- حدیث بندگی
- موضوع: شرح موعظه پیامبر (ص) به ابن مسعود
- ۱۳۹۷/۹/۱۴– جلسه دهم
«یَا ابْنَ مَسْعُودٍ انْظُرْ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّهً واحِدَهً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّهٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَیْها یَتَّکِؤُنَ وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ کُلُّ ذلِکَ لَمَّا مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ وَ قَوْلَهُ مَنْ کانَ یُرِیدُ الْعاجِلَهَ عَجَّلْنا لَهُ فِیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَهَ وَ سَعى لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً یَا ابْنَ مَسْعُودٍ مَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّهِ سَارَعَ إِلَى الْخَیْرَاتِ وَ مَنْ خَافَ النَّارَ تَرَکَ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ تَرَقَّبَ الْمَوْتَ أَعْرَضَ عَنِ اللَّذَّاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا هَانَتْ عَلَیْهِ الْمُصِیبَاتُ»
در اینجا رسول خدا به لااقل ۵ آیه از دو سوره زخرف و اسراء برای تکمیل مباحث گذشته راجع به دنیا و بیرغبتی نسبت به دنیا مطرح فرمود که آیات را ترجمه میکنیم و وارد بخش بعدی میشویم.
یَا ابْنَ مَسْعُودٍ انْظُرْ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّهً واحِدَهً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّهٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ (آیه ۳۳ زخرف). ابن مسعود یک نظر بینداز به قول خدای تعالی که فرمود اگر تمکن کفار از نعمتهای مادی سبب نمیشد که همه مردم امت واحده گمراهی شوند ما برای کسانی که به خداوند رحمان کافر میشدند خانههایی قرار میدادیم با سقفهایی از نقره و نردبانهایی که از آن بالا روند.
یعنی اگر این حالت به وجود نمیآمد که همه مردم باهم بیدین شوند، باکسانی که اهل دنیا بودند کاری میکردیم که خانههایشان از طلا شود و وضعیت مادیشان خوب شود.
«وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَیْها یَتَّکِؤُنَ» و برای خانههایشان درها و تختهایی قرار میدادیم که بر آن تکیه کنند؛ یعنی آنها را غرق در مادیات میکردیم. «وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ کُلُّ ذلِکَ لَمَّا مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ» انواع زینتها را برایشان قرار میدادیم ولی تمام اینها بهرههای دنیایی است و آخرت نزد پروردگار تو برای اهل تقوا و پرهیزکاران است.
در این آیات وضعیت دنیاداران را بیان میکند؛ بنابراین آیات، نباید کسانی که بهره بیشتری از مادیات دنیا بردهاند را فکر کنیم که به خدا نزدیکتر هستند. حسابوکتاب خدا با ما فرق دارد. اینطور نیست که هرکسی از رفاه بیشتری برخوردار بود مثلاً به خدا هم نزدیکتر است. چون سنت الهی بر این است که عدهای از انسانها را مبتلابه مال میکند. اموال زیادی در اختیارشان قرار میدهد که مشغول به اموال شوند و از یاد خدا غافل شوند.
یعنی مال فراوان غافل کننده از یاد خداست. از زمان پیغمبر تا همینالان افرادی را دیدید که «لَیطْغَی أَن رَآهُ اسْتَغْنَی». خودبهخود انسان طغیان میکند وقتی احساس بینیازی کند. در همه زمینهها اینگونه است. در مال بدتر است. حتی در علم کسانی که کمی سواددارند اصلاً به دیگری گوش نمیدهد. شاید او هم حرف درستی دارد که بزند. چنان غرور او را میگیرد که به حرف دیگری گوش نمیدهد و طغیان میکند. چون احساس بینیازی میکند. در مقام هم اینگونه است. در مال از همه بیشتر است.
لذا اهل ایمان هرگز از خدا مال فراوان نمیخواهند. از امام سجاد -علیهالسلام- یاد گرفتیم که حضرت فرمودند: هرگز از خدا مال فراوان نخواهید. همیشه از خدا بخواهید که خدایا آبروی من را حفظ کن. آبروداری کن. آنوقت بهاندازهای که خدا به تو آبرو داده است به همان اندازه هم تو را حفظ میکند که دستت جلوی دیگران دراز نشود.
لذا خیلی وقتها مال زیاد وبال انسان است. بهاضافه اینکه در آخرت هم گرفتار است. در بعضی از روایات دارد که اگر کسی در خانه خودش طبقهای را اضافهتر از نیازش بسازد روز قیامت به گردنش آویزان میکنند و میگویند برو برای حسابوکتاب. خانه را باید با گردن بکشد. نشانه این است که وزر و وبال است. انسان نمیتواند پاسخگو باشد.
