- حدیث بندگی
- موضوع: شرح موعظه پیامبر (ص) به ابن مسعود
- ۱۳۹۷/۱۰/۲۶– جلسه شانزدهم
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَ قَالَ لِعِیسَى ع یا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ وَ عَلى والِدَتِکَ إِذْ أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلًا إِلَى قَوْلِهِ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی»
آیه ۱۱۰ سوره مبارکه مائده مفصل است که قسمتی از آن در این بخش از حدیث آمده است میفرماید ای عیسی نعمتی را که به تو و مادرت دادهام به یاد بیاور. من تو را به روحالقدس مؤید کردم. با مردم در گهواره و در میانسالی سخن گفتی. «وَإِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَالتَّوْرَاهَ وَالْإِنْجِیلَ» به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل را آموختم.
تا میرسد به داستان معجزه و خلقتی را که حضرت عیسی انجام داد که تو با اجازه من از گل شکل مرغی را ساختی و به او روح دمیدی. «وَتُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِی» با اجازه من کور مادرزاد اَعمی با أَکْمَهَ فرق دارد. اَعمی کسی است که کور است یا بر اثر مادرزادی یا بر اثر یک حادثه اما أَکْمَهَ یعنی کور مادرزاد. «وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِی» با اجازه من مرده زنده میکردی. مرده ها هم مرده های یکی دو روزه نبودند، مرده های طولانی بودند.
«وَإِذْ کَفَفْتُ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَنْکَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ» این اصل آیه بود که خواستم در ذهن شما باشد تا به قسمتهای مختلف آن که میرسیم به موارد آن اشاره کنیم.
در ادامه حدیث به آیه ۹۰ سوره انبیا اشاره میکند «وَ قَالَ إِنَّهُمْ کانُوا یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ کانُوا لَنا خاشِعِینَ» خداوند میفرماید اینها به سوی خوبیها سرعت داشتند و شتاب میکردند و با دلی پر از بیم و امید ما را صدا میکردند و در برابر ما خاشع بودند.
حضرت عیسی مسیح -علیهالسلام- خصوصیات و ویژگیهایی دارند که در انبیاء دیگر نیست یعنی شاید تعداد ۲۰ وصف از اوصاف برجسته ولایت و اوصاف اولیای الهی برای حضرت در قرآن کریم شمارش شده است که تعداد زیادی از آن در انبیاء دیگر نیست و اختصاصی حضرت عیسی است. از انبیاء اولوالعزم است و آیت الهی است. انبیاء دیگر با خودشان نشانه میآوردند. ولی حضرت عیسی خودش نشانه است. البته راه رسیدن به آن اوصاف هم طهارت روح است؛ یعنی بعضی از صفاتی که حضرت عیسی مسیح -علیهالسلام- دارد، دیگران هم میتوانند داشته باشند. به شرطی که طهارت روح را برای خودشان کسب کنند.
حضرت مظهر تعدادی از اسامی الهی است. مظهر خالق است «إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ» چون انسان میتواند مظهر فعل خدا باشد. مظهر شافی است. کسانی که بیماری داشتند میآمدند حضرت دعا میکرد و دست میکشید به اذن خدا شفا پیدا میکردند. مظهر عالمُ الغَیب است، چون از ذخایر داخل منزل ها خبر میداد. از غیب اطلاع می داد.
مظهر مُحیی است چون مرده زنده میکرد. در عین حال عبد خاضع و خاشع و مطیع خدای تعالی بود. عَبدُالله بود. دیگران هم طبق آیه قرآن او را ساحر و مجنون میدانستند. در این عبد بودن هم استنکاف نداشت «لَن یَسْتَنکِفَ الْمَسِیحُ أَن یَکُونَ عَبْدًا لِّلَّهِ» آیه ۱۷۲ سوره مبارکه نساء.
