بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات درس اخلاق
با موضوع وصایای رسول خدا صلوات الله علیه وآله به ابوذر
جلسه چهلم – ۲۰/۰۱/۱۴۰۴
توصیههای پیغمبر اکرم به حضرت ابوذر را مرور میکردیم تا رسیدیم به اینجا که حضرت فرمودند «یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ رَبِّی أَخْبَرَنِی فَقَالَ وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی مَا أَدْرَکَ اَلْعَابِدُونَ دَرْکَ اَلْبُکَاءِ وَ إِنِّی لَأَبْنِی لَهُمْ فِی اَلرَّفِیقِ اَلْأَعْلَى قَصْراً لاَ یُشْرِکُهُمْ فِیهِ أَحَدٌ» ای ابوذر خداوند به من خبر داد که قسم به عزت و جلالم که عابدان اجر و مقام گریه را در نیافتند که من در اعلا بهشت بر ایشان کاخی خواهم ساخت و هیچکس را در آن شریک قرار نمیدهم.
راجع به گریه و نکاتی را گفتم امشب تکمیل میکنم. هفت نوع گریه را برای شما گفتم که چگونه است و گریه برای امام حسین علیه السلام را روایت خواندم و گریه بر مصائب اهل بیت؛ و اینکه خوب است انسان گریه کند به خصوص گریه برای خودش که خدای تعالی به حضرت موسی وحی فرستاد که تا هنگامی که در این دنیا هستی بر خودت گریه کن؛ که فوایدی داشت که بعضی از فوایدش را عرض کردیم.
ارزش گریه در روایات
این جلسه تعدادی روایت برای شما میخوانم درباره گریه. رسول خدا فرمودند گریه از رحمت است و فریاد از شیطان. کسی که داد میزند ریشهاش شیطانی است ولی گریه که میکند از رحمت خداست.
در حجه الوداع که خطبه میخواندند فرمودند «وَ مَنْ ذَرَفَتْ عَیْنَاهُ مِنْ خَشْیَهِ اَللَّهِ کَانَ لَهُ بِکُلِّ قَطْرَهٍ مِنْ دُمُوعِهِ مِثْلُ جَبَلِ أُحُدٍ یَکُونُ فِی مِیزَانِهِ مِنَ اَلْأَجْرِ» هر کس چشمانش از ترس خدا اشک بریزد (شرایطی پیش میآید در حال نماز اشک میریزد به هر جهت انسان برای خدا گریهاش بگیرد) به اندازه هر قطره اشک او به اندازه کوه احد برایش اجر مینویسند.
گریه ارزشمند است. بعضی چشمها اشکشان نمیآید. ولی بعضیها خوش گریه هستند.
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: گریه چشمها و ترس دلها نشانه رحمت خدای بلند مرتبه است (وقتی اسم خدا میآید چشم انسان گریان میشود و دل انسان به ترس میآید معلوم میشود که مورد رحمت خداست) بعد حضرت فرمودند: هر وقت این دو را در خودتان یافتید یعنی هم چشمتان گریان شد هم ترسیدید دعا را غنیمت بشمارید. در بعضی از روایات آمده حتی به اندازه بال مگس چشمت تر شد دعا کن که به اجابت نزدیک است.
«اَلْبُکَاءُ مِنْ خَشْیَهِ اَللَّهِ مِفْتَاحُ اَلرَّحْمَهِ » گریه از خشیت خدا و ترس خدا کلید رحمت است.
امیرالمومنین فرمود: گریستن آدمی بر زمان از دست رفتهاش (دیدهاید ما چقدر وقت تلف میکنیم برای کارهایی که ارزشی نداشت زمان سوزی کردیم دادیم و چیزی نگرفتیم) نشانه بزرگی اوست یعنی روح بلندی دارد. سرمایهاش را از دست داده و ناراحت است.
امام حسین علیه السلام فرمود: «اَلْبُکَاءُ مِنْ خَشْیَهِ اَللَّهِ نَجَاهٌ مِنَ اَلنَّارِ» گریه از ترس خدا باعث نجات انسان از آتش میشود.
و فرمود «أَنَا قَتِیلُ اَلْعَبْرَهِ لاَ یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلاَّ اِسْتَعْبَرَ» من کشته چشمهای گریانم هیچ مومنی من را یاد نمیکند مگر اینکه گریهاش میگیرد.
امام باقر علیه السلام فرمود: «کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَهٌ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ غَیْرَ ثَلاَثٍ عَیْنٌ سَهِرَتْ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ وَ عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیَهِ اَللَّهِ وَ عَیْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ» همه چشمها روز قیامت گریان است مگر سه چشم: چشمی که در راه خدا بیدار مانده؛ (مثل نگهبانها پاسدارها نیروی انتظامی که یک نوع این بیداری در راه خداست یا مثلاً کسی که بیدار است و مناجات میکند یا در سحر یا در هر زمان از شب در هر صورت نخوابیدن برای خدا باشد) و چشمی که از ترس خدا گریه کرده و چشمی که از حرام خدا پایین افتاده. (منظور چشم پوشی از حرام خداست نه اینکه به نامحرم نگاه نکند ولی حرام بخورد یعنی در مواجهه با هر حرامی چشم پوشی داشته باشد).
