»
«یَا ابْنَ مَسْعُودٍ لَا تَحْمِلَنَّکَ الشَّفَقَهُ عَلَى أَهْلِکَ وَ وُلْدِکَ عَلَى الدُّخُولِ فِی الْمَعَاصِی وَ الْحَرَامِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ» محبت زن و فرزند، تو را به گناه و حرام آلوده نکند که خدای تعالی میفرماید روز قیامت مال و فرزند سودی نبخشد مگر کسانی را که بادل سالم بیایند. بعدازاینکه رسول خدا به عبدالله بن مسعود این نکته را تذکر میدهند به آیه ۸۸ و ۸۹ سوره مبارکه شعرا استدلال میکنند.
«وَ عَلَیْکَ بِذِکْرِ اللَّهِ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلًا» در اینجا به آیه ۴۴ سوره مبارکه کهف اشاره کردند که بازهم یک بیان دارند و یک استدلال. در این حدیث شریف رسول خدا هر بخشی را که فرمودند به آیهای از قرآن هم استدلال کردند. عبدالله ابن مسعود دائمالذکر باش. دائم عمل صالح انجام بده. چرا؟ چون خدای تعالی فرمود «وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلًا» باقیاتالصالحات نزد خدا خیر است و ثواب دارد و بهترین اعمال است.
واقعاً یکی از چیزهایی که برای ما گرفتاری درست میکند و بعضاً در طول تاریخ هم داریم میبینیم که چنین اتفاقی افتاده، حب به اطرافیان و محبت به اولاد و محبت به همسر است. در طول تاریخ فراوان دیدهشده است. ریشه حب به اولاد و متعلقات، حب به نفس است. شخص چون خودش را دوست دارد بچهاش را هم دوست دارد. چون بچه من است. چون خودش را دوست دارد متعلقاتش را هم دوست دارد. به ماشین و خانهاش هم علاقه دارد چون همه اینها برای خودش است. لذا باید این حب به نفس را کنترل کرد. حب به نفس را باید برد در مسیر خدای تعالی قرارداد. درباره حب و مسائل مربوط به حب صحبت کردهام و اشاره نمیکنم.
از کمترین اثر مهربانی و محبت به همسر فرزندان و اطرافیان که در مسیر خدا نباشد و در مسیر الهی نباشد این است که انسان را به حرام میاندازد. برای اینکه دل آنها را به دست بیاورد گناه میکند. موارد گناه برای اینکه گوش به حرف همسرش بدهد، چه زن گوش به حرف شوهر بدهد چه شوهر گوش به حرف بزن بدهد فراوان است. میگوییم این چه قیافهای است؟ میگوید او میخواهد. تا یکقسمتی واجب است. یکقسمتی مستحب است. بعد وارد حرام میشود. اگر زنی از شوهرش تزیینی خواست یا شوهری از همسرش تزیینی خواست، جلوهای را خواست، واجب است که انجام دهد. در حالت عادی مستحب است؛ اما این محدوده تا جایی ادامه دارد که به حرام نیفتد. به حرام که افتاد هرکسی میخواهد باشد، باشد. میگویند اختلاف خانوادگی پیش میآید، خب باید کاری کنید پیش نیاید. همدیگر را باید تربیت کنیم. در مسیری قدم برداریم که خدادوست دارد. نه اینکه قرق الهی را بشکنیم به خاطر اینکه اینطور گفتهاند. مسائل را نباید باهم خلط کرد.
یکوقت برای شما گفتم که کسی آمد در خانه امام صادق علیهالسلام را زد. دید حضرت بالباس گلبهی آمد دم در. رنگ لباس خانمهاست. این بنده خدا بادید تعجب نگاه کرد. مثلاً فرض کنید در خانه ما بیایید من با تیشرت صورتی بیایم دم در. تصورش هم باعث خنده است. حضرت فرمودند: تعجب نکن. اهل منزل از رنگ این لباس خوششان میآید من هم برای آنها پوشیدم. با این رنگ لباس که مسجد نمیآیم. سرزده آمدی و الا اگر از قبل میدانستم شما میآیید لباس رسمی میپوشیدم. از این موارد زیاد داریم. اینجا دارد به ما درس میدهد که باید برای همسرت تزیین داشته باشی. قسمت زیادی از اختلافات خانوادگی که بعضاً پیش ما هم میآیند، میبینیم که زن و شوهر هم این جزئیات را نسبت به هم رعایت نکردند. خیلی عادی و راحت میشود اینها را رعایت کرد و خانواده را حفظ کرد. از آنطرف یک سری مسائل انسان را بیدین میکند.
