متن کامل خطبه نماز جمعه ۲۰/۲/۹۸
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیتالله حسینی همدانی
بِسمِالله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّینِ
خواهران و برادران ایمانی خودم و شمارا به تقوای الهی دعوت میکنم. بحث در این بود که اهل تقوا در معاشرت با دیگران دستورات دینی را رعایت میکنند. در همین رابطه رسیدیم به یکی از دستورات اجتماعی اسلام که آثار فردی فراوانی هم دارد بهعنوان نصیحت کردن و خیرخواهی کردن که مؤمنین نسبت به همدیگر انجام میدهند. روایاتی هم عرض شد. برای تکمیل بحث به چند روایت دیگر اشاره میکنم.
امام صادق علیهالسلام فرمودند «یَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ- النَّصِیحَهُ لَهُ فِی الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِیبِ» واجب است بر مؤمن نصیحت کردن مؤمن دیگر را در حضور او یا در غیابش. در حضور نصیحت کردن معلوم است. خیرخواهی کردن و تذکر دادن و نکاتی را بیان کردن روشن است؛ اما در غیاب چگونه خیرخواهی کنیم؟ یعنی باید مواظب باشیم که غیبت او نشود. به او تهمت نزنند. افترا نبندند. اگر هم کسی این کار را کرد به دفاع از برادر مؤمن خودمان اقدام کنیم. ملاحظه میکنید که روایت خیرخواهی را توسعه داد. هم در حضور هم غیاب اهل ایمان نسبت به هم این وظیفه را داریم. حتی این سعه را میشود از آن فهمید که اگر مؤمنی در شهر دیگری بود و دارند نسبت به او بدی میکنند برای او خیرخواه باشیم و نصیحتکنیم.
تأکید دیگری از امام باقر علیهالسلام از قول رسول خدا -صلی الله علیه و آله و سلم- که فرمودند: «لِیَنْصَحِ الرَّجُلُ مِنْکُمْ أَخَاهُ کَنَصِیحَتِهِ لِنَفْسِهِ» انسان باید برادر دینیاش را نصیحت کند همانطور که برای خودش خیرخواهی دارد. شما چطور برای خودتان خیرخواهی میکنید و چیزی که به مصلحتتان است را میخواهید، برای برادر مؤمنتان هم باید اینگونه باشید. این کار پاداش فراوانی دارد. هم آثار معنوی فراوانی دارد هم در اجتماع تأثیرگذار است هم به خود ما تأثیرگذار است.
پاداش این خیرخواهی چقدر است؟ امام صادق علیهالسلام فرمودند که رسول خدا فرموده است کسی که بیشترین قدم را برای نصیحت مؤمن بردارد در نزد خدای تعالی در روز قیامت از منزلت بالاتری برخوردار است. جایگاه او در قیامت جایگاه ویژهای است. شبیه همین روایت را سفیان بن عیینه نقل میکند از شاگردان امام صادق است میگوید شنیدم امام صادق علیهالسلام فرمود «علَیکُم بالنُّصحِ للّه فی خَلقِهِ ، فلَن تَلقاهُ بعَمَلٍ أفضَلَ مِنهُ» بر شما باد که به خیرخواهی برای برادر مؤمنت اقدام کنی که در روز قیامت کسی خداوند را ملاقات نمیکند با عملی که افضل از این کار باشد. نصیحت به معنای خیرخواهی است نه اینکه بنشیند موعظه کند. مسیر درست را نشان دادن است. راهنمایی کردن و دستگیری کردن است. از خدای تعالی باید درخواست کنیم که به ما توفیق آن را بدهد که در این امور و هر امر خیر دیگری موفق باشیم که انجام بدهیم و وظایف ایمانی خودمان را نسبت به برادران مؤمنمان انجام بدهیم انشاءالله.
یکی دیگر از موارد معاشرت مؤمنین در جامعه که اسلام همروی آن تأکید فراوان دارد و باعث تحکیم اجتماعی هم میشود اصلاح ذاتالبین است. ممکن است بین دو نفر از افراد خانواده برادر و خواهر، پدر و مادر، فرزند و والدین، فامیل دور و فامیل نزدیک کدورتی پیش بیاید که موجب جدایی و افتراق بین افراد خانواده شود و یا در محلهای بین دوستان و همسایگان چنین افتراقی صورت بگیرد که اگر ادامهدار شود گاهی کار خیلی سخت میشود و منجر به ضرب و قتل و امثالذلک میشود. لذا باید بهسرعت کدورتها را اصلاح کرد. روابط را حسنه کرد و حتی بالاتر بعد از اصلاح ایجاد محبت هم کرد. بعضی وقتها فقط اصلاح میکنیم و از هم راضی هستیم اما باید بعد محبت و مودت آن را هم تقویت کنیم و زیاد کنیم.