از لطایف وجودی حضرت عیسی -علیهالسلام- این است که موصوف شده است به روحالله. خدای تعالی در آیه شریفه ۱۱۰ از سوره مبارکه مائده اشاره فرموده که «إِذْ أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ» و از این تأیید به عنوان نعمت یاد کرد «اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ» این تایید الهی که همراه حضرت عیسی -علیهالسلام- بود را به عنوان نعمت یاد کرد.
انسان باید در تمام حال یاد نعمتهای خدا باشد. وقتی تذکر نعمت داده میشود و انسان متذکر نعمت میشود، متذکر نعمت ساز هم می شود. متذکر ولینعمت هم میشود. بعد آن موقع شاکر میشود. دائم این نعمتهای الهی را ما باید به یاد بیاوریم. درسهایی که از انبیا و آیات قرآن میگیریم، همین است. شاکر باشیم. نعمت و ولی نعمت را یاد کنیم. ما معمولا ولی نعمت از یادمان می رود.
تأییدات خدا درباره حضرت عیسی فراوان است؛ که به تعدادی از آن در همین بخش از آیه اشاره میکند. سخن گفتن او در کودکی و در میانسالی. حضرت عیسی ظاهراً ۳۵ سال بیشتر عمر نکرد. عمرشان کوتاه بود و لو معروف است که مادرش حضرت مریم ۵۰۰ سال عمر کرد. سخن گفتن در میانسالی که معجزه نیست همه در میانسالی حرف میزنند. ولی در اینجا خدای تعالی میفرماید «تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلًا». تأیید دیگر هم تعلیم کتاب و حکمت و تورات و انجیل است. ساختن پرنده از گل و دمیدن در آن. درمان شخص کور و دارای برص به اذن خدا. زنده کردن مردهها به اذن خدا. اینها همه مصادیق تأیید الهی است.
قرآن کریم حضرت عیسی -علیهالسلام- و مادرش را با هم یک معجزه میداند. در آیه ۹۱ سوره مبارکه انبیا است که «وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آیَهً لِلْعَالَمِینَ» همین که هر دو یک آیه هستند نکته دارد. سخن گفتنش در میانسالی نکته دارد. تأیید روحالقدس را که در میانسالی نمیخواهد. آن طور که قرآن میگوید در آن زمان هم در کودکی دعوت میکرد هم در میانسالی دعوت میکرد؛ یعنی در میانسالی سخن خودش نبود که میگفت. هرچه که میگفت وحی الهی بود.
گاهی اصل تکلم معجزه است. مثل سخن گفتن در گهواره. ولو بگوید آب میخواهم. گاهی کلام معجزه است. پس بین تکلم و کلام فرق است. خدای تعالی در اینجا میفرماید که همکلام، هم تکلم حضرت عیسی معجزه بود. هم دعوت داشت، هم وحی الهی را بیان میکرد. تأیید ویژهای که برای حضرت عیسی بود با روح القدس بود. گاهی افراد با روح الایمان تایید می شوند، گاهی با روح القدس. روح الایمان همان است که به انسان حیات معنوی میدهد. ویژه مومنان و اصحاب یمین است. کافران و مشرکان از این روح بهرهای ندارند.
ویژگی خاص دیگری که حضرت عیسی -علیهالسلام- داشت، این بود که مرده زنده میکرد. هر موجودی که حیات داشته باشد وقتی روح آن موجود به آن موجود افاضه شود، حیات او تأمین میشود؛ یعنی از مبدأ حیات که خدای تعالی است، زنده بودن این موجود به آن موجود افاضه میشود.
چنین افاضه قدرت میخواهد. قدرت احیا و حیات دادن به موجودات فقط دست خداست. هر وقت خدا بخواهد شأنی از شئون حیات را در موجود کاملی، ولی ای از اولیای خودش، بندهای از بندگان خودش، ظاهر کند، آن موجود میتواند خلیفه خدا باشد در همان مظهریت. حضرت عیسی خلیفه خداست در احیاء. روح الله است.
