این متن حاصل مشروح جلسه تفسیر قرآن کریم است که توسط آیتالله سید محمد مهدی حسینی همدانی، نماینده ولی فقیه در استان البرز و امام جمعه کرج، ارائه شده است. این تفسیر در ابتدای کرسی جزءخوانی قرآن کریم در بیست و نهمین روز از ماه مبارک رمضان در مصلی کرج برگزار شد. جلسه با محوریت تدبر در آیه ۱۶ سوره جن، با تأکید بر ارتباط استقامت در مسیر حق و نزول برکات الهی، همچنین تأثیر ایمان، تقوا و پایبندی به ارزشها در افزایش روزی و بهبود معیشت جامعه مطرح شد. سخنران در ضمن تحلیل آیات، به سؤالات و شبهات موجود پیرامون رابطه نعمتهای الهی با اعمال انسانها نیز پاسخ داده و آموزههای قرآنی را با شرایط اجتماعی و فرهنگی روز تطبیق داد.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، الصلاه والسلام علی سید الأنبیاء و المرسلین، عبدالمؤید و رسول رب العالمین، اباالقاسم المصطفی محمد و علی الطیبین الطاهرین المعصومین سیما بقیه الله الأعظم، پدر دین، و لعنه الله الدائمه علی أعدائهم أجمعین الی قیام یوم الدین.
جزء بیستویکم، آیه شانزدهم از سوره مبارکه جن، یادم نیست شماره صفحهاش چیست. در این آیه، «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِیقَهِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً» آمده است. اگر انسانها و جنها بر طریقه حق پایداری کنند، حتماً آنها را از آب فراوان سیراب خواهیم کرد.
خداوند در این ماه مبارک رمضان توفیق داد که امیدواریم آخرین رمضان عمرمان نباشد. این طرح زندگی با آیهها بهانهای خوبی شد که آیاتی از قرآن کریم را به صورت موضوعی بررسی کنیم. موضوع مفهومی این سی روز، «امت پیروز» بود؛ یعنی تمام آیاتی که درباره استقامت و نقش آن در پیروزی امت مطرح شد، در این طرح مورد توجه قرار گرفت. امیدواریم این آموزهها را در زندگی به کار ببندیم و قرآن کتاب زندگی ما باشد و به طور دائمی به آن عمل کنیم.
من از همه دوستانی که در این یک ماه تلاش کردند، تشکر میکنم؛ از ستاد نماز جمعه، از دوستان صدا و سیما که برنامهها را هر روز به صورت زنده پخش میکردند، چه در داخل مسجد و چه در خود سازمان. به طور خاص از جناب آقای اکبر نژاد که مدیریت این برنامه را به عهده داشتند و چند سال است که این کار را به خوبی انجام میدهند. ایشان نه فقط در اینجا بلکه در سراسر استان پیگیر برنامههای قرآنی هستند و همیشه کارها را با مدیریتی فعال هدایت میکنند. همچنین از دوستانی که مسؤول تنظیم صوت بودند، تشکر میکنم؛ هرچند صدای ضبط شده گاهی مشکلاتی داشت، و حتی با تلاش فراوان دوستان، باز هم برخی ایرادات پیش میآمد.
کل صحبتها را هم که گفتیم، موضوع شدوت از علائم ظهور بود. امیدواریم که مسائل فرهنگی و صوتی جمهوری اسلامی اصلاح شود. امیدوارم دوستان فکری برای این مشکلات کنند. از همه مردم عزیز حاضر در جلسه نیز تقدیر میکنم؛ جلسه را شما گرم کردید. همچنین از قاریان بزرگواری که در این یک ماه تلاوت کردند، تشکر ویژه دارم. شاید بیش از بیست نفر از قاریان در مراسمها شرکت کردند. از همه مردم بزرگوار که مطالب را داخل منزل دنبال کردند نیز تشکر میکنم.
اگر در سخنان کوتاهی یا اشتباهی داشتیم، من را ببخشید. لطفاً دعای خیر را فراموش نکنید.
یک چیز دیگر هم هست؛ این قرآن و این برنامهها برای سلامت امت طراحی شدهاند. یادم رفت که به شما یادآوری کنم که از قرآن غیر از هدایت، فایده دیگری نخواهیم یافت.
