بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین، والصلاه والسلام علی سید الأنبیاء والمرسلین، علی عبدالمؤید و رسول مصدَّد، ابوالقاسم مصطفی محمد، و علی آل طیّبین الطاهرین المعصومین، سیّما بقیه الله الأعظم فی الأرضین، و لعنه الله علی أعدائهم أجمعین إلی یوم الدین.
۵۵۴: سوره مبارکه نور، جزء هجدهم، آیه ۳۲. سوره مبارکه ن…
چرا خدای تعالی در این آیه فرمود که:
«وَأَنْکِحُوا الْأَیَامَی مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ».
ترجمه آیه این است:
مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهید. و بندگان و کنیزان صالح و درستکارتان را نیز همسر دهید. اگر فقیر باشند، خداوند آنان را از فضل خویش بینیاز میکند. فضل خدا وسیع است و او به حال بندگانش آگاه است.
خُب، این جزو فرهنگ قرآن است که باید توسعه داده شود. باید تبلیغ کنیم و قرآنی که اینجا مطالبی را بیان میکند را به گوش مردم برسانیم. این آیه درباره ازدواج، همسرگزینی و مسائل مربوط به آن صحبت کرده و فرهنگ ازدواج را توضیح داده است. باید تبلیغ کنیم تا ازدواج ارزشمند شود و از فقر بهعنوان بهانهای برای فرار از ازدواج استفاده نشود.
در ذهن ما انسانها یکجور نهادینه شده است که اگر کسی شغل ندارد، خانه ندارد یا فقیر است، نباید ازدواج کند. اما خداوند در این آیه قاعدههای دیگری مطرح کرده است که با رویههای ما متفاوت است. ما باید رابطه خود را اصلاح کنیم و گفتمانسازی برای ازدواج آسان و اسلامی را جدی بگیریم.
ما خودمان معیارهایی درست کردهایم که اغلب دستوپاگیرند و میگوییم چون نمیتوانیم این کارها را انجام دهیم، پس ازدواج ممکن نیست. خدا به این مسائل کاری ندارد و میگوید آنچه من گفتم انجام بده، درست میشود. امروزه مقدمات و شرایطی که برای ازدواج در نظر میگیرند بسیار زیاد و پیچیده است. در همین جلساتی که افراد میخواهند درباره ازدواج صحبت کنند، گاهی به عرفهای اشتباهی پایبند میشوند.
برای مثال، اگر طرف مقابل عرفی را رعایت نکند، ممکن است خانواده از همان ابتدا بیاحترامی تلقی کنند. تصور کنید کسی به خواستگاری میرود و شیرینی را دست راستش گرفته، اما باید در دست چپش میگرفت! چنین جزئیاتی چقدر بیهوده و بیارزش است. باید تلاش کنیم افراد مجرد اطراف خودمان را شناسایی کنیم، شرایط ازدواج را برایشان فراهم کنیم؛ اگر توان مالی داریم حتی کمک کنیم تا این فضا ایجاد شود.
یک نکته مهم این است که ازدواج یک ارزش اخلاقی است. از آیات قرآن چنین فهمیده میشود که ارزش اخلاقی دارد؛ فراتر از یک بحث حقوقی است که صرفاً دو نفر کنار هم قرار بگیرند و قوانینی را رعایت کنند. ازدواج فقط مسائل طبیعی و غریزی نیست که یک زن و مرد کنار هم قرار بگیرند؛ بلکه ارزش اخلاقی دارد.
تشکیل خانواده، دوری از گناه، تکثیر نسل و امثال اینها عناوین خیر هستند که ارزش اخلاقی ایجاد میکنند. باید به این بُعد ازدواج نیز توجه داشت. ارزش اخلاقی بالاتر این است که شخص بگوید من بهخاطر خدا ازدواج میکنم.
اصل ازدواج واجب نیست؛ سنت است. بله، بعضی وقتها برای برخی واجب میشود و حتی گاهی ازدواج برای برخی حرام است، ممنوع میشود. مثلاً با بعضی افراد بهلحاظ شرعی ازدواج حرام است. اما اصل ازدواج مباح است، چون سنت پیامبر است و مستحب میشود.
اصل همسرگزینی در اسلام امری مطلوب و شرعی است. روایات فراوانی نیز این موضوع را تأیید میکنند. گاهی نیز عرفهای اشتباهی ایجاد شده است. مثلاً گفته میشود اگر کسی همسرش از دنیا رفت، باید یک سال صبر کند و حرمت او را نگه دارد. چنین چیزی از کجا آمده؟ نهایتاً عده وفات است، که این هم برای خانمهاست؛ برای آقایان چنین چیزی نیست.