از آیات شریفه قرآن کریم و همچنین روایات به دست میآید که وحدت بین مسلمین و تحکیم روابط اجتماعی جزو تأکیدات اسلام است. رسول خدا بر آن تأکید داشتند. آیات الهی بر آن تأکید میکند. در آیه اول سوره مبارکه انفال فرمود «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الأَنفَالِ قُلِ الأَنفَالُ لِلّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُواْ اللّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بِیْنِکُمْ وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ». قسمت موردنظر این است که «فَاتَّقُواْ اللّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بِیْنِکُمْ» ای پیغمبر درباره انفال از تو میپرسند تو بگو انفال برای خدا و رسول است و تقوا داشته باشید و بین خودتان صلح برقرار کنید. این آیه شریفه شأن نزولش در جنگ بدر بود. جنگ بدر اولین جنگی است که در تاریخ اسلام واقع شد. رسول خدا برای اینکه مردم را تشویق کند بخصوص جوانها را تشویق کند که در جنگ حاضر شوند فرمودند به اینکه هرکسی مثلاً سران لشکر مقابل را اسیر کند جایزه بیشتری به او میدهیم. جنگ تمام شد علیالقاعده جوانانی که در جنگ حاضر بودند مطالبه بیشتری از غنائم داشتند. از آنطرف مسنترها میگفتند ما پشتیبانی جنگ را داشتیم ما هم کمک کردیم. ما هم درصحنه بودیم. نزاع و کشمکش جزئی پیش امد و بههرتقدیر انتظار غنیمت بیشتر بردن نکاتی را به وجود آورد. ذیل همین آیه مباحث فقهی مطرح است که درجایش باید مطرح شود. لذا اینجا خدای تعالی توصیه به تقوا کرده است و دست کشیدن از نزاع را دستور دادند.
باید نگذاریم حتی بهاندازه کوچکترین لحظهای بین اهل ایمان اختلاف و نزاع باشد. یا در آیه دهم سوره مبارکه حجرات «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» مؤمنین برادران هم هستند لذا باید بین برادران صلح و مدارا و صمیمیت برقرار باشد و اهل تقوا بود که رحمت خدا جاری شود. اگر دقت کنید آیه شریفه زمینهسازی میکند. رابطه شما باهم یک رابطه مساوی است. هردوی شما باهم برادر هستید و در رتبه یکسان هستید. مثل رابطه پدر و فرزند نیست که رتبه آنها یکی نباشد. لذا برادرانه باهم رفتار کنید و صمیمی باشید. اتفاقاً همین آیه دهم سوره مبارکه حجرات در همین روزهای ماه رمضان دوازدهم ماه رمضان سال اول هجری قمری نازل شد و رسول خدا بین خودش و امیرالمؤمنین بر اساس همین آیه پیمان اخوت و برادری بستند که به روح هر دو بزرگوار صلواتی عنایت کنید.
مسئله اصلاح ذاتالبین در مجموعه روایات ما هم آمده است. در نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علیهالسلام اصلاح ذاتالبین را از تمام نماز و روزه بالاتر دانستند. در خطبه معروف ۳۸ که مطالب مهمی را حضرت بیان کردند که بعضی از علما و اساتید به شاگردانشان توصیه میکردند خطبه ۳۸ را حفظ کنند بعدازاینکه مولا امیرالمؤمنین از ابن ملجم مرادی ضربه خوردند کلماتی را بهعنوان وصیت برای حسنین علیهماالسلام بیان فرمودند: «أُوصِیکُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَلَّا تَبْغِیَا الدُّنْیَا وَ إِنْ بَغَتْکُمَا… وَ کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَیْنِکُمْ فَإِنِّی سَمِعْتُ جَدَّکُمَا صلى الله علیه واله یَقُولُ صَلَاحُ ذَاتِ الْبَیْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّهِ الصَّلَاهِ وَ الصِّیَامِ» حضرت در ابتدا سفارش میکنند فرزندانشان را و همهکسانی را که کلام ایشان به آنها میرسد مثل ما که الآن کلام امیرالمؤمنین به ما رسیده است که تقواپیشه کنید و اهل نظم در امور باشید و اصلاح ذاتالبین کنید و فرمودند از جد شما رسول خدا شنیدم که فرمود اصلاح ذاتالبین افضل از تمامی نمازها و روزههاست. البته ذیل این روایت مرحوم علامه مجلسی از قول شیخ طوسی حاشیه زدند که منظور نمازها و روزههای مستحبی است. حتی نمازها و روزههای مستحبی هم که باشد خیلی زیاد است؛ یعنی اهمیت موضوع را میرساند که اگر کدورتی بین افراد وجود دارد در خانوادهها بهخصوص در ماه مبارک رمضان بخصوص تا قبل از شبهای قدر اگر بخواهید دعا مستجاب شود و خدای تعالی نظر رحمت به ما داشته باشد باید کدورتها و بدیهایی که نسبت به هم داریم اینها را کنار بگذاریم تا دعا به اجابت نزدیکتر باشد. عفو کنیم تا خدای تعالی ما را مورد عفو خودش قرار بدهد. اگر عفو نکنیم خدای عفو هم شاید اینجا دست نگه دارد. به هر جهت بین همدیگر رابطه مودت را تقویت کنیم. حضرت اینجا اول تقوا را میگویند بعد نظم در امور را میگویند. بعد به اصلاح ذاتالبین میپردازند. بااینکه خیلی مطالب دیگری بود که شاید به نظر میرسد مهمتر بود ولی حضرت اینگونه بیان کردند. باید کوشش کنیم تا اخوت اسلامی برقرار شود. در بین خودمان و خانوادهمان و جامعهمان.
