خطبه/

مشروح خطبه های نمازجمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶ شهر کرج

فضای مجازی ۰۵ اسفند ۱۳۹۶ ۰

متن کامل خطبه های نماز جمعه ۴/۱۲/۹۶

استان البرز، شهرستان کرج

توسط آیت‌الله حسینی همدانی

بسم‌الله الرحمن الرحیم

الحمدالله رب‌العالمین والصلاه والسلام علی سید الانبیاء و المرسلین

العبد الموید والرسول المسدد ابالقاسم المصطفی محمد

و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین سیما بقیه الله الاعظم فی الارضین

واللعنه الدائمه علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین

عباد الرحمن اوصیکم و نفسی بتقوی الله. رفتارهای فردی و خانوادگی و اجتماعی افراد متقی، چه رفتارهای ظاهری آنها چه رفتارهای باطنی آنها خارج از چهارچوب عقل و شرع نیست. یکی از آن رفتارها که هفته گذشته شروع کردیم و به او پرداختیم خندیدن بود. به دو دسته از روایات که بعضی از آنها خندیدن را نهی میکرد و بعضی از روایات که تشویق می‌کرد و ترغیب می‌کرد بیان کردیم و اشاره کردیم و جمع‌بندی کردیم.

در نتیجه جمع بندی هم این شد که در اسلام خنده وجود دارد. شاد بودن تأکید شده است و به شادی توصیه شده است و نه تنها مذمت نشده است از مجموعه روایات تأکید هم برداشت می‌شود که مؤمن باید اهل خنده باشد. اهل تبسم باشد. شاد باشد. عبوس نباشد و امثال ذلک. البته مثل همه امور باید حدود را مدنظر داشته باشد تا به حالت افراط و بی‌خبری نیفتد. چون آن چیزی که مذموم است افراط در امور است یا تفریط آن است. حدود را باید در نظر گرفت.

حتماً باید موقعیت زمان و مکان را توجه کرد. انسان بی‌موقع نخندد. در ایام حزن و اندوه، روز عاشورا، شب شهادت پیغمبر خدا، شهادت اهل بیت است، مثلاً در قبرستان در حال تشییع جنازه هستند، شرایط زمان و مکان را لحاظ کند. در این جاها خندیدن پسندیده نیست؛ بنابراین چون اصل خندیدن مذموم نیست و اصل خندیدن کار ناپسندی نیست ریشه ناپسند هم ندارد.

در این رذایل اخلاقی که برای شما بحث می‌کردیم بعد از توضیح می‌رسیدیم به اینکه ریشه این رذیله کجاست. مثلاً حسد ریشه‌اش کجاست. غیبت ریشه‌اش کجاست. خنده‌ چون اصلش مذموم نیست ریشه روانی مذموم ندارد؛ اما چون گاهی از مواقع افراد به خاطر توهین یا تحقیر و آزار رساندن به اهل ایمان به خندیدن اقدام می‌کنند و این خنده را هم در قالب تمسخر انجام می‌دهند اگر هم بخواهیم به ریشه بپردازیم این ریشه برمی‌گردد به تحقیر و توهین و ایذاء.

و آن توهین یک وقتی ریشه اش حسادت است، دشمنی است و امثال ذلک. شخص باید اول آن صفات را در خودش درست کند آنها را باید از خودش ریشه‌کن کند. مورد دیگری که می‌توانیم بگوییم ریشه خنده مذموم می‌تواند باشد وقتی است که کسی بی‌جهت بخندد. این هم نشانه یک مشکل روحی و روانی است که در بعضی از روایات هم داریم که امام صادق علیه‌السلام فرمودند «مِنَ الْجَهْلِ الضَّحِکُ مِنْ غَیْرِ عَجَبٍ» برای جهل انسان همین بس که بدون این که امر تعجب آوری را امر خنده آوری را ببیند شروع ‌کند به خندیدن این از نادانی او است که بدون مطلب شگفت‌انگیز شروع‌ کند به خندیدن.

اما از طرفی خنده مذموم قطعاً پیامدهای زشتی برای انسان به همراه دارد. خنده بیش از اندازه بُعد معنوی انسان را تضعیف می‌کند. تحت تأثیر خودش قرار می‌دهد. ایمان انسان را لطمه می‌زند. در نتیجه انسان دچار غفلت می‌شود. دچار بی‌خبری می‌شود. رسول‌خدا صلی‌الله علیه واله و سلم و ‌فرمودند «کثره الضحک یمحو الایمان» زیادی خنده ایمان را از بین می‌برد محو و نابود می‌کند.

کسی که زیاد می‌خندد از وظایف اصلی اش غافل می‌شود و نسبت به اعمال و اعتقاداتش سست می‌شود. در نتیجه در صحنه قیامت حاضر می‌شود در حالی که عملی او را همراهی نمی‌کند. دستش خالی است توشه با خودش جمع نکرده است. آن وقتی که باید توشه جمع می کرده مشغول خندیدن های بی‌مورد بوده است.