به خاطر بچهها برای خودت جهنم و حرام درست نکن. شما زیاد قصه زبیر و عبدالله بن زبیر را شنیدهاید. امیرالمؤمنین فرمود که زبیر از ما بود تا قبل از اینکه تولهاش بزرگ شود. وقتیکه بزرگ شد او را از ما گرفت. زبیر با آن ویژگیها و خصوصیاتی که در صدر اول داشت جوری شد که در بیابان او را ترور کردند و قاتلش هم معلوم نشد که کیست. امیرالمؤمنین بالای سرش آمد و شروع کرد به گریه کردن. امیرالمؤمنین در جنگ یاد او انداخت که در جلسهای بود پیغمبر اکرم نشسته بود. زبیر هم نشسته بود. حضرت شروع کردند به اینکه بعضی از شماها چند وقت دیگر در مقابل علی بن ابیطالب میایستید. زبیر بلند شد گفت خدا نکند و از همین حرفها که میزنند. جنگ که شروع شد امیرالمؤمنین به زبیر گفت آن شب یادت هست؟ زبیر یکدفعه تکان خورد که همان صحنه ایجادشده است و شمشیر در برابر علی کشیده است. ول کرد و رفت. بعضیها هم او را در بیابان کشتند. عبدالله ابن زبیر هم همان شد که در تاریخ جلوهها و جلواتش و پسرانش را شنیدهاید. همینالان میبینید که در نظام جمهوری اسلامی بچههای بعضی از آقایان چه بلایی سر پدرانشان آوردهاند. چه گرفتاریهایی درست کردند.
مهربانی و شفقت اگر مسیرش مسیر خدا نباشد گرفتاری برای انسان درست میکند. امروز شاید گرفتار نباشی اما «یَوْمَ لا یَنْفَعُ مَالٌ وَلا بَنُونَ» روزی که دستوپا میزنی و دنبال کسی میگردی. در آن روز نسبها به هم میخورد. فرزند دیگر معنا ندارد. دیدهاید اتفاق هولناکی که میافتد همه فرار میکنند. یادشان میرود که بچهشان اینجاست. این صحنه در مکه خودش را خیلی خوب نشان میدهد که هیچکس به فکر هیچکس نیست. همه مواظب هستند که اعمالشان را انجام دهند. آن روزی که تراکم اعمال است، رمی جمره، منا و عرفات هیچکس به کار دیگری کاری ندارد. همه مواظب هستند که اعمال خودشان خراب نشود.
«إِلا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ» مگر کسی که قلب سلیمی دارد. دلی که در آن شبهه نباشد قلب سلیم است. امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمودند «أَسْلَمُ اَلْقُلُوبِ مَا طَهُرَ مِنَ اَلشُّبُهَاتِ» سالم ترین قلبها قلبی است که در آن شبهه نباشد.
امیرالمؤمنین فرمودند: دلت برای تو سالم نخواهد شد مگر آنوقتی که برای مؤمنان همان را بپسندی که برای خود میپسندی. اینکه ما باید قلب سلیم ببریم درصحنه قیامت این چطور قلبی است؟ میفرماید هرچه برای خودت میپسندی برای دیگران هم بپسند. مرگ خوب است برای همسایه! اینطور نباش. هرچه که خودت دوست داری و برای دیگری خواستی داری آرامآرام نزدیک میشوی به قلب سلیم.
مولانا صادق علیهالسلام فرمودند: قلب سالم قلبی است که از دنیا و دوستی دنیا سالم باشد. دوستی دنیا یعنی تعلق و الا دنیا را باید استفاده کرد. تعلق و وابستگیهای به دنیا منظور است.
حضرت فرمودند: دل سالم دلی است که پروردگارش را دیدار کند درحالیکه احدی جز او در آن دل نباشد.؟ دل ما پر از چیزهای دیگر است. وابستگی به انواع چیزها داریم. این قلب سلیم نیست. قلب سلیم فقط برای یکی میتپد. دل فقط برای خداست. شفقت اگر داریم باید برای خدا داشته باشیم. جریان حضرت زینب سلامالله علیها را میدانید. سهچهارساله بود و به امیرالمؤمنین گفت: پدر من را دوست داری؟ حضرت فرمود بله دوست دارم. حضرت زینب فرمود: ولی در یکدل که دو محبت نمیگنجد. یا باید من را دوست داشته باشی یا خدا را. امیرالمؤمنین خندهاش گرفت. آمد جواب بدهد خود حضرت زینب گفت: به ما شفقت داشته باش و محبتت فقط برای خدا باشد. امیرالمؤمنین خندهاش بیشتر شد و همان جمله معروف «اَنتِ زَینُ اَب» را در اینجا گفت. البته موارد دیگری هم هست که در آنجا هم حضرت این را فرمود. حضرت خندید و گفت چقدر این بچه چهارساله بامعرفت است. حب و دوستی که «هَل الدّین الّا الحبّ» باید برای خدا باشد. آدم بچه هایش را دوست دارد، دوستانش را دوست دارد، همسران همدیگر را دوست دارند و برای هم کارهایی انجام میدهند. باید مواظب باشیم.