امروز، آیه شریف در سوره جن را خواندیم. درباره این آیه، لازم است بدانیم که سخن از پاداش دنیوی افرادی است که در دین و طریقه حق استقامت داشتهاند. آیاتی که پیش از این آیه آمدهاند درباره پاداشهای اخروی بودهاند، اما این آیه بر پاداش دنیوی تأکید کرده است. خداوند اشاره دارد که اگر انسانها و جنها بر طریقه حق پایداری کنند، آنها را از آب فراوانی سیراب خواهد کرد.
هرجا آب فراوان باشد، قطعاً نعمتهای فراوانی وجود دارد. قرآن کریم در موارد مختلف بیان کرده است که ایمان و تقوا نه تنها سرچشمههای برکتهای معنوی هستند، بلکه موجب افزایش روزی مادی نیز میشوند. افراد مؤمن و باتقوا از رزق خوبی برخوردار خواهند شد و برکات مادی نیز همراه با ایمان و تقوا برایشان حاصل میشود.
نکته مهم این است که آنچه باعث وفور و فراوانی نعمتها میشود، استقامت بر ایمان است. ایمان یک اصل است و باید وجود داشته باشد، اما آنچه مهمتر است و باعث توسعه نعمتها میشود، پایداری بر طریق حق است.
در آیه ۹۶ سوره اعراف، آمده است: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالأَرْضِ». اگر اهل قرییهها ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنان میگشودیم. ایمان و تقوا هم آثار معنوی و اخروی دارند و هم باعث گسترش و فراوانی روزی مادی میشوند. این آیه به ارتباط میان اعمال انسان و حوادث جهان اشاره میکند، هرچند عدهای این مسأله را نمیپذیرند.
یکبار در خطبهها، درباره بیبندوباریها و تأثیر آنها بر نزولات آسمانی بحث کردم. آن روز اتفاقاً باران میآمد و برف نیز دیده میشد، اما اشاره کردم که در جاهایی که بیبندوباری هست، ممکن است آسمان نزولاتش را ببندد. بعداً، در فضای مجازی گفتند: «این حاجآقا کجا زندگی میکند؟ چرا کرج را نمیبیند که برف گرفته و باران سیل آورده؟»
ما باید به آثار ایمان، تقوا و استقامت بر زندگی خود و جامعه بیشتر توجه کنیم و از نعمتهای الهی بهرهمند شویم.
ایشون اصلاً گوش نمیداد که من در حال گفتن چه مطلبی هستم. من داشتم درباره یک سنت الهی صحبت میکردم. یک بخشی از این سنت، همین است که اعمال ما با برخی مسائل و حوادثی که در جهان اتفاق میافتد، ارتباط دارد. حالا مواردش فراوان است، ولی از آنجایی که وقت میگذرد، فرصت نمیکنم مفصل وارد این بحث شوم. به هر حال، هم در آیات قرآنی و هم در دعاها و روایات، این ارتباط بین اعمال ما و وقایع تنظیم شده است.
بعضی کارها موجب وقوع برخی اتفاقات میشوند. مثلاً اگر فرزندی با خشم به پدر یا مادرش نگاه کند – با همان چشمی که روایات به آن تأکید کردهاند – نتیجهاش شده که عاق والدین باشد. خب، معنای این چیست؟ چه ارتباطی بین این دو وجود دارد؟ البته شاید هم برای این موارد بشود ارتباطی پیدا کرد، اما برخی دیگر از این مسائل فراتر از فهم ما هستند و گفتنشان ضرورتی ندارد.
در مورد «برکات آسمان و زمین»، سه احتمال مطرح شده است. یک احتمال این است که برکات آسمانی، مثل بارش باران و برف یا تابش آفتاب و نور باشد. برکات زمینی نیز مثل جوشش چشمهها، رشد گیاهان، درختان، سبزهها و به بار نشستن میوهها است. این احتمال میگوید «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ» به همین برکتهای طبیعی اشاره دارد.