امام باقر علیه‌السلام فرمودند حضرت داود علی نبینا و آله و علیه السلام به فرزندشان سلیمان علیه‌السلام فرمودند «یا بُنَیَّ، إیّاکَ و کَثرَهَ الضِّحکِ؛ فإنَّ کَثرَهَ الضِّحکِ تَترُکُ العَبدَ حَقیرا (فَقیرا) یَومَ القِیامَهِ» پسرم برحذر باش از اینکه زیاد بخندی چون به درستی که کسی که زیاد می‌خندد در روز قیامت تنگدست رها می‌شود؛ یعنی هیچ چیزی در دستش نیست و فقیر است. روز قیامت عملی ندارد که به واسطه آن عمل بتواند خودش را به بهشت برساند و درجاتی داشته باشد.

معمولاً این اشخاص فرصتی پیدا نمی‌کنند تا نقص‌های ظاهری خودشان را جبران کنند و اگر بدی دارند در مسیر رفع آن بدی‌ها اقدام کنند. امیرالمؤمنین سلام‌الله علیه فرمودند: دندان‌های خودت را با خنده نمایان نکن (منظور قهقهه زدن و خنده‌های از روی غفلت است) در حالی که کارهای رسوا کننده (منظور گناه است) انجام داده‌ای. کسی که گناه کرده است که نمی‌خندد. اهل خنده نیست. یاد گناهانش که می‌افتد خنده باید از لبش بیفتد.

مسئله فقط مربوط به اخروی و قیامت نیست. این را توجه داشته باشید. خنده بُعد معنوی را کم می‌کند اما فقط مربوط به این ابعاد نیست. کسی که بیش از اندازه به خنده مبتلاست باید بداند که دچار اختلالات روحی خواهد شده و بعد از مدتی دچار افسردگی و سنگینی روح می‌شود. نشاط و شادابی خودش را از دست می‌دهد. عرض می‌کنم که اینها همه خنده مذموم است. فردا نیایند بگویند این آقا رفت در خطبه‌ها درباره خنده گفت. یک خنده داشتیم آن خنده را هم از ما گرفتند. این را نمی‌خواهیم بگوییم. من دارم خنده مذموم را می‌گویم. تمام حدود و ثغورش را توضیح دادم. آن چیزی که غافلانه است انسان را از مسیر بازمی‌دارد.

بعضی وقت‌ها یک تبسم و یک مطلب فرح انگیز انگیزه می‌شود تا یک کار بهتر و با دقت بیشتری انجام شود. خنده مثل بقیه چیزها از حد که گذشت تبعات دارد. رسول‌خدا فرمودند: خنده قلب را می میراند. خنده زیاد دل را می میراند. کم بخند که دل را می میراند. نکته دیگر این است که کسی که بیش از اندازه می‌خندد موقعیت اجتماعی خودش را از دست می‌دهد. باعث بی‌آبرویی می‌شود. موجب ناراحتی اطرافیان می‌شود. افراد به او کار نمی‌سپارند.

می‌گویند این سبک مغز است. بی‌توجه است. همه چیز را به شوخی می‌گیرد. کارهای مهم و جدی را در اختیار او نمی‌گذارند. چون فکر می‌کنند که توانایی آن را ندارد. لذا امام صادق علیه‌السلام فرمودند «کَثْرَهُ الْمِزَاحِ تَذْهَبُ بِمَاءِ الْوَجْهِ» خنده زیاد آبرو را می‌برد. واقعاً هم در عالم بیرون همین طور است. یا در روایت دیگری است امیرالمؤمنین فرمودند: خنده بیش از حد هم‌نشین را میرماند؛ یعنی اطرافیان آدم خسته می‌شوند.

یک مقدارش خوب است. خستگی را برطرف می‌کند و یک فرحی ایجاد می‌کند؛ اما بیش از اندازه که باشد یکی یکی از کنار آدم بلند می‌شوند و می‌روند و خسته می‌شوند؛ یعنی آن چیزی که باید باعث پیوند و الفت باشد چون دارد در مسیر غلط از آن استفاده می‌شود نتیجه عکس می‌دهد. می‌خواهد جلب محبت کند باعث فراری دادن آن‌ها می‌شود.

برای رها شدن از این بیماری چاره‌ای نیست جز اینکه انسان توجه کند به پیامدهای زشتی که دارد. باعث سخط الهی است. باعث دور شدن دوستان است. باعث بی‌آبرو شدن انسان است. انسان در آنها دقت کند آرام‌آرام یک بغض و ناراحتی و نفرتی از این عمل که می‌تواند کمک انسان باشد در انسان بوجود می‌آید بعد آن تعادل به دست می‌آید که بجا بخندد، به موقع بخندد، به مقدار بخندد، به هر چیزی نخندد، به هر کسی نخندد. اینها درست خواهد شد.