امام صادق علیه السلام فرمودند روشنایی دل را جستجو کردم ( دیدهاید بعضی وقتها دل غم میگیرد؛ بعضی غذاها را خوردن باعث میشود انسان غمگین شود و دلش بگیرد مثلاً بادمجان غم میآورد و دل گرفته میشود؛ بعضی از مکانها هست که انسان را غمگین میکند) آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم. گذر از صراط را دنبال کردم آن را در صدقه دادن یافتم. نورانیت چهره را جستجو کردم آن را در نماز شب یافتم.
امام هادی علیه السلام فرمودند: مومن خوبی میکند و میگرید و منافق بدی میکند و میخندد.
گریه بر حسین علیهالسلام
امام صادق علیه السلام فرمودند هر نالیدن و گریهای مکروه است؛ مگر ناله و گریه بر حسین علیه السلام.
امام صادق علیه السلام به یکی از گریه کنان امام حسین علیه السلام فرمود: خدا این اشکهایت را رحمت کند یعنی با این اشکهایت مورد رحمت خدا واقع میشوی.
روایت مشهور امام رضا علیه السلام هم هست که به ابن شبیب گفت که مادحان و مرثیه سرایان ما میخوانند. فرمود: ای پسر شبیب اگر بر حسین گریه کنی تا اشکهایت روی گونههایت جاری شود (چون هر کدامش یک خاصیت دارد اشک در چشم جمع شود، اشک روی گونه بریزد و اشک جاری شود و روی بدن و لباس بیاید) خداوند گناهانی را که مرتکب شدی چه بزرگ چه کوچک چه کم چه زیاد را میبخشد.
یعنی هر کاری خواستیم بکنیم بعد برای امام حسین علیه السلام گریه کنیم؟ نه اینطور نیست. گریه بر حسین علیه السلام مقتضی را موجود میکند برای اینکه ضجه بزنی و توبه کنی. موانع این توبه را از بین میبرد تا گریه به آن نتیجه اصلی برسد.
اینکه در روایت هست که کسی که بگرید و بگریاند و یا تباکی کند بهشت بر او واجب میشود؟ خوب این یعنی چه که اگر کسی خودش را به گریه بزند بهشت بر او واجب میشود پس عدالت خدا چه میشود؟ اینطور است که فضا فراهم میشود که تو توبه کنی و انابه کنی و جبران مافات کنی. دل انسان رقتی پیدا میکند در مسیر میافتد و درست میشود.
گریه تقلبی
با این روایات معلوم شد که گریه وزن و خاصیت دارد. پس چیز ارزشمندی است. هر چیزی که ارزش داشته باشد بدلش درست میشود. مثلاً طلا که طلای ساختگی و بدلی هم برایش هست. کاه بدلی درست نمیکنند. وقتی میخواهند برای پول تقلبی درست کنند برای ۵۰ تومان تقلبی درست نمیکنند برای چک پول درست میکنند.
گریه چون خیلی وزن دارد و ارزشمند است گریه تقلبی درست میکند. جلسات منحرف مثل هیئتی که در آن گریه میکنند اما از آن یک آدم بیرون نمیآید که لااقل برای هدفی که امام حسین علیه السلام داشته که برایش دو قطره اشک هم ریخته در مسیرش یک حرکتی بکند. گریه در این هیئت تقلبی است.
گریهای که در انسان حرکت ایجاد نکند، گریهای که روح حماسه را زنده نکند، گریهای که شجاعت ایجاد نکند، گریهای که توجه به محروم و مظلوم درست نکند، آن گریه تقلبی است.
حسین علیه السلام که توانسته کربلا را علم کند روز عرفه گریه کرد. در روایت دعای عرفه آمده که اشکهای حسین جاری بود و دعا را میخواند. گریهای که در روز عرفه درست بود میتواند کربلا درست کند هر گریهای نمیتواند.
در همین دوران جنگ تحمیلی داشتیم که طرف اندازه سد کرج گریه میکرد ولی میگفتیم ۵زار بده برای کمک به جبهه نمیداد. دیگران را هم ممانعت میکرد که به جبهه بروند. یک چک هم برای اسلام نخورد. ولی وقتی روضه خوانی میشد و دعای ندبه میشد گریهها میکرد. گریهای که سکولار درست کند گریه نیست.
گریه از خوف و شوق
آثار گریه مهم است. گریهای که پیغمبر به آن سفارش کردند به ابوذر که گریه کن که انقدر ارزش دارد که حتی عابدان هم نمیدانند ارزشش را (چون عابدان اهل گریهاند ولی با این حال میگوید اینها هم نمیدانند و نفهمیدند گریه چیست و چه خاصیتی دارد) منظور پیغمبر گریه از خوف خداست. یا گریهای است که شوق وصول به لقاء الهی را در انسان زنده میکند.