گروهی دیگر گفتهاند که برکات آسمانی، به علوم و معارف الهی مربوط میشود؛ یعنی برکات آسمانی از جنس هدایت و معرفت هستند. برکات زمینی هم همان نعمتهای مادی هستند که از زمین به انسان میرسد. یک قول دیگر نیز مطرح است که برکات آسمانی به علوم خاص کشفی و شهودی مربوط میشود؛ همان علومی که بر اهل معرفت و عرفان و شهود الهی گشوده میشود. برکات زمینی هم شامل علوم تجربی و عملی است که انسان با درس خواندن یا تلاش خود به دست میآورد. به هر حال، برکات آسمان و زمین به معنای عام خود قابل تعبیر هستند.
آیه مذکور، روابط بین اعمال نیک انسان و نتایج خوبی که در همین دنیا به دست میآید را بیان میکند. به این معنا که اعمال شما یک سری آثار و نتایج در همین دنیا به ارمغان میآورد و اعمال بد هم نتایج دیگری به دنبال خواهد داشت. یکی از آثار تقوا این است که خداوند به افرادی که تقوا دارند، فرقان عطا میکند. فرقان به معنای قوه تشخیص حق از باطل است. انسانهایی که در موقعیتهای خاص نمیتوانند حق و باطل را تشخیص دهند، در حقیقت در بُعد تقوا دچار ضعف هستند. هرچه تقوا بیشتر باشد، قوه تشخیص فرد قویتر خواهد بود.
اگر هوا و هوس بر انسان غالب شود، راه درک و فهم حقایق بر او بسته میشود. هوا و هوس نمیگذارد انسان بتواند حقایق بیرونی و درونی خودش را درست ببیند. چنین انسانی حتی بر قلب و معنویات خودش نیز اشرافی ندارد و حقایق بیرونی را نیز نادرست میبیند. قرآن میفرماید گاهی چشم انسان یا نابینا میشود، یا کج میبیند، یا دوبینی پیدا میکند. این همان وضعیتی است که برای قلب بیمار انسان نیز اتفاق میافتد.
افرادی که گرفتار بیماریهای روحی میشوند، دیگر نمیتوانند حقایق را به درستی تشخیص دهند. گاهی حتی آیات الهی را نمیبینند. هر چقدر هم برایشان توضیح داده شود، عملاً نتیجهای ندارد و این امر آنها را تنها گمراهتر میکند. «وَ یُزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا»؛ یعنی این افراد یا نمیبینند، یا آنطور که دلشان میخواهد میبینند. اما افراد باتقوا واقعبین هستند. اینان حقایق را درست میبینند، فرقان دارند و حقیقت را تشخیص میدهند و بر اساس آن عمل میکنند.
تقوا باعث فعال شدن قوای تشخیص انسان میشود. فرد باتقوا حقیقت را از دروغ، سره را از ناسره و درست را از نادرست تشخیص میدهد. چنین فردی حتی درباره کسانی که با او در ارتباط هستند، خوب میفهمد که طرف مقابل راست میگوید یا دروغ، درست عمل میکند یا نه.
در اینجا ممکن است یک شبهه مطرح شود. برخی میگویند که طبق قرآن، اگر اهل ایمان و تقوا باشند، برکات آسمان و زمین بر آنها گشوده میشود. اما ما میبینیم که کشورهای غربی که هیچ ایمان و تقوای درستی ندارند، نعمتهای فراوانی دارند. برعکس، کشورهای مسلمان بیشتر با سختی، گرفتاری و مشکلات روبرو هستند. این آیه چگونه قابل توجیه است؟
برای پاسخ به این شبهه باید دقت کنیم که قرآن چه میگوید. خداوند میفرماید که همه موجودات زنده روی زمین رزق خود را از من دریافت میکنند؛ این بحث درباره رزق و روزی است، نه برکت. برکت با رزق متفاوت است. گاهی شما میگویید این مالِ تو برکتی داشت، یا این مال اصلاً بیبرکت بود. ممکن است خیلی زیاد باشد، اما نتواند هیچ مشکلی را حل کند و از بین برود.
