بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین علی سید الانبیاء امام المسلمین عبدالمؤید بر رسول المصدد ابوالقاسم مصطفی محمد و آل طیبین طاهرین المعصومین سیما بقیهالله فی الارضین و لعن دائم علی أعدائهم أجمعین الی قیام یومالدین.
جزء دوازدهم، صفحه دویست و سی و پنج، آیه دوازده از سوره مبارکه هود: «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ وَلا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ».
این بخش که مورد نظر هست «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ» تا اینجا مورد نظر است که حفظ شود.
این آیه، خط مشیای را ترسیم کرده که باید در آن مسیر حرکت شود و بر اساس فطرت این مسیر طی گردد. این یک دستور است که به پیامبر خدا داده شده است:
«فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ» همانگونه که فرمان یافتی استقامت کن. و همچنین کسانی که با تو به سوی خدا آمدند، آنها نیز باید استقامت کنند. «فَاسْتَقِمْ» یعنی خودت استقامت کن، همانطور که به تو گفته شده. «وَمَنْ تَابَ مَعَکَ» یعنی کسانی که پذیرفتهاند و همراه تو هستند نیز باید اهل استقامت باشند.
در ادامه آیه فرمود:
«وَلا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»
طغیان نکنید که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند.
بحث استقامت و مقاومت از مباحث جدی قرآن کریم است و آثار فراوانی دارد. این آیه که نازل شد، پیامبر اکرم دو مرتبه فرمودند دامن به کمر بزنید. دامن به کمر بزنید. بعد معروف است که از این زمان به بعد دیگر رسول خدا را خندان ندیدند. یعنی مسئله، مسئلهای بسیار حساس و حاد است.
حالت قیام بهترین حالتی است که انسان دارد. هنگامی که انسان میایستد، بر همه امور مسلط است. مثلا اگر دراز کشیده یا خوابیده باشد، نیمخیز باشد یا نشسته باشد، تسلط ندارد. انسان وقتی که میایستد، هم تعادل خود را میتواند حفظ کند، مثل کسی که نیمخیز است و با یک هل دادن میافتد. حالت ایستاده کنترل تمام قوا در اختیار خودش قرار میگیرد. لذا قیام کلمهای است که برای متعادلترین حالت هر چیزی استفاده میشود.
مثلا میگویند این ستون الآن در حالت قیام است؛ یعنی در کاملترین حالتی که هست. وقتی یک ستون به صورت عمودی قرار گرفته، بهترین حالت را دارد. میگویند قائم شد درخت، که روی پای خودش ایستاده و عمود بر زمین قرار گرفته است. بهترین حالت این درخت «اقامه» است؛ به معنای برپا داشتن.
«اقامه» یعنی برپا داشتن، در حالتی که تمام آثار مترتب بر چیزی معلوم شود و هیچ اثری از آثار آن مخفی نماند. «اقامهی عدل» یعنی همهی عدل گسترش یابد. «اقامهی سنت» یعنی همهی سنت برپا داشته شود و هیچ جزئی از آن مخفی نماند. «اقامهی نماز»، «اقامهی حدود»، «اقامهی دین»؛ بسیار استفاده میشود. یعنی برپا داشتن به نحوی که تمام آثار وجودی مترتب بر آن معلوم شود.
«استقامت» یعنی طلب قیام از هر چیزی. استقامت به معنای طلب قیام از هر چیزی است؛ طلب ظاهر شدن تمام آن آثار. قیام واضح است، تمام آثارش معلوم است، اما استقامت یعنی برو دنبال این آثار؛ بهقدری تلاش کن، کار کن، مقاومت کن، پایداری داشته باش که همه آن آثار ظاهر و تحقق یابد.
مثلا «استقامت طریق» یعنی راه متصف باشد به وصفی که هدف از ایجاد این راه به آن برسد. مثلا اگر راهی را برای ارتباط بین دو نقطه ساختهاند، اگر هدف تحقق یابد، این «استقامت طریق» محقق شده است. استقامت طریق این است که کوتاهترین ارتباط بین دو نقطه بهصورت مستقیم ایجاد شود.