پیامبر خدا تا آخر عمر خدیجه را بسیار دوست داشت. هر وقت اسم خدیجه میآمد، او را با عظمت یاد میکرد. حتی اگر دوست خدیجه را میدید، عبای خود را روی زمین میاندازد تا بر روی آن بنشیند، بهخاطر اینکه دوست خدیجه بود. این علاقه چقدر عظیم است.
همان سال دهم، در همان روز دهم ماه رمضان که حضرت خدیجه از دنیا رفت، پیامبر ازدواج کرد. بعضی میگویند پیامبر دو همسر گرفته است، اما ما باید دستور خدا را رعایت کنیم.
حالا نکاتی عرض میکنم: در این مسائل نباید حبّ و بغض داشت. در بحث فقهی، حقوقی، اخلاقی و شرعی باید سنجیده عمل کرد. قرآن کریم نیز میفرماید:
«رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنا وَذُرّیاتِنا قُرَّهُ أَعْیُنٍ».
افراد ممتاز و خواص میگویند: “پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم به ما عنایت کن.” همسر انسان و فرزند انسان، چشم انسان را روشن میکنند. کسانی که ممتاز هستند دنبال همین هستند؛ دنبال ازدواج و فرزندآوریاند.
اصل همسرگزینی یک مطلوب شرع مقدس است که اسلام به آن توصیه میکند. خداوند فرمود: “أنکحوا”؛ نفرمود “انکحوا”، بلکه فرمود “أنکحوا”. این تفاوت دارد. یعنی گذشته از اینکه ازدواج مطلوب است و برای برخی مستحب، گاهی واجب میشود.
رواج و توسعه ازدواج مورد نظر خداوند است. این «أنکِحُوا» به این معناست که «أنکِحُوا» مثل واژه «أقِم الصلاه» است. «أقِم الصلاه» به این معنی نیست که فقط نماز بخوانید، بلکه میگوید نماز را به پا دارید، آن را اقامه کنید. «أنکِحُوا» نیز به معنی این است که ازدواج را اقامه کنید، آن را به پا دارید و گسترش دهید.
بحث این است که حواسمان باشد، یعنی به دیگران هم همسر دهید و مقدمات ازدواج را برای آنها از هر راهی که میتوانید فراهم کنید تا این امر توسعه پیدا کند. مثل «تواصَوا بالحق و تواصَوا بالصبر». این به این معنا نیست که فقط خودتان اهل حق باشید یا اهل صبر باشید، بلکه سفارش میکنید که دیگران هم اهل حق شوند، اهل صبر شوند. در «أقِم الصلاه»، نمیگوید فقط نماز بخوانید، بلکه میگوید نماز را به پا دارید. در «تواصَوا بالحق»، نمیگوید خودتان تنها با حق رفتار کنید، بلکه عمل به حق و صبر را احیا کنید و آن را میان دیگران گسترش دهید.
رواج دادن، یعنی هر فرد دو کار باید انجام دهد و دو مسئولیت دارد:
۱. عمل شخصی و فردی و انجام وظیفه شخصی برای خودش، یعنی ازدواج کند.
۲. عمل در جهت واداشتن دیگران به ازدواج، یعنی وظیفه دارد دیگران را به سمت امر ازدواج هدایت کند.
هر کسی که خودش ازدواج کرده، باید در فکر ازدواج دیگران نیز باشد. اگر موانعی وجود دارد، باید سعی کند این موانع را از سر راه بردارد. اما بیشتر افراد جامعه این حالت را ندارند. وقتی خودشان ازدواج میکنند، موضوع را فراموش میکنند و در فکر کمک به ازدواج دیگران نیستند. خلاصه اینکه همه ما از این سفارش قرآن غافل هستیم که قرآن میگوید: «أنکِحُوا»؛ یعنی فقط خودت ازدواج نکن، بلکه فضایی فراهم کن که دیگران هم بتوانند ازدواج کنند.
خانوادهها در این زمینه مسئولیت بیشتری دارند. نباید بگذارند مجردی در خانواده باقی بماند، چرا که این به صلاح نیست. قرآن فرموده تنگدستی نباید مانع ازدواج شود. خداوند هم این را تأکید کرده است که فقر نباید مانع ازدواج باشد، چون فقر و ازدواج با هم تضادی ندارند.
شما در کشور خودمان این موضوع را میبینید. در بعضی مناطق، افراد از نظر مالی در پایینترین سطح درآمدی قرار دارند، اما بیشترین ازدواج و فرزندآوری متعلق به همان مناطق است. از طرفی، مناطقی را داریم که از نظر درآمدی در بالاترین سطح قرار دارند؛ به عبارتی، حقوق و درآمدشان بسیار بالاست، اما نسلشان منقرض شده است. حالا اسم این منطقه یا قوم را نمیآورم، اما میبینید که مسئله مالی تنها عامل نیست.