خداوند میفرماید اگر ایمان و تقوا داشته باشید، «لَفَتَحْنَا عَلیْهِم بَرَکَاتٍ»، یعنی برکات نصیب شما خواهد شد. برکتی که قرآن از آن سخن میگوید، اولین ویژگیاش این است که باید مال حلال باشد. مالی که حلال نیست، برکت ندارد. همچنین این مال باید در مسیر سعادت و کمال انسان باشد؛ مالی که از ظلم، فساد یا تباهی به دست آمده باشد، برکت ندارد.
بنابراین، مطلق مال و نعمتهایی که در اختیار افراد قرار میگیرد، لزوماً برکت محسوب نمیشود. ممکن است کسی با مال حرام ثروت زیادی داشته باشد، اما این ثروت مشکلات او را بیشتر کند. از سوی دیگر، کسی که با مال اندک حلال زندگی میکند، توفیقهای بزرگی به دست میآورد و همان مال اندک او برکتی عظیم دارد.
مالی که حلال باشد و در مسیر سعادت انسان استفاده شود، دارای برکت واقعی است. قرآن نیز وقتی از گشایش برکت سخن میگوید، به همین برکت اشاره دارد. پس مطلق مال و ثروتی که به دست میآید، برکت نیست، بلکه مالی که در مسیر درستی قرار گیرد و موجب خیر و صلاح شود، برکت واقعی است.
ثروت اصلی دنیا که از تمام دنیا جمعآوری میشود، در اختیار کسانی قرار گرفته که اهل ایمان نیستند. اینها تمام این ثروتها را در دنیا از سه مسیر مصرف میکنند؛ تمام این مسیرها، مسیر تباهی است، تباهی انسانها و تباهی بشر. ما در قرآن کریم راجع به مطلق مال سخن نمیگوییم که هر مالی، اگر در اختیار کسی بود، فرد واقعاً بهرهمند باشد. قرآن میگوید مالی برکت دارد که حلال بوده و در مسیر سعادت باشد.
قرآن کریم فتح برکت را اصل قرار داده است. برکت، نعمت ویژهای است؛ برکت به هر نعمتی گفته نمیشود. گاهی گشایش نعمت برای عذاب کردن است. خدای تعالی گاهی نعمتی را در اختیار کسی قرار میدهد برای اینکه او را عذاب کند. یعنی راه را برایش باز میکند؛ همانگونه که فرمود: «إِنَّ ٱلْإِنسَٰنَ لَیَطْغَىٰ أَن رَّءَاهُ ٱسْتَغْنَىٰ» انسان وقتی بسیار مالدار شد، طغیان میکند. خدایتعالی شخص را در آزمایش قرار میدهد تا او بفهمد که چه اندازه در مسیر تباهی قرار گرفته است. مال زیاد گاهی دام الهی است.
برکت، نعمت ویژهای است؛ به هر نعمتی برکت گفته نمیشود. گاهی خدا نعمتی را به انسان میدهد و گشایش مال برای او فراهم میکند، اما این گشایش برای عذاب کردنش است. برای مثال، در آیه ۴۳ و ۴۴ سوره انعام میخوانیم که خدا نعمت را برای کسی فراهم میکند تا او را درست کند و برای این اصلاح، نعمت را به او داده است. این ارتباط بین عمل و رخدادهایی که در جهان واقع میشود، ارتباطی است که قرآن میخواهد بیان کند. رابطهای میان ایمان و فتح برکات هست، میان تقوا و فتح برکات هست. یکی از سنتهای الهی این است که گاهی مال و ثروت، دام الهی است.
مالدار دام الهی است. خدا با آن مالی که در اختیار شخص قرار میدهد، برای او دام پهن کرده است. این سنت الهی تحت عنوان سنت «امهال» و «استدراج» شناخته میشود. استدراج یعنی خدا مرحله به مرحله انسان را در مسیر تباهی قرار دهد. گاهی کسی که اصلاً اهل ایمان نیست، میگوید فرد بسیار موفقی است و شرایط خوبی دارد، اما این برایش دام الهی است. فراهم شدن شرایط خوب برای چنین شخصی، تنها مقدمهای برای عذاب الهی است. خدا به او امکاناتی داده، اما این امکانات، آزمایش اوست.