یکی از آن چیزهایی که این قسمت را در ما کنترل می‌کند یاد مرگ است. یاد قیامت است که انسان بالاخره از این دنیا می‌رود و باید پاسخ‌گو باشد. مرگ از بین برنده لذات است. اگر خنده به صورت رذیله درآمده باشد آن چیزی که انسان را کمک می‌کند مرگ است و کنترل می‌کند. امام رضا علیه‌السلام فرمودند: تعجب می‌کنم از کسی که به مرگ یقین دارد او چگونه می‌خندد. چگونه شادی می‌کنند. توجه می‌کنید که منظور کسانی هستند که بیش از اندازه و از حالت تعادل خارج شده می‌خندند دچار غفلت شده‌اند.

در کنار خنده گریه مطرح است. آن هم شبیه خنده است. در رذائل اخلاقی که بیان می‌شود مربوط به زبان علمای اخلاق معمولا به گریه هم اشاره می‌کنند. با اینکه در گریه لفظ نیست. گریه حکایت کننده یکی از حالات درونی ماست. با اینکه ما خیلی تلاش می‌کنیم که کسی از درون ما باخبر نشود اما گاهی چنان دچار فشار شدید و تألمات می‌شویم که رفتارهایی از خودمان نشان می‌دهیم که یکی از آن رفتارها گریه کردن است که می‌تواند منشأ زیبا و منشأ زشت داشته باشد که به او خواهم پرداخت. با قید حیات در جلسات آینده که یکی از بهترین حالات انسان حالات روحی انسان و معنوی انسان این است که از ترس خدای تعالی در دل شب چشمان او گریان باشد و اشک بریزد که در فرصت دیگری بیان خواهیم کرد.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

والعصر* ان الانسان لفی خسر* الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر*

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاه و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین ابالقاسم محمد

و صل علی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و علی فاطمه الزهرا سیده نساء العالمین

و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه و علی علی بن الحسین و محمد بی علی و جعفر بن محمد

و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد والحسن بن علی والخلف القائم الحجه

حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک

همه شما نمازگزاران محترم و محترمه را به رعایت تقوا تسدید و تقویت تقوا دعوت می‌کنم. در صحنه‌های مختلفی که برای انسان در زندگی پیش می‌آید و هر کدام برای ما امتحانی هست بصیرت و آگاهی بهترین کمکی است که انسان وظیفه‌اش را بشناسد که طبق او عمل کند؛ که این بصیرت باتقوا به دست می‌آید؛ که انسان با تقوا فرقان و تشخیص دهنده حق از باطل را در اختیار دارد. لذا اهل تقوا در همه حالاتی که برای آنها پیش می‌آید مسائل فردی اجتماعی سیاسی خانوادگی در همه امور فرقان دارند. حق را تشخیص می‌دهند و بر طبق او عمل می‌کنند.

در جنگ جمل امیرالمؤمنین سلام‌الله علیه عده‌ای را دعوت به همراهی کردند. آنها قبول نکردند بهانه آوردند که ما نمی‌جنگیم. حضرت به آنها فرمودند که آیا منکر بیعت با ما هستید؟ چون تعدادی از آنها بیعت کرده بودند. گفتند نه ولی جنگ هم نمی‌کنیم. حضرت فرمودند: وقتی بیعت می‌کنید یعنی در همه مراحل هستید. در جنگ هم حضور دارید. درسته حالا نیامدید ولی بیعت کرده‌اید. سخن امام را متوجه نشدند.

امام علیه‌السلام در این کلمه قصار کلمه دوازدهم از حکم نهج‌البلاغه حضرت فرمودند «خَذَلُوا الْحَقَّ، وَلَمْ یَنْصُرُوا الْبَاطِلَ» اینها حق را خوار کردند و باطل را هم یاری نکردند؛ یعنی افراد بی‌طرف نمی‌فهمند که با این کارشان در حقیقت دارند باطل را یاری می‌کنند. ما بی‌طرف نداریم. می‌گوید رأی من ممتنع است. بی‌طرف هستم فکر می‌کند اگر بی‌طرف بود نجات پیدا می‌کند. نه با این بی‌طرف بودنش دارد جبهه مقابل را تقویت می‌کند. دشمن را دارد تقویت می‌کند. در حقیقت باطل را دارد یاری می‌کند.

چون آن چیزی که مفید است و کارساز است این است که لشکر حق تعدادشان زیاد باشد و اینها این کار را نکردند. فکر کردند که اگر به سمت باطل نروند بس است. فکر می‌کند کار خوبی کرده است. در حالی که دشمن همیشه دنبال همین است که از لشکر حق آدم کم کند. وقتی افراد لشکر حق کم شدند به نفع دشمن کار شده است. کسانی که به هر دلیلی به کمک حق نمی‌آیند نتیجه‌اش کمک به دشمن است. خدای تعالی تقوا را در همه ما زیاد کند.