«استقامت آدمی» در یک کار یعنی از نفس خود بخواهد درباره آن کار قیام کند و آن کار را اصلاح کند به صورتی که هیچ فساد و نقصی در آن کار نباشد. میگویند این فرد در کار خود استقامت داشت؛ کار را درست انجام داده و هیچ فساد و نقصی در آن نیست.
«فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ» یعنی همانطور که دینی که به تو گفتهایم، بر دین خود ثابت باش، حق آن را طبق دستوری که گرفتهای انجام بده. این واقعاً کار سختی است. پیامبر دو مرتبه فرمودند: کمر را ببندید؛ دامن به کمر بزنید، دامن به کمر بزنید. بعد دیگر نخندیدند، زیرا گفتند کار بسیار سخت شده است.
یکی از ویژگیهای پیامبر اکرم، صبر و بردباری ایشان در برابر مشکلات بود. در مسیر رهبری و اداره جامعه با مشکلات فراوان مواجه بودند، که در جلسه قبل به برخی از آنها اشاره شد. پیامبر سختیها را بهجان میخرید تا افراد هدایت شوند. البته عدهی زیادی از مردم گوش نمیدادند. معمولا انبیا وقتی برای هدایت بشر میآیند و سخن میگویند، چون با منافع و خواستههای بشر منافات دارد و سازگار نیست، مردم زیر بار نمیروند.
بعضی از پیامبران سیسال تبلیغ کردند اما فقط دو نفر ایمان آوردند. مثلا تصور کنید سیسال؛ یعنی آن کودک که در آغاز به دنیا آمده بوده، اکنون سیساله است و در این مدت هنوز ایمان نیاورده است. دو نفر. بعد چهل سال دوازده نفر ایمان آوردند. باز تصور کنید خود پیامبر نور که سیسال تبلیغ کرد، چند نفر ایمان آوردند؟! در نهایت با زحمت کشتی را پر کرد، از انسانها به همراه کسانی که ایمان آورده بودند؛ تعداد محدود. خیلی کار سختی بود، مشقت داشت.
پیامبر باید مقاومت میکرد. مخالفتها زیاد بود. اما انبیا هیچ وقت کوتاه نیامدند، ادامه میدادند و با صبوری کار را پیش میبردند. به همین دلیل رسول خدا خطاب مستقیم خداوند تبارک و تعالی قرار گرفت. در سوره احقاف، آیه ۳۵: «فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ».
صبر کن، مثل سایر انبیای الهی. انبیای اولوالعزم و پیامبران بزرگی که بودند، تو هم مثل آنها صبر کن.
نه اینکه پیامبر صبر نداشت، بلکه گاه این نوع دستور و تأکید از سوی خدا، بر جدیت آن کار دلالت داشت. مثلا میخواهید کسی را برای کاری بفرستید، میگویید اینگونه باشد، اینگونه عمل کن. او همین کار را میکند، اما تأکید شما جدیت امر را نشان میدهد.
بعد هم به رسول خدا دستور میدهد که به یاد انبیای گذشته باش. وقتی انسان میبیند فلانی همینطور بود، فلان شخص همینگونه بود، خیلی دیگر مثل شما بودند، تشویق میشود. کار برایش نرمتر و سبکتر میشود و قابل تحملتر به نظر میرسد. چند نمونه از این موارد در قرآن آمده است:
سوره ابراهیم، آیه ۴۱: «وَذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ».
سوره موسی، آیه ۵۰: «وَذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مُوسَى».
سوره اسماعیل، آیه ۵۴: «وَذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِسْمَاعِیلَ».
سوره ادریس، آیه ۵۶: «وَذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِدْرِیسَ».