«یَا ابْنَ مَسْعُودٍ لَا تَکُونَنَّ مِمَّنْ یَهْدِی النَّاسَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُهُمْ بِالْخَیْرِ وَ هُوَ غَافِلٌ عَنْهُ» عبدالله ابن مسعود اینطور نباش که مردم را به خیر و خوبی دعوت کنی و راهنمایی کنی و خودت از او غافل باشی که خدای تعالی فرمود «یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ» آیه ۴۴ بقره. آیا مردم را به نیکی میخوانید و خود را فراموش میکنید؟ اینیک بلیه است که ما هم مبتلا هستیم. دائم دیگران را دعوت میکنیم اما خودمان یادمان میرود. در جای دیگر فرمود «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ» چرا چیزی را میگویید که عمل نمیکنید؟ «کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ» موجبات خشم خدا را فراهم میکنید وقتی چیزهایی را بگویید که خودتان عمل ندارید. واعظی باشید که متعظ نباشید. علم بیعمل منشاء آثار مخربی است. کسی که مبتلابه این صفت است خودش را فراموش میکند؛ یعنی حقیقت وجودی و آن جایگاه مقام خلافت الهی خود را از یاد برده است. خود فراموشی کیفر خدا فراموشی است. سوره مبارکه حشر آیه ۱۹ و ۱۸ را بخوانید. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: هرکس خدای سبحان را فراموش کند خداوند خودش را از یاد او ببرد و دلش را کور کند. این خیلی مصیبت است. همه ما به این گرفتار هستیم. واعظ غیر متعظ یعنی کسی که موعظه میکند اما خودش به موعظهاش عمل نمیکند. دو حالت دارد. بدی کار خودش را نمیفهمد. مینشینند توضیح میدهد ولی نمیفهمد که خودش باید قبلاً عمل میکرده است. اگر نمیفهمد عقل نظریاش مشکل دارد. اگر میفهمد ولی قدرت ندارد انجام بدهد عقل عملیاش مشکل دارد. این شخص در عقل عملی و نظری مورد خدشه است. این مسئله خیلی مسئله مهمی است که اگر ما مبتلابه این مقت الهی بشویم برای ما خود فراموشی میآورد. انسان که خودش را فراموش کرد دیگر به هیچچیزی پایبند نیست. کیفر خدا فراموشی است. ما در دعاهایمان میگوییم که «وَ لاَ تَکِلْنِی إِلَى نَفْسِی طَرْفَهَ عَیْنٍ أَبَداً» خدایا ما را به حال خودمان وامگذار. خدا را که فراموش کردی خدا خودت را از یادت میبرد. خودت را که از یادت برد که تو باید در کجا باشی، تنزل پیدا میکنی. قسمتی از همین تنزل را در ریاستطلبیها میتوانیم پیدا کنیم. در همین کنشهای اجتماعی که وجود دارد. بعضی از اعمال را در افراد میبینیم قشنگ معلوم است که یادش رفته چه کسی است. این انسان خدای تعالی تاج «لَقَدْ کَرَّمْنا» بر سرش گذاشته است؛ اما خودش را فراموش کرده است. انسان اگر خود فراموش شد تختهگاز در سرازیری میرود. عاقبت چنین کسی «أَساءُوا السّوأى» است.
به بیان قرآن کریم کسی که در این مسیر حرکت کرد تکذیب آیات الهی را میکند. دیگر خدا را بنده نیست و زیر بار بندگی خدا هم نمیرود. این را در تقلب احوال میشود فهمید. جریاناتی که برای انسان پیش میآید. همه فکر میکنند که آدم خوبی هستند. همه ما فکر میکنیم که آدم خوبی هستیم؛ اما گفت نفس اژدرهاست او کی مرده است؟ شخصی رفته بود در زمستان مار بگیرد. مار خونسرد است و خواب زمستانی دارد. در سرمای زمستان دست کرد در لانه مار و ماری را درآورد و در کیسه کرد. شخصی گفت این چیست؟ جواب داد مار گرفتم. افعی بود. آفتاب به این مار خورد و یواشیواش جان گرفت. آن شعر معروف است که میگوید: نفس اژدرهاست او کی مرده است از غم بی آلتی افسرده است. آفتاب به او بخورد خونش گرم شود و به جریان بیفتد معلوم میشود که تو چهکاره هستی. لذا باید دائم از خدای تعالی بخواهیم به حال خودمان نباشیم. رهایمان نکنند. دستگیری داشته باشیم. اینیک نکته است که همه باید به آن توجه داشته باشیم.