برای تشویق ما نسبت به این مهم از آن بهعنوان محبوبترین صدقه الهی نام میبرد. «روایتی از امام صادق نقلشده که حضرت فرمودند: عَنْ حَبِیبٍ الْأَحْوَلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ علیهالسلام یَقُولُ صَدَقَهٌ یُحِبُّهَا اللَّهُ إِصْلَاحٌ بَیْنَ النَّاسِ إِذَا تَفَاسَدُوا وَ تَقَارُبٌ بَیْنَهُمْ إِذَا تَبَاعَدُوا». صدقهای که خدا دوست دارد اگر بین انسانها مفسدهای شد باهم اختلاف کردند و جدایی بین آنها رخ داد اصلاح بین مردم بهترین صدقه است. اگر به خاطر هر مسئلهای بین آنها جدایی و افتراق افتاد کسی آنها را به هم نزدیک کند صدقهای است که خدای تعالی دوست دارد. لذا سعی کنیم اگر توان داریم که داریم، بعضیها با زبان، بعضیها خود وجودشان اصلاح ذاتالبین میکند این کار را انجام بدهیم. متأسفانه میبینید که در جامعه مقداری این مسائل زیاد شده است. خصوصاً بین تازهعروسها و تازهدامادها باید زودتر نجات داد که قصه سنگین و عمیق نشود.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ
خودم و همهی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم. اهل تقوا تا بتوانند در به دست آوردن کمالات نفسانی و معنوی و همچنین کمالات مادی مثل به دست آوردن علم و هنر و صنعت و امثالذلک تلاش میکنند. وقت را به بطالت نمیگذرانند. هم معنویت را تقویت میکنند همه ابعاد وجودی دیگرشان را خود را با این امور قیمتی و باارزش میکنند. مولای ما امیرالمؤمنین در حکمت ۷۷ از حکم نهجالبلاغه فرمودند «قِیمَهُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُه» ارزش و قیمت هرکسی به چیزی است که آن را خوب میداند. البته طور دیگر هم میشود معنا کرد. قیمت هرکسی به آن هنری است که دارد آن هنر او را قیمتی میکند. مرحوم سید رضی رضوانالله علیه در اینجا درباره این حکمت فرمودند کلمهای است که قیمتی برای آن نمیشود تعیین کرد. هیچ حکمتی همسنگ آن و هیچ سخنی همتای این سخن علی نیست. امیرالمؤمنین با این بیانشان تشویق میکنند که افراد به دنبال یادگیری علم بروند. معرفتشان را زیاد کنند. کمالات دیگری را در خودشان به وجود بیاورند. فضل در خودشان زیاد کنند چون پرارزشترین افراد در نزد مردم کسی است که کمالات بیشتر و هنرهای فراوانی دارد و معمولاً چنین کسی در نزد عقلا و دانشمندان موردتکریم است. برخلاف شخصی که هنر و کمالی ندارد که مورد مذمت هم هست و چون مراتب علمی افراد یکسان نیست فرد عاقل تلاش میکند که خودش را بالاتر ببرد. مناقب و علم خودش و فضیلتهای معنوی و مادی خودش را بیشتر کند و درنتیجه ارزشش بالاتر برود. خدای تعالی توفیق این را بدهد که تقوا در همه ما بیشازپیش بگردد.