ببینید بعضیها چه قدر با توجه به نیازی که ندارند چه امکاناتی را برای خودشان فراهم میکنند. چه مشکلاتی را برای آخرت خودشان درست میکنند. ولی فکر میکنند که دارند سود میبرند. اهل ایمان از خدای تعالی مال فراوان نمیخواهند. این را از قرآن یاد میگیریم. آیه ۲۰۱ سوره مبارکه بقره «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً» اگر میخواهید چیزی از خدا بخواهید خداوند میفرماید بگویید در دنیا و آخرت حسنه بده. خیر دنیا و آخرت به ما بده.
خیر دنیا که مال نیست. خیر دنیا آسایش است. خیر دنیا رفاه نسبی است. خیر دنیا آرام بودن است. کسانی که قانع هستند به زندگی که دارند خیلی آرام و راحت هستند. شما در اطراف خودتان به افراد قانع نگاه کنید. بعضی از افراد هر چه هم که دارند قانع نیستند؛ و معمولاً اضطراب دارند و آرام نیستند. در دنیا هم باید آرامش داشته باشیم تا بتوانیم آخرت کسب کنیم.
مؤمنان اگر از خدا دنیا هم میخواهند خواستهشان نسبت به دنیا برای این است که از دیگران بینیاز باشند. دستشان جلوی دیگران دراز نشود. برای آنها حفظ آبرو است. بر همین اساس خدای تعالی زندگی هر دو گروه را یکسان و با یک روش طبق این آیه اداره میکند.
بعد به دو آیه از سوره مبارکه اسراء رسول خدا اشاره میکند «وَ قَوْلَهُ مَنْ کانَ یُرِیدُ الْعاجِلَهَ عَجَّلْنا لَهُ فِیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً» (اِسراء ۱۸) کسی که زندگی زودگذر دنیا را طلب میکند مقداری که بخواهیم به او میدهیم اما بعدازآن دوزخ را برای او فراهم خواهیم کرد. که در آتش سوزان آن جهنم میسوزد. درحالیکه نکوهیده و راندهشده درگاه خدا است.
«وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَهَ وَ سَعى لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً» (اسراء ۱۹) و اگر کسی اراده آخرت داشت و تلاش و کوشش کرد که درحالیکه ایمان دارد آخرت را به دست بیاورد چنین کسی از سمت خدای تعالی به او پاداش داده میشود. پس گروهی از مردم دنیا به دنبال دنیای زودگذر هستند. امیرالمؤمنین فرمود دنیا از خیسی دور بینی بز برای من کمارزشتر است.
همین دنیایی که میلیاردی و نجومی یک عده به دنبال آن هستند. چه جنایاتی میکنند، چه دروغهایی میگویند، چه التماسهایی میکنند، چه پروندهسازیهایی میکنند. یک جریان پلیدی راه افتاده است که در مقابل با احکام الهی حرکتی داشته باشد. یادم است اوایل انقلاب مرحوم شهید بهشتی لایحه قصاص را که داشتند مطرح میکردند یک عده مخالفت کردند.
قصاص حکم خداست. آیه قرآن است «وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاهٌ» میخواهید زنده باشید، میخواهید حیات داشته باشید، میخواهید زندگیتان ادامه داشته باشد، قصاص را در جامعهتان جاری کنید. خدا که خالق ماست و قرآن که خبر غیبی و وحی الهی است از طرف خدای تعالی و توسط رسول مکرم به ما رسید. آنوقت یک عده به خیابانها ریختند و چه مسائلی شد. قدیمیترها یادشان هست.
انقلاب چه فرازوفرودهایی داشته است و حالا یک عده افتادهاند به دنبال حلال کردن شراب. به دنبال حلال کردن حجاب. به دنبال اختلاط زن و مرد و حرام الهی را حلال کردن. اینها «یُرِیدُ الْعاجِلَهَ» است. احتمالاً خدا به آنها بدهد؛ اما جهنم را برای آنها آماده کرده است.
گروهی هم آخرت طلب هستند. آجله میخواهند. خداوند بر اساس رحمت عامش طبق آیه قرآن به هر دو گروه میدهد. چه دنیاطلب باشید چه آخرت طلب باشید خدا میپردازد؛ اما یک نکته دارد و اینکه اولاً دنیا را وقتی به دنیاداران داد آنها را از آخرت بینصیب میکند.