یکی از مهم‌ترین مبانی انقلاب اسلامی که از آیات الهی و آموزه‌های دینی برگرفته از سنت و سیره اهل بیت علیهم‌السلام استفاده می‌شود اجرای عدالت در همه شئون او و محو طاغوت و طاغوت زدگی و تفکرات طاغوتی است. لذا هر چیزی که عدالت‌ورزی را خدشه‌دار می‌کند و یا اموری که در نظام‌های طاغوتی مورد نظر است مثل رانت و تجمل‌گرایی اشرافی‌گری و ویژه خواری زیاده‌طلبی و امثال ذلک در ردیف بدترین رفتارهای مسئولان نظام اسلامی است که امامَین انقلاب هم حضرت امام و هم رهبر معظم انقلاب دائماً به بدی او و دور بودن مسئولان از این صفت بد تأکید کردند. پافشاری داشتند. طرف‌دار جدی حمایت از محرومان و مستضعفان بودند و به شدت به نابرابری اقتصادی اعتراض داشتند و مخالف این امور بودند.

لذا در این بحث‌های گفتاری آن‌ها از بدو انقلاب بلکه قبل از انقلاب از آرمان‌ها از مبانی و از اصول اصلی انقلاب همین مسئله محرومان و مخالفت با این خوی استکباری و طاغوتی است؛ یعنی اشرافی زدگی و تجمل پرستی و تجمل خواهی. اگر خواستیم ببینیم که آیا مسئولی و یا مدیری معیارهای انقلابی را دارد یا ندارد به شیوه زندگی او توجه کنیم. به روش تعاملی اش با مردم نگاه کنیم. هر مقدار که تجمل گرا بود، در زندگی‌اش اشرافی‌گری داشت، در سبک زندگی شخصی‌اش در مسائل اداره اداره‌اش و آن مجموعه خودش این امور رخنه کرده باشد به همان مقدار از آرمان‌ها و ارزش‌های انقلابی دور است.

لذا اگر مدیری از فرصت خدمتگزاری به مردم برای کسب قدرت بیشتر و ثروت‌اندوزی سوءاستفاده کرد از مردم و آرمان‌های انقلاب فاصله گرفته. چنین شخصی به دنبال برآورده کردن نیازها و توقعات و مطالبات خودش است. دنبال این است که هم فکرهای خودش را بیاورد در یک جایی مثل خودش قرار بدهد. این شخص که می‌گویم یعنی این تفکر و این فکر که مجموعه‌ای از افراد را زیر پوشش خودش دارد. از مردم فاصله گرفته شرایط مردم را درک نمی‌کند. اگر هم اعتراضی صورت بگیرد معمولاً اینها توجیه می‌کنند.

و بدتر اینکه این فاصله و نفهمیدنِ روح انقلاب، چون روح انقلاب حمایت از محرومان است، مسیر انقلاب هموار کردن زندگی محرومان و مستضعفان است، آن کسی که این‌گونه فکر می‌کند این را درک نکرد نفهمیدن روح انقلاب و آرمان‌های انقلاب در این افراد تا جایی پیش می‌رود که ثروت‌اندوزان و تظاهرکنندگان به اشرافی‌گری به عنوان ذخیره کشور معرفی می‌شوند. ببینید چقدر فاصله گرفته می‌شود.

یک وقت من یادم است می‌خواستند در جماران دیواری که هنوز ساخته نشده بود و آجری بود خواستند گچ کاری کنند امام فرمودند بگذارید من بمیرم بعدا این کار را بکنید و خیلی آمدند راضی کردند گفتند قسمتی که دوربین می‌گیرد آن قسمت را نقاشی کنیم به اسم نقاشی یک مقدار آن جا را کاهگل مالیدند. ببینید حالا دفتر کار بعضی از این آقایانی که مسئولیت دارند دفتر کار است اما چون تازه مسئول شده است و می‌خواهد یک تغییری بدهد میلیارد هزینه می‌کند برای تغییر دفترش. آن وقت بله وقتی این می‌خواهد دفاع کند کسی که ویژه خواری کرده خب ناچار است بگویند که این‌ آقا ذخیره نظام است. ولی کدام انقلاب؟ معلوم نیست کدام انقلاب.

طلبکارانه اصرار می‌کنند این افراد مدیر باشند. اینجا همان جایی است که رهبر فرزانه انقلاب خطرش را تذکر دادند که اگر توجه نشود اعتماد مردم به مسئولان کم می‌شود و بین مردم و مسئولان فاصله می‌افتد و اختلاف ایجاد می‌شود. اصل انقلاب با اینها شروع شد. در سال‌های بعد از جنگ که حضرت امام از دنیا رفته بودند اما رهبری بودند و به شدت به او تذکر دادند و نهی هم می‌کردند دورانی بود که معروف به دوران سازندگی است.

به دلیل وضعیت خاص سیاسی اجتماعی و اقتصادی شرایطی فراهم شد که ثمره آن گفتمان نوعی رقابت و ترویج در رفاه‌طلبی و تجمل‌گرایی و حتی مسابقه دادن در به دست آوردن منفعت بیشتر به ویژه مدیران و مسئولان دولتی بود. به اسم دوران سازندگی چنین اتفاقاتی افتاد. نتیجه این تفکر از بین رفتن ارزش‌هایی مثل ایثار و روحیه کمک به دیگران بود. بعدها در دوران اصلاحات این مطلب توسعه پیدا کرد. برتری‌جویی و امتیاز خواهی و امثال ذلک به سیاست و فرهنگ هم رسید. افراد اصلاح طلب برتری‌جویی شان را در مسائل این‌گونه هم ادامه دادند.