در قرآن کریم اصول کلی آمده است. خداوند از غیر متقین چیزی نمیپذیرد. اگر کسی مدرسه بسازد، مسجد بسازد، راه بسازد یا پل بسازد، اما اهل تقوا و ایمان نباشد، خدا نمیپذیرد. ممکن است مردم از این امکانات استفاده کنند، ولی خدا آن عمل را نمیپذیرد؛ حتی اگر این اعمال به ظاهر خیر باشد. خداوند میفرماید که تنها از اهل تقوا میپذیرد: «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ ٱللَّهُ مِنَ ٱلْمُتَّقِینَ».
یک فرد بیایمان ممکن است مدرسهای بسازد که مورد بهرهبرداری قرار گیرد، اما خداوند این عمل را نمیپذیرد. انسانهای خوب گاهی در دنیا سختیهایی میکشند و با همین سختیها پاک میشوند و وقتی پاک شدند، مستقیم به درجات متعالی حرکت میکنند. انسانهای بد گاهی در دنیا مرگ راحتی دارند، اما عذابشان بعد از مرگ شروع میشود. خداوند اعمال، سختیها و نعمتهای افراد را براساس حکمت خود زیر نظر دارد و تسویه حساب میکند.
آیه شریفه میفرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ ٱلْقُرَىٰ آمَنُوا۟ وَٱتَّقَوْا۟ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَٰتٍ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلْأَرْضِ». این آیه شریفه بیان میکند که فتح برکات از سوی خدا در گرو ایمان و تقوا است. بین عمل و نتایج آن ارتباطی وجود دارد. اگر مردم درست عمل کنند، برکاتی برای آنها نازل میشود. فتح برکات به ایمان و تقوا وابسته است.
اگر کسی بر ولایت اهل بیت علیهمالسلام استقامت داشته باشد، از علم فراوان و معرفت بهرهمند میشود. امام باقر علیهالسلام فرمودهاند، مراد از «اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَهِ» استقامت در مسیر اهل بیت علیهمالسلام است. اگر مردم بر ولایت ما استقامت داشته باشند، بهره آنها از علم و معرفت بسیار زیاد خواهد بود. این امر نشاندهنده ارتباط میان استقامت در مسیر ولایت اهل بیت و نزول برکات است.
شبیه همین بحث را در مسائل معنوی و مادی داریم. خداوند میگوید اگر شما اهل ایمان باشید و اهل تقوا باشید، ما به شما برکات معنوی میدهیم و حتی برکات مادی هم میدهیم؛ بهطور مثال، باران فراوان میفرستیم. «ابلغا» یعنی باران فراوان. اما مشابه این موضوع را در آیهای دیگر هم داریم که میفرماید «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکًا». آنجا میگوید اگر کسی از یاد خدا دور شود، زندگیاش سخت میشود.
این فرد ممکن است قبلاً دائم به خدا فکر میکرد، در مسیر عبادت قدم برمیداشت، نماز میخواند، روزه میگرفت، اهل بندگی بود؛ اما وقتی از یاد خدا اعراض کند، گرفتار میشود. توجه به یاد خدا، تنها تکرار لفظ نیست؛ مثلاً اینکه کسی دائم «سبحان الله» بگوید، ولی به معنای واقعی در یاد خدا نباشد، او را از سختیها نجات نمیدهد. یاد خدا یعنی توجه حقیقی به خداوند، حضور او را در زندگی لمس کردن و به آن ایمان داشتن.
کسی که از یاد خدا غافل شود و توجهش به خداوند قطع شود، نمیفهمد که این عالم را خدا اداره میکند و زندگیاش در دستان خداست. خداوند میفرماید: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکًا». یعنی هرکس از یاد خدا رویگردان باشد، ما زندگی او را سراسر سخت و دشوار میکنیم. این فرد هر چقدر کار کند و تلاش کند، میبیند که هیچ نتیجهای نمیگیرد و زندگیاش سختتر میشود.
گاهی افراد میآیند و میگویند ما گرفتار هستیم و نمیدانیم چرا مشکل داریم. این مشکلات میتواند به عدم توجه به خداوند مرتبط باشد. نماز را باید با حضور قلب بخوانیم و ارتباطمان با خدا قوی باشد. وقتی کسی از یاد خدا رویگردان باشد، نهتنها زندگیاش سخت میشود بلکه گرفتار عذاب الهی نیز خواهد شد. در آیه قرآن داریم: «وَمَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ یَسْلُکْهُ عَذَابًا صَعْدًا». یعنی کسی که از یاد خدا دوری کند، او را گرفتار عذابی سخت خواهیم کرد.