پانزدهم ماه رمضان المبارک سال سه قمری امام مجتبی ع به دنیا آمدند. با آن ویژگیهای انحصاری که در وجود نازنین آن امام مظلوم و کریم بود. با توجه به آیه تطهیر که شیعه و سنی اعتراف دارند در شأن خمسه طیبه نازلشده است که یکی از آنها هم امام مجتبی است امام حسن علیهالسلام از هر رجس و پلیدی دور بودند. در دنیا دارای سجایای اخلاقی مثل یتیمنوازی و حسن خلق و کرامت و حلم و صبوری و شجاعت و امثالذلک بود و در آخرت هم زینت بهشت است. رسول خدا علاقه شدیدی به امام مجتبی داشتند و این علاقه را هم ابراز میکردند تا جایی که مردم دائماً امام مجتبی را در آغوش رسول خدا میدیدند. گاهی رسول خدا بالای منبر مشغول سخنرانی بودند امام حسن که بچهسال بود وارد مسجد میشد حضرت از منبر پایین میآمدند و وسط سخنرانی و خطبه او را در بغل میگرفتند و به او محبت میکرد. بعضی وقتها با خودش حمل میکرد بالای منبر کنار خودش مینشاند. دائماً او را مورد محبت و بوسیدن قرار میداد. در یک بیانی سه مرتبه تکرار کردند که خداوندا من او را دوست دارم و هر که او را دوست بدارد نیز دوست خواهم داشت. محبت امام حسن مجتبی در دل همه ما هست خدا انشاءالله زیادتر قرار بدهد. در یک بیانی فرمودند اگر عقل، خود را بهصورت مردی نشان بدهد آن مرد حسن علیهالسلام است؛ یعنی در کمال عقلی به سر میبردند. رسول خدا با این نوع رفتارشان میخواستند مردم را متوجه مسائلی در آینده کنند.
تاریخ امام حسن بسیار مهم است و برای امروز ما درسآموز است. در همین روزهایی که الآن داریم زندگی میکنیم تاریخ امام حسن برای ما خیلی مهم است. اگر تاریخ را خوب نگاه کنید و کرده باشید میبینید که بعد از شهادت امیرالمؤمنین و آغاز امامت امام مجتبی علیهالسلام یک عده دوباره سرکار آمدند. آنکسانی که علیبنابیطالب آنها را سرکوب کرده بود آمدند دور معاویه جمع شدند و یک جبههای تشکیل دادند در مقابل امام مجتبی علیهالسلام تا نظام سیاسی و اقتصادی را به دست بگیرند و با کنترل اقتصاد و سیاست نظام ارزشی و فرهنگی را هم در دست بگیرند و استحاله کنند و مردم را بهنظام جاهلی گذشته برگردانند. کما اینکه این کار از یکزمانی شروعشده بود و وقتی به زمان امام حسین علیهالسلام رسید حسین سلاماللهعلیه وقتی قیام کردند گفتند میخواهند سیره جدم را دوباره احیا کنم؛ یعنی به فاصله ۴۰/۵۰ سال اینها توانستند چنین تغییری را در نظام اسلامی و انقلاب اسلامی پیغمبر به وجود بیاورند.
کار امام مجتبی در این دوران بسیار سخت است. هم باید شیعه را مدیریت کند، هم دین را حفظ کند، هم معارف اسلامی را در جامعه گسترش بدهد، هم در مقابل منافقان و طاغوتیان که قصد از بین بردن نظام اسلامی رادارند بایستد. به دلایل متعددی اقدام به مبارزه مسلحانه و درگیری با معاویه جواب نداد و جواب هم نمیداد. حضرت اقدام هم کردند و آن اقدامشان بیشتر برای اتمامحجت بود که بعضیها بعداً نگویند اگر میجنگیدی ما کمکت میکردیم و پیروز میشدیم. از طرف دیگر ضعف نفسانی اطرافیان، بیتقوایی و وادادگی، دنیادوستی، نگاه سازشکارانه داشتن به قدرت دروغین معاویه که برای او نامه تسلیم مینوشتند و تقاضای مذاکره میکردند از او درخواست میکردند و میگفتند تو حاضر باش ما هم حاضر هستیم. بعضاً نقاط ضعف سیستم مدیریتی امام حسن را به دشمن اطلاع میدادند. همان کارهایی که در زمان ما انجام شد. گفتند اگر میخواهید بر جمهوری اسلامی موفق شوید تحریم اقتصادی کنید. در فتنه ۸۸ یک عده این کار را کردند. نتیجهاش تنها گذاشتن امام شد. در تاریخ خواندهاید که اطرافیان امام چگونه بودند. یک شخصیت ویژه به نام عبیدالله بن عباس که فرمانده لشکر حضرت بود روی او خیلی حساب میشد با ۱۲٬۰۰۰ نفر و ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ درهم به سپاه معاویه پیوست. بالاخره کار را بهجایی رساندند که حضرت بهناچار وارد مذاکره شد و صلح را برای بقای شیعه و روشنگریهای بعدی پذیرفتند؛ اما امام دائماً تذکر میدادند که بدانید معاویه به تعهداتش عمل نخواهد کرد. در یک بیانی به این تعبیر فرمودند به خدا قسم اگر من تسلیم شوم این مسئله تمام نخواهد شد و به من خواهند گفت دین جدت را کنار بگذار.