اگرچه این دو قسم گریه مطلوب است و در توجه به خداوند و بیداری انسان و هدایت انسان این دو گریه نقش حیاتی دارد یعنی هم گریه خوف هم گریه وصل، اما گریه شوق برای رسیدن به خدا و وصول الی الحق برتر و بالاتر است.
این گریه مستلزم یک معرفت عمیق است. چون ترس از خدا زود حاصل میشود مثلاً به خاطر گناهی که میکند و جهنمی که به یاد میآورد اما اینکه شوق به وصال گریه بیاورد برای آدم معرفت میخواهد. همه به این مرحله معرفتی دست پیدا نمیکنند. اهل عصمت وقتی با خدا صحبت میکنند گریه میکنند.
نظر به اینکه اولیا خدا و معصومان شیفته و عاشق خداوند هستند، برای معشوق هیچ دردی بالاتر از این نیست که نسبت به آن کسی که علاقه دارد فراق حاصل شود. این معرفت میخواهد. در محبتهای ظاهری هم همین طور است آدم به کسی علاقه داشته باشد دو روز او را نبیند ناراحت است.
هیچ دردی بالاتر از درد فراق نیست؛ که انسان معشوق خودش را نبیند. اگر عشق واقعی باشد و محبت حقیقی باشد فاصله دردآور است و ناراحت کننده است.
به دعاهای اهل بیت که نگاه میکنیم به مناجاتهای امیرالمومنین و به مناجاتهای امام سجاد علیه السلام میبینیم بخش زیادی برای خوف از خدا نیست شوق به وصال است؛ معرفت و شناخت بیپایان معصومان به خدای تعالی برایمان روشن میشود. معرفتی که باعث شده که این اسوههای بشریت در آن لحظه که خودشان را در مقابل خدای تعالی حاضر میبینند گریه میکنند که غفلتی برایشان پیش نیاید. از هر چیزی بالاتر این است که خودشان را عاشق خدای تعالی میبینند و در این شیدایی لحظه آرام و قرار ندارند.
در مناجاتها و دعاهایشان اوج این عشق را انسان میبیند. در دعای کمیل امیرالمومنین از لقاء محبوب پرده برمیدارد و صبر کردن در فراق او را سختتر از عذاب میداند «یَا إِلَهِى وَسَیِّدِى وَمَوْلاَىَ وَرَبِّى، صَبَرْتُ عَلَى عَذابِکَ، فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ» این اشک وصال است میگوید من صبر میکنم بر عذاب ولی فراق را چطور تحمل کنم؟ این معرفت میخواهد این را همه کس درک نمیکند.
در ادامه بیان ناراحتی فراق فرماید ای آقا و مولای من به عزتت سوگند میخورم که اگر مرا با زبان گویا در دوزخ رها کنی بین اهل جهنم ناله سر میدهم و فریاد میزنم و از فراق تو زار میزنم.
امام سجاد علیه السلام هم همینطور است. دعای ابوحمزه ثمالی را نگاه کنید. میگوید من با امروز و فردا کردن آرزوهای طولانی عمر خودم را بر باد کردم. رسیدن به اینجا که از اصلاح نفس خودم به کلی ناامید هستم. بعد میفرماید از من بدحالتر و بد روزگارتر کیست. وای اگر من با چنین حالی به قبر روان شوم. و با عمل صالح این قبر را فرش نکردم. چرا گریه نکنم؟!
مقام گریه کنندگان
به جهت نقش ارزشی گریه برای پاکسازی درون از رذائل و کاستیهای اخلاقی و امثال اینها پیغمبر میفرماید فضیلت و پاداشی بر گریه مترتب است که بر غیر گریه ترتبی ندارد. گریه کنندگان به مقامی میرسند که دیگران که اهل عبادت هستند به آن مقام نمیرسند.
مومن زیرک
بعد اینجا ابوذر سوال میکند که یا رسول الله زیرک کیست از مومنین؟ رسول خدا فرمود «أَکْثَرُهُمْ لِلْمَوْتِ ذِکْراً وَ أَحْسَنُهُمْ لَهُ اِسْتِعْدَاداً» کسی که به یاد مردن باشد و کسی که بهترین استعداد را برای مرگ داشته باشد.
ما فکر میکنیم کسی که جایگاه اجتماعی داشته باشد مقام داشته باشد در خانواده احترام داشته باشد فکر میکنیم اینها زیرکند.
اتفاقا کسانی که زیاد یاد مرگ هستند خیلی پرکار هستند. دائم مشغول فعالیت هستند. آدمهایی که یاد قیامت هستند و یاد مرگ هستند آدمهای بیحال و خمود نیستند. آدمهای بی توجه به خانواده و همسایه نیستند. بسیار مهربانند. بسیار پرکار هستند. خیلی ویژگیهای انسانی در حد بالا دارند؛ و آدمهایی که یاد مرگ نیستند بی حال و تنبل و بیهنرند.
جلسه بعد برای شما عرض میکنمکه کیّس از نظر پیغمبر و دستورات دینی کیست.