در مورد حضرت ایوب نیز آمده است:
اما در مورد حضرت یونس، خداوند تبارک و تعالی دستور میدهد که مثل او نباشد. یعنی ملت خودت را رها نکنی. حضرت یونس سیوخورده سال تبلیغ کرد. دو نفر یا چند نفر ایمان آوردند. دیگر خسته شد و آنان را رها کرد.
بلافاصله خداوند تعالی به پیامبر دستور داد، در سوره قلم: آیه ۴۸: «فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُنْ کَصَاحِبِ الْحُوتِ».
صبر کن و مثل صاحب ماهی نباش. صاحب ماهی کنایه از حضرت یونس است. یعنی امت خود را رها نکن، ول نکن. مشکلات هست، سختی هست، اما نباید امت خود را رها کنی و آنان را ترک کنی.
اینها دستوراتی است که خداوند تبارک و تعالی به پیامبرش داده است. «فَاسْتَقِمْ» در کار هدایت، استقامت میخواهد. الان شما در همین مسائل جاری دنیا ببینید؛ مسائلی که یک سال و خوردهای است امتی زیر موشک و بمب و اینها قرار دارد، اگر اینها استقامت نداشتند باید همان جلسه اول تسلیم میشدند. یک، دو تا لشکر، چه عرض کنم، اروپا و آمریکا را کلاً زمینگیر کردند؛ یعنی وقتی نتوانستند آنها به آن اهدافی که دارند برسند، یعنی آنها زمینگیر شدند. محکم سر جایشان ایستادند.
در همین قصه ما، در ایران، چطور دانشمندان ما را کشتند؟ وقتی «زادان» را کشتند، طهرانی مقدم را کشتند، افراد مختلف، اینها به شهادت رسیدند تا ما به یکسری مسائل و یافتهها دست پیدا نکنیم. اما اینطوری که نشد، آن استقامتی که این بزرگواران داشتند… اینها به ما تکنولوژی نمیدادند، اینها به ما امکانات نمیدادند، اینها مقاومت کردند و با نبود امکانات و با هیچ شروع کردند. رضایینژاد مثلاً، امثال اینها ایجاد کردند، درست کردند. نمیتوانند جلوی ما را بگیرند. دیروز حضرت آقا دیدید فرمودند دیگر گاهی میگویید بمب اتم برایتان حرام است. ما اگر میخواستیم بسازیم که شما نمیتوانستید جلوی ما را بگیرید، ما ساخته بودیم. اما بنا بر ساخت نداشتهایم تا حالا. مثلاً بحث سلولهای بنیادی، بحث نانو، خیلی از اینجور چیزها. آنها که هیچوقت تکنولوژیاش را ندیدند که در همین استان البرز یک مراکزی داریم که دارند جوانها کار میکنند در همین مسائل اینجوری. خیلی قشنگ دارند کارهای نابی را انجام میدهند. مخفی هم نیست، یعنی بحث سری نیست. در بحث دارو مثلاً، الان ببینید یکی از مراکز خیلی مهم در خود استان البرز، در همین پارک علمی فناوری، که دارند جوانها کار میکنند، چه کارهای عظیمی را دارند انجام میدهند، چه چیزهایی… من بعضی وقتها سر میزنم و میبینم چه کارهای خیلی بزرگی در اینجا انجام میگیرد. همین «مفنا» که اینجا هست، این اگر مقاومت نمیکرد و پا فشاری نمیکرد رو اون اصولی که دارن که نمیتوانست الان توربینها را اینجا بسازد که در خاورمیانه بلکه در دنیا بینظیر است. بینظیر است. یعنی بعضاً میآیند میگیرند از اینجا. و قطعاتی که ساخته میشود، کارهایی که ساخته میشود، اینها با استقامت و پافشاری به دست میآید.