درست مثل الآن آن است. اینکه گفتم خیلی شبیه است توجه کنید الآن میگویند برجام. برجام را قبول کردیم میگویند موشک. موشک را قبول کردیم حقوق بشر. حقوق بشر را قبول کردیم ولایتفقیه. همینطور خیلی شبیه این دوران است. یک عده هم به امام فشار میآوردند که تسلیم شویم. معاویه پایبند به تعهداتش است. امضای او معتبر است. با تعبیرات امروز دارم بیان میکنم. اتفاقاً امام مجبور به صلح شد که آن صلحنامه خودش مفصل است که چگونه عمل شد. بلافاصله بعدازاینکه صلحنامه امضا شد معاویه صلحنامه را پاره کرد و زیر پایش انداخت. به مفاد آن متعهد نماند. همه آن چیزهایی که امام حسن مجتبی پیشبینی میکرد هم اتفاق افتاد. آیا نباید از تاریخ درس بگیریم؟
وقتی کار در اختیار افراد متدین و متعهد و باانگیزه انقلابی و مؤمن به اهداف بلند انقلاب نباشد رهبر و فرمانده امام مجتبی هم باشد نتیجهاش عزت سوزی خواهد بود. کار سخت میشود. در این فضا که افراد همکاری نمیکنند انقلابیون یا شهید شدند یا خانهنشین شدند. عدهای لیبرال ترسو و منفعتطلب که ارزشی برای مردم قائل نیستند کار را به دست گرفتند، آیا تقصیر را باید به گردن امام انداخت؟ و بگوییم که امام جامعه مقصر است و چرا اقدام ندارد؟ زبان به یاوهگویی دراز کنند. به امام توهین کنند. کما اینکه کردند و او را مذل المؤمنین گفتند. سجاده از زیر پای امام مجتبی کشیدند. همان کسانی که پشت سرش نماز میخواندند یا مذل المومنین به او گفتند. خنجر بهپای مبارکش زدند. خمیه اش را غارت کردند. گفتند تقصیر توست. آن مقدماتی را که عرض کردم ببینید کار به کجا کشیده میشود.
این دوره که ما در آن هستیم عدهای روش کارشان اموی است. با سخنرانی و رسانه و غوغا سالاری و فضای مجازی در مردم این باور را به وجود آوردند که اگر با کدخدا مذاکره کنیم و ارتباط داشته باشیم مشکلات اقتصادی حل میشود. رهبری هشدار دادند و کجی مسیر را و غیرقابلاعتماد بودن دشمن را تذکر دادند و دعوت به عبرت گرفتن از تاریخ کردند و بالاخره با شرایطی که همه میدانید و مطرح کردند و دیگران هم توجه نکردند به آن شرایط که عملیاتی شود و خطوط قرمزی که مطرح بود آنها را هم رد کردند اجازه فرمودند که بالاخره مذاکره صورت بگیرد و چیزهایی امضا شود؛ که اگر این کار صورت نمیگرفت و اجازه نمیدادند قطعاً یک عده سروصدا راه میانداختند و به خیمه امام حمله میکردند و سجاده از زیر پایش میکشیدند که ما میخواستیم مشکلات مردم را حل کنیم شما نگذاشتید. رهبری پذیرفتند تا اتمامحجت بشود و چهره دشمن برای همه کاملاً آشکار شود که شد؛ و امروز میبینیم که حتی بعضیها که دفاع میکردند دیگر دفاعی ندارند؛ اما برای فهمیدن اینکه چه جریانی پیش روی ما بود میبینید که چه خسارتی به جامعه و اقتصاد زده شد که جبران آن طول میکشد؛ و متأسفانه هنوز هم عدهای با روشن شدن اینهمه دشمنی باز بر طبل مذاکره با شیطان این شیطان خبیث و دوستی با دشمن عنود و لجوج میکوبند. این حرفها تکرار اشتباه دوران امام حسن است که عدهای میگفتند اگر تسلیم شویم دشمن دست از دشمنیاش میکشد و مشکلات اقتصادی ما حل میشود و سختی معیشت ما درست میشود و رفاه و گشایش در امور میآید.