شما دیدید رهبر معظم انقلاب چند روز قبل در دیدار با مردم آذربایجان مسائل بسیار مهم روز و آن چیزی که مربوط به انقلاب است عزت مردم است تداوم دستاوردها و حفظ آن است را مطرح کردند. فرمودند که می‌شود از مسئولان انتقاد کرد و حامی نظام هم بود. این دو با هم تداخل ندارد. بعضی‌ها این طور القا می‌کنند که اگر از مسئولی انتقاد شد دارید نظام را زیر سؤال می‌برید. هرگز این طور نیست. با حفظ شئون و رعایت حدود انتقاد کردن منعی ندارد. انتقادی که سازنده باشد.

عیب‌جویی کردن، مذمت کردن، تحقیر کردن، اینها مذموم است. توهین کردن مذموم است؛ اما در قالب سؤال کردن انتقاد کردن اشکالی ندارد. حتی از باب خیرخواهی که النصیحه گفته می‌شود اشکالی ندارد. این‌ها جزو دستورات دینی ماست. فرمودند می‌شود از مسئولان انتقاد کرد. انقلابیگری را اشتباه معنا نکنیم. در بحث عدالت و موانع برقراری عدالت که تجمل و اشرافی‌گری است تذکراتی دادند.

اینکه اتکای به خارج در ماجرای برجام برای کشور سودی نداشت که می‌بینید همین روزها از همین مسئولین مذاکره‌کننده برجام در همین یکی دو روز آنها هم همین را گفتند. با اینکه با آنها صحبت که می‌کنید و مصاحبه می‌کنند خیلی طرف‌داری می‌کنند اما در مصاحبه‌های خارج از کشور یا جاهای دیگر اعلام می‌کنند که برای ما هیچ سودی نداشته است. همان حرفی را که رهبری اول زد و آینده روشن که برای جوانان انقلابی ایران خواهد بود. این‌ها مطالبی است که بیان شده.

اما آن چیزی که مهم است که عرض کنیم این است که اجرای عدالت همت بلند و اراده محکم می خواهد. اجرای عدالت شعاری نیست. کسانی که برای رسیدن به منصب‌هایی که دارند ده‌ها بی‌عدالتی را مرتکب شدند تا توانستند در منصب بنشینند و برای حفظ آن مسند شان هم دارند رفتارهایی را انجام می‌دهند که مخالف با اصول و ارزش‌های انقلاب و مقررات دینی است هرگز نمی‌توانند مجری عدالت در جامعه باشند. مسئله بی‌عدالتی سم مهلک نظام و انقلاب اسلامی است. ا

شرافی‌گری مسئولان و امتیاز طلبی مسئولان، بی‌مبالاتی به بیت‌المال، بی‌اعتنایی به طبقه مستضعف اینها حرکت‌های ضدانقلابی است. همه تشکیلات نظام بایستی با نگاه به اهداف انقلاب حرکت کنند. ایشان گفتمان جدیدی را هم اینجا مطرح کردند که لازم است. به نظر می‌رسد که باید این‌گونه باشد. مِن بعد با همین بیانی که ایشان داشتند افراد خاص را مخاطب قرار بدهیم؛ یعنی به هر کسی که در مسیری خلاف انقلاب و ارزش‌های انقلابی در حرکت است مثلاً توجه به طیف ضعیف و طبقه ضعیف جامعه ندارد یا به دنبال اشرافی‌گری است یا دل سپرده به طبقات مرفه است یا به خارجی‌ها تکیه دارد یا امیدش به بیگانه است به اینها بگوییم که این شخص مرتجع است.

رهبری این گفتمان را جدید ایجاد کردند و عمل او یک عمل ارتجاعی است. آقا فرمودند نخبگان جامعه باید حواسشان باشد. مدیران جامعه باید حواسشان باشد. مدیران کشور باید به شدت مراقبت کنند. مردم هم نگاه کنند (شما) با حساسیت دنبال کنند رفتار ماها را، رفتار مدیران را با حساسیت. ارتجاع چیز خطرناکی است. ارتجاع وقتی اتفاق بیفتد معنایش این است که همان آدم‌های انقلابی سابق سر کار هستند اما خط را عوض کردند. راه را عوض کردند. کأن انقلاب شده است برای اینکه آنها بروند و ما بیاییم سر کار.

این حرف خیلی حرف مهمی است یعنی یک عده ای امروز در رفتارشان در زندگی‌شان در مواجهه با مردم مثل طاغوت دارند زندگی می‌کنند. این ارتجاع است. برگشت به همان قبل است. یک مورد دیگر ارتجاع هم همین است که کسانی که مدتی در رأس کار بودند و هستند اینها هی شروع‌ کنند در مقام حرف زدن مثل اپوزوسیون حرف زدن. ژست آنگونه بگیرند؛ و حرف‌های دشمن شاد کن و دشمن پسند بزنند و این‌طرف و آن‌طرف نامه پراکنی ‌کنند. این‌ها هم مرتجع هستند. از این گفتمان این به دست می‌آید اینها را خوب دقت کنید.