روایتی است از رسول خدا به عبدالله بن سمره: «یَا عَبْدَ الرَّحْمنِ بنَ سمرهَ لا تَسْأَلِ الإِمَارَهَ، فَإِنَّکَ إِنْ أُعْطِیتَهَا مِنْ غَیْرِ مَسْأَلَهٍ أُعِنْتَ عَلَیْهَا، وَإِنْ أُعْطِیتَهَا عَنْ مَسْأَلَهٍ وُکِلْتَ إِلَیْهَا، وَإِذَا حَلَفْتَ عَلى یَمینٍ فَرَأَیْتَ خَیْراً مِنْهَا، فَأْتِ الَّذِی هُوَ خَیْرٌ وَکَفِّرْ عَنْ یَمینِکَ» اماره یعنی آقایی، مسئولیت. میگوید عبدالرحمن به دنبال مسئولیت نرو. به دنبال اینکه پست و مقام بگیری و کاری جایی گیرت بیاید نباش. اگر به دنبال این بودی که به تو پست و مسئولیتی بدهند میدهند؛ اما تو را به حال خودت رها میکنند؛ اما اگر آن کار به تو اقبال کرد، دنیا به تو اقبال کرد، خدا به تو عنایتی کرد تا کار مردم بهواسطه تو انجام شود، مشکلی از مشکلات توسط تو انجام شود، خود خدا تو را بر آن کار کمک خواهد کرد.
شما الآن ببینید در اداره کشور انسان تأییدات الهی را نسبت به رهبر معظم انقلاب میبیند. یک سری صحبتها را انسان با درس خواندن گیرش نمیآید. باید عنایت الهی باشد. تفضل و توجه الهی است. دنیا بخواهی خدا به تو میدهد. ولی میگوید دیگر با تو کاری ندارم. انسان را از آخرت محروم میکند.
پس اولاً دنیا برای دنیاداران، اما از آخرت محروم. ثانیاً آنچه از متاع دنیا بهره میبرند بهاندازهای است که خدا اراده میکند، نه آن چیزی که آنها میخواهند. آیه ۱۸ سوره مبارکه اسرا هم همین را فرمود. همه امور عالم صلاحش به دست خداست. ارتباطمان را باخدا قوی کنیم.
در روایتی دارد که اگر شما کارهایتان را با من تنظیم کردید تمام گرفتاریها و تشتت کارهایتان را جمع میکنم؛ اما اگر به من توجه نداشتید تمامکارهای منسجمتان را هم پراکنده میکنم. بعد میگویم خودت جمع کن ولی نمیتوانی جمع کنی.
«یَا ابْنَ مَسْعُودٍ مَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّهِ سَارَعَ إِلَى الْخَیْرَاتِ وَ مَنْ خَافَ النَّارَ تَرَکَ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ تَرَقَّبَ الْمَوْتَ أَعْرَضَ عَنِ اللَّذَّاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا هَانَتْ عَلَیْهِ الْمُصِیبَاتُ» ابن مسعود کسی که شوق بهشت دارد باید به سمت کارهای خوب سرعت بگیرد. کسی که از آتش میترسد خواستنیهای نامربوطش را کم کند. کسی که میداند بهزودی با مرگ مواجه میشود از لذتها اعراض میکند.
بعضی از لذات در مسیر الهی است. در مسیر این است که به انسان برای رسیدن به خدا کمک کند. عون بر تقوی و اطاعت خدا است. شما اگر نان نخورید و نمیتوانید بایستید برای نماز، برای خدمت به مردم، حالا این نان را هم که میخوری لذت سیری دارد. بعضی از لذتها بد نیست. در اینجا منظور لذتهای حرام است و کسی که نسبت به دنیا زاهد است مصیبتها و گرفتاریهای دنیا برایش سبک است.
چند روایت برای شما بخوانم تا این بخش مقداری معنا شود. «مَن تَرقَّبَ المَوت سارَع الی الخَیراتِ» کسی که میداند آیندهاش مردن است و باید پاسخگو باشد نسبت به کارهای خیر سرعت میگیرد. خیرات دایرهاش وسیع است. خدمت پدر مادر و خانواده و فرزندان و بستگان و همسایگان و. تا مسائل کلان و جزئیتر.