لذا همانطور که خداوند تبارک و تعالی با نفخ خودش انسان را انسان کرد، حضرت عیسی مسیح -سلام الله علیه- با نفخ خودش آن پرنده را زنده کرد. مرده را زنده میکند. شأن برای خدای تعالی است اما آن را در اختیار بنده کامل خودش قرار داده و او میتواند کاری را کند که خدا میکند و اذن خدا.
در آن جا که فرمود حضرت عیسی با مادرش هر دو یک آیه هستند، یعنی تمام کمالاتی که در حضرت عیسی -علیهالسلام- است. در حضرت مریم هم هست و برعکس. لذا میتوانیم کمال هر کدام را برای دیگری به شمار بیاوریم. کمالات حضرت مریم هم فراوان است. ایران
اینکه حضرت عیسی بدون پدر و بدون شهوت طبیعی به دنیا آمده موجب شد که حضرت مسیح یک نزاهت و پاک بودنی از مسائل غریزی داشته باشد. لذا میتوانست بدون همسر زندگی کند و ازدواج هم نکرد. حضرت مریم هم در قرآن منزه شده است؛ و متأسفانه بعضیها در دوران قبل متهم میکردند و قرآن می آید تنزیه و تکریم میکند. «یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ». حضرت مریم دوبار اصطفی و جدا شده است. هربار به کیفیتی.
انتخاب خدا برای حضرت مریم بر تمام زنان عالمین است. اصطفا یعنی از میان خوبها بهترین را جدا کردن. خدای تعالی در این آیه به حضرت مریم میگوید خدا تو را جدا کرد و پاک کرد. در این بخش از آیه عالمین ندارد. درباره صدیقه طاهره -سلام الله علیها- آمده است که بر تمام زنان عالم برتری دارد؛ یعنی از اول تا آخر هیچ زنی به جایگاه و مقام حضرت زهرا نمیرسد. هیچ بانویی در عالم وجود مثل این موجود نیست.
در بخش دوم از آیه میفرماید حضرت مریم را بر زنان عالم برتری داده است. یا حضرت زهرا برتری داده شده است بر زنان عالمین یا حضرت مریم. چون افعل تفضیل یکی بیشتر نیست. پس چگونه است؟ بعضی از مفسرین گفتهاند حضرت مریم بر زنان زمان خودش برتری داشت. این درست نیست.
اصطفای دوم مطلب دیگری را بیان میکند. منظور این است که خدای تعالی حضرت مریم را انتخاب کرد به یک معجزه ای که از اول تا آخر مثلش دیگر از هیچ کس نخواهد شد و آن این است که بدون پدر فرزند دار شود؛ که حضرت زهرا هم این ویژگی را ندارند. حضرت زهرای مرضیه از اول خلقت تا آخر خلقت برترین بانوی عالم وجود است و حضرت مریم هم به گَرد او نمیرسد.
پاکی حضرت مریم بسیار بلند و بالا است. بعضی از اهل دل و معرفت میگویند دو شاهد شهادت میدهند بر پاکی مریم. یک سخن گفتن حضرت مسیح در گهواره است که شهادت داد بر پارکی مادرش. یکی هم درختی که خشک بود و حضرت مریم به آن درخت تکیه داد. وضعیت درخت خرما طوری است که حتماً باید از نر و ماده خرما در او به وجود بیاید و حضرت مریم با ضربه زدن و دست زدن به این درخت، درخت، خرما دار شد و خرماهایش را برای حضرت مریم ریخت.
سر اینکه مجسمه سازی و ساخت و ساز عروسکها در مسیحیت زیاد است میگویند شاید به خاطر این است که بحث توسل و شکل سازی که حضرت مسیح انجام داد و بر حضرت مریم هم تمثلی پیدا شد که البته احتیاج به تحقیق بیشتری دارد.