باید همان‌طور که رهبری گفتند بصیر بود. قضایا را خوب دیده و مطالبه گری کرد. این جریاناتی که اتفاق افتاد و مردم خیلی خوب و زود خودشان را کنار کشیدند در ۹ دی و اینها ریشه اش همین‌هاست. نبود عدالت. تمام انبیای الهی آمدند برای برقرار کردن عدالت. این مسیر انقلاب اسلامی هم در همان مسیر بود اما نباید گذاشت به انحراف کشیده شود. شماها نباید بگذارید. مردم باید در صحنه باشند و نگذارند.

کوتاه آمدن مردم در مقاطع مختلف در آن جاهایی که باید تصمیم درست می‌گرفتند و احیاناً تصمیم نادرست گرفتند زمینه اش این شد که افرادی بر سر کار آمدند که نجومی بگیر را می‌گویند ذخیره انقلاب. این برای بد عمل کردن است. از بصیرت گفته می‌شود از دشمن‌شناسی گفته می‌شود باید به این‌ها توجه کرد.

نهم اسفند روز ملی حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان است. این حرف خوبی است. این مهم وقتی به نتیجه می‌رسد که مسائل اقتصادی کشور در مسیر مطلوبی قرار گرفته باشد و این نمی‌شود مگر همان طور که رهبری فرمودند: عقل معاش همین را حکم می‌کند که مسئولان و مدیران اجرایی اقتصاد مقاومتی را جدی بگیرند و فقط شعار او را ندهند. نمی‌شود از اقتصاد مقاومتی گفت ولی باب واردات اشیا را به داخل کشور باز کنیم که فقط مصرف زده باشیم اما صنعت آن کار و تکنولوژی آن کار را وارد نکنیم. فقط مصرف‌کننده و بازار مصرف داشته باشیم.

نمی‌شود دم از اقتصاد مقاومتی زد ولی جلوی قاچاق سازمان یافته کالا را نگرفت و تولید داخلی را تقویت نکرد و حتی ادارات دولتی هم در مصارف خودشان دنبال محصولات خارجی باشند. حمایت از مصرف‌کننده وقتی محقق می‌شود که تولید و اشتغال دغدغه اصلی باشد. آماری هم که درباره اشتغال داده می‌شود اشتغال واقعی باشد؛ یعنی طرف بیمه داشته باشد آینده کاری داشته باشد. والا برای کسی که دو ساعت در هفته در یک جا کار می‌کند در آمار اشتغال‌زایی بیاییم بگوییم چند ۱۰٬۰۰۰ نفر را مشغول کردیم بعد که بررسی می‌کنیم می‌بینیم تعداد زیادی همین‌هاست که در هفته دو ساعت سر کار هستند. این اشتغال‌زایی نیست. این آمار سازی است.

وقتی دشمن روی این زمینه سرمایه‌گذاری کرده است همه باید به فکر جبران عقب‌ماندگی‌ها باشند. وقت خود آقایان از بیکاری بیش است ۳٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر سخن می‌گویند این یعنی باید همه وجهه همت را به این سمت کرد. نه این که طوری عمل شود که آن مقدار توانی هم که داریم از بین برود. یک بار دیگر هم گفته بودیم نسبت به استان خودمان شرکت‌های ترکی که تولید لباس‌های دارند که خودمان می‌توانیم تولید کنیم و تولیدکنندگان ما بهتر از آن را تولید می‌کنند چرا اجازه افتتاح می‌دهیم.

آن هم با یک تولیدات ضدفرهنگی لباس‌هایی را که عرضه می‌کنند. بروید ببینید که چه لباس‌هایی است با فرهنگ و عقاید ما مخالف است. چند روز پیش دوستان بعضی از این مغازه‌های آن را بستند. با صراحت و با پررویی تمام بر ضد فرهنگ ما کارخانه‌های ما را تعطیل کردند تولیدکننده‌های ما را تعطیل کردند بعد چیزهایی را تولید می‌کنند که ضد فرهنگ ماست. بعد فروشگاه این‌ها را اجازه می‌دهیم در ورودی شهر که محل مسیر بقیه افراد به استان‌های دیگر است اطلاعیه بزنند و تابلوی مغازه شان را بزنند. اینها ظلم است.

بعد می‌خواهیم اقتصادمان هم خوب باشد. جوانان ما هم دنبال تولید باشند. تولیدکننده کار باشند. شما همه طرف‌ها را که بسته‌اید. لباس‌هایی تولید می‌شود که نابودکننده فرهنگ جامعه است. جلوی اینها را باید گرفت. جا دارد بار دیگر اشاره کنم قبلاً هم اشاره کردم نیروهای ارزشی و انقلابی همه کسانی که دغدغه دارند دائماً هم از ما می‌پرسند ما باید چه کار کنیم. شما بگویید ما چه کار کنیم همان کار را بکنیم. در بحث امر به معروف و نهی از منکر می‌آیند سؤال می‌کنند.