امام حسن علیهالسلام تعبیراتی دارند فرمودند: من میتوانم بروم به عبادتم مشغول بشوم این راحتترین کاری است که میتوانم انجام بدهم اما نمیروم زیرا از الآن دارم فرزندان شمارا میبینم که مثل گداها صفکشیدهاند درب خانه فرزندان این دشمنان از آنها آب و غذا گدایی میکنند و آنها حتی به فرزندان شما آب و غذا هم نخواهند داد. ببینید در تحریمها چگونه برخورد میکنند. دارو را از مردم منع میکنند. مواد حیاتی را اجازه نمیدهند. درست در همان دورانی که خیلی چیزهای دیگر را اجازه میدادند دارو را اجازه نمیدادند. مواد اولیه را اجازه نمیدادند. بروید تاریخ را بخوانید اما درست بخوانید. نگویید که امام حسن مذاکره کرد ما هم میخواهیم مذاکره کنیم. امام حسین مذاکره کرد ما هم میخواهیم مذاکره کنیم.
یک عده لیبرال ازخدابیخبر کجفهم گنگ کاری کردند که اگر کسی شعارهای اول انقلاب را هم بخواهد تکرار کند، از استکبارستیزی و مستضعفین بگوید، مخالف با تجملات و تشریفات باشد، بخواهد جلوی خسارت به بیتالمال را بگیرد، جلوی زراندوزیها را بگیرد و تذکر بدهد و روشنگری کند، متهم به تندروی و داغی و افراطی میشود. میگویند اهل تعامل نیست. تعامل باکی؟ تعامل با چی؟ تعامل سر چی؟ میدانید بابیان این آقایان امام حسین علیهالسلام تندرو است. افراطی است. چون با بودن اینهمه مسلمان و پیرو اهلبیت که صدها هزار نفر بودند در زمان امام حسین ع چرا تعداد یاران امام حسین آنقدر محدود بود؟ چون تندروی داشت. والا باید جمعیت زیادی دور خودش جمع میکرد. خیلیها باید دنبال امام راه میافتادند اما چون حرکت امام حسین مشخص بود انقلاب بود و بوی خون میداد و بوی تغییر میداد بوی مبارزه با خیلی از آن چیزهایی که عوضشده بود از زمان پیغمبر را میداد همانهایی که نجومی بگیرانی بودند که مزه دنیا زیر دندانهایشان خوش آمده بود و همانهایی که دنبال آقایی و آقازادگی و مرید بازی و این مزخرفات بودند به نصیحت کردن و راه درست به امام نشان دادن پرداختند. گفتند حسین جان نرو میکشند. زن و بچهات را اسیر میکنند. فقط تعداد کمی حضرت را تبعیت کردند. البته واقعه کربلا اسلام را تا قیامت زنده نگهداشته و خواهد داشت.
الحمدالله مردم ما درصحنه حضور دارند و تا وقتیکه مردم درصحنه هستند بزرگترین قدرت دنیا در اختیار مردم است. ما از امروز بااینهمه نهی صریح رهبر معظم انقلاب و تأکید دلسوزان نظام و انقلاب هم اصرار و پافشاری بر ارتباط گرفتن با استکبار و شیطان بزرگ را خیانت به ملت و ضربه بهنظام اسلامی میدانیم. از مسئولین میخواهیم در عرصه بینالمللی و دیپلماسی برای رسیدن به آنچه به مصلحت ملت است حکمت و عزت و اقتدار را از دست ندهند.
سخنان رهبر معظم انقلاب را در دیدار با کارگزاران نظام و تذکرات که بیان فرمودند قطعاً ملاحظه کردید. از مهمترین مطالب ایشان مسئله جنگ با آمریکا بود که واقع نخواهد شد. عدم مذاکره با دشمن و اینکه راه پیروزی مقاومت در برابر استکبار است. چرا ایشان این حرفها را تکرار میکنند؟ دریکی دو سال گذشته ببینید که چند بار تکرار شده است. چون عدهای باز از سایه جنگ سخن میگویند و اینکه برای دور کردن جنگ از سر ملت باید مذاکره کنیم. در نوبت قبلی توان هستهای را از خود دور کردیم. با همین سایه جنگ و بهجای آن چند برابر تحریم شدیم و فشارها مضاعف شد. تهدید هم شدیم. سپاهمان را هم تروریستی اعلام کردند. حالا دوباره میگوید جنگ سایه انداخته است و به موشکهای ما طمع دارند. چقدر عدهای احمقانه فکر میکنند. من بخواهم کلامشان را واضحتر بیان کنم که همه بفهمند بچهها هم متوجه بشوند که البته همه متوجه هستند این است که دشمن میخواهد به ما حمله کند ما بهجای اینکه بایستیم و دفاع کنیم برویم سلاحهایمان را هم بدهیم تا