نقش مردم هم البته در کنار رهبران الهی در اجرای احکام دین لازم است و آنها هم در این مسیر احتیاج به استقامت دارند. لذا فرمود: «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ». نه خودت تنهایی، بلکه کسانی هم که گفتند پیغمبر، آنها هم باید اهل استقامت باشند، آنها هم باید مقاومت داشته باشند. نمیشود که پیغمبر جلوی صف حرکت بکند و بقیه هم حالا بروند و برسند. قوم موسی اینطوری بودند؛ گفتند ما اصلاً نمیتوانیم با اینی که تو میگویی بجنگیم، برو بجنگ، پیروز که شدی ما میآییم. ولی با رسول خدا اینطوری نیست: «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ». رسول خدا فرمود سوره هود من را پیر کرد. شیبتنی صورتم. گفتند بهخاطر همین آیه است که مقاومت کن و رها نکن این کار را. بعضی از روایات ریشهاش همینجاست.
بعد علما البته نظرات مختلفی دارند. عدهای مثل مرحوم حکیم سبزواری رضوان الله علیه فرمود ویژگی سوره هود این است که خداوند در آن دستور به استقامت و پایداری رهبر و امت اسلامی را داده. چون یک همچین دستوری را داده، خیلی کار سختی است. استقامت کار سختی است چه در امور شخصی چه در امور ملت و امت. لذا این کار تحملش پیرکننده است. شما همین حالتهای عادی افرادی که میخواهند کاری بکنند، در جامعه مسئولیتی به عهدهشان گذاشته میشود، میخواهند یه خدمتی بکنند یه کاری بکنند بعد از یه مدتی کاملاً آثار پیری و سفید شدن مو و نمیدانم اینجور چیزها را در آنها خیلی راحت میتوانید ببینید. وقتی وارد کار میشود استقامت کردن و مقاومت کردن سختی دارد و تحمل میخواهد. یه وقت آدم بیخیال است، هیچ کاری ندارد، میگوید خب شد، شد؛ نشد، نشد. بیخیال. یه مثل خیلی، خیلی از افراد که مسئولیتها را در جاهایی میگیرند، با آن کار را خراب تحویل میگیرند، خرابتر تحویل میدهند، خراب تحویل میگیرند و خرابتر تحویل میدهند. بعدم طرف لاغر میآید چاق میرود بیرون. آنجوری هم هست. ولی بعضیها نه، گرفتار میشوند.
استقامت مهم است. اینکه در همه حال و دائماً امت را در صحنه نگه داشتن کار سختی است. «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ» تو خودت باید تو آن صحنه باشی، مردم را هم باید تو صحنه نگه داری. به پیغمبر دستور میدهد دقیقا رها نکنی مردم را، هر کاری دلشان خواست هرجا دلشان خواست نروند، بلکه دائم مردم را تو صحنه نگه داری. البته با بشارت الهی، با پاداش فراوان این کار همراه است. سوره ملائکه فصل ات ای سیم، آنجا این پاداش را بیان کرده. مردم را نگه داشتن خیلی سخت است. الان شما رهبر معظم انقلاب را ببینید چقدر سنگینی است بالاخره مردم را در صحنه نگه داشتن. زمان جنگ حضرت امام رضوان خدا بر او خیلی سخت بود مردم را پای کار نگه داشتن. موشک میآمد، دزفول چقدر موشک خورد، شهر مقاوم. موشکهای ۱۲ متری میآمد و خراب میکرد بخش زیادی را، مردم ماندند و از شهر بیرون نرفتند. اینها را کی نگه میداشت؟ یه سخنانی ما یه سخنرانی میکرد، یه بیانیه میداد. خرمشهر مثلاً باید آبادان حصرش شکسته شود. بچهها همه محکم و مستحکم تو میدان تا حصر آبادان شکسته نشد رها نکرد نگه داشت. اینم سختی میخواهد و تحمل میخواهد.