حضرت مسیح مظهر خالقیت خداست. آیا ما هم میتوانیم باشیم؟ بله میتوانیم. یکی از اذکاری که خیلی بزرگ است که هم تسبیح است، هم تحمید است، هم تکبیر است، هم تهلیل است، ذکر «سُبْحانَ اللهِ، وَ الْحَمْدُ لِلهِ، وَ لا إلهَ إلاّ اللهُ، وَ اللهُ أکْبَرُ» است. چون همه آن برمیگردد به تنزیه خدای تعالی لذا به همه آن تسبیح میگویند.
امام باقر -علیهالسلام- فرمودند هر کس «سُبْحانَ اللهِ، وَ الْحَمْدُ لِلهِ، وَ لا إلهَ إلاّ اللهُ، وَ اللهُ أکْبَرُ» بگوید خدای تعالی برای هر بار گفتن آن چهار پرنده خلق میکند که تا قیامت برای گوینده آن تکبیر و تسبیح و تحمید و تهلیل میفرستند.
این نشانه تجسم اعمال است. این پرندهها در عالم ملکوت طیران دارند. این ها در جان انسان ذاکر طیران دارند. انسان با ذکرش این مرغها را خلق میکند. لذا کسانی که ذاکر است و توجه به ذکرش دارد و میفهمد که چه میگوید، این شخص از مسیح -علیهالسلام- که مظهر خالقیت خداست، قوه اش بیشتر است. از حضرت مسیح جلوتر است. چون حضرت مسیح پرندهای خلق کرده و در آن دمید ولی انسان ذاکر بدون گل و خاک پرنده خلق میکند. این جایگاه انسان است. حالا ببینید ما چه قدر این شخصیت خودمان را ارزان میفروشیم.
آیا حضرت عیسی زنده است یا مرده است؟ خیلیها میگویند که زنده است؛ اما به نظر ما حضرت مسیح -سلام الله علیه- از دنیا رفته است. لزومی ندارد که زنده باشد. اینکه حضرت مسیح مثل باقی افرادی که رجعت میکنند و در کنار حضرت حجت -سلام الله علیه- قرار میگیرند، درست است؛ اما برای زنده بودن حضرت دلیلی نداریم. ادله ای هم داریم.
در آیه ۵۵ سوره مبارکه آل عمران فرمود: إِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَىٰ إِنِّی مُتَوَفِّیکَ یا عیسی من تو را می میرانم. ما دلایلی داریم که در کنار هم قرار بگیرد زنده بودن حضرت مسیح از آن به دست نمیآید. مرحوم علامه طباطبایی نکته ای را میگوید که قابل جواب دادن است. کل نفس ذائقه الموت این یک دلیل عام است و همه را میگیرد. همه چشنده مرگ هستند. یکی هم حضرت عیسی است. دوم اینکه خود حضرت مسیح میگوید «السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا» این هم یک دلیل خاص است که خودش به خصوصه خودش را سلام داده است در روز مردنش.
کلمه متوفی به قول ما طلبه ها مشتق است. مشتق ظهور در تلبس دارد. نسبت به کسی که قبلاً دارای وصفی بوده است و الان آن وصف از او گرفته شده او را متصف به آن صفت نمیکنند. البته محل اختلاف است. ظاهر آیه این است که خدای تعالی دارد با حضرت عیسای زنده سخن میگوید. زمانی است متصل به حال سخن. لذا حضرت مسیح او لحظهای که میخواستند او را بگیرند رفعت پیدا کرده است. بعد از رفع خطر برمیگردد ولی دیگر سمت نبوتش را دیگر ندارد. زندگی عادی میکند و بعد از مدتی هم از دنیا می رود. روایاتی اگر باشد بر دلیل زنده بودن قابل جواب دادن است.
امشب از حضرت عیسی -سلام الله علیه- یاد گرفتیم بحث مظهریت انسان اسمای الهی را که انسان با طهارت روح میتواند صفات غیر ذاتی خدا را صفات فعلی خدا را در خودش محقق کند.