من قبلاً هم گفتم سؤال نمی‌خواهد کار روشن است. لازم نیست حتماً بنده و امثال بنده بگویید چه کار شود. اگر چه ما گفتیم و باز هم می‌گوییم. در مسئله امر به معروف چند جور می‌شود عمل کرد؛ اما آن چیزی که به خصوص درباره عفاف و حجاب مطرح است که الان هم شدید شده است و هرچه به سمت گرما هم می‌رویم بیشتر خواهد شد این است که لازم نیست کار سلبی کنید. حتماً کار ایجابی کنید. نور که آمد ظلمت از بین خواهد رفت. تاریکی دیگر باقی نمی‌ماند و آن حضور دائمی و مستمر اهل ایمان در جامعه و جاهایی است که دیگران آنجا را اشغال کردند. وقتی حضور نداشته باشید وقتی که نور نباشد ظلمت خودش را نشان خواهد داد.

یک وقت من همین‌جا فراخوان زدم خواهرهای محجبه در شهر جمع شوند بیش از ۱۰٬۰۰۰ نفر جمع شدند به فاصله دو سه روز در میدان شهر؛ یعنی ما بیش از ۱۰٬۰۰۰ نفر خانم چادری و متدین و محجبه داریم که البته تعدادی از آنها آمده بودند. این‌ها باید حاضر باشند در بازار در حال رفت و آمد باشند. از آن طرف اماکن عمومی به قوانین عفاف و حجاب پایبند باشند. ادارات و دستگاه‌ها و مراکز آموزشی به قوانین ملتزم باشند. مظاهرش کم می‌شود. یک عده هم که عناد و دشمنی دارند البته باید با آنها برخورد قانونی و حقوقی شود. بقیه کارها هم درست خواهد شد.

مطلبی که عرض می‌کنم مربوط به شب شهادت صدیقه طاهره زهرای اطهر بود که در تهران واقع شد. مختصری به آن اشاره می‌کنم. اولاً من باز شما را توجه می‌دهم به سخنان رهبری که چند ماه قبل در دانشگاه امام حسین ع ایراد کردند که مهم‌ترین هدف کوتاه‌مدت دشمن برهم زدن امنیت کشور و ایجاد فتنه و آشوب است. اوایل سال بود که ایشان تقریباً آن را بیان کردند؛ که دشمن قصد دارد سه کار کند. کار کوتاه مدت و عاجلش این است که امنیت داخلی را به هم بزند؛ بنابراین لازم بود که همه توجه کنند و شرایط لازم را فراهم کنند که قضایای امنیتی به وجود نیاید.

اما آن چیزی که ما باید توجه کنیم این است که دوستان با مسائل احساسی برخورد نکنند. مسئله اصلی در ناآرامی‌ها بحث فرقه‌ای و گروه خاص نیست. این را توجه داشته باشید. امروز این فرقه است فردا فرقه دیگری می‌شود پس فردا یک قومی می‌شود. دیدید که برای قوم لر می‌خواستند کاری کنند دیدند نشد. قوم کرد را خواستند کاری ‌کنند نشد. حالا فرقه‌هایی که هر کدام عوامل مختلفی دارند ارتباطاتی دارند زمینه‌هایی در آن‌ها هست از همه استفاده می‌کنند. ولی دعوا اینها نیستند. رد دشمن را گم نکنید. حواستان خوب جمع باشد.

اساساً فرقه‌ها و گروه‌هایی که بعضاً جریان‌های ضد انقلابی از آن‌ها سوءاستفاده می‌کنند و بهره می‌برند نگران‌کننده نیستند. آیا تا حالا فرقه‌ای توانسته است در مقابل جمهوری اسلامی بایستد؟ کشورهای به‌اصطلاح قدرتمند با تمام توانی که داشتند در مقابل اراده ملت به زانو درآمدند. حالا فرقه‌هایی که وضعیت آنها هم معمولاً معلوم است ریشه به‌وجودآمدنشان ادامه فعالیتشان وابستگی‌های شان همه چیز آن‌ها معلوم است اینها می‌خواهند جلوی نظام بایستند؟ مردم گوش کسانی که فکر ایستادن جلوی نظام را داشته باشند چنان می‌پیچند که دیگر صدای اربابانشان را هم نشنوند.

آن چیزی که مهم است این است که دشمنان انقلاب اسلامی مخصوصاً منافقین قصد دارد اغتشاش و ناامنی را در ایران به هر وسیله و هر گروهی که بتوانند در هر فرصتی که دست بدهد تکرار کنند تا ضمن تخریب وجهه امنیت کشور برای عده ای فرصت درست کنند که بتوانند از نظام باج خواهی کنند. این مطلب را از استقبال و خوشحالی و فرحی که رسانه‌های استکباری این روزها دارند می‌شود فهمید. لذا وقتی تهدید معلوم است نباید غافلگیر و منفعل شد و منفعلانه عمل کرد. باید هوشیار بود و اجازه ناامنی نداد.