اهلدل و معرفتی بود که هرچه مناجات میکرد و هر چه ذکر میگفت به نتیجه نمیرسید. تا یکوقتی در حالت انابه و ضجهای گفت چه کردهام که هر چه میکنم به من توجهی نمیشود؟ هاتفی به او ندا داد: بچه گنجشکی از تو ناراحت است. از حالت منامیه خارج شد و فکر کرد. یادش افتاد چند وقت قبل در کوچه که میرفته بچه گنجشکی روی زمین افتاده بوده. بچهها او را اذیت میکردند. او هم نگاه کرده و رد شده. درصورتیکه میتوانست او را بگیرد و در لانهاش بگذارد.
تأثیر بیتفاوتی نسبت به یک موجود زنده باعث شده است که هرچه ضجه میزند قبول نشود. گفت: خدایا وسیله جبران برای من جور کن. در کوچه که میرفت بچه گنجشکی را روی زمین دید و برداشت گذاشت در لانهاش و حالش برگشت. خدای تعالی جبران میکند. البته این ارتباط را باید تقویت کرد. ما از خیلی چیزها بیتفاوت و ساده عبور میکنیم. هر جگرسوختهای را که شما به او آب بدهید سیرابش کنید خدا پاداش میدهد ولو سگ باشد.
«مَن تَرقَّبَ المَوتَ تَرَکَ اللّذّات» کسی که مرگ را نزدیک میبیند لذات را ترک میکند. «مَن اِشتاقَ إلىَ الجَنّه اِجتهدَ فی أسبابِ الوصولِ إلیها» کسی که شوق رسیدن به بهشت را دارد برای رسیدن به آن در تهیه اسبابش کوشش میکند. «وَ مَن حذّر النّار تَباعَدَ مِمّا یُدنى إلیها» و کسی که از آتش میترسد باید خودش را ازآنچه به آتش نزدیک میکند دور کند.
مکروه قرق گاه حرام است. چرا به دنبال مکروه میروید که آرامآرام در حرام بیفتید؟ آنوقت میگویند کُلُّ مکروهٍ جایز. مکروه یعنی اگر کمی دیگر پایت فراتر برود در حرام هستی. قرق گاه است نزدیک نیا. تا جایی که توان هست و مقدور است مکروهات را رعایت کنید.
«وَ مَن اَحَبَّ لِقاءَ اللّه اِستَعَّد لِلقائه» کسی که دوست دارد خدا را ملاقات کند خودش را برای ملاقات آماده میکند. شما وقتی میخواهید دوستتان را ببینید با سر و روی ژولیده و لباس نامرتب میروید؟ قطعاً خودتان را آماده میکنید.
در روایت دارد، درون شهوتها (شهوت باطل) آتش است و مقدمه اشتیاق به بهشت فرار کردن از آتش است؛ یعنی اگر میخواهیم به بهشت برسیم مقدمهاش این است که از شهوتها فاصله بگیریم. اگر نفس انسان کریم باشد تن به لذت شهوات نمیدهد. معصیت انسان را ذلیل میکند. انسان کریم در مقابل گناه سست نخواهد شد. مثل حضرت یوسف –علیهالسلام- کریم است. برای خودش ارزش قائل است. در مقابل گناه خودش را سست نمیکند. کسی که کرامت نفس دارد نزد شهوت حرام نخواهد رفت.
همهچیزهایی که خدای تعالی حرام کرده است حلالش در دنیا وجود دارد. اگرچه بعضی چیزها هم که حلال وجود دارد عرف مردم آن را حرام کرده است که این هم یک مضرتی است. در روایات است کسی که از آتش بترسد از حرام برمیگردد. «مَن تَرَکَ الشَّهَواتِ کانَ حُرّا» کسی که خواستههای نامطلوب را ترک کند انسان آزادهای است. «تَرْکُ الشَّهَوَاتِ أَفْضَلُ عِبَادَهٍ وَ أَجْمَلُ عَادَهٍ» ترک شهوت بهترین عبادت و زیباترین عادت است.
امام صادق -علیهالسلام- فرمود: «قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مَنِ اِشْتَاقَ إِلَى اَلْجَنَّهِ وَ إِلَى صِفَتِهَا فَلْیَقْرَأِ اَلْوَاقِعَهَ » کسی که دوست دارد بهشت و صفات بهشت را دارا شود سوره واقعه را بخواند. این هم یک راهکار عملی است.
«مَن اِشْتَاقَ إِلَى اَلْجَنَّهِ فَأَدْلَجَ» کسی که مشتاق بهشت است در طاعات و عبادات پیشی بگیرد. مثل مسافری که شتاب میکند و سر شب راه میافتد که زودتر برسد.