با ما کاری نداشته باشند. خود دشمن میگوید که من قصد حمله ندارم. قصد جنگ ندارد اما بعضی از بوقهای خبری در داخل القای جنگ میکنند. عده هم برای پاسخگویی در سوء مدیریت بر ترس از جنگ تأکید میکنند. لذا شنیدید رهبر معظم انقلاب مذاکره را در این شرایط سم خواندند و فرمودند هیچ ایرانی باشعوری به دنبال مذاکره نمیرود. خیلی این تعبیر عجیبی است. حالا ببینید چه کسانی حرف از مذاکره میزنند. هر کس حرف از مذاکره زد بدانید که بیشعور است و بدانید که ایرانی نیست. به تعبیر رهبری که فرمودند هیچ ایرانی باشعوری…
ببینید یمن را که چگونه چهار سال است از حیثیت خودش دارد دفاع میکند. دیروز آنهایی که خودشان را خادمان حرمین شریفین میدانند جنایتکاران پلید سعودی که صهیونیست صفت هستند، مناطق مسکونی را در روز ماه مبارک رمضان بر سر مسلمانان مظلوم یمن خراب کردند و عدهای را به شهادت رساندند. بعد هم گفتند ما مراکز نظامی را زدیم. این مقاومت در برابر حملات وحشیانه آمریکایی صهیونیستی که از آستین سعودیها درآمده است و حملات پهبادی یمنیها که رعب در دل دشمن انداخته این مقاومت ستودنی است. به فضل پروردگار بهزودی شاهد مفتضح شدن استکبار و آل سعود در یمن خواهیم بود انشاءالله.
بله در ایران هم یک عده از روی ترس و بعضی از روی جهل و بعضی دیگر خیانت حرفهایی میزنند تحرکاتی دارند چراغهایی را برای بیگانگان خاموش و روشن میکنند. وقتی مدیر و مسئولی در افطار سفارت انگلیس در این شرایط بحرانی که آنها دندانتیز به ما نشان میدهند و به آمریکا کمک میکنند شرکت میکنند ناچار است فرمانها دیکته شده آنها را هم در لحظات خاص و اوقات مناسب به مردم القا کنند. دانسته یا ندانسته عامل دشمن باشند؛ اما دشمنان ما و بخصوص آمریکا بشنوید ملت رشید ایران نه اهل ترسند و نه اهل سازش با بیگانگان. پس بدانید اگر کجخیالی کنید با حملات برقآسا و پیدرپی غیورمردان رشید لشکر اسلام هستیتان را به باد خواهید داد.
تازگیها حرفهایی زده میشود و پیشنهادهایی میشود که جای تعجب دارد. یکی برای از بین بردن اختلافات که اصل اختلاف دروغ است و چنین چیزی وجود ندارد پیشنهاد میدهد که ریاست جمهوری و رهبری باهم ادغام شوند. شرط مرجعیت را هم برداریم اختلافات حل شود. هرکدام از مردم سه چهار سال حاکم شوند و بروند. این دعواها سر چیست؛ یعنی گوینده اساساً مدل اداره جامعه و نظام حکومتی اسلام را نفهمیده است و اعتقادی هم به قانون اساسی ندارد. قانون اساسی میثاق ملی است. دیگری سخن از اختیارات بیشتر و قدرت گستردهتر برای رئیسجمهور میزند. قدرت رئیسجمهور کم است قدرتهایش را زیاد کنیم. باید عرض کنم که وقتی سوء مدیریت بود و نداشتن برنامه و عزم جدی برای برطرف کردن مشکلات بود، اختیار بیشتر داشتن هم ثمری ندارد. مگر اختیار رئیسجمهور کم است؟ در طول این ۴۰ سال با کدام اختیارات کشور را اداره کردند؟ با همین اختیارات بوده است. آن چیزی که امروز لازم است برای نظام ما عزم جدی برای برطرف کردن انواع مشکلات مردم است. باید بدون توجه به بیگانه باانگیزه جهادی و انقلابی وارد میدان خدمت به مردم شد و از داشتههایمان استفاده کنیم. جوانها را به کار بگیریم. فرهیختگان را به کار بگیریم. منابع طبیعی و خدادادی که در اختیارمان هست را به کار بگیریم. مدیریت صحیح داشته باشیم تا از این مرحله عبور کنیم. کما اینکه تا حالا با سختیهایی که داشتیم این پیروزیها را به دست آوردیم.
مناسبتهای دیگری که داریم که باید برای هرکدام از آنها حرف زیاد زده شود که وقت نیست ۲۷ اردیبهشت روز ملی ارتباطات است گرامی میداریم. به همهکسانی که در این عرصه فعالیت دارند بخصوص روابط عمومیها خدا قوت میگوییم و انشاءالله کارشان را با دقت و صلابت انجام دهند.