من میخواهم آیه را ترجمه کنم: «وَأَنْکِحُوا الْأَیَامَی…»
«ایامَی» که با الف، یاء و میم آمده است، جمع «أَیِّم» است و بر وزن «قیِّم» است. «أَیِّم» به کسی گفته میشود که همسر ندارد، حالا چه مرد باشد، چه زن، چه بیوه باشد یا حتی چه باکره باشد، فرقی نمیکند.
عبارت «الصالح» هم که در آیه آمده و میفرماید: «وَصَالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ» منظورش صالحین به معنای افراد نیکوکار نیست، بلکه منظور کسی است که صلاحیت برای ازدواج را داشته باشد. علامه طباطبایی رضواناللهعلیه نیز همین نکته را در تفسیر این آیه تأیید کرده و میفرماید: «منظور از صالحین، کسانی نیستند که از نظر اعمال صالح باشند، بلکه کسانیاند که صلاحیت ازدواج پیدا کردهاند.»
بنابراین، یکی از بهترین واسطهگریها، واسطهگری در امر ازدواج است. روایت داریم که کسی که دیگری را عروس یا داماد کند، در سایه عرش خدا قرار خواهد گرفت. چقدر این روایت زیبا است!
روایت دیگری داریم که اگر پدر و مادری امکانات داشته باشند، اما فرزند خود را همسر ندهند و فرزندانشان به گناه بیافتند، والدین نیز در گناه آنها شریک هستند. برای مثال، اگر پسری دارند که میتوانند او را زن بدهند ولی این کار را نمیکنند، یا دختری دارند که میتوانند او را شوهر دهند ولی این کار را نمیکنند، و بعد این فرزندان به گناه و انحراف کشیده شوند، والدین نیز در گناه آنها شریک خواهند بود.
حتی روایت داریم که کسی که به دلیل فقر ازدواج نکند، به خدا سوءظن دارد. چون خداوند وعده داده و فرموده است: «یُغْنِهِمْ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ». خداوند میفرماید: اگر فقیر هستید، شما را از فضل خود بینیاز میکنم. یعنی اگر این وعده الهی را نپذیریم، به خدا سوءظن داریم.
اما امروز در برخی موارد، افراد معطل کارهایی هستند که ساخته خودشان است. مثلاً برای بلهبرون باید تالار بگیرند، هزینه بدهند، بعد فلان خرج را بکنند، یا بهانههای دیگری بیاورند. خداوند میفرماید چیزی که من دستور دادم انجام بدهید و ببینید آیا خداوند خلف وعده میکند؟ اصلاً چنین چیزی ممکن نیست.
خداوند ازدواج را یکی از آیات الهی خود میداند. در قرآن فرموده: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً». ببینید خداوند چگونه ازدواج را به عنوان آیهای از نشانههای خود معرفی میکند.
ازدواج باعث محبت، انس و آرامش روحی افراد میشود. ازدواج هم فرد را آرام میکند و هم جامعه را. ازدواج انسان را از گناه حفظ میکند، باعث بقای نسل میشود و افراد را از افسردگی و اختلالات فکری و روحی نجات میدهد.
حالا ببینید دشمن چقدر زیبا وارد شده و جامعهای که باید آرامش داشته باشد را با مفاهیمی مثل ازدواج سفید، همباشی و امثال اینها منحرف میکند. نتیجهاش چیست؟ جامعهای ناآرام، غیرمتعادل و پر از مشکلات. امروز وقتی به کشورهای غیر اسلامی، بهویژه غربی نگاه میکنیم، میبینیم که خانواده از بین رفته است.
اما خداوند وعده داده است، و وعده خداوند تخلف ندارد. خداوند فرموده است که از فضل خودتان را بینیاز میکنم. این وعده الهی است، و خداوند هرگز خلف وعده نمیکند. بنابراین، بهانههایی مانند مشکلات مالی اساس درستی ندارد. این شرایطی که ما برای خود ساختهایم، با آنچه اسلام میگوید بسیار متفاوت است.
ازدواج اسلامی نیست امیرالمؤمنین وقتی که میخواست ازدواج کند، آمد خدمت پیامبر اکرم. قصه را بلدید؛ پیامبر فرمود: خیلی خب، چه چیزی داری مهریه کنی؟ حضرت عرض کرد: یک سپر دارم و یک زره. پیامبر فرمود: همینها را بده، گرفت و فرمود: برو، حالا مهریه و جهیزیه را بخر. جهیزیهشان هم چه بود؟ یک کاسه گِلی، یک حَیر، و چیزهایی ساده.
اما الان اینگونه نیست. امروز پدر داماد باید مهریهای حسابی تهیه کند، پدر عروس هم باید خودش جهیزیهای سنگین فراهم کند و جنسها را با کامیون سر زندگی ببرد. بعد شش ماه سکونت، دعوا میکنند و جدا میشوند.