مرحوم علامه طباطبایی فرموده: مراد قیامت فستقیم کم و آمد مقاومت داشته باش. چون در یه جای دیگه رسول خدا فرمود سوره هود و قیامت مرا پیر کرد. حالا اگر بیایم تطبیق بگیریم و فصل مشترک بگیریم ببینیم این سوره ها دوتایی شون تو چه چیزی مشترک اند، میآییم میبینیم که در بحث قیامت مشترک اند. یعنی آیات قیامت، مسئله ی مرگ و قیامت آنجا که باید برویم پاسخ بدهیم، آنجا که حساب کتاب دارد، آن من را پیر کرد. قیامت من را پیر کرد. یکی از اوصاف معادم همینه دیگه پیر شدن افراد جوان در آیه هفدهم از سول مبارکه مضمن فرمود: یوم یجل علی الولدانه شیب. بچهها تو روز قیامت اینقدر بهشون فشار میآید پیر میشوند. ما خودمون دیدیم دیگه، بعضیها به سرعت در عرض چند روز پیر شدند. تو بعضیها که داره، تو بعضی از حالات افراد که شب تا صبح پیر شده، یعنی تمام موهاشون شب تا صبح سپید شده خاطر فشاری که آن کار و آن سختیه کار دارد. قیامت یه سختیای دارد میگوید بچهها رو پیر میکند. حالا بحث معاد و اینا کیفیتش چطوری اینا بماند در جای خودش. اما این رو هم مرحوم علامه طباطبایی برای پستقیم کم و آمد که شیبت نیست صورت هود این رو اونجا گفتن نه منظور فقط مسائل اجتماعی و مسئله اینا نیست نه قیامتم هست.
خلاصه اگر جامعه بخواهد کار بکند یعنی رشد بکند در عوامل مختلف باید مستقل باشد یعنی برساند با استقامت خودش را به یک استقلالی و مستقل باشد از جهات مختلف شل نمیتواند باشد باید فعالیت داشته باشد اصولی را باید در این جامعه حاکم کرد و رعایت کرد مثل تخصص و تعهد افراد هم باید تخصص داشته باشند هم تعهد داشته باشند تا جامعه رشد کمی و کیفی بکند این یک. ما میگوییم میخواهیم جامعه داشته باشیم یک، یه کشور آباد داشته باشیم میخواهیم از جمیع جهات قابل زندگی آسوده و آسایش داشته باشیم بتوانیم بندگی خدا را بکنیم لازمش این است که افرادی متخصص و متعهد در این جامعه باشند تا بتوانند رشد کمی و کیفی بدهند.
دو: محکم انجام دادن کارها یعنی اتقان در کار. کسانی که مسئول کار هستند هر کسی در هرجایی که دارد کارش را انجام میدهد متقن و محکم کارش را انجام بده. با به هر جهت و ول و شل و کارمند اداره است میانگین کاری میگیرد روزی نیم ساعت نم ده دقیقه چقدر کار میکند
اینها دستوراتی است که خداوند تبارک و تعالی به پیامبرش داده است. «فَاسْتَقِمْ» در کار هدایت استقامت میخواهد. الان شما در همین مسائل جاری دنیا ببینید؛ مسائلی که یک سال و خوردهای یک امتی زیر بار موشک و بمب و این چیزها قرار دارد. اگر اینها استقامت نداشتند باید همان جلسه اول تسلیم میشدند. یک یا دو لشکر، چه عرض کنم، یک دنیا یعنی اروپا و آمریکا را کاملاً زمینگیر کردند. یعنی وقتی آنها نتوانستند به اهدافشان برسند، زمینگیر شدند. محکم سر جایشان ایستادند.
در همین قصه ما، در ایران، ببینید چطور دانشمندان ما را کشتند؟ وقتی «شهید زادان» را کشتند، «شهید طهرانی مقدم» را کشتند، افراد مختلف، اینها به شهادت رسیدند تا ما به یکسری مسائل و یافتهها دست پیدا نکنیم. اما اینطور که نشد. آن استقامتی که این بزرگواران داشتند، اجازه نداد این اتفاق بیفتد. اینها به ما تکنولوژی نمیدادند، امکانات نمیدادند. ولی ما مقاومت کردیم و با هیچ امکاناتی شروع کردیم. افرادی مثل رضایینژاد، امثال اینها، دست به ایجاد چیزهایی زدند و درست کردند. نمیتوانند جلوی ما را بگیرند.