در این دنیا هم اگر فردی از یاد خدا دور شود، زندگیاش به شکلهای مختلف سخت میشود؛ مثلاً ممکن است دو مغازه کنار هم باشند که هر دو جنس مشابهی میفروشند، اما یکی همیشه پر از مشتری است و دیگری خالی از مشتری. وقتی نگاه میکنیم، میبینیم صاحب مغازه اول ارتباط خوبی با خداوند دارد، نمازش را اول وقت میخواند، به خداوند توکل میکند و کارش را با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز میکند. اما مغازه دوم، صاحبش ممکن است تنها علم اقتصاد را بشناسد و به خداوند توجهی نداشته باشد؛ و نتیجه نمیگیرد.
بله، علم اقتصاد را باید دانست ولی باید آن علم را به خداوند منسوب کنیم. زمانیکه چیزی را به خدا وصل کنیم، هم علم و هم عمل برکت میگیرد. قدیم هرکسی نعمتی داشت، میگفت «هذا من فضل ربی». میدانست فضل خدا بوده، نه صرفاً تلاش و عرضه شخصی.
در بحث باران نیز، باران فقط یکی از مظاهر برکت است؛ سرچشمهها، قناتها و چاهها نیز جزء برکات الهی هستند. گاهی گناهان انسانها موجب خشک شدن منابع آب میشوند. متاسفانه عملکرد نادرست خود افراد و دوری از تقوا نیز نقش زیادی در این مسائل دارد.
برای مثال، منطقهای که قبلاً بسیار پرآب بود و گندمهای خوبی داشت، حالا بهخاطر عملکرد نادرست افراد، به خشکسالی رسیده است. خداوند برای حفظ جامعه، گاهی بهخاطر افراد مؤمن، کودکان یا حیوانات، ما را از عذاب نجات میدهد؛ اما وقتی گناه زیاد شود، برکت از بین میرود.
خداوند در قرآن میفرماید وقتی آبی که در دسترس شماست کاهش پیدا کرد، کسی بهجز خدا نمیتواند آن را دوباره بازگرداند. نگاه کنید به مناطقی که دچار خشکسالی شدهاند. برخی مناطق که ظلم و فساد در آنها زیاد بوده، نهتنها دچار مشکلات طبیعی شدهاند، بلکه زلزله یا سایر بلایای طبیعی نیز آنها را از بین برده است.
استقامت بر حق کار آسانی نیست. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند حق در گفتار گستردهترین چیزهاست، اما در عمل سختترین چیزهاست. همه از حق صحبت میکنند، اما زمان عمل هیچکس نمیتواند حق را کامل اجرا کند. امام باقر علیهالسلام نیز در تفسیر برهان فرمودهاند اگر مردم در پذیرش ولایت علی ابن ابی طالب و فرزندان ایشان ثابتقدم بودند و در امر و نهی از ایشان اطاعت میکردند، برکات مادی فراوانی از سوی خداوند نصیبشان میشد.
تمام اینها نشان میدهد که برکات الهی، چه در امور معنوی و چه در امور مادی، در گرو ایمان، تقوا و استقامت در مسیر ولایت اهل بیت علیهمالسلام است. اگر آیات قرآن در زندگی عملی ما وارد نشود، نتیجهای نخواهد داشت. خداوند ما را با قرآن زنده بدارد، با قرآن بمیراند و ظرف معارف قرآن قرار دهد.
توفیق عمل به دستورات قرآن را به همه عنایت کند. به حق قرآن، فرج مولایمان امام زمان علیهالسلام نزدیک شود، رهبرمان حفظ شود، بیماران و مجروحان شفا یابند، و گناهان اموات ما بخشیده شود. به حق قرآن، این رمضان آخرین رمضان عمر ما نباشد. انشاءالله سالی خوب و پر خیر و برکت برای همه رقم بخورد.
اگر در این سخنان نقصی بوده، من را ببخشید و حلال کنید. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.