در صورتی که اساساً باید زندگی را خودشان بسازند؛ یعنی باید با این خاطره زندگی کنند که قدیمیها چهطور زندگی کردند. قدیمیها زندگی را خودشان با همدیگر بافتند. مثلاً وقتی که میگفتند این کاسه را همان سال با درآمد خودمان خریدیم، این کمد را آن سال خریدیم، همین برایشان خاطره بود. اما امروز همهچیز بهصورت آماده تحویل داده میشود. وقتی همهچیز تحویل داده میشود، زندگی را دیگر نمیسازند و با هم بهسختی کار نمیگیرند.
ما برای خود، آداب و رسوم غلط درست کردهایم؛ مقدمات فراوان، بیمورِد، و خرافات لازم به مسئله ازدواج اضافه کردهایم. اینها ازدواج را به شدت مسئلهدار کردهاند. مثلاً بعضیها میگویند این طرف «بدقدم» است. ما در اسلام چیزی به اسم بدقدم و خوشقدم نداریم جز یک مورد. تنها مورد بدقدمی که داریم، اتفاقاً در امر ازدواج است.
روایات وقتی که بررسی شوند، چیزی مانند بدقدمی یا خوشقدمی وجود ندارد. اما در یک جای خاص، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «زنی که مهریهاش سنگین باشد، از بدقدمی اوست.» حتی بیان دیگری هم دارد که یکی از نشانههای بدقدمی زن این است که هزینه زندگیاش سنگین باشد؛ یعنی مقدمات ازدواج و زندگی او پرهزینه باشد.
بقیه موارد بهکلی نیست، یعنی اساساً اسلام بر سادگی استوار است. همین دوران کرونا را یادتان هست؟ چقدر ازدواج انجام شد؟ من لااقل خیلی عقد خواندم. در دوران کرونا همه میگفتند: «فرصت خوبی است، زودتر زودتر تمامش کنیم برود.» همین بود؛ مقدمات زائد نداشت، هزینههای بیخود نداشت.
دیگر خبری از جعبه شیرینی، دستهگل، شاخهگل، و امثال اینها نبود. شما اگر بخواهید هزینههای خواستگاری و مراسمات مختلف و جلسات بعدی را یادداشت کنید، میبینید چقدر زیاد میشوند.
اسلام اینها را ندارد. همانطور که عرض کردم، پیامبر خدا روز دهم ماه رمضان همسرشان از دنیا رفتند و آخر همان ماه رمضان متأهل شدند. حتی اسما بنت عمرو را اگر در تاریخ ببینید، زن بزرگان عرب بود، اما آخرش چندین ازدواج داشت. آنها معطل نمیکردند، اما ما برای خودمان مقدماتی درست کردهایم که بازدارنده است.
موضوع ازدواج در اسلام بسیار گسترده است و روایات فراوانی هم پیرامون آن داریم. اما متأسفانه ما این اصول را رعایت نمیکنیم، ازدواج را سنگین و سخت میکنیم. همین سختگیریها باعث شده افراد حاضر باشند در خیابان، کوچه، یا جاهای مختلف گناه کنند؛ چون نمیتوانند این قواعد و شرع اسلام را رعایت کنند.
افرادی بهدنبال میل خودشان، خلاف قاعدههای شرع اقدام میکنند. نتیجهاین میشود که گناهان مختلف، بزهکاری، مفاسد، قتلها، و حتی سقطجنین اتفاق میافتد. همه اینها گرفتارهایی هستند که به سبب رعایت نکردن قوانین اسلام بهوجود میآیند.
آیه ۳۲ سوره مبارکه نور ما را تشویق کرد که ازدواج در جامعه را توسعه بدهیم. یکی از کارهای مفید واسطهگری در امر ازدواج، ایجاد شرایطی است که هیچکس مجرد باقی نماند.
اما متأسفانه در جامعه امروزی شاهد هستیم که جوانان مجرد به سن ۳۵، ۴۰ سال رسیدهاند و هنوز ازدواج نکردهاند. بهانههایی میآورند که قابلتأمل است. مثلاً طرف میگوید خانه داریم، چهار اتاق داریم، دو طبقه داریم. میپرسیم پس چرا نمیروی آنجا زندگی کنی؟ میگوید هنوز راضی نیستند که بیایم آنجا. همین اول کار، بههم ریخته میشود.
موارد زیادی در ذهنم هست که اشاره کنم: افراد با وجود امکانات، مخالف زندگی ساده هستند. میگویند کنار مادرشوهر نمیرویم، کنار فلانی نمیرویم. نمیتوانند از سختگیریهای خودشان صرفنظر کنند و همین اختلافات باعث مشکلات متعدد میشود.
خداوند متعال دلهای ما را ظرف معارفش قرار دهد و همه ما را توفیق عمل عطا کند. والحمد للّه.