دیروز حضرت آقا دیدید فرمودند گاهی میگویید بمب اتم برایتان حرام است. «ما اگر میخواستیم بسازیم، که شما نمیتوانستید جلوی ما را بگیرید؛ ما ساخته بودیم. اما بنا بر ساخت نداشتهایم.» تا حالا. مثلاً بحث سلولهای بنیادی، بحث نانو، و خیلی از اینجور چیزها. آنها که هیچوقت این تکنولوژیها را ندیدند. در همین استان البرز، یک سری مراکز علمی داریم که جوانهای ما دارند روی همین مسائل، خیلی قشنگ و ناب کار میکنند. اینها مخفی نیستند؛ یعنی بحث سری نیست.
مثلاً در بحث دارو، الان ببینید. در همین پارک علمی فناوری استان البرز، یک سری جوانهای خیلی توانا دارند چه کارهای عظیمی انجام میدهند، چه چیزهایی درست میکنند. بعضی وقتها که به این مراکز سر میزنم، میبینم چه کارهای بزرگی در اینجا انجام میگیرد. همین مفنا که اینجا هست، اگر مقاومت نمیکردند، اگر اصولش را نگه نمیداشتند، نمیتوانستند توربینهایی بسازند که در خاورمیانه، بلکه در دنیا بینظیر باشد. بینظیر. یعنی بعضاً میآیند و قطعاتی را از اینجا میگیرند که در این مراکز ساخته شدهاند. اینها حاصل مقاومت و پایداری هستند.
نقش مردم هم البته در کنار رهبران الهی در اجرای احکام دین لازم است. آنها هم در این مسیر احتیاج به استقامت دارند. لذا فرمود: «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ.» نه اینکه فقط خود پیامبر استقامت کند. بلکه کسانی که به او ایمان آوردند هم باید اهل استقامت باشند. آنها هم باید مقاومت داشته باشند. نمیشود که پیامبر جلوی صف حرکت کند و بقیه بگویند، خب، برو جلو، اگر رسیدی پیروز شدی ما میآییم.
قوم موسی همینطور بودند. گفتند: ما اصلاً نمیتوانیم با اینی که تو میگویی بجنگیم، برو، بجنگ، پیروز که شدی ما هم میآییم. ولی با رسول خدا اینطور نیست. «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ.» رسول خدا فرمود: سوره هود من را پیر کرد.
شیبتنی صورتم. گفتند بهخاطر همین آیه است که مقاومت کن و رها نکن این کار را. بعضی از روایات ریشهاش همینجاست.
بعد علما البته نظرات مختلفی دارند. عدهای مثل مرحوم حکیم سبزواری رضوان الله علیه فرمود: ویژگی سوره هود این است که خداوند در آن دستور به استقامت و پایداری رهبر و امت اسلامی داده. چون چنین دستوری را داده، خیلی کار سختی است. استقامت کار سختی است، چه در امور شخصی، چه در امور ملت و امت. لذا تحمل این کار پیرکننده است. شما همین حالتهای عادی را ببینید؛ افرادی که میخواهند کاری برای جامعه بکنند، مسئولیتی به عهدهشان گذاشته میشود، میخواهند خدمت بکنند، بعد از مدتی کاملاً آثار پیری و سفید شدن مو را در آنها خیلی راحت میتوانید ببینید. وقتی وارد کار میشوند، استقامت کردن و مقاومت کردن سختی دارد و تحمل میخواهد.
اما یک وقت آدم بیخیال است، هیچ کاری ندارد، میگوید خب، شد، شد. نشد، نشد. بیخیال. اما خیلی از افراد مسئولیتها را میگیرند، و کار را خرابتر تحویل میدهند. بعد طرف لاغر آمده، چاق میرود بیرون. ولی بعضیها، وقتی مسئولیتی قبول میکنند، گرفتار میشوند.