۳۰ اردیبهشت روز جهانی جمعیت است. راجع به موضوع جمعیت باید مفصل بحث کرد. جمعیت یعنی امنیت ملی. یکی از مهمترین شاخصها در قدرت ملی کشور که بهشدت از آن صیانت میشود و باید صیانت کرد منابع انسانی و جمعیت است. لذا کسانی که با اسلام دشمنی دارند روی کمیت جمعیت و کیفیت افراد تمرکز و برنامه دارند که نه جمعیتی توسعه پیدا کند کسانی هم که هستند کیفیت لازم را نداشته باشند. انسانهای دانشمند عالم فرهیخته نباشند. ضعیف و تضعیفشده و مستضعف باشند. لذا تلاش میکنند بر کم کردن جمعیت ایران. روی موضوع خانواده و ارتباطات فامیلی که اسلام به آن اهمیت میدهد متمرکز هستند. فیلم میسازند، تئاتر درست کنند، شعر میخوانند، سند درست میکنند، پروتکل درست میکنند. الآن بعضی از همین فیلمهایی که امسال در جشنواره اکران شد بعضیهایش هم الآن دارد میرود روی پرده ببینید قسمت زیادی از آن نظام خانواده را نشانه رفته است. ارتباطات بین همسران را نشانه رفته است. نتیجه آینده اینگونه فیلمها آن است که نسل از بین برود. آقایان بصیر باشند با کنترل جمعیت متمرکز شدند این امور را از بین ببرند. خانواده را از بین ببرند. ارتباطات فامیلی را از بین ببرند.
امروز با همه تأکیداتی که رهبر معظم انقلاب دارند و داشتند کارشناسان جمعیت گفتند و میگویند و چند سال است که سیاستهای کلی جمعیت هم ابلاغشده است باز پایینترین نرخ باروری در جهان اسلام مربوط به ایران است. چرا اقدام جدی صورت نمیگیرد؟ حتی متأسفانه در رسانه ملی برنامهها و فیلمهایی که میبینیم برخلاف این مسیر توصیه میکنند. این را قبلاً عرض کردم تکرارش بد نیست آنطور که متخصصین میگویند زمان قابلاطمینان باروری بین ۱۷ سال تا ۴۴ سال است که حتی میگویند زنها در ۴۰ و پنجسالگی یکبار دیگر اولاد دار شوند تا ۱۴/۱۵ سال پوکی استخوان آنها عقب بیفتد. من مطالعه کردم و مقالات ایشان را خواندم. توصیه میکنند. بعد توصیهای که به کشور ما میکنند میگویند بین ۲۵ سال تا ۳۵ سال. الآن خانمهای که در سن ۳۰ و پنجسالگی باردار میشوند خوف آنها را میگیرد. میگویند بچه ما مونگول میشود. یکجور القا کردند که آنطرف مونگول نمیشوند اینطرف مونگول میشوند؟ نقشه و توطئه است. اگر دوران باروری بگذرد کاری از کسی ساخته نیست. مردان ما و خانمهای ما سنشان از باروری بگذرد. اگر به دنبال تمدن نوین اسلامی هستیم تمدن بدون جمعیت نمیشود. باید جمعیتی باشد تا ثروت و قدرت بیاورد و تمدن شکل بگیرد. اگر جمعیت کم باشد رونق تولید هم از بین خواهد رفت. جمعیت اگر کم باشد کشاورزی از کار خواهد افتاد. روی همه بخشها اثر میگذارد. یک کارشناس میگفت یکی از دلایلی که میتوانیم بفهمیم چرا اسرائیل ۲۵ سال دیگر نخواهد بود همین است چون آنها نرخ جمعیتیشان کم است. در مقابل فلسطینیها بیشتر است. آرامآرام در سالهای آینده جمعیتی نخواهند داشت. نیروهای انقلابی و ارزشی روی این قصه کار کنند. این را وظیفه عبادی بدانند. ما که نمیتوانیم سرباز از کشورهای دیگر وارد کنیم. نمیتوانیم دانشمند وارد کنیم. نمیتوانیم عالم و فرهیخته وارد کنیم. نمیتوانیم انسانهای موردنیازمان را از کشورهای دیگر وارد کنیم. باید خودمان تولید داشته باشیم. راجع به تولید گندم باید بگوییم، راجع به تولید اولاد هم باید بگوییم. مواظب باشید چون دشمن در هر دو دارد کار میکند.
۳۱ اردیبهشت هفته کمک به محرومان و مستضعفان است. یک خرداد روز بهرهوری و بهینهسازی مصرف است. دوم خرداد هفدهم رمضان معراج پیغمبر خدا است که هرکدام از اینها مطالبی دارد که وقت گذشت.