در استان ما فرق مختلف مشغول کار هستند و بعضی از این‌ها هم که مورد اتهام هستند بعضا اینها نامه دادند و برائت جستند و جلساتشان را هم تعطیل کردند که کار خوبی هم انجام دادند و همراهی کردند؛ یعنی خودشان را از آن کسانی که فتنه‌انگیزی و اغتشاش می‌کنند جدا کردند و البته اگر غیر از این بود همه فرقه‌هایی که در استان هستند این را می‌دانند که با اشاره‌ای تمام بساط کسانی که فکر مقابله داشته باشد جمع خواهد شد. عمده این است که به موقع افراد تشخیص بدهند که چه زمانی باید خودشان را از دشمن اصلی جدا کنند و مسیر خودشان را در مسیر قرار بدهند این اولاً.

ثانیاً در ایران طبق قوانین اسلامی فرقه‌های مختلف و قومیت‌های مختلف در چهارچوب عقایدی که دارند آزادی عمل دارند نمی‌شود جلوی افرادی را که قانون اجازه می‌دهد گرفت؛ اما این آزادی و مدارا تا جایی است که به مقابله با نظام نینجامد. والا اگر بخواهند از آزادی‌هایی که نظام اسلامی به آنها داده استفاده کنند و به مقابله بلند شوند، به جان مردم و اموال عمومی تعرض کنند و کشوری که امن‌ترین نقطه و باعث امنیت منطقه است را ناامن کنند، در خیابان‌ها با قمه و عربده جولان بدهند، اهل هر قومیت و اهل هر فرقه ای که باشند نظام اسلامی وظیفه دارد برای حفظ جان و مال و ناموس مردم برخورد قاطعانه و محکم داشته باشد.

البته همیشه دستگاه‌های امنیتی انتظامی مدارا کردند و توصیه به آرامش می‌کنند و اقدام خشن ندارند؛ اما وقتی همه فرصت‌ها را سوزاندند و تذکرات افاقه نکرده و خوراک برای رسانه‌های بیگانه و بر علیه نظام درست کردند چاره‌ای نیست جز اقدام قاطع. این هم نکته‌ای است که توجه دارید در این برخورد قاطع هم که حالا انجام دادند آقایان در همین فقره اخیر به جای اینکه ۳۰۰ نفر از طرف مقابل کشته داده شود ۳۰۰ نفر دستگیر شدند و از این طرف که برای حفظ امنیت و جان مردم اقدام کردند پنج نفر کشته و شهید دادند. آن طرف یک نفر تلفات هم نداشت. این نشان می‌دهد که چقدر مدارا و مسالمت به خرج داده شده است. این خودش یک نوع مظلومیت است؛ اما مظلومیت مقتدرانه که جلویش ایستادند.

با گردن کلفتی تمام به یک دستگاه امنیتی اولتیماتوم می‌دهند خیلی جالب است. این‌ها هم هی مدارا می‌کنند. ولی دیگر «آخر الدواء الکی» وقتی که دیگر درمان نمی‌شود باید داغش کرد. آنجا هم که داغ می‌کنند دیدید که چگونه داغ شده است. لذا کمترین انتظار مردم این است که عوامل آشوب‌ها و به شهادت رساندن فرزندان عزیزمان که حافظ امنیت بودند به سرعت و بدون هیچ ملاحظه با قاطعیت و اشد مجازات به سزای اعمالشان برسند.

ثالثاً ما بین کسانی که قمه به دست می‌گیرند و جان و نوامیس مردم را به خطر می‌اندازند و بین آن دسته از اهل سیاست که واداده هستند که تا خشونتی راه می‌افتد فرصت‌طلبی می‌کنند و جانب خشونت را می‌گیرند و به نفع اربابانشان دم تکان می‌دهند و یا مصلحت‌اندیشی‌های نابه‌جا می‌کنند و سخنان بیهوده می‌گویند و فضای مجازی و غیر مجازی را پر می‌کنند از مطالب نسنجیده خودشان هر دوی این‌ها را در یک ردیف می‌دانیم و لازم می‌دانیم که با این‌ها هم دستگاه‌های نظارتی و امنیتی و دستگاه‌های مربوطه برخورد قاطع داشته باشند.

رابعاً لازم است که این جا از نیروی انتظامی که در عرصه ایجاد امنیت در کشور و مقابله با قانون‌شکنان و ضد انقلاب مجاهده می‌کنند تشکر و قدردانی و خدا قوت بگوییم و علو درجات شهدا و رفعت شهدای عزیزشان را از خدای تعالی طلب کنم.

بحث هشتم اسفند هست که سالروز تأسیس امور تربیتی است که فرصت بیان نیست فقط از همه عزیزانی که در مسیر تربیت دانش‌آموزان عزیز و تعمیق باورهای دینی و انقلابی آنها تلاش می‌کنند تشکر و قدردانی می‌کنم.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.