استقامت مهم است. اینکه در همه حال و دائماً امت را در صحنه نگه داشتن، کار سختی است. «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ». اول باید خودت در صحنه باشی، مردم را هم باید در صحنه نگه داری. خداوند به پیامبر دستور میدهد که مردم را رها نکند، هر کاری دلشان خواست انجام ندهند، هر جا دلشان خواست نروند. دائماً باید آنها را در صحنه نگه داشت و همراهی کرد. البته این کار همراه بشارت الهی و پاداش فراوان است.
نگه داشتن مردم کار بسیار سختی است. میتوانید رهبر معظم انقلاب را ببینید، چقدر سنگینی دارد. زمان جنگ حضرت امام رضوان خدا بر او، خیلی سخت بود مردم را پای کار نگه میداشت. موشک میآمد. دزفول چقدر موشک خورد؟ شهر مقاوم، موشکهای ۱۲ متری میآمد و بخش زیادی را خراب میکرد. مردم اما ماندند و از شهر بیرون نرفتند. اینها را چه کسی نگه داشت؟ یک سخنرانی میکرد، یک بیانیه میداد و مردم محکم میماندند. مثلا وقتی میگفت حصر آبادان باید شکسته شود، بچهها همه محکم و مستحکم در میدان بودند، و تا حصر آبادان شکسته شد رها نکردند.
این کار سختی میخواهد و تحمل میخواهد. مرحوم علامه طباطبایی فرموده: مراد قیامت در آیه «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ» مقاومت داشتن است. چون در یک جای دیگر رسول خدا فرمود: «سوره هود و قیامت مرا پیر کرد.» حالا اگر ما بخواهیم تطبیق بگیریم و فصل مشترک بگیریم و ببینیم این سورهها در چه چیزی مشترکاند، میبینیم که در بحث قیامت مشترکاند.
این آیات قیامت، مسئله مرگ و قیامت، آنجایی که باید پاسخ بدهیم و حساب و کتاب پس بدهیم، آنجاست که سختی قیامت خود را نشان میدهد. قیامت من را پیر کرد. یکی از اوصاف معاد همین است. پیر شدن افراد جوان. در آیه هفدهم سوره مبارکه مزمل فرمود: «یَوْمَ یَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِیبًا». بچهها در روز قیامت اینقدر به آنها فشار میآید که پیر میشوند. ما خودمان این فشارها را دیدهایم. بعضی افراد در عرض چند روز پیر شدند.
بعضی حالات وجود دارد که فشارهای یک کار، کار آدم را سخت میکند. قیامت سختیای دارد که بچهها را پیر میکند. حالا اینکه موضوع معاد و کیفیت آن چیست بماند، اما علامه طباطبایی این مسئله را در آیه «فَاسْتَقِمْ» هم ذکر کرده و گفته است منظور فقط مسائل اجتماعی نیست، بلکه قیامت هم هست.
بهطور کلی اگر جامعه بخواهد رشد کند، باید مستقل باشد. بهطوری که استقامتش آن را به استقلالی برساند که از جهات مختلف وابسته نباشد. شل نباشد، فعالیت داشته باشد. اصولی را باید در جامعه حاکم کرد مثل تخصص و تعهد. افراد باید هم تخصص داشته باشند و هم تعهد؛ تا جامعه رشد کمی و کیفی داشته باشد.
محکم انجام دادن کارها نیز بسیار مهم است. کسانی که مسئول کاری هستند، باید کارشان را محکم و با دقت انجام دهند؛ نه ول، نه شل. در ادارهها میانگین کار روزانه بعضیها نیم ساعت کار واقعی است. نمیشود. مثل پیغمبر اکرم که قبر را محکم میساخت. سنگها را درست روی هم میگذاشت، خاک را میریخت، سوراخها را پر میکرد. وقتی کسی به حضرت گفت: یا رسولالله، چند دقیقه دیگر این میپوسد، ولش کن. حضرت گفت: نه، خدا دوست دارد هر کاری که انجام میدهید درست و محکم باشد.